تاریخ بهروزرسانی: 1403/09/01
جلال خورشیدی
دانشکده کشاورزی / گروه علوم و مهندسی باغبانی
پایاننامههای کارشناسیارشد
-
تاثیر طول دورۀ روشنایی بر خصوصیات رشدی و فیتوشیمیایی همیشهبهار (Calendula officinalis)
1403همیشهبهار با نام علمی Calendula officinalis L. یکی از گیاهان دارویی خانواده کاسنی (Asteraceae) است. این گیاه دارای ترکیبات فلاونوئیدی، ترپنوئیدی، گلیکوزیدی، ساپونین، کاروتنوئیدی، آمینواسیدها، استروئیدها و استرولها میباشد. از خواص بیولوژیکی آن میتوان به ضدالتهاب، ضد سرطان، ضد دیابت، بهبود دهنده زخم و محافظت از کبد اشاره نمود. علاوه بر این، این گیاه همچنین در فضای سبز بهعنوان گیاه زینتی کشت میگردد. عوامل محیطی بویژه نور، تاثیر بسزایی در رشد و تولید متابولیتهای ثانویه گیاهان دارویی دارند. بدین منظور، در پژوهش حاضر تاثیر طول دوره روشنایی بر ویژگیهای رشدی، بیوشیمیایی و فیتوشیمیایی همیشهبهار در قالب طرح کاملاً تصادفی ارزیابی گردید. طول دوره روشنایی در چهار سطح طول روز طبیعی، طول روز طبیعی+2 ساعت روشنایی مصنوعی، طول روز طبیعی+4 ساعت روشنایی مصنوعی، و طول روز طبیعی+6 ساعت روشنایی مصنوعی بودند. روشنایی مصنوعی توسط لامپهای ال ای دی (ترکیبی از نورهای قرمز، آبی و سفید) با شدت نور 300 میکرومول بر مترمربع بر ثانیه ایجاد گردید. پژوهش مذکور در گلخانه دانشکده کشاورزی دانشگاه کردستان در سال 1402 انجام گرفت. نتایج نشان داد که طول دوره روشنایی روی صفات تعداد روز تا گلدهی، طول دوره گلدهی، تعداد گل در بوته، وزن تر و خشک گل، وزن تر تک گل، ارتفاع بوته و فعالیت ضداکسایشی گل تاثیر معنیداری داشت. در حالیکه صفات قطر گل، تعداد انشعاب اصلی، تعداد برگ در بوته، سطح برگ، وزن خشک برگ، طول و عرض برگ، محتوای رنگدانههای کلروفیل و کاروتنوئید، کربوهیدرات محلول کل، فنول کل گل و فلاونوئید گل تحت تاثیر طول دوره روشنایی قرار نگرفتند. با افزایش طول دوره روشنایی، تعداد روز تا گلدهی و وزن تر تک گل کاهش یافتند، ولی طول دوره گلدهی، تعداد گل در بوته، وزن تر و خشک گل، ارتفاع بوته و فعالیت ضداکسایشی گل، افزایش نشان دادند. طوریکه کمترین تعداد روز تا گلدهی (91 روز) و وزن تر تک گل (2/09 گرم)، و بیشترین طول دوره گلدهی (66 روز)، تعداد گل در بوته (18/6)، وزن تر گل (38/6 گرم)، وزن خشک گل (5/8 گرم)، ارتفاع بوته (50 سانتیمتر) و فعالیت ضداکسایشی (84/6 درصد) متعلق به بوتههای تیمار طول روز طبیعی+6 ساعت روشنایی مصنوعی بودند. بطور کلی، براساس نتایج بهدست آمده، بهنظر میرسد که در گیاه همیشهبهار، افزایش طول دوره روشنایی موجب بهبود ویژگیهای مرتبط با عملکرد شده و میتواند در افزایش تولید نقش بسزایی داشته باشد.
-
اثر اسید هیومیک و قارچ مایکوریزا بر رشد و نمو نهال بلوط ایرانی
1403هدف اصلی کشاورزی پایدارکاهش نهادههای مصرفی، افزایش چرخه داخلی عناصرغذایی خاک، از طریق کاهش خاک ورزی و استفاده از کودهای زیستی و آلی بجای کودهای شیمیایی در جهت افزایش عملکرد محصولات کشاورزی است. مواد شیمیایی نقش مهمی در افزایش محصولات کشاورزی دارد اما موجب به خطر افتادن سلامت انسان و محیط زیست می شود. به همین دلیل به کارگیری اصول اکولوژیک درتولید محصولات مقاوم و سالم جایگزین مواد شیمیایی در کشاورزی پایدار شده است. از همین رو آزمایشی به منظور بررسی تاثیر اسید هیومیک و قارچ مایکوریزا بر خصوصیات مورفولوژیکی و بیوشیمیایی نهال بلوط ایرانی انجام گرفت. آزمایش به صورت طرح فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی با 8 تیمار و 8 تکرار به صورت گلدانی در گلخانه دانشکده کشاورزی انجام شد. تیمارهای آزمایشی شامل عامل اول اسید هیومیک در 2 سطح (صفر، 3 گرم در لیتر) و عامل دوم قارچ مایکوریزا در 4 سطح (بدون قارچ، G.mosseae، G.versiforme و ترکیب این دو قارچ) می باشد. نتایج نشان دادند که تیمارهای آزمایشی موجب افزایش صفات مورد بررسی شدند. تلقیح مایکوریزایی سبب افزایش صفاتی همچون رنگیزه های فتوسنتزی، فتوسنتز، کربوهیدرات و برخی از شاخص های مورفولوژیکی همچون نسبت ارتفاع نهال به قطر یقه، نسبت وزن شاخساره به ریشه، تعداد برگ و وزن خشک کل می شود. قارچ مایکوریزا گونهG.mosseae بیشترین تاثیر را بر روی صفات رویشی گیاه داشت و گونه قارچی G.versiforme بر روی صفات بیوشیمیایی اثرگذارتر بوده است. کاربرد اسید هیومیک موجب افزایش صفات کلروفیل کل، وزن خشک ریشه، شاخص دیکسون و کلروفیل b شد. اما اثر برهمکنش اسید هیومیک و قارچ مایکوریزا نیز اثرات مثبتی بر روی صفات اندازه گیری شده همچون کربوهیدرات، کلروفیل کل و فتوسنتز داشته است.
-
تنوع ویژگیهای عملکردی، محتوا و ترکیبات تشکیل دهنده اسانس جمعیتهای آویشن کوهی (Thymus kotschyanus) رویشیافته در استان کردستان
1403یکی از اولین گامها در اهلیسازی و اصلاح گونههای گیاهی، ارزیابی تنوع ویژگیهای عملکردی و فیتوشیمیایی آنها در عرصه طبیعی است. آویشن کوهی با نام علمی Thymus kotschyanus، یکی از گیاهان دارویی بومی ایران است که دارای پراکنش وسیعی در ایران میباشد. آویشن کوهی دارای خواص دارای خواص ضد باکتریایی، ضد قارچی، ضد ویروس و آنتی اکسیدانی میباشد. از مهمترین ترکیبات آن میتوان به ترکیبات فنولی و ترپنوئیدها اشاره کرد. در پژوهش حاضر، هفت اکسشن آویشن کوهی از مناطق مختلف استان کردستان (صاحب، تیلکو، زرینه، رشیدآباد، تازهآباد بزن قران، آبیدر و آریز) جمعآوری گردید و ویژگیهای عملکردی و فیتوشیمیایی آنها و نیز ارتباط آنها با ویژگیهای آبوهوایی و خاکی رویشگاههایشان مورد ارزیابی قرار گرفت. تنوع بسیار زیادی از نظر خصوصیات فیتوشیمیایی و صفات عملکردی بین اکسشنهای مورد مطالعه مشاهده گردید. در بین صفات عملکردی، وزن ساقه بدون برگ (52/93) وزن مجموع برگهای ساقه (50/34) وزن گل آذین (49/52) میزان اسانس (46/35) و رنگ اسانس (41/83) دارای بیشترین ضریب تغییرات بودند. تجزیه به مولفههای اصلی نشان داد که مولفهی اول با 41/78 درصد واریانس، بیشترین سهم را در تفکیک بین اکسشنها داشت. طول برگ، وزن گلآذین، قطر گلآذین و رنگ اسانس بیشترین ضرایب (بهترتیب 0/893، 0/862، 0/824 و 0/817) را در مولفه اول داشتند و موثرترین صفات در تفکیک اکسشنها شناخته شدند. نوع و میزان ترکیبات اسانس در اکسشنهای مختلف، تا حدودی با هم متفاوت بودند و ترکیبات غالب اسانس بسته به اکسشن متفاوت بودند. آلفا-ترپینئول در اکسشنهای صاحب و رشیدآباد، تیمول در تیلکو، کارن در زرینه، ایزوتیمول متیل اتر در تازهآباد بزن قران و لینالول در آبیدر و آریز بهعنوان ترکیبات غالب اسانس شناسایی شدند. همبستگیهای مثبت و منفی قابلتوجهی بین ویژگیهای اندازهگیری شده با خصوصیات جغرافیایی، آب و هوایی و خاکی رویشگاهها مشاهده گردید که از این همبستگیها میتوان در برنامههای اصلاحی و کشت و کار این گیاه و تعیین محیط کشت ثانویه آن بهره گرفت. پراکنش اکسشنها در خوشههای مختلف با پراکنش جغرافیایی آنها تطابق نداشت که میتواند به دلیل تنوع ژنتیکی بالای اکسشنها باشد. در مجموع و بر اساس مهمترین صفات شامل وزن گلآذین، وزن برگ و محتوای اسانس، بهترتیب اکسشنهای آبیدر، تازهآباد بزن قران، زرینه و صاحب اکسشنهای برتر شناخته شدند. انتخاب بر اساس ترکیبات اسانس میتواند بسته به ترکیب هدف متفاوت باشد.
-
ارزیابی ویژگیهای عملکردی، بیوشیمیایی و فیتوشیمیایی غدههای سه گونه ارکید بومی استان کردستان (Ophrys schulzei،O. reinholdii و O. sphegodes)
1403اندامهای زیرزمینی ارکیدهای رویشیافته در عرصه طبیعی کاربردهای دارویی و غذایی فراوانی دارند. ترکیبات مختلفی مثل گلوکومانانها، نشاسته، آلکالوئیدها، ترکیبات فنولی، استروئیدها و ترپنها در اندامهای زیرزمینی ارکیدها وجود دارند. ارکیدها پراکنش نسبتاً وسیعی در ایران بویژه در مناطق شمال و شمالغرب دارند. از آنجائیکه نوع و میزان ترکیبات موثره بسته به ژنتیک گونه و نیز شرایط اکولوژیکی رویشگاه میتواند متفاوت باشد، لذا در پژوهش حاضر ویژگیهای عملکردی و فیتوشیمیایی غدههای سه گونه Ophrys شامل Ophrys schulzei ، O. reinholdii و O. sphegodes جمعآوریشده از استان کردستان مورد ارزیابی قرار گرفتند. صفات اندازهگیریشده شامل وزن تر و خشک غدهها، طول و قطر غدهها، محتوای نشاسته، گلوکومانان، فیبر، خاکستر، فنول کل، چربی، پروتئین، کربوهیدرات کل، فعالیت ضداکسایشی، درجه استیلاسیون و ترکیبات فرار بودند. نتایج آنالیز واریانس نشان داد که گونههای مورد مطالعه در اغلب صفات اندازهگیریشده غیر از چربی، پروتئین، کربوهیدرات و درجه استیلاسیون، اختلاف معنیداری با هم داشتند. بیشترین وزن تر غده (10/67 گرم)، وزن خشک غده (1/41 گرم)، طول غده (3/26 سانتیمتر)، قطر غده (2/96 سانتیمتر)، نشاسته (25/09 درصد)، گلوکومانان (54/67 درصد)، فیبر (6/5 درصد)، خاکستر (4/18 درصد)، فنول کل (1/62 میلیگرم گالیک اسید در گرم ماده خشک) و فعالیت ضداکسایشی (88/68 درصد)، به ترتیب متعلق به گونههای O. sphegodes، O. sphegodes، O. sphegodes، O. sphegodes، O. schulzei، O. reinholdii، O. reinholdii، O. schulzei، O. sphegodes و O. schulzei بودند. تعداد و نوع ترکیبات فرار عصاره متانولی گونههای مورد مطالعه تا حدودی با هم متفاوت بودند. در گونه O. schulzei 18 ترکیب، در O. sphegodes 34 ترکیب و در O. reinholdii 22 ترکیب شناسایی شدند. ترکیبات 5- هیدروکسی متیل فورفورال (40/67 درصد)، هگزادکانوئیک اسید متیل استر (15/07 درصد) و لینولئیک اسید (11/81 درصد) ترکیبات فرار غالب در عصاره متانولی O. schulzei بودند. در عصاره متانولی O. sphegodes، 5- هیدروکسی متیل فورفورال (23/06 درصد)، لینولئیک اسید (15/69 درصد) و هگزادکانوئیک اسید (14/59 درصد) بهعنوان ترکیبات غالب شناسایی شدند. در گونه O. reinholdii، هگزادکانوئیک اسید (23/06 درصد)، لینولئیک اسید (18/83 درصد) و آلفا-هیدروکسی-پ-کرزول (12/63 درصد) بهعنوان ترکیبات غالب عصاره تعیین شدند. تنوع عملکردی و فیتوشیمیایی مشاهده شده بین گونههای مورد مطالعه به دلیل ژنتیک متفاوت آنها میباشد، چراکه در شرایط اکولوژیکی مشابهی رویش داشتند. در مجموع، براساس ویژگیهای عملکردی، O. sphegodes و براساس صفت مهم محتوای گلوکومانان، O. reinholdii گونههای برتر شناخته شدند. انتخاب گونه برتر به لحاظ ترکیبات فرار غده، بسته به ترکیب هدف میتواند متفاوت باشد.
