Faculty Profile

امید عیسی نژاد
تاریخ به‌روزرسانی: 1403/09/01

امید عیسی نژاد

دانشکده علوم انسانی و اجتماعی / گروه مشاوره

Theses Faculty

پایان‌نامه‌های کارشناسی‌ارشد

  1. نقش واسطه‌ای عزت‌نفس و خودمتمایزسازی در رابطه بین انعطاف‌پذیری روان‌شناختی و طلاق عاطفی در زنان و مردان
    1402
    هدف از مطالعه حاضر بررسی نقش واسطه‌ای عزت‌نفس و خود-متمایزسازی در رابطه بین انعطاف‌پذیری روان‌شناختی و طلاق عاطفی در زنان و مردان بود. روش پژوهش از نوع توصیفی همبستگی و جامعه آماری پژوهش حاضر، شامل کلیه زنان و مردان ساکن شهر سنندج در سال 1402 بود. نمونه‌گیری نمونه پژوهش حاضر را 196 نفر از زوجین مراجعه‌کننده به مرکز مشاوره و خدمات روانشناسی، بهزیستی و دادگاه ها تشکیل می‌دهند که به روش هدفمند انتخاب شد. ابزارهای اندازه‌گیری مورد استفاده شامل: مقیاس عزت‌نفس روزنبرگ، پرسشنامه تجدیدنظرشده تمایزیافتگی اسکورون و اسمیت، پرسشنامه طلاق عاطفی، پرسشنامه پذیرش و عمل ویرایش دوم بود. به منظور ارزیابی الگو مدل مسیر و جهت آزمودن اثرهای واسطه‌ای از روش بوت استرپینگ با استفاده از نرم افزار pls3 انجام گرفت. شاخص‌های برازش مدل مسیر الگوی پیشنهادی کلی پژوهش را تایید کردند. نتایج حاصل از مدل معادلات ساختاری نشان داد که عزت نفس در رابطه بین انعطاف‌پذیری روان‌شناختی و طلاق عاطفی در زوجین نقش(45/0) β و 001/0 > P واسطه‌ای ایفا می‌کند همچنین انعطاف پذیری شناختی بر طلاق عاطفی (15/0- = β،05/0P>) و عزت نفس بر طلاق عاطفی (56/0= β،001/0P˃) اثر منفی و معناداری وجود داشت. همچنین اثر انعطاف پذیری شناختی بر خود متمایز سازی (44/0= β،001/0P >) و انعطاف پذیری شناختی بر عزت نفس 46/0= β،001/0P > )اثر مستقیم مثبت و معنادار وجود داشت اما خود متمایز سازی بر طلاق عاطفی (02/0= β،001/0P ˃) اثر معناداری نداشت. بحث و نتیجه گیری: نقش این دو متغیر در برنامه های آموزشی و کارگاه های مشاوره پیش از ازدواج و راهنمایی خانواده ها جدی گرفته شود تا طلاق عاطفی بین زوجین کمتر باشد که این خود موضوع مهمی برای سلامت روان جامعه است.
  2. رابطه تصریح کننده های قلمرو رگه های شخصیت و هوش هیجانی با کنش‌وری جنسی با نقش میانجی‌گر مدیریت تنظیم هیجان بین شخصی و باورهای نارساکنش جنسی در زوج های متقاضی طلاق
    1402
    هدف این پژوهش بررسی رابطه تصریح کننده‌های قلمرو رگه‌های شخصیت و هوش هیجانی با کنش‌وری جنسی؛ با نقش میانجی‌گر مدیریت تنظیم هیجان بین شخصی و باورهای نارساکنش جنسی؛ در زوج‌های متقاضی طلاق بود. پژوهش حاضر به لحاظ هدف کاربردی و به لحاظ روش انجام همبستگی از نوع تحلیل مسیر بود. جامعه آماری این پژوهش مردان و زنان متقاضی طلاق بودند که در سال 1401-1402 به اداره بهزیستی شهر سنندج جهت مشاوره زوجی مراجعه کردند. جهت دستیابی به هدف پژوهش 275 نفر (140 نفر مرد و 135 نفر زن) با استفاده از نمونه‌گیری هدفمند انتخاب شدند و مقیاس‌های اختلال شخصیت مدل پنج عاملی (FFiCD), مقیاس هوش هیجانی (EIS), پرسشنامه مدیریت تنظیم هیجان بین شخصی (IERQ), پرسشنامه باورهای نارساکنش جنسی (SDBQ), کنش‌وری جنسی زنان (FSFI) و پرسشنامه سلامت جنسی مردان (MSHQ)؛ در اختیارشان قرار گرفت. داده‌ها پس از جمع‌آوری وارد نرم‌افزار SPSS-26 شد و سپس شاخص‌های توصیفی و همبستگی برای بررسی رابطه بین متغیرها اجرا شد. نهایتاً از روش تحلیل همبستگی پیرسون در نرم‌افزار SPSS-26 و تحلیل مسیر در نرم‌افزار AMOS استفاده شد. نتایج نشان داد که بین تصریح کننده‌های قلمروی مهارگسستگی و خرده مقیاس رغبت در کنش‌وری جنسی زنان، رابطه معنادار منفی وجود دارد و بین تصریح کننده‌های قلمروی مهارگسستگی و گسستگی با مقیاس «انزال» در کنش‌وری جنسی مردان رابطه معنادار منفی وجود دارد. بین تصریح کننده‌های قلمرو رگه‌های شخصیت و باورهای نارساکنش‌وری جنسی زنان رابطه معنادار مثبت وجود دارد و بین تصریح کننده‌های قلمرو رگه‌های شخصیت به طور کلی با خرده مقیاس‌های «میل و لذت جنسی به عنوان یک گناه»، «باورهای مربوط به سن» و «باورهای مربوط به تصویر بدنی» از باورهای نارساکنش‌وری جنسی، رابطه مثبت و متوسط معنادار وجود دارد. بین هوش هیجانی و کنش‌وری جنسی زنان رابطه معنادار منفی و متوسطی وجود دارد اما بین هوش هیجانی و کنش‌وری جنسی مردان رابطه کم و غیرمعناداری وجود دارد. با توجه به این یافته‌ها می‌توان نتیجه گرفت که تصریح کننده‌های قلمروی مهارگسستگی عاملی تعیین کننده در نارساکنش‌وری جنسی در زنان و مردان است. می‌توان نتیجه گرفت که در زنان هرچه تصریح کننده‌های قلمرو رگه‌های شخصیت بالاتر باشند، باورهای نارساکنش‌وری جنسی هم بیشتر است و همین نتیجه در مورد مردان به غیر از خرده مقیاس کنترل مادرانه از باورهای نارساکنش‌وری جنسی، صدق می‌کند. همچنین هوش هیجانی پایین می‌تواند اختلال رغبت و برانگیختگی جنسی را در زنان و اختلال نعوظ را در مردان (اما با معناداری کمتر) پیش‌بینی کند. بنابراین برنامه‌ریزی جهت درمان و تعدیل نارساکنش‌وری شخصیت و افزایش هوش هیجانی ا‌فراد می‌تواند باعث کاهش نارسا کنش‌وری جنسی و تا حد زیادی کاهش طلاق باشد.
