Faculty Profile

یاور وفائی
تاریخ به‌روزرسانی: 1403/08/10

یاور وفائی

دانشکده کشاورزی / گروه علوم و مهندسی باغبانی

Theses Faculty

پایان‌نامه‌های کارشناسی‌ارشد

  1. بررسی فیلوژنی ارکیدهای جنس Ophrys با استفاده از صفات مورفومتری و میکرومورفولوژی بذر
    1403
    گونه‌های ارکید خاکزی متعلق به جنس Ophrys دارای ویژگی‌های شگفت‌انگیز گل برای دستیابی به گرده‌افشانی از طریق فریب جنسی حشرات گرده‌افشان می‌باشند. در پژوهش حاضر ویژگی‌های ریزساختاری بذر ۱۵ گونه Ophrys شامل گونه‌های ,O. melitensis، O. speculum، O. zeussii، O. lunulata، O. helene، O. cretica، O. ariadne، O. aveyronensis، O. sicula، O. tenthredinifera، O. araneola، O. argolica، O. scolopax، O. umbilicata و O. sphegodes جمع‌آوری شده از کشورهای آلمان، فرانسه، سوئیس، ترکیه، یونان و ایتالیا و ایران با استفاده از میکروسکوپ الکترونی روبشی (SEM) مورد بررسی قرار گرفت. صفات کیفی نظیر رنگ پوسته (TECO)، الگوی سلول تستا ، وجود فاصله بین سلولی، نظم سلولی، شکل کلی بذر، مرز روی دیواره پریکلینال سلولی، ارتفاع دیواره آنتی‌کلینال و انحنای دیواره آنتی‌کلینال و صفات کمی شامل عرض بذر، طول بزرگ ، نسبت طول به عرض بذر، طول سلول ، نسبت طول بذر به سلول، تعداد سلول در بذر و تعداد سلول‌ها در محور طولی مورد ارزیابی قرار گرفت. این ویژگی‌های حاوی اطلاعات تاکسونومیک جهت ایجاد طبقه‌بندی فیلوژنتیکی گونه‌ها بر اساس ویژگی‌های بذر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که برخی از ویژگی‌های بذر با روابط تکاملی پیشنهاد شده قبلی و بخش‌های موجود در جنس Ophrys همخوانی نزدیکی داشت، در حالی که سایر ویژگی‌های بذر ممکن است الگوهای جدیدی از خویشاوندی برای طبقه‌بندی فیلوژنتیکی بیشتر را آشکار سازند. این مطالعه داده‌های پایه جامعی را در مورد ریخت‌شناسی بذر افریس در اختیار قرار می‌دهد و در عین حال اطلاعات جدیدی را در مورد روابط تاکسونومیک و تکاملی در این جنس پیچیده درون خانواده ارکیدسانان از طریق تجزیه و تحلیل میکروسکوپ الکترونی روبشی بذر فراهم می‌کند. مطالعات ژنومی و مورفولوژیکی بیشتر می‌توانند بر این یافته‌ها در مورد استراتژی‌های فریب جنسی گل و عوامل محرک تفرق گونه‌ای گیاهان ارکید بسیار تخصصی بنا نهند.
  2. تولید جمعیت‌های جهش یافته بگونیای همیشه گلدار (Begonia semperflorens) و اورانوس (Hypoestes phyllostachya) با کاربرد اتیل متان‌ سولفونات
    1402
    بهنژادی و تولید ارقام جدید گیاهان زینتی و تکثیر و پرورش آنها صنعتی رو به رشد و در حال گسترش است. استفاده از گیاهان زینتی در فضای سبز و افزایش تقاضای مردم برای ارقام جدید سبب شده است که پرورش دهندگان به دنبال تولید ارقام جدید با رنگ و حتی شکل جذاب باشند. این پژوهش به منظور اثر اتیل متان سولفونات (EMS) بر پایه طرح کامل تصادفی با 5 تیمار و سه تکرار انجام شد. تیمارهای آزمایشی شامل اتیل متان سولفونات در 2 سطح (صفر، 5/0 و 1 درصد) و مدت زمان کاربرد (30 و 60 دقیقه) بود. ویژگی‌های جوانه‌زنی بذر شامل (درصد جوانه‌زنی، میانگین درصد جوانه‌زنی روزانه، ارزش حداکثر و ارزش جوانه‌زنی)، ویژگی‌های مورفولوژی گیاه شامل (عرض گیاه، تعداد برگ، ارتفاع گیاه، تعداد شاخه، شکل بوته، قطر ساقه ، طول و عرض برگ، وزن‌تر و خشک ریشه و وزن‌تر و خشک شاخساره)، ویژگی‌های روزنه‌ گیاه شامل (طول، عرض روزنه و تعداد روزنه)، ویژگی‌های مربوط به رنگ برگ و ویژگی‌های بیوشیمیایی گیاه شامل (رنگیزه‌های فتوسنتزی، فنول، فلاونوئید، پروتئین و کربوهیدرات) ارزیابی شدند. نتایج نشان داد که افزایش غلظت EMS و زمان تیمار، سبب کاهش ویژگی‌های جوانه‌زنی‌ بذر و ایجاد تغییرات در صفات مورفولوژیکی گیاه جهش-یافته اورانوس شد. استفاده از غلظت 5/0 درصد ماده جهش‌زا EMS به مدت زمان 30 دقیقه موجب تغییراتی مثبتی در صفات رشد ذکر شده در گیاه اورانوس شد، این درحالی بود که استفاده از 1 درصد ماده جهش‌زا به مدت 60 دقیقه تاثیرات منفی بر صفات داشت. همچنین صفات مربوط به روزنه گیاهان جهش‌یافته کاهش معنی‌داری را نشان داند. کلروفیلa، کلروفیل b، کلروفیل کل در گیاهان جهش‌زا با 5/0 درصد ماده جهش‌زا EMS به مدت 30 دقیقه افزایش معنی‌داری را نشان دادند که در غلظت‌های بالا و مدت زمان بیشتر، این صفات کاهش یافتند.کاروتنوئید گیاهان جهش یافته در غلظت‌ها و مدت زمان پایین کاهش یافت که با افزایش غلظت و مدت زمان ماده جهش‌زا EMS افزایش یافت. فنول، فلاونوئید و کربوهیدرات گیاهان جهش‌یافته با 5/0 درصد ماده جهش‌زا به مدت 30 دقیقه افزایش معنی‌دار نشان دادند که با افزایش غلظت و مدت زمان ماده جهش‌زا کاهش یافتند. پس می‌توان نتیجه گرفت استفاده از غلظت 5/0 درصد EMS به مدت 30 دقیقه گیاهان جهش‌یافته با ویژگی های مورفولوژی و رنگ متفاوت ایجاد کرد که رنگیزه‌های فتوسنتزی و ترکیبات فنولی در آن‌ها نیز افزایش یافت.
  3. بررسی تنوع ژنتیکی اکوتیپ‌های پونه (Mentha longifolia L.) ایران و عراق با استفاده از نشانگر ISSR
    1402
    گیاهان دارویی و اسانس‌دار خانواده نعناعیان بخاطر انعطاف اکولوژیکی بالایی به اقلیم‌های مختلف به عنوان یکی از ذخایر ژنتیکی مهم گیاهان به حساب می‌آیند. بررسی تنوع در ژرم‌پلاسم‌های گیاهی قدمی بنیادی در برنامه‌های به‌نژادی و همچنین مدیریتی ژرم‌پلاسم به شمار می‌آید. Mentha longifolia که در زبان فارسی به نام پونه شناخته می‌شود، یک گیاه دارویی با قدمتی طولانی است از حدود 2 هزار سال قبل گونه‌های مختلف آن به صورت دارویی و ادویه‌ای مورد استفاده قرار گرفته است. با توجه به اینکه اطلاعات کمی از سطح تنوع ژنتیکی بین اکوتیپ‌های پونه مناطق مرزی ایران و عراق وجود دارد و نیز با عنایت به همجوار بودن نواحی غربی ایران و کردستان عراق و امکان وجود تبادل و جریان ژنی بین گونه‌های پونه بررسی تنوع ژنتیکی بین پونه‌های این مناطق می‌تواند اطلاعات سودمندی از روابط آن‌ها بدهد به همین دلیل آزمایشی با هدف بررسی تنوع ژنتیکی 20 ژنوتیپ مورد مطالعه اجرا شد. ابتدا مناطق اصلی رویش پونه وحشی در غرب ایران و اقلیم کردستان عراق شناسایی و نمونه‌ها همراه با خاک ریشه به آزمایشگاه بیوتکنولوژی گروه علوم و مهندسی باغبانی، دانشگاه کردستان منتقل شد. سپس با روش CTAB استخراج DNA صورت گرفت و به کمک 10 آغازگر ISSR تمایز ژنتیک بین آن‌ها مورد مطالعه قرار گرفت. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که داد که جمعیت‌های عراق در کنار جمعیت‌های کردستان قرار گرفت و این نشان دهنده‌ی این است که این جمعیت‌ها از نظر ژنتیکی باهم مرتبط بوده و می-توان گفت عوامل متنوع می‌تواند در پراکنش این‌ها نقش داشته باشد. تشانگر مورد استقاده در این آزمایش با استفاده از گروه‌بندی به دو روش تجزیه خوشه‌ای و تجزیه به مختصات اصلی، ژنوتیپ-های مورد مطالعه پونه وحشی در بیشتر موارد مطابق با فاصله و پراکنش جغرافیایی در شش گروه از هم تفکیک کرد. با توجه به اینکه نشانگر مورد استفاده در این تحقیق دارای چندشکلی قابل قبولی بود. از این رو می‌توان از این نشانگر در مطالعات آینده استفاده کرد.کارایی نشانگری، نشانگر مورد مطالعه نشان داد که این نشانگر به‌خوبی توانسته که ژنوتیپ‌های مورد مطالعه را از هم تفکیک کند و تمایز ژنتیکی آن‌ها نشان دهد. همچنین شاخص محتوای اطلاعات چندشکل در این مطالعه برابر با 269/0 بوده است که نشان‌دهنده‌ی توانایی متوسط این نشانگر است. همچنین آغازگرهای UBC-873 و UBC-825 دارای بالاترین مقدار محتوای اطلاعات چند شکل می‌باشد که نشان‌دهنده‌ی کارایی بالای این آغازگر است.
  4. بهینه‌سازی جوانه‌زنی درون ‌شیشه‌ای و سازگاری برون شیشه‌ای برخی ارکیدهای خاکزی
    1402
    گیاهان خانواده ارکیدسانان با بیشتر از 28000 گونه شامل انواع خاکزی، دارزی و صخره‌زی در سراسر جهان گسترش یافته‌اند. گونه‌های خاکزی دارای انواع غده‌ زیرزمینی گوشتی گرد و یا پنجه‌ای هستند. پودر حاصل از غده‌های ارکید در تهیه نوشیدنی‌های سنتی مدیترانه‌ای و بستنی سنتی خاورمیانه کاربرد فراوانی دارد. با توجه به تهدید مداوم جمعیت ارکیدها و در معرض انقراض بودن تعداد زیادی از گونه های مختلف ارکید، نیاز ضروری به برنامه ریزی در جهت بازیابی و حفظ خزانه زمینی این خانواده از گیاهان به شدت احساس می شود. در فاز اول این پژوهش کشت بذر سه گونه ارکید خاکزی شامل Ophrys straussii، Orchis simia و Anacamptis coriophora بر روی محیط کشت درون‌شیشه‌ای Malmgren است. درصد روند پاسخگویی به شرایط دمایی متفاوت و میزان تغییرات بذر ارکیدها از مرحله بذر به پروتوکورم و گیاهچه ابتدایی موجود در محیط کشت درون‌شیشه‌ای مورد مطالعه قرار گرفت. در این پژوهش دو دمای 20 و 25 درجه سانتیگراد به صورت حد ماکزیمم و حد مینیمم برای رشد بذرهای ارکید مورد مطالعه قرار گرفت. پژوهش مورد نظر در قالب فاکتوریل دو عاملی و در10 تکرار انجام شد. نتایج آزمایش اول نشان داد، دمای‌25°c برای مراحل سه‌گانه تورم جنین، توسعه ریزوئید و سبز شدن دو گونه ارکید خاکزی شامل O. straussii و A. coriophora مناسب بود، اما برای گونه O. simia دمای مطلوب 20°cبود. بر پایه نتایج حاصل، گونهA. coriophora در هرسه مرحله مورد مطالعه بیشترین مقدار گذر بذرهای اولیه به مرحله بعدی رشد را در دمای ‌25°c داشت. این گونه دارای بیشترین درصد تورم بذر در دمای‌25°c و به میزان 8/93 درصد است. در ادامه بیشترین درصد توسعه ریزوئید در دمای‌25°c و به مقدار 2/90 درصد بود. همچنین بیشترین درصد سبز شدن در دمای‌25°c و به میزان 6/85 درصد اتفاق افتاد. فاز دوم این پژوهش با بهره‌گیری از گیاهچه‌های درون شیشه‌‌ای ارکید گونه A. coriophora آماده انتقال به بستر کشت‌های برون شیشه‌ای آغاز شد. این آزمایش به صورت فاکتوریل با سه عامل در قالب طرح کاملا تصادفی انجام گرفت. عامل اول بسترهای ترکیبی شامل (پرلیت+کوکوپیت)، (پیت‌ماس+کوکوپیت)، (پوست درخت+ کوکوپیت)، (خاک جنگلی+ کوکوپیت) و (خاک معمولی منطقه) بود. تیمارهای مایکوریزایی شامل مجموعه مایکوریزای تجاری، مجموعه مایکوریزای طبیعی مناطق بوکان، جوانرود و دهگلان به عنوان عامل دوم استفاده شد و در ادامه عامل سوم به صورت تیمار ارائه عامل سرما و فقدان عامل سرما بود. آزمایش دوم در مجموع شامل 50 تیمار در 3 تکرار انجام شد. براساس نتایج کلی آزمایش دوم می‌توان گفت، بررسی تاثیر مستقل و متقابل عامل‌های کاربردی شامل بستر کشت ترکیبی، دما و مجموعه مایکوریزایی نشان می‌دهد، که بستر کشت‌ (پیت‌‌ماس+کوکوپیت) مناسب‌ترین بستر کشت در جهت بهبود صفات مورفولوژیکی، صفات فیزیولوژیکی، درصد میزان غده‌دهی، است. با مطالعه بیشتر نتیجه‌گیری شد، که ارائه عامل سرما به صورت مستقل و یا طی تاثیر متقابل با سایر عوامل یعنی بستر کشت ترکیبی و یا مجموعه مایکوریزایی طبیعی و تجاری، موجب بهبود صفات مورد مطالعه شده است. در ضمن از میان مجموعه‌های مایکوریزایی مورد مطالعه، مجموعه (مایکوریزایی طبیعی منطقه جوانرود) تاثیر بیشتری در جهت بهبود صفات مورد مطالعه، رشد، توسعه و غده دهی ارکیدها داشت. عامل سرما در هر فاز درون شیشه ای جهت شکستن خواب بذر و تحریک جوانه زنی و در فاز برون شیشه ای جهت بهاره‌سازی گیاهچه های جوان و تحریک رشد و بهبود روند آن استفاده می شود.
