Faculty Profile

شهرام کبودوندپور
تاریخ به‌روزرسانی: 1403/09/01

شهرام کبودوندپور

دانشکده منابع طبیعی / گروه محیط زیست

Theses Faculty

پایان‌نامه‌های کارشناسی‌ارشد

  1. برآورد اندازه جمعیت سمندر سِمِنُف (Salamandra infraimmaculata semenovi Nesterov, 1916) و بررسی ویژگی های خُرد زیستگاه آن در محدوده شهرستان سروآباد، استان کردستان
    1402
    دوزیستان ساکن مناطق کوهستانی به‌ویژه سمندرها نقش مهمی در اکوسیستم ازجمله به‌عنوان شکارگر در زیستگاه خود ایفا می‌کنند، این در حالی است که اطلاعات ما در خصوص برآورد جمعیت و نیازهای زیستگاهی سمندرهای ساکن در زیستگاه های کوهستانی، به‌ویژه زیرگونه سمندر سِمِنُف در کشور اندک است. بنابراین هدف از این مطالعه برآورد جمعیت سمندر سِمِنُف Salamandra infraimmaculata semenovi Nesterov, 1916 در محدوده شهرستان سروآباد و بررسی ویژگی های خرد زیستگاه این گونه در نظر گرفته ‌شد. به این منظور تعداد شش بازدیـد میدانی شامل یک پایش اولیه و پنج پایش شبانه جمعیت طی بازه زمانی 15 اردیبهشت الی 15 خرداد سال 1402 انجام گرفت. برای برآورد جمعیت از روش جولی-سبر استفاده شد. در مجموع تعداد 310 فرد صید، علامت‌گذاری و رها‌سازی شدند. در کل 17 درصد از جمعیت صیدشده مجدداً در واحدهای تلاش بعدی (4 واحد تلاش) صید مجدد شدند. ویژگی های ریخت شناسی سمندر سِمِنُف (وزن، طول سر، عرض سر، طول پوزه تا مخرج، طول دم و طول کل بدن) به ترتیب با استفاده ترازوی دیجیتال با دقت 001/0 گرم و کولیس با دقت 01/0 میلی‌ متر اندازه گیری شدند. از دستگاه دماسنج لیزری جهت تعیین دمـای بـدن افراد سمندر سِمِنُف و دمـای خـرد زیستگاه استفاده شد. از اسکارپل (قیچی کوچک) و پد الکلی جهت نشانه گذاری افراد استفاده گردید. ویژگی های خُرد زیستگاه شامل: ارتفاع (با استفاده از دستگاه موقعیت یاب جهانی)، درصد شیب (به وسیله مدل رقومی ارتفاع) و فاصله از منبع آبی (به کمک متر نواری) و هم چنین مدل رقومی ارتفاع، پوشش گیاهی با استفاده تصاویر ماهواره ای لندست، بافت خاک به روش هیدرومتری اندازه گیری شدند. هم‌چنین اطلاعات مربوط به محل پناه، عوامل تهدید، گونه های جانوری هم بوم و پوشش گیاهی غالب محدوده مطالعاتی نیز در فرم های استاندارد ثبت گردید. به‌منظور برآورد جمعیت زیرگونه سمندر سِمِنُف از نرم افزار Ecological Methodology نسخه 2/7 استفاده شد. بررسی داده‌ های مربوط به محدوده موردمطالعه زیستگاه هزارخانی (ویژگی های ریخت شناسی و خُرد زیستگاه) با استفاده از نرم‌ افزارSPSS نسخه 22 انجام شد. بر اساس نتایج حاصل از روش جولی-سبر در نرم افزارEcological Methodology، اندازه جمعیت زیرگونه با احتمال 95 درصد، 26/1327 فرد در عرصه‌ای به مساحت 11/16747 مترمربع برآورد شد. هم چنین تراکم زیرگونه 07/0 فرد در مترمربع به دست آمد. نتایج بخش ویژگی های ریخت شناسی نشان داد که ماده ها دارای جثه ای بزرگ تر و وزنی بیش تر نسبت به نرها هستند. بر اساس مشاهدات میدانی، زیرگونه سمندر سِمِنُف زیر برگ های پوسیده کف جنگل و در میان صخره ها، حاشیه منابع آبی راکد، نسبتاً جاری و غنی از اکسیژن را به عنوان محل پناه و استراحت انتخاب می کند. ازجمله مهم‌ترین عوامل تهدیدی که در زیستگاه هزارخانی مشاهده شد، مسدود نمودن و هدایت آب آبراهه ها برای کشاورزی و باغداری و لوله گذاری چشمه‌ها بود. زیرگونه سمندر سِمِنُف را می توان نمادی برای بیان کیفیت و تمیزی نهرها و جویبارهای طبیعی کوهستانی دانست. نتایج پژوهش حاضر می تواند به‌عنوان داده پایه جهت تهیه برنامه حفاظتی و تصمیم گیری های مدیریتی برای سمندر سِمِنُف و زیستگاه آن مورد استفاده قرار گیرد.
  2. توسعه اکوتوریسم به منظور کاهش تعارض بین انسان و حیات وحش (منطقه ی حفاظت شده بدر و پریشان)
    1400
    گردشگری در طبیعت یا اکوتوریسم به نوعی از گردشگری اطلاق می شود که بیش ترین سازگاری را با طبیعت داشته و در بین انواع گردشگری بالاترین نرخ رشد را دارد. توسعه ی اکوتوریسم در مناطق حفاظت شده علاوه بر حفاظت از مناطق تحت مدیریت راهکاری زود بازده برای استفاده بهینه از این مناطق است و لازم است به عنوان یکی از اولویت های مهم مدیریتی در جهت کاهش تعارض انسان و حیات وحش مورد توجه قرار گیر. چراکه بسیاری از گونه های حیات وحش در معرض تهدید این نوع از تعارضات هستند. منطقه ی حفاظت شده بدر و پریشان واقع در استان کردستان یکی از متنوع ترین زیستگاه های این استان است که به سبب دارا بودن قابلیت ها و پتانسیل های متعدد، در طول چهار فصل سال قادر به جذب اکوتوریست ها می باشد. در این منطقه شغل اکثر مردم کشاورزی و دامداری بوده و وابستگی شدید آن ها سبب تعارض بین ساکنین و حیات وحش شده است. بنابراین در این پژوهش توسعه اکوتوریسم به منظور کاهش تعارض بین انسان و حیات وحش در این منطقه مورد بررسی قرار گرفت. در این مطالعه که با ماهیت تلفیق روش اسنادی و مطالعات میدانی انجام شده است؛ برای جمع آوری اطلاعات و داده های مورد نیاز از منابع مختلفی از جمله مطالعات کتابخانه ایی، بازدیدهای میدانی و ارایه پرسشنامه و مصاحبه با افراد صاحب نظر (کارشناسان اکوتوریسم و محیط زیست، محیط بانان و هم چنین مردم بومی روستاهای حاشیه و داخل منطقه)به روش دلفی استفاده شده است. علاوه بر این، لایه های مختلف اطلاعاتی (شیب، جهت شیب، شبکه راه ها، منایع آبی و مجموعه روستاهای حاشیه و داخل منطقه) به منظور درک بهتر قابلیت های فضایی منطقه برای توسعه اکوتوریسم تهیه شده است. نتایج پژوهش نشان دادند علی رغم وجود پتانسیل بالای گردشگری در منطقه حفاظت شده بدر و پریشان اقدامات موثری در راستای توسعه ی این صنعت در منطقه انجام نشده است. هم چنین شکاف عمیقی بین مردم محلی و مدیران و متولیان مدیریت حفاظتی و ماهیت وجودی منطقه وجود دارد که نشات گرفته از مشارکت ندادن مرم محلی در برنامه های مدیریتی حفاظتی اجرا شده در منطقه است. در نهایت با توجه به نتایج به دست آمده پیشنهاداتی برای جلب مشارکت مردمی و کاهش تعارض بین انسان و حیات وحش از مجاری توسعه صنعت اکوتوریسم در منطقه ارائه شده است.
  3. تعیین زیستگاه های مطلوب گونه میش مرغ (Otis tarda, Linnaeus, 1758) در منطقه دشت سوتاو شهرستان بوکان با استفاده از مدل بی نظمی بیشینه
    1400
    درک صحیح ارتباط بین توزیع جاندران و زیستگاه های آن ها می تواند نقش مهمی در حفاظت و مدیریت گونه های در معرض تهدید داشته باشد. بدین منظور روش های مدل سازی مطلوبیت زیستگاه بر پایه ارتباط متغیرهای زیستگاهی با حضور گونه توسعه یافته اند. در این پژوهش که در بازه ی زمانی 2 ساله (1398-1399) انجام شد، مطلوبیت زیستگاه گونه میش مرغ در دشت سوتاو شهرستان بوکان واقع در شمال غرب ایران به عنوان آخرین زیستگاه طبیعی این حیوان با استفاده از مدل بی نظمی بیشینه بررسی شده است. برای مدل سازی مطلوبیت زیستگاه این گونه از تعداد 220 نقطه حضور که از طریق مشاهده مستقیم، اطلاعات ثبت شده در اداره حفاظت محیط زیست شهرستان بوکان و نیز پرسش از مردمان محلی و کارشناسان محیط زیست به دست آمدند استفاده شد. 9 متغیر زیستگاهی شامل؛ حضور گونه، ارتفاع، شیب، جهت شیب، فاصله از روستا، فاصله از جاده، تراکم پوشش گیاهی، فاصله از رودخانه و فاصله از سایر منابع آبی برای بررسی مطلوبیت زیستگاه گونه میش مرغ در منطقه دشت سوتاو به عنوان آخرین زیستگاه طبیعی این گونه به عنوان ورودی های مدل انتخاب شدند. نتایج حاکی از آن بود که متغیرهای محیطی مانند درجه شیب و تراکم پوشش گیاهی و متغیرهای امنیتی مانند؛ فاصله از جاده و روستا بیش ترین نقش را در مطلوبیت زیستگاه گونه میش مرغ در منطقه مطالعاتی دارند. هم چنین بیش تر سطح منطقه ی دشت سوتاو برای زیست این گونه مناسب است. شرق منطقه ی مورد مطالعه بالاترین سطح مطلوبیت را برای زیستگاه گونه میش مرغ را دارا می باشد. دقت مدل به دست آمده با استفاده از روش سطح زیر منحنی و جک نایف مورد بررسی قرار گرفت که نتایج مبین دقت بالای مدل تهیه شده در تعیین زیستگاه های مطلوب گونه در منطقه مطالعاتی است (893/0AUC=).