-
مقایسه ترکیبات موثره تعدادی از گونههای مریم گلی بومی ایران در شرایط کشت یکسان
1403مقایسه ویژگیهای عملکردی و فیتوشیمیایی گونههای مختلف متعلق به یک جنس دارویی در شرایط اکولوژیکی یکسان بهمنظور شناسایی گونه برتر از گامهای اولیه در راستای اهلیسازی و اصلاح میباشد. یکی از گیاهان دارویی پرکاربرد در طب سنتی ایران، مریم گلی (Salvia L.) از تیره نعناعیان است. این گیاه دارای خصوصیات آنتیباکتریال، آنتیاکسیدان، آنتیدیابت و طعمدهندگی است. مریم گلی حاوی ترکیبات متنوعی مانند فلاونوئیدهای مختلف، تاننها و ترپنوئیدهایی مانند مونوترپنها، دیترپنها، سزکوییترپنها و تتراترپنوئید میباشد. در پژوهش حاضر، ویژگیهای عملکردی و فیتوشیمیایی پنج گونه مریمگلی بومی ایران رویشیافته در استان کردستان شاملSalvia multicaulis، Salvia syriaca، Salvia nemorosa، Salvia spinose و Salvia palaestina در شرایط کشت یکسان مورد ارزیابی قرار گرفتند. صفات مورد ارزیابی شامل عملکرد خشک تک بوته، محتوای روغن بذر، اسیدهای چرب تشکیل دهنده روغن، میزان اسانس و ترکیبات تشکیل دهنده اسانس بودند. استخراج روغن با استفاده از حلال هگزان توسط دستگاه سوکسله انجام گرفت و استخراج اسانس بر اساس روش تقطیر با آب توسط دستگاه کلونجر صورت گرفت. برای آنالیز روغن و اسانس از دستگاههای GC و GC/MS استفاده گردید. نتایج نشان داد که گونههای مختلف مریمگلی مورد مطالعه به لحاظ عملکرد و خصوصیات فیتوشیمیایی، تنوع قابل توجهی نشان دادند که این تنوع ناشی از ژنتیک متفاوت آنهاست، چراکه در شرایط اکولوژیکی یکسان مورد مقایسه قرار گرفتند. بهطور کلی بیشترین وزن خشک تک بوته، درصد روغن بذر و درصد اسانس اندام هوایی بهترتیب متعلق به گونههای S. nemorosa، S. nemorosa و S. multicaulis بود. لینولنیک اسید، اسید چرب غالب در گونههای S. syriaca، S. nemorosa، S. spinose و S. palaestina بود، در حالیکه در گونه S. multicaulis، لینولئیک اسید بهعنوان اسید چرب غالب شناخته شد. ترکیبات اسانس گونههای مورد مطالعه تفاوت قابل توجهی به لحاظ تعداد، نوع و میزان ترکیبات تشکیل دهنده داشتند. اگر به سه ترکیب غالب اسانس گونهها بخواهیم اشاره داشته باشیم، اسپاتولنول (23/21 درصد)، ترانس-کاریوفیلن (21/92 درصد) و کاریوفیلن اکسید ( 17/18 درصد) در گونه S. nemorosa، ایزوبورنئول (11/86 درصد)، بورنیل استات (10/96 درصد) و 1و8- سینئول (10/48 درصد) در گونه S. multicaulis، ژرماکرندی (16/17 درصد)، بیسیکلوژرماکرن (10/58 درصد) و اسپاتولنول (8/47 درصد) در گونه S. syriaca، ایزوپنتیل ایزووالرات (15/02 درصد)، بتا-ادسمول (9/66 درصد) و ترانس-کاریوفیلن (6/85 درصد) در گونه S. spinosa و ژرماکرندی (21/45 درصد)، کاریوفیلناکسید (12/53 درصد) و ترانس-کاریوفیلن (11/97 درصد) در گونه S. palaestina بهعنوان ترکیبات غالب اسانس شناخته شدند. معرفی گونه برتر بسته به هدف اصلاحی میتواند متفاوت باشد. اینکه هدف عملکرد باشد یا درصد روغن، یا درصد اسانس و یا اینکه یک جزء اسانس برای اصلاحگر مدنظر باشد، گونه برتر میتواند متفاوت باشد.
-
تاثیر ورمیکمپوست بر ویژگیهای عملکردی، فیزیولوژیکی و فیتوشیمیایی آویشن باغی (Thymus vulgaris L.) در خاک آلوده به آرسنیک
1403گسترش صنایع مختلف منجر به آلودگی آب و خاک با فلزات سنگین شده و کشت بسیاری از محصولات را محدود کرده است. آرسنیک یکی از فلزات سنگین است که تاثیرات منفی زیادی بر سلامت انسان دارد. یکی از راهکارهای موثر برای کاهش جذب فلزات سنگین مانند آرسنیک، اضافه کردن مواد آلی مانند ورمیکمپوست به خاک است. به منظور بررسی تاثیر ورمیکمپوست بر جذب آرسنیک در آویشن باغی، آزمایشی به صورت فاکتوریل بر اساس طرح کاملاً تصادفی انجام شد. این آزمایش شامل دو عامل بود: عامل اول سطح ورمیکمپوست (۰، ۱۰۰ و ۲۰۰ گرم در کیلوگرم خاک) و عامل دوم غلظت آرسنیک (۰، ۱۰، ۲۰ و ۳۰ میلیگرم در کیلوگرم خاک). ویژگیهای اندازهگیری شده شامل خصوصیات مختلف مورفولوژیکی، عملکردی، فیزیولوژیکی و فیتوشیمیایی بودند. در میان ویژگیهای مورفولوژیکی و مرتبط با عملکرد، صفاتی مانند ارتفاع گیاه، طول میانگره، وزن خشک گیاه، وزن خشک ساقه، طول ریشه، حجم ریشه و وزن خشک ریشه تحت تاثیر معنیدار سطوح مختلف آرسنیک قرار گرفتند. طول ریشه و محتوای اسانس به طور قابل توجهی تحت تاثیر سطوح مختلف ورمیکمپوست قرار گرفتند. اثر متقابل آرسنیک و ورمیکمپوست تنها بر طول میانگره و حجم ریشه تاثیر معناداری داشت. کمترین وزن خشک گیاه (7/24 گرم)، وزن خشک برگ (2/96 گرم)، وزن خشک ساقه (4/28 گرم) و طول ریشه (23/78 سانتیمتر) در تیمار 30 میلیگرم آرسنیک به دست آمد. بیشترین (1/43 درصد) و کمترین (0/97 درصد) محتوای اسانس به ترتیب در تیمارهای ۱۰۰ گرم ورمیکمپوست و شاهد حاصل شد. تجزیه واریانس خصوصیات بیوشیمیایی نشان داد که سطوح مختلف آرسنیک تاثیر معنیداری بر محتوای کلروفیل و کاروتنوئید نداشت، اما بر محتوای پراکسید هیدروژن و مالوندیآلدئید تاثیر قابل توجهی داشت. سطوح مختلف ورمیکمپوست و همچنین اثر متقابل بین آرسنیک و ورمیکمپوست تاثیر معناداری بر هیچ یک از ویژگیهای بیوشیمیایی اندازهگیری شده نداشت. سطوح مختلف آرسنیک به طور معنیداری بر مقدار نیتروژن، پتاسیم و آرسنیک در گیاهان تاثیر گذاشت. سطوح مختلف ورمیکمپوست تنها بر محتوای آرسنیک تاثیر معنیداری داشت. علاوه بر این، اثر متقابل بین سطوح آرسنیک و ورمیکمپوست بر مقادیر فسفر و آرسنیک در گیاهان تاثیر معنیداری داشت. تاثیر آرسنیک بر میزان فسفر در گیاهان با مقادیر مختلف ورمیکمپوست متغیر بود. کمترین محتوای آرسنیک در تیمار ۲۰۰ گرم ورمیکمپوست مشاهده شد، در حالی که بالاترین محتوای آرسنیک در تیمار بدون ورمیکمپوست یافت شد. افزایش مقدار آرسنیک در بستر کشت به طور معنیداری محتوای نیتروژن گیاهان را افزایش داد. مقدار پتاسیم در گیاهان با افزایش مقدار آرسنیک در محیط کشت تا 20 میلیگرم به طور معنیداری افزایش یافت. با این حال، افزایش بیشتر غلظت آرسنیک از 20 به 30 میلیگرم منجر به کاهش سطح فسفر در گیاهان شد. تعداد، نوع و مقدار ترکیبات شناسایی شده در تیمارهای مختلف متفاوت بود. ترکیبات غالب اسانس بسته به تیمار متفاوت بود، اما به طور کلی، بتا-سیمن، تیمول، گاما-ترپینن، سیس-سابیننهیدرات و کارواکرول اجزای غالب در بیشتر تیمارها بودند. همبستگیهای مثبت بین گاما-ترپینن، بورنئول و ترانس-کاریوفیلن با محتوای آرسنیک و همچنین همبستگیهای منفی بین سیس-سابیننهیدرات، کادینن و کاریوفیلین اکسید با آرسنیک مشاهده شد. همبستگی معنیداری بین محتوای ورمیکمپوست و اجزای اسانس مشاهده نشد. در مجموع، آرسنیک تاثیرات منفی بر رشد آویشن باغی داشت، اما افزودن ورمیکمپوست به کاهش این تاثیرات منفی کمک نمود. بنابراین، ورمیکمپوست میتواند از طریق بهبود وضعیت فیزیکوشیمیایی خاک به بهبود رشد و ویژگیهای فیتوشیمیایی گیاهان در خاکهای آلوده به آرسنیک کمک نماید.
-
تاثیر طیفهای مختلف نور بر ویژگیهای رشدی، فیزیولوژیکی و فیتوشیمیایی بهلیمو (Aloysia citriodora Palau) در شرایط گلخانه
1402بهلیمو با نام علمی Aloysia citriodora Palau یکی از گیاهان مهم خانوادۀ شاهپسندیان (Verbenaceae) است که عمدتاً به منظور استفاده از اسانس آن در صنایع دارویی، آرایشی-بهداشتی و غذایی و نیز برگ آن به عنوان ادویه و دمنوش مورد استفاده قرار میگیرد. بیوسنتز متابولیتهای ثانویه در گیاهان، تحت تاثیر ژنتیک و فاکتورهای محیطی به ویژه نور، میباشد. بنابراین، بهینهسازی شرایط رشد جهت دستیابی به مطلوبترین کمیت و کیفیت ماده موثره، امری ضروری است. بدین منظور، پژوهش حاضر به منظور ارزیابی اثرات طیفهای مختلف نور تکمیلی بر خصوصیات عملکردی، فیزیولوژیکی و فیتوشیمیایی بهلیمو در شرایط گلخانه، در قالب طرح کاملاً تصادفی با هفت تیمار ]بدون نور مکمل (Control)، سفید 100% (W100)، آبی 100% (B100)، قرمز 100% (R100)، آبی50%+قرمز50% (B50/R50)، آبی70%+قرمز30% (B70/R30) و آبی30%+قرمز70% (B30/R70) با شدت یکسان 200 میکرومول بر مترمربع بر ثانیه[ در سه تکرار در گلخانۀ دانشکدۀ کشاورزی دانشگاه کردستان صورت گرفت. نتایج تجزیه واریانس دادهها نشان داد که خصوصیات رشدی و عملکردی بهلیمو به طور قابل توجهی تحت تاثیر طیفهای مختلف نور قرار گرفتند؛ به طوریکه اغلب صفات اندازهگیریشده در سطح احتمال یک درصد تحت تاثیر معنیدار تیمارهای اعمالشده قرار گرفتند. نتایج مقایسه میانگین حاکی از آن بود که بیشترین طول برگ (7/78 سانتیمتر)، عرض برگ (2/05 سانتیمتر)، طول ساقه (89/33 سانتیمتر)، وزن تر برگ (18/86 گرم)، وزن تر ساقه (18/15 گرم)، وزن خشک ساقه (8/36 گرم) و سطح برگ (10/69 سانتیمتر مربع) در تیمار B30/R70، تعداد برگ (646) و وزن خشک برگ (9/84 گرم) در تیمار R100، وزن تر ریشه (14/44 گرم) و وزن خشک ریشه (5/96 گرم) در تیمار B100، طول ریشه (32/73 سانتیمتر) در تیمار B50/R50 و شاخص برداشت (62/8 درصد) در تیمار شاهد حاصل گردید. در مقابل، بیشترین محتوای کلروفیل a، b و کل (بهترتیب 0/53، 0/17 و 0/7 میلیگرم بر گرم وزن تر)، و کاروتنوئید (3/19 میلیگرم بر گرم وزن تر) در تیمارهای شاهد و B30/R70 بهدست آمد که از نظر آماری اختلاف معنیداری با هم نداشتند. بیشترین میزان پتانسیل آنتیاکسیدانی (53/45 درصد)، محتوای فنول (0/62 میلیگرم گالیک اسید در گرم بافت تر)، فلاونوئید (0/53 میلیگرم کاتکین در گرم بافت تر)، کربوهیدرات (8/24 میلیگرم گلوکز در گرم بافت تر) و پروتئین (9/96 میلیگرم آلبومین گاوی در گرم بافت تر) به ترتیب در تیمارهای B30/R70، B100، R100، W100 و B50/R50 مشاهده گردید. بیشترین درصد اسانس (1/06 درصد) نیز مربوط به تیمار W100 بود که در مقایسه با تیمار شاهد، 70/96 درصد افزایش داشت. همچنین، تعداد 37 ترکیب ( در تیمارهای R100 و B100) تا 30 ترکیب (در تیمار شاهد) در اسانس شناسایی گردید که در مجموع 100 درصد کل اسانس را تشکیل میدادند. اجزای غالب اسانس در همۀ تیمارها یکسان و شامل ترکیبات لیمونن، 1و8-سینئول، نرال، سیترال، آلفا-آمورفن و کالارن بودند. بیشترین مقدار ترکیبات لیمونن (9/81 درصد)، 1و8-سینئول (2/27 درصد)، نرال (25 درصد)، سیترال (37/54 درصد)، آلفا-آمورفن (6/87 درصد) و کالارن (9/69 درصد) به ترتیب در تیمارهای B70/R30، شاهد، W100 و شاهد، W100، B30/R70 و R100 مشاهده گردید. در نهایت، با توجه به نتایج فوق و بر اساس مهمترین صفات اندازهگیری شده از جمله عملکرد ماده خشک، درصد اسانس و مهمترین اجزای غالب آن (لیمونن، نرال و سیترال)، تیمارهای B30/R70، W100 و B70/R30 به عنوان مطلوبترین طیفها در این پژوهش شناخته شدند.