  5. کاربرد نانو ذرات گرافن اکساید عامل دار شده با گلایسین بتائین بر برخی ویژگی‌های رشدی و فیزیولوژیک شنبلیله (Trigonella foenum-graecum) تحت تنش آرسنیک در گلخانه
    1402
    با توجه به اهمیت بالای سبزی‌ها از نظر مصرف خوراکی و نیز آلودگی روزافزون منابع خاک و آب به فلزات سنگین در طول دهه‌های اخیر که باعث کاهش کمیت و کیفیت محصولات زراعی شده و به سلامتی انسان‌ها آسیب می‌زند، این تحقیق به منظور کاهش اثرات منفی آلودگی آرسنیک با استفاده از گرافن اکساید و گلایسین بتائین بر گیاه شنبلیله (Trigonella foenum-graecum) انجام شد. این پژوهش به صورت فاکتوریل بر پایه طرح کاملاً تصادفی در سه تکرار (هر تکرار شامل سه گلدان و هر گلدان شامل ده بوته) در گلخانه دانشکده کشاورزی دانشگاه کردستان انجام گرفت. فاکتورهای آزمایش شامل آرسنیک (صفر و 50 میلی‌گرم در کیلوگرم خاک) و کاربرد گلایسین بتائین (50 و 100 میلی‌گرم در لیتر)، نانو ذرات گرافن اکساید (50 و 100 میلی‌گرم در لیتر) و گلایسین بتائین - نانو ذرات گرافن اکساید (50 و 100 میلی‌گرم در لیتر) و عدم مصرف گلایسین بتائین و نانو ذرات گرافن اکساید (شاهد) بود. ویژگی‌های رویشی شامل عملکرد، وزن تر و خشک ریشه، وزن خشک اندام هوایی و صفات فیزیولوژیک و بیوشیمیایی شامل محتوای نسبی آب، شاخص‌های رنگی، پایداری غشا، پرولین، رنگیزه‌های فتوسنتزی، کربوهیدرات‌کل، فعالیت ضداکسایشی، فنل کل، فلاونوئید، ویتامین C و فعالیت آنزیم‌های کاتالاز و پراکسیداز مورد ارزیابی قرار گرفتند. بر اساس نتایج، تنش ناشی از آرسنیک باعث کاهش عملکرد، وزن تر ریشه، وزن خشک اندام هوایی، محتوای کلروفیل‌، کاروتنوئید، شاخص‌های رنگی L* و a* برگ، کربوهیدرات‌ها، محتوای نسبی آب، شاخص پایداری غشا، عناصر ماکرو و میکرو گردید. با این حال، فعالیت ضداکسایشی، مقدار پرولین، آنزیم‌های پراکسیداز، سوپراکسید دیسموتاز، شاخص رنگی b* و آرسنیک را افزایش داد .(P < 0.01) بر اساس داده‌های بدست آمده، کاربرد گرافن اکساید و گلایسین بتائین می‌تواند اثرات منفی آرسنیک را از طریق افزایش فعالیت آنزیم‌های آنتی‌اکسیدان و کاهش آسیب اکسایشی تعدیل نماید. از میان تیمارها، استفاده از غلظت 50 میلی‌گرم در لیتر گرافن اکساید – گلایسین بتائین بهترین کارایی را نشان داد.
  6. اثر سدیم‌نیتروپروساید (SNP)، سالیسیلیک اسید (SA) و سیمواستاتین (SIM) برصفات رشدی، درصد و اجزای اسانس آویشن باغی (Thymus vulgaris L)
    1402
    آویشن یک گیاه دارویی است که از خانواده نعناعیان بوده و با برگ‌های کوچک، معطر، خاکستری-سبز و گل‌های بنفش یا صورتی مشخص می‌شود. این گیاه به دلیل ویژگی‌های کم‌نظیر، در صنایع غذایی، دارویی و حتی آرایشی به وفور استفاده می‌شود. همچنین، آویشن دارای اثرات ضد میکروبی، ضدالتهابی، ضد سرطانی و آنتی‌اکسیدانی است. در این پژوهش، کیفیت آویشن باغی تحت تاثیر سدیم نیتروپروساید، سالیسیلیک‌ساید و سیمواستاتین، که برای کشت گیاه در سیستم کشاورزی ارگانیک استفاده شده‌اند، بررسی شده است. برای این منظور، محتوای اسانس و اسیدهای فنولیک و فلاونوئیدها در اب و هوای گلخانه اندازه‌گیری شده است. همچنین، با استفاده از دستگاه کروماتوگرافی (GC-MS) گازی و طیف‌سنجی جرمی، ترکیب اسانس نیز تعیین شده است. به علاوه، تیمول و کارواکرول از ترکیبات اصلی اسانس آویشن باغی هستند که به دلیل طعم و بوی مطلوب و همچنین عوارض و هزینه کم، در صنایع غذایی و دارویی به کار می‌روند. به طور کلی، این پژوهش به بررسی کیفیت گیاه آویشن باغی و تاثیر ترکیبات مختلف بر آن پرداخته است. نتایج این پژوهش می‌تواند به کشاورزان و تولیدکنندگان آویشن باغی کمک کند تا با استفاده از روش‌های مناسب کشت، کیفیت و محتوای مفید گیاه را بهبود بخشند و در نتیجه، در صنایع مختلف بهره‌برداری بهتری داشته باشند.
  7. ارزیابی تنوع ژنوتیپ های مختلف سنجد (Elaeagnus angustifolia) با استفاده از نشانگرهای فنوتیپی و فیتوشیمیایی
    1401
    سنجد (Elaeagnus angustifolia L.) دارای فواید غذایی، دارویی و زیست محیطی فراوانی است. ارزیابی های مورفولوژیکی و فیتوشیمیایی ژنوتیپ های وحشی آن در راستای برنامه های حفاظت، اهلی سازی و اصلاح آن، امری ضروری است. در این پژوهش، 30 ژنوتیپ سنجد از لحاظ 32 صفت مورفولوژیکی و فیتوشیمیایی مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج بیانگر تنوع بسیار زیاد ژنوتیپ ها به لحاظ صفات مورد مطالعه بود. بیش ترین ضریب تغییرات به ترتیب مربوط به صفات وزن برگ (131/96%)، وزن گوشت میوه (54/6%)، وزن پوست میوه (46/92%)، فلاونوئید کل (42/58%) و وزن میوه (42/09%) بود. وزن میوه ها از 0/26 تا 2/84 گرم متغیر بود. اغلب میوه ها (41/3 درصد) دارای رنگ قرمز بودند و 69/7 درصد آن ها مزه ملس مایل به شیرین داشتند. بیش ترین میانگین وزن میوه (2/3 گرم)، فنول (43/06 mg GA/g FW)، فلاونوئید (8/14 mg CA/g FW) و مواد جامد محلول (26/6 °Bx) به ترتیب متعلق به ژنوتیپ های کوله ساره، سراب قامیش، شیخ وجیم و ماموخ بود. بین صفات همبستگی های مثبت و منفی معنی داری مشاهده گردید. تجزیه به مولفه های اصلی، صفات را در 11 مولفه گروه بندی نمود که در مجموع 73/8 درصد کل واریانس بین ژنوتیپ ها را توجیه می کردند. صفات وزن میوه، عرض میوه، وزن گوشت میوه، طول میوه، وزن بذر میوه، طول بذر میوه و وزن پوست میوه با داشتن بیش ترین ضرایب عاملی در مولفه اول، موثرترین صفات در تفکیک ژنوتیپ ها شناخته شدند. تجزیه کلاستر براساس مجموع صفات اندازه گیری شده، ژنوتیپ ها را در سه خوشه اصلی گروه بندی نمود که فاصله ژنتیکی آن ها مطابق با فاصله جغرافیایی نبود. در خوشه 1، ژنوتیپ های آبیدر 1، کیلاک، عیسی آباد، صوفیان، نوگران، کچله، عباس آباد، حسین آباد، قروه و قار قرار داشتند. در خوشه دوم ژنوتیپ های موینه، سارچی، سراب قامیش، کره سی، امیر آباد، کوله ساره، نجف آباد، خوشکه دول و آبیدر 2 قرار گرفتند و در خوشه سوم ژنوتیپ های دول باغ، کانی مشکان، تازی آباد، شیخ وجیم، تاته رشید، برازان، دوشان، سرخه دزج، ماموخ، شویشه و تیژ تیژ قرار گرفتند. نتایج این پژوهش می تواند در تعیین ژنوتیپ برتر جهت اهلی سازی و کشت و کار سنجد مورد استفاده قرار گیرد.
  8. کارایی نشانگر IRAP در بررسی تنوع ژنتیکی جمعیت‌های گرمک جمع آوری شده از ایران و عراق
    1401
    کدوئیان خانواده بسیار مهم است که شامل تعداد زیادی از سبزیجات با ارزش اقتصادی با سطح وسیع کشت و کار می‌باشد. بر اساس منابع برخی از سبزی‌های خانواده کوکوربیتاسه شامل خربزه و طالبی از ایران منشا پیدا کرده‌اند. گرمک یکی از سبزی‌های میوه‌ای با تنوع بالای مورفولوژی میوه می‌باشد که از گذشته تا به امروز در مناطق مختلف ایران و عراق کشت و کار می‌شود و بخش مهمی از میوه‌های مصرف شده توسط مردمان این نواحی است. ارزیابی تنوع درون و بین جمعیتی، یکی از اولین گام‌های در برنامه‌های اصلاحی بسیاری از سبزی‌های استراتژیک می‌باشد. وجود تنوع بالا، امکان تلاقی برای رسیدن به ژنوتیپ-های با صفات مطلوب را فراهم می‌سازد. با توجه به اینکه، مطالعات کمی بروی توده‌های گرمک ایران صورت گرفته است، در مطالعه حاضر، تنوع ژنتیکی و ساختار جمعیت 52 ژنوتیپ گرمک مربوط به 20 منطقه ایران و عراق با 12 نشانگر IRAP مورد بررسی قرار گرفت. میزان کل قطعات تولید شده به‌وسیله‌ آغازگر‌های IRAP 111 قطعه با میانگین درصد چندشکلی 66/78 بود. در مقابل، قدرت تفکیک آغازگرها (Rp) در محدوده 25/2 تا 05/34 قرار داشت. دندروگرام حاصل با استفاده از ضریب تشابه دایس و الگوریتم UPGMA، ژنوتیپ‌ها را در 6 دسته قرار داد که این گروه‌بندی توسط نتایج حاصل از تجزیه به مولفه‌های اصلی نیز تایید شد. نتایج حاصل از تجزیه واریانس مولکولی نشان داد که واریانس درون جمعیتی بیشتر از واریانس بین جمعیتی است. با توجه به نزدیکی جغرافیایی دو کشور ایران و عراق و همچنین مشترکات فرهنگی، در کل می‌توان نتیجه گرفت که قرار گرفتن ژنوتیپ‌های مربوط به جمعیت‌های ایران و عراق در کشورهای گروه‌های یکسان نشاندهنده جریان ژنی احتمالاً از طریق تبادل مواد ژنتیکی می‌باشد. هر دو نشانگر به خوبی ژنوتیپ‌های مورد مطالعه را از هم تفکیک نمود، هرچند استفاده از نشانگرهای مورفولوژیکی و به ویژه خصوصیات میوه برای انتخاب ژنوتیپ‌های برتر از نظر صفات بوته و میوه و ارتباط آن‌ها با نشانگرهای مولکولی ضروری به نظر می‌رسد.