  3. تحلیل روان‌پویشی واکنش‌ها به آثار ادبی با استفاده از فنون و روش‌های بالینی درمان متمرکز بر انتقال: پژوهشی بر رباعیات خیام
    1402
    بررسی آثار هنری و ادبی برای دستیابی به بخش‌های پنهان روان انسان، رویکردی شناخته شده در روان‌تحلیل‌گری است. اما تا کنون روش‌های معدودی برای تحلیل واکنش افراد به این آثار معرفی شده است. در تحقیق حاضر تلاش شده است با روش‌های ارزیابی بالینی درمان متمرکز بر انتقال، واکنش‌های افراد نسبت به آثار ادبی و هنری بررسی شود. محور این تحقیق، تحلیل روان‌پویشی واکنش‌های احساسی و عاطفی افراد به رباعیات خیام است؛ چرا که این رباعیات، ضمن داشتن شهرتی جهانی، از لحاظ فلسفی و روانشناختی نیز بسیار بحث برانگیز بوده اند. هدف نهائی، یافتن تصویری از سطح عملکرد شخصیتی و سازمان روانی موجود در ورای این رباعیات بود. این مطالعه بصورت نمونه‌گیری در دسترس و از طریق شرکت دادن ۳۱۵ داوطلب انجام گرفته است، که شرکت‌کنندگان با پاسخگویی به پرسش‌های ۲ پرسشنامه در پژوهش وارد می‌شدند. پرسشنامۀ اول برای سنجش واکنش هیجانی آزمودنی به هر یک از ۱۰ رباعی منتخب خیام (از مجموع ۲۰ رباعی مورد توافق اصیل منتسب به او)، و پرسشنامۀ دوم سیاهۀ سازمان شخصیت کرنبرگ بود. می‌توان با توجه به داده‌های این پژوهش چنین استنباط کرد که حداقل در میان رباعی‌هایی که نتایج معناداری از آن‌ها استخراج شده است، هر کدام نمایانگر شکل خاصی از پاتولوژی شخصیت در آزمودنی‌ها بوده‌اند و این استنباط برآمده از این است که تجربه خود خیام چونان وزنه‌ای معیار از یک واکنش سازگارانه در تقابل با تعارضی بنیادین در ساحت روان و تفکر بشر شده است. این تجربه و واکنش آن بدین شکل بوده که تمرکز خیام بر بخش مثبت و راهکارهای جبرانی بوده و میل او بر دوری از واکنش منفی است. او خود را در مکز بحران قرار می‌دهد و با تمرکز بر جنبه‌های مثبت از بحران خارج می‌گردد.
  4. رابطه بین بدرفتاری‌های دوران کودکی و کنش‌وری شخصیت با کنش‌وری جنسی؛ با نقش واسطه‌ای احساس گناه جنسی و بدتنظیمی هیجانی
    1401
    هدف این پژوهش تبیین مدلی برای بررسی رابطه بین بدرفتاری‌های دوران کودکی و کنش‌وری شخصیت با کنش‌وری جنسی، با نقش‌ واسطه‌ای احساس گناه جنسی و بدتنظیمی هیجانی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه زنان و مردان متاهل مراجعه‌کننده به درمانگاه پزشکی ولیعصر شهرستان شهرضا واقع در استان اصفهان در بازه زمانی آبان تا دی‌ماه ۱۴۰۱ بود. برای بررسی فرضیات و دستیابی به اهداف پژوهشی با استفاده از روش نمونه‌گیری در دسترس ۶۵۲ نفر (۲۷۵ مرد و ۳۷۷ زن) انتخاب شدند و پرسشنامه‌های ترومای دوران کودکی (CTQ)، نارساکنشی شخصیت (PDS-ICD-11)، دشواری در تنظیم هیجان (DERS)، احساس گناه جنسی موشر (RMGI)، کنش‌وری جنسی زنان (FSFI) و سلامت جنسی مردان (MSHQ)در اختیارشان قرار گرفت. در ابتدا داده‌های جمع‌آوری شده وارد نرم‌افزار SPSS – 26 شد. سپس شاخص‌های توصیفی و ماتریکس همبستگی برای بررسی روابط بین متغیر‌ها گزارش شد. در نهایت برای ارزیابی برازش مدل پیشنهادی و بررسی نقش واسطه‌ای احساس گناه جنسی و بدتنظیمی هیجانی از نرم‌افزار AMOS – 26 استفاده شد. نتایج نشان داد که بین بدرفتاری دوران کودکی، نارساکنشی شخصیت و بدتنظیمی هیجانی روابط مثبت و معناداری در هر دو گروه زن و مرد وجود دارد. همچنین بین بدرفتاری دوران کودکی و نارساکنشی شخصیت با کنش‌وری جنسی مردان و زنان رابطه منفی و معناداری وجود دارد. در مردان احساس گناه جنسی رابطه منفی و معناداری با نارساکنشی شخصیت وجود داشت، در حالی که در زنان بین نارساکنشی شخصیت و احساس گناه جنسی رابطه‌ای یافت نشد. همچنین احساس گناه جنسی با میل جنسی زنان رابطه منفی و معنادار و با رضایتمندی جنسی مردان رابطه مثبت و معنادار داشت. نتایج به دست آمده از آزمون بوت‌استراپ نشان داد که بدتنظیمی هیجانی می‌تواند بین بدرفتاری دوران کودکی و نارساکنشی شخصیت و کنش‌وری جنسی نقش واسطه‌ای داشته باشد. بااین‌حال احساس گناه جنسی نتوانست در رابطه بین بدرفتاری دوران کودکی و نارساکنشی شخصیت با کنش‌وری جنسی نقش میانجی را ایفا کند. با توجه به این یافته‌ها می‌توان پی‌برد که تجارب آسیب زننده در کودکی ممکن است پیامدهای طولانی مدتی را به همراه داشته باشد. این پیامد‌ها در بزرگسالی امکان دارد به صورت بدتنظیمی هیجانی، نارساکنشی شخصیت و نارساکنشی جنسی نمود پیدا ‌کند. بنابراین آموزش فرزندپروری به والدین و ارائه طرح‌های مراقبت از کودکان می‌تواند از بروز بسیاری از مشکلات روان‌شناختی جلوگیری کند.
  5. رابطه عملکرد و تاب آوری خانواده با تعارض خانواده –کار در پرسنل نیروی انتظامی مناطق عملیاتی استان کردستان: نقش واسطه‌ای تحمل پریشانی، انعطاف پذیری شناختی و سرسختی روان شناختی
    1401
    پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه عملکرد و تاب‌آوری خانواده بر تعارض خانواده‌ ـ کار با نقش میانجی سه متغیر تحمل پریشانی، سرسختی روانشناختی و انعطاف‌پذیری روانشناختی انجام گردید. این پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بوده و در سال 1399 انجام شده است. جامعه آماری این پژوهش کلیه پرسنل نیروی انتظامی مناطق عملیاتی استان کردستان بودند. نمونه پژوهش شامل 500 نفر از پرسنل مرد نیروی انتظامی مناطق عملیاتی بودند که به شیوه‌ی تصادفی خوشه‌ای انتخاب شدند. برای گردآوردی داده‌ها از مقیاس تعارض کار ـ خانواده (WFCS) کارلسون و همکاران، پرسشنامه تحمل پریشانی سیمونز و گاهر (DTS)، پرسشنامه انعطاف‎‌پذیری شناختی دنیس و واندروال (CFI)، مقیاس دیدگاه‌های شخصی (PVS)، مقیاس تاب‌آوری خانواده (FRAS) و پرسشنامه عملکرد خانواده (FAD) استفاده شد. برای تجزیه تحلیل داده‌ها از نرم‌افزار SPSS و AMOS استفاده شد. نتایج حاصل از تحلیل داده‌ها نشان داد که عملکرد خانواده با اتعطاف‌پذیری شناختی (002/0 = p)، تاب‌آوری خانواده با انعطاف‌پذیری شناختی (000/0 = p)، عملکرد خانواده با سرسختی روانشناختی (000/0) و تاب‌آوری خانواده با سرسختی روانشناختی (000/0 = p) رابطه دارند. همچنین تاب‌آوری خانواده با تحمل پریشانی رابطه دارد (000/0 = p). انعطاف‌پذیری شناختی با تحمل‌پریشانی (018/0 = p) و سرسختی روانشناختی با تحمل‌پریشانی (009/0 = p) رابطه دارند. همچنین تحمل پریشانی با تعارض خانواده‌‌ـ کار (007/0 = p)، سرسختی روانشناختی با تعارض خانواده‌ـ کار (000/0 = p) و انعطاف‌پذیری شناختی با تعارض خانواده‌ـ‌کار(010/0 = p) رابطه دارند. در رابطه‌ی عملکرد و تاب‌آوری خانواده با تعارض خانواده‌ـ‌کار و تحمل پریشانی، سرسختی روانشناختی و انعطاف‌پذیری شناختی نقش میانجی و واسطه‌ای دارند. در رابطه‌ی انعطاف‌پذیری شناختی و سرسختی روانشناختی با تعارض خانواده‌ـ‌کار، تحمل پریشانی نقش واسطه‌ای دارد. بنابر تحلیل داده‌ها می‌توان نتیجه گرفت که عملکرد و تاب‌آوری خانواده به واسطه‌ی تاثیر بر متغیرهای تحمل پریشانی، انعطاف‌پذیری شناختی و سرسختی روانشناختی با تعارض خانواده‌ـ‌کار رابطه دارند.