-
ارزیابی تنوع مورفولوژیکی و فیتوشیمیایی جمعیت های سماق شمال غرب ایران
1402درختچه سماق با نام علمی Rhus coriaria L. متعلق به تیره Anacardiaceae یکی گیاهان دارویی و ادویهای مهم در ایران و جهان میباشد. میوههای سماق دارای ترکیبات فعال بیولوژیکی زیادی از جمله اسیدهای فنولی، اسیدهای ارگانیک، آنتوسیانینها، فلاونوئیدها، تاننهای قابل هیدرولیز و ترپنوییدها میباشد. ژنتیک و خصوصیات رویشگاه، روی رشد و ترکیبات دارویی گیاهان تاثیرگذار هستند. بدین منظور در مطالعه حاضر ویژگیهای مورفولوژیکی، بیوشیمیایی و فیتوشیمیایی ۷ جمعیت سماق رویشیافته در شمالغرب ایران (سردشت، ملالو، خاندرسی، بیلهسوار، یایشهری، آشان و آقبراز) مورد مطالعه قرار گرفت. نتایج تجزیه واریانس نشان داد که جمعیتهای مورد مطالعه به لحاظ وزن تک میوه، طول تک میوه، وزن خشک خوشه، فعالیت ضداکسایشی، محتوای اسانس و قطر درختچه تفاوت معنیداری با هم داشتند، ولی از نظر ارتفاع درختچه، عرض تک میوه و میزان فنول میوه، تفاوت معنیداری بین آنها مشاهده نشد. میانگین درصد اسانس جمعیتهای مورد مطالعه در محدوده 0/09 (در جمعیت بیلهسوار) تا 0/19 (در جمعیت ملالو) درصد حجمی وزنی متغیر بود. بر طبق آنالیزهای انجام شده توسط دستگاههای GC-MS وGC-FID، در مجموع ۴۸ ترکیب در اسانس جمعیتهای مورد مطالعه سماق شناسایی شدند. ترکیبات غالب شناسایی شده در مطالعه حاضر به طور کلی ای-کاریوفیلن (49/72 -28/95%)، ان- نونانال (4/09 - 1/57%)، سمبرن (28/12- 8/28%)، آلفا پینن (7/8- 0/69%) و آلفا هومولن (4/98- 4/22%) بودند. بیشترین مقدار ترکیبات مذکور بهترتیب در اسانس میوه جمعیتهای سردشت، خان-درسی، خاندرسی، آشان و سردشت مشاهده گردید. بین صفات اندازهگیری شده و خصوصیات خاکی و آب و هوایی رویشگاهها همبستگیهای مثبت و منفی معنیداری مشاهده شد. تجزیه کلاستر جمعیتهای مورد مطالعه بر اساس صفات اندازهگیری شده، جمعیتها را به سه خوشه تقسیمبندی نمود. جمعیتهای سردشت، ملالو، خان درسی، یایشهری در گروه اول، جمعیتهای بیله سوار و آقبراز در گروه دوم و جمعیت آشان در گروه سوم قرار گرفتند. معرفی جمعیت برتر بسته به نوع صفت مدنظر اصلاحگر میتواند متفاوت باشد. در پژوهش حاضر جمعیت های برتر بر اساس صفات مهم مثل وزن خشک خوشه، فنول کل، میزان اسانس و سمبرن موجود در اسانس، به ترتیب شامل جمعیتهای سردشت، بیله سوار، ملالو و خان درسی بودند.
-
آنالیز متابولیک غیر هدفمند و فعالیت مهاری آلفا-گلوکزیدازی کلاله زعفران جوقاسم
1402گیاهان حاوی مقادیر بالای مواد شیمیایی گیاهی، به دلیل خواص دارویی آنها، برای کشف و توسعه داروها حائز اهمیت هستند. مطالعات گسترده ای در مورد خواص زیستی جنس Crocus انجام شده است. Crocus pallasii subsp. haussknechtii گیاهی از خانواده زنبقیان (Iridaceae) است که با نام زعفران جوقاسم نیز شناخته میشود. این گیاه بیشتر در ارتفاعات زاگرس ایران، شمال عراق و جنوب اردن می روید. تاکنون، مطالعات اندکی در مورد متابولوم و خواص زیستی این گونه انجام شده است. این پژوهش بر بررسی ترکیبات شیمیایی، توانایی مهار آنزیم آلفا-گلوکوزیداز و اثر سیتوتوکسیک عصارهی کلالههای C. pallasii متمرکز است. هدف از این مطالعه تعیین ترکیبات شیمیایی، توانایی مهار آلفا گلوکوزیداز و اثر سیتوتوکسیک کلاله C. pallasii است. متابولوم عصارهی اتانولی کلالهی C. pallasii توسط کروماتوگرافی گازی-طیف سنجی جرمی (GC-MS)، کروماتوگرافی مایع-طیفسنجی جرمی LC-MS) ) و کروماتوگرافی مایع با کارایی بالاHPLC) ) آنالیز شد. برای ارزیابی فعالیت سیتوتوکسیک علیه ردهی سلولی HepG2 از تکنیک MTT و برای ارزیابی اثر ضد دیابتی از روش مهار آلفا گلوکوزیداز استفاده شد. نتایج GC-MS نشان داد که اسیدهای چرب ترکیبات فرّار غالب در عصاره هستند. اجزای زیست فعالِ زعفران شامل سافرانال و کروسین نیز در عصارهی اتانولی کلاله C. pallasii یافت شد. بر اساس نتایج آنالیز HPLC، غلظت سافرانال و کروسین به ترتیب 27/0 و 23/14 میلیگرم در گرم عصاره خشک تعیین شد. عصاره اتانولی کلاله C. pallasii و کروسین به طور غیررقابتی فعالیت آنزیم آلفا-گلوکوزیداز را مهار کردند. علاوه بر این، عصاره اتانولی کلاله C. pallasii بر ردهی سلولی سرطان کبد HepG2 اثر سیتوتوکسیک داشت. بنابراین کلاله C. pallasii دارای غلظت بالایی از اجزای فعال زیستی به ویژه سافرانال و کروسین است و دارای خواص ضد دیابتی و ضد سرطانی است که پتانسیل آن را به عنوان یک منبع دارویی طبیعی نشان میدهد.
-
تاثیر روشهای مختلف مدیریت علف های هرز بر کنترل علفهای هرز، ویژگیهای عملکردی، محتوا و اجزای اسانس رازیانه (Foeniculum vulgare Mill.)
1402رازیانه با نام علمی Foeniculum vulgare Mill.، متعلق به خانواده چتریان، یکی از گیاهان دارویی بومی ایران است که استفادههای فراوانی در صنایع غذایی و دارویی دارد. یکی از مهمترین عوامل خسارتزا در تولید محصولات کشاورزی، علفهای هرز هستند. راهکاری مختلف مکانیکی، بیولوژیکی و شیمیایی برای کنترل علفهای هرز وجود دارد که هر کدام دارای مزایا و معایب خاصی هستند. بهمنظور ارزیابی تاثیر روشهای مختلف مدیریت علفهای هرز مزرعه رازیانه بر ویژگیهای عملکردی و فیتوشیمیایی رازیانه و نیز کنترل علفهای هرز، آزمایشی بهصورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک کامل تصادفی با چهار تکرار در مزرعه دوشان دانشکده کشاورزی دانشگاه کردستان انجام گرفت. تیمارهای آزمایشی شامل علفکش گلایفوسیت، علفکش پاراکوات، یکبار کولتیواسیون، دو بار کولتیواسیون، وجین دستی، آتش شعلهافکن، سرکه، علف-کش آفالون، دیورون، آلوده به علف هرز و عاری از علف هرز بودند. تاثیر تیمار علفکش بر صفات وزن خشک اندام هوایی، عملکرد میوه به ازای تک بوته، عملکرد میوه در هکتار و وزن خشک علف هرز در سطح احتمال یک درصد، و بر صفات وزن هزار دانه و میزان اسانس در سطح احتمال پنج درصد معنیدار بود، ولی صفات ارتفاع بوته و تعداد چتر در بوته تحت تاثیر معنیدار تیمار علفکش قرار نگرفتند. بیشترین میانگین عملکرد میوه در هکتار (3/95 تن) متعلق به تیمار عاری از علف هرز بود و به دنبال آن تیمارهای وجین دستی و دیورون قرار داشتند (بهترتیب 3/63 و 3/3 تن در هکتار). بیشترین میزان اسانس (4/1 درصد) از میوه تیمارهای سرکه و آفالون، و کم-ترین آن (3/3 درصد) از تیمار عاری از علف هرز بهدست آمد. ترکیب شیمیایی اسانس در تیمارهای مختلف، تا حدودی متفاوت بود. ترکیبات غالب اسانس در همه تیمارها یکسان و شامل آنتول، فنکون و د-لیمونن بودند. بهطور کلی، در بین روشهای کنترل علف هرز رازیانه، بعد از تیمار عاری از علف هرز، روش وجین دستی مناسبترین روش شناخته شد.
-
مقایسه ویژگیهای عملکردی و فیتوشیمیایی زعفران کشت شده در مناطق مختلف استان کردستان (مطالعه موردی: قروه،کامیاران و سنندج)
1402زعفران (Crocus sativus L.)، یکی از گرانترین ادویههای جهان است که به دلیل تقاضای زیاد برای آن در بازارهای جهانی، کشت آن به شدت در حال توسعه است. شناسایی مناطقی که شرایط اقلیمی و خاکی آنها نزدیک به شرایط بهینه تولید زعفران باشد، ما را در دستیابی به مطلوبترین عملکرد کمی و کیفی یاری میکند. برای این منظور در تحقیق حاضر زعفران در سه منطقه مختلف استان کردستان (سنندج، کامیاران و قروه) کشت شد و ویژگیهای عملکردی و فیتوشیمیایی آنها مانند زمان شروع گلدهی، زمان پایان گلدهی، عملکرد گل و کلاله، طول کلاله، تعداد گل، فعالیت ضد اکسایشی، میزان فنل کل، کروسین و سافرانال طی سه سال (1401-1399) مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج نشان داد که تمامی صفات مورد بررسی به جز طول کلاله و محتوای سافرانال به طور معنی داری تحت تاثیر مکان کشت قرار گرفتند. همه صفات تحت تاثیر سال قرار گرفتند و همه صفات به جز محتوای کروسین به طور معنیداری تحت تاثیر اثر متقابل مکان× سال قرار گرفتند. بیشترین عملکرد گل (20/36 گرم در مترمربع) در سال 1401 از مزرعه سنندج به دست آمد که البته با مزرعه کامیاران در همان سال اختلاف معنیداری نداشت. بیشترین تعداد گل در مترمربع (314/67) در سال 1401 از مزرعه شهرستان کامیاران به دست آمد که البته با سنندج و قروه در سال 1401 و کامیاران در سال 1400 تفاوت معنیداری نداشت. بیشترین عملکرد کلاله (1/54 گرم در متر مربع) در سال 1401 از مزرعه کامیاران بهدست آمد که با سنندج و قروه در سال 1401 و کامیاران در سال 1400 تفاوت معنیداری نداشت. بیشترین میزان فنل کل (33/81 میلیگرم گالیک اسید در گرم کلاله خشک) مربوط به کلالههای برداشت شده از مزرعه سنندج در سال 1401 و بیشترین فعالیت ضد اکسایشی کلاله (89/38 درصد) مربوط به کلالههای برداشت شده از مزرعه کامیاران در سال 1399 بود که با سنندج و قروه در سال 1399 و سنندج در سال 1400 اختلاف معنیداری نداشت. بیشترین میزان کروسین (55/32 میلی گرم در گرم کلاله) مربوط به کلالههای برداشت شده از مزرعه کامیاران در سال 1401 بود. همبستگی-های معنیداری بین ویژگیهای عملکردی و فیتوشیمیایی با ویژگیهای آبوهوایی و خاکی مناطق مورد مطالعه مشاهده شد که میتواند برای تعیین مناسبترین شرایط کشت زعفران مفید باشند. در مجموع، نتایج بهدستآمده نشان داد که در بین مناطق مورد مطالعه، کامیاران از شرایط بهتری برای تولید زعفران برخوردار است.
-
بررسی اثر اسانس مرزه سهندی (Bornm (Satureja Sahendica بر بقای سلولی و دفاع آنتیاکسیدانی سلولهای سرطانی
1402باوجود تمام پژوهشهایی که سالها در زمینههای مختلف بالینی و پایه برای درمان سرطان صورت گرفته است، اما همچنان سرطان دشمن سرسخت انسان محسوب میشود. متاسفانه تاکنون اثربخشی روشهای درمانی موجود برای از پا درآوردن این دشمن سرسخت کمتر ثمرهبخش بوده است. دلایل زیادی برای این عدم اثربخشی وجود دارد: از جمله این واقعیت که؛ اکثر درمانهای موجود برای درمان سرطان اختصاصی عمل نمیکنند همین امر موجب تحت تاثیر قرار گرفتن سلولهای طبیعی بدن و گاهی عوارض جبرانناپذیر برای آنها میشود. همچنین بسیاری از داروهای به کار برده شده برای درمان سرطان بسیار آبگریزاند و همین امر استفاده از آنها را محدود کرده است. در نهایت میتوان به نیمهعمر کوتاه داروهای شیمیدرمانی اشاره کرد که باعث محدودیت اثربخشی آنها شده است. این مشکلات محققان را ناگزیر کرده است تا برای کامیابی در مقابل این دشمن سرسخت دست به دامان طبیعت شوند. در این راستا، این پژوهش به بررسی اثر اسانس مرزهی سهندی بر مهار تکثیر سلولی و القای مرگ در دو ردهی سلولی MDA-MB-231 (سرطان سینه) و A549 (سرطان ریه) پرداختهاست. مرزهی سهندی با نام علمی Satureja Sahendica Bornm جزو خانوادهی نعناعیان (Lamiaceae) است که در اکثر نقاط ایران با نام مرزه شناخته میشود. 15 گونه از آن در ایران وجود دارد که بیشتر در مناطق غربی و شمالغربی و دامنههای کوهستانی و بر روی صخرههای آهکی و سنگلاخی رویش دارد. طبق تحقیقات مشخص شد که اسانس این گیاه بیشتر شامل تیمول، گاما-ترپینن و پارا-سایمن و کارواکرول است. در این پژوهش اثر اسانس مرزهی سهندی با غلظتهای مختلف بر بقای سلولی MDA-MB-231 و A549 در دو بازهی زمانی 24 و 72 ساعت با تست MTT بررسی شد. اما با توجه به اینکه تست MTT، توانایی تشخیص نوع مرگ سلولی را ندارد، برای بررسی نوع مرگسلولی القا شده توسط اسانس از دو روش رنگآمیزی آکریدیناورنج-اتیدیومبروماید و سنجش فلوسایتومتری مبتنی بر رنگآمیزی AnnexinV-FITC/PI استفاده شد. در هر دو روش ابتدا سلولها با غلظتهای IC50 از اسانس تیمار شدند و سپس طبق دستورالعمل، سلولها رنگآمیزی شدند. با استفاده از میکروسکوپ فلورسانت از سلولهای رنگشده با آکریدیناورنج-اتیدیومبروماید تصویربرداری شد. سلولهای تیمار شده با AnnexinV-FITC/PI در دستگاه فلوسایتومتری آنالیز شدند. نتایج نشان داد که اسانس در غلظت 69/0 (در 24 ساعت) و 28/0 میلیگرم برمیلیلیتر (در 72 ساعت) سبب مرگ 50 درصد از سلولهای MDA-MB-231 و در غلظت 59/0 (در 24 ساعت) و 37/0 میلیگرم بر میلیلیتر (در 72 ساعت) سبب مرگ 50 درصد از سلولهای A549 میشود. بنابراین اثر سیتوتوکسیک اسانس مرزهی سهندی بر بقای هر دو ردهی سلولی وابسته به غلظت و وابسته به زمان بود. تصاویر میکروسکوپ فلورسنت و آنالیز فلوسایتومتری نشان داد که اسانس مرزهی سهندی با القای آپوپتوز سبب مرگ در سلولهای سرطانی MDA-MB-231 و A549 میشود در ادامه با توجه به اینکه گروههای تیولِ آزاد در سلولهای سالم و زنده معمولاً به صورت احیا شده وجود دارند و کاهش سطح تیول آزاد سبب افزایش حساسیت سلولها به آپوپتوز میشود، میزان کل تیول آزاد در سلولهای MDA-MB-231 تیمارشده با غلظت IC50 از اسانس مرزهی سهندی اندازهگیری شد. نتایج نشان داد با افزایش غلظت اسانس مرزهی سهندی، میزان گروههای تیول آزاد در لیز سلولی سلولهای MDA-MB-231 کاهش پیدا کرد که این عمل مقدمهای برای ایجاد فرآیند آپوپتوز در این سلولها است. بنابراین، اسانس مرزهی سهندی حاوی ترکیب یا ترکیباتی است که از طریق آپوپتوز، سبب مرگ سلولهای MDA-MB-231 و A549 میشود.