  4. تخمین تراکم جمعیت گونه قوچ و میش ارمنی (Ovis orientalis gmelini, Blyth, 1841) پناهگاه حیات وحش سفیدکوه ازنا با استفاده از روش شمارش گروه های سرگین
    1400
    روش های سنتی رایج در برآورد جمعیت های حیات وحش معمولاً پرهزینه، زمان بر و پیچیده هستند. در مقابل روش های برآورد جمعیت با استفاده از نمایه ها همواره به عنوان یک روش جایگزین مطرح بوده است. روش های برآورد تراکم غیرمستقیم عمدتاً ساده و ارزان بوده و به فصل یا تخصص خاص محدود نمی شود. یکی از متداول ترین نمایه های جمعیتی مورداستفاده برای تخمین برآورد تراکم گونه های حیات وحش به ویژه گونه های سم دار، نمایه شمارش گروه های سرگین است؛ بنابراین مطالعه حاضر باهدف بررسی قابلیت و دقت نمایه شمارش گروه های سرگینی در برآورد تراکم گونه قوچ و میش ارمنی در پناهگاه حیات وحش سفیدکوه ازنا در استان لرستان در حدفاصل سال های 1397 تا 1398 به اجرا درآمد. برای این منظور 9 ترانسکت نواری با طول های متفاوت (2 تا 4 کیلومتر) و عرض ثابت 5 متر به صورت تصادفی - سیستماتیک با فواصل 1 کیلومتری و مجموع مساحت 1/13 هکتار انتخاب و در خلال 4 فصل (زمستان 1397 تا پاییز 1398) مورد پایش قرار گرفتند. روش مطالعه مبتنی بر راهبرد نرخ تجمعی گروه های سرگینی (FAR) برای شمارش گروه های سرگینی باهدف برآورد تراکم گونه قوچ و میش ارمنی در دوره های زمانی 90 روزه بود. نرخ دفع روزانه گونه قوچ و میش ارمنی با استفاده از بررسی یک جمعیت مشخص از این گونه در باغ وحش اراک محاسبه شد و معادل 08/8 بار دفع در طول شبانه روز به ازای هر فرد به دست آمد. هم زمان اندازه جمعیت در منطقه موردمطالعه به روش شمارش کل برای سال های 1397 و 1398 به ترتیب 160 و 442 راس گزارش شد. داده های حاصل از شمارش گروه های سرگینی در ترانسکت های مورد بررسی نرمال بودند. طبق نتایج به دست آمده حداکثر تراکم گروه های سرگینی مشاهده شده معادل 8 ± 93 گروه سرگین در هر هکتار در ترانسکت شماره 7 در فصل پاییز و حداقل تراکم گروه های سرگینی مشاهده شده معادل 2 ± 24 گروه سرگین در هر هکتار در ترانسکت شماره 9 در فصل زمستان بود. نتیجه مقایسه میانگین کل گروه های سرگینی شمارش شده در ترانسکت های نواری مبین وجود اختلاف معنی دار آماری بین میانگین تراکم گروه های سرگینی شمارش شده در فصول مختلف بود (F24, 3 = 4.430, P = 0.013). تراکم برآورد شده ی گونه قوچ و میش ارمنی در منطقه مطالعاتی با استفاده از نمایه شمارش گروه های سرگینی به ترتیب برای سال های 1397 و 1398 معادل 036/0 تا 098/0 فرد به ازای هر هکتار به دست آمد که با تراکم مطلق حاصل از شمارش کل صورت گرفته در منطقه همخوانی داشت. درنهایت به نظر می آید نمایه شمارش گروه های سرگینی برای برآورد تراکم گونه قوچ و میش ارمنی در پناهگاه حیات وحش سفیدکوه ازنا در استان لرستان دارای دقت و قابلیت قابل قبولی است. امّا برای افزایش قابلیت و دقت این نمایه بهتر است قبل از اجرای هرگونه عملیات نمونه برداری صحرائی، ابتدا رفتار گونه، الگوی پراکنش گونه در درون زیستگاه و ترجیح زیستگاهی گونه مورد بررسی قرار گیرد. هم چنین با توجه به نتایج به دست آمده توصیه می شود از این نمایه در فصل پاییز استفاده شود.
  5. بررسی خصوصیات زیستگاه گونه شوکا (Capreolus capreolus) در منطقه حفاظت شده بوزین و مرخیل.
    1400
    تعیین پراکنش گونه ها و بررسی خصوصیات زیستگاه های آن ها از اهمیت زیادی در مدیریت حیات وحش برخوردار است و حفاظت از گونه های حیات وحش بدون آگاهی از نیازهای بوم شناختی این گونه ها و نحوه ارتباط آن ها با زیستگاه های طبیعی خود امکان پذیر نیست. گونه ی شوکا به عنوان یکی از گونه های حمایت شده در ایران در 6 استان کشور پراکنده است. یکی از زیستگاه های طبیعی این گونه منطقه ی حفاظت شده بوزین و مرخیل واقع در استان کرمانشاه است که جمعیت کوچکی از این گونه را در خود جای داده است. با توجه به اهمیت این گونه در ایران و به ویژه در غرب کشور در این پژوهش مطلوبیت زیستگاه شوکا در منطقه ی حفاظت شده بوزین و مرخیل با استفاده از مدل آنتروپی بیشینه بررسی شد. برای مدل سازی زیستگاه این گونه تعداد 76 نقطه حضور که از طریق مشاهده مستقیم، مشاهده نمایه ها (ردپا و گروه سرگینی)، اطلاعات ثبت شده در اداره حفاظت محیط زیست شهرستان باینگان در استان کرمانشاه و نیز پرسش از مردمان محلی و کارشناسان محیط زیست به دست آمدند مورد استفاده قرار گرفت. متغیرهای زیستگاهی مورد بررسی عبارت بودند از: جهت، شیب، ارتفاع، تراکم پوشش جنگلی، کاربری اراضی، فاصله از رودخانه، فاصله از چشمه، فاصله از جاده، فاصله از روستا. نتایج پژوهش نشان دادند که به ترتیب متغیرهای تراکم تاج پوشش، کاربری اراضی، فاصله از منابع آبی (رودخانه و چشمه)، فاصله از روستا، ارتفاع، شیب، فاصله از جاده و جهت شیب بیش ترین تاثیر را در خروجی مدل و مطلوبیت زیستگاه شوکا در منطقه ی مورد مطالعه دارند. دقت مدل با استفاده ازمقدار سطح زیر منحنی و آزمون جک نایف بررسی گردید. مقدار سطح زیر منحنیROC برابر 958/0 به دست آمد که نشان دهنده ی دقت بالای مدل در برآورد مطلوبیت زیستگاه شوکا در منطقه است
  6. بررسی خصوصیات زیستگاه گونه شوکا (Capreolus capreolus) در منطقه حفاظت شده بوزین و مرخیل
    1400
    تعیین پراکنش گونه ها و بررسی خصوصیات زیستگاه های آن ها از اهمیت زیادی در مدیریت حیات وحش برخوردار است و حفاظت از گونه های حیات وحش بدون آگاهی از نیازهای بوم شناختی این گونه ها و نحوه ارتباط آن ها با زیستگاه های طبیعی خود امکان پذیر نیست. گونه ی شوکا به عنوان یکی از گونه های حمایت شده در ایران در 6 استان کشور پراکنده است. یکی از زیستگاه های طبیعی این گونه منطقه ی حفاظت شده بوزین و مرخیل واقع در استان کرمانشاه است که جمعیت کوچکی از این گونه را در خود جای داده است. با توجه به اهمیت این گونه در ایران و به ویژه در غرب کشور در این پژوهش مطلوبیت زیستگاه شوکا در منطقه ی حفاظت شده بوزین و مرخیل با استفاده از مدل آنتروپی بیشینه بررسی شد. برای مدل سازی زیستگاه این گونه تعداد 76 نقطه حضور که از طریق مشاهده مستقیم، مشاهده نمایه ها (ردپا و گروه سرگینی)، اطلاعات ثبت شده در اداره حفاظت محیط زیست شهرستان باینگان در استان کرمانشاه و نیز پرسش از مردمان محلی و کارشناسان محیط زیست به دست آمدند مورد استفاده قرار گرفت. متغیرهای زیستگاهی مورد بررسی عبارت بودند از: جهت، شیب، ارتفاع، تراکم پوشش جنگلی، کاربری اراضی، فاصله از رودخانه، فاصله از چشمه، فاصله از جاده، فاصله از روستا. نتایج پژوهش نشان دادند که به ترتیب متغیرهای تراکم تاج پوشش، کاربری اراضی، فاصله از منابع آبی (رودخانه و چشمه)، فاصله از روستا، ارتفاع، شیب، فاصله از جاده و جهت شیب بیش ترین تاثیر را در خروجی مدل و مطلوبیت زیستگاه شوکا در منطقه ی مورد مطالعه دارند. دقت مدل با استفاده ازمقدار سطح زیر منحنی و آزمون جک نایف بررسی گردید. مقدار سطح زیر منحنیROC برابر 958/0 به دست آمد که نشان دهنده ی دقت بالای مدل در برآورد مطلوبیت زیستگاه شوکا در منطقه است.
  7. امکان سنجی مدل سازی زیستگاه گونه سیاه خروس قفقازی (Tetrao mlokosiewiczi) در ذخیره گاه بیوسفری ارسباران با استفاده از تکنیک های GIS و داده های سنجش از دور
    1399
    امروزه یکی از اهداف اصلی حفاظت از محیط زیست، حفظ تنوع زیستی است. طی گذشت سال ها از اجرای برنامه های حفاظتی بر روی گونه های زیستمند، زیست شناسان حفاظت به این نتیجه رسیده اند که برای حفاظت موثر، علاوه بر گونه، زیست گاه آن نیز باید مورد حفاظت قرار گیرد. چرا که در گستره ی طبیعت هیچ چیز به خودی خود مستقل از سایر اجزا نمیتواند وجود داشته باشد و بقای همه به یکدیگر گره خورده است. در این مطالعه مطلوبیت زیستگاه گونه سیاه خروس قفقازی، یکی از دو گونه خروسی که مورد حفاطت جهانی قرار گرفته است و به عنوان یکی از پرندگان در معرض تهدید اروپا در لیست سرخ IUCN، در مناطق حفاظت شده ارسباران و دیزمار با سه روش تحلیل سلسله مراتبی، روش مکسنت و روش رگرسیون لجستیک مورد بررسی قرار گرفت. متغیرهای زیستگاهی: پوشش زمین، فاصله از منابع آبی، امنیت، شرایط اقلیمی، عوامل تخریب زیستگاه و متغیرهای شکل زمین به همراه 88 نقطه حضور گونه در مدل سازی مطلوبیت زیستگاه استفاده شدند. نتایج حاصل از مدل سازی به روش های تجریه و تحلیل سلسله مراتبی، مکسنت و رگرسیون لجستیک ثابت کردند، حدود 20 درصد از ذخیره گاه بیوسفری ارسبارن و دیزمار دارای مطلوبیت کافی برای حضور و ادامه بقای گونه سیاه خروس قفقازی است که البته به صورت کامل با مناطق امن تعیین شده در این ذخیره گاه از نظر مکانی هم خوانی ندارند. براساس نتایج به دست آمده از این مطالعه مشخص شد گونه سیاه خروس قفقازی در انتخاب زیستگاه به صورت تخصصی عمل نموده و مناطق اکوتونی باز در ارتفاعات حد فاصل 2000 تا 2500 متر را برای انجام چرخه های زیستی خود انتخاب می نماید. هم چنین مشخص شد متغیرهایی نظیر: ارتفاع، چشمه، پوشش گیاهی متراکم از گیاهان علفی، بوته ای و درختچه ای (اکوتون)، فاصله از مناطق امن، فاصله از معدن، میانگین دمای سالانه، فاصله از مناطق آتش گرفته و حضور دام های اهلی بر مطلوبیت زیستگاه این گونه تاثیر به سزایی دارند. طی بررسی های صورت گرفته مشخص شد که مدل های مطلوبیت زیستگاه حاصل از دو روش مکسنت و رگرسیون لجستیک از دقت بیش تری نسبت به مدل روش تجزیه و تحلیل سلسله مراتبی برخوردار هستند و بیش تر با واقعیت حضور گونه در این منطقه همخوانی دارند. در نهایت این نتایج تایید می نمایند که تکنیک جی ای اس و داده های ماهواره ای کاملاً قابلیت لازم برای تعیین متغیرهای زیستگاهی کلیدی و مدل سازی مطلوبیت زیستگاه گونه سیاه خروس قفقازی را دارند.
  8. بررسی ترکیب رژیم غذایی گونه خرس قهوه ای (Ursus arctos) با استفاده از روش تجزیه سرگین در مناطق غربی استان کردستان
    1399
    درک و تعیین شناخت رژیم غذایی گونه ها به طور قطع به درک بوم شناسی گونه کمک خواهد کرد. بررسی رژیم غذایی اهمیت زیادی در مطالعات چرخه های زیستی، پراکنش فصلی، انتخاب زیستگاه، رفتار نظام اجتماعی، اندازه جثه و تولید مثل گونه دارد. مطالعه حاضر با هدف بررسی رژیم غذایی گونه خرس قهوه ای با استفاده از روش تجزیه سرگین در خلال تیر ماه 1397 تا آبان ماه سال 1398 درمحدوده های غرب و شمال غرب استان کردستان که بیش ترین جمعیت گونه خرس قهوه ای را در خود جای داده است انجام شد. در کل 114 نمونه سرگین در زیستگاه های گونه در نواحی مختلف استان کردستان جمع آوری گردید و با استفاده از سه شاخص: لوینز؛ معیار اسمیت (FT)؛ شانون - وینر پهنای آشیان بوم شناختی گونه خرس قهوه ای محاسبه گردید. در مجموع 44 نوع ماده غذایی با فراوانی 311 در نمونه های سرگین جمع آوری شده شناسایی گردید که در این بین گونه های علفی با 35/40 درصد، مو و استخوان مهره داران با 57/31 درصد، کیتین حشرات با 56/24 درصد، میوه گلابی با 61/10 درصد، آلبالو وحشی و سیب درختی هر کدام با 04/8 درصد، بالاترین فراوانی را در نمونه های سرگین گونه خرس قهوه ای داشتند. نتایج این پژوهش نشان دادند که منابع گیاهی، بخش اصلی از رژیم غذایی گونه خرس قهوه ای در استان کردستان را در فصول بهار وتابستان تشکیل می دهند و بیش ترین فراوانی نسبی را در سرگین های بررسی شده دارند. حشرات به ویژه سوسک ها و مورچه ها اغلب در نیمه اول تابستان خورده شده بودند. با نزذیک شدن فصل زمستان سهم میوه های شیرین در رژیم غذایی خرس قهوه ای بیش تر می شود تا ذخایر چربی لازم برای طی کردن دوره خواب زمستانی را ذخیره سازد. هم چنین آثاری از بقایای مو و استخوان نشخوارکنندگان در نمونه-های مورد مطالعه مشاهده نشد. پهنای آشیان بوم شناختی غذایی با استفاده از معیار شانون- وینر، لوینز، و معیار اسمیت (FT) به ترتیب برابر با 83/0، 35/0، 85/0، و با درصد اطمینان 95% به دست آمده است. تعداد منابع غذایی مکرراّ استفاده شده برابر با 6 منبع بود. بر اساس نتایج به دست آمده، رژیم غذایی غالب خرس قهوه ای در منطقه مطالعاتی عمدتاّ گیاهخواری است و رژیم غذایی این گونه به دو عامل منابع قابل دسترس در درون زیستگاه طبیعی و قابلیت دسترسی به باغات، لاشه دام سبب افزایش پهنای آشیان بوم شناختی و تنوع رژیم غذایی گونه خرس قهوه ای در منطقه مورد مطالعه شده است.
