Faculty Profile

کمال خالق پناه
تاریخ به‌روزرسانی: 1403/08/10

کمال خالق پناه

دانشکده علوم انسانی و اجتماعی / گروه جامعه شناسی

Theses Faculty

پایان‌نامه‌های کارشناسی‌ارشد

  1. بیکاری جوانان و بازنمایی کارآفرینی خرد در صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران (مورد مطالعه: برنامه ی حرفه ای شو)
    1401
    بیکاری جوانان در ایران پدیده ای است که از سویی به معضلی فراگیر و دامنه دار در زندگی فرودستان تبدیل شده است و از سویی دیگر زمینه ا ی است که امکان انقیاد آنان را فراهم می آورد. در وضعیتی که بیکاری جوانان به امری متداول در زندگی فرودستان تبدیل شده است، صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران، برنامه های متعددی را با مضمون کارآفرینی منتشر می نماید؛ موضوع این پژوهش، مطالعه ی بازنمایی منجی انگارانه و ایدئولوژیک کارآفرینی در صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران می باشد. هدف اصلی پژوهش پاسخگویی به چگونگی و چرایی بازنمایی کارآفرینی خرد است. بدین منظور برای پاسخگویی به سوالات پژوهش، یکی از برنامه های صداوسیما تحت عنوان حرفه ای شو انتخاب، به صورت هدفمند نمونه گیری و به روش تحلیل محتوای کیفی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. تجزیه و تحلیل محتوای پژوهش منتج به استخراج هشت مقوله ی محوری شد که مجموع توضیحات آن بدین شرح است: صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران در مواجه با بیکاری جوانان نوعی بازنمایی ایدئولوژیک را از کارآفرینی خرد نشر می دهد، در این بازنمایی، افراد با مبادرت به کارآفرینی، به آسانی مشکلات و مصائب را پشت سر گذاشته و به موفقیت های متعددی از قبیل کسب سود و سرمایه دست می یابند. گرایش جوانان به کارآفرینی خرد علاوه بر آنکه قرارگیری در نوعی مکانیزم سرگرم سازی و بازدارندگی اعتراض است، تحفه ای است که بازار آن را می طلبد؛ استثماری نظام مند و خودکار که از حداقل سرمایه آغاز شده و به حداکثر سود و فروش منتج شود.
  2. تمایزات اقتصادی مناطق چندفرهنگی در فرآیند توسعه (مطالعه موردی در شهر تکاب)
    1401
    پژوهش حاضر با هدف بازنمایی روابط بین فرهنگی، مناسبات اجتماعی و اقتصادی در مناطق چندفرهنگی و همچنین نشان دادن ارتباط چندگرایی فرهنگی با موفقیت اقتصادی اقوام مختلف و تاثیر تنوع قومی و قطبی بودن جوامع بر فرآیند توسعه در شهر چندفرهنگی تکاب نوشته شده است. در بخش نظری مطالعه حاضر، بیشتر از نظریات مارکسیست های ساختارگرا مانند فرانک، پولانزاس و آلتوسر که به مسائل جامعه شناسی رویکرد انتقادی دارند و همین طور نظریات هاروی و لوفور که درحوزه ی جامعه-شناسی شهری صاحب نظر هستند استفاده شده است. پژوهش حاضر با رویکرد کیفی و روش اتنوگرافی انتقادی نگاشته شده و در تکنیک گردآوری داده‎ها از مشاهدات مشارکتی و مصاحبه عمیق استفاده شده و همچنین تعداد مصاحبه شوندگان این پژوهش 28 نفر بوده است. یافته های پژوهش موید آن است که این شهر در کل شهری توسعه نیافته بوده و درآمد و منابع این شهر در مرکز استان و سایر کلان شهرها هزینه شده و تاکنون توجه چندانی به آن نشده است؛ علاوه بر این روند توسعه در این شهر ناموزون بوده، توسعه نیافتگی منطقه ای در مناطق کردنشین اتفاق افتاده و تفاوت زیادی بین وضعیت اقتصادی گروه های فرهنگی و برخورداری مناطق محل سکونت آنان از نقطه نظر دسترسی به منابع اقتصادی، امکانات و زیرساخت های شهری وجود دارد. شهروندان این شهر به خاطر زبان و گروه فرهنگی که به آن تعلق دارند دسترسی متفاوتی به کار، شغل و سایر فعالیت های اقتصادی دارند. اشتغال و بهره وری از مشاغل به میانجی گفتمان قدرت برساخت می شود و ملاحظات سیاسی در یافتن جایگاه شغلی برای اقوام مختلف تاثیرگذار است. گروه فرهنگی آذری زبان به میانجی برخورداری از حمایت های دولتی و کارگزاران نهادی، سهم بیشتری از استخدام در ادارات و معادن این شهر را دارند ولی کردزبان ها بیشتر در مشاغل رده پایین و زیان آور با بهره وری پایین کار می کنند. فضا در این شهر به گونه ای بسیار نامتوازن توزیع شده است به نحوی که مناطق کردنشین با وجود داشتن تراکم جمعیتی بالا، از نابرابری در توزیع کاربری های عمومی و خدمات شهری رنج می برد. توزیع سرانه ی فضای آموزشی، فضای سبز و فضای ورزشی در مناطق کردنشین بسیار پایین بوده و بهره وری ناهمسان از فعالیت های اقتصادی و چگونگی برساخت امکانات شهری سبب انسداد اقتصادی، فقدان عدالت فضایی، گسترش فقر و نارضایتی اجتماعی در این شهر شده است. با اینکه گروه فرهنگی کردزبان، بیشتر بافت جمعیتی این شهر را تشکیل می دهد فاقد قدرت اجتماعی تعیین کننده بوده و دسترسی آنان به منابع قدرت سیاسی، اقتصادی و فرهنگی کمتر است. در این شهر کردها از آزادی عمل در امور فرهنگی برخوردار نیستند و ارزش های فرهنگی آنان محلی از اعراب ندارد؛ همچنین آن ها با محدودیت های سیاسی مواجه اند و نمی توانند پست های کلیدی و تاثیرگذار را به دست آورند. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که تمایزات اقتصادی در این شهر چندفرهنگی به دلیل ویژگی ها و خُلقیات فرهنگی گروه های قومی نیست بلکه ناشی از عوامل ساختاری و سیاست گذاری های کلان است؛ قومیت، یکی از عوامل مهم شکل دهنده مناسبات اقتصادی است و تنوع قومی، تاثیر قابل توجهی بر رشد و توسعه ی اقتصادی دارد. تبعیض قومی که به میانجی سیاست های نهادی در این شهر اعمال می شود سبب کم رنگ ترشدن ارتباطات میان فرهنگی و افزایش واگرایی قومی میان گروه های فرهنگی نسبت به گذشته شده است. این گروه ها با یکدیگر غیریت سازی می کنند و سعی می کنند فاصله و مرزهای اجتماعی مشخصی با یکدیگر داشته باشند. تاکتیک های مقاومتی که کردزبانان به عنوان طبقه ی فرودست در مقابل نابرابری های اقتصادی و بی عدالتی اجتماعی اتخاذ می کنند بیشتر از نوع مقاومت های فردی است تا جمعی. افراد مقاومت فردی خود را بیشتر به صورت اعتراض و پیگیری قانونی انجام می-دهند؛ چرا که معتقدند هیچ اتحادیه و نهاد مدنی مستقلی وجود ندارد که اعتراضات و خواسته های جمعی آنان را سازمان دهی کند و بسیج عمومی و منسجمی را برای درخواست های به حق و قانونی شان شکل دهد.
  3. پدیدارشناسی تجربه مادران از وضعیت کولبری فرزندان (مورد مطالعه: بخش مرزی نوسود)
    1400
    کولبری کاری طاقت فرسا با درآمدی ناچیز است که مخاطرات بسیاری از جمله شلیک مستقیم مرزبانان هنگ مرزی، کشته شدن یا نقص عضو شدن در میدان های مین به جامانده از جنگ هشت ساله دفاع مقدس، تصادف، سقوط از صخره ها و راه های صعب العبور و کوهستانی، بهمن و یخ زدگی در زمستان های سرد و سخت و بسیاری دیگر از مخاطرات که این افراد از زمانی که از خانه رهسپار مرز می شوند تا زمانی که به خانه بازمی گردند متحمل می شوند همه این مخاطرات زندگی توام با رنج و نگرانی را برای کولبران رقم زده است که نه تنها موجب استرس و نگرانی و اضطراب در زندگی این افراد شده، بلکه زندگی خانواده های آن ها را نیز توام از نگرانی و استرس کرده است که در این راستا مادران آن ها به طور جداگانه و ویژه ای متوجه این مخاطرات شده و آن ها را مضطرب و نگران می کند. هدف از این پژوهش کاوش در زیست جهان مادران در شرایط کولبری فرزندان با استفاده از چارچوب نظری جامعه ی مخاطره (اولریش بک)، رنج اجتماعی (پی یر بوردیو) و انسان حاشیه نشین (رابرت پارک) است. برای این منظور تجارب زیسته مادران بخش مرزی نوسود در شهرستان پاوه را بررسی کردیم. در این پژوهش از رویکرد کیفی، استراتژی پدیدارشناسی تفسیری و ابزار مصاحبه ی نیمه ساختاریافته و مشاهده مشارکتی به منظور پاسخگویی به سوالات پژوهش و دست یابی به هدف پژوهش استفاده شده است. در این پژوهش مشارکت کنندگان به صورت هدفمند، انتخاب؛ و فرآیند جمع آوری اطلاعات تا رسیدن به اشباع نظری ادامه یافت. تعداد افراد شرکت کننده در این پژوهش 22 نفر از مادر کولبران مرز نوسود بودند. پس از اتمام مصاحبه ها، نسخه برداری و پیاده کردن متن مصاحبه ها و سپس به کمک تحلیل محتوای مضمونی و استنباط های نظری مورد تحلیل و تفسیر قرارگرفته است که این کاوش چهارده مضمون بنیادی را شامل شد عوارض جسمانی، اسطوره سلامتی،آینده نگری مادران، نفرت از شغل فرزندان، دلهره مادرانه، بازتولید فقر و شوربختی، طرد آموزش، جبر زندگی، نداشتن امنیت روانی و جسمانی و مالی، عدم بیمه کولبران، پایگاه اجتماعی کولبران، انتظار مادرانه، حیات برهنه، انسان زدایی. عمده ترین یافته های این مطالعه نشان می دهد که کولبران و خانواده های آن ها به ویژه مادرانشان در شرایط فعلی از جایگاه مطلوبی برخوردار نیستند و باید بیشتر موردتوجه قرار گیرند این پژوهش می تواند در شناخت و درک ما از این مسئله کمک کند تا جایی که بتوانیم به حل این مشکل کمک کنیم.
  4. خودبازنمایی فرهنگی درسینما: تحلیل نشانه شناختی فرهنگ کٌردی در سینمای کٌردی
    1400
    هدف از این پژوهش تحلیل نشانه شناختی بازنمایی از کلیت نظام فرهنگی در سینمای کٌرد است. پرسش از بازنمایی نظام فرهنگی کُردها پرسش از منطق استعماری حاکم بر نشانه های بازنمایی خویشتن و در همان حال منطق مقاومت در برابر دیگری های مسلط است. بنابراین، چگونگی خودبازنمایی فرهنگی خود در سینما دغدغه پژوهش حاضر است. شناختی که از جوامع و فرهنگ های گوناگون داریم به میانجی بازنمایی تصاویری است که رسانه ها عرضه می کنند. این بازنمایی ها خنثی و بی طرف نبوده است، بلکه برساختی ایدئولوژیک دارند. مفروضه پژوهش این است که بازنمایی به میانجی رمزگان ها بیانگر نظامی از ایده ها در باب ماهیت نشانه ها است. از این منظر در تولید هر اثر مجموعه ای از نشانه ها در حوزه فرهنگ خودی به تولید گفتمان خاصی منجر می شود. ایده ی اصلی پژوهش این است که کُردها از رویکرد دیگری خود را بازنمایی می کنند. بنابراین، برای تحلیل فیلم ها از روش نشانه شناسی ساختارگرایی و با استفاده از نمونه گیری هدفمند، پنج فیلم بلندکُردی تولیدشده از دهه 70 به بعد در سینمای کُرد که توسط کارگردانان کٌرد در ایران (فیلم زمانی برای مستی اسب ها، آوازهای سرزمین مادری ام، نیوه مانگ، مرثیه برف، زمستان آخر)، انتخاب شده است. بنیاد تحلیل این فیلم ها در چارچوب مطالعات پسااستعماری (در گفتمان شرقشناسی از نظرات ادوارد سعید و در گفتمان شرقشناسی وارونه از نظرات جلال العظم)، است. در پاسخ به پرسش های پژوهش، خودبازنمایی کُردها از نظام فرهنگی شان مبتنی بر چه نظام نشانه شناختی است؟ چه گفتمان هایی، چگونه و به میانجی چه رمزگان هایی در ارائه ی خود بازنمایی فرهنگی کُردها مسلط است؟ یافته ها نشان داد خودبازنمایی کٌردها در سینمای کٌرد، در فضای گفتمانی دو شقی غرب و شرق، تقابل هایی دوگانۀ خود و دیگری با جهت گیری های سیاسی و ایدئولوژیک خود را بازنمایی کرده اند و با برساخت کلیشه ها و پذیرش تفکرات رایج در گفتمان شرق شناسی همچون روستایی، بدوی بودن، عقب مانده، ضد زن، عجیب وغریب بودن آداب و رسوم کٌردی، رازآمیزبودن، گذشته گرا، مذهبی و پاک بودن ... نشان داده شده است، در واقع با برجستگی تمایز فرهنگی، سبب خلق مرز و تفکیک نمادین میان فرهنگ و جامعه ی خود کُرد در تقابل با دیگری های مسلط (غرب/ مرکزنشین در داخل ایران) سبب شده است. در نهایت بجای اینکه این دال ها به درهم شکستن گفتارهای مسلط و بروز مقاومت داشته باشد، سبب تثبیت جایگاه فرودستی کٌردها می شود و بازتولید کننده هردو گفتمان شرق شناسی و شرق شناسی وارونه هستند.
  5. واکاوی زمینه ها و پیامدهای خشونت جنسیتی (مورد مطالعه: مردان شهر سنندج)
    1400
    خشونت جنسیتی، نشان از نامتقارن شدن روابط اجتماعی در بین زنان و مردان در عرصه های مختلف دارد و ردپای خشونت در مردسالاری ایجاب می کند تا خشونت جنسیتی از منظر مردان مورد بررسی قرار گیرد. در مطالعات انجام شده اغلب به واکاوی خشونت جنسیتی از منظر زنان پرداخته شده و واکاوی زمینه ها و پیامدهای خشونت از منظر مردان، نادیده گرفته شده است. بر این اساس پژوهش حاضر در نظر دارد تا با مراجعه به مردان و بازخوانی تجربه و درک مردان از خشونت جنسیتی، به شناسایی زمینه ها، دلایل و پیامدهای خشونت جنسیتی در زندگی فردی و اجتماعی زنان بپردازد. پژوهش حاضر با روش شناسی کیفی و روش نظریه ی زمینه ای در میان نمونه ای از مردان سنندجی به انجام رسید. برای انتخاب نمونه ها از روش نمونه گیری هدفمند و حداکثر تنوع و برای گردآوری داده ها از مصاحبه ی نیمه ساخت یافته استفاده شد. در نمونه ی پژوهش، 30 نفر از مردان 32 تا 46 سال سنندجی مشارکت داشتند. نتایج پژوهش بیانگر آن است که زمینه هایی چون پدرسالاری، جامعه پذیری جنسیتی، کلیشه های جنسیتی و اختلال در شناسایی در خشونت جنسیتی نقش دارند. در این میان، ضعف قانون و کارگزاران رسمی، ناهمسانی زوجین، محدودیت اختیار و ناهماهنگی در مدیریت به عنوان زمینه ی تسهیل گر و ناهماهنگی و فشار ساختاری، دخالت اطرافیان، مقایسه اجتماعی، شبکه های اجتماعی و صنعت پورن به منزله شرایط مداخله گر عمل کرده اند. بازسازی معنایی تجربه و درک مردان، بر عادی شدن خشونت، ناامنی فضای عمومی، زنان به مثابه محرک، و هراس از سیطره زنان دلالت دارد و از منظر مردان مورد مطالعه، زنان برای مواجهه با خشونت به راهبردهایی چون ترس از انگشت نما شدن، کتمان، استیصال، مواجهه ی عاطفی، مساوات طلبی و به چالش کشیدن اقتدار مردانه متوسل شده اند که پیامدهایی چون اختلال روانی، درماندگی آموخته شده، تداوم سلطه پذیری، انزوای اجتماعی، نابسامانی و تعارض در خانواده، تسری بی اعتمادی، تلافی و انتقام برای زنان در پی داشته است. مقوله ی هسته نیز بر «خشونت جنسیتی به مثابه تداوم سلطه پذیری و فرودستی زنان» دلالت دارد که ناظر بر خشونت نمادین و نهادی زنان در عرصه های غیر رسمی، عمومی و رسمی در میدان مورد مطالعه دارد.