-
بررسی اثر نانوذرات زیستی ZnOاصلاح شده با عصاره متانولی گلیسریزا گلابرا بر میزان تجمع رشتههای آمیلوئید، بیان PI3-kinase و نوروتوکسیسیتی در مدل سلولی بیماری آلزایمر
1402زمینه و هدف: (بیماری آلزایمر) AD، یک اختلال تحلیلبرنده عصبی است که با کاهش تدریجی و نسبتاً غیرقابل بازگشت حافظه و سایر قابلیتهای شناختی همراه است. داروهای موجود، ممکن است در حفظ تفکر، عملکردهای شناختی و مهارتهای ارتباطی مفید باشند اما این رویکردها علت اصلی بیماری را درمان نمیکنند. امروزه محصولات طبیعی بهدلیل طیف عمل گسترده و کاهش عوارض جانبی، موردتوجه محققان قرارگرفته است. مطالعات جدید، اثرات حفاظتی عصاره (شیرین بیان) G. glabra از عصب و تقویت حافظه را نشان داده است. همچنین، فناوری نانو میتواند با عبور از (سد خونی-مغزی) BBB یک استراتژی جایگزین برای درمان موثر بیماری باشد که ازجمله آن میتوان اشاره کرد به (نانوذرات اکسید روی) NPs ZnO بیوسنتزشده؛ چراکه ساخت نانوذرات فلزی از مسیر سنتز شیمیایی، میتواند منجربه نوروتوکسیسیتی شود اما روشهای مبتنی بر شیمی سبز میتواند خصوصیات این نانوذرات را تغییر داده و سمیت آنها را کاهش دهد. روش بررسی: در این مطالعه، آمیلوئید (لیزوزیم سفیده تخم مرغ) HEWL، بهعلت شباهت ساختاری با (آمیلوئید-بتا) Aβ انتخاب و تحت شرایط ویژه گرمایش و pH اسیدی تشکیل شد و با افزودن الیگومرهای آمیلوئید HEWL به رده سلولی SH-SY5Y تمایزیافته، مدل سلولی AD ساخته شد و سپس از NPs ZnO زیستی و عصاره متانولی ریشه G. glabra و ترکیب این دو تیمار، برای مهار سمیت حاصل از آمیلوئید HEWL استفاده شد. اجزاء عصاره توسط (کروماتوگرافی گازی/طیفسنجی جرمی) GC/MS تعیین و برای تایید سنتزNPs ZnO زیستی و آمیلوئید HEWL و تعیین ویژگی آنها از (طیفسنجی تبدیل فوریه مادونقرمز) FTIR، (میکروسکوپ الکترونی روبشی گسیل میدانی) FE-SEM مجهزبه (طیفسنجی پراش انرژی پرتو ایکس) EDX و (طیفسنجی نور مرئی-فرابنفش) UV-Visاستفاده شد. همچنین، نوروتوکسیسیتی حاصل از آمیلوئید و اثر مهاری تیمارها توسط تستهای MTT و ROS و بیان ژن PIK3C3 مرتبط با اتوفاژی، توسط Real-time PCR موردبررسی قرار گرفت. یافتهها: بررسی ویژگیهای آمیلوئید HEWL توسط تست FTIR وجود ساختار ثانویه غنی از β-sheet پارالل و آنتیپارالل که عامل سمیت و مشترک با Aβ است را نشان میدهد و نتایج FE-SEM بیانگر ساختار آمورف پلاکهای آمیلوئید و اثر نوروتوکسیسیتی آن با واسطه تجمع و ایجاد آسیب غشایی و سیناپسی میباشد. همچنین، براساس نتایج MTT در مدل سلولی AD الیگومرهای آمیلوئید M50µ پس از 48 ساعت منجربه مرگومیر سلولها خواهد شد و مانایی سلولها به %7/18 خواهد رسید. در بررسیNPs ZnO زیستی، نتایج حاصل از FTIR، بیانگر اتصال و تعامل میان پروتئین و NPs است؛ که میتواند واسطه اثرات مهاری و کاتالیزوری NPs بر آمیلوئید باشد و نتایج حاصل از FE-SEM نشان میدهد که g/mL10µ ZnO NPs در مراحل نهایی AD و تشکیل پلاک قادر به تخریب ساختار چندلایه پلاک نبوده و با خاصیت کاتالیزوری، به تشکیل فیبریل کمک خواهد کرد. نتایج تست MTT نشان میدهد که در بازه زمانی 24 و 48ساعته بهترتیب دارای 31/17 IC50= و 75/20IC50= و در بازه زمانی 48ساعته دارای 96E-965/4EC50= و 96E+179/4 SI=است. در بررسی عصاره G. glabra، نتایج حاصل از GC/MS حضور ترکیبات جدید موثر بر AD نظیر: آمفتامین، متامفتامین، (بنزوئیک اسید، 2-بوتوکسی-، متیلاستر) و (4-متیل سیکلوپنتادکانون) 4-MCPC و (3-الیل-6-متوکسیفنول) و همچنین (3-الیل-6-متوکسیفنیل استات) را نشان میدهد. همچنین، عصاره در بازه زمانی 24 و 48ساعته بهترتیب دارای 5/438IC50= و 1986 IC50=و در بازه زمانی 48ساعته دارای 101E-6EC50= و 103E+31/3 SI= است. تیمار µg/mL100 G. glabra بهعلت حضور حلال متانول و سم کاربامات موجود در حشرهکش بهکاررفته در مزرعه، استرس اکسیداتیو را در سلول سالم و بیمار افزایش داده است (05/0<PV) و بیان ژن PIK3C3 را در سلول سالم پس از 48 ساعت و در سلول بیمار در هردو بازه زمانی 24 و 48 ساعت کاهش داده 0P(H1)= و بر اساس نتایج تست MTTمنجربه فعالسازی مسیر PI3KC1/AKT/mTOR و تکثیر سلول خواهد شد. شواهد حاصل از FE-SEM، نشان میدهد که عصاره در مراحل نهایی AD ساختار چندلایه پلاک را تخریب و اتصالات میان گونههای مختلف تشکیلدهنده پلاک را خواهد شکست؛ اما ترکیب هردو تیمار g/mL100µG. glabra و g/mL10µ ZnO NPs، توانسته است ساختار چندلایه پلاک را توسط عصاره تخریب کند و درعینحال بهعلت افزایش نسبت پروتئین به سطح ZnO NPs شاهد تشکیل الیگومر و پروتوفیبریل با واسطه اثر کاتالیزوری NPs هستیم. ترکیب µg/mL (16-4) ZnO NPs و µg/mL100 G. glabra پس از 48 ساعت، دارای 37/29 IC50=و 8E-96/5 EC50= است. همچنین، NPs موجود در ترکیب g/mL100µG. glabra و µg/mL10 ZnO NPs توانسته است استرس اکسیداتیو ایجاد شده توسط آمیلوئید و عصاره را در سلول سالم و بیمار مهار کند (05/0PV>). ترکیب این دو تیمار بیان ژن PIK3C3 و اتوفاژی را در سلول سالم پس از 24 ساعت افزایش اما پس از 48 ساعت کاهش میدهد و همچنین منجربه کاهش بیان در سلول بیمار پس از 24 ساعت خواهد شد 0P(H1) =.
-
بررسی فیتوشیمیایی اسانس گل اروانه ی اورامانی (Hymenocrater longiflorus Benth.) و اثر آن بر تکثیر سلول های سرطان سینه
1401علی رغم پیشرفت در زمینه ی استراتژی های درمانی، سرطان سینه هنوز به عنوان دومین عامل مرگ جهانی ناشی از سرطان در میان زنان است. مرگ و میر ناشی از سرطان سینه اغلب به دلیل متاستاز سرطان و مقاومت به درمان می باشد. درمان معمول سرطان سینه از طریق شیمی درمانی است که باعث ایجاد آسیب بافتی شدید و التهاب می شود که ممکن است کارایی این روش را کاهش داده و سبب افزایش عود متاستاز سرطان شود. بنابراین، نیاز به تدوین استراتژی های هدفمند ضد سرطانی کارآمدتر وجود دارد. ویژگی های درمانی ضد سرطانی گیاهان دارویی و ترکیبات زیست فعال آن ها در طی چندین سال گزارش شده است، تولید اسانس ها یا ترکیبات مشتق از آن ها می تواند یک منبع امیدوارکننده به عنوان داروهای ضد سرطان جدید باشد.Hymenocrater یک جنس مهم از خانواده ی نعناعیان (Lamiaceae) است. گیاه اروانه ی اورامانی با نام علمی Hymenocrater longiflorus Benth. یکی از گونه-های این جنس است. این گیاه بومی مناطق غرب ایران (استان های کردستان و کرمانشاه) است. گل اروانه ی اورامانی از کوه های اورامانات استان کرمانشاه جمع آوری شد و اسانس آن توسط روش تقطیر با آب به کمک دستگاه کِلونجر استخراج شد. در این مطالعه، ترکیبات شیمیایی و فعالیت سیتوتوکسیک اسانس مورد بررسی قرار گرفت. 51 ترکیب شیمیایی موجود در اسانس از طریق آنالیز کروماتوگرافی گازی متصل به طیف سنج جرمی (GC-MS) مشخص شد که ترکیبات هیدروکربنی مختلفی از جمله آلکان ها، منوترپن ها و سزکویی ترپن ها بودند. در این مطالعه برای اولین بار اثر سیتوتوکسیک غلظت های مختلف اسانس بر روی دو رده ی سلولی رایج سرطان سینه شامل MCF-7 و MDA-MB-231 در بازه های زمانی 48 و 72 ساعت با تست MTT بررسی شد. نتایج نشان داد که اسانس به صورت وابسته به غلظت و وابسته به زمان سبب مرگ هر دو رده ی سلولی می شود. مقادیر IC50 اسانس برای MDA-MB-231 در زمان های 48 و 72 ساعت به ترتیب برابر با 19/0 و 13/0 میلی گرم در میلی لیتر و برای رده ی MCF-7 در زمان های 48 و 72 ساعت به ترتیب برابر با 52/0 و 07/0 میلی گرم در میلی لیتر بود. جهت تعیین نوع مرگ سلولی، سلول ها با غلظت IC50 از اسانس تیمار و با استفاده از رنگ آمیزی دوگانه ی آکریدین اورنج-اتیدیوم برماید و هم چنین کیت آنکسین-PI مورد بررسی قرار گرفتند. سلول های تیمار شده با آکریدین اورنج-اتیدیوم برماید در زیر میکروسکوپ فلورسنت مشاهده شدند. سلول های انکوبه شده با رنگ پروپیدیوم یدید (PI) همراه با انکسین V در دستگاه فلوسایتومتری آنالیز شدند. نتایج نشان داد که آپوپتوز مکانیسم اصلی مرگ سلولی است. در مجموع، یافته های ما نشان داد که اسانس گل اروانه ی اورامانی حاوی ترکیباتی است که قادر به القای آپوپتوز در سلول های سرطان سینه می باشند.
-
ارزیابی تنوع ژنوتیپ های مختلف سنجد (Elaeagnus angustifolia) با استفاده از نشانگرهای فنوتیپی و فیتوشیمیایی
1401سنجد (Elaeagnus angustifolia L.) دارای فواید غذایی، دارویی و زیست محیطی فراوانی است. ارزیابی های مورفولوژیکی و فیتوشیمیایی ژنوتیپ های وحشی آن در راستای برنامه های حفاظت، اهلی سازی و اصلاح آن، امری ضروری است. در این پژوهش، 30 ژنوتیپ سنجد از لحاظ 32 صفت مورفولوژیکی و فیتوشیمیایی مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج بیانگر تنوع بسیار زیاد ژنوتیپ ها به لحاظ صفات مورد مطالعه بود. بیش ترین ضریب تغییرات به ترتیب مربوط به صفات وزن برگ (131/96%)، وزن گوشت میوه (54/6%)، وزن پوست میوه (46/92%)، فلاونوئید کل (42/58%) و وزن میوه (42/09%) بود. وزن میوه ها از 0/26 تا 2/84 گرم متغیر بود. اغلب میوه ها (41/3 درصد) دارای رنگ قرمز بودند و 69/7 درصد آن ها مزه ملس مایل به شیرین داشتند. بیش ترین میانگین وزن میوه (2/3 گرم)، فنول (43/06 mg GA/g FW)، فلاونوئید (8/14 mg CA/g FW) و مواد جامد محلول (26/6 °Bx) به ترتیب متعلق به ژنوتیپ های کوله ساره، سراب قامیش، شیخ وجیم و ماموخ بود. بین صفات همبستگی های مثبت و منفی معنی داری مشاهده گردید. تجزیه به مولفه های اصلی، صفات را در 11 مولفه گروه بندی نمود که در مجموع 73/8 درصد کل واریانس بین ژنوتیپ ها را توجیه می کردند. صفات وزن میوه، عرض میوه، وزن گوشت میوه، طول میوه، وزن بذر میوه، طول بذر میوه و وزن پوست میوه با داشتن بیش ترین ضرایب عاملی در مولفه اول، موثرترین صفات در تفکیک ژنوتیپ ها شناخته شدند. تجزیه کلاستر براساس مجموع صفات اندازه گیری شده، ژنوتیپ ها را در سه خوشه اصلی گروه بندی نمود که فاصله ژنتیکی آن ها مطابق با فاصله جغرافیایی نبود. در خوشه 1، ژنوتیپ های آبیدر 1، کیلاک، عیسی آباد، صوفیان، نوگران، کچله، عباس آباد، حسین آباد، قروه و قار قرار داشتند. در خوشه دوم ژنوتیپ های موینه، سارچی، سراب قامیش، کره سی، امیر آباد، کوله ساره، نجف آباد، خوشکه دول و آبیدر 2 قرار گرفتند و در خوشه سوم ژنوتیپ های دول باغ، کانی مشکان، تازی آباد، شیخ وجیم، تاته رشید، برازان، دوشان، سرخه دزج، ماموخ، شویشه و تیژ تیژ قرار گرفتند. نتایج این پژوهش می تواند در تعیین ژنوتیپ برتر جهت اهلی سازی و کشت و کار سنجد مورد استفاده قرار گیرد.