  6. مقایسه اثر‌‌بخشی برنامه نمودار جریان مدیریت رفتار (BMFC) و ارتباط بدون خشونت(NVC) بر تعامل والد-فرزندی، استرس والدگری، مهارت‌های اجتماعی فرزندان و عوامل محافظ خانواده در والدین کودکان با نشانه‌های اختلال نافرمانی مقابله‌ای(ODD)
    1401
    نقش مادران در خانواده می‌تواند هم در جنبه مثبت و هم در جنبه منفی بسیار تاثیرگذار باشد. پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثر‌بخشی برنامه نمودار جریان مدیریت رفتار(BMFC) و ارتباط بدون خشونت (NVC) بر تعامل والد-فرزندی، استرس والدگری، مهارتهای اجتماعی فرزندان و عوامل محافظ خانواده در والدین کودکان با نشانه‌های اختلال نافرمانی مقابله‌ای ODD طراحی و اجرا شد. این پژوهش از نوع نیمه‌ آزمایشی، با طرح پیش‌آزمون، پس‌آزمون و پی‌گیری با گروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش شامل 166 نفر از والدینی که فرزندشان دارای مشکلات رفتاری بود در سال تحصیلی 1399-1400 و از طرف اولیای مدرسه معرفی شده بودند. به همین منظور 45 نفر از این والدینی که کودکان آنها براساس فهرست رفتاری کودک(CBCL) نمره بالاتر از نقطه برش را کسب کرده بودند، انتخاب شدند و به صورت گمارش تصادفی ساده در دو گروه آزمایش(BMFC و NVC) و یک گروه گواه قرار گرفتند. سپس گروه BMFC آموزش برنامه نمودار جریان مدیریت رفتار و گروه NVC آموزش برنامه ارتباط بدون خشونت را هر کدام به مدت 8 جلسه 90 دقیقه‌ای دریافت کردند و برای گروه گواه هیچ آموزشی اعمال نشد. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس تعامل والد-فرزندی(PACHIQ)، پرسشنامه مهارت‌های اجتماعی ماتسون (MESSY)، مقیاس استرس والدگری(PSI-SF) و سیاهه عوامل محافظ خانواده(IFPF) بود. برای تجزیه و تحلیل داده‌ها از آزمون تحلیل واریانس با اندازه‌گیری مکرر استفاده شد. نتایج نشان داد که در مرحله پیگیری در ابعاد مهارت اجتماعی، در متغیرهای رفتار غیراجتماعی و ارتباط با همسالان بین سه گروه تفاوت معنی‌داری وجود دارد. در نهایت بین برنامه نمودار جریان مدیریت رفتار با برنامه ارتباط بدون خشونت در رابطه والد-فرزندی، استرس والدگری، مهارتهای اجتماعی فرزندان و عوامل محافظ خانواده تفاوت معنی‌داری یافت نگردید.
  7. بررسی رابطه بین رگه های شخصیتی و الکسی تایمیا با انگیزه ی درمان و رضایت از درمان در مراجعان تحت درمان با نگه دارنده ی متادون
    1401
    ارزیابی عوامل موثر بر انگیزه و رضایت از درمان نقش کلیدی دردرمان موفقیت آمیز دارد. یکی از عوامل تاثیرگذار بر انگیزه ی درمان و رضایت از خدمات بهداشتی و درمانی، ویژگی های شخصیتی فرد بیمار است. همچنین عامل عود بسیاری از اختلالات را به عدم آگاهی فرد، از هیجانات خود ربط می دهند. پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین رگه های شخصیتی و الکسی تایمیا با انگیزه ی درمان و رضایت از درمان در مراجعان تحت درمان با نگه دارنده ی متادون انجام شد. روش مورداستفاده در این مطالعه توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه موردنظر این تحقیق شامل کلیه مراجعین به کلینیک های سوءمصرف مواد مخدر در سطح شهر سنندج در سال 1400 می باشند. در این پژوهش تعداد 446 نفر به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند و به پرسشنامه های اطلاعات جمعیت شناختی، پرسشنامه استاندارد انگیزه درمان ((TMQ، مقیاس رضایت از درمان نگه دارنده متادون (TSQM II)، پرسشنامه ناگویی هیجانی پرث (PAQ)، پرسشنامه شدت اختلال شخصیت (PDS - ICD – 11)، پرسشنامه رگه های شخصیتی (FFiCD) پاسخ دادند. برای آزمایش فرضیه ها از آزمون مدل معادلات ساختاری و همبستگی بین متغیرها همراه با اعتبار پرسشنامه های پژوهش ،نرمال بودن داده ها و کفایت مدل اندازه گیری، پایایی ترکیبی ، اشتراکی و آلفای کرونباخ در تایید معناداری فرضیه ها در این پژوهش استفاده گردید. خرده آزمون های خورده مقیاس های شخصیت با خورده آزمون های انگیزه درمان دارای همبستگی قابل قبول می باشد به طوری که همبستگی خورده آزمون وسواس با انگیزه بیرونی به مقدار90/0 و انگیزه درونی، عاطفه منفی با انگیزه بیرونی به مقدار89/0 و عاطفه ی منفی با انگیزه درونی 81/0 می باشد. میزان همبستگی راحتی مصرف از رضایت از درمان با اجتماع ناپذیری از خورده مقیاس های شخصیت به مقدار 96/0 می باشد. همچنین بین الکسی تایمیا و انگیزه درمان همبستگی وجود دارد بیشترین همبستگی بین انگیزه بیرونی از انگیزه درمان و خورده مقیاس توصیف هیجان های مثبت از الکسی تایمیا به مقدار 87/0 و انگیزه درونی با توصیف هیجان مثبت دارای 81/0 همبستگی است. کمترین میزان همبستگی بین تفکر بیرونی از رضایت از درمان و خورده مقیاس توصیف هیجان های مثبت از الکسیتایمیا به مقدار77/0 می باشد. میزان پایایی اشتراکی تمام متغیرهای پژوهش بالاتر از 5/0می باشد می توان گفت متغیر ها دارای پایایی اشتراکی است. در نتیجه می توان گفت هر سوال به تنهایی و فارغ از سایر سوالات دارای قدرت تعمیم پذیری است. میزان مقدار تی رگه های شخصیتی باانگیزه ی درمان در مراجعین تحت درمان نگه دارنده ی متادون بیانگر معناداری ضرایب مسیر می باشد.تمامی ضرایب مسیر مثبت و معنادار می باشند. بیشترین مقدار تی متعلق به رگه های وسواس و گسستگی به مقادیر 99/5 و49/5 و کمترین مقدار تی متعلق به رگه اجتماع ناپذیری به مقدار11/0 می باشد. شاخص های برازش مشخصات مدل وسواس ، اجتماع ناپذیری ،مهارگسستگی،عاطفه منفی و گسستگی و انگیزه درمان کلیه تخمین های ارائه شده از لحاظ آماری معنادار می باشند.همانگونه که در جدول مشاهده می شود، مقادیر (NFI=0.98)که بالاتر از 90/0و(0.020SRMR= ) که کمتر از 05/0 است بنابراین مدل دارای برازش مناسب می باشد. الکسی تایمیا توانسته است به مقدار 93 /0 واریانس انگیزه درمان را پیش بینی نماید. شدت اختلال شخصیت توانسته است به مقدار 95 /0 واریانس انگیزه درمان را پیش بینی نماید. شاخص های برازش مشخصات سازه ها ی شدت اختلال شخصیت دارای رابطه با سازه های انگیزه درمان و رضایت از درمان کلیه تخمین های ارائه شده از لحاظ آماری معنادار می باشند..
  8. اثر بخشی معنا درمانی بر کیفیت روابط والد-فرزند، استرس والد گری، تاب آوری و وضعیت روانی والدین کودکان معلول جسمی-حرکتی
    1400
    پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر بخشی معنا درمانی گروهی بر کیفیت روابط والد-فرزند، استرس والد گری، تاب آوری و وضعیت روانی در والدین کودکان معلول جسمی-حرکتی انجام گرفت. در این پژوهش از طرح تک موردی ABA استفاده شد. جامعه پژوهش شامل تمامی والدین کودکان معلول جسمی-حرکتی 4 تا 18 سال ساکن شهر سنندج بود. روش معنا درمانی در 8 جلسه 90 دقیقه ای به صورت گروهی و براساس پروتکل دزلیک و قانوم (2015) به 6 نفر از والدین کودکان معلول جسمی-حرکتی آموزش داده شد. برای جمع آوری داده ها در این پژوهش از مقیاس افسردگی، اضطراب و تنیدگی (DASS-21)، مقیاس استرس والدینی (PSS)، پرسشنامه تاب آوری (CD-RISC)، مقیاسی برای سنجش تعامل والد- فرزندی (PACHIQ-R) و پرسشنامه معنا در زندگی (MLQ) استفاده شد. یافته های این پژوهش نشان داد که معنا درمانی گروهی بر استرس والد گری، تاب آوری و وضعیت روانی والدین کودکان معلول جسمی-حرکتی تاثیر گذار بود، در حالی که این روش درمانی بر کیفیت روابط والد-فرزند تاثیر قابل قبولی نداشت. بحث و نتیجه گیری: یافته های این پژوهش نشان دهنده لزوم آموزش و آگاهی بخشی به والدین در زمینه نحوه مواجه شدن با معلولیت فرزند خود، کاهش استرس و افزایش تاب آوری در برخورد با مسائل و مشکلات آنان و به طور کلی بیانگر ضرورت توجه بیشتر از جانب نهاد های حمایتی به خانواده های افراد دارای معلولیت است.