  6. سلفیت و سبک زندگی (مطالعه ی کیفی سبک زندگی سلفی های استان کرمانشاه)
    1400
    سلفیت یکی از منابع هویت ساز در شهرها و مناطق اهل سنت کرمانشاه به شمار می آید. تاکید وافر بر سویه های امنیتی و سیاسی سلفیت در ایران موجب شده است تا ابعاد و سویه های فرهنگی و اجتماعی، نظام معنایی و سبک زندگی سلفیت مغفول بماند. پژوهش حاضر در نظر دارد تا با ورود به نظام معنایی سلفی ها و درک آنها از جهان اجتماعی خویش به واکاوی نظام ارزشی و سبک زندگی سلفی ها در نزد کُردهای اهل سنت کرمانشاه (به عنوان میدان مورد مطالعه) بپردازد. در پژوهش حاضر از روش تحلیل روایت بهره گرفته شده است و طی آن با 27 طلبه و روحانی سلفی مصاحبه بعمل آمده است. بر مبنای یافته ها، تجارب فراغتی سلفی ها، محدود هدفمند و سلامت محور است و فراغت مجازی با کارکرد تفهیمی و تبلیغی مورد توجه قرار گرفته است. در سبک غذایی، تنوع غذایی در عین ساده گرایی، تردید نسبت به غذاهای جدید، ساده زیستی در مهمان داری، پرهیز غذایی فقه محور و خورد و خوراک، مسکن و پوشاک در اولویت هزینه ای سلفی ها قرار دارد. در بُعد سبک پوشش و آرایش، قائل به برتری پیراستگی بر آرایش، پوشش عرفی، مصرف زیستی و کارکردی بوده و از مصرف نمایشی پرهیز نموده و از محدودیت های امنیتی و عرفی در ارائه خود ناخرسند بودند. در بُعد مدیریت بدن، ضمن همراهی با طب نوین و ضرورت تناسب اندام، بر جراحی زیبایی مشروط و حرام بودن عقیم سازی تاکید نموده و از سقط جنین اجتناب نموده اند. ترجیح ابعاد کارکردی بر زیبایی شناختی در چیدمان منزل و کالاهای فرهنگی و سرمایه فرهنگی عینیت یافته به عنوان اولویت وسایل ضروری منزل در چیدمان و دکوراسیون منزل مورد توجه قرار گرفته است. سلفی ها در مصرف فرهنگی بر عدم هم ذات پنداری با شبکه های داخلی، تصدیق دوگانه خیر و شر در استفاده از وسایل فرهنگی، اینترنت به عنوان عامل تثبیت هویت دینی و فیلترینگ هدفمند تاکید نموده و ضمن تجانب از مصرف هنری (فیلم، سینما و موسیقی)، از چندزبانگی استقبال نموده اند. قرابت فرهنگی، نامگذاری اسلامی، صوری دانستن ارزش های غربی، اسلامی نبودن کشورهای اسلامی و ناامیدی از تغییر و اصلاح، از جمله شناسه ها و ترجیحات هویتی سلفی ها به حساب می آید. با نظر به گستره ی فکر سلفیت و با توجه به تجزیه و تحلیل داده های به دست آمده، سه سبک زندگیِ «جهادی»، «بازگشت به سنت» و «مقاومت» در میان سلفی های مورد مطالعه شناسایی شده است.
  7. تجربه زیسته ساکنان مناطق مرزی از مصائب حیات اجتماعی (مورد مطالعه: روستای‎هانی‎گرمله)
    1400
    امروزه مرزنشینان بیش از سایر مردم تحت تاثیر وضعیت مرزها هستند. هر تغییری در روابط بین الملل، خواه مبتنی بر تساهل و مدارا و خواه مبتنی بر سرکشی و تهاجم (به ویژه کشور خود یا کشورهای همسایه) بر زندگی روزمره و زیست جهان آن ها تاثیرگذار می باشد. علاوه بر این، گرفتن هرگونه تصمیم اقتصادی و سیاسی در کشور خود، بیشتر بر مرزنشینان تاثیرگذار است. در وضعیت کنونی، یک مرز سازمان یافته می تواند چالش ها و فرصت هایی را برای افراد سـاکن در آن فراهم کند. این چالش ها و فرصت ها یا ذاتی مناطق مرزی اند و یا ایـن کـه در نتیجـه شیوه سیاست گذاری های اعمال شده در این مناطق به وجود آمـده انـد لذا در این پژوهش به بررسی تجربه زیسته ساکنان مناطق مرزی از مصائب حیات اجتماعی (مورد مطالعه: روستای‎هانی‎گرمله) پرداخته شد. در این تحقیق، از روش نمونه‎گیری هدفمند برای انتخاب نمونه با استفاده از مصاحبه عمیق و نیمه ساختاریافته با افراد مورد نظر، به شیوه گفت وگوی دوطرفه مبتنی بر زبان کردی (گویش هورامی) انجام گرفت. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که تفاوت فاحشی بین وضعیت زندگی مرزنشینان با وضعیت زندگی در مناطق مرکزی تـر وجـود دارد و در بیان علت به وجودآمدن این وضعیت نامناسب زندگی، اکثراً بر عوامل اقتصادی و فرهنگی خود تاکیـد می کنند. مصاحبه شوندگان با عباراتی نظیر « تمایز زندگی مرزنشینان با دیگر مناطق»، « درهم تنیدگی حیات اجتماعی و زندگی مرزنشینی»، «مخاطرات مراودات مرزی»، « حک شدگی اقتصاد کولبری»، «در حاشیه بودن»، « ضعف امکانات، خدمات و زیرساخت‎های مرزی»، « به حاشیه رفتن مسائل زیست محیطی در مناطق مرزی»، «مشکلات دوری از مرکز» و بسـیاری دیگر از این قبیل عبارات حس متفاوت بودن از دیگـران را ایجـاد می کننـد که بیشتر مصاحبه شوندگان در این پژوهش، استراتژی ها و راه های برون رفت از این مشکلات در مناطق مرزی را ایجاد امکانات و گسترش خدمات را در این مناطق می دانند.
  8. گفتمان سیاسی احزاب اسلام گرا در کردستان عراق و برساخت گفتمانی اسلام
    1399
    هدف از این پژوهش، دستیابی به معنای اسلام در گفتمان سیاسی احزاب اسلامی به واسطه توصیف وضعیت اجتماعی و ایدئولوژی و تاریخ ظهور احزاب اسلامی در کردستان عراق است. این پایان نامه سعی دارد که با بررسی فرایند شکل گیری این احزاب معنای اسلام در گفتمان آنها را توضیح دهد. به این خاطر سوال اصلی این پژوهش این است که معنای اسلام در گفتمان احزاب اسلام گرا در کردستان عراق چیست و چگونه و به میانجی کدام ویژگیها و مولفه ها و کدام ژانرهای سخنوری برساخت میشود؟ این احزاب در چه شرایط اجتماعی و ایدئولوژی ظهور کرده و بر این اساس چه معنایی را به دال اسلام داده اند؟ برای پاسخگویی به این پرسش ها در چارچوب برساخت گرایی اجتماعی سعی در تحلیل گفتمان پسینی گفتمان این احزاب داریم. ویژگی برخاستگرایی این است که دین به عنوان یک مقوله تعمیم یافته را رد می کند، به عبارت دیگر تعریف هنجاری از دین را هم در کنار عمل کنار میگذارند و به جای دین به عنوان نیرویی یک پارچه، بر دین به عنوان نیرویی اجتماعی و گفتمانی در متن تحولات تاریخی می پردازند. در این پژوهش با به کارگیری روش شناسی تحلیل گفتمان توصیفی ون دایک پژوهش را پیش برده ایم. گفتمان شناسی توصیفی بر این باور است که گفتمان شکلی از کاربرد زبان و یک رخداد ارتباطی است. هر گفتمانی دارای تولید کنندهای است که در شرایط تاریخی خاص به کمک ابزارهایی خاص و دلایل خاصی دارد. در پایان پژوهش به این نتیجه رسیده ایم که احزاب اسلامی کُردستان در شرایط ویژه تاریخی ظهور کردند که هم مقابله با رژیم بعث و هم در تقابل و تعامل با ناسیونالیسم کردی است. احزاب تحت تاثیر دو مکتب فکری دنیای اسلام، یعنی اخوان المسلمین و مکتب جهادی افغان و انقلاب ایران معنایی حداکثری از اسلام را در تقابل با غرب و ناسیونالیسم کردی و در همبستگی با جهان اسلام برساخته اند با تفاوتهای حداقلی.در این شیوه برساخت اسلام جوهری یکپارچه تلقی می شود بر فراز جامعه.
  9. مردانگی هژمونیک و برساخت زنانگی: تحلیل روایت داستانهای شیرزاد حسن
    1399
    مواجهه ی جوامع رو به توسعه با ساختارهای اجتماعی مدرن در نتیجه ی فشار جهانی شدن، حامل تعارضات هویتی بغرنجی است که یکی از مهمترین آنها، گسترش و تعمیق تعارضات جنسیتی است. و از آنجا که جنسیت پدیده ای چندبعدی بوده و از این رو معضلات جنسیتی قابلیت تسری به بسیاری از عرصه های عمومی و خصوصی را دارند، حل درست آنها نیز می تواند جامعه را در مسیر درست پیشرفت قرار دهد. با این همه، در زمینه ی مباحث جامعه شناختی، بحث از معضلات جنسیتی همواره در حوزه ی مسائل زنان مطرح بوده و مطالعات مردانگی به عنوان روی دیگر جنسیت همواره مغفول مانده است. پژوهش حاضر با بهره گیری از نظریه ی مردانگی هژمونیک کانل که در زمینه ی مردانگی پژوهی انتقادی مطرح است، قدمی آنسوتر نهاده، با روش روایت شناسی فمینیستی لانسر، بازنمایی هویتهای جنسیتی در زمینه ی آثار روایی شیرزاد حسن را مورد تحلیل قرار می دهد تا برساخت جنسیت جامعه ی کردی را مشخص کرده، دریابد که در زمینه ی اجتماعی که این آثار از آن برخاسته اند، مردانگی مسلط از چه راهکارهایی برای اعمال و تثبیت هژمونی استفاده می کند و زمینه ی روایی چگونه امکان سرکوب یا مقاومت در برابر هژمونی جنسیتی موجود را ممکن می کند. پژوهش حاضر حاوی این دریافت است که ویژگیهای برجسته ی مردانگی هژمونیک در روایات مورد بررسی شامل مردانگی است که مالکیت پول و سرمایه و کسب لذت جنسی را در انحصار مردان دانسته و تنوع طلبی جنسی، اقتدار بر زنان، خشونت جسمی، توانایی جنسی را ویژگی مردانگی کامل و برتر می داند و در مقابل زنانگی بهنجار را واجد صفات زیبایی زیاد، سن کم، وابسته به مردان، بی اعتنا به ثروت و غریزه ی جنسی، مهربان و ایثارگر درنظر می گیرد. تبلیغ و تحمیل این کلیشه های جنسیتی در ارتباط با نیازهای حفظ اقتدار گروههای مسلط در جامعه ای است که بنابر ساختار عشیره ای، چنین ویژگیهایی را برای حفظ سلسله مراتب قدرت اجتماعی و در نتیجه تحکیم سلطه و برتری خود مناسب می داند. از این رو مردانگی در قدرت، سوژه هایی را که دوگانگی ارزشی موجود بین پایگانهای قدرت زنانه و مردانه را مورد انکار و واسازی قرار می دهند، با همدستی مردانگیهای همدست و زنانگیهای موکد از مردانگی و زنانگی درست خارج کرده، حاشیه ای و ساکت می کند و نهایتاً به حذف فیزیکی زنان همچنان نافرمان مبادرت می ورزد. با اینکه در بیشتر روایتهای مورد تحلیل، خودِ روایی در تعارض با مردانگی هژمونیک قرار دارد اما در همان حال زنانگی مقاوم را در موضع دیگریِ روایت برنشانده، با آن در تعارض قرار می گیرد. این در حالی است که مردانگی معارض نیز نهایتاً، تحت انقیاد مردانگی هژمونیک درآمده و روایت تمام شده اکثراً موضعی محافظه کارانه در برابر تغییرات ریشه ای اجتماعی داشته، تحمل وضع موجود و تغییرات محدود را برای اجتناب از آشوب اجتماعی مدنظر دارد. و تنها در روایتهای متاخرتر است که شاهد مقاومت موثر مردانگی معارض و زنانگی مقاوم در برابر مردانگی هژمونیک هستیم. با توجه به متغیر بودن ویژگیهای مردانگی هژمونیک بر اساس زمان و مکان، جهت گیری مطالعات آتی می تواند شامل مطالعه در متون روایی دیگر نویسندگان و در میان گروههایی متفاوت و بررسی تغییرات در-زمانی مردانگی هژمونیک و گفتمان جنسیتی باشد تا بتوان درکی درست تر از تعارضات جنسیتی یافته و راههای برون رفت از این تعارضات را پیشنهاد داد.
  10. تحلیل روایت کنشگران اجتماعی از گفتگوی اجتماعی در حوزه عمومی مورد مطالعه؛ شهرستان سنندج
    1399
    هدف پژوهش حاضر تحلیل روایت کنشگران از گفتگوی اجتماعی در حوزه عمومی در شهر سنندج می باشد. در این راستا از نظریات هابرماس و فوکو برای صورتبندی نظری کار بهره جسته-ایم.، روش این پژوهش مبتنی بر تحلیل روایت بود که کنشگران اجتماعی روایت و داستان زندگی شکل گیری یا عدم شکل گیری حوزه عمومی در شهر سنندج را برای ما بازگو نمودند و از شیوه تحلیل تماتیک برای تجزیه و تحلیل داده ها استفاده نموده ایم. جامعه آماری این پژوهش کنشگران اجتماعی سطح شهرستان سنندج بود و نمونه آماری از میان فعالان رسانه ای، سردبیران مطبوعات، فعالان زنان و محیط زیست انتخاب شدند. شیوه نمونه گیری هدفمند و تعیین حجم نمونه نیز تا مرحله اشباع داده ها ادامه داشت. بدین منظور با 20 نفر از فعالان حوزه عمومی شهر سنندج در قالب ابزارهای گردآوری داده ها (مشاهده و مصاحبه های عمیق)، اطلاعات لازم گردآوری شد. براساس نتایج تحقیق مشارکت کنندگان 13 مضمومن اصلی را برشمرند که در قالب یک خط داستان برای تبیین این وضعیت در شهر سنندج قابل استنتاج است. بر این اساس شکل گیری گفتگوی اجتماعی در حوزه عمومی، بیش از پیش ریشه در مسائل فرهنگی و توجه به تساهل و مدارا با همدیگر دارد. در جریان گفتگوی اجتماعی و حادث شدن آن در حوزه عمومی، عقلانیت در جامعه تقویت شده و سیر خطی ایده ها تعدیل شده و هزینه های روانی و احتماعی کاهش می یابد. این وضعیت جریان قدرت را در جامعه مویرگی نموده و فارغ از جایگاه و طبقه اقتصادی – اجتماعی افراد، پژواک صداهای دیگری را نیز به همراه دارد.
  11. تجربه طرد اجتماعی و خشونت ورزی در میدان مدرسه؛ اتنوگرافی انتقادی خشونت ورزی در دبیرستان های پسرانه شهر سنندج
    1399
    پژوهش حاضر در نظر دارد تا از طریق توصیف و واکاوی تجربی ساختار اجتماعی مدرسه نشان دهد که چگونه مدرسه تجربه طرد را در دانش آموزان پدید می آورد و دانش آموزان با مقاومت و ستیز در برابر طرد، به عمل خشونت، به مثابه عملی بامعنا و منازعه ای فرهنگی دست می زنند. پژوهش حاضر با رویکرد کیفی و روش اتنوگرافی انتقادی در دبیرستان های پسرانه ی شهر سنندج به انجام رسید. برای انتخاب نمونه ها از روش نمونه گیری هدفمند و گلوله برفی و برای گردآوری داده ها از مصاحبه نیمه ساخت یافته فردی و گروهی استفاده شد. نظر به ماهیت چندوجهی اعمال قدرت در میدان مدرسه، در نمونه پژوهش، دانش آموزان، کارگزاران مدرسه، و اولیاء مشارکت داشتند. نتایج پژوهش موید آن است که مدرسه به میانجی قدرت انضباطی، قدرت تعاملی، فشار به والدین، گروه معلمان، و رویکرد اداره، قدرت خود را بر دانش آموزان اعمال می کند. این شیوه ها برآمده از ایده های فرهنگیِ حفظ شان مدرسه و حریم معلمان، ناهمنوائی هم چون آسیب، اولویت علّی نظم و انضباط، نادانی و ناآگاهیِ دانش آموزان، ایده ی مدارا و نگهداری، اولویت امر درسی، قدرت والدین مکمل قدرت مدرسه، ساخت دانش مدرسه، برساخت نوع دانش آموز، و تئوری های ضمنی ای است که بر بنیان آن فرهنگ مدرسه صورتبندی شده است. مدارس مورد بررسی، دانش آموزان را به تدریج در فرهنگ مدرسه به میانجی درونی سازی معیار نمره، درونی سازی فرآیند جداسازی، درونی سازی جایگاه برتر معلم، درونی سازی درس خوانی و انضباط همچون فضیلت، و درونی سازی بداهت و ضرورت مدرسه اهلی نموده است. شیوه های اعمال قدرت، فرهنگ مدرسه و تئوری های ضمنی معلمان، دانش آموزان را به اشکال مختلف طرد نموده است. این طرد شامل تجربه ملال و بیگانگی، تجربه بدنی و روانی ملال، تجربه درد، تجربه عدم شناسائی، گیردادن، اقتدار آمرانه، تجربه ایده های نامعتبر، داغ ننگ، تجربه شکاف نسلی، و دو مقوله مرتبطِ مدعاهای هنجاری-ارزشی و فضای خصومت بوده است. بر مبنای نتایج، پنج منبع عمده که دانش آموزان از رهگذر آنها طرد می شوند عبارتند از: مدرسه، خانه، نظام آموزشی، شرایط اقتصادی جامعه، و شرایط اجتماعی و اقتصادی زندگی(خانواده). شرایط طردآمیز حامل معنایی از مدرسه برای دانش آموزان است که با معنای مسلط از مدرسه قرابتی ندارد و این معانی ضمنی، پشت صحنه بسیاری از خشونت ورزی های دانش آموزان در مدرسه را شکل داده است. یکی از اشکال مواجهه دانش آموزان مورد بررسی با شرایط طردآمیز، خشونت ورزی است که در سه دسته «خشونت ورزی دانش آموزان نسبت به یکدیگر»، «خشونت ورزی دانش آموزان نسبت به یکدیگر(مرتبط با مدرسه)»، و «خشونت ورزی دانش آموزان نسبت به مدرسه و معلمان» قابل تفکیک است. در بخش پایانی و بر مبنای مختصات اتنوگرافی انتقادی، بدیل هایی حول واژگون ساختن طرد و بی قدرتی دانش آموزان، و آشنا ساختن جنبه هایی از فرهنگ بدیل معرفی شده است.