-
بهینه سازی تکثیر گونه های ارکید Comperia comperiana و Ophrys straussii از طریق بذر در شرایط درون و برون شیشه ای
1401خانواده ارکید یکی از بزرگ ترین خانواده گیاهی گلدار در بین نهاندانگان است. ارکیدها از لحاظ دارویی گیاهان بسیار ارزشمندی هستند. در سال های اخیر در جهان و ایران جمعیت ارکید ها در معرض انقراض قرار گرفته و حفاظت از ارکیدها به یک موضوع جهانی تبدیل شده است. گونه های Ophrys straussii و Comperia comperiana از ارکید خاک زی به شمار می روند. این پژوهش با هدف بررسی جوانه زنی ناهمزیست بذر گونه های O. straussii و C. comperiana در شرایط درون شیشه ای و بررسی زنده مانی گیاهان حاصل از شرایط درون شیشه ای، در شرایط برون شیشه ای با دو آزمایش جداگانه در قالب طرح کاملا تصادفی اجرا شد. برای این منظور پنج نوع محیط کشت پایه Malmgren، Orchimax، P723، MS¼ و B5¼ مورد استفاده قرار گرفت. صفات مورد بررسی شامل درصد جوانه زنی، روند رشد گیاهچه بر حسب روز، ارتفاع گیاهچه، طول و عرض پروتوکورم، قطر ساقه، میانگین طول ریشه، طول و عرض غده برحسب میلی متر، وزن تر و خشک اندام هوایی، ریشه، غده و پروتوکورم بر حسب گرم، میانگین تعداد ریشه، غده و برگ بود. طبق نتایج به دست آمده، بیش ترین میانگین درصد جوانه زنی برای گونه O. straussii در محیط های کشت¼B5 و Malmgren به ترتیب با 31/87 و 83/83 درصد و کم ترین درصد جوانه زنی مربوط بهMS ¼ و Orchimax به ترتیب با 86/65 و 5/60 درصد بود. در گونه C. comperiana بیش ترین درصد جوانه زنی در محیط کشت ¼B5 با 04/14 درصد و کم ترین درصد جوانه زنی مربوط به P723 با 5/4 درصد حاصل شد. تنها از گونه O. straussii گیاهچه حاصل شد و بر روی دو محیط های کشت P723 و B5¼ غده تشکیل شد میانگین تعداد غده 1 عدد بود و بیش ترین ارتفاع گیاهچه مربوط به کشت روی محیط کشت B5¼ با 03/120 میلی متر و کم ترین ارتفاع گیاهچه روی Malmgren با 64/59 میلی متر بود. تحقیقات حاضر نشان داد که محیط کشت یکسانی برای تکثیر بهینه ارکیدها وجود ندارد و گونه های مختلف ارکید پاسخ های متفاوتی به محیط های کشت مختلف نشان می دهند که می تواند ناشی از ژنتیک آن ها و ساختار و ترکیبات موجود در بذر آن ها باشد.
-
تاثیر خشک کردن، نوع بسته بندی و مدت انبارداری، بر ویژگی های فیتوشیمیایی اسطوخودوس (Lavandula angustifolia L.)، رازیانه (Foeniculum vulgare Mill.) و شیرین بیان (Glycyrrhiza glabra L.)
1400بهینه سازی شرایط پس از برداشت به منظور دستیابی به بالاترین کیفیت و کمیت ترکیبات موثره امری ضروری است. تحقیق حاظر به منظور بررسی تاثیر خشک کردن، نوع بسته بندی و مدت زمان انبارمانی بر میزان فنول کل، فعالیت ضداکسایشی و کمیت و کیفیت اسانس گیاهان اسطوخودوس، رازیانه و شیرین بیان در سال 98-99 در دانشگاه کردستان، در قالب طرح کاملاً تصادفی با سه تیمار خشک کردن (نمونه تر، نمونه خشک)، مدت زمان انبارمانی در سه سطح (2ماه، 4 ماه و 6 ماه) و نوع بسته بندی در چهار سطح (پاکت کرافت، پلی اتیلن، پلی پروپیلن و بدون بسته بندی) با سه تکرار انجام گرفت. بیش ترین میزان اسانس رازیانه (3/2%) از نمونه های انبار شده به مدت 2 ماه با بسته بندی پلی اتیلن، اسطوخودوس (5/2%) از نمونه های انبار شده به مدت 2 ماه بدون بسته بندی و شیرین بیان (0.00126%) از نمونه های انبارشده به مدت 6 ماه با بسته بندی پاکت کرافت به دست آمد. بیش ترین میزان فنول کل در رازیانه (mgGA/gDW 355/9) از نمونه ی تازه، اسطوخودوس (mgGA/gDW 308/9) از از نمونه ی انبار شده به مدت 4 ماه بدون بسته بندی و شیرین بیان (mgGA/gDW 184/6) از نمونه ی تازه به دست آمد. بیش ترین میزان فعالیت ضداکسایشی در رازیانه (mg/ml 0.031) از نمونه ی خشک، اسطوخودوس (mg/ml 0.336) و شیرین بیان (mg/ml 0.314) از نمونه تازه به دست آمد. ترکیب غالب اسانس رازیانه، در تمام تیمارها ای-آنتول بود و بیشترین میزان آن (75.8%) از نمونه ی انبار شده به مدت 2 ماه با بسته بندی پاکت کرافت به دست آمد. ترکیب غالب اسطوخودوس در تمام تیمارها لینالول بود و بیش ترین میزان آن (53.68%) از نمونه ی خشک به دست آمد. ترکیب غالب شیرین بیان در اغلب تیمارها ای-آنتول بود و بیشترین میزان آن (75.2%) از نمونه ی 2 ماه انبار شده در بسته بندی پاکت کرافت به دست آمد. با توجه به نتایج به دست آمده تعداد، نوع و اجزای غالب اسانس در گیاه های مورد مطالعه بسته به نوع تیمار متفاوت بود و انتخاب بهترین تیمار بستگی به نوع استفاده از گیاه مورد نظر دارد.
-
ارزیابی تنوع مورفولوژیکی و فیتوشیمیایی جمعیت های مختلف سماق (Rhus coriaria L.) جمع آوری شده از استانهای کردستان و کرمانشاه
1400ارزیابی تنوع مورفولوژیکی و فیتوشیمیایی جمعیت های متعلق به یک گونه گیاهی، در راستای حفاظت، اهلی سازی و اصلاح آن گونه، امری ضروری است. سماق با نام علمی Rhus coriaria L. درختچه ای دارویی متعلق به خانواده Anacardiaceae می باشد. در طب سنتی ایران، سماق به همراه برخی غذاها به عنوان یک عامل پیشگیری از بیماری های قلبی، بیماری سرطان، دارای خواص ضد میکروبی، ضد قارچی، ضد ویروسی، ضد التهابی، محافظت از کبد و مهار افت قند خون است. جهت ارزیابی تنوع مورفولوژیکی و فیتوشیمیایی جمعیت های مختلف سماق، در تیرماه سال 1398 نمونه های برگ و میوه از 8 رویشگاه طبیعی آن واقع در شهرستانهای پاوه و کماله واقع دراستان کرمانشاه، و زیویه، دگاگا، باخان، که س نه زان، سماقلو وکانی گویز از استان کردستان شناسایی و جمعآوری گردید. در این پژوهش 15 صفت مورفولوژیکی مرتبط با برگ و میوه و فنول کل، فعالیت ضداکسایشی و ترکیبات اسانس میوه ها ارزیابی شد. صفات وزن خشک و تعداد خوشه و نیز عرض برگچه بیشترین ضریب تغییرات را در بین جمعیت های سماق داشتند. تفاوت قابل توجهی بین جمعیت ها به لحاظ صفات اندازه گیری شده وجود داشت. بیشترین وزن خوشه (27/17 گرم)، تعداد میوه در خوشه (3/732) و فنول کل (03/4 میلی گرم گالیک اسید در گرم عصاره) به ترتیب متعلق به جمعیت های کانی گویز، کانی گویز و سماقلو بود. تجزیه به مولفه-های اصلی، صفات مورد مطالعه را در شش مولفه گروه بندی کرد که در مجموع، 03/87 درصد کل واریانس بین جمعیت ها را تبیین می کردند. صفات تعداد، طول و وزن خوشه و نیز عرض درختچه با دارا بودن بیشترین ضرایب عاملی در مولفه اول، مهمترین صفات در تفکیک جمعیت ها بودند. تعداد 25 تا 35 ترکیب در اسانس میوه جمعیت های مورد مطالعه شناسایی شد که در مجموع 12/81 تا 5/96 درصد کل ترکیبات اسانس را تشکیل می دادند. ترکیب غالب اسانس در اکثر جمعیت ها، سمبرن بود که بیشترین مقدار آن (2/41 درصد) در اسانس جمعیت پاوه مشاهده گردید. بین صفات اندازه گیری شده با ویژگی های آب و هوایی و خاکی رویشگاه ها، همبستگی-های مثبت و منفی معنی داری مشاهده گردید. تجزیه کلاستر جمعیت ها براساس مجموع صفات اندازه گیری شده، جمعیت ها را در دو خوشه گروه بندی کرد: که س نه زان، سماقلو، دگاگا و کانی-گویز در یک خوشه و جمعیت های پاوه، کماله، زیویه و باخان در خوشه ای دیگر قرار گرفتند. نتایج این پژوهش می تواند ما را در تعیین جمعیت برتر و نیز شرایط محیطی مناسب جهت اهلی-سازی و کشت و کار سماق کمک نماید.
-
تاثیر اسید سالیسیلیک و فنیلآالنین بر میزان کلشیسین گلحسرت سفید kotschyi Colchicum( (Boiss در شرایط کشت درون شیشهای
1400یکی از مهم ترین اعضای خانواده Colchicaceae گل حسرت سفید (Colchicum kotschyi Boiss.) است. محل پراکنش این گیاه، عراق، ترکیه و مناطق مختلف جغرافیایی ایران معرفی شده است. مهم ترین ترکیبات گل حسرت آلکالوئیدهای کلشی سین و کولشی فولین می باشد. این آلکالوئیدها در طب سنتی و تجارت مورد استفاده قرار می گیرند. این گیاه در درمان بیماری های نقرس، سرطان و جذام کاربرد دارد. هدف از این پژوهش بررسی اثر سالیسیلیک اسید و فنیل آلانین بر خصوصیات مورفو-فیزیولوژیکی و کمیت و کیفیت متابولیت های ثانویه در کالوس گل حسرت سفید در شرایط درون شیشه ای بود. این تحقیق در قالب 2 آزمایش جداگانه طراحی و اجرا گردید. در آزمایش اول جهت القای کالوس از 5 ریزنمونه ی (برگ، غلاف برگ، بذر، ساقه گل دهنده و کورم) روی دو محیط کشت MS و B5 حاوی ترکیبات هورمونی مختلف استفاده شد. ترکیبات و نسبت های هورمون های شامل: IBA، Kinetin، BA، NAA و 2-4-D بود. که حاوی 11 ترکیب هورمونی (Control،2-4-D (0/5) + BA (0/5 )،2-4-D (0/5) + Kinetin (0/5) ، NAA (1) + BA (0/5)، NAA (1) + BA (1)، NAA (2) + BA (1)، NAA (1) + Kinetin (0/5)، NAA (1) + Kinetin (1)، IBA (2) + BA (0/5)،IBA (2) + Kinetin (0/5) ، IBA (2/5) + Kinetin (0/5)) را در برداشت که به طور جداگانه در هر دو محیط کشت پایه MS وB5 به صورت فاکتوریل بر پایه طرح کاملا تصادفی در 3 تکرار اجرا شد. نتایج نشان داد که بهترین محیط کشت، اندام و ترکیب هورمونی(از نظر رنگ، جنس کالوس و کالوس و درصد زنده مانی کالوس) متعلق به اندام کورم روی محیط کشت B5 حاوی ترکیب هورمونی IBA (2/5) + Kinetin (0/5) با 94 درصد کالوس زایی بود. آزمایش دوم نیز به صورت فاکتوریل بر پایه طرح کاملا تصادفی با دو عامل سالیسیلیک اسید (صفر، 20 و 40 میلی گرم در لیتر) و فنیل آلانین (صفر، 10، 30 و 50 میکرومولار) در 6 تکرار انجام گرفت. نتایج نشان داد تیمارهای سالیسیلیک اسید و فنیل آلانین باعث افزایش وزن تر و خشک، حجم، فنول کل، فلاونوئید و فعالیت ضد کسایشی کل نسبت به شاهد شد. همچنین نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل کروماتوگرافی مایع با کارایی بالا (HPLC) نشان داد که بیشترین مقدار کلشی سین (34 میلی گرم در گرم وزن خشک) در تیمار 40 میلی گرم در لیتر سالیسیلیک اسید و بیشترین مقدار کولشی فولین (18 میلی گرم در وزن خشک) در تیمار ترکیبی (10 میکرومولار فنیل آلانین + 20 میلی گرم در لیتر سالیسیلیک اسید) به دست آمد.
-
ارزیابی تنوع مورفولوژیکی و فیتوشیمیایی جمعیت های مختلف پونه (Mentha longifolia L.)