  9. بررسی رابطه انعطاف پذیری روان شناختی و حمایت خانواده با فرسودگی تحصیلی در بین فراگیران آنلاین مقطع متوسطه: نقش واسطه ای پریشانی روان شناختی، در دوره شیوع پاندمی کرونا
    1400
    هدف پژوهش کنونی بررسی مدل روابط ساختاری انعطاف پذیری روان شناختی و حمایت خانواده با فرسودگی تحصیلی با میانجی گری پریشانی روان شناختی در میان فراگیران آنلاین است. روش پژوهش کنونی همبستگی و از نوع مدل یابی معادلات ساختاری است. جامعه آماری پژوهش شامل دانش آموزان مشغول به تحصیل در دوره متوسطه اول و دوم شهرستان کامیاران و منطقه موچش است. نمونه مورد نظر به روش تصادفی - چند مرحله ای خوشه ای انتخاب و شامل 1146 نفر دانش آموز پسر و دختر است. برای جمع آوری داده ها، از پرسشنامه دموگرافیک، پرسشنامه فرسودگی تحصیلی مسلش (MBI-SS)، مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس (DASS-21)، پرسشنامه حمایت اجتماعی ادراک شده چند بعدی (MSPSS) و پرسشنامه پذیرش و عمل ویرایش 2 (AAQ-II)، که همگی به صورت آنلاین بود، استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با دو نرم افزار AMOS-24 و SPSS-24 انجام شد. نتایج نشان داد که، فرسودگی تحصیلی با حمایت خانواده و انعطاف پذیری روان شناختی رابطه منفی معنادار و با پریشانی روان شناختی رابطه مثبت معنادار داشت. همچنین پریشانی روان شناختی با حمایت خانواده و انعطاف پذیری روان شناختی رابطه منفی معنادار داشت و در نهایت حمایت خانواده با انعطاف پذیری روان شناختی رابطه مثبت معنادار داشت. یافته های آزمون مدل روابط ساختاری نشان داده که روابط بین حمایت خانواده و انعطاف پذیری روان شناختی با فرسودگی و با میانجی گری پریشانی روان شناختی در مدل اول و همچنین روابط حمایت خانواده با فرسودگی تحصیلی و میانجی گری انعطاف پذیری روان شناختی و پریشانی روان شناختی در مدل دوم، در بخش پسران و کلی دارای برازش آماری می باشند. همچنین اثر تعدیل گری پریشانی روان شناختی بین حمایت خانواده و انعطاف پذیری روان شناختی با فرسودگی تحصیلی در مدل اول و اثر تعدیل گری دو متغیر پریشانی روان شناختی و انعطاف پذیری روان شناختی در بین حمایت خانواده و فرسودگی تحصیلی تایید شده است. یافته های این پژوهش نقش تعدیلگری پریشانی روان شناختی و انعطاف پذیری روان شناختی را در موضوع فرسودگی تحصیلی نمایان ساخت و حمایت خانواده را به عنوان یکی از عوامل مهم مربوط به فرسودگی تحصیلی نشان داده است.
  10. نقش واسطه ای استرس در میان رگه ها و سطوح کنش وری شخصیت
    1400
    پژوهش کنونی جهت بررسی نقش واسطه ای استرس در میان رگه های بیماری زا و سطوح کنش وری شخصیت انجام شد. اختلال شخصیت در طبقه بندی روانی سازمان بهداشت جهانی با مشکلات موجود در کنش وری جنبه های خود و یا اختلال در کنش وری بین شخصی مشخص می-شود؛ نابهنجاری های شخصیت در دو سطح کنش وری جنبه های خود و کارآمدی روابط بین شخصی مشخص می شوند که به مدت زمان (2 سال یا بیشتر) ادامه داشته اند. اختلال شخصیت با نقص در الگوهای شناختی، تجربه عاطفی، بیان عاطفی و رفتاری که سازش نایافته باشد آشکار می-شود و در طیف وسیعی از موقعیت های شخصی و اجتماعی خود را نشان می دهد. الگوهای رفتاری که اختلال را توصیف می کند از نظر موقعیتی مناسب نیستند و نمی توانند در درجه اول توسط عوامل اجتماعی یا فرهنگی و سیاسی قابل توضیح باشند. در ویرایش پنجم راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی (DSM-5) نیز اختلال شخصیت با پریشانی و یا نقص های قابل توجه در زمینه های فردی، خانوادگی، اجتماعی، آموزشی، شغلی یا سایر زمینه های مهم همراه است که در تقابل واضحی با فرهنگ فرد هستند. به دلیل پیچیدگی حوزه شخصیت، تشخیص و ارزیابی آن یکی از سخت ترین کارها در محیط های بالینی است. جامعه پژوهش شامل کلیه دانشجویان دانشگاه کردستان بودند که در سال تحصیلی 1399-1400 مشغول به تحصیل بودند. از میان آن ها نمونه ای به حجم 1200 نفر به صورت در دسترس انتخاب شدند و پرسشنامه های آنلاین با استفاده از برنامه های شبکه ارتباطی برای آن ها ارسال شد. از دو برنامه اصلی Telegram و whats up برای ارسال و پیگیری پرسشنامه ها استفاده گردید. در طراحی پرسشنامه ها از بستر Google Forms استفاده شد. پرسشنامه ها عبارت بودند از آزمون شخصیت برای DSM-5 (PID-5) که دربرگیرنده 220 آیتم بود، آزمون سطوح کنش وری شخصیت (LPFS) که شامل 80 آیتم بود و آزمون استرس ادراک شده (PSS) که دارای14 آیتم است. در انتها با حذف پرسشنامه های مخدوش تعداد 313 مورد تحلیل و بررسی قرار گرفتند. جهت بررسی داده ها، علاوه بر همبستگی، تاثیر مستقیم، غیر مستقیم و واسطه ای با استفاده از نرم افزاری SPSS و LISERL و AMOS کاوش شد. یافته ها با استفاده از تحلیل مسیر در حالت های مسیر مستقیم، غیر مستقیم و کامل نشان دادند که استرس نقش واسطه ای را بین رگه های شخصیتی و سطوح کنش وری شخصیتی در سه رگه روان گسسته گرایی و مهار گسستگی و هیجان پذیری منفی ایفا نمی کند. ارتباط معنی دار مثبتی بین استرس و رگه های شخصیتی و سطوح کنش وری شخصیت وجود دارد. این ارتباط در میان خرده مقیاسهای رگه های شخصیت، بیشترین ارتباط را با هیجان پذیری منفی دارا بود. همچنین، ارتباط بین رگه های شخصیتی و سطوح کنش وری شخصیت بیشترین ارتباط بین بقیه ارتباط ها را نشان می دهد؛ علاوه بر این ارتباط مثبت معنی داری در مسیر مستقیم بین رگه های شخصیت و سطح کنش وری شخصیت می توان مشاهده کرد. استرس در میان رگه های گسستگی و ستیزه جویی نقش واسطه ای را دارد.