  9. برآورد جمعیت و تعیین نیازهای زیستگاهی سمندر کوهستانی دریوگین derjugini derjugini Neurergus در زیستگاه میریسور، شهرستان مریوان استان کردستان
    1399
    در این پژوهش، برآورد جمعیت و تعیین نیازهای زیستگاهی گونه سمندر کوهستانی دریوگینNeurergus derjugini derjugini در چشمه ای در روستای ریخلان (منطقه میری سور) در شهرستان مریوان واقع در 125کیلومتری شهرستان سنندج و در غرب استان کردستان انجام شد. مطالعه میدانی به صورت پیمایشی در اردیبهشت 1399 طی 6 سفر میدانی و هر 5 روز یک بار انجام شد. برای برآورد جمعیت از روش صید علامت گذاری، رهاسازی و صید مجدد استفاده شد. زمان مطالعه میدانی در چشمه موردمطالعه از ساعت 14- 11 و با مشارکت 4 نفر انجام شد. صید نمونه ها با دست و علامت گذاری آن ها نیز با استفاده از روش قطع بندانگشتان صورت گرفت. جنسیت نمونه ها با بررسی برجستگی کلوآک مشخص گردید و زیست سنجی گونه شامل: طول و عرض سر، طول و ارتفاع دم، طول پوزه تا مخرج و طول کل بدن، توسط خط کش فلزی، برحسب میلی متر و وزن آن ها توسط ترازوی قابل حمل، با دقت گرم اندازه گیری شدند، سپس هرکدام از نمونه ها در محل صید رهاسازی شدند. پارامتر های زیستگاهی گونه سمندر کوهستانی دریوگین شامل: اسیدیته، اکسیژن محلول و هدایت الکتریکی آب، توسط دستگاه مولتی پارامتر، دمای آب وهوا، توسط دماسنج شیشه ای، اندازه ی جنس بستر، توسط خط کش فلزی و سایر پارامترها مانند درصد تاج پوشش و درصد پوشش گیاهی داخل آب، با مشاهده مستقیم و هم چنین سرعت آب نیز اندازه گیری شدند. جهت تخمین اندازه ی جمعیت موردبررسی، از نرم افزارهای MARK و Ecological Methodology استفاده شد. تجزیه وتحلیل پارامترهای زیستگاهی و تفاوت های زیست سنجی بین جنسیت ها، توسط نرم افزار SPSSو آزمون های آماری: آنالیز واریانس یک طرفه، ضریب همبستگی پیرسون و آزمون تی، انجام شد. تجزیه وتحلیل نتایج حاصل از بررسی تفاوت های زیست سنجی بین دو جنسیت گونه موردمطالعه نشان داد که جنس ماده، جثه ای بزرگ تر و وزنی بیشتر نسبت به جنس نر دارد و این گونه دارای دوریختی جنسی ازنظر اندازه است. براساس نتایج حاصل از نرم افزار MARK جمعیت سمندر کوهستانی دریوگین در محدوده موردمطالعه با مساحت 1664 مترمربع در زیستگاه میری سور 2554- 2401 فرد تخمین زده شد. هم چنین طبق نتایج نرم افزار Ecological Methodology جمعیت گونه موردبررسی در محدوده موردمطالعه، 2877- 1165 فرد برآورد شد. براساس نتایج بررسی متغیرهای زیستگاهی مشخص شد ویژگی های زیستگاهی مطلوب گونه سمندر کوهستانی دریوگین در محدوده موردمطالعه، آب زلال و شفاف با عمق و جریان کم، میزان اسیدیته 36/8- 23/8، هدایت الکتریکی 331- 292 میکروزیمنس بر سانتی متر مربع، اکسیژن محلول 42/8- 26/7 میلی گرم بر لیتر و دمای آب 5/17- 12 درجه سانتی گراد است. هم چنین عامل ارتفاع تاثیر بسیار زیادی در حضور و تراکم گونه دارد به طوری که با افزایش ارتفاع، تراکم نیز افزایش می یابد.
  10. بررسی گستره خانگی و رژیم غذایی لاک پشت مهمیزدار (Testudo graeca) در منطقه حفاظت شده بدر و پریشان
    1398
    هدف از این مطالعه بررسی رژیم غذایی و تعیین گستره خانگی گونه لاک پشت مهمیزدار در منطقه حفاظت شده بدر و پریشان است. منطقه حفاظت شده بدر و پریشان در فاصله 12 کیلومتری جنوب شهر قروه و بین استان های کردستان و کرمانشاه قرار دارد. مطالعه میدانی در منطقه مورد مطالعه در طول ترانسکت های تصادفی در بهار و تابستان 1397 و 1398 انجام شد. جهت ثبت اطلاعات خرد زیستگاه لاک پشت ها از پلاتی به شعاع 5/2 متر استفاده گردید. هنگام مشاهده لاک پشت ابتدا توسط دستگاه GPS طول و عرض جغرافیایی و ارتفاع محل مشاهده و سپس ویژگی های زیستی و زیستگاهی آن ثبت شـد. برای ثبـت دمـای بـدن گونـه و دمـای خـرد زیستگاه آن از دستگاه دماسنج لیزری استفاده شد. بررسی ترکیب رژیم غذایی گونه لاک پشت مهمیزدار به روش تجزیه و تحلیل سرگین و تعیین گستره خانگی خطی به روش نخ و قرقره انجام گرفت. مسیرهای ثبت شده همه لاک پشت ها توسط GPS وارد GIS شد و اندازه گستره خانگی خطی لاک پشت مهمیزدار برآورد گردید. برای تعیین پهنای آشیان بوم شناختی از شاخص های لوینز، شانون-وینر و اسمیت استفاده شد. جهت به دست آوردن اهمیت و ارجحیت طبقه های مواد غذایی از شاخص اهمیت نسبی استفاده گردید. تجزیه و تحلیل داده های بخش زیستگاه با استفاده از سه آزمون تجزیه واریانس یک طرفه، تی تست و کای اسکوئر صورت گرفت. بر اساس نتایج این مطالعه در رژیم غذایی لاک پشت مهمیزدار در منطقه حفاظت شده بدر و پریشان در مجموع 19 گونه گیاهی شناسایی شد. بیشترین شاخص اهمیت نسبی به ترتیب متعلق به تیره گندمیان (Poaceae)، جنس های گون (Astragalus sp) و علف پشمکی (Bromus sp) بودند. پناه گونه لاک-پشت مهمیزدار در منطقه مورد مطالعه گونه گون بوته ای (Astragalus verus) و پس از آن گونه سازو (Juncus sp) که در نزدیکی منابع آبی رشد منطقه رشد می کند و زمانی که در تابستان میزان پوشش گیاهی کم می شود از گونه شبدر (Trifolum sp) برای پناه استفاده می نماید. در این مطالعه بیشترین و کمترین طول کاراپاس لاک پشت مهمیزدار به ترتیب متعلق به جنس ماده (26 سانتی-متر) و لاک پشت نابالغ (5 سانتی متر) بود. نتایج نشان داد طول گستره خانگی خطی برای لاک پشت های نر با میانگین 73/37 متر در روز است در حالی که طول گستره خانگی خطی در لاک-پشت های ماده بزرگ تر از نرها با میانگین 29/44 متر در روز است. حداکثر مسافت برای لاک پشت نر و ماده به ترتیب 73 متر و 68 متر در روز بود. مقادیر شاخص های اسمیت و شانون-وینر نشان داد که گونه لاک پشت مهمیزدار در منطقه مورد مطالعه پهنای آشیان بوم شناختی غذایی گسترده-ای دارد. داده های پایه به دست آمده از این پژوهش می تواند جهت حفاظت موثر و همچنین تهیه برنامه مدیریتی این گونه آسیب پذیر در منطقه حفاظت شده بدر و پریشان به کار رود.
  11. مطالعه جمعیت و انتخاب زیستگاه گونه لاک پشت مهمیزدار(Testudo graeca) در منطقه حفاظت شده بدر و پریشان
    1398
    این مطالعه باهدف برآورد جمعیت و تعیین عوامل کلیدی در انتخاب زیستگاه گونه لاک پشت مهمیزدار در منطقه حفاظت شده بدر و پریشان استان کردستان انجام شد. بررسی های میدانی در بهار و تابستان سال های 1398-1397 با استفاده از روش صید- نشانه گذاری- رهاسازی و صید مجدد در طول ترانسکت های خطی با عرض حداقل 10 متر و طول یک کیلومتر انجام و پس از مشاهده گونه، پلاتی به شعاع 2.5 متر به مرکز مشاهده لاک پشت زده شد و مختصات نقطه حضور با GPS ثبت، اطلاعات خرد زیستگاه شامل درصد پوشش گیاهی داخل پلات، درصد بدون پوشش گیاهی داخل پلات، میانگین پوشش گیاهان داخل پلات، گونه های گیاهی غالب داخل پلات و ارتفاع بلندترین گیاه داخل پلات، همچنین ویژگی های زیستی گونه شامل رنگ لاک، طول و عرض مستقیم کاراپاس و پلسترون، سن، وزن و جنسیت گونه در فرم تهیه شده، ثبت گردید. کاراپاس لاک پشت ها با استفاده از لاک ناخن مشکی نشانه گذاری شده و دقیقاً در محل صید رها شدند. برای بررسی انتخاب خرد زیستگاه توسط گونه از داده های مربوط به 102 لا ک پشت مهمیزدار شامل50 نمونه نر، 49 نمونه ماده و 3 نمونه نابالغ با استفاده از آزمون تحلیل مولفه اصلی و برای برآورد جمعیت از داده های مربوط به 45 فرد لاک پشت مهمیزدار با استفاده از روش لینکلن- پترسون استفاده شد. نتایج برآورد جمعیت لا ک پشت مهمیزدار در منطقه حفاظت شده بدر و پریشان نشان داد به طور میانگین اندازه جمعیت گونه 28 فرد در هکتار و اندازه جمعیت در محدوده مطالعاتی با مساحت 3885 هکتار از منطقه حفاظت بدر و پریشان، 108780 لاک پشت مهمیزدار است. نتایج به دست آمده از آزمون آماری PCA نشان داد مهم ترین عامل در انتخاب زیستگاه توسط لاک پشت مهمیزدار در منطقه حفاظت شده بدر و پریشان درصد پوشش گیاهی داخل پلات است هرچه پوشش منطقه متراکم تر باشد امنیت و مقدار غذا در دسترس گونه بیشتر است. همچنین نتایج مشاهدات میدانی نشان داد لاک پشت مهمیزدار بخش هایی از زیستگاه که پوشش گیاهی متراکم بوته ای دارد را به نسبت سایر بخش های زیستگاه ترجیح می دهد. لاک پشت مهمیزدار در منطقه موردمطالعه بیشتر در محدوده ارتفاعی 2300-2200 متر مشاهده شد. بر اساس مشاهدات میدانی زمان اوج فعالیت روزانه گونه در منطقه بدر و پریشان از ساعت 10 تا 14 است. بزرگ ترین لاک پشت مشاهده شده نمونه ماده با طول کاراپاس 26 سانتی‎متر و مسن ترین لاک پشت 20 سال و در هر دو جنس ماده و نر ثبت شد. بر اساس مشاهدات میدانی مهم ترین عامل تهدید گونه در محدوده مطالعاتی فعالیت های انسان شامل: کشاورزی، دامداری، تخریب زیستگاه طبیعی و آتش سوزی است.