  12. واکاوی تجربه دهیاران در توسعه اجتماعات محلی (مورد مطالعه: اجتماعات محلی بخش مرکزی کامیاران)
    1398
    روستا کوچکترین واحد سیاسی و اجتماعی در تقسیمات کشوری محسوب می شود و بدیهی است این واحد اجتماعی (روستا) به لحاظ وجود مناسبات اجتماعی، اقتصادی و پایبند بودن افراد به قوانین عرفی و مدنی نمی تواند از تشکیلات سازمان مدیریتی بی نیاز باشد. هدف از بررسی پژوهش حاضر واکاوی تجربه دهیاران در توسعه اجتماعات محلی (مورد مطالعه: اجتماعات محلی بخش مرکزی کامیاران) می باشد که از رویکرد تحلیل روایت به عنوان رویکرد عمده و اصلی روش تحقیق کیفی و نیز جهت گردآوری داده ها با تکیه بر فنون مشاهده مشارکتی، و مصاحبه های عمیق استفاده می شود. نتایج این تحقیق نشان می دهد که تمرکززدایی نقش ها و وظایف نهادهای دولتی همراه با نقش پذیری اجتماعات و مردم روستایی برای بسیج منابع طبیعی، انسانی و اجتماعی در نیل به توسعه روستایی بهترین شیوه مدیریت روستایی است.
  13. زنانگی در زمینه تعارضات ساختاری: تحلیل روایت رمان زنانه در ایران
    1398
    ا ظهور مدرنیته که اساسا امری متناقض بوده و به شکستن شالوده بنیادهای زندگی اجتماعی انجامید، مسائل و تناقضات جدیدی پا به عرصهی زندگی اجتماعی انسان گذاشتند. شاید بتوان گفت یکی از مهمترین این مسائل مربوط به زنان و زیستن زنانه در عصر تناقضات بنیادی باشد. پژوهش حاضر در پی کاوش این مسئله است که زنان در عصر استثمار مدرن که ریشه در نظم سرمایهدارانه دارد، چگونه میزیند و این زیستن همراه با تناقضات بنیادی را چگونه روایت میکنند. حال پرسش اصلی پژوهش این است که در این فضای سرشار از نابرابری که گفتمانهای متعددی در منازعهای خونین بر سر تصاحب معنا هستند، زنان توان روایت زیستن خود و فرودستی همراه این زیستن را دارند؟ و چگونه روایت میکنند؟ با توجه به آنچه که به توصیف آن پرداختیم دو رمان »نینا« و »پرندهی من« که به نوعی و صورتی بنیادی روایت کننده زنانهگی زنان میباشد را انتخاب کردهایم. حال برای کنکاش تمام زوایای آشکار و پنهان این دو رمان نیازمند دستگاه نظری هستیم که بتواند مانند یک عینک دقیق این زوایا را برای ما قابل دیدن کند، بر همین اساس از بینش فمینیسیم سوسیالیستی و ذخایر مفهومی آن استفاده کردهایم. این بینش با توجه به اینکه مردساالری راهمبستر و بخش جداییناپذیرنظم سرمایهداری میداند، میتواند در فهم و تحلیل هر چه ژرفتر مسئله به ما یاری رساند. بر همین اساس از میان اندیشمندان سوسیال فمینیست، رویکرد نظری الیسون جاگر به عنوان چراغ راهنما و چارچوب نظری مورد استفاده قرار گرفته شده است. جاگر با بههم بافتن تار و پودهای انواع اندیشههای مارکسیستی به نوعی، عمیقترین و جامعترین دریچهها را بر روی مسائل زنان باز کرده است.. بنابراین سه ضلع مثلث این تحلیل را میتوان روایت زنان از تناقضات مدرن، رویکرد فمینیسم سوسیالیستی و روایتشناسی فمینیستی نام نهاد. حال با در نظر گرفتن این مثلث، پژوهش حاضر این واقعیت را عیان ساخت که صدای زنانه از زنانهگی، آن استقاللی را که در روایتهای مردانه از زندگی وجود دارد را دارا نمیباشد و فرودستی زنان به صورت انضمامی در روایت هر دو رمان از زنانهگی نیز به خوبی مشهود است. پژوهش بر همین اساس واقعیت تراژیک دیگری را آشکار ساخته و آن هم این است که اساسا مسائل مربوط به زنانهگی در جامعه ایرانی عمومیت ندارد. دست آخر آنچه که بیش از همه چیز برجسته است این واقعیت میباشد که زنان دچار انواع عمیق ازخودبیگانگی هستند، این از خودبیگانگی حتی به از خودبیگانگی جسمی زنان نیز انجامیده است.
  14. مطالعه کیفی تجربه افراد در مواجه با مخاطره زلزله در شهر سنندج
    1398
    پژوهش حاضر با هدف مطالعه کیفی تجربه افراد در مواجه با مخاطره زلزله در شهر سنندج انجام گرفت. روش انجام پژوهش حاضر از لحاظ هدف کاربردی، از لحاظ زمان مقطعی، از لحاظ روش کیفی و از لحاظ اجرا جزء تحقیقات توصیفی از نوع پیمایشی می باشد که داده ها به رو مصاحبه گردآوری شدند. جامعه آماری این پژوهش را مهندسان نظام مهندسی و بنیاد مسکن که در سطح شهر سنندج مشغول به فعالیت هستند تشکیل دادند که از این تعداد 15 نفر به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. نتایج کدگذاری ها در ارتباط با پاسخ های مطرح شده نشان داد که 118 کدباز در زمینه موردنظر وجود دارد. این کدها مفاهیم اولیه ای هستند که به طور دقیق از منابع مصاحبه استنتاج شده اند. لازم به ذکر است برخی از کدها از مجموع کدهای اولیه استخراج شده تا حدود زیادی به حیث ظاهری و مفهومی شبیه به هم می باشند. به دلیل اینکه سوالات مصاحبه پراکنده بود در این مواقع برخی تجربیات افراد از زلزله ممکن است در چندین حالت رخ داده باشد. به این خاطر ممکن است تعداد اندکی از کدها مشابه باشند و این نشان از عدم توجه به آن ها نیست. در آخر نتایج نشان دهنده مقوله های آسیب های روحی، جسمی، پیامدهای کالبدی، پیامدهای اجتماعی، معنای تجربه زلزله و راه-های کاهش تلفات بودند
  15. تجربه زیسته زنان آسیب دیده از روابط فرازناشویی همسر
    1397
    زمینه و هدف:رابطه ی زناشویی، یک رابطه ی چند وجهی است که متاثر از عوامل گوناگونی است و در معرض چالش های مختلفی قرار دارد و خیانت زناشویی یکی از آسیب زاترین این چالش-هااست. خیانت، نقض تعهد در رابطه ی دو نفره که توام با درجاتی از صمیمیت عاطفی و فیزیکی با شخصی غیر از همسر است که حتی می تواند رابطه را با نابودی مواجه کند. هدف این پژوهش بررسی تجربه ی زیسته ی زنان آسیب دیده از روابط فرازناشویی بود. مواد و روش ها: این پژوهش کیفی با روش پدیدارشناسی توصیفی انجام شد. با 14 زن آسیب-دیده از روابط فرازناشویی مصاحبه های عمیق و نیمه ساختاریافته انجام شد. مصاحبه ها به صورت دیجیتالی ضبط و کلمه به کلمه به زبان فارسی رونوشت شدند و سپس داده ها با استفاده از روش کلایزی مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: در تلاش برای فرموله کردن و استخراج معانی از نقل قول های مشارکت کنندگان 80 کد توصیفی بدست آمد و تلاش برای ارائه ی توصیف های کلی تری از معانی موجب دست یابی به 16 کد تفسیری شد. همچنین برای کشف و تبیین ساختارهای بنیادی، خوشه بندی کردن کدهای تفسیری سبب دست یابی به 4 کد تبیینی اصلی شد. 4 کد تبیینی استخراج شده شامل افزایش مشکلات در زندگی، تشویش و پریشانی در خلق و خو و روحیه، آشفتگی ذهن و نابسامانی در کارکردهای ارتباطی بود. نتیجه گیری:براساس یافته های پژوهش، خیانت می تواند پیامدهای منفی بسیاری بر زنان آسیب دیده و البته کل خانواده بگذارد. البته واکنش به خیانت، عمق و گستردگی پیامدهای منفی این بحران و حتی مدت زمانی که طول می کشد تا خانواده و همسر آسیب دیده از این آشفتگی عبور کنند در زنان مختلف، متفاوت است و این تفاوت تحت تاثیر عوامل بسیاری از جمله نحوه ی واکنش همسر خطاکار به مسئله ی افشای خیانت است. در نتیجه آگاهی از تجارب افراد خیانت دیده و شناخت حالات روانی و انتظارات و نیازهای آنان، این امکان را فراهم می کند که با آموزش همسران پیمان شکن از برخوردهای مخرب با مسئله کاست و با برآورده کردن انتظارات و نیازهای فرد مورد بی وفایی قرار گرفته، احتمال بهبود او و ماندن در رابطه را افزایش داد.شناخت دامنه ی وسیع پیامدهای پیمان شکنی می تواند روش صحیح مدیریت بحران و واکنش موثر به همسر خیانت دیده را مرتفع کند و احتمال موفقیت جلسات درمانی را افزایش دهند.
  16. مطالعه زمینه ای گردشگری ورزشی در استان کردستان
    1397
    براساس گزارش سازمان جهانی گردشگری، صنعت گردشگری پس از صنایع نفت و خودروسازی، سومین صنعت درآمدزای جهان است. با توجه به توسعه روز افزون صنعت گردشگری ورزشی و منافع اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی این صنعت لزوم توجه به برقراری امنیت گردشگران ورزشی بیش از پیش احساس می شود. پژوهش حاضر با هدف مطالعه زمینه ای گردشگری ورزشی در استان کردستان صورت گرفته است. این مطالعه به روش کیفی از نوع نظریه پردازی داده بنیاد (رویکرد نظامند) انجام گرفت. برای این منظور به کارشناسان تربیت بدنی استان، کارشناسان هیئت های ورزشی، و کارشناسان آژانس های مسافرتی مراجعه و از طریق مصاحبه نیمه ساختار یافته به جمع آوری اطلاعات از آن ها پرداخته شد و روش نمونه گیری به صورت هدفمند بود. نمونه آماری با توجه به اشباع نظری محقق مشخص شد. تجزیه و تحلیل مصاحبه ها تا اشباع نظری انجام گرفت و بعد از سه مرحله کدگذاری، مولفه اصلی در مرحله کدگذاری گزینشی به دست آمد.یافته ها شامل مولفه های بخش پیامدها و راهبردها و شرایط علی است و در نهایت الگوی پارادایم نظریه پردازی داده بنیاد استخراج گردید. جهت تجزیه و تحلیل داده های حاصل از مصاحبه از نرم افزار طبقه بندی داده های کیفی ان ویوو نسخه 10 استفاده شد. یافته ها در بخش شرایط علی شامل مولفه های: توجه بیشتر به بخش خصوصی، تاثیر گسترده و فراگیر رسانه ها، فراهم کردن زیرساخت ها، پیشرفت های فناوری و تکنولوژی است. به نقل از نمونه های تحقیق جهت ایجاد و توسعه گردشگری در استان یکی از مهم ترین شرایط و فراهم کننده بستر مناسب ایجاد زیرساخت های مربوط به فعالیت های گردشگری است و همچنین می توان از پیشرفت های مربوط به تکنولوژی در جهت توسعه هر چه بیشتر این صنعت نام برد.
  17. تحلیل روایت نابرابری جنسیتی در میدان آموزش (مطالعه موردی: زنان روستاهای شهرستان دهگلان)
    1397
    عمومیت یافتن امر آموزش به عنوان یک نیاز و ضرورت برای تمامی انسان ها طبق ارزش های انسانی و الهی، اگرچه جنسیت بردار نیست اما در طول تاریخ، غالباً نسبت به آن با نگاه جنسیتی برخورد شده است. یکی از ویژگی های طبیعی افراد، جنسیت آن ها است که در بیشتر جوامع بر پایه معیار فرهنگی-اجتماعی ارزیابی می شود. هدف این پژوهش، تحلیل روایت نابرابری جنسیتی در میدان آموزش در روستاهای شهرستان دهگلان می باشد. در بخش رویکرد نظری، از مفاهیم نظری بیان شدۀ مرتبط با موضوع از سوی بوردیو استفاده شده است. روش پژوهش به کار رفته، کیفی تحلیل روایت است که در آن از فن مصاحبۀ فردی برای گردآوری داده ها استفاده شده است. یافته های این پژوهش در قالب هجده مقوله صورت بندی شده است و در نهایت یک مضمون نهایی تحت عنوان نابرابری در میدان آموزش انتخاب شد. نابرابری جنسیتی در آموزش به معنای نبود تساوی زنان و مردان در برخورداری امکانات آموزشی است. عوامل مختلفی مانند فقر خانواده و ناتوانی در تامین مالی هزینه ها، تعداد زیاد فرزندان، ازدواج زودهنگام دختران و نبود امکانات مناسب در مدارس می تواند موجب ترجیح آموزش پسران بر دختران شود.
  18. تحولات نظام کیفری ایران در ارتباط با نئوکلاسیسزم نوین
    1397
    آموزه های کیفری از نظر تدوین و وضع قوانین بر نظام های کیفری تاثیر می گذارند و آشکار است که نهادهای کیفری از یک آموزه نشات می گیرند. با شکست و افول هر آموزه، توجه اندیمشندان حقوق کیفری به آموزه ی جدیدی جلب شده و در نتیجه شاهد نفوذ پیاپی آموزه ها بر حقوق کیفری بوده ایم. در این سیر تحول اندیشه های کیفری، پس از جنگ جهانی دوم و به طور خاص در دهه های پنجاه و شصت سده بیستم میلادی این اندیشه اصلاح و درمان بود که غلبه یافت، اما با آشکار شدن شکست این مکتب و در نتیجه روی گردانی از آن، در دهه هفتاد میلادی توجه فلاسفه کیفری به عدالت سزادهی که بر تئوری مجازات های استحقاقی تکیه داشته، معطوف گردید. مجموعه اندیشه هایی که در این حوزه در میان سال-های 1970 تا 1980 میلادی نمایان گشت، در نهایت منجر به شکل گرفتن مکتب جدیدی شد که به تدریج قوانین کیفری آمریکای شمالی و بعضاً اروپای غربی را تحت تاثیر قرار داد. این مکتب به جهت وابستگی خود به مکاتب کلاسیک از حیث مبانی فلسفی و اصول حاکم بر کیفرها، به نئوکلاسیسیزم نوین مشهور شد. بنابراین این مکتب در بطن نظریه سیاسی لیبرالیسم، با تکیه بر سزاگرایی به توجیه کیفر پرداخته و بر این بنیاد با تکیه بر مبانی فلسفی به ارث برده از پیشینیان خود لازم می داند تا اصولی بر کیفرها حاکم شود تا کیفر تصویری هرچه عادلانه تر به خود گیرد. این مکتب بر دو عنصر اساسی استحقاق و سرزنش تکیه دارد و مبتنی بر اعتقاد به حسن و قبح ذاتی افعال و اراده آزاد و انتخاب گری عقلانی است و با تکیه بر مفهوم استحقاق لازم می داند اصل تناسب جرم و کیفر و اصل لزوم اجرای کیفرها حاکم شود. حال در قالب این پژوهش تلاش شده با واکاوی جایگاه مبانی فلسفی و اصول نئوکلاسیسیزم نوین در قوانین کیفری ایران، مشخص شود نظام کیفری ایران تا چه اندازه با این آموزه ها همسو است.