  11. بررسی رابطه دلبستگی زوجین و خیانت در فضای مجازی با نقش واسطه ای دلزدگی زناشوی،آشفتگی زناشویی و الگوهای ارتباطی
    1400
    هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه بین چهار سبک دلبستگی زنان با خیانت در فضای مجازی بود. سه متغیر رضایت زناشویی، دلزدگی زناشویی و الگوهای ارتباطی به عنوان متغیر میانجی در رابطه بین سبک های دلبستگی و خیانت اینترنتی نقش دارد. این پژوهش به روش همبستگی و با استفاده از ابزار اندازه گیریپرسشنامه خیانت اینترنتی(IIQ)، کیفیت دلبستگی کارور(MAQ)، دلزدگی زناشویی پاینز(CBM) رضایت زناشویی اشنایدر(MSI-R)، و الگوهای ارتباطی کریستنسن و سالاوی(CPQ) بر روی زنان شاغل و متاهل در8 بیمارستان دولتی و خصوصی شمال شهر تهران انجام شد. ابتدا پژوهش بر روی 51 نفر اجرا گردید سپس در اجرای دوم بر روی649 نفر انجام شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزارSpss16 و80.8 lisrel استفاده شد. فرضیه های پژوهش با استفاده از مدل یابی ساختاری تحلیل و بررسی شدند. نتایج پژوهش نشان داد سبک های دلبستگی به طور مستقیم با خیانت اینترنتی، دلزدگی زناشویی و الگوهای ارتباطی رابطه معناداری دارد. همچنین دلزدگی زناشویی، رضایت زناشویی و الگوهای ارتباطی نیز به طور مستقیم با خیانت اینترنتی رابطه معناداری دارند. دلزدگی زناشویی نقش میانجی برای دلبستگی ایمن و آشفته با خیانت اینترنتی ایفا می کند. رضایت زناشویی نقش میانجی برای سبک نگران با خیانت اینترنتی ایفا می کند و الگوهای ارتباطی سازنده و اجتنابی متقابل برای سبک ایمن نقش میانجی دارند و متوقع کناره گیر برای سبک آشفته نقش میانجی ایفا می کند.
  12. اثربخشی آموزش برنامه خود-شفقتی ذهن آگاه بر فرسودگی، تاب آوری و خودنظم بخشی تحصیلی دانش آموزان مقطع متوسطه
    1400
    پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش برنامه خود-شفقتی ذهن آگاه بر فرسودگی، تاب آوری و خودنظم بخشی تحصیلی دانش آموزان مقطع متوسطه شهر پاوه صورت گرفت. پژوهش مذکور از نوع کمی، نیمه آزمایشی و در قالب گروه روانی-آموزشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون و پیگیری با گروه آزمایش و گواه بود و پیگیری با فاصله دوماه صورت گرفت. جامعه آماری این پژوهش دانش آموزان دختر مقطع متوسطه شهرپاوه بودند که از میان آن ها نمونه پژوهشی شامل40 نفر و به شیوه تصادفی از بین افراد حاضر به همکاری و براساس شرایط ورود و خروج انتخاب شد. نمونه انتخاب شده با استفاده از طرح تصادفی بلوکی در دو گروه (آزمایش و انتظار) جایگزین شد. ابزارهای پژوهشی مورد استفاده نیز عبارت بودند از پرسشنامه تاب آوری تحصیلی (ARI) پرسشنامه تاب آوری روانشناختی (CD-RISC) (کانر و دیویدسون، 2003)، پرسشنامه خود نظم دهی تحصیلی (SRQ-4)، پرسشنامه راهبردهای یادگیری خود تنظیمی (MSLQ) و سیاهه فرسودگی مدرسه (SBI). جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی برای خلاصه سازی و نمایش داده ها و در آمار استنباطی از طرح آمیخته اندازه گیری مکرر استفاده شد. همچنین از نرم افزار SPSS25 در تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شد. نتایج نشان داد که آموزش برنامه خود-شفقتی ذهن آگاه بر فرسودگی، تاب آوری و خودنظم بخشی تحصیلی دانش آموزان مقطع متوسطه اثربخش است.
  13. رابطه خودتنظیمی زناشویی و رشد خرد با دلزدگی زناشویی: با نقش میانجی آشفتگی ارتباطی
    1399
    پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه دلزدگی زناشویی، خودتنظیمی زناشویی و رشد خرد با نقش میانجی آشفتگی ارتباطی و زناشویی انجام شد. پژوهش حاضر به روش توصیفی- همبستگی (پیمایشی) و با استفاده از تحلیل مسیر در راستای مدل یابی صورت گرفت. جامعه آماری پژوهش همه افراد متاهل ساکن در شهر کرمانشاه شاغل در بخش های دولتی بودند. تعداد 370 نفر به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و برای گردآوری داده ها پرسشنامه های مقیاس دلزدگی زناشویی (CBM)، مقیاس غربالگری آشفتگی زناشویی و ارتباطی (SSMRD)، سنجه خودتنظیمی ارتباطی برای روابط کارآمد (BSRERS) و مقیاس رشد خرد (WDS) در اختیارشان قرار گرفت. نتایج تحلیل داده ها نشان داد که دلزدگی زناشویی با متغیرهای خودتنظیمی زناشویی و رشد خرد رابطه منفی و معکوس و با متغیر آشفتگی ارتباطی رابطه مستقیم و مثبت دارد. همچنین نتایج نشان داد با استفاده از مولفه های رشد خرد و خودتنظیمی زناشویی با نقش میانجی گری آشفتگی ارتباطی می توان مدل ساختاری برای دلزدگی زناشویی گروه نمونه تبیین کرد. به طور کلی می توان گفت استفاده از مولفه های خودتنظیمی زناشویی و رشد خرد در موقعیت های مختلف زندگی به طور معناداری میزان آشفتگی ارتباطی و دلزدگی زناشویی را کاهش می دهد.
  14. اثربخشی برنامه توانمندسازی مادران(MEP) بر کیفیت رابطه والدـفرزندی، استرس پس از سانحه، افسردگی و استفاده از تنبیه بدنی در مادران در معرض خشونت خانگی دارای کودکان 6 تا 12 سال استان کردستان
    1399
    هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی برنامه توانمندسازی مادران (MEP) بر کیفیت رابطه والد-فرزندی، استرس پس از سانحه، افسردگی و استفاده از تنبیه بدنی در مادران در معرض خشونت خانگی دارای کودکان 6 تا 12 سال استان کردستان بود. این پژوهش از طرح های پژوهش تک موردی A-B-A بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمام مادرانی بود که در طی دو سال گذشته تجربه خشونت خانگی داشتند، دارای کودک 6 تا 12 ساله و ساکن شهرستان سنندج بودند. برنامه توانمندسازی مادران در 10 جلسه 90 دقیقه ای به 8 نفر از مادران خشونت دیده آموزش داده شد. برای جمع آوری داده ها در این پژوهش از مقیاس تجدید نظرشده تاکتیک های حل تعارض (CTS2)، پرسشنامه والدگری آلاباما (APQ)، نسخه ی دوم مقیاس افسردگی بک (BDI- II)، فهرست رفتاری کودک (CBCL)، مقیاسی برای سنجش اختلال استرس پس از سانحه بزرگسال (PCL-5)، مقیاسی برای سنجش تعامل والد- فرزندی (PACHIQ-R)، مصاحبه بالینی ساختاریافته برای اختلال های (DSM-5) (SCID-5-CV) استفاده شد. یافته های این پژوهش نشان داد که برنامه توانمندسازی مادران (MEP) بر کیفیت رابطه والد-فرزندی، استرس پس از سانحه، افسردگی و استفاده از تنبیه بدنی مادران در معرض خشونت خانگی دارای کودکان 6 تا 12 سال استان کردستان موثر بوده است. بحث و بررسی یافته های این پژوهش نشان دهنده نیاز شدید متخصصان و خانواده ها برای دریافت آموزش های اضافی در مورد اثرات زیان بار خشونت خانگی بر زنان و کودکان و همچنین ارائه راه حل های مناسب برای مقابله با این اثرات می باشد.