  12. مطالعه بیوسیستماتیک جمعیت های کفتار راه راه ایرانی (Hyaena hyaena Linnaeus, 1753) با استفاده از ژن های میتوکندریایی
    1396
    مطالعه حاضر با هدف بررسی جایگاه تاکسونومیک گونه کفتار راه راه ایرانی با استفاده از دو ژن میتوکندریایی Cyt b و ND2 در ایران انجام شد. برای این منظور DNA مورد نیاز از بافت سی نمونه گونه کفتار راه راه ایرانی از سطح دوازده استان کشور استخراج شد. استخراج DNA به روش استخراج نمکی صورت پذیرفت. از فراخانواده گربه شکلان و از جنس کفتار ها تنها گونه کفتار راه راه در ایران زیست می کند که به دلیل وجود توزیع جغرافیایی این گونه در ایران و از سوی دیگر تنوع زیستگاهی بالا در گستره ی کشور ایران، به نظر می رسید که تنوع ژنتیکی بالایی در جمعیت های این گونه مشاهده شود. اما با انجام این مطالعه و بررسی 28 نمونه بافت عضله گونه کفتار راه راه ایرانی با استفاده از دو ژن Cyt b و ND2 به ترتیب با طول های 473 و 404 جفت نوکلئوتید، مشخص شد که تنوع ژنتیکی در بین جمعیت های گونه کفتار راه راه ایران اندک و بین صفر تا حداکثر 0.004 متغیر است. برای بررسی جایگاه تاکسونومیک گونه کفتار راه راه ایرانی درختان فیلوژنیکی با استفاده از روش های اتصال همسایگی، تکامل کمینه، و حداکثر تشابه برای مقایسه توالی ها با استفاده از نرم افزار Mega 6 و هم چنین حداکثر تشابه با استفاده از نرم افزار Mr.bayes با 1000 جای گشت بر اساس ترکیب دو ژن ترسیم شدند. نمونه های مورد مطالعه در این بررسی در تمام درخت های ترسیم شده به همراه تنها نمونه توالی ثبت شده برای این گونه در بانک ژن همگی در یک کلاد قرار گرفتند و نتایج حاصل از ترسیم تمامی درخت ها ترسیم شده مشابه بوده و تایید کننده یکدیگر بودند؛ نتایج نشان داد که همه نمونه های مورد مطالعه در این تحقیق متعلق به یک گونه هستند.
  13. تعییم مدل بهینه مطلوبیت زیستگاه و زیستگاهئ های ارتباطی گونه پلنگ ایران (Panthera pardus saxicolor) در دو منطقه شکار ممنوع دیلمان-دّرفک و اشکورات در استان گیلان.
    1396
    گونه پلنگ ایرانی (Panthera pardus saxicolor) به عنوان بزرگ ترین گربه سان و تنها عضو باقی مانده از جنس Panthera در ایران، علی رغم پراکنش جغرافیایی وسیع و قدرت سازگاری بالایی که دارد؛ امروزه با انواعی از تهدیدات مواجه است. به شکلی که امروزه به عنوان یک گونه در معرض خطر انقراض (EN) در لیست سرخ آی یو سی ان قرار گرفته است. بر اساس تحقیقات صورت گرفته مهم ترین عامل تهدید کننده این گونه در ایران و سایر نقاط جهان تکه تکه شدن زیستگاه های این گونه ، کاهش فراوانی طعمه های طبیعی آن و تعارض این گونه با انسان است. بنابراین با توجه به شرایط زیستی فعلی این گونه ، ارزیابی زیستگاه های باقی مانده آن و حفظ ارتباط بین این مناطق زیستگاهی، به نظر تنها راه باقی مانده برای تضمین بقاء گونه پلنگ ایرانی است. تا کنون تلاش های مختلفی برای شناخت جمعیت گونه پلنگ ایرانی، رفتار و نیاز های زیستی این گونه، درک تعارضات این گونه با انسان و تعیین زیستگاه های بالفعل و بالقوه آن در کشور صورت گرفته است که در این میان با توجه به محدودیت های اطلاعات موجود در مورد گونه پلنگ ایرانی و گستره وسیع پراکنش جغرافیایی این گونه، مدل سازی زیستگاه های مطلوب و تعیین زیستگاهی ارتباطی این گونه در مناطقی که هم چنان حضور این گونه تداوم یافته است، به نظر عملی ترین راه حل برای حفاظت از این گونه است. روش های مختلفی برای تعیین مدل مطلوبیت زیستگاه گونه های وحشی ابداع شده است که در مطالعه حاضر از دو روش مدل سازی زیستگاه بر مبنای نظریه حداکثر بی نظمی در محیط نرم افزاری مکسنت و تحلیل عامل آشیان بوم شناختی (ENFA) با استفاده از نرم افزار بایومپر و هم چنین تعیین کریدور های بالقوه بین مناطق مطالعاتی با استفاده از نظریه کمینه هزینه برای گونه پلنگ ایرانی در دو منطقه شکارممنوع دیلمان – دُرفک و اِشکورات در استان گیلان استفاده شد. این مناطق به دلیل وجود گزارش های متعدد از حمله گونه پلنگ به دام های اهلی و تصاویری که از این گونه توسط دوربین های تله ای توسط کارشناسان اداره حفاظت محیط زیست ثبت شده بود، برای مطالعه انتخاب شدند. لایه های اطلاعاتی استفاده شده برای تعیین زیستگاه های مطلوب و متعاقب آن تعیین کریدور زیستگاهی بالقوه بین مناطق مطالعاتی در برگیرنده عوامل مستقل محیطی شامل: مدل رقومی ارتفاع (DEM)، جهت، پوشش گیاهی، نقشه تنوع پستی بلندی های زیس
  14. بررسی قابلیت داده های سنجش از دور در بررسی متغیرهای زیستگاهی گونه لک لک سفید (Ciconia ciconia, Linnaeus, 1758) در غرب ایران.
    1396
    ف بررسی خصوصیات زیستگاهی گونه های حیات وحش برای مدیریت و حفاظت این گونه ها لازم و ضروری است. برای گونه هایی که گستره ی جغرافیایی وسیعی را اشغال می کنند و یا مهاجر هستند، تعیین خصوصیات زیستگاهی بسیار پیچیده، هزینه بر و وقت گیر است. هم زمان با پیشرفت های اخیر در کاربرد تکنیک سنجش از دور به نظر می رسد از این تکنینک برای ارزیابی کمی و کیفی زیستگاه های حیات وحش استفاده کرد. امروزه این تکنیک این امکان را فراهم می آورد تا بتوان کیفیت محیط زیست را در مقیاس های جغرافیایی بزرگ با حداقل زمان و هزینه مورد بررسی قرار دهیم.اگونه لک لک سفید گونه ای مهاجر است که در اکثر نقاط ایران به ویژه در غرب کشور یافت می شود. این گونه معمولاً در محیط های باز و بر روی اشکوب چیره جنگل، تیرهای برق، مناره ها و در نزدیکی مناطق سکونت گاهی انسان لانه می سازد. با توجه به قدرت پروازی این گونه و مهاجر بودن آن معمولاً اندازه زیستگاه و عرصه خانگی این گونه وسیع بوده و برای بررسی جامع زیستگاه اش باید محدوده جغرافیایی وسیعی را بررسی نمود که این امر ضرورت به کارگیری روشی متناسب و قابل اجرا در این رابطه را دوچندان می سازد. مطالعه حاضر با هدف بررسی قابلیت داده های سنجش از دور برای بررسی و مدل سازی خصوصیات زیستگاهی و پیش بینی حضور گونه ی لک لک سفید (Ciconia ciconia) در غرب ایران به اجرا درآمد. برای این منظور، متغیرهای زیستگاهی مانند: نوع پوشش زمین، فاصله تا پوشش های درختی و جنگلی، درصد پوشش درختی در هر کیلومترمربع، نوع گونه درختی، فاصله از منابع آبی، نوع منبع آبی، فاصله از مناطق مسکونی، فاصله از جاده، فاصله از چمن زارها، شرایط اقلیمی و متغیرهای شکل زمین (شیب، جهت و ارتفاع) در حضور و انتخاب زیستگاه گونه لک لک سفید مورد بررسی قرار گرفت. سپس اطلاعات جمع آوری شده با استفاده از نرم افزارهای ArcGIS و ENVI تحلیل و بررسی شدند. بر اساس نتایج به دست آمده در این مطالعه متغیرهای مانند: نوع منبع آبی و پوشش زمین و وسعت دامنه دید، متغیرهای مهمی در انتخاب زیستگاه توسط گونه لک لک سفید و پیش بینی حضور این گونه در مقیاس های جغرافیایی بزرگ هستند. برخی از متغیرها مانند: فاصله از جاده، فاصله تا مناطق مسکونی، فاصله تا پوشش های جنگلی و نوع گونه درختی بی اثر بودند. هم چنین بر اساس نتایج به دست آمده می توان گفت تکنیک سنجش از دور می تواند
  15. بررسی جایگاه تاکسونومیک گونه گربه جنگلی (Felis chaus) در ایران با استفاده از ژن های میتوکندریایی
    1396
    مطالعه حاضر با هدف بررسی جایگاه تاکسونومیک گونه گربه جنگلی ایران با استفاده از دو ژن میتوکندریایی Cytb و NADH5 در ایران انجام شد. به منظور استخراج DNA، 28 نمونه بافت عضله از 16 استان ایران جمع آوری شد. استخراج DNA به روش استخراج نمکی صورت پذیرفت. از فراخانواده گربه شکلان و از جنس Felis، 5 گونه در ایران زیست می کند که فراوان ترین آن ها به لحاظ پراکنش جغرافیایی گربه جنگلی است. به دلیل توزیع جغرافیایی وسیع این گونه در ایران و از سوی دیگر تنوع زیستگاهی بالا در گستره کشور ایران، به نظر می رسید که تنوع ژنتیکی بالایی در جمعیت های این گونه مشاهده شود. اما با انجام این مطالعه و بررسی 28 نمونه بافت عضله گونه گربه جنگلی با استفاده از ژن cytb و 30 نمونه با استفاده از ژن NAD5 به ترتیب با طول های 516 و 198 جفت نوکلئوتید، مشخص شد که تنوع ژنتیکی بین جمعیت های گونه گربه جنگلی ایران بسیار اندک است. برای بررسی جایگاه تاکسونومیکی و تعیین روابط فیلوژنتیکی گربه جنگلی از نذپرم افزار Mega و براساس مدل های حداکثر احتمال، نزدیگترین همسایه و ماکزیمم پارسیمونی استفاده شد. همچنین از نرم افزار Mrbayes برای ترسیم درخت حداکثر احتمال با بوت استرپ 1000 برای هر دو ژن به صورت ترکیبی برای ژن های cytb و NADH5 ترسیم شد. نتایج حاصل از ترسیم درختان تبارشناسی، عدم وجود تنوع ژنتیکی قابل ملاحظه بین جمعیت های گربه جنگلی ایران را تایید کرد. شبکه هاپلوتایپی با نرم افزار Network رسم شد. جمعیت گربه جنگلی ایران دارای 4 هاپلوتایپ مختلف است که جمعیت نیمه شمالی یک هاپلوتایپ بزرگ را تشکیل داد و سایر هاپلوتایپ ها از آن مشتق شده اند.