  19. سیاست زندگی و تغییرات ارزشی (تحلیل روایت جوانان از سیاست زندگی در شهرستان مریوان)
    1396
    سرعت روند جهانی شدن و گسترش شیوه های ارتباطی این امکان را برای جوانا فراهم آورده است تا شکل جدیدی از زندگی را برای خود برگزینند. بنابراین مسئله پژوهش حاضر انتخابها، تصمیم گیری های جوانان دربارۀ زندگی، اصول اخلاقی و ارزشهای خود است. این پژوهش به صورت کیفی و گردآوری داده ها با مصاحبه های روایتی بر روی نمونه 24 نفری از جوانان شهر مریوان صورت گرفته است. چارچوب مفهومی نظریه آنتونی گیدنز می باشد. نتایج نشان میدهد که مشئله برسر انتخابهای افراد و انواع تصمیم گیریهای آنها نیست، بلکه بر سر این است که افراد چگونه وضعیت ذهنی و عینی حیات اجتماعی خود را تعریف و تفسیر می کنند. بنابراین سیاست زندگی به معنای گیدنزی آن یعنی سیاست تصمیم گیری نداریم. سیاست زندگی در اینجا به معنای توانایی زیستن در شکاف میان فشارهای عینی و انتظارات ذهنی است. در این چارچوب سیاست زندگی به معنای تحمل فشارها است.
  20. تجربۀ بیانی و دو زبانگی: تحلیل پدیدارشناسی هرمنوتیکی تجربۀ زیستۀ دانشجویان دوزبانۀ کُرد دانشگاه کُردستان
    1396
    دو زبانگی که به طور گسترده پس از تشکیل دولت-ملت ها و تلاش آن ها برای ایجاد یک ملت یکپارچه به میانجی یک زبان واحد به منصۀ ظهور می رسد، روال تاریخی فراگیری زبان به طور معمول را دچار تغییر ساخت و امر یادگیری زبان دومبرای اقلیت های قومی و زبانی را پیش کشید. این تغییرات ناشی از فرآیند ملت سازی در واقع برسازندۀ پدیدۀ دو زبانگی در جامعۀ کُردستان بوده است که چگونگی این برساخت متضمن سلب امکان آموزش به زبان مادری در پروسۀ تحصیل، باعث پدیداری نمودهای زبانی پرابلماتیک، به طور مشهودنمودهای بیانی در گفتار دو زبانه های کُرد هنگام صحبت کردن به زبان فارسی و گاهاً زبان مادری و نمودهای شناختی کمتر مشهود اما بسیار با اهمیت در تجربۀ آن هاگشته است. بر همین مبنا به واکاوی در تجربۀ بیانی دو زبانه های کُرد هنگام صحبت کردن به زبان دوم و نخست خود و پاره ای مسائل شناختی با استفاده از روش پدیدارشناسی هرمنوتیکی پرداخته شده است تا درک و دریافت دو زبانه ها از این تجربه و پیامدهای آن فهم شود. همچنین در این راستا از روش خود زیست نامه نویسی هم جهت روشنی بیشتر و ارائۀ روایتی منسجم بهره گرفته شد. رویکرد نظری پژوهش مبتنی بر نظریاتی همچون نظریۀ خوگیری زبانی بوردیو، نظریۀ فرهنگی-اجتماعی ویگوتسکی، نظریات کامینز شامل نظریۀ تبحر بنیادین مشترک، نظریۀ آستانه ای و نظریۀ وابستگی تکوینی و پاره ای مباحث نظری دیگر بوده است.جامعۀ هدف، دو زبانه های کُرد دانشگاه کُردستان بود که چند نمونه غیرکُرد نیز به منظور فراهم آمدن امکان مقایسه در آن گنجانده شد. شیوۀ نمونه گیری نظری- هدفمند بوده و داده ها با استفاده از تکنیک مصاحبه گردآوری و با استفاده از چهار مرحلۀ مربوط به تحلیل در روش شش مرحله ای فرآیند انجام پژوهش پدیدارشناختی «ون مانن» به تحلیل یافته ها پرداخته شده است. در مجموع، 12 مضمون با استفاده از سه روش خوانش کل نگر، خوانش انتخابی و خوانش تفصیلی داده ها در چهار بعد زمان، فضا، روابط و بدن زیسته در تجربۀ بشری استخراج گردید.سپس هر کدام از مضامین مستخرج از تحلیل داده ها، مورد تفسیر واقع شده و چرایی ادراکات مصاحبه شوندگان در رابطه با پدیدۀ دو زبانگی و تجارب سپری شده به واسطۀ آن توضیح داده شده است. نتایج حاصل از تحلیل و تفسیر داده هانشاندهندۀ ادراکاتی مبنی بر ناتوانی های ارتباطی، ضعف های شناختی و از دست رفتن یکپارچگی وجودی، م
  21. زنان و تجربه ی طرد اجتماعی (مطالعه کیفی زنان خانه دار شهر سنندج)
    1396
    زنان خانه دار به اقتضای هویت یابی در چارچوب خانه و خانواده، به مثابه هویت نقشی مسلط، در مقایسه با سایر زنان در معرض طرد اجتماعی بیش تری قرار دارند. پژوهش حاضر در نظر دارد تا به میانجی تجربه زیسته زنان از خانه داری، به واکاوی و شناسایی زمینه ها، عرصه ها، تعاملات و پیامدهای طرد اجتماعی زنان خانه دار بپردازد. پژوهش حاضر با رویکرد کیفی و روش نظریه-ی زمینه ای میان زنان خانه دار سنندجی به انجام رسید. برای انتخاب نمونه ها از روش نمونه گیری هدفمند و حداکثر تنوع و برای گردآوری داده ها از مصاحبه ی نیمه ساخت یافته استفاده شد. در نمونه ی پژوهش، 29 نفر از زنان خانه دار 22-46 سال سنندجی مشارکت داشتند. نتایج پژوهش بیانگر آن است که زمینه هایی چون کلیشه های جنسیتی و شئ واره شدن خانه داری در طرد اجتماعی زنان خانه دار نقش دارند. در این میان، روزمرگی و یکنواختی خانه داری به مثابه زمینه ی تسهیل گر و دوقطبی شدن فضای خانواده، و تقلیل هویت به منزله شرایط مداخله گر عمل کرده اند. بازسازی معنایی تجربه و درک زنان خانه دار، از خانه داری بر زوال حریم شخصی و آزادی های فردی، مراقبت و کنترل بیرونی، و تزئینی شدن عرصه های تصمیم گیری دلالت دارد. در مواجهه با شرایط پیشرو، زنان خانه دار به راهبردهایی چون گذشته نگری انتقادی، انطباق، مجازی شدن ارتباطات، پرداختن به رشد شخصی روی آورده بودند. بر اساس مطالعه حاضر، تجربه ی خانه داری برای زنان خانه دار، اختلال رابطه ای، نارضایتی، یاس اجتماعی، انزوای اجتماعی، و سلب قدرت در پی داشته است. مقوله هسته نیز بر تعلیق هویت دلالت دارد که ناظر بر طرد ذهنی(وجه فردی و تجربه زیسته ی زنان خانه دار) و طرد عینی (وجه ساختاری طرد اجتماعی) است.
  22. بازسازی تاریخی فرودستان در رمان کردی: ارایه یک واسازی
    1396
    دو کلان روایت مسلط تاریخ نگاری، یعنی شرق شناسی و ناسیونالیسم ایرانی، است که همواره با اتخاذ نوعی سیاست نوشتاری خاص به نوعی نگارش تاریخ همت گماشته اند که حاصل آن حذف صدای دیگری و بازتولید موقعیت های فرودستی دیگری است. مدعای اصلی آن است که رمان کٌردی به مثابه متنی واسازانه، با بنیان نهادن روایتی وارونه، در مسیر بازخواست تاریخی قدم برداشته است و سیاست نوشتاری متفاوتی اتخاذ کرده است. پرسش این است که این سیاست نوشتاری چیست و رمان کٌردی چگونه به مدد آن، روایتی تاریخی از موقعیت فرودستی ارایه می دهد و چگونه از رهگذر منازعه با روایت های مسلط، امکان برآمدن نوعی ضدروایت را فراهم می سازد. در چارچوب سنت مطالعات فرودستان، به مثابه امکانی تحلیلی، به تحلیل روایت رمان کٌردیِ گولی شوران پرداخته شده است. نتایج تحلیل نشان می دهد که این رمان با بازداستانی کردن رخداد های تروماتیک، تاریخی کردن موقعیتِ فرودستی، واسازی تقابل ها و سلسله مراتب سلطه، و سیاسی کردن فولکلور، هم وجهی از بیان های فرودستیِ مسکوت گذاشته شده ی تاریخی را به صدا درمی آورد و هم به بازسازی تاریخی این روایت می پردازد. سرآخر این که گولی شوران کنش بازپس گیری قلمرو فرودستی را، که در بستر عینی تاریخ سرکوب و در روایت های تاریخ نگاری مسلط طرد شده است، در قالب تفسیری از ملیت خواهی فرودستانه به انجام می رساند.
  23. پلیس جامعه محور و نقش آن در عدالت ترمیمی با تاکید بر واحدهای مشاوره و مددکاری در کلانتری ها و نظام دادرسی کیفری
    1396
    در عصر حاضر، کشورها با افزایش جرائم مواجه شده اند که این امر باعث ناامنی و بی اعتمادی به پلیس در جامعه شده است. در مورد مقابله با این ناامنی و بی اعتمادی دولت ها تصمیم به تمرکززدائی از پلیس و همچنین قائل شدن نقش مهمی برای جامعه در مبارزه با جرائم شدند. همچنین نیاز جامعه کنونی به الگوی پلیسی متفاوت با الگوی پلیس سنتی، الگوی پلیس ترمیمی برای پاسخ به این نیازها شکل گرفت. امروزه نقش پلیس در حل وفصل اختلافات و مسائل کیفری به عنوان واسط میان طرفین دعوا در سامانه عدالت جنایی مهم و تاثیرگذار شده است و واحدهای مشاوره و مددکاری کلانتری ها از مهم ترین نهادهای پلیس است که برای حل وفصل مسائل کیفری از نظام عدالت ترمیمی بهره می برند؛ بنابراین هدف ما در این تحقیق بررسی نقش پلیس جامعه محور در عدالت ترمیمی با تاکید بر واحدهای مشاوره و مددکاری کلانتری ها و نظام دادرسی کیفری است در همین راستا در فصل اول به بررسی مفاهیم، تاریخچه، مبانی نظری، اصول و اهداف پلیس ترمیمی می پردازیم. در فصل دوم به زمینه های اجرا، رویه ها، آثار و فواید، نظام دادرسی کیفری، واحدهای مشاوره و مددکاری کلانتری ها و پلیس ترمیمی در کشورهای دیگر می پردازیم. در فصل سوم به تجزیه وتحلیل داده ها و به دست آوردن رابطه معنایی نقش پلیس در عدالت ترمیمی با بررسی میزان رضایت مراجعه کنندگان از نحوه عملکرد واحدهای مشاوره و مددکاری کلانتری ها با استفاده از نرم افزار اس پی اس اس و آزمون کای دو می پردازیم و در فصل چهارم به نتیجه گیری، پاسخ دادن به سوالات تحقیق و پیشنهاد ها می پردازیم.
  24. تحلیل حقوقی- جرم شناسی جرایم و تخلفات پزشکی؛ با ارائه راهکارهای پیشگیرانه
    1396
    بر همگان روشن است که حرفه پزشکی از شریف ترین مشاغل است در عین حال به دلیل سر و کار داشتن با سلامت فرد و جامعه از اهمیت و حساسیت فراوان برخوردار است. صاحبان حرف پزشکی در صورت ارتکاب جرم مرتبط با وظایف و حرفه خویش، قابل تعقیب، محاکمه و مجازات خواهند شد. از جمله انواع جرایم و تخلف ها می توان به، انجام اعمال خلاف شئون پزشکی، جذب بیمار از طریق تبلیغات گمراه کننده، فریفتن بیمار، تزریق غیر ضروری و بدون مجوز مواد مخدر ومشابه آن، اعمال جراحی غیر ضروری، ایجاد رعب و هراس در بیمار، جذب بیمار از موسسات دولتی و خیریه به مطب شخصی یا موسسات خصوصی و .... نام برد و اگر مرتکب جرایمی گردند که در ارتباط با حرفه خویش نبوده با توجه به مستندات محکوم و مجازات خواهند شد. از جمله این جرایم می توان به کلاهبرداری، جعل اسناد، تحقیر پزشکان دیگر نام برد. در کشور ما به دلیل عدم جرم انگاری این طیف از جرایم در مورد این صنف خاص به قوانین جزایی عمومی نظیر( قانون مجازات اسلامی و قانون تشدید مجازات مرتکبین ارتشا و اختلاس و کلاهبرداری) مراجعه می کنیم نه به قانون خاصی که در ارتباط با وظایف آنان وضع شده باشد. در قانون مجازات اسلامی 1392 تلاش شده تا از سویی دایره ی ضمان پزشک محدود شود برای مثال قانونگذار با عدول از نظریه ی خطر، نظریه ی تقصیر را برگزیده است و از دیگر سو به حمایت از بیماران پرداخته است. برای نمونه در قانون سابق اخذ برائت موجب می شود ضمان متتفی شود در حالی که در قانون جدید در صورتی ضمان متتفی است که پزشک مرتکب تقصیری نشده باشد. درکل نوآوریهای صورت گرفته در قانون جدید، عمدتا به نفع پزشکان است. در پژوهش حاضر باتوجه به منابع کتابخانه ای سعی برآن شد تا باتوجه به معرفی قوانین و مقررات مربوطه ، مصادیق جرایم و تخلف های پزشکی مورد بررسی قرار گیرد و باتوجه به اهداف عمده علم جرم شناسی،که کمک به تحول قوانین کیفری اعم از شکلی و ماهوی، درک پدیده مجرمانه به منظور پیشگیری بهتر از ارتکاب آن، درک مجرمین به منظور درمان و اصلاح و مداوای آنها، بهبود بخشیدن به طرز کار نظام نظام عدالت کیفری، دست یافتن به علل ارتکاب این طیف از جرایم و تخلف ها می باشد. ما روش آن دسته از جرم شناسان را مدنظر قرار داده ایم که که به عوامل محیطی در علت رخ داد این طیف از جرایم پزشکی چشم دوخته اند. از جمله محیط هایی که از نظر جرم شناسان مهم تلقی میشود، محیط حرفه ای است به گونه ای که نقش محیط کار میتواند جرم زا تلقی شود که از عوامل موجد آن می توان به تراکم کاری بالا و عوارض ناشی از آن، ارتباطات ضعیف، نقاط ضعف دوره های آموزشی، اشکالات موجود در روش ها و خط مش های اجرایی نام برد. و در ادامه به تبع آن به ارائه راهکارهای مقتضی و پیشگیری ازوقوع چنین وقایعی پرداخته ایم.