  15. اثر بخشی درمان شناختی رفتاری مبتنی بر نشخوار فکری در افراد با مقدار بالای نشخوار فکری
    1399
    نشخوار فکری (تجربه کلنجار رفتن با افکار) به عنوان یک عامل مهم فراتشخیصی شناخته شده است که می تواند باعث ایجاد، تداوم، شدت و بازگشت اختلالات روان شناختی شود. درمان شناختی رفتاری مبتنی بر نشخوار فکری به عنوان یک مداخله اثربخشی در مقابله با نشخوار فکری و افسردگی شناخته شده است. در این پژوهش اثربخشی این درمان به عنوان یک روی آورد فراتشخیصی در افراد دارای میزان بالای نشخوار فکری و میزان تاثیر این درمان بر هر یک از نشانه های اختلالات روانی بررسی شد. مشارکت کنندگان حاضر در این پژوهش 35 نفر بودند که 17 نفر در گروه درمان و 18 نفر در گروه انتظار قرار گرفتند. آزمودنی ها، 18 تا 32 ساله و دارای تحصیلات دیپلم تا دکتری بودند. هر دو گروه قبل و بعد از درمان مورد ارزیابی قرار گرفتند. نشانه های مرضی مختلف با استفاده از ابزارهای چک لیست نشانگان روانی، مقیاس افسردگی، اضطراب و تنیدگی، افسردگی تجدیدنظر شده بک، اضطراب بک و وسواس-بی اختیاری تجدیدنظر شده فوا در 2 مقطع زمانی پیش آزمون و پس آزمون ارزیابی شدند. درنهایت نتایج توسط تحلیل واریانس یک طرفه مورد تحلیل آماری قرار گرفت. نتایج نشان دادند که درمان شناختی رفتاری مبتنی بر نشخوار باعث کاهش معنادار نشخوار فکری در گروه آزمایش شده است. همچنین کاهش در میزان نشخوار فکری باعث کاهش معنادار نشانگان افسردگی، اضطراب، وسواس-بی اختیاری و نشانه های مرضی گردید.
  16. تاثیر برنامۀ جایگزین خشونت (ART) برخشم، رفتارهای ضداجتماعی و سازگاری در مدرسه در دانش آموزان مقطع متوسطه شهرستان سقز
    1399
    زمینه و هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر بخشی برنامه ی جایگزین خشونت (ART) بر خشم، رفتارهای ضد اجتماعی و سازگاری مدرسه در میان دانش آموزان مقطع متوسطه شهرستان سقز انجام شد. مواد و روش ها: این پژوهش از طرح آزمایشی مورد منفردA-B-A می باشد. جامعه ی آماری در برگیرنده آن دسته از دانش آموزان بود که از پرخاشگری و رفتارهای ضد اجتماعی رنج می بردند. برنامه جایگزین خشونت که شامل سه مهارت (مهارت اجتماعی، کنترل خشم، استدلال اخلاقی) بود که در 30 جلسه ی 90 دقیقه ای(10هفته) به سیزده دانش آموز به صورت گروهی آموزش داده شد. پیگیری اول بعد از دو ماه انجام گرفت، در حالی که هر کدام از پیگیری های دوم و سوم به متوالیا بعد از یک ماه انجام گرفت. برای گردآوری اطلاعات از پرسشنامه پرخاشگری(AQ)، پرسشنامه ی اختلال رفتاری راتر(RECBQ)، پرسشنامه ی اخنباخ(CBCL)، و پرسشنامه ی سازگاری تحصیلی(AISS) استفاده شد یافته ها: نتایج تحلیل ها نشان داد که برنامه ی جایگزین خشونت در کاهش رفتارهای خشم، ضد اجتماعی و همچنین در افزایش سطح سازگاری در میان دانش آموزان تاثیر مثبت دارد. بنابراین، از این برنامه می توان برای بهبود پرخاشگری و مشکلات رفتاری نوجوانان، به ویژه دانش آموزان دبیرستانی، استفاده کرد.
  17. اثربخشی توانبخشی شناختی مبتنی بر حرکت بر پیشرفت تحصیلی ریاضی، بهبود مهارت های ادراکی-حرکتی، پردازش حسی و تنظیم هیجان دانش آموزان مبتلا به اختلال نقص توجه/ بیش فعالی
    1399
    پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی توانبخشی شناختی مبتنی بر حرکت بر پیشرفت تحصیلی ریاضی، بهبود مهارت های ادراکی- حرکتی، پردازش حسی و تنظیم هیجان دانش آموزان پسر 7 تا 11 سال مبتلا به اختلال نقص توجه- بیش فعالی شهرستان دزفول در سال تحصیلی 99-98 طراحی و اجرا شد. این مطالعه از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون و پیگیری با گروه گواه بود. بدین منظور 30 نفر از دانش آموزانی که با توجه به مصاحبه بالینی روانشناس مرکز مشاوره و مقیاس سوانسون، نولان و پلهام(SNAP-IV) مبتلا به اختلال نقص توجه- بیش فعالی(ADHD) تشخیص داده شده بودند، به شیوه نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و سپس میزان پیشرفت تحصیلی ریاضی بر اساس آزمون پیشرفت تحصیلی و ریاضی شلو(آزمون استاندارد شده حساب)، میزان بهبود مهارت های ادراکی – حرکتی با استفاده از دو خرده آزمون هماهنگی دوسویه و کنترل بینایی- حرکتی در ابزار اندازه گیری توانمندی ادراکی-حرکتی برونینکس اوزرتسکی(BOTMP)، میزان بهبود و تعدیل در پردازش حسی با فرم کوتاه نیمرخ حسی دان(SSP) و میزان تنظیم هیجان نیز با استفاده از چک لیست تنظیم هیجانی فرم کودک و نوجوان(ERC) اندازه گیری شد. دانش آموزان از طریق گمارش تصادفی در دو گروه 15 نفری آزمایش و گواه قرار گرفتند سپس تمرینات توانبخشی شناختی مبتنی بر حرکت به مدت 12 جلسه به صورت انفرادی برای گروه آزمایش اجرا شد و بر رروی گروه گواه مداخله ای صورت نگرفت. هر دو گروه در پیش-آزمون، پس آزمون و پیگیری با فاصله یک ماه شرکت کردند. از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر برای تحلیل داده ها استفاده شد. نتایج نشان داد که تمرینات توانبخشی شناختی مبتنی بر حرکت در دانش آموزان مبتلا به اختلال نقص توجه- بیش فعالی موجب بهبود مولفه های پیشرفت تحصیلی ریاضی، مهارت های ادراکی- حرکتی( هماهنگی دو سویه و کنترل بینایی- حرکتی)، تنظیم هیجان و همچنین بهبود دو مولفه احساس خواهی و فیلتراطلاعات شنیداری در متغیر پردازش حسی شده(p<0/05) و بر سایر مولفه های این متغیر( حساسیت لمسی، حساسیت چشایی/ بویایی، حساسیت حرکتی، ضعف/ انرژی پایین، حساسیت دیداری/ شنیداری) تاثیر معنادار نداشته استp>0/05)). توانبخشی شناختی مبتنی بر حرکت در پیشرفت تحصیلی ریاضی، بهبود مهارت-های ادراکی- حرکتی(هماهنگی دوسویه و کنترل بینایی- حرکتی)، پردازش حسی و تنظیم هیجان دانش آموزان مبتلا به اختلال نقص توجه- بیش فعالی با اثربخشی معناداری همراه است. بنابراین می توان نتیجه گرفت که از مداخله توانبخشی شناختی مبتنی بر حرکت برای پیشرفت تحصیلی ریاضی، بهبود مهارت های ادراکی- حرکتی(هماهنگی دوسویه و کنترل بینایی- حرکتی)، پردازش حسی و تنظیم هیجان دانش آموزان مبتلا به اختلال نقص توجه- بیش فعالی می توان استفاده کرد.
  18. شناسایی مولفه های نقش هوادار در توسعه والیبال ارومیه
    1399
    هدف پژوهش حاضر شناسایی مولفه های نقش هوادار در توسعه والیبال ارومیه بود. این پژوهش از نوع تحقیقات کیفی است که با استفاده از روش نظریه پردازی داده بنیاد و به صورت دیدگاه نظامند انجام شد. جامعه آماری پژوهش جامعه آماری پژوهش هواداران والیبال ارومیه و متخصصان ورزشی (مربیان درجه یک والیبال، ورزشکاران ستاره والیبال) بود. روش نمونه گیری به صورت هدفمند و در دسترس بود و تعداد نمونه 2+13 انتخاب شد. ابزار گردآوری داده ها مصاحبه نیمه ساختار یافته بود و داده ها تا رسیدن به اشباع نظری محقق جمع آوری شد. در تحلیل یافته ها از تکنیک کدگذاری سه مرحله ای (باز، محوری، گزینشی) استفاده شد. یافته های تحقیق در قالب مدل استراوس و کوربین تحلیل شد و کدگذاری تا انتزاعی ترین مرحله به وسیله محقق انجام شد. 157مفاهیم باز، 26 مقوله محوری و 15 مقوله گزینشی از مصاحبه ها استخراج شد. نتایج نشان داد با توجه به نتایج تحقیقات گذشته برنامه های مختلفی برای توسعه ی والیبال به کار گرفته شده است و در برهه های زمانی مختلف دلایل متفاوتی برای توسعه نیافتگی برخی رشته های ورزشی بیان شده است اما با وجود سابقه بسیار طولانی ورزش والیبال در استان آذربایجان غربی و هواداران بی شمار این رشته، متاسفانه در سطوح رقابتی و قهرمانی موفقیت چندانی نداشته است و تعداد بازیکنان والیبال در سطوح قهرمانی و حرفه ای در رده ی بزرگسالان اندک است و به دلیل تعداد کم باشگاه ها و حمایت چند باشگاه ، همواره جمعیت زیادی از علاقه مندان ورزش والیبال از ادامه ی فعالیت و بازی در باشگاه ها باز می مانند و با عدم وجود فضای رقابتی بین باشگاه ها اغلب با کاهش انگیزه ی تیم داری مواجه اند. جهت دسته بندی داده های حاصل از مصاجبه از نرم افزار تحلیل کیفی ان ویوو نسخه 10 استفاده شد.