  9. بهینه سازی تکثیر گونه های ارکید Comperia comperiana و Ophrys straussii از طریق بذر در شرایط درون و برون شیشه ای
    1401
    خانواده ارکید یکی از بزرگ ترین خانواده گیاهی گلدار در بین نهاندانگان است. ارکیدها از لحاظ دارویی گیاهان بسیار ارزشمندی هستند. در سال های اخیر در جهان و ایران جمعیت ارکید ها در معرض انقراض قرار گرفته و حفاظت از ارکیدها به یک موضوع جهانی تبدیل شده است. گونه های Ophrys straussii و Comperia comperiana از ارکید خاک زی به شمار می روند. این پژوهش با هدف بررسی جوانه زنی ناهمزیست بذر گونه های O. straussii و C. comperiana در شرایط درون شیشه ای و بررسی زنده مانی گیاهان حاصل از شرایط درون شیشه ای، در شرایط برون شیشه ای با دو آزمایش جداگانه در قالب طرح کاملا تصادفی اجرا شد. برای این منظور پنج نوع محیط کشت پایه Malmgren، Orchimax، P723، MS¼ و B5¼ مورد استفاده قرار گرفت. صفات مورد بررسی شامل درصد جوانه زنی، روند رشد گیاهچه بر حسب روز، ارتفاع گیاهچه، طول و عرض پروتوکورم، قطر ساقه، میانگین طول ریشه، طول و عرض غده برحسب میلی متر، وزن تر و خشک اندام هوایی، ریشه، غده و پروتوکورم بر حسب گرم، میانگین تعداد ریشه، غده و برگ بود. طبق نتایج به دست آمده، بیش ترین میانگین درصد جوانه زنی برای گونه O. straussii در محیط های کشت¼B5 و Malmgren به ترتیب با 31/87 و 83/83 درصد و کم ترین درصد جوانه زنی مربوط بهMS ¼ و Orchimax به ترتیب با 86/65 و 5/60 درصد بود. در گونه C. comperiana بیش ترین درصد جوانه زنی در محیط کشت ¼B5 با 04/14 درصد و کم ترین درصد جوانه زنی مربوط به P723 با 5/4 درصد حاصل شد. تنها از گونه O. straussii گیاهچه حاصل شد و بر روی دو محیط های کشت P723 و B5¼ غده تشکیل شد میانگین تعداد غده 1 عدد بود و بیش ترین ارتفاع گیاهچه مربوط به کشت روی محیط کشت B5¼ با 03/120 میلی متر و کم ترین ارتفاع گیاهچه روی Malmgren با 64/59 میلی متر بود. تحقیقات حاضر نشان داد که محیط کشت یکسانی برای تکثیر بهینه ارکیدها وجود ندارد و گونه های مختلف ارکید پاسخ های متفاوتی به محیط های کشت مختلف نشان می دهند که می تواند ناشی از ژنتیک آن ها و ساختار و ترکیبات موجود در بذر آن ها باشد.
  10. ارزیابی فنوتیپی القاء جهش با اتیل متان سولفونات (EMS) در دو گونه داوودی (Chrysanthemum morifolium Ramat. و C. coccineum)
    1400
    القاء جهش یک روش اصلاحی آسان و پایدار برای بهبود محصول و ایجاد تنوع ژنتیکی جهت معرفی ارقام گیاهی جدید است. به این منظور تحقیق در دو آزمایش مجرا صورت گرفت. در پژوهش حاضر، ابتدا آزمایشی جهت بهینه سازی تکثیر درون شیشه ای دو گونه داوودی شامل C. morifolium (Homa, Delkash, Arina, Fariba2) و گونه بومی (C. coccineum) از طریق اندام زایی مستقیم، غیر مستقیم و جنین زایی غیرجنسی انجام شد. به دنبال این مطالعه به منظور القای جهش در شرایط درون شیشه ای در ارقام هما، دلکش، آرینا و فریبا2 با استفاده از اتیل متان سولفونات (EMS) (0، 125/0، 25/0 و 5/0%) از قسمت های برگ (1×1 سانتی متر) به عنوان ریزنمونه جهت به دست آوردن موتانت های جدید استفاده شد. BAP در غلظت های صفر، 1، 2 و 3 میلی گرم در لیتر و NAA در غلظت های صفر، 05/0، 1/0 و 2/0 میلی گرم در لیتر جهت القای اندام زایی مستقیم و غیر مستقیم در ریزنمونه های نوک شاخه های انتهایی استفاده شد. جهت مطالعه القای کالوس و جنین زایی غیرجنسی، ریزنمونه های جوان برگ بر روی محیط کشت MS حاوی BAP (صفر، 1، 2 و 3 میلی گرم در لیتر) و 2و4-دی (صفر، 1، 2 و 3 میلی گرم در لیتر) کشت شدند. باززایی مستقیم شاخه از ریزنمونه های نوک شاخه های انتهایی ارقام هما، دلکش، آرینا و همچنین در گونه بومی C. coccineum مشاهده شد. بالاترین تعداد شاخه ها از طریق اندام زایی مستقیم (78/13 و 89/8 شاخه در هر ریزنمونه به ترتیب برای C. coccineumو هما با 2 میلی گرم در لیتر BAP و 05/0 میلی گرم در لیتر NAA مشاهده شد. در هر دو گونه، بالاترین فراوانی تشکیل کالوس و جنین زایی روی محیط کشت حاوی 2 میلی گرم در لیتر 2و4-دی و 2 میلی گرم در لیتر BAP بدست آمد و لذا برای هدف اصلی تحقیق (القای جهش) استفاده شد. در مجموع 2082 گیاهچه تحت تیمار EMS در شرایط کشت درون شیشه ای تولید شد و در پایان 58 موتانت شامل 28 موتانت برگ و 32 موتانت گل برای تغییرات فنوتیپی و مولکولی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. چند شکلی ژنتیکی در میان جهش یافته ها و والدین آنها با استفاده از نشانگرهای ISSR و IRAP شناسایی شد. با افزایش غلظت EMS، میزان بقا ریزنمونه ها کاهش یافت. طیف گسترده ای از تغییرات خاص فنوتیپی در برگ و گل در چهار رقم مورد مطالعه، نشان دهنده کارایی EMS در ایجاد تنوع ژنتیکی و جهش های مورد نظر بود. موتانت ها در اندازه و شکل برگ، ارتفاع بوته، روز تا گلدهی، قطر گل، رنگ و اندازه گلچه های شعاعی متفاوت بودند. آغازگرهایIRAP و ISSRتوانستند جهش های گل داودی را بر اساس رقم و تا حدودی بر اساس غلظت EMS مورد استفاده طبقه بندی کنند و اثربخشی خود را در تمایز موتانت های واقعی تایید کنند که به انتخاب اولیه و کاهش اندازه جمعیت جهش یافته کمک می کند. در کل، نتایج ما نشان داد که یافتن واکنش بهتر ریزنمونه ها به جنین زایی یا اندام زایی در یک رقم ویژه به یک ترکیب هورمونی نقش مهمی را در کارآیی تکثیر درون شیشه ای گونه های داوودی، بازی می کند. همچنین جهش ناشی از EMS در شرایط درون شیشه ای می تواند یک ابزار امیدوار کننده جهت کمک به برنامه های اصلاحی تولید ارقام جدید گل داودی باشد.
  11. شناسایی ترکیبات اسانس گیاه کارده (Arum conophalloides Kotschy ex Schot)
    1400
    سبزیجات بهاری به دلیل امکان ایجاد تنوع غذائی مناسب، محتوای بالای فیبر غذائی مناسب و تسهیل دفع و ممانعت از جذب سموم موجود در دیگر مواد غذائی، محتوای کم انرژی و وجود املاح و ویتامین-ها، از نظر تغذیه ای بسیار مفید هستند. در این خصوص گروهی از سبزیجات هستند که به صورت طبیعی در برخی مناطق و به خصوص مناطق کوهستانی رویش پیدا می‌کنند که به سبزی‌های کوهی معروف هستند. خانواده آراسه یا شیپوری دارای 118 جنس و 3800 گونه می‌باشد. یکی از گیاهان خانواده آراسه گونه Arum conophalloides Kotschy ex Schott می‌باشد که در فصل بهار به عنوان یک سبزی به صورت پخته در انوع غذاهای محلی مورد استفاده قرار می‌گیرد. با هدف شناسایی اجزای اسانس گیاه کارده و تاثیر موقعیت جغرافیایی بر ترکیبات اسانس این گیاه تعداد 17 گیاه از هر جمعیت از 6 منطقه جغرافیایی در استان‌های کردستان و کرمانشاه شامل سنندج، چهارزبر، پاوه، روانسر، کرند و مریوان در فروردین و اردیبهشت ماه سال 1399 جمع‌آوری و با استفاده از GC-MS ترکیبات موجود در اسانس این گیاهان شناسایی شد. نوع آزمایش طرح کاملا"تصادفی در 3 تکرارانجام شد.بر اساس نتایج، در اسانس گیاه کارده جمعیت چهارزبر39 ترکیب (54/95%)، در اسانس جمعیت کرند غرب 48 ترکیب (65/96 %)، در اسانس جمعیت پاوه 37 ترکیب (60/94 %)، در اسانس جمعیت روانسر 24 ترکیب (77/98 %)، در اسانس جمعیت سنندج (کرجو) 54ترکیب (22/97 %) و در اسانس جمعیت مریوان 40 ترکیب (05/ 95%) بدست آمد. در جمعیت منطقه چهارزبر ترکیبات Borneol با 3/23%، 1,6-Octadien-3-ol, 3,7-dimethyl با 4/21%، Eucalyptol با 29/20%، Decane با 80/5%، بیشترین درصد ترکیبات را داشتند، درحالی که در جمعیت کرند غرب Borneol با 08/19%، 1,6-Octadien-3-ol, 3,7-dimethyl با 18/17%، Eucalyptol با 98/16% و Decane با 23/5%، بیشترین درصد ترکیبات و در جمعیت مریوان Borneol با 92/17%، 1,6-Octadien-3-ol, 3,7-dimethyl با 01/16%، Eucalyptol با 31/13% و Decane با 47/10% بیشترین درصد ترکیبات و در جمعیت پاوه Borneol با 29/23%، Eucalyptol با 78/22%، 1,6-Octadien-3-ol, 3,7-dimethyl- با 47/22% و Decane با 36/3% بیشترین درصد ترکیبات و در جمعیت روانسر Decane با 46/16%، Borneol با 50/15%، 1,6-Octadien-3-ol, 3,7-dimethyl- با 72/14% و Eucalyptol با 24/14% بیشترین درصد ترکیبات و در جمعیت سنندج Borneol با 74/15%، 1,6-Octadien-3-ol, 3,7-dimethyl- با 24/14%، Eucalyptol با 22/13% و Decane با 44/10% بیشترین درصد ترکیبات را داشتند. بر این اساس نتایج پژوهش حاضر اثرگذاری معنی‌دار شرایط رویشگاه را بر نوع و درصد اجزای اسانس گیاه کارده نشان داد.
  12. ارزیابی تنوع مورفولوژیکی و فیتوشیمیایی جمعیت های مختلف پونه (Mentha longifolia L.)