  25. بررسی علل عدم گزارش جرم به نیروی انتظامی با ارائه ی را هکار پیشگیرانه (مطاله موردی شهر سنندج)
    1396
    بزه دیده یکی از ارکان مهم پدیده مجرمانه است که متاسفانه تا کنون، موقعیت واقعی و تعیین کننده خود را در پژوهش های جرم شناسی نیافته است. صاحب نظران مسائل حقوق جزا و جرم شناسی، بیشترین تلاش خود را معطوف عناصری چون بزه، بزهکار و مجازات کرده اند و در نتیجه قربانی جرم که اغلب در وقوع جرم نقش موثری ایفا می کند، از نظر دور مانده است. در کنار بزه دیده مشاهده کننده جرم هم نقش مهمی در کشف جرم ایفا می کند لذا در این پژوهش درصد بزه دیدگی های گزارش نشده در شهر سنندج در مورد یک جامعه آماری 384 نفری که هم بزه دیده و هم مشاهده کننده جرم بوده اند و توسط پرسشنامه محقق ساخته و استفاده از نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل شده مورد بررسی قرار گرفته و چنین نتیجه گرفته شده که در شهر سنندج نیز بیش از 60 درصد افراد، هرگز مراتب بزه دیدگی خود را گزارش نکرده اند. در بررسی علل عدم گزارش بزه دیدگی ها، موضوعاتی از قبیل، ترس از انتقام، عدم رسیدگی به شکایت و بی توجهی، بی اعتمادی به پلیس، حفظ آبرو و شخصیت خود و عدم اطلاع از جرم بودن عمل، بیشترین درصد را به خود اختصاص داده اند. در پایان چنین نتیجه گیری شده است که برنامه ها و تدابیر مسئولان سیاست جنایی در امر مبارزه با بزهکاری تا زمانی که بر آمار واقعی بزه دیدگان مبتنی نباشند، کارایی و ارزش واقعی خود را نخواهد یافت. لذا ضروری است مسئولان هر جامعه با جلب اعتماد بزه دیدگان و مشاهده کنندگان جرم و فراهم آوردن تسهیلاتی در تشریفات دادرسی درصد بزه دیدگی های گزارش نشده را که اغلب به انتقام خصوصی یا انزوای بزه دیده و به عبارت دیگر به بزهکاری یا بزه دیدگی جدیدی منجر می شود، تقلیل دهند
  26. گفتمان انتقادی، سرمایه داری، فقر شهری، سکونتگاه خودانگیخته شهری، فروکاست گرایی
    1396
    امروزه پدیده فقر که به ویژه پس از صنعتی شدن به تدریج موردتوجه قرار گرفت و با چرخش فضایی و در قالب گذار از امر روستایی و صنعتی به امر شهری و با ورود به مرحله دوم انباشت سرمایه در شهرها، شکلی جدید به خود گرفت ناشی از نابرابری های سطح جهان و نیز ناشی از غلبه ی ایدئولوژی قدرت، تولید مفهوم توسط دانش (جامعه علمی) و سرمایه داری جهانی دانست که در حال بازتولید فقر است. دهه ها است که نمود کالبدیِ این پروبلماتیک با عناوین مختلفی ازجمله سکونت گاه های فقیرنشین شهری، سکونت گاه های غیررسمی، حاشیه نشینی، زاغه نشینی، بافت ها مسئله دار و ... به کار می رود. در این گذار در سطح جهانی در دوره های مختلف دیدگاه های متفاوتی برای برخورد با این پدیده اتخاذشده است که هریک شروع گفتمانی غالب بر این پروبلماتیک بوده است. هریک از این گفتمان ها بنابر مطالبات و الزاماتِ سیاسی، اقتصادی و اجتماعی جامعه و نیز کاستی هایی که گفتمانِ حاکم به آن دچار شده اند، نظام معنایی خود را بازساخته و آن را به عنوان نظامی کارآمد و توانمند در برون رفت از مشکلات جامعه ارائه می دهد. در این راستا در سطح جهانی از زمان غلبه سرمایه داری (مرکانتیلیسم) تاکنون در گفتمان توسعه، گفتمان فرهنگ فقر و آسیب شناختی دیدگاه ها و روش های مختلفی برای برخورد با فقر و سکونتگاه های خودانگیخته ی شهری اتخاذ شده است. این گفتمان ها به صورت مستقیم بر شرایط ملی موثر بوده و در هر دوره تاثیراتی بر گفتمان در ایران داشته است. علاوه براین سیاست های اتخاذ شده در هر دوره به صورت مستقیم بر شرایط محلی تاثیرگذار بوده است. در ای راستا در این پژوهش با روش تحلیل انتقادی گفتمان نخست در سطح متن و پرکتیس های گفتمانی و سپس در سکونتگاه های خودانگیخته ی شهر سنندج در سطح پرکتیس های اجتماعی و تاثیر سیاست های اتخاذ شده درزندگی روزمره و تجربه ی زیسته ی ساکنان مورد بررسی قرار گرفته است. در حقیقت فرآیندهای غیررسمی را نه فقط در میان مهاجران یا اقشار فقیر، بلکه در میان گروه هایی که پیش تر در زمره طبقه متوسط بودند و حتی کارمندان دولت و متخصصان نیز گسترش داده است. درنهایت، ذکر چند نکته در خصوص زیست غیررسمی ضروری است. نخست آن که زیست غیررسمی ِ شهری تنها شامل فعالیت های فقرا، یا وضعیت خاص کار و یا به حاشیه رانده شدگان نیست، بلکه منطق سازماندهی ای است که ذیل پارادایم آزادسازیِ اقتص
  27. حیات ذهنی و تجربه شوک (تجربه مدرنیته در شعر نو کردی)
    1395
    مدرنیته خواه به عنوان یک فرایند و خواه به عنوان تجربه ای از زندگی، از غرب به سایر نقاط جهان گسترش پیدا کرد و همه جوامعه به نحوی این شیوه زیستن را تجربه کردند. اما به نسبت شرایط اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی، هر یک از جوامع، این تجربه را به شکلی متفاوت از سر گذرانده اند. به همین دلیل سخن از مدرنیته های متفاوت است و وجود این تفاوتها است که مطالعه مدرنیته را برای پژوهشگران اجتماعی قابل توجه ساخته است. ما نیز در این پژوهش قصد مطالعه تجربه زندگی مدرن در کردستان، با این پیشفرض که تجربه شوک به عنوان واکنشی به مدرنیته بر حیات ذهنی شاعران تاثیر گذاشته و بر نحوه بازآفرینی آن در اشعار موثر بوده است. این پژوهش به روش کیفی و با مطالعه سه اثر ادبی از شاعران جوان کرد انجام شد. در نهایت به این نتیجه رسیدیم که فرم ادبی شعر اثری تاریخی است و امری منتزع شده از شرایط فرهنگی و اجتماعی زمان خود نیست.
  28. سیاست های شهری وتهیدستان شهری؛ اتنوگرافی نهادی یک منازعه (مطالعه محله تازه آبادشهرسقز)
    1395
    مدرنیته به طور اجتناب ناپذیری فضای شکل گیری شهر است.شهر نیز حامل تناقضات، نابرابری ها و دوالیتی ها می باشد. یکی از اساسی ترین مسائل همراه با تکوین فضای شهری، شکل گیری سکونتگاه های فقیرنشین شهری است.این پژوهش به میانجی سیاست های شهری درصدد فهم زندگی تهیدستان شهری است. سیاست شهری در عصر سرمایه داری امری است که ضرورتا به نابرابری و تهیدستی در شهرها منتهی می گردد. رویکرد نظری این تحقیق مبتنی بر نظریات هانری لوفور است. آلترناتیو هانری لوفور در مواجهه با شهر سرمایه محور، شهر سوسیالیستی است که سیاست های شهری در آنجا مبتنی بر حق به شهر است. حق به شهرحقی دسته جمعی و مبتنی بر مالکیتی عمومی است که دو حق تخصیص و مشارکت در راستای امور شهری را به شهرنشینان و به ویژه حاشیه نـشینان بازمی گـرداند.-در منـظومه نـظری لـوفور حق به شهر به تولید وجوه سه گانه فضا گره خورده است. روش تحلیل در این پژوهش اتنوگرافی نهادی می باشد که مبتنی بر دفاع از طرشده ها است. مفروضه بنیادین این روش شناسی متکی بر این امر است که ساختار سیاسی- اقتصادی به میانجی متون نهادی، تداوم سلطه خود را تضمین می کند. بنابراین منازعه ای میان تهیدستان و متون نهادی بر سر تصاحب فضا وجود دارد. در این پژوهش با استراتژی های تحلیل محتوای متون نهادی (متون نهادی مکتوب و سخنان کارگزاران نهادی شهر سقز) و تحلیل مضمونی مصاحبـه های صورت گـرفته با مردم تازه آباد به واکاوی این منازعه پرداخته شده است. نتـایج این پـژوهش بیانـگر فـقدان کامل حق به شهر در محله تازه آباد می باشد. علاوه بر فقدان حق به شهر، غیاب مصرف جمعی، درمان نابرابر، قاچاق خدمات و خصوصی-سازی ترابری از خصیصه های بنیادین تازه آباد می باشند. در نهایت در منازعه میان فضاهای بازنمایی و بازنـمایی های فضا، آنچه که باقی مـی ماند پرکـتیس های فضایی می باشند که به-مثابه بازتولیدگر بازنمایی های فضا در تداوم هستند. بنابراین در خلال نابودی فضاهای بازنمایی، با یک تله فضایی فقر در تازه آباد مواجه می شویم.
  29. تجربه جنگ به مثابه فقر تجربه بازنمایی تجربه جنگ در سینمای کردی فیلم کوتاه
    1395
    مدرنیزاسیون در تمامیت خود به مثابه تجربه ای تاریخی آسیب پذیر و متناقض بود.در این میان تجربه جنگ به عنوان یکی از آسیب ها، نمودی از تجربه مدرنیته برای جوامع غیرغربی بودو برای همین در دهه های اخیر یکی از اشکال فرهنـگی کـه بـه ایـن تـجـربه مـی-پردازد، سینما است. هدف پژوهش حاضر هم فهم چگونگی بازنمایی تجربه جنگ به واسطه منظومه مفهومی والتربنیامین، در سینمای فیلم کوتاه در کُردستان است. در نگاه بنیامین اگرچه جنگ باعث فقیرشدن تجربه ها می شود اما از طـرفی دیگر سیـنمای سیاسـی توانایی بازچنگ آوری تجربه ای دیگر را برای انسان های بدون تجربه فراهم می-کند. در چنین فضایی تئوریک است که فیلم های « نان و آزادی، کوهستان سفید، آپارتمان مورچـه ها، چهـار ترانه برای کرکوک، آلان ، 74» مبتنی بر روش نشـانه شناسی مورد خوانش واقع شدند. با این حال هر کدام از فیلم ها مبتنی بر رمزگان های مستندگونه و داستان گونه به گونه ای متفاوت درصدد بازنمایی کردن تجربه جنگ به مثابه یک تجربه فقیر هستند. همچنین حضور رمزگان های مستندگونه مبتنی بر غیاب داستان در فیلم ها، بازنمایی تجربه را مواجه با یک بحران می کند. اما در طرف مقابل هم مستندگونگی فضایی سیاسی را در فیلم ها خلق می کند. در نهایـت می توان گفت که سینمای ستم دیدگان نیز چشم اندازی از سینمای سیاسی است که بستری را برای پروبلماتیک کردن فیلم در کُردستان فراهم می کند.
  30. تجربه جنگ به مثابه فقر تجربه: بازنمایی تجربه جنگ در سینمای کردی (فیلم کوتاه)
    1395
    مدرنیزاسیون در تمامیت خود به مثابه تجربه ای تاریخی آسیب پذیر و متناقض بود.در این میان تجربه جنگ به عنوان یکی از آسیب ها، نمودی از تجربه مدرنیته برای جوامع غیرغربی بودو برای همین در دهه های اخیر یکی از اشکال فرهنـگی کـه بـه ایـن تـجـربه مـی-پردازد، سینما است. هدف پژوهش حاضر هم فهم چگونگی بازنمایی تجربه جنگ به واسطه منظومه مفهومی والتربنیامین، در سینمای فیلم کوتاه در کُردستان است. در نگاه بنیامین اگرچه جنگ باعث فقیرشدن تجربه ها می شود اما از طـرفی دیگر سیـنمای سیاسـی توانایی بازچنگ آوری تجربه ای دیگر را برای انسان های بدون تجربه فراهم می-کند. در چنین فضایی تئوریک است که فیلم های « نان و آزادی، کوهستان سفید، آپارتمان مورچـه ها، چهـار ترانه برای کرکوک، آلان ، 74» مبتنی بر روش نشـانه شناسی مورد خوانش واقع شدند. با این حال هر کدام از فیلم ها مبتنی بر رمزگان های مستندگونه و داستان گونه به گونه ای متفاوت درصدد بازنمایی کردن تجربه جنگ به مثابه یک تجربه فقیر هستند. همچنین حضور رمزگان های مستندگونه مبتنی بر غیاب داستان در فیلم ها، بازنمایی تجربه را مواجه با یک بحران می کند. اما در طرف مقابل هم مستندگونگی فضایی سیاسی را در فیلم ها خلق می کند. در نهایـت می توان گفت که سینمای ستم دیدگان نیز چشم اندازی از سینمای سیاسی است که بستری را برای پروبلماتیک کردن فیلم در کُردستان فراهم می کند.
  31. مطالعه کیفی طرد اجتماعی سالمندان (زنان شهر خرم آباد)
    1395
    هدف تحقیق حاضر تفسیر زمینه ای بسترها و علل و پیامدهای طرد اجتماعی افراد سالخورده از بافت زندگی متعارف اجتماعی و خانوادگی است، یعنی قصد دارد تجربه های این افراد بعد از جدا شدن از زندگی عادی و سعی آنها برای کنار آمدن با زندگی سالمندی در سرای سالمندان را با روش کیفی تحلیل نماید. برای انجام این کار از نظریه زمینه ای استفاده شد و جمع آوری داده ها از طریق مصاحبه عمیق فردی به دست آمد. میدان مطالعه سرای سالمندان حاج صدیق و فرزانگان شهر خرم اباد است که نمونه ها با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. نتایج نشان داد که زنان به دلیل نبود پشتوانه اقتصادی، بی اقتداری، نادیده گیری و پافشاری ارزشی به سری سالمندان روی آورده اند.
  32. بازنمایی تحول ساختاری خانواده ایرانی در ملودرامهای اجتماعی
    1395
    تحول خانواده در جهان معاصر از مباحث کانونی جامعه شناسی طی دهه های اخیر است. تاثیر مدرنیته به خصوص از بعد فرهنگی آن بر تحولات خانواده بسیار چشمگیر بوده است. سینما به عنوان پدیده ای فرهنگی توانسته است نقشی کلیدی در بازنمایی دگرگونیهای خانواده داشته باشد. در این تحقیق با تکیه آرای الکساندر در جامعه شناسی هنر کوشش شده است از طریق بکارگیری روش نئوفرمالیسم دو فیلم به خاطر پونه و برف روی کاجها تحلیل شود تا درکی از تغییرات ساختاری خانواده ایرانی طبقه متوسط حاصل گردد.
  33. مدرنیته فرهنگی به روایت عکسهای تاریخی: سنندج 1320-1357
    1395
    مدرنیته شروع دورانی تازه در تاریخ بشر است، دورانی که با قدرت عقل متجلی میگردد و انسان را سرور تاریخ و جهان ساخته است. مدرنیته در دو قرن اخیر به شکل فزاینده ای جهانی شده است و شهرها و روستاهای مختلف سراسر کره خاکی را دستخوش تحولات بنیادین کرده است. شهر سنندج در قرن اخیر بر اثر مدرنیزاسیون فرهنگی تغییراتی بسیاری به خود دیده که مطالعه آن به روایت هنر عکاسی مهمترین هدف این رساله است.
  34. مطالعه کیفی کنش سیاسی و سیاسی شدن مذهب در کردستان(مورد مطالعه جماعت دعوت و اصلاح ایران)
    1395
    جماعت دعوت و اصلاح یکی از جریان های مذهبی فعال در کردستان به شمار می رود. این جماعت، تنها جریان مذهبی فعال در کردستان است که در کنار فعالیت های دینی، فرهنگی و تربیتی، قائل به کنش ورزی سیاسی است. در پژوهش حاضر، به قصد راه بُردن به تجربه و درک اعضای جماعت دعوت و اصلاح از کنش ورزی سیاسی، به روش نظریه زمینه ای با 30 نفر از اعضای فعال و با سابقه حداقل 7 سال عضویت در این جریان مذهبی مصاحبه نیمه ساخت یافته به عمل آمد. نتایج پژوهش بیانگر آن است که اعضای جماعت، در مواجهه با زمینه هایی چون هویت خواهی قومی در بین احزاب ناسیونالیست کُرد، ضعف جایگاه دین در کردستان، تضاد فرهنگی در کردستان به کنش ورزی سیاسی روی می آورند. در این میان، مدرنیته و چارچوب های قانونی نظام جمهوری اسلامی به مثابه زمینه ی تسهیل گر، و رسانه های نوین ارتباطی و اطلاعاتی، شبکه های داخلی، موفقیت اسلام گرایان درکشورهای اسلامی، فعالیت جریانهای اسلامی در کردستان به عنوان شرایط مداخله گر عمل نموده اند. اعضای جماعت دعوت و اصلاح در مواجهه با زمینه های مذکور به راهبردهایی چون کنش همگرایی و عمل در چارچوب قانون، تمایز از دیگر گروه ها و جریان های اسلامی، و مواجهه با ایدئولوژی های سیاسی غربی( از تقابل تا تعامل) متوسل شده اند. یافته های میدانی موید آن است که کنش ورزی سیاسی در میان اعضای جماعت دعوت واصلاح نمودهای متنوعی بخود گرفته است که در ذیل سه سنخ «سنت گرایان جدید»، «نوگرایان میانه رو» و «تجددگرایان» قابل دسته بندی است.
  35. تاثیر شبکه های اجتماعی مجازی بر سرمایه اجتماعی کاربران(مطالعه موردی جوانان شهر پیرانشهر)
    1394
    پژوهش حاضر با لحاظ نمودن سهم و جایگاه بالای رسانه های اجتماعی مجازی در مصرف فراغتی و فرهنگی جوانان، و ابتنای رسانه های مذکور بر ارتباطات افقی، چندلایه ای و شبکه ای، به بررسی اثرات و پیامدهای شبکه اجتماعی فیسبوک بر سرمایه اجتماعی جوانان پرداخته است. در بخش نظری بر اساس نتایج به دست آمده از رویکردهای نظری و مرور منابع تجربی موجود چارچوب مفهومی تنظیم و در قالب آن فرضیه های تحقیق مطرح شده است. پژوهش حاضر به روش پیمایشی و با استفاده از ابزار پرسشنامه و در مورد 300 نفر از جوانان شهر پیرانشهر انجام گرفته است. بر مبنای یافته های توصیفی، میانگین عضویت در شبکه اجتماعی فیسبوک،4سال بوده و جوانان به طور متوسط بیش از 3 ساعت از وقت خود را در شبانه روز در فیسبوک سپری می کنند. بیشترین انگیزه حضور جوانان در فیسبوک، ماهیت فراغتی و هویت بخشی دارد و میل به کنش متقابل و آگاهی بخشی در مراتب بعدی قرارگرفته اند. یافته های تبیینی بر تاثیرپذیری مستقیم سرمایه اجتماعی کاربران از شبکه اجتماعی فیسبوک دلالت دارد. با این وصف، شدت و نوع اثرگذاری آن بر سطوح و ابعاد سرمایه اجتماعی یکسان نیست. برای نمونه، مشارکت سیاسی و روابط رسمی- نهادی کاربران جوان تحت تاثیر این فضا تضعیف شده است. علاوه بر این، با افزایش زمان استفاده جوانان از فیسبوک، گستره تعاملات کاهش می یابد. این مساله موید ماهیت پیچیده شبکه اجتماعی فیس بوک بوده که نمی توان ابعاد، آثار و پیامدهای آن را یکسان گرفت. نتایج تحلیل رگرسیون چند متغیره نشان داد که سرمایه اجتماعی جوانان به ترتیب شدت رابطه با متغیرهای سن، انگیزه های استفاده از فیسبوک، منزلت اقتصادی- اجتماعی، مدت زمان عضویت و میزان استفاده از فیسبوک مرتبط است. متغیرهای مذبور،50 درصد از تغییرات سرمایه اجتماعی جوانان را تبیین می کنند.