  19. اثربخشی برنامه انتخاب بین فردی و دانش قبل از ازدواج (PICK) بر رشد فردی، انتظارات زناشویی، مشکلات بین فردی و نگرش به عشق در دختران در آستانه ازدواج
    1399
    پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی برنامه انتخاب بین فردی و دانش قبل از ازدواج (PICK) بر رشد فردی، انتظارات زناشویی، مشکلات بین فردی و نگرش به عشق دختران در آستانه ازدواج انجام شد. این پژوهش یک پژوهش شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش شامل دختران در آستانه ازدواج شهرستان ثلاث باباجانی بود. تعداد 30 نفر از جامعه آماری به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و گواه (15 نفر) جایگزین شدند. برای گردآوری اطلاعات از پرسشنامه اقدام برای رشد فردی روبیتشک (PGI)، مقیاس انتظارات زناشویی جونز و نلسون (MES)، پرسشنامه مشکلات بین فردی بارخام، هاردلی و استارتاپ (IIP) و مقیاس نگرش به عشق هندریک و هندریک (LAS) استفاده شد. نتایج تحلیل واریانس مختلط نشان داد که برنامه انتخاب بین فردی و دانش قبل از ازدواج، موجب افزایش رشدفردی درزیرمقیاس های آمادگی برای تغییر، برنامه ریزی، استفاده از منابع و رفتار هدفمند در متغیر اقدام برای رشد فردی، افزایش مقیاس انتظار واقع گرایانه در متغیر انتظارات زناشویی، کاهش مشکلات بین فردی درزیرمقیاس های صراحت و مردم آمیزی، گشودگی، در نظر گرفتن دیگران، پرخاشگری، حمایت گری/ مشارکت و وابستگی در متغیر مشکلات بین فردی و همچنین افزایش نمره زیرمقیاس عشق واقع گرایانه در متغیر نگرش به عشق در دختران گروه آزمایش شده است. بنابراین از این برنامه می توان برای بهبود نمرات رشد فردی، انتظارات زناشویی، مشکلات بین فردی و نگرش به عشق افراد در آستانه ازدواج استفاده کرد.
  20. تعیین نقش صفات مرضی DSM-5، سبک های دلبستگی و مکانیسم های دفاعی در تدوین مدل نگرش به خیانت زناشویی
    1399
    مطالعه حاضر با هدف تعیین نقش صفات مرضی DSM-5، سبک های دلبستگی و مکانیسم های دفاعی در تدوین مدل نگرش به خیانت زناشویی، با تعداد نمونه 600 نفر از کلیه دانشجویان و کارکنان دانشگاه های سطح شهر سنندج و شهرستان قروه انجام شد. این پژوهش به دنبال یافتن پاسخ این سوالات بود که آیا ارتباطی بین انواع مختلف سبک های دلبستگی، مکانیسم های دفاعی و صفات مرضی شخصیت با نگرش به خیانت زناشویی و واکنش به آن وجود دارد؟ و همچنین آیا انواع سبک های دلبستگی و مکانیسم های دفاعی بین صفات مرضی شخصیت و نگرش و واکنش به خیانت زناشویی نقش میانجی ایفا می کنند؟ داده ها توسط پرسشنامه نگرش به خیانت زناشویی واتلی (2008)، مقیاس دلبستگی بزرگسالان کولینز و رید (RAAS) (1990)، پرسشنامه سبک های دفاعی اندروز و همکاران (DSQ-40) (1993) و سیاهه شخصیت برای DSM-5 (PID-5) (2012)، جمع آوری شده و جهت تحلیل داده ها از تحلیل ماتریس ضرایب همبستگی ساده و چندگانه، تحلیل عاملی تاییدی و تحلیل مسیر استفاده شد که نتایج حاصله بیانگر ارتباط منفی بین سبک دلبستگی ایمن و مکانیسم های دفاعی رشدیافته با نگرش مثبت به خیانت زناشویی، ارتباط مثبت بین سبک دلبستگی اضطرابی-دوسوگرا، مکانیسم های دفاعی روان آزرده و رشدنایافته و صفات خصومت و مهارگسیختگی با نگرش موافق به خیانت زناشویی و عدم ارتباط بین سبک دلبستگی اجتنابی و صفات مرضی عاطفه منفی، دل گسستگی و روانپریشی گرایی با نگرش به روابط خارج از چهارچوب زناشویی است. همچنین تحلیل داده ها نشان می دهد که صفت مرضی عاطفه منفی با میانجی گری سبک دلبستگی اضطرابی-دوسوگرا و مکانیسم های دفاعی روان آزرده و رشدنایافته، نگرش مثبت به روابط فرازناشویی را پیش بینی می کند و صفت مرضی دل گسستگی با میانجی گری سبک های دلبستگی اضطرابی-دوسوگرا و اجتنابی و مکانیسم دفاعی روان آزرده، نگرش موافق به خیانت زناشویی را پیش بینی می کند. صفات مرضی خصومت و مهارگسیختگی با میانجی گری سبک دلبستگی اضطرابی-دوسوگرا و مکانیسم دفاعی رشدنایافته و روان آزرده، نگرش مثبت به خیانت زناشویی را نشان داده اند و همچنین روانپریشی گرایی با میانجی گری سبک دلبستگی اضطرابی-دوسوگرا و مکانیسم های دفاعی روان آزرده و رشدنایافته نگرش مثبت به روابط خارج از چهارچوب زناشویی را پیش بینی می کند.
  21. تعیین نقش صفات مرضی DSM-5، سبک های دلبستگی و مکانیسم های دفاعی در تدوین مدل نگرش به خیانت زناشویی
    1399
    مطالعه حاضر با هدف تعیین نقش صفات مرضی DSM-5، سبک های دلبستگی و مکانیسم های دفاعی در تدوین مدل نگرش به خیانت زناشویی، با تعداد نمونه 600 نفر از کلیه دانشجویان و کارکنان دانشگاه های سطح شهر سنندج و شهرستان قروه انجام شد. این پژوهش به دنبال یافتن پاسخ این سوالات بود که آیا ارتباطی بین انواع مختلف سبک های دلبستگی، مکانیسم های دفاعی و صفات مرضی شخصیت با نگرش به خیانت زناشویی و واکنش به آن وجود دارد؟ و همچنین آیا انواع سبک های دلبستگی و مکانیسم های دفاعی بین صفات مرضی شخصیت و نگرش و واکنش به خیانت زناشویی نقش میانجی ایفا می کنند؟ داده ها توسط پرسشنامه نگرش به خیانت زناشویی واتلی (2008)، مقیاس دلبستگی بزرگسالان کولینز و رید (RAAS) (1990)، پرسشنامه سبک های دفاعی اندروز و همکاران (DSQ-40) (1993) و سیاهه شخصیت برای DSM-5 (PID-5) (2012)، جمع آوری شده و جهت تحلیل داده ها از تحلیل ماتریس ضرایب همبستگی ساده و چندگانه، تحلیل عاملی تاییدی و تحلیل مسیر استفاده شد که نتایج حاصله بیانگر ارتباط منفی بین سبک دلبستگی ایمن و مکانیسم های دفاعی رشدیافته با نگرش مثبت به خیانت زناشویی، ارتباط مثبت بین سبک دلبستگی اضطرابی-دوسوگرا، مکانیسم های دفاعی روان آزرده و رشدنایافته و صفات خصومت و مهارگسیختگی با نگرش موافق به خیانت زناشویی و عدم ارتباط بین سبک دلبستگی اجتنابی و صفات مرضی عاطفه منفی، دل گسستگی و روانپریشی گرایی با نگرش به روابط خارج از چهارچوب زناشویی است. همچنین تحلیل داده ها نشان می دهد که صفت مرضی عاطفه منفی با میانجی گری سبک دلبستگی اضطرابی-دوسوگرا و مکانیسم های دفاعی روان آزرده و رشدنایافته، نگرش مثبت به روابط فرازناشویی را پیش بینی می کند و صفت مرضی دل گسستگی با میانجی گری سبک های دلبستگی اضطرابی-دوسوگرا و اجتنابی و مکانیسم دفاعی روان آزرده، نگرش موافق به خیانت زناشویی را پیش بینی می کند. صفات مرضی خصومت و مهارگسیختگی با میانجی گری سبک دلبستگی اضطرابی-دوسوگرا و مکانیسم دفاعی رشدنایافته و روان آزرده، نگرش مثبت به خیانت زناشویی را نشان داده اند و همچنین روانپریشی گرایی با میانجی گری سبک دلبستگی اضطرابی-دوسوگرا و مکانیسم های دفاعی روان آزرده و رشدنایافته نگرش مثبت به روابط خارج از چهارچوب زناشویی را پیش بینی می کند.