    1400
    پونه (Mentha longifolia L.) گیاهی است چندساله و معطر از خانواده نعناعیان که دارای خواص دارویی ارزشمندی می باشد. در مطالعه حاضر، به منظور بررسی ویژگی فیتوشیمیایی و مورفولوژیک و همبستگی بین این ویژگی با شرایط رویشگاه، 20 جمعیت پونه از مناطق مختلف غرب ایران و اقلیم کردستان عراق جمع آوری و از نظر درصد و ترکیبات اسانس، فنل کل و فعالیت ضد اکسایشی و 24 صفت مورفولوژیک کمی و کیفی ارزیابی شدند. نتایج نشان داد که تنوع بسیار زیادی از نظر ویژگی های فیتوشیمیایی به ویژه درصد اسانس بین جمعیت ها وجود داشت. بیش ترین و کمترین میانگین درصد اسانس به ترتیب متعلق به جمعیت های خبات (5/49 درصد) و دیواندره (1/54 درصد) بود. به لحاظ ویژگی مورفولوژیک نیز تنوع بالایی در بین جمعیت ها مشاهده گردید. تعداد برگ و عرض برگ همبستگی مثبت معنی داری با درصد اسانس نشان دادند. تجزیه به عامل ها بر اساس مجموع صفات اندازه گیری شده، صفات را در 10 مولفه قرار داد که در مجموع 76/88 درصد کل واریانس بین جمعیت ها را تبیین می کردند. صفات درصد اسانس و عرض برگ با دارا بودن بیش ترین ضرایب عاملی در مولفه اول، مهم ترین صفات در تفکیک جمعیت ها بودند. بین درصد اسانس با ارتفاع از سطح دریا، همبستگی منفی و بین درصد اسانس با میانگین دمای ماهیانه رویشگاه ها، همبستگی مثبت معنی داری مشاهده گردید. در مجموع، 33 ترکیب در اسانس جمعیت ها شناسایی گردید که تعداد و نوع ترکیبات و نیز ترکیبات غالب اسانس جمعیت ها تا حدودی با هم متفاوت بودند، در جمعیت های ایسیوه، هریر و دربندیخان، ترکیبات 1و8-سینئول و ایزوپولگیل استات، در جمعیت های سونی، خرم آباد، دیواندره و مهاباد، پولگون و ایزوپولگیل استات، در جمعیت های سروچاوه، بازیان، چوارتا، تق تق و بوکان، پولگون و 1و8-سینئول، در جمعیت شقلاوه، ترپینولن و 4-متیل،1و4-هپتادین، در جمعیت خبات، منتون و پولگون، در جمعیت های مریوان و بروجرد، پولگون و پیپریتنون اکساید، در جمعیت سنندج، پیپریتنون و پیپریتنون اکساید، در جمعیت کرمانشاه، بورنیل استات و پیپریتنون اکساید، در جمعیت کامیاران، پولگون و پیپریتنون و در جمعیت سقز، پولگون و لیمونن ترکیبات غالب اسانس بودند. تجزیه کلاستر بر اساس مربع فاصله اقلیدسی و روش وارد مجموع صفات اندازه گیری شده، جمعیت ها را در سه خوشه مجزا قرار داد که فاصله آن ها از یکدیگر ارتباطی با فاصله جغرافیایی آن ها نداشت. برای شناسایی دقیق جمعیت برتر به لحاظ صفات مورفولوژیکی و یا فیتوشیمیایی بایستی تمام جمعیت ها در شرایط یکسان کشت و مورد مقایسه قرار گیرند.
  13. بررسی خصوصیات کیفی پس از برداشت چهار سبزی استان کردستان
    1400
    فرآورده های گیاهی از دیر باز از نظر خوراکی، دارویی و اقتصادی مورد استفاده بشر بوده است، به گونه ای که خانوارهای روستایی بخشی از نیاز های خوراکی و معیشتی خود را از طریق بهره برداری از گیاهان مرتعی مرتفع می کنند. سبزی های خوراکی که در بهار می رویند به دلیل خواص بی شمار خود به عنوان داروی طبیعی شناخته شده اند و مردم از گذشته های دور مصرف این گیاهان را یک ضرورت دانسته و ا ز این گیاهان در بهار استفاده می کنند. گیاهان بومی، فصلی هستند و استفاده از آن ها در سایر فصول و یا استفاده در صنایع، نیازمند نگهداری است. بر همین اساس تاثیر مدت زمان انبارمانی روی ترکیبات چهار خودرو و بومی استان کردستان شامل گیاه شنگ، تره کوهی، شیرمرغ چتری و والک مطالعه گردید. زمان های انبارمانی شامل روزهای صفر، 25، 30، 35، 40، 45 و50 بوده که در قالب آزمایش فاکتوریل با دو عامل نوع سبزی و مدت نگه داری با 3 تکرار اجرا گردید. در این آزمایش مدت انبارمانی به دلیل تبخیر سطحی وزن نمونه ها در طی مدت زمان 50 روز انبارمانی کاهش یافت. بیشترین کاهش فنول کل در پیاز کنیوال بود که در 50 روز انبارمانی مشاهده شد این کاهش به 45 میلی گرم گالیک اسید در 100 گرم عصاره رسید. بیشترین مقدار فنول در گیاه شنگ در زمان صفر انبارمانی 124 میلی گرم گالیک اسید در 100 گرم عصاره بود که با افزایش مدت انبارمانی به 105 کاهش یافت. مقدار فنول پیاز کنیوال تحت تاثیر مدت انبارمانی از 80 میلی‎گرم گالیک اسید در 100 گرم عصاره عصاره 40 در 35 روز انبارمانی کاهش یافت. ویتامین ث تنها در پیاز گیلاخه کاهش یافت. رنگیزه های فتوسنتزی نیز تحت تاثیر مدت انبارمانی کاهش یافت. میزان اسانس به طور چشم گیری تحت تاثیر مدت انبارمانی قرار نگرفت اما ترکیبات اسانس در طی مدت انبارمانی تغییر داشت.
  14. ارزیابی فیتوشیمیایی عصاره الکلی برگ و غده چهار گونه ارکید خاکزی ایران
    1400
    استفاده از گیاهان دارویی نسبت به داروهای شیمیایی به دلیل موثرتر بودن و نیز عوارض جانبی کمتر در حال افزایش است. از همین رو مطالعه این گیاهان از اهمیت خاصی در علم پزشکی برخوردار است. ارکیدها گیاهانی گلدار، نهاندانه و تک لپه جز خانواده ارکیدسانان می باشند که علاوه بر اهمیت زینتی، تعداد زیادی از گونه های آن دارای خصوصیات دارویی می باشند. هدف از تحقیق حاضر مقایسه مقدار فنول و فلاونوئید کل و ظرفیت آنتی اکسیدانی عصاره متانولی و اتانولی و همچنین مقدار نشاسته و مقدار گلوکومانان چهار نوع ارکید بومی خاکزی ایرانی شاملHimantoglusum affine ، Orchis mascula، Anacamptis coriophora و Dactylorhiza umbrosa و شناسایی ترکیبات فیتوشیمیایی موجود در عصاره هیدروالکلی برگ و غده با استفاده از آنالیزGC/MS است. نتایج بدست آمده از این تحقیق به این شرح بود که مقدار فنول و فلاونوئید عصاره متانولی غده گونه O.mascula دارای بیشترین مقدار و عصاره اتانولی برگ D.umbrosa دارای کمترین مقدار بود. گونه های که مقدار فنول و فلاونوئید بیشتری داشتند دارای ظرفیت آنتی اکسیدانی بیشتری بودند هر چند در کل ظرفیت آنتی اکسیدانی بیشتر آن ها نزدیک به هم بودند. در بین دو اندام غده و برگ گیاهان مقدار فنول، فلاونوئید و ظرفیت آنتی اکسیدانی غده بیشتر از برگ بود، همچنین حلال متانول بیشتر از اتانول ترکیبات فنولی و فلاونوئید را از گیاهان استخراج کرد و ظرفیت آنتی اکسیدانی عصاره های متانولی بالاتر بود. در رابطه با مقدار گلوکومانان و نشاسته، گونه های D.umbrosa، A.coriophora، H.affine و O.mascula به ترتیب دارای بیشترین مقدار نشاسته و گونه های O.mascula، H. affine، A. coriophora و D. umbrosa به ترتیب دارای بیشترین مقدار گلوکومانان بودند. در واقع گونه های که گلوکومانان بیشتری داشتند نشاسته کمتری دارا بودند. بررسی نتایج آنالیز GC-MS نشان داد که ترکیبات فیتوشیمیایی متفاوتی در عصاره اتانولی و متانولی غده و برگ این چهار گونه وجود دارد. در واقع نوع اندام (برگ و غده) و نوع حلال (متانول و اتانول) تاثیر زیادی بر ماهیت و درصد ترکیبات فیتوشیمیایی داشت. یکی از ترکیب های شناسایی شده در این گیاهان، ترکیب 1,2,3-Propanetriol, monoacetate، که از استرهای اسید استیک حاصل از گلیسرول می باشد که استفاده گسترده ای به عنوان طعم دهنده غذا، حلال و افزودنی های غذایی دارد.
  15. اثر نانوذرّات سیلیس بر ویژگی های مورفو-فیزیولوژیکی توت فرنگی تحت تنش سرب و آرسنیک در شرایط درون شیشه ای
    1400
    آلودگی با فلزات سنگین از مهم ترین عوامل جهانی آلودگی خاک هستند که آلاینده های فلزی به دلیل غیرقابل تجزیه بودن آن ها و اثرات فیزیولوژیکی آن ها بر موجودات زنده و انسان حتی در غلظت های کم سرطان زا هستند. به منظور بررسی اثر نانوذرّات سیلیس روی ویژگی های مورفو-فیزیولوژیکی گیاه توت فرنگی رقم پاروس دو آزمایش جداگانه انجام شد. در آزمایش اول اثر نانوذرّات سیلیس و سرب بر ویژگی های مورفو-فیزیولوژیکی به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با 7 تکرار (7 شیشه و هر شیشه شامل 3 ریز نمونه) بررسی شد. در این آزمایش تاثیر نانو ذرّات سیلیس در چهار غلظت 0، 20، 50 و 100 میلی گرم در لیتر تحت تنش سرب در چهار غلظت 0، 50، 100 و 200 میلی گرم در لیتر بررسی شد. غلظت صفر نانوذرّات سیلیس معادل 12 میلی گرم در لیتر سیلیس معمولی بود. بر اساس نتایج بیشترین تعداد برگ، طول برگ، تعداد ریشه، وزن خشک، RWC، MSI، کلروفیل کل، کاروتنوئید در تیمار 100 میلی گرم در لیتر نانوذرات سیلیس بیشترین میزان پروتئین، کلروفیل a، بیشترین میزان فعّالیت POD و وزن تر مشاهده شد. بیشترین میزان فعّالیت SOD،MDA ، H2O2 در تیمار 200 میلی گرم در لیتر سرب بدست آمد. آزمایش دوم شامل اثرات نانو ذرّات سیلیس با همان غلظت های استفاده شده در آزمایش اول تحت تنش آرسنیک در چهار غلظت 0، 20، 100 و 200 میلی گرم در لیتر بود. در هر دو آزمایش ویژگی های رویشی (وزن تر، وزن خشک، تعداد برگ، طول برگ، تعداد برگ های سوخته و تعداد ریشه) و برخی ویژگی فیزیولوژیکی از جمله محتوای نسبی آب برگ (RWC)، پایداری غشاء سلولی (MSI)، کربوهیدرات محلول کل برگ، پروتئین های محلول برگ، رنگدانه های فتوسنتزی (کلروفیلa، کلروفیلb، کلرروفیل کل و کاروتنوئید)، محتوای مالون دی آلدئید (MDA)، پراکسید هیدروژن (H2O2)، پرولین، آنزیم سوپراکسید دیسموتاز(SOD) و آنزیم پراکسیداز POD)) گیاه توت فرنگی اندازه گیری شد. نتایج بدست آمده نشان داد که با افزایش غلظت آرسنیک خشک شدن گیاهچه ها بیشتر شد، به طوری که در غلظت 20 میلی گرم در لیتر آرسنیک به تنهایی و به همراه سیلیس معمولی باعث خشک شدن گیاهچه ها شد. بیشترین تعداد برگ، طول برگ، وزن تر و خشک، تعداد ریشه، پروتئین، کلروفیل، کاروتنوئید در تیمار 100 نانوذرات سیلیس میلی گرم در لیتر، بیشترین میزان RWC در تیمار 100میلی گرم در لیتر نانوذرات سیلیس به همراه 20 میلی گرم در لیتر آرسنیک بیشترین میزان فعّالیت POD، SOD،MDA، MSI، H2O2 بدست آمد. بیشترین مقدار پرولین در تیمار 20 میلی گرم در لیتر نانوذرات سیلیس به همراه 20 میلی گرم در لیتر آرسنیک مشاهده شد. عنصر سیلیس به ویژه به صورت نانوذرّات توانایی کاهش صدمات ناشی از تنش های محیطی از جمله فلزات سنگین را دارا می باشند. نتایج کلی نشان ازکاهش شاخص های رشدی و برخی از ویژگی های فیزیولوژیکی در سرب و آرسنیک داشت. کاربرد نانوذرّات سیلیس در شرایط بدون تنش و تنش باعث بهبودی ویژگی های مورفو-فیزیولوژیکی گیاه شد.