  16. بررسی اثر آتش سوزی بر فراوانی و غنای گونه ای خزندگان منطقه برقرو در استان کردستان
    1396
    در این مطالعه اثر آتش سوزی بر فراوانی و غنای گونه ای خزندگان منطقه جنگلی برقرو در 65 کیلومتری شمال شهر سنندج استان کردستان بررسی شد. بررسی منطقه به صورت پیمایشی و با استفاده از تله های چاله ای در منطقه آتش گرفته (زمان آتش سوزی تابستان 1394) و منطقه شاهد انجام شد. در هر منطقه به مساحت بیست و دو هکتار، 24 عدد لوله پلاستیکی پولیکا با قطر 20 و ارتفاع 40 سانتی متر به عنوان تله های چاله ای به صورت تصادفی، داخل زمین جاگذاری شدند. مطالعه میدانی از فروردین تا اواخر مهرماه 1395و از ساعت هشت صبح تا پنج بعدازظهر انجام گرفت. خزندگان پس از شناسایی، تهیه عکس و اندازه گیری در محل صید رهاسازی شدند. در محل مشاهده گونه ها متغیرهای زیستگاهی شامل: پوشش گیاهی و جنس بستر به تفکیک لاش برگ، رسی، قلوه سنگ و رسی، سنگی و صخره ای، پناه در دسترس گونه در اطراف تله چاله ای به تفکیک: سنگ، بوته، شاخه درخت و هم چنین ارتفاع از سطح دریا ثبت شد. میزان تنوع گونه ای توسط شاخص های سیمپسون و شانن-واینر و مقدار یکنواختی با استفاده از شاخص های سیمپسون، کامارگو و اسمیت و ویلسون برآورد شدند، هم چنین برای محاسبه غنا از شاخص های مارگالف و منهینیک استفاده شد. تعیین شاخص های تنوع و یکنواختی گونه ای توسط نرم افزار تنوع زیستی Ecological Methodology صورت گرفتند. بازه زمانی مطالعات میدانی بر اساس تعداد گونه های مشاهده شده به دو فصل مناسب و نامناسب تقسیم شد. درمجموع 78 خزنده متعلق به 6 گونه، 6 جنس و 3 خانواده شامل گونه های: لاسرتای کردستان (Timon kurdistanica)، سوسمار مار چشم زیبا (Ophisops elegans)، اسکینک مار چشم آسیایی (Ablepharus pannonicus)، لاسرتای سه خطی (Lacerta media)، اسکینک پابلند اشنایدر (Eumeces schneideri) و لاک پشت مهمیز دار (Testudo graeca) مشاهده شد. در بخش هایی از زیستگاه که پوشش گیاهی درختی و درختچه ای است به علت وجود لاش برگ به عنوان پناه و محل یافتن غذا برای خزندگان، گونه ها و تعداد نمونه های بیش تری مشاهده گردید. این مطالعه نشان داد تله های چاله ای ابزار بسیار مناسبی برای صید لاسرتای کردستان است گونه ای که به شدت وابسته به درختان بلوط بوده و مشاهده و مخصوصاً صید آن با استفاده از سایر روش ها بسیار دشوار است. بر اساس آزمون فریدمن در فصل نامناسب و مناسب تاثیر دما بر فراوانی گونه ای معنی دار بود. نتایج
  17. نقش کلاغ زاغی (Pica pica; Linnaeu, 1758) در انتشار باکتری های پاتوژنیک خانواده انتروباکتریاسه در مناطق شهری
    1395
    پژوهش حاضر به بررسی نقش کلاغ زاغی به عنوان یک مخزن برای برخی از باکتری های بیماری زا با تکیه بر خانواده انتروباکتریاسه از اهمیت مشترک انسان و دام است که پاتوژن به انسان هستند، انجام شد. برای این منظور، در مجموع 30 نمونه فضولات تازه کلاغ زاغی از سه ایستگاه نمونه برداری در سطح شهر سنندج جمع آوری شدند و حضور خانواده انتروباکتریاسه در آن ها به روش بیوشیمیایی در 4 دمای مختلف (4، 25، 37 و 40 درجه سانتی گراد) مورد بررسی قرار گرفت. تشخیص میکروارگانیسم های جدا شده حضور باکتری های اشرشیاکلی (73.3%)، گونه هایی از جنس کلبسیلا (60%)، کلبسیلا اکسی توکا (33.3%)، جنس انتروباکتر (30%)، جنس اشریشیا (10%)، پروتئوس میرامبلیس (6.6%)، کلبسیلا اوزونه و پروتئوس ولگاریس (3.3%) و باکتری هایی خانواده های دیگر از جمله باکتری های غیر تخمیرکننده لاکتوز (40%)، موراکسلا (10%)، اسینتوباکتر و فلاوباکتریوم (3.3%) را تایید نمود. همچنین به دلیل اینکه در هر نمونه بیش از یک گونه باکتری یافت شده است، سرعت رشد باکتری های شناسایی شده و تعداد انتروباکتریاسه موجود در نمونه ها با یکدیگر مقایسه شده است که نشان داد تعداد باکتری های متعلق به خانواده انتروباکتریاسه در فصل زمستان بیشتر از بهار بوده و باکتری های متعلق به جنس انتروباکتر (1870 کلنی در رقت 10-6) و اشریشیاکلی (1860 کلنی در رقت 10-6) دارای بیشترین سرعت رشد بوده اند. نتایج حاصله با استفاده از طرح آماری بلوک های تصادفی در SPSS (VER.16) انجام گرفت که فراوانی و تنوع قابل توجه باکتری ها را در فصل زمستان نسبت به فصل بهار تایید نمود. وجود این باکتری ها در فضولات کلاغ زاغی و همچنین اختلاف معنی دار آن ها بین دو فصل بهار و زمستان نشان می دهد که رژیم غذایی این پرنده (همه چیزخواری) در حضور خانواده انتروباکتریاسه در فضولات کلاغ زاغی عامل بسیار مهمی می باشد. به نظر می رسد که دسترسی به محل دفع زباله های انسانی مثل خروجی فاضلاب ها و دپوی زباله ها انتقال پاتوژن ها را از طریق تغذیه پرندگان تحت تاثیر قرار می دهد. این مطالعه تاکید کرد که کلاغ زاغی مخزنی برای برخی از باکتری های مشترک انسان و دام علی الخصوص خانواده انتروباکتریاسه می باشد.
  18. بررسی تجمع زیستی فلزات سنگین (سرب و کادمیوم) در یک مسیر غذایی از زنجیره غذایی (آب، خاک، گیاه، دام و انسان) در حوضه آبریز سد قشلاق سنندج، ایران
    1395
    آلودگی محیط زیست توسط فلزات سنگین یک مشکل جدی در بسیاری از کشورهایی جهان است. فلـزات سنگین بـه دلیـل داشـتن خواصـی هم چــــون: ســــمیت زیــــاد، پایــــداری، تجمــــع زیســــتی (Bioaccumulation) وبــــــــزرگنمــــــــایی زیســــــــتی (Biomagnification) درزنجیــره غــذایی جــزءآلاینــده هــای بسیار خطرناک محسوب می شوند. فلزات سنگین می توانند در آب ،خاک،هوا گیاه، غذا وحتی در بافت های حیوانی نظیر کبد وکلیه یافت شوند. زنجیره و رژیم غذایی، از مهم ترین مسیرهایی است که انسان ها از طریق آن ها تحت تاثیر فلزات سمی قرار می گیرد. سمیت فلزات سنگین و تجمع آن ها در زنجیر ه های غذایی یکی از اصلی ترین معضلات زیست محیطی و بهداشتی جوامع مدرن است. در بین عناصر سنگین، فلزات کادمیوم و سرب به دلیل نیمه عمر طولانی در بدن انسان و دیگر حیوانات و سمی بودن زیاد از اهمیت ویژه ای برخور دارند. در بین فلزات سنگین،کادمیوم به دلیل این که در مقادیر کم سمی بوده و به راحتی جذب گیاهان می شود و با ورود به چرخه غذایی باعث اثرات مخرب بر سلامت انسان و دیگر حیوانات می گردد، از اهمیت ویژه ای برخوردار است . هدف از این پژوهش بررسی تجمع زیستی فلزات سنگین (سرب و کادمیوم) در یک مسیر غذایی از یک زنجیره غذایی (آب، خاک، گیاه، دام و انسان) در حوضه ی آبریز سد قشلاق سنندج، ایران. است. در این راستا در 4 فصل تعداد 20 نمونه آب، 20 نمونه خاک، 60 نمونه گیاه (20 نمونه گندم، 20 نمونه یونجه، 20 نمونه جو) 80 نمونه از دام (20 نمونه بافت کبد گوسفند، 20 نمونه بافت عضله، 20 نمونه چربی، 20 نمونه پشم) و نهایتا 64 نمونه از بافت موی سر از دو جنس مرد و زن از محدوده ی آبخیز سد قشلاق سنندج و ساکنین روستای سراب قامیش گرفته شد. در تحقیق حاضر غلظت فلزات سنگین سرب و کادمیوم در سطح حوضه ی آبخیز سد قشلاق سنندج اندازه گیری شد و غلظت این فلزات در آب ، خاک، گیاه ( گندم، جو، یونجه)، دام ( بافت ماهیچه، کبد، چربی و بافت مو) و انسان ( بافت مو) با استفاده از دستگاه جذب اتمی به روش کوره گرافیتی اندازه گیری و با استفاده ازنرم افزار (Release 17) SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. هم چنین روند بزرگنمایی زیستی و تجمع زیستی فلزات سنگین در زنجیره های غذایی مورد بررسی قرار گرفت. نتایج حاصل از اندازه گیری غلظت فلزات سنگین درآب دریاچه سد قشلاق سنندج نشان داد ک
  19. مطالعه ساختار و تنوع ژنتیکی جمعیت های سنجاب ایرانی Sciurus anomalus در جنگل های زاگرس شمالی با استفاده از ژن سیوکروم b
    1394
    چکیده هدف از این پژوهش مطالعه بررسی جایگاه تاکسونومیک، ساختار و تنوع ژنتیکی در جمعیت های سنجاب ایرانی در سه استان آذربایجان غربی، کرمانشاه و کردستان با استفاده از ژن میتوکندریایی سیتوکروم b برای اولین بار بود. برای این منظور DNA لازم از بافت گوش 15 نمونه سنجاب که از سه منطقه ی روستایی دشه (شهرستان پاوه، کرمانشاه)، توژاله (شهرستان پیرانشهر، آذربایجان غربی) و گوشخانی (شهرستان مریوان، کردستان) صید شدند، استخراج شد.DNA به روش استخراج نمکی و با کمی تغییرات استخراج شد. برای تکثیر قطعه DNA به دست آمده دو آغازگر بر اساس مطالعات قبلی طراحی گردید. نتایج به دست آمده بیانگر این واقعیت بودند که نمونه های سنجاب ایرانی (Scuirus anomalus; Gmelin, 1778) متعلق به سه منطقه، گوشخانی در استان کردستان، منطقه توژاله استان آذربایجان غربی و دشه استان کرمانشاه دارای تشابه بسیار بالایی در توالی ژن سیتوکروم b بودند. به طوری که مقدار K2P به دست آمده بین نمونه های جنگل های زاگرس شمالی (001/0) کم تر از مقدار محاسبه شده درون نمونه های کشور ترکیه (006/0) بود. چهار درخت تبارشناسی شامل: اتصال همسایگی، تکامل کمینه، حداکثر پارسیمونی و حداکثر احتمال برای مقایسه توالی ها در محیط نرم افزار MEGA 6 با 1000 جای گشت ترسیم شد. در چهار درخت تبارشناسی ترسیم شده نمونه های هر سه منطقه در کنار هم و در یک خوشه مشترک قرار گرفتند که متعلق بودن این نمونه ها به یک گونه ی واحد را تایید کردند. از طرف دیگر در هر چهار درخت تبارشناسی ترسیم شده، نمونه های سنجاب ایرانی در هر سه منطقه از جنگل های بلوط زاگرس با گونه سنجاب ایرانی (Sciurus anomalus) کشور ترکیه در یک کلاد خواهری قرار گرفتند. واژه های کلیدی: تنوع ژنتیکی، سنجاب ایرانی، ژن سیتوکروم b، ایران
  20. کاربرد سنجش از دور در ارزیابی متغیرهای کیفی تالاب بین المللی زریوار
    1393