1400پونه (Mentha longifolia L.) گیاهی است چندساله و معطر از خانواده نعناعیان که دارای خواص دارویی ارزشمندی می باشد. در مطالعه حاضر، به منظور بررسی ویژگی فیتوشیمیایی و مورفولوژیک و همبستگی بین این ویژگی با شرایط رویشگاه، 20 جمعیت پونه از مناطق مختلف غرب ایران و اقلیم کردستان عراق جمع آوری و از نظر درصد و ترکیبات اسانس، فنل کل و فعالیت ضد اکسایشی و 24 صفت مورفولوژیک کمی و کیفی ارزیابی شدند. نتایج نشان داد که تنوع بسیار زیادی از نظر ویژگی های فیتوشیمیایی به ویژه درصد اسانس بین جمعیت ها وجود داشت. بیش ترین و کمترین میانگین درصد اسانس به ترتیب متعلق به جمعیت های خبات (5/49 درصد) و دیواندره (1/54 درصد) بود. به لحاظ ویژگی مورفولوژیک نیز تنوع بالایی در بین جمعیت ها مشاهده گردید. تعداد برگ و عرض برگ همبستگی مثبت معنی داری با درصد اسانس نشان دادند. تجزیه به عامل ها بر اساس مجموع صفات اندازه گیری شده، صفات را در 10 مولفه قرار داد که در مجموع 76/88 درصد کل واریانس بین جمعیت ها را تبیین می کردند. صفات درصد اسانس و عرض برگ با دارا بودن بیش ترین ضرایب عاملی در مولفه اول، مهم ترین صفات در تفکیک جمعیت ها بودند. بین درصد اسانس با ارتفاع از سطح دریا، همبستگی منفی و بین درصد اسانس با میانگین دمای ماهیانه رویشگاه ها، همبستگی مثبت معنی داری مشاهده گردید. در مجموع، 33 ترکیب در اسانس جمعیت ها شناسایی گردید که تعداد و نوع ترکیبات و نیز ترکیبات غالب اسانس جمعیت ها تا حدودی با هم متفاوت بودند، در جمعیت های ایسیوه، هریر و دربندیخان، ترکیبات 1و8-سینئول و ایزوپولگیل استات، در جمعیت های سونی، خرم آباد، دیواندره و مهاباد، پولگون و ایزوپولگیل استات، در جمعیت های سروچاوه، بازیان، چوارتا، تق تق و بوکان، پولگون و 1و8-سینئول، در جمعیت شقلاوه، ترپینولن و 4-متیل،1و4-هپتادین، در جمعیت خبات، منتون و پولگون، در جمعیت های مریوان و بروجرد، پولگون و پیپریتنون اکساید، در جمعیت سنندج، پیپریتنون و پیپریتنون اکساید، در جمعیت کرمانشاه، بورنیل استات و پیپریتنون اکساید، در جمعیت کامیاران، پولگون و پیپریتنون و در جمعیت سقز، پولگون و لیمونن ترکیبات غالب اسانس بودند. تجزیه کلاستر بر اساس مربع فاصله اقلیدسی و روش وارد مجموع صفات اندازه گیری شده، جمعیت ها را در سه خوشه مجزا قرار داد که فاصله آن ها از یکدیگر ارتباطی با فاصله جغرافیایی آن ها نداشت. برای شناسایی دقیق جمعیت برتر به لحاظ صفات مورفولوژیکی و یا فیتوشیمیایی بایستی تمام جمعیت ها در شرایط یکسان کشت و مورد مقایسه قرار گیرند.
-
تاثیر سدیم پیرووات و گلوکز بر برخی خصوصیات مورفو- فیزیولوژیکی و فیتوشیمیایی پینه زعفران زاگرسی (Crocus cancellatus subsp damascenus) در شرایط درون شیشه ای
1400زعفران زاگرسی (Crocus cancellatus subsp damascenus) متعلق به خانواده زنبق (Iridaceae) است. مهم ترین ترکیبات زعفران شامل کروسین (عامل رنگ)، پیکروکروسین (عامل طعم) و سافرانال (عامل عطر) می باشد. با توجه به اهمیت این ترکیبات در صنایع غذایی و داروسازی هدف از این پژوهش بررسی اثر سدیم پیرووات و گلوکز بر خصوصیات مورفو- فیزیولوژیکی و کمیت و کیفیت متابولیت های ثانویه کالوس زعفران زاگرسی در شرایط درون شیشه ای بود. این تحقیق در قالب 3 آزمایش طراحی و اجرا گردید. آزمایش اول جهت بهینه سازی محیط کشت پایه به صورت فاکتوریل بر پایه طرح کاملاً تصادفی با دو فاکتور محیط کشت (MS, 1/2MS,1/2 B5 ,B5) و ترکیبات هورمونی شامل: اکسین ها (NAA ( 3 و 5 میلی گرم در لیتر), IBA ( 3 و 5 میلی گرم در لیتر) و 2,4-D (2 میلی گرم در لیتر) و یک نوع سیتوکینین BA ( نیم میلی گرم در لیتر) اجرا شد. نتایج نشان داد که بهترین محیط کشت پایه جهت کالوس زایی زعفران، محیط کشت 1/2MS است. آزمایش دوم جهت دستیابی به بهترین ترکیبات هورمونی بر پایه طرح کاملاً تصادفی طراحی گردید. نتایج مشخص نمود که بهترین ترکیب هورمونی جهت کالوس زایی، واکشت و نگهداری کالوس ها، ترکیب هورمونی (3 میلی گرم در لیتر)NAA و (نیم میلی گرم در لیتر) BA با 70 درصد بود. آزمایش 3 به صورت فاکتوریل بر پایه طرح کاملاً تصادفی با دو عامل سدیم پیرووات (صفر، 10، 20، 50 و 100 میکرومولار) و گلوکز (15، 30، 60 و 90 گرم در لیتر) در 3 تکرار انجام گرفت. نتایج نشان داد تیمارهای سدیم پیرووات و گلوکز باعث افزایش وزن تر، وزن خشک، فنل کل، فلاونوئید و فعالیت ضد اکسایشی کل نسبت به شاهد شد. همچنین با توجه به نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل کروماتوگرافی مایع با کارایی بالا (HPLC) بیشترین مقدار کروسین 30 میلی گرم در گرم وزن خشک در تیمار50 میکرومولار سدیم پیرووات و 30 گرم در لیتر گلوکز و بیشترین مقدار پیکروکروسین 27 میلی گرم در گرم وزن خشک در تیمار 10 میکرومولار سدیم پیرووات و 15 گرم در لیتر گلوکز بدست آمد. همچنین آنالیز HPLC مقدار سافرانال را در هیچ کدام از تیمارها مشخص ننمود.
-
ارزیابی فیتوشیمیایی عصاره الکلی برگ و غده چهار گونه ارکید خاکزی ایران
1400استفاده از گیاهان دارویی نسبت به داروهای شیمیایی به دلیل موثرتر بودن و نیز عوارض جانبی کمتر در حال افزایش است. از همین رو مطالعه این گیاهان از اهمیت خاصی در علم پزشکی برخوردار است. ارکیدها گیاهانی گلدار، نهاندانه و تک لپه جز خانواده ارکیدسانان می باشند که علاوه بر اهمیت زینتی، تعداد زیادی از گونه های آن دارای خصوصیات دارویی می باشند. هدف از تحقیق حاضر مقایسه مقدار فنول و فلاونوئید کل و ظرفیت آنتی اکسیدانی عصاره متانولی و اتانولی و همچنین مقدار نشاسته و مقدار گلوکومانان چهار نوع ارکید بومی خاکزی ایرانی شاملHimantoglusum affine ، Orchis mascula، Anacamptis coriophora و Dactylorhiza umbrosa و شناسایی ترکیبات فیتوشیمیایی موجود در عصاره هیدروالکلی برگ و غده با استفاده از آنالیزGC/MS است. نتایج بدست آمده از این تحقیق به این شرح بود که مقدار فنول و فلاونوئید عصاره متانولی غده گونه O.mascula دارای بیشترین مقدار و عصاره اتانولی برگ D.umbrosa دارای کمترین مقدار بود. گونه های که مقدار فنول و فلاونوئید بیشتری داشتند دارای ظرفیت آنتی اکسیدانی بیشتری بودند هر چند در کل ظرفیت آنتی اکسیدانی بیشتر آن ها نزدیک به هم بودند. در بین دو اندام غده و برگ گیاهان مقدار فنول، فلاونوئید و ظرفیت آنتی اکسیدانی غده بیشتر از برگ بود، همچنین حلال متانول بیشتر از اتانول ترکیبات فنولی و فلاونوئید را از گیاهان استخراج کرد و ظرفیت آنتی اکسیدانی عصاره های متانولی بالاتر بود. در رابطه با مقدار گلوکومانان و نشاسته، گونه های D.umbrosa، A.coriophora، H.affine و O.mascula به ترتیب دارای بیشترین مقدار نشاسته و گونه های O.mascula، H. affine، A. coriophora و D. umbrosa به ترتیب دارای بیشترین مقدار گلوکومانان بودند. در واقع گونه های که گلوکومانان بیشتری داشتند نشاسته کمتری دارا بودند. بررسی نتایج آنالیز GC-MS نشان داد که ترکیبات فیتوشیمیایی متفاوتی در عصاره اتانولی و متانولی غده و برگ این چهار گونه وجود دارد. در واقع نوع اندام (برگ و غده) و نوع حلال (متانول و اتانول) تاثیر زیادی بر ماهیت و درصد ترکیبات فیتوشیمیایی داشت. یکی از ترکیب های شناسایی شده در این گیاهان، ترکیب 1,2,3-Propanetriol, monoacetate، که از استرهای اسید استیک حاصل از گلیسرول می باشد که استفاده گسترده ای به عنوان طعم دهنده غذا، حلال و افزودنی های غذایی دارد.
-
مقایسه ی عملکرد و خصوصیات فیتوشیمیایی تعدادی از گونه-های مرزه بومی ایران تحت شرایط آبی و دیم
1400شناسایی گیاهان مقاوم به کم آبی که دارای بازده اقتصادی بالایی نیز باشند، می تواند موجب افزایش بهره وری تولید در شرایط دیم باشد. مرزه (Satureja sp.) از گیاهان دارویی پرکاربرد خانواده نعناع (Lamiaceae) می باشد که تنوع گونه ای زیادی دارد. در این پژوهش برخی از ویژگی های عملکردی، فیتوشیمیایی و نیز میزان تحمل به کم آبی تعدادی از گونه های بومی مرزه مورد ارزیابی قرار گرفت. پژوهش مذکور در سال 1397 در مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی استان کردستان در قالب کرت های خرد شده بر پایه طرح بلوک کامل تصادفی در سه تکرار اجرا شد. کرت های اصلی شامل تیمارهای آبیاری (هر هفته یکبار) و عدم آبیاری (دیم) بوده و کرت های فرعی شامل پنج گونه مرزه بومی ایران شامل، مرزه بختیاری (Satureja bachtiarica)، مرزه سهندی (Satureja sahendica)، مرزه سنبله ای (spicigera Satureja)، مرزه گل درشت (macrantha Satureja) و مرزه جنگلی (Satureja mutica) بودند. برداشت در مرحله ی گلدهی و اسانس گیری توسط کلونجر به مدت سه ساعت انجام گرفت. صفات ارتفاع گیاه، عرض بوته، وزن تر کل بوته، وزن خشک ساقه، وزن خشک گل و برگ، وزن ماده خشک کل، درصد اسانس، فنول کل و ظرفیت ضد اکسایشی تحت تاثیر معنی دار تیمار آبیاری قرار گرفتند. همچنین صفات ارتفاع گیاه، عرض بوته، وزن تر کل بوته، وزن خشک ساقه، وزن خشک گل و برگ، وزن ماده خشک کل، درصد اسانس، ظرفیت ضد اکسایشی و فنول تحت تاثیر تیمار گونه قرار گرفتند. اما تنها صفت درصد اسانس و ظرفیت ضد اکسایشی تحت تاثیر اثر متقابل آبیاری×گونه قرار گرفتند. کل ترکیبات شناسایی شده اسانس 28 ترکیب و بیشترین تعداد ترکیبات شناسایی شده مربوط به مرزه سهندی تیمار آبی و دیم، و مرزه جنگلی تیمار دیم با 26 ترکیب شناسایی شده بود. همچنین بالاترین مقدار اجزای اسانس مربوط به گونه ی مرزه جنگلی در تیمار دیم بوده است. ترکیبات پی-سیمن، گاما- ترپینن، تیمول و کارواکرول ترکیبات غالب مشترک در همه گونه های مورد مطالعه بودند. بیشترین مقدار پی-سیمن (75/20±12/24)، گاما-ترپینن (82/0±28/21)، تیمول (56/4±34/49) و کارواکرول (98/5±32/60) به ترتیب در تیمار دیم گونه های سهندی، جنگلی، گل درشت و بختیاری مشاهده شد . شاخص های MP، GMP، STI و HAM، شاخص های برتر جهت تفکیک و شناسایی گونه های برتر از لحاظ تحمل به کم آبی تشخیص داده شدند. بر اساس شاخص های تنشی ارزیابی شده، گونه ی S. spicigera متحمل ترین گونه به شرایط دیم تشخیص داده شد.