  16. بررسی تنوع ژنتیکی توده های گرمک ایران و عراق با استفاده از نشانگرهای مولکولی ISSR و SCoT
    1399
    خانواده کلمیان شامل سبزی های بسیار مهمی می باشد که در سرتاسر دنیا کشت و کار می شوند. ایران منشا برخی از سبزی های مهم این خانواده همانند طالبی و خربزه می باشد. در این ارتباط، گرمک یکی از سبزی های میوه ای می باشد که از دیرباز در مناطق مختلف ایران و عراق کشت و کار می شود و جزء تفکیک ناپذیر رژیم غذایی مردم این مناطق می باشد. اطلاع از سطح تنوع ژنتیکی در سطح ژنوتیپ و جمعیت اهمیت بسیار زیادی در توسعه برنامه های اصلاحی سبزی ها دارد. وجود تنوع بالا، امکان تلاقی برای رسیدن به ژنوتیپ های با صفات مطلوب را فراهم می سازد. با توجه به اینکه، مطالعات کمی بروی توده های گرمک ایران صورت گرفته است، در مطالعه حاضر، تنوع ژنتیکی و ساختار جمعیت 80 ژنوتیپ گرمک مربوط به 20 منطقه ایران و عراق با دو سیستم نشانگر ISSR و SCoT مورد بررسی قرار گرفت. در این پژوهش 11 آغازگر ISSR و 14 آغازگر ScoT مورد استفاده قرار گرفت. میزان کل قطعات تولید شده به وسیله آغازگر های ISSR و ScoT به ترتیب 166 و 245 قطعه بود. میانگین درصد چندشکلی باندها برای نشانگر ISSR 67/77 و برای نشانگر ScoT 47/68 بود. آغازگرهای SCoT میانگین محتوای اطلاعات چندشکلی(PIC) بیشتری (438/0) نسبت به آغازگرهای ISSR (374/0) دارا بودند. در مقابل، قدرت تفکیک آغازگرها (Rp) برای هر دو نشانگر در یک محدوده قرار داشت. دندروگرام حاصل با استفاده از ضریب تشابه دایس و الگوریتم UPGMA، ژنوتیپ ها را به 2 و 4 گروه به ترتیب با استفاده از نشانگر های ISSR و ScoT تقسیم بندی کرد که این گروه بندی توسط نتایج حاصل از تحزیه به مولفه های اصلی نیز تایید شد. نتایج حاصل از تجزیه واریانس مولکولی نشان داد که برای هر دو نشانگر واریانس درون جمعیتی بیشتر از واریانس بین جمعیتی است. ترکیب داده های مربوط به هر دو نشانگر منجر به ایجاد یک دندروگرام شد که در آن ژنوتیپ ها به سه دسته کلی تقسیم شدند. با توجه به نزدیکی جغرافیایی دو کشور ایران و عراق و همچنین مشترکات فرهنگی، در کل می توان نتیجه گرفت که قرار گرفتن ژنوتیپ های مربوط به جمعیت های ایران و عراق در کشورهای گروه های یکسان نشاندهنده جریان ژنی احتمالاً از طریق تبادل مواد ژنتیکی می باشد. هر دو نشانگر به خوبی ژنوتیپ های مورد مطالعه را از هم تفکیک نمود، هرچند استفاده از نشانگرهای مورفولوژیکی و به ویژه خصوصیات میوه برای انتخاب ژنوتیپ های برتر از نظر صفات بوته و میوه و ارتباط آن ها با نشانگرهای مولکولی ضروری به نظر می رسد.
  17. جوانه زنی درون شیشه ای بذر و نمو پروتوکورم های شبه بدنی در گونه های ارکید دارویی بومی ایران
    1399
    خانواده ارکیدسانان بزرگ ترین خانواده گیاهی گلدار در بین نهاندانگان است. ارکیدها از لحاظ دارویی، زینتی و غذایی گیاهان بسیار ارزشمندی هستند که به دلایل مختلفی ازجمله برداشت بیش از حد در حال انقراض می باشند. در بین گونه های ارکید، انواع خاکزی غده های زیرزمینی گوشتی تولید می کنند که با نام ثعلب (Salep) در ترکیه و خاورمیانه شناخته می شود. قیمت بالای غده های ثعلب باعث ایجاد رقابت بین جمع کنندگان ثعلب شده و در برخی موارد قبل از گلدهی و تشکیل بذر غده ها از خاک خارج می شوند، که این مسئله منجر نایاب شدن این گونه ها می شود. از طرفی دیگر، فرآیند جوانه زنی پیچیده و داشتن رابطه همزیستی با قارچ ها و طولانی بودن چرخه زندگی ارکیدها (حدود پنج تا ده سال طول) در شر ایط طبیعی باعث ایجاد محدودیت هایی در تکثیر این گونه ها شده است. این نرخ تکثیر پایین، نیاز به راهکاری کارآمد برای حفاظت از ارکیدها را ضروری می کند. بسیاری از محققان، جوانه زنی درون شیشه ای بذر را راهکاری کارآمد برای حفاظت از ارکیدها پیشنهاد کرده اند. هدف از مطالعه حاضر بررسی تاثیر ترکیبات آلی (آب آناناس و آب نارگیل) و ترکیبات نیتروژن دار (آمینوون، پپتون و کازئین هیدرولیزات) در محیط کشت مالمگرن بر درصد جوانه زنی گونه های A. coriophora، O. mascula، O. simia، O. colina، H. affine و D.umbrosa می باشد. با توجه به اینکه ترکیبات آلی اغلب حاوی ویتامین ها و هورمون های گیاهی در مناسب ترین ترکیبات و غلظت ها برای تکثیر ارکیدها می باشند تاثیر مثبتی بر جوانه زنی ارکیدها دارند. همچنین سایر محیط کشت ها به دلیل دارا بودن نسبت های بالای نیتروژن غیر آلی (آمونیوم و نیترات) و ارجحیت نیتروژن آلی برای جوانه زنی بذرهای ارکید، محیط کشت حاضر به همراه ترکیبات آلی و فرم آلی نیتروژن تاثیر به سزایی در جوانه زنی بذر گونه های مورد مطالعه داشت. طبق نتایج به دست آمده، بیش ترین میانگین درصد جوانه زنی برای گونه A. coriophora در تیمار آب آناناس به همراه آمینوون، گونه O. mascula در تیمار آب نارگیل به همراه پپتون، گونه های O. simia، H. affine و O. colina در تیمار آب آناناس به همراه آمینوون و برای گونه D. umbrosa در تیمار آب آناناس به همراه کازئین هیدرولیزات حاصل شد. با توجه به عدم وجود راهکارهای حفاظت گونه برای ثعلب های ایرانی، می توان گیاهان درون شیشه ای تولید شده هرگونه را در محل های اصلی رویش در غرب کشور کشت کرد. به دلیل اندازه بسیار کوچک بذرهای ارکید، هر گیاه قادر به تولید چند میلیون بذر می باشد و بر اساس این حقیقت که دستورالعمل توسعه یافته قادر به جوانه زنی نزدیک به صد در صدی برخی گونه ها می باشد، می توان تعداد بسیار زیادی گیاه درون شیشه ای مقاوم شده را تولید کرده و امیدوار به استقرار مجدد جمعیت ها و همچنین تکثیر تجاری و رونق اقتصادی بود.
  18. اثر بیوچار پوسته برنج و تنش خشکی بر ویژگیهای مورفو-فیزیولوژیکی چمن ریگراس چندساله (Lolium perenne L.)
    1398
    با این که چمن ها یکی از ارکان اصلی فضاهای سبز (پردیسه ها) می باشند، اما تنش خشکی استفاده از آن ها را محدود نموده است. به منظور کاهش اثرات تنش خشکی، می توان از مواد آلی مانند بیوچار استفاده کرد. بنابراین در این پژوهش اثر بیوچار پوسته برنج بر رشد چمن لولیوم چند ساله تحت تنش خشکی به صورت فاکتوریل در قالب طرح کامل تصادفی با 5 تکرار انجام شد. تنش خشکی با سه سطح بدون تنش (100 درصد ظرفیت زراعی)، 50 و 25 درصد ظرفیت زراعی و بیوچار پوسته برنج نیز در سه سطح بدون استفاده (صفر)، 5% و 10% وزنی مورد استفاده قرار گرفت. نتایج نشان داد که تنش خشکی سبب کاهش وزن تر و خشک رو شاخساره، ته شاخساره و ریشه، حجم ریشه، محتوای نسبی آب برگ (RWC)، پایداری غشاء سلولی (MSI)، کلروفیل a، کلروفیل b، کلروفیل کل، کاروتنوئید، کیفیت ظاهری (VQ) و نیز مقدار نیتروژن (N)، فسفر(P)، پتاسیم (K)، کلسیم (Ca)، مس (Cu)، آهن (Fe)، منگنز (Mn) و روی (Zn) در برگ شد. همچنین میزان کربوهیدرات های محلول کل (TSC)، پراکسیدهیدروژن (H2O2)، مالون دی آلدئید (MDA)، پرولین، پروتئین های محلول کل (TSP)، فعالیت آنزیم پراکسیداز (POD) و سوپر اکسید دیسموتاز (SOD) در تنش خشکی افزایش یافت. کاربرد بیوچار تحت شرایط تنش خشکی با افزایش مقدار عناصر N، P، K، Ca، Cu، Fe و Mn و بهبود RWC، MSI، کلروفیل a، کلروفیل b، کلروفیل کل و کاروتنوئید سبب افزایش وزن تر و خشک رو شاخساره، ته شاخساره و ریشه، حجم ریشه و کیفیت ظاهری شد. بر اساس نتایج این پژوهش می توان بیوچار 10 درصد پوسته برنج را برای کاهش اثرات منفی تنش خشکی بر چمن لولیوم توصیه کرد. هر چند که نیاز به بررسی های بیشتری برای استفاده از آن در مقدارهای بیشتر از 10 درصد می باشد.
  19. پاسخ های فیزیولوژیکی و فیتوشیمیایی رازیانه (Foeniculum vulgare Mill.) به سدیم نیترو پروساید (SNP) و گاما آمینوبوتیریک اسید (GABA)
    1398
    فواید میوه ها و سبزی ها در ترکیب رژیم غذایی انسان به خوبی شناخته شده است سبزی ها قسمت های تازه و خوراکی گیاهان علفی هستند و برای حفظ سلامتی و پیشگیری از بیماریها بسیار مفید و ارزشمند میباشند. با توجه به اهمیت رازیانه به عنوان یک سبزی و یک گیاه دارویی و نقش تنظیم کننده های رشد گیاهی در بهبود رشد و عملکرد و تغییر در کمیت و کیفیت متابولیت های ثانویه، تحقیق حاضر با هدف مطالعهی بررسی تاثیر SNP و GABA بر صفات مورفو-فیزیولوژیکی رازیانه و بررسی تاثیر SNP و GABA بر میزان و اجزای اسانس اندام های رویشی رازیانه صورت گرفت. این تحقیق در قالب طرح کاملا تصادفی و با اجرای تیمارها بهصورت دو آزمایش جدا اجرا شد. در آزمایش اول اثر GABA در 3 سطح (صفر، 5 و 10 میلی مولار) و در آزمایش دوم اثر SNP در 3 سطح (صفر، 25/1 و 5/2 میلی مولار) بررسی شد. نتایچ حاصل از این آزمایش نشان داد که تیمارهای GABA و SNP باعث تغییر در خصوصیات مورفولوژیکی و فیزیولوژیکی گیاه رازیانه گردیدند. هر دو غلظت سدیم نیتروپروساید و گاما آمینو بوتیریک اسید رشد گیاه و خصوصیات رویشی گیاه رازیانه از جمله تعداد برگ، طول و عرض برگ، قطر ساقه، حجم ریشه، وزن تر اندامهای هوایی و ریشه و وزن خشک ساقه و برگ را بهبود بخشید. همچنین شاخص های فیزیولوژیکی از جمله فنول کل، فلاونوئید برگ و گل آذین، فعالیت ضد اکسایشی برگ و گل آذین، کلروفیل a، b و کلروفیل کل و کاروتنوئید در هر دو تیمار GABA و SNP افزایش معنی داری را نشان داد. ارتفاع گیاه در هر دو تیمار GABA بهطور معنیداری افزایش یافت اما SNP تنها در غلظت 5/2 میلیمولار روی ارتفاع گیاه تاثیرگذار بود. علاوه بر این تعداد چتر در تیمار SNP در غلظت 25/1 و 5/2 میلی مولار و در غلظت 10 میلیمولار GABA افزایش معنی-داری را نشان داد. از نظر تاثیر این تیمارها روی ترکیبات فیتوشیمیایی رازیانه تیمارهای GABA و SNP در غلظت 25/1 و 5/2 میلی مولار، باعث افزایش معنی داری در تعداد ترکیبات فیتوشیمیایی رازیانه در مقایسه با تیمار شاهد شدند
  20. پپاسخ های فیزیولوژیکی و فیتوشیمیایی رازیانه (Foeniculum vulgare Mill.) به اسید جیبرلیک و اسید سالیسیلیک
    1398
    میوهجات و سبزی جات بخش مهمی از یک رژیم غذایی سالم می باشند. رازیانه با نام علمی Foeniculum vulgar Mill از اهمیت زیادی در ایران و جهان برخوردار است. این گیاه با برگ های خوش خوراک و در صورت وجود ساقه متورم، به عنوان سبزی مصرف می شود. کل گیاه رازیانه در صنعت دارویی با ارزش است. به همین دلیل آزمایشی در قالب طرح کاملاً تصادفی با هشت تکرار اجرا شد. محلول پاشی اسید سالسلیک و اسید جیبرلیک برروی گیاه رازیانه که بصورت محلول پاشی 3 بار در مرحله رویشی و 2 بار در مرحله زایشی هر بار به میزان 250 میلی لیتر برای هر گیاه در هر تیمار اعمال شد. نتایج این پژوهش نشان داد که اسید جیبرلیک و اسید سالیسیلیک بر ویژگی های ریخت شناسی و فیزیولوژیکی رازیانه تاثیرگذار بودند. با توجه به نتایج این پژوهش استفاده از هر دو غلظت اسید جیبرلیک و اسید سالیسیلیک، سبب رشد بهتر گیاه و بهبود شاخص های رشدی و فیزیولوژیکی شامل تعداد برگ، عرض برگ، طول دمبرگ، قطر ساقه، ارتفاع گیاه، وزن تر و خشک برگ، ساقه، ریشه، فلاونوئید گل آذین، فنول کل،DPPH برگ، DPPH گل آذین، کلروفیل a، b، کلروفیل کل و کارتنوئید گردید. غلظت های اسید سالیسیلیک حجم ریشه و تعداد چتر را به طور معنی داری افزایش دادند اما اسید جیبرلیک تاثیر معنی داری روی تعداد چتر نداشت و در غلظت 5/0 میلی مولار حجم ریشه را به طور معنی داری افزایش داد. بیش ترین تعداد برگ، عرض برگ، حجم ریشه، ارتفاع گیاه، وزن تر ساقه، وزن تر ریشه و وزن خشک ساقه مربوط به تیمار 5/0 میلی مولار اسید جیبرلیک بود و بیش ترین قطر ساقه، تعداد چتر، فنول کل، کلروفیل a، b، کلروفیل کل، کارتنوئید مربوط به تیمار 2 میلی مولار اسید سالیسیلیک بود. فلاونوئید برگ و فلاونوئید گل آذین در هر دو غلظت اسید سالیسیلیک و غلظت 25/0 میلی مولار اسید جیبرلیک افزایش معنی داری را نشان دادند. از نظر ترکیبات فیتوشیمیایی تیمارهای 25/0 و 5/0 میلی مولار اسید جیبرلیک و تیمار 1 میلی مولار اسید سالیسیلیک تعداد ترکیبات فیتوشیمیایی را به طور معنی داری در مقایسه با اسانس شاهد افزایش دادند.