  36. تحلیل روایت های کاربران شبکه های اجتماعی از احساس تنهایی
    1394
    در این پایان نامه به تحلیل روایت های کاربران شبکه های اجتماعی از احساس تنهایی می پردازیم.
  37. واسازی روایت تروما در ادبیات افسردگی ایران
    1394
    هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی چگونگی روایت تروما در ادبیات افسردگی ایران است. پس از ارائه-ی تعاریفی از تروما و آوردن نظریات تنی چند از نظریه پردازان حوز ه ی تروما ، ضرورت روایت تروما را توضیح داده ایم. ما ادبیات افسردگی را به مثابه ادبیات تروما در نظر گرفته ایم چرا که ادبیاتی است در باب روایت تروماهای جهان مدرن، سپس برای بررسی نحوه ی بیان مولفه های تروما دو رمان «همنوایی شبانه ی ارکستر چوب ها» و« سال بلوا»را از ژانر ادبیات افسردگی ایران انتخاب کرده ایم و با استفاده از روش واسازی دریدا چگونگی روایت تروما را درهر دو رمان مورد بررسی قرار داده ایم. یافته های تحقیق نشان می دهد که استراتژی روایت تروما در هر دو رمان با شکست مواجه شده است چرا که هر دو رمان، آن تقابل های دو جزئی که برای روایت تروما پیش کشیده اند از جانب خود آنها واژگون می شود؛ به عبارتی دیگر بلاتکلیف هستند و نمی دانند ارجحیت را به کدامین رکن بدهند و در بیان تروما دچار تناقض گویی می شوند.
  38. تحلیل گفتمان سیاست های فرهنگی دانشگاه ها در ایران:صورتبندی گفتمانی مواجهه علم و فرهنگ
    1394
    دانشگاه در عصر کنونی هم به لحاظ درونی و هم به لحاظ بیرونی دچار تغییر و تحول گردیده است. کوچک شدن دولت ها و کاهش نفش آن ها از یک طرف و تغییر نقش کارگزاران دانشگاهی اعم از اساتید و دانشجویان از طرف دیگر، دانشگاه را با چالش مواجه ساخته است. دانشگاه ها در عصر کنونی با اتخاذ سیاست هایی در حال ایفای نقش و کارکرد خود می باشند. در ایران نیز دانشگاه ها با همین مساله درگیر می باشند. سیاست های تعدیل ساختاری و نئولیبرالیسم دانشگاه را نیز متاثر ساخته است. کالایی شدن و تولید علمی به منظور فروش در بازار علم دغدغه اصلی نظام دانشگاهی است و همین امر است که در تناقض با رسالت های مورد انتظار دانشگاه ها است. سیاستگذاری های فرهنگی در ایران چگونگی سوگیری و نحوه عمل دانشگاه ها در مواجهه با این بحران را نشان می-دهد. به همین منظور تحقیق حاضر به بررسی این سیاستگذاری های فرهنگی در ایران پرداخته است.بر این اساس در تحقیق حاضر بررسی دو نقش مهم دانشگاه – دانش به مثابه علم و دانش به مثابه فرهنگ- درسیاست گذاری های علمی و فرهنگی و تحلیل نقش دانشگاه در این بحران و تناقض مد نظر می باشد. به همین منظور برنامه های توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی مورد بررسی دیرینه شناختی قرارگرفته است. برنامه های توسعه سوم و چهارم و پنجم جهت دست یابی به چگونگی عمل سیاستگذاری های فرهنگی مورد بررسی قرار گرفته است.چارچوب نظری اصلی این تحقیق بر پایه نظریه فوکو و دیرینه شناسی مورد نظر وی می باشد. دیرینه شناسی به ما کمک نموده است تا قواعد چارچوب بندی نظم گفتمانی حاکم بر فضای علمی- فرهنگی دانشگاه ها در ایران را مشخص نماییم.در این تحقیق جهت تحلیل کردارهای گفتمانی از روش دیرینه شناسی فوکو استفاده شده است. جیمز سوریچ بر اساس نظریه فوکو، الگویی را برای دیرینه شناسی دانش تدوین کرده است که شامل چهار عرصه می باشد.در این پژوهش سعی شده است با استفاده از عرصه های مورد نظر جیمز سوریچ در مطالعه سیاستگذاری ها که مبتنی بر دیرینه شناسی فوکو است، برنامه های پنج ساله توسعه اقتصادی اجتماعی تحلیل شود. دیرینه شناسی سیاستگذاری های دانشگاهی در ایران مبین این واقعیت است که دانشگاه در ایران به عنوان نهادی که می تواند مرکز فعالیت های مهمی باشد، اکنون نهادی است که با بحران مواجه است. دانشگاه در ایران در رابطه با علم نتوانسته است با تغییرات جهانی در این زم
  39. آگاهی تاریخی و مدرنیزاسیون: تجربهی تاریخ در رمان سالهای ابری
    1394
    آشنایی ایرانیان با رمان تاریخی به اندکی پیش از دوران مشروطه برمیگردد. این آشنایی نتیجهی مواجهه با دوران جدید غرب و الزامات آن، در حوزههای مختلف بود. در ابتدا، رمان تاریخی، راهی جدا از رسالت خویش پیمود و به دنبال احیای شُکوه و عظمت ایران باستان بود؛ که این مسئله موجب شد در این آثار تاریخ به شکل امری دکوراتیو و اگزوتیک مورد رجوع قرار گیرد. رمان تاریخی بعدها راه خود را پیدا کرد و توانست در آثار نویسندگانی چون احمد محمود، سیمین دانشور و علیاشرف درویشیان، به مسیر اصلی خود بازگردد و تاریخ را به مثابهی پیشتاریخ انضمامی حال حاضر مورد مداقه قرار دهد. در پژوهش حاضر، با تکیه بر رویکرد نظری گئورگ لوکاچ در خوانـش رمان تاریخی، به قرائت رمان سالهای ابری، اثر علیاشرف درویشیان میپردازیم تا به رویکرد او به تاریخ و چگونگی بازنمایی آگاهی تاریخی در این رمان پی ببریم. در این راستا، روش دیالکتیکی لوکاچ برای خوانش رمان را بهکار گرفتهایم. در نهایت دریافتهایم که درویشیان در این اثر توانسته است که تاریخ را در هیات تجارب مردمان فرودست از زندگی عادیشان مورد بازنمایی قرار دهد و کلیت عصر مورد ارجاعاش را بازنمایاند. در این رمان، تاریخ نه مدرنیزه شده و نه به امری دکوراتیو تقلیل پیدا کرده است، بلکه به میانجی پیوند کردارها و باورهای فرودستان به تصویر کشیده شده است. نه تاریخ را میتوان از آگاهی تاریخی جدا کرد و نه آگاهی تاریخی را از آن وضعیت مشخص تاریخی. این پیوند درونی میان عناصر تاریخی، تجربهی تاریخ را به فراتر از مرزهای آن وضعیت مشخص تاریخی می برد.
  40. تاثیر میانجی سرمایه اجتماعی در ارتباط بین هویت سازمانی و انگیزش شغلی اعضای هیئت علمی
    1394
    پژوهش حاضر به منظور بررسی تاثیر مستقیم و غیر مستقیم هویت سازمانی از طریق متغیر میانجی سرمایه اجتماعی بر انگیزش شغلی در میان اعضای هیئت علمی، اجرا شد. جامعه مورد پژوهش شامل دانشگاه کردستان و رازی کرمانشاه بودند، و نمونه ای متشکل از 962 عضو هیئت علمی که در سال 3121 به صورت رسمی در دانشگاه مشغول خدمت بودند، به روش تصادفی ساده و – تحصیلی 29 طبقه ای انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده شامل سه پرسش نامه هویت سازمانی میلر، الن و مایک) 9222 (، پرسشنامه سرمایه اجتماعی ناهاپیت و گوشال) 3221 (، و پرسش نامه انگیزش شغلی هاکمن و اولدهام) 3296 ( بود و اعضای هیئت علمی شرکت کننده به پرسشنامه ها پاسخ دادند. نتایج تحلیل عاملی تاییدی، الگوی اندازه گیری متغیرهای نهفته را تایید کرد. در این پژوهش، اثر هویت سازمانی و متغیر میانجی سرمایه اجتماعی بر انگیزش شغلی در قالب الگوی مفروض و همچنین الگوی نهایی مورد تحلیل قرار گرفت. به طور کلی نتایج نشان داد که میزان وجود مفاهیم هویت سازمانی، سرمایه اجتماعی، و انگیزش شغلی در میان هیئت علمی که به عنوان نمونه انتخاب شده بودند، بالاتر از سطح متوسط جامعه مفروض قرار داشت. همچنین هویت سازمانی می تواند انگیزش شغلی اعضای هیئت علمی را به خوبی پیش بینی کند. علاوه بر آن، از میان مولفه های سرمایه اجتماعی)ساختاری، ارتباطی، شناختی( تنها مولفه شناختی پیش بینی کننده خوبی برای برآورد انگیزش شغلی هیئت علمی نشان داده شد. همچنین بر اساس نتایج به دست آمده، هویت سازمانی از طریق همکاری و وجود منافع مشترک درون گروهی مربوط به مولفه شناختی بر انگیزش شغلی هیئت علمی تاثیر مثبت و معناداری دارد. نتایج شاخص های برازش اولیه نیز بعد از حذف مولفه هایی که انگیزش شغلی را پیش بینی نمی کردند، دارای برازش ضعیفی بودند. در نهایت با اصلاح الگو و ارائه الگوی نهایی شاخص های برازش مدل بهبود یافت و نشان داد که الگوی نهایی تحقیق با استفاده از داده های گردآوری شده با الگوی مفروض، برازش مطلوبی دارد.
  41. تاثیر میانجی سرمایه اجتماعی در ارتباط بین هویت سازمانی و انگیزش شغلی اعضای هیئت علمی
    1394
    پژوهش حاضر به منظور بررسی تاثیر مستقیم و غیر مستقیم هویت سازمانی از طریق متغیر میانجی سرمایه اجتماعی بر انگیزش شغلی در میان اعضای هیئت علمی دانشگاه کردستان و رازی کرمانشاه ، اجرا شد. نمونه ای متشکل از 269 عضو هیئت علمی که در سال تحصیلی 94 – 1393 به صورت رسمی در دانشگاه مشغول خدمت بودند که به روش تصادفی ساده و طبقه ای انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده شامل سه پرسش نامه هویت سازمانی میلر، الن و مایک(2000)، پرسشنامه سرمایه اجتماعی ناهاپیت و گوشال(1998)، و پرسش نامه انگیزش شغلی هاکمن و اولدهام(1976) بود و اعضای هیئت علمی شرکت کننده به پرسشنامه ها پاسخ دادند. نتایج تحلیل عاملی تاییدی، الگوی اندازه گیری متغیرهای نهفته را تایید کرد. در این پژوهش، اثر هویت سازمانی و متغیر میانجی سرمایه اجتماعی بر انگیزش شغلی در قالب الگوی مفروض و همچنین الگوی نهایی مورد تحلیل قرار گرفت. به طور کلی نتایج نشان داد که میزان وجود مفاهیم هویت سازمانی، سرمایه اجتماعی، و انگیزش شغلی در میان هیئت علمی که به عنوان نمونه انتخاب شده بودند، بالاتر از سطح متوسط جامعه مفروض قرار داشت. همچنین هویت سازمانی می تواند انگیزش شغلی اعضای هیئت علمی را به خوبی پیش بینی کند. علاوه بر آن، از میان مولفه های سرمایه اجتماعی(ساختاری، ارتباطی، شناختی) تنها مولفه شناختی پیش بینی کننده خوبی برای برآورد انگیزش شغلی هیئت علمی نشان داده شد. همچنین بر اساس نتایج به دست آمده، هویت سازمانی از طریق همکاری و وجود منافع مشترک درون گروهی مربوط به مولفه شناختی بر انگیزش شغلی هیئت علمی تاثیر مثبت و معناداری دارد. نتایج شاخص های برازش اولیه نیز بعد از حذف مولفه هایی که انگیزش شغلی را پیش بینی نمی کردند، دارای برازش ضعیفی بودند. در نهایت با اصلاح الگو و ارائه الگوی نهایی شاخص های برازش مدل بهبود یافت و نشان داد که الگوی نهایی تحقیق با استفاده از داده های گردآوری شده با الگوی مفروض، برازش مطلوبی دارد.
  42. بررسی تجارب زیسته زنان زندانی شهر سنندج از آموزشهای فنی و حرفه ای در زندان
    1394
    هدف از پژوهش حاضر مطالعه تجربه زیسته زنان زندانی شهر سنندج از آموزش فنی و حرفه ای در زندان است. در این پژوهش از رویکرد کیفی، استراتژی پدیدارشناسی و ابزار مصاحبه عمیق با مشارکت کنندگان، به منظور پاسخگویی به سوالات پژوهش و دستیابی به هدف پژوهش استفاده شد. در این پژوهش تلاش شد تا درک مشارکت کنندگان از آموزش های فنی و حرفه ای در زندان و همچنین ارزیابی آنان از اثربخشی آموزش های فنی و حرفه ای در زندان تحلیل شود. مشارکت کنندگان در پژوهش 9 نفر از زنان زندانی کانون اصلاح و تربیت شهر سنندج بودند که در دوره های مهارت آموزی سازمان فنی و حرفه ای که در زندان شرکت داشتند که از طریق نمونه گیری هدفمند انتخاب گردیدند. داده های حاصل از مصاحبه با استفاده از استراتژی تحلیل مضمونی، تحلیل شد. در تحلیل داده ها چهار بعد زمینه های قبل از زندان، زندان، آموزش در زندان و انگیزه مددجویان برای حضور در دوره های آموزشی و اثرات این دوره ها در توانمندسازی مددجویان مورد بررسی قرار گرفت. یافته های پژوهش حاضر حاکی از آن است که زنان زندانی با زمینه های جرم متفاوت، انگیزه ی زیادی برای شرکت در کلاس های مهارت آموزی دارند. همچنین بررسی تجارب مددجویان نشان داد که حضور در این کلاس ها نقش مثبتی در بازتوانمندسازی همه جانبه مددجویان داشته و در اکثر موارد با توانمندسازی شغلی و اقتصادی و فراهم نمودن فضای بازسازی مددجویان از لحاظ روحی، روانی و تربیتی زمینه ی ارتکاب مجدد جرم در بین مددجویان را کاهش می دهد. در واقع آموزش های فنی و حرفه ای فضای بازسازی خویشتن به واسطه کار برای مددجویان را فراهم نموده است.
  43. مطالعه کیفی تجربه­ی همراهان بیمار روانی
    1394
    با گذار از رویکرد مکانیکی و روان­تنی به رویکرد روان تنی اجتماعی، بیماری روانی به مثابه پدیده­ای چند وجهی و امر فرهنگی- اجتماعی مورد توجه قرار گرفته است.این پژوهش در صدد است با اتخاذ رویکرد تفسیرگرایی اجتماعی به کشف و بررسی دلالت­ های ذهنی و معنایی تجربه و درک همراهان بیمار روانی بپردازد. داده­های این مطالعه کیفی از طریق مصاحبه نیمه ساخت یافته گردآوری و از روش نظریه مبنایی برای تحلیل داده­ها استفاده شده است. به کمک روش نمونه گیری نظری و هدفمند با 19 نفر از اعضای خانواده بیماران روانی مصاحبه شد و در نهایت داده­های گردآوری شده در قالب 18مقوله محوری و یک مقوله هسته کدگذاری و تحلیل شد. بر مبنای نتایج پژوهش، مصاحبه­شوندگان بیماری روانی را حاصل زمینه­ها و شرایطی گوناگون از جمله سابقه بیماری روانی، گسیختگی خانواده، تجارب دردناک و نابسامانی اقتصادی و رفتارهای نامتعارف بیان می­کنند.افراد در مواجه با حضور بیمار روانی در خانواده دست به کنش های متفاوتی براساس پذیرش یا عدم پذیرش بیماری روانی می زنند که دامنه آن از کتمان، انکار تا پذیرش بیماری و سعی در درمان آن در نوسان است. بازسازی معنایی تجربه و درک خانواده بیماران بر غیرعادی بودن بیماری روانی، گوشه گیری و تنهایی، حاد بودن بیماری روانی دلالت دارد. بر اساس مطالعه حاضر، وجود بیمار روانی پیامدهایی همچون داغ­ننگ، ترس از داغ­ ننگ، تمسخر، طرد اجتماعی خودخواسته، فشار مالی مضاعف و گسیختگی مضاعف خانواده را برای اطرافیان بیمار در پی داشته است.