    تالاب بین المللی زریوار به دلیل ارزش های بوم شناختی، زیباشناختی، اقتصادی و جاذبه گردشگری که دارد در کانون توجه قرار دارد. بنابراین حفاظت و نگهداری از فرآیند های بوم شناختی آن و هم چنین حفظ کیفیت زیستگاهی در این بو سازگان بسیار حایز اهمیت است. یکی از جنبه های کیفی که در حفاظت از تالاب ها بسیار حایز اهمیت است حفظ کیفیت طبیعی آب در این بوم سازگان ها است. حفظ کیفیت آب نیز به نوبه خود نیازمند یک سیستم یکپارچه نظارتی مداوم است. روش های سنتی و در حال اجرا در خصوص کنترل و بررسی متغیر های کیفی آب در تالاب ها معمولاً زمان و کاربر هستند. لذا به کار بردن یک روش یکپارچه، دقیق، سریع و ارزان برای این منظور می تواند بسیار راه گشا باشد. به دنبال پیشرفت های چشم گیر اخیر در دانش سنجش از دور، به نظر می رسد این امکان وجود دارد از طریق مدل سازی بر اساس ارتباط بین داده های سنجش از دور و داده های واقعی، مدل های نسبتاً دقیقی برای برآورد خصوصیات کیفی آب تالاب ها و سایر بو سازگان های آبی طراحی نمود. از بین تمامی مدل های بالقوه موجود، مدل سازی از طریق دو مدل رگرسیون خطی و شبکه عصبی مصنوعی (ANN) در مطالعات زیست محیطی بسیار رایج است. در مطالعه حاضر نیزکه با هدف بررسی قابلیت داده های سنجش از دور در ارزیابی متغیرهای کیفی آب تالاب بین المللی زریوار واقع در استان کردستان از این دو مدل استفاده شد. نمونه برداری زمینی در چهار مرحله همزمان با عبور ماهواره لندست 8 در طی سال های 1392 و 1393 صورت گرفت. برای این منظور 36 نقطه از تالاب پس از ثبت مختصات جغرافیایی این نقاط برای تعیین خصوصیات فیزیکی و شیمیایی آب تالاب بین المللی زریوار مورد نمونه برداری قرار گرفتند. بازتابش طیفی باندهای (2، 3، 4 و 5) سنجنده OLI ماهواره لندست 8 تصحیح اتمسفری شد و این داده ها به عنوان داده های ورودی و خصوصیات شیمیایی و فیزیکی آب به عنوان داده های هدف در هر دو مدل شبکه عصبی مصنوعی و رگرسیون خطی مورد استفاده قرار گرفت. نتایج نشان داد که مقادیر برآوردی برای خصوصیات فیزیکی و شیمیایی آب تالاب در مدل شبکه عصبی نسبت به رگرسیون خطی به دلیل دارا بودن مقدار R2 بیش تر و خطای کم تر دقیق تراست. بازتاب طیفی در باندهای 4 و 5 سنجنده OLI در مدل شبکه عصبی مصنوعی به ترتیب بهترین نتیجه در برآورد میزان کلروفیل a و مقادیر TDS، TSS، کدورت , کلروفیل a ن
  21. بررسی تغییرات عمق، درجه حرارت و مرز پهنه ابی تالاب بین المللی زریوار با استفاده از تکنیک های سنجش از دور
    1393
    تالاب بین المللی زریوار یکی از پهنه های آبی مهم استان کردستان محسوب می شود. در سال های اخیر گزارشاتی مبنی بر رسوب گذاری زیاد و کاهش آبدهی چشمه های کف تالاب منتشر شده است که اهمیت پایش مداوم این پهنه آبی را هر چه بیش تر نمایان می نماید. در این پژوهش سعی در برآورد تغییرات عمق، درجه حرارت و تغییرات پهنه آبی با استفاده از تکنیک سنجش از دور شد. در این راستا تعداد 200 بار عمق سنجی و ثبت مختصات جغرافیایی محل همزمان با عبور ماهواره لندست 8 در چهار دوره زمانی شامل: تابستان و پائیز سال 1392 و بهار و تابستان سال 1393 صورت گرفت. پس از تصحیح اتمسفری نوارهای سنجنده OLI ماهواره لندست 8، نوارهای مرئی و هم چنین نتایج چندین شاخص مختلف حاصل از ترکیب نوار مرئی، مادون قرمز نزدیک و میانی این سنجنده مورد استفاده قرار گرفت. عمق آب به وسیله رگرسیون خطی و مدل سازی شبکه عصبی مصنوعی با استفاده از میزان بازتاب های طیفی و نتایج شاخص های مختلف متناطر با عمق های اندازه گیری شده در یک برآورد کلی و یک برآورد تک فصلی به دست آمد. نتایج شبکه عصبی مصنوعی نشان داد که نوار قرمز (نوار 4) با 0.82R2= و 0.0269 RMSE=در برآورد با استفاده از داده کلی (3 ماهه) و 0.95R2= و0.0230RMSE= در برآورد با استفاده از داده یک ماهه در مرحله تست بیش ترین همبستگی را با میزان عمق آب داشت. از بین ترکیب ها نیز نتایج ترکیب (band4-band2)/(band4+band2) با 0.92R2= و 0.0203RMSE= در برآورد با استفاده از داده کلی و 0.97R2= و 0.0301RMSE= در برآورد با استفاده از داده یک ماهه در مرحله تست بیش ترین همبستگی را با میزان عمق آب داشت. در این تحقیق با استفاده از تصاویر سنجنده TM ماهواره لندست دمای سطح آب (SST) بـرای سـالهای 1984 و 2012 محاسـبه شد و از تصاویـر کلاسـه بندی شده تغییرات دمایی دریاچه به دست آمد. پردازش اطلاعات نشان داد40.107% مساحت دریاچه از درجه حرارت 27-25 درجه سانتی گراد به درجه حرارت بین 32-27 درجه سانتی گراد تغییر یافته است. همچنین 59.89% درصد دریاچه از درجه حرارت 32-27 بدون تغییر مانده است، که این نتایج نشاندهنده گرم شدن آب دریاچه در بازه زمانی 28 ساله است. بررسی تغییرات پهنه آبی دریاچه توسط تصاویر چند زمانه نیز بیانگر افزایش محدوده آبگیر طی بازه سال1984 تا 2014 میلادی به میزان 4.49% است.
  22. اعتبارسنجی مدل های Ca-Markov و GEOMOD برای پیش بینی تغییرات کاربری اراضی در منطقه حفاظت شده بیجار
    1393
    تغییرات کاربری زمین یکی از مهم ترین معضلات جهانی است که اثرات زیادی را بر محیط زیست برجای می گذارد. مدل سازی مکانی تغییرات کاربری زمین، فنی برای درک فرآیندهای تغییر کاربری زمین از نظر محل و مقدار تغییر است. رهیافت های گوناگونی برای مدل سازی تغیرات کاربری زمین توسعه یافته اند. در این مطالعه از دو رهیافت Ca-Markov و GEOMOD برای مدل سازی تغییرات کاربری زمین در منطقه ی حفاظت شده ی بیجار در دوره ی زمانی 1987 تا 2026 استفاده شد. برای این منظور، تصاویر ماهواره ای سال های 1987، 2000 و 2013 برای تهیه ی نقشه های کاربری زمین مورد استفاده قرار گرفتند. صحت نقشه ها با روش ماتریس خطا ارزیابی شد و سپس این نقشه ها جهت آشکارسازی تغییرات کاربری زمین در دو دوره ی زمانی 2000 – 1987 و 2013 – 2000 مورد استفاده قرار گرفتند. نتایج، کاهش اراضی مرتعی و افزایش اراضی کشاورزی را نشان داد. در مرحله ی بعد برای مدل سازی تغییرات کاربری زمین، متغیرهای مستقل استخراج شدند. سپس با استفاده از روش رگرسیون لجستیک، نقشه های تناسب تهیه شد. این نقشه ها به عنوان داده های ورودی برای پیش بینی تغییرات کاربری ها در آینده کاربرد دارند. نتایج اجرای مدل ها، توانایی بالای هر دو مدل را در منطقه نشان داد. برای پیش بینی شرایط آینده ی کاربری ها در منطقه در سال 2026، از این دو روش مدل سازی استفاده شد. نتایج نشان داد با ادامه ی روند کنونی باز هم شاهد تخریب مراتع و تبدیل آن ها به زمین های کشاورزی خواهیم بود به طوری که از سال 1987 تا 2026 حدود 35 درصد این مراتع تخریب خواهند شد. مقایسه ی نتایج مدل ها با استفاده از معیار کاپا نشان از اجرای موفقیت آمیز هر دو مدل برای مدل سازی تغییرات کاربری زمین در منطقه ی مورد مطالعه دارد، اما توانایی مدل GEOMOD در منطقه، بیشتر از مدل Ca-Markov بوده است. نتایج این تحقیق، نیاز به اجرای برنامه های صحیح برای کنترل تغییرات کاربری اراضی در منطقه را جهت حفظ تعادل اکولوژیک منطقه نشان می دهد. بنابراین با برنامه ریزی دقیق و تصمیم گیری مدیران، می توانیم شاهد کاهش تخریب مراتع در منطقه و کاهش اثرات این تخریب بر روی محیط زیست منطقه در آینده باشیم.
  23. مطالعه بیوسیستماتیک جرد ایرانی (Meriones persicus, Blandford, 1875) منطقه حفاظت شده بیجار، استان کردستان (مطالعه خصوصیات ریختی و ژنتیکی)
    1392
    چکیده جرد ایرانی (Meriones persicus, Blandford, 1875) یکی از رایج ترین جوندگان مناطق خشک ونیمه خشک در ایران است. این گونه برای نخستین بار از منطقه کوهرود استان اصفهان و نزدیک شهرستان کاشان توسط بلانفورد در سال 1875 شناسایی و معرفی شده است. علی رغم پراکنش قابل ملاحظه این گونه در سطح کشور و سایر کشور های همسایه، به صورت سیستماتیک و دقیق به لحاظ خصوصیات ریختی و ژنتیکی مورد بررسی قرار نگرفته است. در این مطالعه سعی شده است جایگاه تاکسونومیک گونه جرد ایرانی منطقه حفاظت شده بیجار بر اساس توالی ژن میتوکندریایی COI تعیین شود. همچنین خصوصیات ریختی جرد ایرانی منطقه حفاظت شده بیجار بررسی و با خصوصیات ریختی سایر جمعیت های جرد ایرانی در برخی نقاط دیگر ایران مقایسه شده است. در مطالعه حاضر از نمونه های صید شده در منطقه کهرود شهرستان کاشان در استان اصفهان به عنوان نمونه تایپ استفاده شد. نتایج به دست آمده بیانگر این واقعیت بود که نمونه های جرد ایرانی (Meriones persicus) متعلق به دو منطقه حفاظت شده بیجار در استان کردستان و منطقه کهرود استان اصفهان دارای تشابه بسیار بالایی در توالی سیتوکروم اکسیداز زیر واحد 1 بودند. به طوریکه مقدار K2P به دست آمده بین نمونه های منطقه حفاظت شده بیجار و کهرود اصفهان (001/0) کم تر از مقدار محاسبه شده درون نمونه های بیجار (002/0) بود. دو درخت تبارشناسی اتصال همسایگی و حداکثر پارسیمونی برای توالی ها در محیط نرم افزار MEGA 4.0 ترسیم شد. در هر دو درخت تبارشناسی ترسیم شده نمونه های منطقه حفاظت شده بیجار و کهرود اصفهان در کنار هم و در یک خوشه قرار می گیرند که متعلق بودن این نمونه ها به یک گونه واحد را تایید می کند. از طرف دیگر در هر دو دندوگرام به دست آمده نمونه های بیجار و اصفهان با گونه Meriones meridianus در یک کلاد خواهری قرار می گیرند.
  24. ارزیابی مطلوبیت زیستگاه سنجاب ایرانی در جنگل های شهرستان مریوان
    1392
    چکیده سنجاب ایرانی(Sciurus anomalus;Gmelin, 1778) از گونه های ارزشمند جنگل های غرب کشور می باشد که با جمع آوری و مخفی کردن دانه های بلوط در زیر خاک نقش مهمی در زادوری جنگل های غرب دارد. علاوه براین طعمه بسیاری از پرندگان و پستانداران شکاری می-باشد. متاسفانه به دنبال تخریب زیستگاه این حیوان در اثر فعالیت های انسانی از قبیل؛ چرای مفرط دام، ذغال گیری، گلازنی، جمع آوری و فروش دانه بلوط، قطع درختان و شکار بی رویه جمعیت این حیوان در اکثر بخش های جنگل های بلوط ایران، به خصوص در زاگرس مرکزی به شدت کاهش یافته است و تنها جمعیت قابل توجهی از آن در شهرستان های سردشت، بانه و مریوان مشاهده می-شود. علی رغم نقش مهم اکولوژیک این گونه تاکنون هیچ تحقیق علمی بر روی مطلوبیت زیستگاه این گونه صورت نگرفته است. تحقیق حاضر در جنگل های شهرستان مریوان به منظور تاثیر فصل بر انتخاب زیستگاه توسط سنجاب ایرانی، مدل سازی مطلوبیت زیستگاه سنجاب ایرانی و تاثیر مدیریت های سنتی در حال اجرا همچون گلازنی بر روی مطلوبیت زیستگاه سنجاب ایرانی صورت گرفت. تعداد 18 ترانسکت با مجموع طول 24 کیلومتر در سه ایستگاه مطالعاتی وشکلان، گاگل و سردوش در شهرستان مریوان در خلال سه فصل پاییز، زمستان و بهار پایش گردید و نقاط حضور سنجاب ثبت شد. متغیرهای زیستگاهی مرتبط با انتخاب زیستگاه سنجاب ایرانی در نقاط حضور سنجاب ایرانی اندازه گیری شد. نتایج نشان داد که انتخاب زیستگاه توسط سنجاب ایرانی در فصل پاییز با دو فصل زمستان و بهار در دو ایستگاه مطالعاتی وشکلان و سردوش اختلاف آماری معناداری دارد. همچنین مهم ترین متغیر ها در انتخاب زیستگاه توسط سنجاب ایرانی متغیر هایی می-باشند که امنیت گونه را تامین کنند. همچنین نتایج نشان داد اعمال مدیریت های سنتی همچون گلازنی در جنگل های بلوط مریوان تاثیر منفی در مطلوبیت زیستگاه سنجاب ایرانی دارد.