  21. ارزیابی تنوع ژنتیکی و ساختارجمعیت چند گونه ارکید دارویی ایران با استفاده از نشانگرIRAP
    1398
    دسترسی به دانش مناسب از سطوح الگوهای تنوع ژنتیکی در جهت تدوین استراتژی های حفظت موثر و بهره برداری پایدار از منابع ژنتیکی، ضروری است. ارکید های خاکزی به صورت خودرو در برخی مناطق ایران رشد می کنند، ودرسال فقط یک غده تولید می کنند که جایگزین غده قدیمی می شود. ارکید های خاکزی زیستگاه محدودی دارند، وبه گونه های نادر تبدیل شد اند، تکثیر اندک و قیمت زیاد غده ها منجر به از بین رفتن زیستگاه ارکید ها شده است. هدف از این پژوهش تعیین روابط ژنتیکی بین 66 ژنوتیپ از 5 گونه ارکید دارویی ایران با استفاده از نشانگر IRAP می باشد.در این پژوهش از 13 آغازگر استفاده شد میزان کل قطعات تولید شده به وسیله ی کل آغازگر ها 473 قطعه بود، که هر 473 قطعه (100%) دارای چند شکلی بودند. میانگین محتوای اطلاعات چندشکلی(PIC) کل آغازگر ها برابر 14/. بود. و همچنین میانگین شاخص نشانگری (MI) و میانگین شاخص تفکیک پذیری آغازگر ها (Rp) به ترتیب برابر 11/5 و79/32به دست آمد. دندروگرام حاصل با استفاده از ضریب تشابه دایس و الگوریتم UPGMA، ژنوتیپ ها را به 8گروه تقسیم بندی کرد، و تجزیه به مختصات اصلی افراد مورد بررسی را در 6 گروه قرارداد. نتایج حاصل از تجزیه واریانس مولکولی نشان داد که واریانس درون جمعیتی کمتر از واریانس بین جمعیتی است. ارزیابی فاصله ژنتیکی جمعیت ها نشان داد که بیشترین فاصله ژنتیکی مربوط به گونهAnacamptis coriophora از شهرستان جوانرود با گونه Ophrys schulzei از شهرستان پاوه با 264/. و کمترین فاصله ژنتیکی مربوط به گونه Dactylorhiza umbrosa از روستای افراسیاب شهرستان دیواندره با گونه Dactylorhiza umbrosa جمعیت B از روستای بست شهرستان دیواندره با 34/. از هم فاصله داشتند. در نهایت ساختار جمعیت ژنوتیپ ها با نرم افزار Structure محاسبه گردید که جمعیت ها به 9 زیر جمعیت تقسیم بندی شد. آغازگر های IRAP تعداد زیادی قطعه چند شکل تولید کردن، که در مطالعات بررسی تنوع ژنتیکی ارکید ها می تواند مفید واقع شود.
  22. شناسایی نشانگر های مولکولی پیوسته با ژن های کنترل کننده صفات کمی مرتبط با عملکرد با استفاده از جمعیت F2:3 و بررسی میزان پاسخ به انتخاب دوره ای در خیار (Cucumis sativus L)
    1398
    پژوهش حاضر با هدف شناسایی نشانگر های مولکولی پیوسته با ژن های کنترل کننده صفات کمی مرتبط با عملکرد و همچنین بررسی میزان پاسخ به انتخاب دوره ای در خیار (Cucumis sativus L.) با استفاده از جمعیت F2:3 در شرایط مزرعه ای انجام شد و صفات مورفولوژیکی شامل طول بوته، تعداد گل نر، تعداد گل ماده، عرض برگ، طول 15 میانگره اول، تعداد برگ، تعداد شاخه فرعی، طول دم میوه، تعداد میوه در بوته در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه کردستان طی سه سال بررسی شدند. در این پژوهش تعداد 17 نشانگر ISSR، رتروترنسپوزون و نشانگر ترکیبی استفاده شد که در مجموع تعداد 137 آلل تولید شد که از این میان 133 مورد چند شکلی نشان دادند. نشانگرها در هشت گروه پیوستگی قرار گرفتند که در مجموع، نقشه حاصل 2288 سانتی مورگان از ژنوم خیار را تحت پوشش قرار داد که میانگین فاصله بین دو نشانگر مجاور 17/17 سانتی مورگان تخمین زده شد. برای صفات عرض برگ، تعداد شاخه فرعی و تعداد برگ QTLهای مشترک در هر دو نسل پیدا شد. نتایج این تحقیق نشان داد جمعیت اصلاحی به دست آمده با میانگین 82/39 میوه در بوته نسبت به میانگین جمعیت پایه با 91/28 میوه در بوته، 73/37 درصد افزایش یافت. در مجموع بهبود قابل ملاحظه ای در صفات مورد بررسی به ویژه صفات مربوط به عملکرد طی گزینش نتاج صورت گرفت که می توان از جمعیت حاصل به عنوان منبع ژنتیکی امیدبخش خیار برای انتخاب لاین های پرمحصول در برنامه های اصلاحی بعدی استفاده نمود. در پایان، انجام پژوهش حاضر منجر به شناسایی برخی از مکان های ژنی کنترل کننده صفات کمی در خیار شد که می تواند پس از تایید در تولید ارقام با کیفیت و پرعملکرد مورد استفاده اصلاحگران قرار گیرد.
  23. بررسی تنوع ژنتیکی برخی از گونه های ارکید دارویی غرب ایران با نشانگرهای مورفولوژیکی
    1398
    اطلاعات اندکی در رابطه با تنوع مورفولوژی و ریزساختار بذر در گونه های ارکید خاکزی ایرانی وجود دارد. تحقیق حاضر الگوی تنوع ژنتیکی بین و درون جمعیت های گونه های ارکید غده ای جمع آوری شده از حوزه زاگرس را جهت دست یابی به اطلاعات ژنتیکی مورد استفاده برای برنامه های حفاظت ژنتیکی مورد بررسی قرار می دهد. در این ارتباط تنوع فنوتیپی 106 ژنوتیپ از 17 جمعیت متعلق به 8 گونه جمع آوری شده از حوزه زاگرس با 33 صفت مورفولوژیکی در سطح گیاه و 15 صفت مربوط به بذر بررسی شد. ژنوتیپ های مورد بررسی تنوع معنی داری را در صفات مورد بررسی نشان دادند و بیش تر صفات بررسی شده ضریب تغییرات بیش از 30 درصد را نشان دادند که بیشتر برای صفات با قابلیت اقتصادی همانند طول گل آذین (11/40%)، تعداد گل (02/53%)، طول دوره گلدهی (24/44%)، وزن تر غده (34/50%) و وزن خشک غده (43/38%) مشاهده شد. بالاترین میانگین قطر کوچک (43/1±61/5 سانتی متر)، قطر بزرگ (27/1±36/7 سانتی متر)، وزن تر غده (84/4±38/23 گرم) و وزن خشک غده (40/0±80/2 سانتی متر) در گونه Himantoglossum affine جمع آوری شده از منطقه جوانرود ثبت شد. از سوی دیگر قطورترین بذر (50/1±2/260 میکرومتر) و نازک ترین بذر (50/1±12/150 میکرومتر) به ترتیب در بذر گونه های Orchis simia (جمعیت پاوه) و Dactylorhiza umbrosa (جمعیت مریوان) مشاهده شد. همچنین نتایج حاصل از آنالیز همبستگی معنی داری را به صورت مثبت و منفی بین صفات مربوط به گل، گل آذین و غده نشان داد. درصد تشکیل کپسول همبستگی مثبتی با تعداد گل (36/0 r=) و تاریخ گلدهی (57/0 r=) نشان داد. وزن تر غده با تعداد برگ (r = 66/0)، طول ریشه (77/0r = ) و تعداد ریشه (63/0 r =) همبستگی مثبت نشان داد. مولفه های اصلی (PC) با مقدار ویژه بیش تر از 45/0 به عنوان مقادیر معنی دار در نظر گرفته شدند که بر این اساس 8 مولفه بیش از 90 درصد کل واریانس را به خود اختصاص دادند. دندروگرام رسم شده طبق روش Ward و بر اساس فاصله اقلیدسی، ژنوتیپ های مورد بررسی را در 6 گروه اصلی قرار داد که ژنوتیپ های مربوط به گونه های Orchis collina، Himantoglossum affine، Orchis coriophora،Dactylorhiza umbrosa، Orchis mascula و Orchis simiبه ترتیب در گروه های اول تا پنجم قرار گرفتند. خصوصیات مورفولوژیکی در سطح گیاه در ترکیب با ویژگی های مربوط به بذر نه تنها قادر به تفکیک گونه های مورد بررسی شدند، بلکه توانستند جمعیت های با منشا جغرافیایی متفاوت را نیز از یکدیگر جدا کنند. از یک دیدگاه حفاظتی، تنوع بالای مشاهده شده در ژرم پلاسم بررسی شده را می توان در برنامه های حفاظت گونه و نیز در اهداف اهلی سازی مورد استفاده قرار داد.
  24. همسانه سازی و بررسی بیان ژن های PAL و C4H در گیاه Ferula pseudalliacea
    1397
    گیاه Ferula pseudalliacea، گیاهی است از خانواده چتریان که چند ساله و مونوکارپیک می باشد. رویشگاه این گیاه مناطق آسیای مرکزی تا نوار شمالی اروپا می باشد. ترکیبات اصلی تشکیل دهنده متابولیت های ثانویه این جنس شامل کومارین ها، سزکوئی ترپن کومارین ها و دی سزکوئی ترپن کومارین ها می باشد. با توجه به ترکیبات موجود در این گیاه از گذشته های دور توسط مردم بومی در طب سنتی به صورت گسترده استفاده شده است. مسیر اصلی بیوسنتز ترکیبات موثر این گیاه مسیر فنیل پروپانوئید است. دو ژن اصلی و کلیدی این مسیر فنیل آلانین آمونیا لیاز (PAL) و سینامات- 4- هیدروکسی لیاز (C4H) است. با توجه به اهمیت این دو ژن در تولید ترکیبات فنلی متنوع و نقش مهم در طول دوره تکامل گیاهان و همچنین ایجاد سازگاری گیاهان در مقابل تنش های زیستی وغیر زیستی، اقدام به شناسایی، جداسازی و بررسی الگوی بیانی این دو ژن در اندام های مختلف (ریشه، ساقه، برگ، گل آذین و بذر نرسیده) گیاه Ferula pseudalliacea شد. با استفاده از همسانه سازی و تکنیک 3´-RACE سه ایزوفرم ژن PAL و یک ژن C4H جداسازی شد. همچنین با بررسی الگوی بیانی این ژن ها در بافت های مختلف با استفاده از تکنیک Real Time PCR مشخص شد که سطوح رونویسی این ژن ها در اندام های مختلف متفاوت می باشد.کمترین میزان بیان سه ایزوفرم ژن PAL و C4H در برگ تشخیص داده شد. با توجه به بررسی های انجام شده روی محتوی ترکیبات فنلی کل اندام های مختلف این گیاه در سال های گذشته، این احتمال وجود دارد که ایزوفرم های دیگری از این دو ژن در Ferula pseudalliacea وجود داشته باشد.