-
بررسی اثر سمیت سلولی و فعالیت ژلاتیناز در سلول های سرطان سینه ی انسانی رده ی MDA-MB-231 تیمار شده با اسانس آویشن دنایی
1400سرطان سینه یکی از شایع ترین سرطان ها در میان زنان است که از تکثیر بی رویه ی سلول های اپی-تلیال پستان ایجاد می شود. شیمی درمانی یکی از متداول ترین روش درمانی سرطان سینه است که با عوارض جانبی بسیار زیادی مانند مرگ سلول های سالمِ در حال تکثیر و مقاومت دارویی همراه است. تلاش برای یافتن ترکیبات جدید و فاقد عوارض جانبی ضروری به نظر می رسد. یکی از راهکارها، جستجوی ترکیبات ضدسرطانی جدید در منابع طبیعی و گیاهی است. آویشن دنایی با نام علمی Thymus daenensis Celak. یکی از گیاهان دارویی متعلق به خانواده یLamiaceae است که حاوی ترکیبات دارویی ارزشمندی است. در این پژوهش برای اولین بار اثر غلظت های مختلف اسانس آویشن دنایی بر دو رده ی سلولی سرطان سینه شامل MDA-MB-231 و MCF-7 در مدت زمان های 24 و 48 ساعت در کشت تک لایه و کشت سه بعدی با تست MTT بررسی شد. نتایج نشان داد که اسانس آویشن دنایی به صورت وابسته به غلظت و وابسته به زمان مرگ سلولی را در هر دو رده ی سلولی القا می کند. IC50 اسانس در کشت سه بعدی بیشتر از کشت تک لایه بود که نشانگر مقاومت سلول های اسفروئیدی به مرگ سلولی است. رده ی سلولی L929 به عنوان سلول سالم، مقاومت بیشتری در برابر اثر سمیت سلولی اسانس داشت که نشان دهنده ی اثر قوی تر اسانس بر سلول های سرطانی است. هم چنین در این پژوهش، اثر اسانس بر فعالیت ماتریکس متالوپروتئینازهای خارج سلولیِ -2 و -9 با روش زایموگرافی مورد بررسی قرار گرفت. این آنزیم ها به علت توانایی هیدرولیز ماتریکس خارج سلولی می-توانند نقش مهمی را در بروز و متاستاز سرطان سینه داشته باشند. فعالیت ماتریکس متالوپروتئیناز-2 در محیط کشت سلول های MDA-MB-231 تیمار شده با غلظت های 2/0 و 5/0 میلی گرم در میلی لیتر اسانس، کاهش معناداری در مقایسه با کنترل داشت. فعالیت ماتریکس متالوپروتئیناز-9 هم در محیط کشت سلول های MDA-MB-231 تحت تیمار اسانس با غلظت 5/0 میلی گرم در میلی لیتر نسبت به کنترل کاهش معناداری داشت. علاوه بر خاصیت ضدسرطانی، خاصیت ضد اکسایشی اسانس با روش ABST بررسی شد. اسانس دارای فعالیت ضد اکسایشی بود. تیمول (79/32%)، متیل اترکارواکرول (307/8%)، پارا-سیمن (024/7%)، بتا-کاریوفیلن (023/7%) و کاریوفیلن اکسید (390/6%) ترکیبات غالب اسانس آویشن دنایی بودند. نتایج این پژوهش نشان داد که اسانس آویشن دنایی یک منبع غنی از ترکیبات با اثر مهاری بر تکثیر سلول های سرطان سینه و فعالیت ضداکسایشی است.
-
اثر عصاره ی متانولی پیاز Crocus cancellatus subsp. damascenus (Herb.) B.Mathew بر تکثیر سلولی و فعالیت ژلاتیناز در سلول های سرطان سینه ی انسانی
1399سرطان سینه یک بیماری پیچیده است که دومین عامل مرگ ومیر زنان در سراسر جهان می باشد. شیمی درمانی یکی از متداول ترین روش درمانی سرطان سینه هستند که با عوارض جانبی بسیار زیادی مانند مرگ سلول های سالمِ در حال تکثیر و مقاومت دارویی همراه است. تلاش برای یافتن ترکیبات بهتر و فاقد عوارض جانبی ضروری به نظر می رسد. یکی از راهکارها، جستجوی ترکیبات ضدسرطانی جدید در منابع طبیعی و گیاهی است. زعفران زاگرس با نام علمی Crocus cancellatus subsp. damascenus (Herb.) B.Mathew یکی از گونه های جنس Crocus است که در منطقه زاگرس می روید. بر این اساس در این پژوهش برای اولین بار اثر سیتوتوکسیک کلاله و بنه ی زعفران زاگرس بر دو رده ی سلولی سرطان سینه شامل MDA-MB-231 و MCF-7 بررسی شد. ابتدا عصاره ی اتانولی از کلاله و عصاره ی متانولی از بنه ی زعفران زاگرس تهیه شد. سپس اثر غلظت های مختلف عصاره ها بر بقای هر دو رده ی سلولی در مدت زمان های 24 و 72 ساعت در کشت تک لایه و کشت سه بعدی با تست MTT بررسی شد. نتایج نشان داد که عصاره ها به صورت وابسته به غلظت و وابسته به زمان سبب مرگ هر دو رده ی سلولی می شوند. اثر سیتوتوکسیک عصاره ی کلاله بیشتر از عصاره ی بنه بود. IC50های عصاره ها در کشت سه بعدی بیشتر از کشت تک لایه بودند که نشانگر مقاومت سلول-های اسفروئیدی به مرگ سلولی است. هم چنین در این پژوهش، اثر عصاره ها بر فعالیت ماتریکس متالوپروتئینازهای خارج سلولیِ -2 و -9 با روش زایموگرافی مورد بررسی قرار گرفت. این آنزیم ها به علت توانایی هیدرولیز ماتریکس خارج سلولی می توانند نقش مهمی را در بروز و متاستاز سرطان پستان داشته باشند. اثر عصاره ها بر فعالیت متالوپروتئینازهای -2 و -9 مانند دوکسوروبیسین (داروی مورد استفاده به عنوان کنترل مثبت) بود. بررسی عصاره ی اتانولی کلاله با استفاده از GC-MS، وجود 28 ترکیب را نشان داد که شناخته شده ترین آنها، اسید چرب اشباع پالمیتیک و اسیدهای چرب غیراشباع اسید لینولئیک، متیل لینولئیک اسید، اولئیک اسید و استئاریک اسید و هم چنین سافرانال بود. وجود سافرانال در عصاره با روش LC-MS هم تائید شد. ترکیب پیکروکروسین هم در عصاره ی اتانولی کلاله با روش LC-MS/MS شناسایی شد. علاوه بر خاصیت ضدسرطانی، خاصیت آنتی اکسیدانتی هر دو عصاره ی بنه و کلاله با روش ABST بررسی شد. عصاره ها فاقد فعالیت آنتی اکسیدانتی بودند. نتایج این پژوهش نشان می دهد که زعفران زاگرس حاوی ترکیب (ترکیبات) با اثر مهاری بر تکثیر سلول های سرطان سینه است.
-
تاثیر نیتریک اکسید (NO) بر تقسیم سلولی و میزان برخی از متابولیت های ثانویه گیاهHymenocrater longiflorus Benth. در شرایط کشت سلولی
1399امروزه تقاضای مصرف کنند گان برای استفاده ی کمتر از نگهدارنده های مواد غذایی مصنوعی در سراسر جهان افزایش یافته است . بنابر این تحقیقات بر روی گیاهان دارویی برای استخراج آنتی اکسیدان های طبیعی وکم هزینه متمرکز شده اندکه می توانند جایگزین مواد افزودنی مصنوعی شودکه ممکن است سرطان زا و سمی باشند. در این زمینه روغن های ضروری و عصاره های مختلف گیاهان به عنوان ترکیبات ضد میکروبی، ضد قارچی و آنتی -اکسیدان توجه زیادی را به خود جلب کرده و اساس بسیاری از برنامه های کاربردی شامل حفظ مواد غذایی خام و فراوری شده و پزشکی و دارو را تشکیل داده است. تجزیه و تحلیل کروماتوگرافی و طیف سنجی جرمی (GC-MS) حضور87 ماده در اسانس H . longiflorus را نشان داده است. اجزای اصلی اسانس این گیاه شامل آلفا پینن (16/%10) ، 1 و 8 سینئول (53/1 %) و لینالول (98/2 %) می باشد. قسمت های هوایی این گیاه به عنوان ضد التهاب، آرامبخش و ضد آلرژی برای بیماری های پوستی در طب سنتی استفاده می شوند. اخیراً اثرات ضد میکروبی، ضد قارچی وآنتی اکسیدانی این گیاه نیز به اثبات رسیده است
-
مقایسه ی عملکرد و خصوصیات فیتوشیمیایی رازیانه بومی و رقم اصلاح شده ی شوروک شاری تحت تاثیر محلول پاشی کلات های آهن و روی
1399رازیانه (Foeniculum vulgare Mill.) کاربردهای زیادی در صنایع دارویی و غذایی دارد. با توجه به نقش موثر عناصر ریزمغذی در عملکرد کمی و کیفی گیاهان دارویی، تاثیر محلول پاشی با غلظت های مختلف کلات آهن (شاهد(صفر)، 5/1 و 3 گرم در لیتر) و کلات روی (شاهد (صفر)، 5/1 و 3 گرم در لیتر) بر خصوصیات مورفولوژیکی و عملکردی، اجزا و محتوای اسانس، میزان فنول و فعالیت ضداکسایشی رازیانه ی بومی و اصلاح شده (رقم شوروک شاری) ارزیابی گردید. آزمایش به صورت کرت های دوبار خرد شده درقالب طرح بلوک کامل تصادفی با سه تکرار در سال 1397 در دانشگاه کردستان انجام گرفت. اثر متقابل سه گانه کلات آهن، کلات روی و نوع رقم تاثیر معنی داری بر هیچ کدام از صفات نداشتند. کلات روی بر اکثر صفات مورفولوژیکی تاثیر معنی داری داشت و بیشترین محتوای اسانس (06/5%) و عملکرد اسانس (07/35 لیتر در هکتار) متعلق به تیمار 3 گرم در لیتر و بیشترین عملکرد بذر (2/884 کیلوگرم در هکتار) متعلق به تیمار صفر کلات روی بود. اثر ساده کلات آهن بر میزان فنول و فعالیت ضداکسایشی تاثیر معنی داری داشت طوری که بیشترین میزان فنول و فعالیت ضداکسایشی (به ترتیب 61/192 میلی گرم در گرم عصاره خشک و 106/0 میلیگرم در میلی لیتر) در غلظت 3 گرم در لیتر کلات آهن بدست آمدند. رقم تاثیر معنی داری براکثر صفات داشت، طوری که بیشترین میانگین تعداد چتر در بوته، عملکرد بذر و عملکرد اسانس (به ترتیب 29/25، 26/765 کیلوگرم در هکتار و 27/34 لیتر در هکتار)، متعلق به رازیانه ی بومی بود و بیشترین میزان فنول و فعالیت ضداکسایشی (به ترتیب 23/176 میلی گرم در گرم عصاره خشک و 106/0 میلی گرم در میلی لیتر) متعلق به رازیانه شوروک شاری بود. اثر متقابل کلات آهن و کلات روی تنها بر قطر بذر، اثر متقابل کلات روی و نوع رقم تنها بر تعداد چترک و اثر متقابل کلات آهن و نوع رقم تنها بر فعالیت ضداکسایشی تاثیر معنی داری داشتند. نتایج آنالیز اسانس ها نشان داد که در هر دو نوع رازیانه، ای -آنتول به عنوان جزء غالب اسانس بود. در نهایت از بین تیمارهای کودی اعمال شده، تیمار 3 گرم در لیتر کلات روی و تیمار صفر کلات روی و همچنین از بین دو نوع رازیانه ی کشت شده، رازیانه ی بومی ازلحاظ صفات رویشی، عملکرد بذر، عملکرد اسانس و درصد اسانس برتر شناخته شدند و رازیانه ی شوروک شاری از لحاظ میزان فنول و فعالیت ضداکسایشی به عنوان رقم شاخص تر در این پژوهش بود.
-
تاثیر کوددهی، زمان برداشت و خشک کردن بر عملکرد و خصوصیات فیتوشیمیایی رزماری
1398رزماری (L. Rosmarinus officinalis) یکی از گیاهان دارویی خانواده نعناعیان (Lamiaceae) است که کاربردهای فراوانی در صنایع دارویی و آرایشی - بهداشتی دارد. بهینه سازی شرایط کاشت، برداشت و پس از برداشت به منظور دستیابی به بالاترین کمیت و کیفیت ماده موثره امری ضروری است. تحقیق حاضر به منظور بررسی تاثیر کودهای نیترات پتاسیم و فسفات نیترات آمونیوم، زمان های مختلف برداشت طی روز و روش های مختلف خشک کردن بر خصوصیات عملکردی و فیتوشیمیایی رزماری، در دو آزمایش جداگانه در سال های 1398 - 1397 در دانشکده کشاورزی دانشگاه کردستان انجام گرفت. آزمایش اول در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تیمار (بدون مصرف کود (شاهد)، 120 کیلوگرم در هکتار نیترات پتاسیم و 120 کیلوگرم در هکتار فسفات نیترات آمونیوم) در سه تکرار و آزمایش دوم به صورت فاکتوریل بر پایه طرح بلوک های کامل تصادفی با دو فاکتور زمان برداشت در سه سطح (قبل از طلوع آفتاب، ظهر و پس از غروب آفتاب) و روش خشک کردن در سه سطح (سایه، آون 60 درجه سلسیوس و مایکروویو توان 180 وات) در سه تکرار اجرا گردید. بر اساس نتایج به دست آمده، تیمار کودی بر عملکرد و اجزای عملکرد تاثیر معنی داری نداشت، در حالی که بالاترین درصد (15/1 درصد) و عملکرد (84 لیتر در هکتار) اسانس و بیشترین میزان ترکیبات فنولی (81/214 میلی گرم گالیک اسید در گرم عصاره خشک) مربوط به کاربرد کود شیمیایی فسفات نیترات آمونیوم بود. همچنین بالاترین درصد اسانس (12/1 درصد) از گیاهان برداشت شده قبل از طلوع آفتاب و خشک شده در سایه به دست آمد، در حالی که بیشترین میزان ترکیبات فنولی (21/215 میلی گرم گالیک اسید در گرم عصاره خشک) و کمترین میزان پتانسیل آنتی اکسیدانی (85/31 میکروگرم عصاره خشک در میلی لیتر متانول) مربوط به گیاهان برداشت شده در ظهر و خشک شده در سایه بود. کوتاهترین مدت زمان خشک شدن (4/20 دقیقه) به گیاهان برداشت شده قبل از طلوع آفتاب و خشک شده با مایکروویو اختصاص داشت. تعداد، نوع و میزان ترکیبات اسانس در تیمارهای مختلف اعمال شده با هم متفاوت بودند. بنابراین، بسته به نوع استفاده از اسانس، می توان تیمار مناسب را اعمال کرد. به طور کلی و بر اساس مجموع صفات اندازه گیری شده، استفاده از کود شیمیایی فسفات نیترات آمونیوم، برداشت قبل از طلوع آفتاب و هنگام ظهر و خشک کردن در سایه، در کشت و فرآوری رزماری پیشنهاد می گردد.