  25. پیش بینی وقوع توفان های گردوغبار در شهر سنندج
    1392
    در چند دهه اخیر توجه به توفان های گردوغبار با توجه به تاثیر آن بر تابش امواج کوتاه و بلند نور خورشید و نقشی که در تغییر اقلیم ایفا می کند، بیش از پیش شده است. همان طور که مشهود است، در سال های اخیر کشور ایران به خصوص مناطق غربی و جنوب غربی آن گریبان گیر پدیده ی گردوغبار است. با توجه به اهمیت این پدیده و نقش آن بر فعالیت های انسان، در این تحقیق به پیش بینی وقوع توفان های گردوغبار در شهر سنندج با درنظر گرفتن فاکتورهای هیدروسفر و اتمسفر (جو بالا و جو پایین) پرداخته شد. به منظور بررسی شرایط هیدروسفر، تصاویر ماهواره ی مودیس جهت شناسایی روزهایی که توفان گردوغبار در آن رخ داده در بازه زمانی 2008-2000 و از داده های ذرات معلق بازه زمانی 2009-2012 استفاده شد. سپس، با استفاده از داده های دمایی ایستگاه دمشق واقع در کشور سوریه به عنوان عامل ایجاد توفان گردوغبار شهر سنندج و دریای مدیترانه به عنوان عامل هیدروسفری، اختلاف دمایی بین خشکی و دریا در یک تا چهار روز قبل از وقوع توفان و یک روز بعد از وقوع توفان بررسی شد. برای بررسی شرایط اتمسفر جو بالا با استفاده از داده های فشار تراز دریا، ارتفاع ژئوپتانسیل، رطوبت ویژه، دمای هوا، مولفه های مداری باد و نصف النهاری باد، شرایط سینوپتیک روزهای با توفان گردوغبار و یک تا چهار روز قبل از وقوع توفان بررسی شد. در نهایت جهت پیش بینی وقوع توفان گردوغبار با استفاده از متغیرهای جو پایین، پارامترهای دمای هوا، سرعت باد، جهت باد، رطوبت نسبی و فشار هوای مربوط به ایستگاه دمشق در یک روز قبل از وقوع توفان گردوغباردر شهر سنندج به عنوان ورودی مدل و میزان ذرات معلق شهر سنندج در روز وقوع توفان به عنوان خروجی مدل های رگرسیون چندگانه، شبکه عصبی و سیستم استنتاج فازی مبتنی بر شبکه عصبی (ANFIS) انتخاب گردید. با توجه به نتایج حاصله، اختلاف درجه حرارت بین خشکی های سوریه و دریای مدیترانه در وقوع توفان های گردوغبار در شهر سنندج موثر می باشد و این اختلاف دمایی تا سه روز قبل از وقوع توفان وجود دارد و با رسیدن به روز وقوع توفان افزایش می یابد. در چهار روز قبل از وقوع توفان و روزهای بدون توفان اختلاف دمایی دیده نمی شود. به طور کلی وجود فرود نسبتاً عمیق بر روی شرقی ترین بخش دریای مدیترانه، گسترش هوا از روی مناطق خشک (بیابان های لیبی، مصر، شمال عربستان و عراق)به سوی ایران و
  26. ارزیابی کارآمدی مدیریت مناطق حفاظت شده (مطالعه موردی: منطقه حفاظت شده دنا، ایران)
    1391
    چکیده منطقه حفاظت شده دنا با وسعت 93280 هکتار در 36 کیلومتری شمال شهر یاسوج مرکز استان کهگیلویه و بویراحمد جهت حفاظت جمعیت و زیستگاه گونه هایی چون کل و بز، خرس قهوه ایو پلنگ در شبکه مناطق حفاظت شده ایران قرار دارد. علی رغم عهمیت این منطقه حفاظت شده در کشور تا کنون در این منطقه حفاظت شده هم چون سایر مناطق حفاظت شده ی دیگر در کشور، اثربخشی مدیریت های اعمال شده به صورت علمی مورد ارزیابی قرار نگرفته است. ارزیابی کارآمدی مدیریت اعمال شده در منطقه حفاظت شده دنا از طریق مقایسه تطبیقی با معیار های تعریف شده توسط IUCN و بر اساس روش RAPPAM از طریق پرسش نامه و جامعه آماری هدف (کارشناسان و محیط بانان، ساکنین بومی منطقه و بازدیدکنندگان) انجام شد. نتایج به دست آمده بیانگر این بود که منطقه حفاظت شده دنا به لحاظ مدیریت های اعمال شده از بدو تاسیس تا کنون کارآمدی معادل 8/67 درصد در امر مدیریت سازمانی و برنامه ریزی، کارآمدی معادل 9/59 درصد در امر حفاظت، کارآمدی معادل 2/48 درصد در امر آموزش، کارآمدی معادل با 06/70 درصد در امر مدیریت و ارتقاء زیستگاه، کارآمدی معادل 5/30 درصد در امر برنامه ریزی برای استفاده های تفرجی . کارآمدی معادل با 2/59 درصد در امر پژوهش بوده است. بنابراین مدیریت اعمال شده در این منطقه حفاظت شده تا کنون در سطح رضایت بخشی کم تا متوسط قرار دارد. واژگان کلیدی: منطقه حفاظت شده دنا، کارآمدی مدیریت، RAPPAM، ایران
  27. ارزیابی کارآمدی مدیریت مناطق حفاظت شده (مطالعه موردی: منطقه حفاظت شده دنا، ایران)
    1391
    چکیده منطقه حفاظت شده دنا با وسعت 93280 هکتار در 36 کیلومتری شمال شهر یاسوج مرکز استان کهگیلویه و بویراحمد جهت حفاظت جمعیت و زیستگاه گونه هایی چون کل و بز، خرس قهوه ایو پلنگ در شبکه مناطق حفاظت شده ایران قرار دارد. علی رغم عهمیت این منطقه حفاظت شده در کشور تا کنون در این منطقه حفاظت شده هم چون سایر مناطق حفاظت شده ی دیگر در کشور، اثربخشی مدیریت های اعمال شده به صورت علمی مورد ارزیابی قرار نگرفته است. ارزیابی کارآمدی مدیریت اعمال شده در منطقه حفاظت شده دنا از طریق مقایسه تطبیقی با معیار های تعریف شده توسط IUCN و بر اساس روش RAPPAM از طریق پرسش نامه و جامعه آماری هدف (کارشناسان و محیط بانان، ساکنین بومی منطقه و بازدیدکنندگان) انجام شد. نتایج به دست آمده بیانگر این بود که منطقه حفاظت شده دنا به لحاظ مدیریت های اعمال شده از بدو تاسیس تا کنون کارآمدی معادل 8/67 درصد در امر مدیریت سازمانی و برنامه ریزی، کارآمدی معادل 9/59 درصد در امر حفاظت، کارآمدی معادل 2/48 درصد در امر آموزش، کارآمدی معادل با 06/70 درصد در امر مدیریت و ارتقاء زیستگاه، کارآمدی معادل 5/30 درصد در امر برنامه ریزی برای استفاده های تفرجی . کارآمدی معادل با 2/59 درصد در امر پژوهش بوده است. بنابراین مدیریت اعمال شده در این منطقه حفاظت شده تا کنون در سطح رضایت بخشی کم تا متوسط قرار دارد. واژگان کلیدی: منطقه حفاظت شده دنا، کارآمدی مدیریت، RAPPAM، ایران
  28. ارزیابی کارآمدی مدیریت مناطق حفاظت شده (مطالعه موردی:منطقه حفاظت شده دنا،ایران)
    1391
    چکیده منطقه حفاظت شده دنا با وسعت 93280 هکتار در 36 کیلومتری شمال شهر یاسوج مرکز استان کهگیلویه و بویراحمد جهت حفاظت جمعیت و زیستگاه گونه هایی چون کل و بز، خرس قهوه ایو پلنگ در شبکه مناطق حفاظت شده ایران قرار دارد. علی رغم عهمیت این منطقه حفاظت شده در کشور تا کنون در این منطقه حفاظت شده هم چون سایر مناطق حفاظت شده ی دیگر در کشور، اثربخشی مدیریت های اعمال شده به صورت علمی مورد ارزیابی قرار نگرفته است. ارزیابی کارآمدی مدیریت اعمال شده در منطقه حفاظت شده دنا از طریق مقایسه تطبیقی با معیار های تعریف شده توسط IUCN و بر اساس روش RAPPAM از طریق پرسش نامه و جامعه آماری هدف (کارشناسان و محیط بانان، ساکنین بومی منطقه و بازدیدکنندگان) انجام شد. نتایج به دست آمده بیانگر این بود که منطقه حفاظت شده دنا به لحاظ مدیریت های اعمال شده از بدو تاسیس تا کنون کارآمدی معادل 8/67 درصد در امر مدیریت سازمانی و برنامه ریزی، کارآمدی معادل 9/59 درصد در امر حفاظت، کارآمدی معادل 2/48 درصد در امر آموزش، کارآمدی معادل با 06/70 درصد در امر مدیریت و ارتقاء زیستگاه، کارآمدی معادل 5/30 درصد در امر برنامه ریزی برای استفاده های تفرجی . کارآمدی معادل با 2/59 درصد در امر پژوهش بوده است. بنابراین مدیریت اعمال شده در این منطقه حفاظت شده تا کنون در سطح رضایت بخشی کم تا متوسط قرار دارد. واژگان کلیدی: منطقه حفاظت شده دنا، کارآمدی مدیریت، RAPPAM، ایران
  29. بررسی روند تجمع زیستی جیوهدر یک زنجیره غذایی آب شیرین (مطالعه موردی: دریاچه سد قشلاق سنندج)
    1391
    چکیده یکی از فرآیندهائی که اثرات سوء فلزات سنگین بر موجودات زنده را شدت می بخشد، تجمع زیستی است. امروزه محاسبه تجمع زیستی به یک راهبرد اساسی جهت کنترل اثرات سوء مواد شیمیائی بر موجودات زنده تبدیل شده است. جیوه فلزی منحصر به فرد است که به دلیل قابلیت تجمع و بزرگنمایی زیستی اش در زنجیره های غذایی، پایداری و سمیت در اولویت مطالعات پژوهشی، به ویژه در اکوسیستم های آبی قرار گرفته است. نتایج مطالعاتی که بر روی دریاچه سد قشلاق سنندج انجام شده است، نشان می دهد مقادیر فراوانی جیوه در ترکیب سنگ های مادرین حوضه های آبریز منتهی به دریاچه وجود دارد که منجر به آلودگی آب، رسوبات و ماهیان دریاچه نیز گردیده است. به دلیل نقش مهم این دریاچه در تامین آب شرب و محصولات شیلاتی مردم منطقه، تحقیقی طراحی شد تا مشخص گردد فاکتور تجمع زیستی و بزرگنمائی زیسنی جیوه در طول یک زنجیره غذائی (آب، رسوب، ماهی، انسان) در این دریاچه چه مقدار است. نمونه برداری از فروردین ماه تا شهریور ماه 1390 صورت پذیرفت. طی این تحقیق 24 نمونه آب، 24 نمونه رسوب ، 24 نمونه ماهی (trutta Capoeta) از دریاچه و 24 نمونه (بافت مو) از ساکنین روستای سراب قامیش که عمده ترین مصرف کنندگان ماهی دریاچه هستند گرفته شد. مقدار جیوه به وسیله دستگاه اسپکتروفتومتری جذب اتمی اندازه گیری شد. میانگین مقدار جیوه اندازه گیری شده در نمونه های آب، رسوب، ماهی و مو به ترتیب 000128/0± 0028/0،0057/0± 110/0،0119/0± 296/0،1704/0± 059/2 برحسب ppm بود. میانگین مقدار جیوه کل موجود در نمونه های آب (001/0 = P, 464/7 = 15،5 F)، رسوب (001/0 = P, 599/12= 15،5 F) و بافت عضله ماهی trutta Capoeta (0001/0 = P, 396/27= 5،5 F) در ماه های مختلف به شکل معناداری با یکدیگر تفاوت داشته، اما مقدار جیوه در نمونه های مو اختلاف معنی دار نداشتند (920/0 = P, 276= 5،5 F). مقدار جیوه کل اندازه گیری شده در افق های غذائی این بوم سازگان روند: انسان > ماهی > رسوب > آب را داشت. فاکتور تجمع زیستی در مورد رسوب و ماهی به ترتیب 10×4 و 102×1 و بزرگنمائی زیستی به ترتیب 40 و 5 محاسبه شد.