  25. بررسی تنوع ژنتیکی برخی ارکیده‎های دارویی ایران با استفاده از نشانگرهای مولکولی ISSR و SCoT
    1397
    خانواده ی ارکید بزرگ ترین خانواده های گیاهی گلدار در بین نهان دانگان است. ارکیدها از لحاظ دارویی گیاهان بسیار ارزشمندی هستند. که به دلیل برداشت بیش از حد و تفکیک زیستگاه به شدت در حال انقراض است. هدف از مطالعه ی حاضر درک سطح تنوع ژنتیکی در بین و درون جمعیت های چندین گونه ی ارکید مهم ایران است که با استفاده از 15 آغازگر SCoT و 14 آغازگر ISSR انجام شد. در مجموع 254 قطعه SCoT و 310 قطعه ISSR تولید شد. میانگین محتوای اطلاعات چندشکلی (PIC) برای آغازگرهای نشانگر SCoT برابر با 2618/0، همچنین میانگین شاخص نشانگری (MI) برابر با 1927/4 و میانگین قدرت تفکیک پذیری (RP) به مقدار 8648/2 برآورد گردید. همچنین برای نشانگر ISSR میانگین محتوای اطلاعات چندشکل (MI) برابر با 2174/0 و متوسط شاخص نشانگری برابر با 72/4 و همچنین میانگین قدرت تفکیک پذیری برابر با 604/2 محاسبه شد. نتایج تجزیه خوشه ای داده های ISSR براساس ضریب جاکارد و روش UPGMA، ژنوتیپ های مورد بررسی را در 16 گروه دسته بندی نمود که آنالیز تجزیه به مختصات اصلی نیز آن را تایید کرد. تجزیه واریانس مولکولی نشان داد که تنوع درون جمعیت ها در مقایسه با تنوع بین جمعیت ها در هر دو نشانگر SCoT و ISSR بسیار کمتر بود. میانگین تنوع ژنتیکی نی (h) و شاخص شانون (I) نشان داد که بیشترین تنوع ژنتیکی در بین گونه های Himantoglossum affine در شهرستان جوانرود در استان کرمانشاه و کمترین تنوع ژنتیکی در بین گونه های Orchis simia در شهرستان پاوه در استان کرمانشاه به دست آمد. نتایج جدول ماتریس فاصله نشان داد که ژنوتیپ های Ophrys schulzei در شهرستان جوانرود با Orchis simia در شهرستان جوانرود درای بیشترین فاصله می باشد. ترسیم تجزیه خوشه ای با استفاده از ضریب تشابه جاکارد و الگوریتم UPGMA ژنوتیپ ها را در SCoT به 13 گروه گروه دسته بندی کرد. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که ارکیدهای ایران دارای تنوع ژنتیکی پایین هستند و جریان ژنی پایین بین جمعیت ها نشان دهنده ی تفکیک جمعیت ها از همدیگر است و همچنین نشانگرهای ISSR و SCoT برای ارزیابی تنوع ژنتیکی گیاه ارکید مناسب است.
  26. میزان سلامت محصول توت فرنگی از لحاظ فلزات سنگین(کادمیوم، سرب وآرسنیک) در استان کردستان
    1397
    در این تحقیق به منظور بررسی و اندازه گیری میزان عناصر سرب و آرسنیک اندام های ریشه، برگ و میوه ی توت فرنگی (Fragaria × ananassa Duch) رقم پاروس در مناطقی واقع در شهرستان مریوان، شامل چناره، گزنه، نشور، یمینان، سراب قامیش، قلعه جی که احتمال آلودگی به عناصر سنگین سرب و آرسنیک را دارند و مناطق محور شیان وتوریور این شهرستان که جز مناطق پاک از این عناصر محسوب می شوند؛ آزمایشی به صورت فاکتوریل بر پایه ی طرح کاملاً تصادفی با سه تکرار در شرایط مزرعه طی دو فصل رشدی 1394 و 1395 انجام گرفت. در این آزمایش علاوه بر محتوی سرب و آرسنیک موجود در اندام های مختلف توت فرنگی، میزان این عناصر در آب آبیاری و خاک مزارع، میزان pH، هدایت الکتریکی،کربنات و بیکربنات آب آبیاری این مناطق نیز اندازه گیری شدند. نتایج نشان داد که کم ترین مقدار pH در مزرعه 1 سراب قامیش بدست آمد و بالاترین میزان هدایت الکتریکی، بی کربنات و سرب و آرسنیک آب آبیاری در روستای گزنه و بیش ترین مقدار کربنات آب آبیاری، سرب و آرسنیک خاک در روستای چناره مشاهده شد بطوریکه بالاترین غلظت سرب در ریشه ، برگ و میوه ی توت فرنگی، مربوط به منطقه چناره بود همچنین بیشترین غلظت آرسنیک ریشه در مزرعه ی دوم چناره و بیشترین غلظت آرسنیک برگ و میوه مربوط به مزرعه ی دوم روستاهای گزنه و چناره بود وکم ترین غلظت سرب ریشه در مزرعه 2 منطقه ی توریور مشاهده شد
  27. تغییرات بیان برخی از ژن های دخیل در تحمل به تنش شوری تحت تیمار نانو ذرات سیلیس و جاسمونیک اسید در توت فرنگی در شرایط کشت بدون خاک
    1396
    تنش شوری یکی از مهم ترین تنش های محیطی است که اثرات عمده ای بر خصوصیات فیزیولوژیکی و مولکولی در گیاهانی از جمله توت فرنگی دارد و هر ساله باعث ایجاد خسارات فراوانی در محصولات کشاورزی می گردد. جاسمونیک اسید به عنوان یک تنظیم کننده رشد گیاهی و عنصر سیلیس به صورت سیلیکون دی اکسید (SiO2)، ترکیباتی هستند که توانایی کاهش صدمات ناشی از تنش های محیطی از جمله شوری را دارا می باشند. به منظور بررسی اثر جاسمونیک اسید و نانوذرات سیلیس (nm10±40) بر روی خصوصیات فیزیولوژیکی و تغییرات بیان ژن های دخیل در تعدیل تنش شوری در میوه توت فرنگی رقم پاروس آزمایشی به صورت فاکتوریل بر پایه طرح کاملاً تصادفی با سه تکرار در شرایط کشت بدون خاک انجام شد. در این طرح تیمار جاسمونیک اسید در دو سطح (صفر و 5/0 میلی مولار) به صورت محلول پاشی، نانوذرات سیلیس در دو سطح (صفر و 2 میلی مولار) همراه با محلول غذایی و کلرید سدیم نیز در دو سطح (0 و 50 میلی مولار) اعمال شد و در سه زمان صفر، 24 و 48 ساعت پس از تیمار جاسمونیک اسید نمونه برداری انجام شد. در این پژوهش، نتایج نشان داد که شوری سبب کاهش برخی از صفات فیزیولوژیکی از جمله شاخص پایداری غشا سلولی و پروتئین محلول کل و افزایش میزان پرولین آزاد، پراکسید هیدروژن و فعالیت سوپراکسید دیسموتاز شد. از طرفی بیان ژن های سوپراکسید دیسموتاز (MnSOD)، آسکوربات پراکسیداز (cAPX)، گلوتاتیون اس-ترانسفراز (GST) و فاکتور رونویسی DREB مورد بررسی قرار گرفت. فاکتور رونویسی DREB به عنوان یه عامل کنترل کننده، فعالیت برخی از ژن های پاداکساینده از جمله MnSOD، cAPX، GST را تحت تاثیر قرار می دهد. نتایج نشان داد که بیان ژن های MnSOD، cAPX، GST و فاکتور رونویسی DREB تحت تنش شوری در سه زمان روند افزایشی داشته که در بهبود رشد و تحمل گیاه در برابر تنش موثر بودند. همچنین نتایج نشان داد که کاربرد جاسمونیک اسید و نانوذرات سیلیس در شرایط بدون تنش و تنش باعث بهبود خصوصیات فیزیولوژیکی، بیان ژن های تعدیل کننده و افزایش تحمل گیاه در برابر تنش شوری می شود. بهترین نتایج به دست آمده در این پژوهش، در کاربرد هم زمان این ترکیبات مشاهده گردید.
  28. تغییرات بیان برخی ژن های درگیر در مقاومت به شوری در توت فرنگی تحت تاثیر گاما- آمینو بوتیریک اسید.
    1396
    شوری یکی از رایج ترین تنش های محیطی برای گیاهان محسوب می شود که با افزایش غلظت NaCl در محیط رشد ریشه رشد، نمو و عملکرد گیاه را تحت تاثیر قرار می دهد. یکی از راه کارها برای کاهش اثرات نامطلوب تنش شوری، استفاده از تعدیل کننده های تنش می باشد. گاما آمینو بوتیریک اسید (GABA) یک اسید آمینه ی غیر پروتئینی است که در فرآیندهای متابولیکی گوناگونی دخالت دارد و در تعداد زیادی از گونه های گیاهی در شرایط تنش تجمع می یابد. توت فرنگی یکی از محصولات پر طرفدار در ایران است که حساسیت زیادی به تنش شوری دارد. برای بررسی اثر GABA بر برخی صفات فیزیولوژیکی و مولکولی توت فرنگی رقم آروماس در شرایط کشت بدون خاک، آزمایشی به صورت فاکتوریل بر پایه ی طرح کاملا تصادفی با سه فاکتورتنش شوری (شاهد، 3 و 5 دسی زیمنس بر متر)، کاربرد GABA (صفر و 25 میلی مولار)، و زمان نمونه برداری پس از تیمار با GABA (12، 24 و 36 ساعت) و سه تکرار اجرا گردید. نتایج این آزمایش نشان داد که تنش شوری موجب افزایش محتوی H2O2، MDA و پرولین و کاهش MSI، SOD و POD می شود. پروتئین های محلول کل در اثر شوری در زمان اول و سوم کاهش و در زمان دوم افزایش یافتند و بیان ژن های cAPX، MnSOD، GST و DREB در اثر شوری افزایش یافت. محلول پاشی GABA در گیاهان تحت تنش نیز موجب کاهش فعالیت SOD و POD، H2O2 و MDA و افزایش پرولین، پروتئین های محلول کل و درصد پایداری غشاء در مقایسه با گیاهان تحت تنش شوری بدون تیمار GABA شده است. بیان ژن های cAPX، MnSOD، GST و DREB در تنش شوری با کاربرد GABA افزایش یافت.
  29. ارزیابی ترکیبات فیتوشیمیایی و ظرفیت ضد اکسایشی عصاره هیدروالکلی اندام های مختلف دو گونه گل گاو زبان ایرانی
    1396
    گل گاو زبان ایرانی شامل چندین گونه گیاهی می باشد که از دیرباز در ایران مورد استفاده قرار می گیرد. در این بین گونه های Anchusa strigosa Labill و A. italica var. kurdica Gusuleac به عنوان گل گاوزبان در غرب کشور و یک گیاه دارویی شناخته می شود که اندام های اصلی شامل گل و برگ جوان به صورت دم کرده و پخته مورد استفاده قرار می گیرد. این تحقیق به منظور بررسی اجزای فیتوشیمایی عصاره هیدروالکلی گل، برگ و ریشه از دو گونه گل گاوزبان ایرانی (Anchusa strigosa Labill و A. italica var. kurdica Gusuleac) صورت گرفت. آزمایش بصورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با سه تکرار انجام شد و نمونه ها از کوهستان های روستای نران از توابع شهرستان سنندج در استان کردستان جمع آوری شدند. فنل کل، فلاونوئید کل، ظرفیت آنتی اکسیدانی و ترکیبات فیتوشیمیایی عصاره هیدروالکلی سه اندام از هر دو گونه اندازه گیری شد. نتایج حاصل از این تحقیق نشان داد که بیشترین میزان فنل کل و فلاونوئید کل در اندام گل این گونه ها وجود دارد و در بین دو گونه بیشترین میزان فنل کل در اندام گل گونه A. italica var. kurdica Gusuleac و بیشترین میزان فلاونوئید کل در اندام گل گونه Anchusa strigosa Labill وجود داشت. با افزایش میزان فنل و فلاونوئید ظرفیت آنتی اکسیدانی افزایش یافت. پروفایل GC-MS عصاره هیدروالکلی اندام های گل، برگ و ریشه در هر دو گونه منجر به شناسایی ترکیبات فیتوشیمیایی متفاوتی شد. در این بین برخی ترکیبات در بیشترین میزان ممکن وجود داشتند که می توان به 5H-1-Pyrindine، Diethyl Phthalate، Benzene, 1,1'-(1,2-cyclobutanediyl)bis-, trans- و Isosorbide Dinitrate اشاره کرد.