  44. شناسایی هویت اجتماعی زنان و رابطه ی آن با انواع مصرف فرهنگی (مطالعه موردی: زنان شهر سنندج)
    1394
    با درک اهمیت هویت اجتماعی به عنوان بخش اساسی حیات اجتماعی این پژوهش درصدد است هویت اجتماعی زنان و رابطه آن با الگوهای مصرف فرهنگی را مورد بررسی قرار دهد. بر این مبنا، هدف اساسی این پژوهش تبیین چگونگی ارتباط این دو متغیر در جامعه آماری مورد بررسی می باشد. به همین منظور این تحقیق درصدد است. رابطه بین سه بعد هویت اجتماعی (فردی،جمعی،ارتباطی) زنان را با ابعاد مصرف فرهنگی مورد بررسی قرار دهد. در این پژوهش از مباحث نظری بوردیو بهره گرفته شد. بر اساس نظریه بوردیو، سرمایه فرهنگی نمادین بیشترین نقش را در شکل گیری هویت اجتماعی افراد بر عهده دارد.این مطالعه از نوع پیمایش اجتماعی بوده و یافته های تحقیق با استفاده از تکنیک پرسشنامه جمع آوری شده است. اعتبار و روایی مقیاس های تحقیق با توجه به نتایج ضریب آلفای کرونباخ مورد تایید قرار گرفته است. جامعه آماری تحقیق عبارت است از کلیه ی زنان واقع در سنین فعالیت(30-18 سال)ساکن شهر سنندج می باشد. با استفاده از فرمول نمونه گیری کوکران مجموعا تعداد 384 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب و مورد بررسی قرار گرفته اند. یافته های پژوهش رابطه معنی دار بین دو متغیر هویت اجتماعی و مصرف فرهنگی در بین زنان شهر سنندج را نشان می دهد. نظر به نتیجه تحلیل داده ها، این فرضیه که مصرف فرهنگی رسانه ای در شکل گیری هویت اجتماعی زنان نقش دارد رد می شود و در عوض تمامی فرضیات مبنی بر رابطه بین هویت اجتماعی زنان و ابعاد دیگر مصرف فرهنگی همچون (مصرف فرهنگی فعالانه، منفعلانه، نمایشی، زیباشناسانه) تایید می شود.
  45. طراحی مرکز خرید در کرمانشاه با هدف ارتقای اجتماع پذیری و پیاده روی کاربران
    1393
    این پژوهش روی طراحی مرکز خرید و فضای تجاری در خیابان کاشیکاری کرمانشاه تمرکز دارد، و در پی آن است که با شناسایی نیازهای کاربران فضا، تاثیر فضاهای خرید موجود را بر روی اجتماع پذیری و پیاده مداری کاربران مورد بررسی قرار داده، و سپس به ارائه پیشنهاداتی در جهت ارتقای این دو مولفه در فضاهای تجاری این شهر بپردازد. این تحقیق ابتدا با روشی پدیدار شناسانه و با نگاهی کیفی، به بررسی تجربه زیسته افراد در محیط مورد مطالعه می- پردازد. در این مرحله از تکنیک های روش تحقیق کیفی، همچون مشاهده، مصاحبه متمرکز، پرسش نامه و شمارش افراد استفاده می شود. در ادامه، جهت ارائهی نتایج منطقی، مستدل و قابل تعمیم، داده های به دست آمده مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار می گیرند. مسئله پژوهش و طراحی را میتوان با طرح سوالات زیر مطرح نمود: پرسش اول (کلی): چه نوع از سازمان دهی فضایی در فضاهای تجاری می تواند به سطح و کیفیت بالاتری از پیاده روی، پرسه زنی و تعاملات اجتماعی، میان کاربران متنوع فضا کمک نماید؟ پرسش دوم (جزیی): برای طراحی چنین مرکز خریدی در کرمانشاه، کدام یک از سازمان دهی های دسته بندی شده در پرسش اول می تواند جوابگو باشد؟ در این رساله ابتدا به بررسی نحوه شکل گیری مراکز تجاری و علل ظهور آن پرداخته شده، و ادبیات و نظریه های محققین مختلف را در حوزه خرید بررسی میشود. سپس با شناسایی تیپولوژی کاربران مراکز خرید، رفتارهای هریک از گروه ها مورد بررسی قرار خواهد گرفت . در فصل های بعدی به ضوابط و نمونه های موردی پرداخته و سپس نتایج حاصله که شامل اهمیت خوانایی، سیرکولاسیون، ویترینها، ویژگیهای فضا و ... است را به عنوان احکام طراحی مطرح می گردد.
  46. تجربه ی زیستی دانشجویان در شبکه های اجتماعی (مطالعه ی موردی دانشجویان دانشگاه کردستتان در فیس بوک)
    1393
    با گسترش دسترسی به اینترنت و شبکه های اجتماعی و استفاده ی فزاینده ی جوانان از این شبکه ها به عنوان بستر فراغتی این امکان برای جوانان فراهم شده تا شکل جدید از فراغت را تجربه کنند.
  47. تجربهی زیستهی دانشجویان در شبکههای اجتماعی ) مطالعه موردی دانشجویان دانشگاه کردستان در فیسبوک(
    1393
    با گسترش دسترسی به اینترنت و شبکههای اجتماعی و استفادهی فزایندهی جوانان از این شبکهها بهعنوان بستر فراغتی، این امکان برای جوانان فراهم شده تا شکل جدید از فراغت را تجربه کنند. بنابراین مسالهی پژوهش حاضر، بررسی تجربهی زیستهی دانشجویان دانشگاه کردستان در شبکهی اجتماعی فیسبوک است. این پژوهش بهصورت کیفی و مردمنگاری مجازی و با تکنیک مصاحبهی عمیق مجازی و مشاهدهی مشارکتی بر روی نمونه)63 )نفری از دانشجویان دانشگاه کردستان عضو فیسبوک صورت گرفته است. چارچوب مفهومی بکار رفت در این پژوهش نظریه فراغت کریس روجک میباشد. هدف اصلی پژوهش حاضر، بررسی تجربهی زیستهی دانشجویان دانشگاه کردستان در شبکهی اجتماعی فیسبوک میباشد؛ فراغتمجازی چگونه بازنمایی میشود؟ فراغت مجازی چگونه تصور از خویشتن، انگارهها و خودهویتی)تشخص(دانشجویان را بیان میکند؟ و اینکه فراغت مجازی چگونه دوگانهی مقاومت و کنترل را تولید و بازتولید میکند؟ یافتههای پژوهش نشان میدهد، نگاه خوشبینانهای به فراغت مجازی در فیسبوک وجود دارند، و حکم فضایی شفاع بخش را برای دانشجویان دارد. در بعد هویتی، فراغت مجازی باعث شکلگیری هویتی خودآیین شده، که اتفاقاً از نظر آنها واقعیتر از هویت آنها در دنیای واقعی است، بنابراین ما شاهد شکاف هویتی هستیم. در بعد مقاومت، با توجه به ساخت محدود جامعهی ما، فراغت مجازی فضایی را برای مقاومت پنهان و جزئی بهوجود آورده است که نویدبخش تشکیل حوزهی عمومی میباشد. و در بحث کارکردکنترلی، سهگانهی؛ 6 -کنترل بیناالذهانیت)رابطهی من و دیگری(، 1- اصول و ارزشهایی شخصی)عادتوارها( و1 -حس توطئه)ترس از دیگری بزرگ یا نظام سیاسی( عامل کنترل رفتار دانشجویان در فیسبوک شناخته شد.
  48. پهنه بندی مخاطره ژئومورفیک زلزله شهر سنندج و تحلیل تاثیر بخش خصوصی در بروز آسیب-پذیری بناهای شهری
    1393
    ایران در مرکز کمربند کوهزایی آلپ-هیمالیا واقع شده و یک منطقه زلزله خیز است. وقوع زلزله-های مخرب و فاجعه آمیز چند دهه اخیر نشان داده است که هیچ نقطه ای از کشور از خطر زلزله در امان نیست. هدف این پژوهش پهنه بندی میزان آسیب پذیری طبیعی، کالبدی و اجتماعی ناشی از زلزله در شهر سنندج براساس متغیرهای تاثیرگذار است. در این پژوهش معیارهای مورد استفاده جهت پهنه بندی آسیب پذیری طبیعی شامل فاصله از گسل، مقاومت لیتولوژی، شیب و سطح ایستابی و معیارهای کالبدی شامل کیفیت ساختمان ها، کاربری اراضی، فاصله از فرودگاه، تراکم بافت ساختمانی، فاصله از آتش نشانی، فاصله از مراکزدرمانی و معیارهای اجتماعی شامل دو بخش می باشد و داده های مربوط به آن از طریق پرسشنامه حاصل شده است الف) متغیرهای خصیصه ی ب) متغیرهای توصیفی. حجم نمونه ها با استفاده از روش کوکران محاسبه و نمونه گیری با روش طبقه بندی متناسب انجام شد. متغیرها در سیستم اطلاعات جغرافیایی به لایه های اطلاعاتی تبدیل شدند، سپس با استفاده از دو مدل تحلیل سلسه مراتبی و تاپسیس همپوشانی انجام گرفت. در نهایت سه لایه در سه زمینه آسیب پذیری طبیعی، کالبدی و اجتماعی با دو روش مذکور همپوشانی و دو نقشه نهایی ارائه شد که بیان کننده میزان آسیب پذیری منطقه با دیدی جامع و همه جانبه است. میزان آسیب پذیری در پنج طبقه آسیب پذیری بسیار کم تا بسیار زیاد طبقه بندی شده است. در قسمت دیگر پژوهش به بررسی میزان همخوانی عملکرد بخش خصوصی با استانداردهای ساخت وساز مقاوم در برابر خطر زلزله با استفاده از سوالاتی در این زمینه و با روش مصاحبه پرداخته شد و تحلیل یافته ها با استفاده از نظریه زمینه صورت گرفت. نتایج نشان داد که در پهنه بندی آسیب-پذیری طبیعی، بیشترین آسیب پذیری در شمال غربی و جنوب غربی و بر اساس پهنه بندی کالبدی و اجتماعی بیشترین آسیب پذیری در حواشی و مناطق فقیر نشین منطقه است. با مقایسه نتایج دو مدل، مشخص گردید که میزان آسیب پذیری را تقریبا به یک صورت نشان می دهند، با این تفاوت که بر اساس مدل تحلیل سلسله مراتبی، مناطق دارای آسیب پذیری بسیارزیاد، وسعت و پراکندگی کمتری نسبت به مدل تاپسیس دارد، همچنین مطابق با مدل سلسله مراتبی نواحی با آسیب پذیری بسیار کم بیشترین وسعت و بر اساس مدل تاپسیس نواحی با آسیب پذیری متوسط بیشترین وسعت را دارا است. مطابق با هر دو مدل مذکور م
  49. مطالعه کیفی دلالت های معنایی مدیریت بدن (جراحی زیبایی) در میان زنان سنندج
    1392
    جراحی زیبایی به یکی از شیوه های شایع مدیریت قاعده مند بدن در دنیای امروز بدل شده است. این پژوهش در پی آن است تا با توصیفی اکتشافی و تحلیلی از معنای برساخته ی جراحی زیبایی، دریابد که زمینه ها و دلایل انجام جراحی زیبایی در بین زنان شهر سنندج چه بوده است و این کنش چه دلالت ها، کارکردها و پیامدهایی را با خود به همراه داشته است. بنا به ماهیت موضوع و دست یافتن به لایه های عمیق تر ذهنی، برای این تحقیق از میان روش های کیفی، نظریه زمینه ای انتخاب شد. داده های این مطالعه ی کیفی از طریق مصاحبه ی نیمه ساخت یافته گردآوری و از روش نظریه زمینه ای برای تحلیل داده ها استفاده شده است. با کمک روش نمونه گیری نظری و هدفمند با 30 نفر از زنان مصاحبه گردید و نهایتاً داده های گردآوری شده در قالب 150 مفهوم، 16 مقوله محوری و یک مقوله هسته کدگذاری و تحلیل گردید. نتایج نشان داد که زنان در مواجهه با «استاندارد زیبایی»، «اروتیزه شدن زیبایی»، «تصور دست یابی به بدن ایده آل»، «فشار اجتماعی و هنجاری»، «خودپنداره منفی» دست به جراحی زیبایی می زنند. در این میان «عرفی شدن زیبایی» و «پیشرفت علم جراحی» به عنوان زمینه تسهیل گر، «مدگرایی» و «الگوپذیری از مدل های رسانه ای» به عنوان شرایط مداخله گر عمل می کنند. زنان در راهبردهای خویش، جراحی زیبایی را به مثابه «ابزار تسهیلی دست یابی به موفقیت اجتماعی»، «رسانه» و یک نوع «روایت از خود»، «قدرت و انتخاب فردی»، «اکتسابی شدن زیبایی» درک و تجربه کرده اند.زنان مورد مصاحبه، «ارتقای اعتماد به نفس»، «وسواس زیبایی»، «مخاطرات جسمی»، «اختلال در زندگی روزمره» و در نتیجه «انزوای اجتماعی» را به عنوان مهمترین آثار و پیامدهای جراحی زیبایی تلقی می نمایند. مقوله هسته استخراج شده از دلالت های معنایی جراحی زیبایی، «سبک زندگی بدن محور» است.
  50. تحلیل جامعه شناختی میدان تولید هنری (مطالعه موردی: زیرمیدان تولید موسیقی در شهر سنندج)
    1392
    این تحقیق با هدف صورتبدنی میدان تولید هنری و به طور خاصتر زیرمیدان تولید موسیقی در شهر سنندج آغاز شد. برای تحلیل جامعه شناختی این موضوع از نظریه میدان های اجتماعی پیر بوردیو بهره برده شد. کاربست این بینش نظری، در پرتو به کارگیری مفاهیمی چون میدان و منش لازم آمد.
  51. اسکناس نویسی :بازسازی معنایی تجربه کنشگران
    1392
    نوشتن و درج مطالب روی اسکناس ها پدیده ای به نسبت نوین است که تفاسیر مختلفی درباره ی آن شکل گرفته امّا تا کنون مورد بررسی علمی قرار نگرفته است. پژوهش حاضر، به منظور فهم شرایط، تعاملات و پیامدهای مربوط به اسکناس نویسی با روش نظریه ی زمینه ای انجام گرفته است.داده های این مطالعه از طریق تحلیل محتوای اسکناس نوشته ها و مصاحبه ی عمیق با اسکناس نویسان گردآوری شده است.با کمک روش نمونه گیری با حداکثر تنوع با 26نفر از مطالعین کلیدی مصاحبه شده تا اشباع نظری حاصل گردد، نهایتاً داده های گردآوری شده در قالب198 مفهوم،21 مقوله عمده و نهایتاً یک مقوله هسته کدگذاری و تحلیل شده اند.نتایج مصاحبه با اسکناس نویسان کرمانشاهی نشان داد که کنش گران در واکنش به «ساخت محدود فرصت های سیاسی»، «اختلال رابطه ای»، «فشارمعیشتی» و «عقده و محرومیت» خویش به پدیده ی اسکناس نویسی روی آورده اند. در این میان «نبود منع قانونی» به عنوان زمینه ی تسهیل گر و «تاثیر رسانه های بیگانه» به عنوان شرایط مداخله گر عمل می کنند. کنش گران در راهبردهای خویش اسکناس نویسی را به منظور«ارتباط با دیگران»، «جلب توجه»، «ساخت کانال ارتباطی جدید»، و به مثابه «ابزار اعتراضی»،«کنش سیاسی مخفی»، «تخلیه ی روانی» و «تفنّن» تجربه کرده و نیز برای «ترویج مذهبی» به کار می گیرند. آن ها «رسانه شدگی پول»، «مقاومت پنهان» و «آگاهی بخشی» را پیامدهای مثبت این امر و «آسیب اقتصادی» و «جلوه ی نامناسب ملّی» را پیامدهای منفی آن تلقی می کنند. مقوله هسته نیز که دیگر مقولات کلّی را شامل می شود مقوله ی «برساخت شبکهی ارتباطی جدید به مثابه جایگزین محدودیت ها» است.
  52. تحلیل رمان سووشون براساس نظریه ی ساختگرایی تکوینی لوسین گلدمن
    1392
    عنوان این پایان نامه، تحلیل رمان سووشون1 براساس نظریه ی ساختگرایی تکوینی لوسین گلدمن است. بررسی تعیین نوع ساختار معنادار حاکم بر رمان از نظر گلدمن و بررسی رابطه ی ساختار سووشون و جهان بینی سیمین دانشور و شناخت شگردهای ادبی او جهت تبیین گروه های اجتماعی مورد نظر رمان در درک بهتر شرایط اجتماعی آن دوره و نقش آن در تبیین و شکل گیری رمان و درک بهتر اندیشه های دانشور از اهداف پژوهش حاضر محسوب می شود. روش پژوهش توصیفی است و داده ها با استفاده از تکنیک تحلیل محتوی به شیوه ی کتابخانه ای بررسی و تجزیه و تحلیل شده اند. نتیجه نشان می دهد که سیمین دانشور با استفاده از شگردهای ادبی همچون تک گویی، سود جستن از تقابل های دوگانه در روایت داستان، توالی زمان در داستان و تیپ سازی به تعیین وضعیت گروه-های اجتماعی مورد نظر خود در رمان می پردازد؛ همچنین استفاده از میانجی های موجود در رمان که در واقع پل ارتباطی میان سطح رمان و واقعیت های سیاسی، اجتماعی می باشند، نشان می دهند که، طبقه ی اجتماعی خانم دانشور همان طبقه ی متوسط سنتی و جهان بینی حاکم بر رمان سووشون ایدئولوژی ملی- مذهبی است.