  30. ارزیابی مطلوبیت زیستگاه جوامع ماکروزئوبنتوزی (Macrozoobenthos) رودخانه گاوه رود سنندج، ایران
    1390
    ماکروزئوبنتوز از جمله مهمترین گروه موجودات بوم سازگان های آبی هستند که در سطح یا درون رسوبات و نواحی نزدیک بستر زندگی می کنند. در چند دهه ی گذشته میزان تاثیر انسان بر روی زیستگاه های کف زیان در بوم سازگان های آبی جهان افزایش یافته است. نابودی زیستگاه ها به عنوان بزرگ ترین عامل تهدید تنوع زیستی معرفی شده است. تعیین مطلوبیت زیستگاهیکی از ارکان مدیریت و حفاظت گونه های حیات وحش به شمار می آید. زیستگاه مطلوب تاثیر به سزایی بر بقاء و تولید مثل گونه ها دارد و در امر مدیریت و حفاظت از تنوع زیستی بیش تر مورد توجه قرار می گیرد. تحقیق حاضر با هدف بررسی و شناسایی فون ماکروزئوبنتوز ها و تعیین مطلوبیت زیستگاه چهار خانواده Chironomidae، Gammaidae، Batidae، Tubificidaeو فوق خانوادهHydrachnidae در رودخانه گاوه رود که در جنوب شهر سنندج و در امتداد جاده سنندج کامیاران در استان کردستان جاری است، انجام گرفت. بدین منظور مجموعاً 120 نمونه از سه ایستگاه اصلی که با هم در برگیرنده ی 20 نیمرخ عرضی (Cross Section) بودند با 3 تکرار به ازای هر نیمرخ در خلال دو فصل تابستان (مردادماه) و پاییز (آبان ماه) توسط نمونه بردار سوربر جمع آوری گردیدند.پارامترهای فیزیکی و شیمیایی، شامل؛ جنس بستر، سرعت جریان آب، عمق، عرض رودخانه، دما، اسیدیته، اکسیژن محلول در آب و هدایت الکتریکی در محل نمونه برداری اندازه گیری گردیدند.از بین عوامل زیست محیطی اندازه گیری شده بر اساس مرور منابع صورت گرفته سه متغیر سرعت جریان آب، عمق و جنس بستر به عنوان متغیرهای اصلی انتخاب شدند. سپس با استفاده از نرم افزار HABPRF منحنی های شاخص مطلوبیت زیستگاه تهیه شد. نتایج حاصل از بررسی منحنی ها نشان داد که به طور کلی خانواده های فوق الذکر در بسترهای سنگریزه ای تا قلوه سنگی فراوان تر بودند به غیر از خانواده Tubificidaeکه در بسترهای گلی- سیلتی دارای فراوانی بیشتری بودند. هم چنین عمق مطلوب برای این خانواده ها تفاوت معنی داری نداشت و بیشتر در محدوده عمق بین 30 تا 75 سانتی متر فراوان تر بودند. TubificidaeوHydrachnidaeسرعت های پایین (کمتر از2/0 متر بر ثانیه)ChironomidaeوGammaidaeسرعت های متوسط (3/0 تا 6/0 متر بر ثاتیه) را ترجیح می دهند در حالی که Batidae بیشتر در سرعت های بالاتر از 6/0 متر بر ثانیه مشاهده گردیدند. از نظر عمق خانواده های فوق الذکر
  31. بررسی تاثیر کیفیت آب رودخانه قشلاق سنندج بر فراوانی و تنوع جوامع ماکروزئوبنتوز (Macrozoobenthos)
    1390
    منابع آب شیرین برای طیف وسیعی از موجودات از پلانکتون های جانوری و گیاهی تا پستاندارانی مانند شنگ زیستگاه ویژه ای به شمار می روند این تنوع حیات در تامین غذا، انرژی، پایداری و توسعه پایدار جهان نقش اصلی را ایفا می کنند. به همین دلیل شناسایی، حفظ و نگهداری تنوع زیستی در جهان و یا در هر منطقه از آن دارای اهمیت خاصی است. به منظور بررسی کیفیت آب رودخانه قشلاق سنندج و تاثیر آن بر جوامع ماکروزئوبنتوز (به عنوان حلقه ارتباطی زنجیره های غذایی آبی) این رودخانه، 6 ایستگاه بر اساس آشفتگی های طبیعی (پیوستن رود دیگر به آن) و انسانی (پساب تصفصه خانه فاضلاب) در طول این رودخانه انتخاب شد. از اردیبهشت الی مهر 1389 اقدام به نمونه برداری از آب و جوامع ماکروزئوبنتوز این رودخانه گردید. متغییرهای محیطی شامل؛ آمونیاک (ازت کل آمونیاکی)، نیترات، فسفات، سرعت جریان آب، هدایت الکتریکی، اکسیژن محلول (DO)، اکسیژن مورد نیاز فعالیت های بیولوژیکی (BOD5)، دما و TDS به منظور تعیین کیفیت آب رودخانه قشلاق سنندج اندازه گیری شدند . داده های حاصل در محیط نرم افزار های (Release 16) SPSS و SAS (Ver. 9.2) وارد شدند و مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. بر اساس نتایج این تحقیق ایستگاه 5 که پایین تر از محل تلاقی پساب تصفیه خانه فاضلاب سنندج و رودخانه قشلاق سنندج قرار دارد آلوده ترین ایستگاه و ایستگاه 3 و 4 که حد فاصل سد قشلاق سنندج و شهر سنندج قرار دارند دارای بالاترین کیفیت آب می باشند. 59 خانواده، 19 راسته، 8 رده و 5 شاخه از جوامع ماکروزئوبنتوز در این رودخانه در طول تحقیق شناسایی شد. از بین متغییرهای محیطی مورد بررسی، بالاترین ارتباط معنی دار مثبت بین متغییر اکسیژن محلول با تنوع و فراوانی جوامع ماکروزئوبنتوز مشاهده شد و بالاترین ارتباط منفی نیز بین متغییر فسفات و تنوع جوامع ماکروزئوبنتوز مشاهده گردید. همچنین نتایج این تحقیق نشان داد که فراوانی، تنوع و زیتوده جوامع ماکروزئوبنتوز در پایین دست سد قشلاق سنندج به نسبت بالادست آن بیشتر شده است. این نتایج می تواند نشان دهنده این موضوع باشد که احداث سد در کنار تاثیر سایر عوامل محیطی در افزایش فراوانی نسبی خانواده های Lumbricidae،Dytiscidae ،Simuliidae و Planorbidae و کاهش فراوانی نسبی خانواده های Erpobdellidae و Gomphidae موثر بوده است.
  32. بررسی تنوع ژنتیکی در جمعیت های سنجاب ایرانی (Sciurur alomanus) زاگرس شمالی با استفاده از نشانگر ISSR
    1390
    هدف از این پژوهش ارزیابی تنوع ژنتیکی سنجاب های ایرانی در دو شهرستان بانه و مریوان در استان کردستان با استفاده از نشانگرهای بین ریزماهواره ای برای اولین بار بود. در این تحقیق DNA لازم از پیاز موی 42 نمونه سنجاب که در سه منطقه تاژان (شهرستان بانه)، ورگول (منطقه اورامان) و گوشخانی (شهرستان مریوان) صید شده بودند استخراج شد. استخراج DNA براساس روش فنل- کلروفرم انجام گرفت. در این تحقیق شش آغازگر طراحی گردید که سه آغازگر از آنها به دلیل ایجاد تعداد باند و چندشکلی بیشتر برای اجرای این طرح انتخاب شدند. سه آغازگر انتخاب شده در مجموع 56 باند تولید کردند که 50 باند آنها پلی مورف و درصد پلی مورفیسم آنها 89.28% بود. با استفاده از اطلاعات حاصل میانگین (± انحراف معیار) تنوع ژنی برای سه جمعیت تاژان، ورگول و گوشخانی بر حسب هر سه آغازگر به ترتیب (0.1660 ± 0.334)، (0.2148± 0.262) و (0.2133± 0.2544) به دست آمد. بررسی تنوع ژنتیکی بین سه جمعیت به دو روش استاندارد Nei نئی (1972) و روش فاصله نااریب Nei(1978) نشان داد که کمترین فاصله ژنتیکی (Genetic Distance) بین جمعیت دو منطقه ورگول و گوشخانی و بیشترین فاصله ژنتیکی بین جمعیت های دو منطقه تاژان و گوشخانی وجود دارد. دندروگرام فاصله ژنتیکی بین جمعیت ها نشان داد که جمعیت های دو منطقه ورگول و جمعیت گوشخانی در یک شاخه و جمعیت منطقه تاژان در شاخه دیگر دسته بندی می شوند. با استفاده از تابع تشخیص چند متغیره (DA ) هفت لوکوس که نسبت به بقیه لوکوس ها از اهمیت بیشتری در تعیین تنوع ژنتیکی برخوردار بودند شناسایی شده و بر اساس آنها سهم هر کدام از جمعیت ها در تنوع کل به روش آنالیز واریانس مولکولی (AMOVA)تعیین شد.
  33. مقایسه روند تجمع جیوه در بافت های عضله ای سفید و قرمز در دو گونه ماهی کپور نقره ای(Hypophthalmichthys molitrix) و کپور معمولی(Cyprinus carpio) دریاچه سد قشلاق
    1389
    جیوه قابلیت تجمع در بافت های زنده را داشته و قابلیت بزرگنمایی زیستی در زنجیره های غذایی را دارد و از این طریق می تواند سلامت انسان ها در معرض خطر قرار دهد. مطالعات قبلی در دریاچه سد قشلاق سنندج نشان دادند که غلظت جیوه موجود در آب این سد، به سبب فرآیند های طبیعی زمین شناختی از حد مجاز بیشتر است. به همین سبب یک طرح مطالعاتی برای مقایسه سطوح غلظت جیوه کل ) (THgتجمع یافته در بافت عضلات سفید و قرمز ماهیان کپور معمولی و کپورنقره ای سد، طراحی شد. وجود ترکیبات سولفاته فراوان در بافت عضله قرمز ماهی با قابلیت ایجاد کمپلکس های نسبتاً پایداری با جیوه از یک سو، و وجود رگ های خونی فراوان که یک حامل زیستی برای انتقال و تجمع زیستی فلز جیوه به شمار می روند از سوی دیگر، این باور را پدید می آورد که سطح جیوه تجمع یافته باید در بافت عضله قرمز ماهی هایی که در معرض آلودگی به فلز سنگین جیوه هستند، بالاتر از عضله سفید باشد. برای اولین بار سعی شد تا غلظت جیوه تجمع یافته و روند تغییرات آن در بافت عضله قرمز و سفید ماهیان کپور معمولی و نقره ای به عنوان دو گونه پر مصرف در ایران مورد سنجش و مقایسه قرار گیرد. مجموعاً 48 نمونه ماهی (24 نمونه کپور معمولی + 24 نمونه کپور نقره ای) درخلال ماه های تیر تا آذر سال 1388 به صورت تصادفی از دریاچه سد قشلاق شهر سنندج صید و غلظت جیوه کل در بافتهای عضله سفید و قرمز این ماهی ها با استفاده از دستگاه پیشرفته اندازه گیری جیوه (Model, Leco 254 AMA) اندازه گیری شد. میانگین± اشتباه استاندارد THg در بافت عضلات سفید دو ماهی کپور معمولی و نقره ای به ترتیب 67/20 ± 233 و 43/26 ± 367 و برای عضلات قرمز نیز به ترتیب مقادیر 03/21 ± 227 و 22/32 ± 311 بر حسبppb یا ng g-1 وزن خشک به دست آمد. میانگین های ماهانه جیوه تجمع یافته در بافت عضله سفید دو گونه ماهی کپور معمولی و نقره ای اختلاف معنا داری از خود نشان ندادند (1926/0 P = , 29/2 =36, 5(F، درحالیکه میانگین THg تجمع یافته در بافت عضله سفید ماهی کپور نقره ای به صورت معناداری بیشتر از ماهی کپور معمولی بود (0068/0 P = , 70/19 =36 ,1(F. در ادامه میانگین های ماهانه وکل جیوه تجمع یافته در بافت عضله قرمز در دو گونه ماهی، در خلال ماه های مطالعه اختلاف معنی داری را نشان ندادند (3366/0P=, 49/1= 36 , 5 (F و (1499/0P= , 89/2= 36 , 1F). غل