-
مدل سازی و بهینه سازی استخراج مواد موثره گیاه رزماری به کمک مایکروویو با استفاده از روش سطح پاسخ (RSM)
1398توسعه روش های نوین برای استخراج اسانس از گیاهان دارویی روز به روز در حال گسترش است است. هدف از این پژوهش، پیاده سازی و ارزیابی سامانه استخراج اسانس به کمک انرژی مایکروویو می باشد. سامانه توسعه داده شده دارای بخش های مانند آون مایکروویو، کندانسور، بالن تقطیر و سامانه جمع آوری اسانس می باشد. برای طراحی آزمایش های لازم برای ارزیابی سامانه اسانس گیری توسعه داده شده از روش سطح پاسخ با طرح مرکب مرکزی (CCD) استفاده شد. 13 آزمایش با سه سطح توان (300، 600 و 900 وات) و سه سطح زمان (5 دقیقه، 20 دقیقه و 35 دقیقه) برای اندازه گیری بازده اسانس استخراجی در نظر گرفته شد. بازده اسانس استخراجی به کمک روش سطح پاسخ مدل سازی و بهینه سازی شد. همچنین کیفیت و درصد ترکیبات استخراجی در هر تیمار آزمایشی به کمک کروماتوگرافی طیف سنج جرمی (GC-MS) تعیین گردید. بازده و کیفیت اسانس استخراجی توسط کلونجر هم به عنوان یک تیمار شاهد در نظر گرفته شد. نتایج نشان داد که مدل درجه دو توانی قادر است بازده اسانس را با R2، R2Adj, R2Pre بترتیب با مقادیر 9590/0، 9459/0 و8864/0 پیش بینی کند. همچنین نتایج بهینه سازی نشان داد که توان 866 وات و زمان 34 دقیقه بعنوان شرایط بهینه کاری سامانه اسانس گیری بدست آمد که با این شرایط کاری بازده اسانس استخراجی به 37/0 رسید. همچنین تجزیه و تحلیل اسانس های استخراج شده توسطGC-MS نشان داد در تیمارهای مختلف تعداد و درصد ترکیبات غالب بدست آمده متفاوت هستند. در تیمار 900 وات، ترکیبات غالب اسانس عبارتند بودند از کاریوفیلن، بورنئول، وربنون و کاریوفیلن اکساید در حالیکه که در تیمارهای 300 و 600 وات به همراه کلونجر ترکیبات غالب عبارت بودند از آلفاپینن، کامفن، کامفور.
-
پاسخ های فیزیولوژیکی و فیتوشیمیایی رازیانه (Foeniculum vulgare Mill.) به سدیم نیترو پروساید (SNP) و گاما آمینوبوتیریک اسید (GABA)
1398فواید میوه ها و سبزی ها در ترکیب رژیم غذایی انسان به خوبی شناخته شده است سبزی ها قسمت های تازه و خوراکی گیاهان علفی هستند و برای حفظ سلامتی و پیشگیری از بیماریها بسیار مفید و ارزشمند میباشند. با توجه به اهمیت رازیانه به عنوان یک سبزی و یک گیاه دارویی و نقش تنظیم کننده های رشد گیاهی در بهبود رشد و عملکرد و تغییر در کمیت و کیفیت متابولیت های ثانویه، تحقیق حاضر با هدف مطالعهی بررسی تاثیر SNP و GABA بر صفات مورفو-فیزیولوژیکی رازیانه و بررسی تاثیر SNP و GABA بر میزان و اجزای اسانس اندام های رویشی رازیانه صورت گرفت. این تحقیق در قالب طرح کاملا تصادفی و با اجرای تیمارها بهصورت دو آزمایش جدا اجرا شد. در آزمایش اول اثر GABA در 3 سطح (صفر، 5 و 10 میلی مولار) و در آزمایش دوم اثر SNP در 3 سطح (صفر، 25/1 و 5/2 میلی مولار) بررسی شد. نتایچ حاصل از این آزمایش نشان داد که تیمارهای GABA و SNP باعث تغییر در خصوصیات مورفولوژیکی و فیزیولوژیکی گیاه رازیانه گردیدند. هر دو غلظت سدیم نیتروپروساید و گاما آمینو بوتیریک اسید رشد گیاه و خصوصیات رویشی گیاه رازیانه از جمله تعداد برگ، طول و عرض برگ، قطر ساقه، حجم ریشه، وزن تر اندامهای هوایی و ریشه و وزن خشک ساقه و برگ را بهبود بخشید. همچنین شاخص های فیزیولوژیکی از جمله فنول کل، فلاونوئید برگ و گل آذین، فعالیت ضد اکسایشی برگ و گل آذین، کلروفیل a، b و کلروفیل کل و کاروتنوئید در هر دو تیمار GABA و SNP افزایش معنی داری را نشان داد. ارتفاع گیاه در هر دو تیمار GABA بهطور معنیداری افزایش یافت اما SNP تنها در غلظت 5/2 میلیمولار روی ارتفاع گیاه تاثیرگذار بود. علاوه بر این تعداد چتر در تیمار SNP در غلظت 25/1 و 5/2 میلی مولار و در غلظت 10 میلیمولار GABA افزایش معنی-داری را نشان داد. از نظر تاثیر این تیمارها روی ترکیبات فیتوشیمیایی رازیانه تیمارهای GABA و SNP در غلظت 25/1 و 5/2 میلی مولار، باعث افزایش معنی داری در تعداد ترکیبات فیتوشیمیایی رازیانه در مقایسه با تیمار شاهد شدند
-
تاثیر سیمواستاتین و اسید سالیسیلیک بر برخی ویژگی های مورفو- فیزیولوژیکی و فیتوشیمیایی مرزه اورامانی (Satureja avromanica Maroofi) در شرایط درون شیشه ای
1396مرزه اورامانی (Satureja avromanica Maroofi) گیاهی دارویی متعلق به تیره نعناعیان (Lamiaceae) و بومی استان کردستان بوده که شدیداً در معرض خطر انقراض است. اسانس این گیاه به دلیل تیمول بالایی که دارد، بسیار ارزشمند است. لذا بررسی روش های مختلف ازدیاد و بهبود کمی و کیفی اسانس این گیاه ضروری به نظر میرسد. تحقیق حاضر باهدف بررسی تاثیر غلظت های مختلف سیمواستاتین و اسید سالیسیلیک بر برخی ویژگی های مورفو- فیزیولوژیکی و فیتوشیمیایی این گیاه در سیستم درون شیشه ای انجام گرفت. این آزمایش به صورت فاکتوریل بر پایه طرح کاملاً تصادفی با دو عامل سیمواستاتین (5، 10 و 20 میکرومولار) و اسید سالیسیلیک (1/0، 3/0 و 5/0 میلی مولار) و چهار تکرار طراحی گردید. نتایج نشان داد که تیمارهای سیمواستاتین و اسید سالیسیلیک موجب افزایش وزن خشک، طول شاخه، سطح برگ، محتوای رنگیزههای فتوسنتزی، پایداری غشای، پرولین، فنول کل و فلاونوئید کل، فعالیت ضداکسایش کل، پروتئینهای محلول کل، فعالیت آنزیمهای سوپراکسید دیسموتاز و پراکسیداز شد. درحالی که تیمارهای سیمواستاتین و اسید سالیسیلیک تعداد شاخه، محتوای مالون دی آلدئید، پراکسیدهیدروژن و فعالیت آنزیم پلیفنول اکسیداز را کاهش دادند. غلظتهای 20 میکرومولار سیمواستاتین و 5/0 میلیمولار اسید سالیسیلیک اثر مناسبتری نسبت به سایر غلظتهای مورداستفاده بر بهبود ویژگیهای مورفو- فیزیولوژیکی و فیتوشیمیایی مرزه اورامانی داشتند. در بین اثرات متقابل سیمواستاتین و اسید سالیسیلیک فقط در تیمارهای 5 میکرومولار سیمواستاتین + 1/0 میلیمولار اسید سالیسیلیک و 5 میکرومولار سیمواستاتین و 3/0 میلیمولار اسید سالیسیلیک سبب بهبود ویژگیهای گیاه مرزه اورامانی شدند. درحالی که سایر تیمارهای متقابل موجب عدم رشد گیاه و درنهایت از بین رفتن ریز نمونه ها شدند. نتایج حاصل از این آزمایش نشان داد که تیمار سیمواستاتین و اسید سالیسیلیک هرکدام به تنهایی میتوانند به حفظ بقا و نیز بهبود ویژگیهای مورفو- فیزیولوژیکی و فیتوشیمیایی کمک کنند.
-
بررسی اثر نوع محیط کشت و هیومیک اسید بر عملکرد و کیفیت میوه توت فرنگی در طول دوره برداشت تحت شرایط کشت بدون خاک
1396توت فرنگی یکی از مهم ترین محصولات باغبانی در ایران و جهان به شمار می رود. کشت توت فرنگی به دلیل دارا بودن ویتامین ث، منگنز، پتاسیم، اسیدفولیک، آنتوسیانین ها، فلاونول ها و فلاونویید ها دارای اهمیت اقتصادی و تغذیه ای است. به منظور بررسی اثر اسیدهیومیک در سه سطح )صفر، 300 و 600 میلی گرم در لیتر)، محیط کشت در دو سطح ( کوکوپیت و پرلیت به نسبت مساوی، پوکه ریز و درشت به نسبت مساوی) و زمان برداشت در سه سطح (15 فروردین تا 15 اردیبهشت، 15 اردیبهشت تا 15 خرداد، 15 خرداد تا 15 تیر) بر ویژگی های کمی وکیفی توت فرنگی رقم آروماس، آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با 18 تیمار و 3 تکرار در گلخانه دانشکده کشاورزی دانشگاه کردستان انجام گرفت. در این آزمایش کربوهیدرات های محلول کل برگ و طوقه، پروتئین های محلول کل برگ و طوقه، عملکرد، عناصر معدنی (نیتروژن، فسفر، پتاسیم، کلسیم، آهن، منیزیم، بُر، مس، روی و منگنز) و برخی خصوصیات میوه (تعداد میوه، وزن تک میوه، نوع میوه در سه درجه (1، 2 و3)، سفتی، اسیدیته کل، مواد جامد محلول میوه، ویتامین ث، شاخص های رنگی، کربوهیدرات، پروتئین، آنتوسیانین، فنول کل، فلاونوئید و ظرفیت ضد اکسایشی) اندازه گیری شدند. نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد بیشترین مقدار کربوهیدراتهای محلول کل برگ و طوقه مربوط به تیمار هیومیکاسید با غلظت 600 پی پیام در محیط کشت کوکوپیت پرلایت بود. بیش ترین مقدار پروتئینهای محلول کل برگ و طوقه در تیمار300 پیپیام هیومیکاسید در محیط کشت کوکوپیت پرلایت مشاهده شد. بیشترین مقدار کلسیم مربوط به شاهد در محیط کشت پوکه بود. تیمار هیومیکاسید در محیط کشت کوکوپیت پرلایت در غلظت 600 پی پی ام بطور معنیداری میزان عنصر کلسیم را افزایش داد. بیشترین مقدار عنصر آهن در تیمار هیومیکاسید با غلظت 600 پیپیام هیومیکاسید در محیط کشت کوکوپیت پرلایت مشاهده شد. در محیط کشت پوکه کاربرد تیمار 300 پیپیام هیومیکاسید نسبت به شاهد افزایش معنیداری روی مقدار آهن داشت. محیط کشت کوکوپیت پرلایت سبب افزایش معنیدار در مقدار عنصر روی شد. استفاده از تیمار هیومیکاسید در هر دو محیط کشت تفاوت معنیداری روی عنصر روی نداشت. بیشترین تعداد میوه مربوط به چین سوم محیط کشت کوکوپیت و پرلیت تیمار شده با 600 پی پی ام هیومیک اسید، بیشترین وزن تک میوه در چین دوم م
-
اثرات ضد قارچی تعدادی از اسانس های گیاهی روی عامل بیماری آنتراکنوز توت فرنگی
1396بیماری آنتراکنوز توت فرنگی توسط قارچ Colletotrichum nymphaeae ایجاد می گردد. این بیماری مهمترین بیماری توت فرنگی در جهان و ایران است و خسارت آن روی کمیت و کیفیت محصول توت فرنگی قابل توجه است. در این تحقیق تاثیر اسانس هشت گیاه شامل سیر، بومادران، اسطوخودوس، رزماری، کما، مریم گلی، پونه، علف لیمو و دو قارچکش شیمیایی بنام کاپتان و پریستین در شش غلظت مختلف برروی قارچ C. nymphaeae در شرایط آزمایشگاه و گلخانه مورد بررسی قرار گرفت. در ابتدا به روش تقطیر، با استفاده از دستگاه کلونجر اسانس گیاهان استخراج و ترکیبات اسانس ها به روش گاز کروماتوگرافی با طیف سنجی جرمی (GC-MS) شناسایی گردید. در مرحله ی بعد اثرات ضد قارچی اسانس های گیاهی به همراه قارچکش های شیمیایی بر روی میزان بازدارندگی از رشد میسیلیوم و جوانه زنی اسپور قارچ عامل آنتراکنوز توت فرنگی بررسی شد. در شرایط آزمایشگاه اسانس های مورد مطالعه روی رشد میسیلیوم و جوانه زنی اسپور قارچ اثر بازدارندگی داشتند، اما اسانس پونه، سیر و علف لیمو اثر بازدارنگی مناسب تر و قابل توجهی نسبت به سایر اسانس ها و در برخی موارد نسبت به قارچکش کاپتان از خود نشان دادند و کمترین EC50 و بیشترین بازدارندگی را روی رشد C. nymphaeae داشتند. مقدار EC50 اسانس های سیر، بومادران، اسطوخودوس، رزماری، کما، مریم گلی، پونه، علف لیمو و دو قارچکش کاپتان و پریستین روی قارچ بیمارگر آنتراکنوز توت فرنگی بترتیب 106/10، 59/40، 76/49، 77/43، 065/65، 88/105، 06/11، 79/12، 79/62 و 79/3 درصد بودند. در شرایط گلخانه نیز اسانس سیر، پونه، علف لیمو و قارچکش پریستین اثرات مناسب تری نسبت به سایر تیمارها از خود نشان دادند و شدت بیماری را به نسبت قابل توجهی در مقایسه با شاهد کاهش دادند. علاوه بر این ها در این پژوهش تاثیر اسانس های گیاهی مورد مطالعه بر کیفیت میوه در زمان پس از برداشت میوه توت فرنگی رقم پاروس در طی ذخیره سازی شامل تاثیر آن ها بر روی کاهش وزن، سفتی میوه، اسیدیته، اسیدیته قابل تیتراسیون، مواد جامد محلول، ویتامین ث، شاخص a*، فنول، ترکیبات فلانوئید، فعالیت ضد اکسایشی کل، فعالیت آنزیم پراکسیداز، بعد 0، 4 و 8 روز پس از نگهداری در دمای 1 درجه سلسیوس و رطوبت نسبی 90 درصد مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که اسانس های گیاهی توانایی حفظ و نگهداری کیفیت میوه توت فرنگی را در