  30. تاثیر محلول پاشی سدیم نیتروپروساید و سالیسیلیک اسید بر ویژگی های مورفو-فیزیولوژیکی و کیفیت پس از برداشت گوجه فرنگی تحت تنش شوری
    1395
    میوه گوجه فرنگی فواید بسیاری برای سلامتی انسان دارد و منبع بسیار خوبی از ترکیبات زیست فعال است. هدف از تحقیق حاضر، بررسی اثرات سدیم نیتروپروساید (SNP) و سالیسیلیک اسید (SA) بر عملکرد، خصوصیات مورفو-فیزیولوژیکی و کیفیت انبارداری گوجه فرنگی در شرایط تنش شوری می باشد. برای مطالعه اثر SA و SNP چهار آزمایش جداگانه در قالب فاکتوریل بر پایه طرح کاملاً تصادفی با سه تکرار طراحی و اجرا شد. اثر محلول پاشی برگی SNP (0، 200 و 500 میکرو مول) و SA (0، 1 و 2 میلی مولار) تحت تنش شوری (0 و 50 میلی مولار) بر ویژگی های مورفو-فیزیولوژیکی گوجه فرنگی رقم Namib بررسی شد. همچنین تاثیر محلول پاشی برگی SNP و SA بر سرمازدگی و کیفیت پس از برداشت گوجه فرنگی رقم Newton مورد بررسی قرار گرفت. نتایج آزمایش اول و دوم نشان داد، تیمار با SNP و SA باعث افزایش میانگین سطح تک برگ، محتوای نسبی آب برگ، پایداری غشاء سلولی، مقادیر کلروفیل a، کلروفیل b، کلروفیل کل، کاروتنوئیدها، کربوهیدرات های محلول کل، پرولین، فعالیت آنزیم های پراکسیداز و سوپراکسید دیسموتاز نسبت به تیمار شاهد گردید. نتایج آزمایشات سوم و چهارم نشان داد که SNP و SA موجب تاخیر در کاهش وزن و افزایش مواد جامد محلول کل و حفظ سفتی بافت میوه گوجه فرنگی در حین نگهداری شد. همچنین در تیمارهای SNP و SA میزان ویتامین ث، اسیدیته قابل تیتراسیون، محتوای لیکوپن، فعالیت آنزیم های سوپر اکسید دیسموتاز و پراکسیداز بیشتر از نمونه های شاهد بود. تیمار های SNP و SA درصد خسارت سرمازدگی را کاهش دادند. در بین تیمارهای مختلف، سالیسیلیک اسید 2 میلی مولار و سدیم نیتروپروساید 200 میکرو مولار بیشترین تاثیر را در حفظ کیفیت پس از برداشت میوه گوجه فرنگی داشتند. بنابراین، استفاده از سالیسیلیک اسید و سدیم نیتروپروساید بر تحریک مقاومت به تنش شوری و بهبود خصوصیات فیزیولوژیکی و ماندگاری پس از برداشت گوجه فرنگی تاثیر داشته است.
  31. تاثیر محلول پاشی متیل جاسمونات و گاما-آمینوبوتیریک اسید بر ویژگی های مورفو-فیزیولوژیکی و کیفیت پس از برداشت گوجه فرنگی تحت تنش شوری
    1395
    گوجه فرنگی یکی از سبزیجات مورد علاقه و پرمصرف در جهان است که میوه آن سرشار از مواد معدنی، ویتامین ها و ترکیبات ضد اکسایشی می باشد، اما این محصول با منشا گرمسیری به دمای پایین و شوری حساس است که هر دو محدودیت جدی در تولید و عرضه پس از برداشت می باشند. یکی از روش های کاهش اثرات مضر تنش شوری و کاهش خسارت سرمازدگی در طول انبارداری استفاده از محلول پاشی برگی قبل از برداشت برخی مواد شیمیایی مانند گاما-آمینوبوتیریک اسید و متیل جاسمونات می باشد. این پژوهش در قالب چهار آزمایش مجزا انجام گرفت. در آزمایش اول تیمار شوری در دو سطح صفر(شاهد) و 50 میلی مولار و تیمار گاما-آمینوبوتیریک اسید در سه غلظت صفر، 10 و 20 میلی مولار به صورت محلول پاشی برگی اعمال شد. آزمایش دوم نیز با تیمار شوری در دو سطح صفر (شاهد) و 50 میلی مولار و تیمار متیل جاسمونات در سه غلظت صفر، 5/0 و 1 میلی مولار انجام گرفت. نتایج این دو آزمایش نشان داد که گاما-آمینوبوتیریک اسید و متیل جاسمونات سبب افزایش و حفظ محتوای نسبی آب برگ، پایداری غشاء سلولی، میزان کلروفیل a، b، کلروفیل کل، کاروتنوئید، کربوهیدرات های محلول کل، پرولین، فعالیت آنزیم های پراکسیداز و سوپراکسید دیسموتاز نسبت به گوجه فرنگی های تیمار شاهد شده اند. بنابراین، در شرایط تنش شوری استفاده از گاما-آمینوبوتیریک اسید و متیل جاسمونات که موجب بهبود خصوصیات فیزیولوژیکی و مواد زیست شیمی گوجه فرنگی شده اند، توصیه می شود. در آزمایش سوم اثر تیمار قبل از برداشت گاما-آمینوبوتیریک اسید در سه سطح (0، 5 و 10 میلی مولار) و در آزمایش چهارم اثر متیل جاسمونات در سه سطح (0، 5/0 و 1 میلی مولار) بر کیفیت پس از برداشت و سرمازدگی میوه گوجه فرنگی رقم نیوتون مورد بررسی قرار گرفت. پس از اعمال تیمارها در طی دوره ذخیره سازی (در دمای 4 درجه سانتی گراد و رطوبت نسبی 95%) در روزهای 0، 5، 10، 15 و 20 خصوصیات فیزیکی، زیست شیمیایی و سرمازدگی مورد ارزیابی قرار گرفت. در این دو آزمایش نیز تیمار گاما-آمینوبوتیریک اسید و متیل جاسمونات نسبت به نمونه های شاهد خواص کیفی بهتری در گوجه فرنگی را نشان داده و خسارت سرمازدگی را به طور قابل توجهی کاهش دادند.
  32. اثرسدیم نیتروپروساید (SNP) ، پراکسید هیدروژن (H2O2) و ایندول بوتیریک اسید (IBA) بر قابلیت ریشه زایی و صفات مورفو- فیزیولوژیکی قلمه
    1395
    تکثیر از طریق قلمه یکی از روش های تکثیر غیر جنسی است، که به دلیل کنترل تفرق صفات، سرعت بالا، هزینه کم و تولید گیاهان شبیه گیاه مادری و عاری از آلودگی از اهمیت زیادی برخوردار است. انار یکی از مهمترین محصولات باغی است که در ایران کشت و کار می شود و به راحتی از طریق قلمه تکثیر می شود. موفقیت در تکثیر گیاهان از طریق قلمه، مستلزم ریشه زایی بهینه است. برای مطالعه اثر IBA همراه با H2O2 و SNP در دو آزمایش جداگانه در قالب فاکتوریل بر پایه طرح کاملاً تصادفی با سه تکرار (هر تکرار سه قلمه) طراحی و اجرا شد. آزمایش اول شامل IBA (0، 1، 2 و 4 گرم در لیتر) و H2O2 (0، 1، 3 و 5 درصد وزنی به حجمی)، آزمایش دومIBA (0، 1، 2 و 4 گرم در لیتر) و SNP (0، 30، 50 و 100 میلی مولار) بودند. نتایج آزمایش اول نشان داد، کاربرد تیمار IBA و H2O2 به تنهایی باعث بهبود خصوصیات ریشه و اندام هوایی شدند. کاربرد همزمان IBA و H2O2 باعث افزایش درصد ریشه زایی، تعداد، طول ریشه، وزن تر و خشک ریشه، تعداد و طول شاخه، تعداد برگ، وزن تر و خشک برگ، محتوای کربوهیدرات و پروتئین برگ و ریشه و فعالیت آنزیم پراکسیداز ریشه شد. همچنین نتایج نشان داد غلظت بالای IBA و H2O2 طول شاخه و محتوای پروتئین برگ را کاهش داد. در تیمار 4 گرم در لیتر IBA 5 درصد وزنی به حجمی H2O2 بهترین نتایج مشاهده شد. نتایج آزمایش دوم نشان داد، کاربرد تنهایSNP باعث بهبود خصوصیات ریشه و اندام هوایی شد، اما اختلاف معنی دار نبود. غلظت بالایSNP اثر محدود کننده در خصوصیات رشدی قلمه نشان داد. کاربرد هم زمان IBA و SNP باعث بهبود خصوصیات مورفولوژیکی، فیزیولوژیکی و بیوشیمیایی قلمه انار شد. در کاربرد هم-زمان این دو ترکیب نیز غلظت بالای SNP اثر محدود کننده نشان دادند. غلظت 4 گرم در لیتر IBA و 50 میلی مولار SNP بهترین نتایج را در تکثیر قلمه انار ایجاد نمود.با توجه به نتایج استفاده از این ترکیبات به ویژه IBA در بهبود ریشه زایی قلمه و رشد بعدی آن در تکثیر تجاری درخت انار پیشنهاد می شود
  33. تاثیر سیلیکات پتاسیم بر عملکرد و برخی خصوصیات مورفو-فیزیولوژیکی توت فرنگی تحت تنش شوری
    1394
    تنش شوری یکی از مهم ترین تنش های محیطی محدودکننده ی رشد و عملکرد گیاهان است. نتایج تحقیقات مختلف نشان می دهدکه عناصر سیلیسیوم و پتاسیم قادرند آسیب های ناشی از تنش شوری در بسیاری از گیاهان را تعدیل نمایند. توت فرنگی گیاهی علفی، چندساله و حساس به شوری می باشد. به منظور بررسی اثر سیلیکات پتاسیم روی خصوصیات رویشی، فیزیولوژیکی و عملکرد دو رقم توت فرنگی (Fragaria × ananassa Duch) پاروس و کردستان، آزمایشی با سه سطح سیلیکات پتاسیم (1000،0 و 1500 پی پی ام) و دو سطح کلرید سدیم (0 و 50 میلی مولار) به صورت اسپلیت پلات فاکتوریل بر پایه طرح کاملاً تصادفی با سه تکرار در شرایط گلخانه ای به صورت کشت بدون خاک و در دو فصل رشد انجام شد. در این آزمایش، تعداد و سطح برگ، طول و حجم ریشه، وزن خشک بخش هوایی و ریشه، کلروفیل a، b و کل، محتوای نسبی آب برگ،‍ شاخص پایداری غشاء سلولی، پرولین، کربوهیدرات های محلول کل، پراکسیداسیون لیپیدی، پراکسید هیدروژن، پروتئین محلول کل، فعالیت آنزیم های پراکسیداز و سوپر اکسید دیسموتاز، عملکرد و برخی خصوصیات میوه و غلظت عناصر سدیم و پتاسیم در برگ و ریشه این ارقام اندازه گیری شدند. نتایج نشان داد که شاخص های رشدی (تعداد و سطح برگ، طول و حجم ریشه، وزن خشک اندام های هوایی و ریشه، ماده خشک کل،) و اجزاء عملکرد (تعداد و وزن میوه)، محتوای نسبی آب برگ (LRWC)، شاخص پایداری غشاء سلولی (MSI)، کلروفیل a، b و کل و میزان پتاسیم برگ و ریشه در این ارقام در اثر شوری ناشی از کلرید سدیم کاهش یافتند و با افزودن سیلیکات پتاسیم به محلول غذایی در این شرایط افزایش یافتند. در اثر تنش شوری میزان پرولین، کربوهیدرات های محلول، مالون دی آلدئید، فعالیت آنزیم های ضد اکسایشی، میزان H2O2 و میزان سدیم و نسبت سدیم به پتاسیم برگ و ریشه در این گیاهان افزایش یافتند. تیمار سیلیکات پتاسیم هم در شرایط طبیعی رشد گیاه و هم در شرایط تنش سبب بهبود خصوصیات رویشی و فیزیولوژیکی این ارقام شد اما تاثیر این تیمار در شرایط تنش چشمگیرتر بود. تنش شوری برخی صفات کیفی و بیوشیمیایی میوه هر دو رقم را تحت تاثیر قرار داد. اثر تنش شوری در کاهش عملکرد و خصوصیات کیفی میوه رقم پاروس شدیدتر از رقم کردستان بود. تیمار سیلیکات پتاسیم سبب افزایش عملکرد و اجزاء آن در رقم پاروس و بهبود صفات کیفی هر دو رقم در شرایط تنش و بدون تنش شد.