  53. بازسازی معنایی پیامدهای فرهنگی و اجتماعی نوسازی ارتباطات (رسانه های ارتباط جمعی:ماهواره) مطالعه موردی جوانان شهر سردشت
    1391
    پژوهش حاضر با لحاظ نمودنِ سهم بالای رسانه های نوین ارتباطی و اطلاعاتی به ویژه ماهواره در مصرف فرهنگی و هویتی و فراغتی جوانان به بازسازی معنایی پیامدهای فرهنگی و اجتماعی نوسازی ارتباط (ماهواره) در نزد جوانانِ سردشت پرداخته است. عملیات میدانی تحقیق در چارچوب روش قوم نگاری به انجام رسیده است و جهت گردآوری داده ها از تکنیک مصاحبه ی نیمه ساخت یافته و برای تحلیل داده ها از نظریه زمینه ای بهره گرفته شده است. نتایج حاصل از مصاحبه با 26 نفر از جوانان سردشتی نشان دهنده ی این واقعیت هستند که از منظر مصاحبه شوندگان در سطح بستری مقوله هایی هم چون مشکلاتِ اکولوژیکی، غیبت سنُن و فرهنگ قومی درشبکه های داخلی، محدودیت مجراهای ارتباطی، یکنواختی شبکه های داخلی در ظهور و پذیرش ماهواره در این منطقه دخیل بوده است. در سطح تعاملی نیز مصاحبه شوندگان قسمت اعظمِ کنش های خود را بر محوریتِ پذیرش / مقاومت دربرابر ماهواره وشیوه-های تعدیل شده ی راه های نوین ارتباطی ترسیم کرده اند. بر اساس کنش های جوانان در قبال تکنولوژی های نوین ارتباطی می توان گفت که نوسازی ارتباطات پیامدهای فرهنگی و اجتماعی گسترده و بعضاً متناقضی برای جوانان درپی داشته است که در ذیل مقوله ی هسته ی توانمندساز - فشارآور متمرکز اند. به عبارتی دیگر، تغییر و تحولاتی که در حوزه ی ارتباطی در سردشت رخ داده بسیاری از ابعاد و شیوه های زندگی جوانان را در فضایی متراکم از انگاره های سنتی و مدرن باز صورت بندی کرده است.
  54. بر ساخت زنانگی در سینما (مطالعه ی سینمای رخشان بنی اعتماد)
    1391
    هدف ما بررسی چگونگی بر ساخت زنانگی در سینمای رخشان بنی اععتماد است. پرسش اساسی این پژوهش، فرم زیبایی شناختی و اجتماعی زنانگی در سینمای زنانه بنی اعتماد است. برای این امر دو چارچوب انضمامی و نظری در باب جایگاه و اشکال انضمامی حضور زنان در سینمای ایران و مطالعات جامعه شناسی و سینمایی فمینیستی را به کمک گرفته ایم. از این طریق ما از مقولاتی هم چون مادرانگی، مردانگی، کلیشه های جنسیتی، تجربه مشترک زنانه و ... به دنبال این امر چهار فیلم کاملاً زنانه بنی اعتماد را بررسی کرده ایم. فیلم هایی شامل نرگس، روسری آبی، بانوی اردیبهشت و خون بازی. خوانش مضاف این فیلم در دو بعد زیبایی شناختی و اجتماعی بیانگر این امر است که به لحاظ زیبایی شناختی زنانگی بنی اعتماد غیرجنسی هستند و به لحاظی اجتماعی است.
  55. تجربه طرد اجتماعی در شهر کرمانشاه (مطالعه موردی: تجربه لک ها)
    1391
    کرمانشاه به مثابه یک کلان شهر در برگیرنده گروه های فرهنگی زبانی و مذهبی متمایز و گاهی متضادی است. با قدم زدن در این شهر می توان تشادهای شهری را در سطوح گوناگون مشاهده کرد. از سطوح هویتی گرفته تا سطوح فرمال و صوری. این پژوهش کاوشی است در تجربه یکی از این گروه های فرهنگی از فرایندی به نام طرد اجتماعی، امری مربوط به حوزه مطالعات شهری. قلمرو جامعه شناسی شهری وسیع و گسترده است. فرایند طیرد پیامدهای بسیار مخربی برای زندگی اجتماعی و گروه هایی دارد که در شهر حیات دارند. مسئله این پژوهش کاوی در تجربه زیسته طرد اجتماعی در زندگی روزمره و در فضای شهری کرمانشاه در میان لک ها در شهر کرمانشاه است.
  56. مطالعه ی پدیدارشناختی خودکشی: مورد مطالعه خودکشی های ناموفق شهر آبدانان
    1391
    پژوهش حاضر بدنبال توصیف تجربه و درک از خودکشی و جهان پدیداری در نزد اقدام کنندگان به خودکشی است. روش شناسی مطالعۀ حاضر کیفی است و از روش پدیدار شناسی اگزیستانسیالیستی برای انجام عملیات میدانی و از روش کلایزی برای تحلیل داده ها استفاده شده است. میدان مورد مطالعه، آن دسته از جوانان شهر آبدانان است که تجربه ی اقدام به خودکشی داشته اند. نتایج حاصله از تجربه ی زیسته ی 8نفر از اقدام کنندگان به خودکشی، نشان از درک خودکشی به مثابه تسهیل گری ، سنت گریزی، و واقعیت گریزی دارد. به همین جهت، احساس متفاوتی نسبت به این اقدام در افراد مورد بررسی شکل گرفته است که دامنه ی آن از پذیرش تا طرد خودکشی در نوسان است. تجربه و درک اقدام کنندگان به خودکشی از جهان زیسته یا جهان پدیداری، بر ناامیدی و تداوم سختی ها دلالت داشته است. بر مبنای تجربه ی زیسته ی شرکت کنندگان، اقدام به خودکشی پیامدها و آثار متفاوتی بر بدن زیست مند آن ها بر جای گذاشته است که در ذیل دو مضمون کلی «شکنندگی بدن جسمانی» و «انزوای بدن پدیداری» قابل دسته بندی است.
  57. بررسی رابطه بین سبک زندگی و مدیریت بدن (مطالعه موردی زنان شهر سنندج)
    1391
    این پژوهش به بررسی جامعه شناختی رابطه بین سبک زندگی و مدیریت بدن در میان زنان شهر سنندج می پردازد. هدف اصلی این پژوهش تببین ابعاد و شیوه های مدیریت بدن در ارتباط با متغیر سبک زندگی می باشد. این پژوهش با رویکرد کمی و به روش پیمایش انجاک شده است و جامعه ی آماری آن تمامی زنان 18 تا 45 سال ساکن شهر سنندج کی باشند. روش نمونه گیری مورد استفاده، روش خوشه ای چندمرحله ای است. چارچوب اصلی تحقیق برگرفته از آرا و نظریات بوردیو، فوکو و گیدنز می باشد.
  58. تحلیل معانی و دلالت های پوشش نزد زنان طبقه متوسط: مطالعه ی زنان 30-15 ساله شهر کرمانشاه
    1391
    موضوع اصلی این رساله، پوشش و دلالت های معنایی آن است. پوشش به ویژه در جهان مدرن که در آن تغییرات گسترده و پیشرفت های تکنولوژیک چشمگیری به وقوع پیوسته، اهمیت ویژه و کارکردهای جدیدی یافته است. امروزه مساله ی پوشش یکی از چالش های جامعه ی ایران و غالبا محل کشمکش حاکمیت و جامعه، به ویژه زنان است. در این تحقیق با استفاده از رویکرد تفسیرگرایی اجتماعی، پوشش و دلالت های معنایی آن نزد بانوان شهر کرمانشاه بررسی شدن است. یافته های بدست آمده نشان از تنوع گسترده در سبک های پوشش و تغییرات فراوان در معانی حاکم بر پوشش دارد. زنان به مثابه ی قشری گسترده و مهم در جامعه، با تاثیرپذیری از روندهای حاکم بر جهان، در افکار و اعمال خویش بازاندیشی کرده و در وضعیت پوشش خود در این زمینه دگرگونی ایجاد کرده اند.
  59. پویایی اجتماعی به روایت سینمای ایران (با تاکید بر سبک زندگی)
    1391
    در این پژوهشی کوشش شده استپویایی اجتماعی جامعه ی ایران در برهه تاریخی خاصی، به میانجی روایت سینمایی آن، در چارچوب رویکردی جامعه شناختی تفسیر شود. این برهه ی تارخی دورات موسوم به اصلاحات است که نیمه ی اول دهه ی هشتاد را در بر می گیرد و بعدی از پویایی اجتماعی که برای تحلیل انتخاب شده است در دو سطح جریان پژوه را هدایت می کند: نخست با تکیه بر تلفیقی از آرای سه تن از نظریه پردازان جامعه شناسی هنر (ژان دو وینیو، جنت وولف و پیر بوردیو) تعامل سینما به مثابه شکلی هنری با زمینه ی اجتماعی آن مورد کاوش قرار گرفته است و سپس برای مفهوم پردازی مقوله ی سبک زندگی و ابعاد و سطوح و گونه های آن، به نظریه های آنتونی گیدنز، دیوید چینی، ریچارد جینکینز و پیر بوردیو استناد شده است.
  60. تحلیل گفتمان انتقادی آثار جلال آل احمد
    1391
    تحقیق حاضر با روش تحلیل انتقادی گفتمان فرکلاف به منظور بررسی و تحلیل گفتمان انتقادی آثار جلال آل احمد صورت گرفته است. در این راستا جامعه آماری تحقیق دو کتاب مهم آل احمد، یعنی: غرب زده گی (1341) و در خدمت و خیانت روشنفکران (1342)، انتخاب شده اند که به نوعی تکمله ی همدیگر نیز هستند. تحلیل داده ها که به صورت متنی بوده اند در سه سطح تحلیل متنی (توصیف)، پرکتیس گفتمانی (تفسیر) و پرکتیس اجتماعی (تبیین) صورت پذیرفته است. صورتبندی گفتمان غربزده گی از جانب جلال با تاثیرگذاری انکارناپذیر کتاب غرب زده گی وی، توانست در تحولات اجتماعی دهه های چهل به بعد در ایران مشهور و قابل توجه بوده و حتی در زمانه ی کنونی نیز شایع باشد. صورتبندی گفتمان غرب زده گی مورد نظر جلال اگرچه شرق را در برابر غرب قرار می دهد اما این شرق خیلی زود به حوزه ایران و با هویت ملی مذهبی (ایرانی ـ اسلامی) و همچنین غرب نیز به مفهوم ماشین تقلیل داده می شود. جلال پراکتیس های گفتمانی و اجتماعی را برای صورتبندی این گفتمان غرب زده گی به جد پیگیری می نماید ولی برتری نامتعادل گونه های گفتمانی خاصی بر بقیه باعث می گردد تا به ضعف بنیادهای فلسفی گفتمان غرب زده گی در نزد جلال آل احمد مزید گردد و بعدها در واقعیت های اجتماعی بخصوص خود را به شیوه های دیگری متجلی نماید. و به خلاءهای فلسفی و درک ناقص شرق از غرب پی بُرد.
  61. تحلیل جامعه شناختی نحوه مصرف موسیقی عامه پسند در میان جوانان ( مطالعه موردی دانشجویان دانشگاه کردستان )
    1390
    در این تحقیق به بررسی نحوه مصرف و چرایی موسیقی، مخصوصاً موسیقی عامه پسند، در بین جوانان مـی-پردازیم. نظر به اینکه موسیقی امروزه به امری همه جایی بدل شده است و به منزله ی کرداری اجتماعی به شدت در بین جوانان رایج شده است بررسی و تحلیل آن می تواند زوایایی نهفته ی این عمل را آشکار کند. اهمیت توجه به آن از این روی است که به جزء لاینفک زندگی جوانان بدل شده است. در واقع به این دلیل که موسیقی امروزه خصلت طبقاتی و انحصاری خود را از دست داده و همگانی شده است مستلزم این است که از بعد جامعه شناختی نحوه مصرف آن را به خانه تحلیل برد و با رویه ی آکادمیک آن را مورد نقد و بررسی قرار داد. به عنوان نمونه کارهای نظری و پژوهشی در مورد مصرف موسیقی در بین جوانان در کشورهای غربی مخصوصاً همزمان با گسترش ایده دولت رفاه عرض اندام کرد. هر چند مبانی نظری منسجمی در مورد مصرف موسیقی وجود ندارد اما می توان در کلیت از دلِ مباحث نظری موجود برای بررسی مصرف موسیقی در بین جوانان در دانشگاه کردستان مولفه های مهمی در نحوه و چرایی موسیقی استخراج کرد: وقوع امر محلی و امر جهانی در موسیقی، ایجاد فضا و مکان در موسیقی، همبستگی بین موسیقی و روابط اجتماعی، برساخت هویت جوانان از رهگذر موسیقی عامه پسند، فرایند معنادار کردن زندگی از رهگذر مصرف موسیقی.
  62. سنخ شناسی سبک های زندگی:مطالعه موردی جوانان شهر مهاباد
    1390
    سبک زندگی از جمله مفاهیم مدرن به شمار می آید که در سده ی گذشته و به ویژه پس از جنگ دوم جهانی مورد توجه ویژه قرار گرفت. این اصطلاح محصول جهان مدرن است که در آن با تضعیف متغیرهای ساختاری نظیر طبقه ی اجتماعی، انتخاب ها و رفتارهای ذوقی و فردی مبنای شکل گیری هویت و هستی فرد قرار می گیرند. در دوره ی اخیر به واسطه ی اهمیت بیش از پیش «خود» و ظهور جامعه ی مصرفی قدرت انتخاب و کنش گری افزایش یافته و تنوع در سبک های زندگی به امری فراگیر تبدیل گشته است. جامعه ی مصرفی در ایران نیز در حال گسترش است و اهمیت مصرف و انتخاب سبک های زندگی مختلف به ویژه در میان جوانان قابل توجه است. جوانان، به صورت فعال در حال شکل دادن به سبک های زندگی جدید برای خویش هستند و از سبک های زندگی موجود و سنتی پیروی نمی کنند. نکته ی مهم آن است که به دلیل کلیت و جامعیت مفهوم سبک زندگی، با شناخت آن می توان از نگرش ها، هنجارها و ارزش های پنهان که در ذهن، باور و کردارهای جوانان وجود دارد اطلاع یافت. این رساله نیز با اتخاذ رویکردی جامعه شناختی، به بررسی سبک های زندگی و سنخ شناسی آن-ها می پردازد. در بخش نظری، با استفاده از آرای اندیشمندان مختلف در حوزه ی مصرف و سبک زندگی چارچوبی مفهومی تنظیم شده است. روش کار به صورت کیفی (نظریه ی مبنایی) است، و داده های میدانی با استفاده از تکنیک مصاحبه عمیق در بین 25 نفر از جوانان پسر 18 تا 29 سال شهر مهاباد گردآوری شده اند. بر مبنای یافته های تحقیق می توان بر اهمیت فراوان مصرف و انتخاب های ذوقی و به طور کلی، سبک زندگی در شکل دادن به هویت اجتماعی و ایجاد تمایز اجتماعی تاکید نهاد. هم چنین، تنوع سبک های زندگی در بین جوانان وجود دارد و سنخ شناسی شش سبک زندگی سنتی، مدرن، علمی، ورزشی، شادزیست و ترکیبی (محلی- جهانی)، گواه این مدعا و عاملیت و کنش گری جوانان است.
  63. تبیین جامعه شناختی رابطه سرمایه اجتماعی / فرهنگی و اثر بخشی آموزش معلمان (مطالعه موردی دبیران دبیرستان های سنندج )
    1390
    پژوهش حاضر تلاشی است برای تبیین رابطۀ اثربخشی آموزشیِ معلمان با سرمایۀ اجتماعی/ فرهنگی آنان. به بیان دیگر، این پژوهش قصد دارد پدیدۀ اثربخشی آموزشی را در ارتباط با متغیرهای اجتماعی و به مثابه امری اجتماعی مطالعه کند. لذا پرسش های محوری آن حول این مسئلۀ اصلی صورت بندی شده-اند که تعامل بین فضای اجتماعی و میدان آموزشی چگونه است و معلمان چگونه به تناسب سرمایۀ اجتماعی (اعتماد اجتماعی، هنجارهای همیاری و شبکه های روابط اجتماعی) و سرمایۀ فرهنگی شان (تجسم یافته، عینیت یافته و نهادی شده) در میدان آموزشی ایفای نقش می کنند. چارچوب مفهومی و نظری پژوهش از نظریه های بوردیو، کلمن و پاتنام استخراج شده است. جامعه آماری تحقیق شامل دبیران مقطع متوسطه آموزش و پرورش ناحیه 1 و 2 شهر سنندج در سال تحصیلی 89 – 90 بود که کلاً 1262 نفر بودند و با استفاده از فرمول کوکران و روش نمونه گیری طبقه ای نسبی 300 نفر از آنها انتخاب شدند. یافته های پژوهش حاکی از آن است که از میان تمام شاخص های هر دو متغیر سرمایه اجتماعی و فرهنگی، شاخص همیاری اجتماعی دارای بیشترین ضریب همبستگی و ضریب تعیین با اثربخشی آموزشی معلّمان است. در خصوص رابطۀ اثربخشی آموزشی با شاخص های سرمایه فرهنگی، نتایج نشان می دهد که با توجّه به مقادیر ضریب همبستگی، از میان این شاخص ها، شاخص «هبیتاس فرهنگی» دارای بیشترین ضریب همبستگی با اثربخشی آموزشی است و بعد از آن شاخص سرمایه فرهنگی نهادی قرار دارد. نتایج تحقیق در کل گویای آن است که در میدان آموزشی، معلّمانی که دارای سرمایه فرهنگی و اجتماعی بیشتری هستند، اثربخشی آموزشی بیشتری نیز دارند. در نتیجه برای دستیابی به اثربخشی آموزشی فقط توجه به ویژگی های فردی ( مهارت، دانش، توانایی ها و استعدادها) کافی نیست بلکه تلاش برای تغییر و بهبود وضعیت های عینیِ اجتماعی و فرهنگی نیز ضرورت دارد.