  22. مقایسه مدل تجدید نظر شده حساسیت به تقویت گری (r-RST) و مدل مزاج و منش کلونینجر (PMTC) در تبیین نشانه های صفات مرضی شخصیت DSM-5 در نمونه غیر بالینی
    1398
    هدف: هدف پژوهش حاضر مقایسه مدل تجدید نظر شده حساسیت به تقویت گری (r-RST) و مدل مزاج و منش کلونینجر (PMTC) در تبیین نشانه های صفات مرضی شخصیت DSM-5 در نمونه غیربالینی بود. شخصیت بر اساس آخرین نسخه راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی (DSM-5)، الگوهای نسبتاً پایدار ادراک، ارتباط و تفکر درباره ی خود و محیط هستند که در طیف وسیعی از موقعیت های فردی و اجتماعی به چشم می خورند و با تخریب در کارکرد شخصیت مشخص می شود. مدل های مختلفی برای تبیین اختلالات شخصیت وجود دارد. از میان مدل های زیستی شخصیت می توان مدل تجدید نظر شده حساسیت به تقویت گری (r-RST) را نام برد. یکی دیگر از مدل های معاصر و قوی در تبیین شخصیت مدل مزاج و منش کلو نینجر (PMTC) می باشد. روش: بدین منظور طی یک مطالعه توصیفی از نوع همبستگی، 816 نفر بر اساس دستورالعمل کنی (2015) از طریق نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند، که از دانشجویان مشغول به تحصیل در دانشگاه کردستان و دانشگاه رازی کرمانشاه بودند و با رضایت آگاهانه به پرسشنامه صفات مرضی شخصیتDSM-5 (PID-5)، پرسشنامه پنج عاملی جکسون (r-RST) و پرسشنامه مزاج و منش کلونینجر (TCI-125) پاسخ دادند. یافته ها: داده های به دست آمده از مدل اندازه گیری تحلیل عاملی تاییدی نشان دادند که در بخش شاخص های کلی دو مدل نزدیک به هم هستند ولی در بخش شاخص های منفرد مدل تجدید نظر شده حساسیت به تقویت گری (r-RST) بهتر از مدل مزاج و منش کلونینجر (PMTC) است. نتایج داده ها: داده ها نشان دادند با اینکه هر دو مدل توان آماری برابری در پیش بینی حیطه های کلی صفات مرضی شخصیت دارند با این حال مدل تجدیدنظر شده حساسیت به تقویت گری (r-RST) در پیش بینی صفات مرضی شخصیت DSM-5 از توان آماری بالاتری برخوردار است.
  23. تجربه تجدید فراش در دوره سالمندی
    1398
    سالمندی دوران حساسی از زندگی بوده و توجه به مسائل و نیازهای این مرحله یک ضرورت اجتماعی محسوب می شود. مخصوصاٌ برای آن دسته از سالمندانی که همسرانشان را از دست داده اند، در این دوران احساس تنهایی و نیاز به تعلق خاطر بیشتری در اثر کاهش روابط اجتماعی در میان آن ها ایجاد می شود. یکی از راهکارهای مناسب برای مقابله با احساس تنهایی و کسب حمایت اجتماعی پیوسته و مطلوب، ازدواج مجدد یا همان تجدید فراش است. بنابراین تجدید فراش برای این گروه از سالمندان می تواند همانند سدی در برابر موج مشکلات پیچیده روانی افراد سالمند باشد و از طرف دیگر باعث بهبود عزت نفس و متحول شدن سالمندان از نظر اجتماعی و هیجانی می شود. این پژوهش با هدف توصیف تجربه تجدید فراش در دوره سالمندی صورت گرفته است. برای انجام این پژوهش از روش پدیدارشناسی توصیفی استفاده شد. و با 21 سالمند که حداقل سن شان 60 سال و بالاتر بود و همچنین تجدید فراش کرده بودند، مصاحبه هایی به صورت انفرادی و نیمه ساختار یافته انجام داده شد. مصاحبه ها به صورت دیجیتالی ضبط و کلمه به کلمه به زبان فارسی رونوشت شده اند. داده ها با استفاده از روش کلیزی مورد تحلیل قرار گرفته اند. نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که اکثریت سالمندان از زندگی بعد از تجدید فراش بسیار راضی بودند و از این که در دوران سالمندی تنها نیستند و نیازی به فرزندانشان ندارند و زندگی مستقلی دارند خرسندبودند. سالمندان معتقد بودند که نسبت به ازدواج اول آرامش بیشتری دارند، چون فرزندانشان سر و سامان گرفته اند و دیگر دغدغه ی آن ها را ندارند. همچنین به تمام سالمندان دیگر که همسرانشان را از دست داده اند، توصیه می کردند که مجدداً ازدواج کنند.
  24. تاثیر مشاوره پیش از ازدواج به روش التقاطی بر سبک های عشق ورزی، مهارت حل مسئله و رشد فردی زوجین در آستانه ازدواج
    1398
    هدف این پژوهش تبیین اثربخشی مشاوره پیش از ازدواج به روش التقاطی بر سبک های عشق ورزی، مهارت حل مسئله و رشد فردی زوجین در آستانه ازدواج بوده است. مشاوره پیش از ازدواج به روش التقاطی با هدف آموزش مهارت های همدل بودن، مشاجره با حفظ احترام، ابراز خواسته ها و نیازها به صورت مطلوب، حفظ شور در روابط، وجود عشق در روابط و مراقبت فردی جهت داشتن عملکرد موفق در زندگی زناشویی اجرا شده است. این الگو در قالب 8 مرحله سعی در شکل دهی و تقویت این مهارت ها دارد، این مراحل عبارت اند از: ارزیابی و طرح ریزی درمان، تعریف واقع بیانه عشق، ایجاد و پرورش همدلی، پرورش احترام، ابراز صریح نیازها و خواسته ها به یکدیگر و پاسخ مسئولانه با آن، حفظ شور در روابط، مسئولیت های فردی. پژوهش حاضر از لحاظ هدف، کاربردی و از لحاظ روش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل می باشد. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی زوجین مراجعه کننده به مرکز بهداشت سنندج برای انجام آزمایش خون قبل از دوران عقد در سال 1396 بود. برای انتخاب نمونه از روش نمونه گیری در دسترس استفاده شده و افراد به صورت تصادفی ساده در دو گروه کنترل (8زوج) وآزمایش (10زوج) جایگزین شدند. ابزار گردآوری اطلاعات در این تحقیق عبارتند از: پرسشنامه نگرش نسبت به عشق (LAS)، پرسشنامه سبک های حل مسئله (PSS) و پرسشنامه اقدام برای رشد فردی (PGIS). نتایج نشان داد مشاوره پیش از ازدواج به روش التقاطی بر سبک های عشق ورزی، مهارت حل مسئله و رشد فردی تاثیر معناداری دارد.
  25. رابطه ویژگی های شخصیتی، تعهد زناشویی و رضایت جنسی با صمیمیت زناشویی: نقش واسطه ای نگرش به عشق
    1398
    ازدواج مهم ترین و عالی ترین رسم اجتماعی برای دستیابی به نیازهای عاطفی هم چون برقراری روابط صمیمانه است. با توجه به نقش کیفیت یک رابطه نزدیک و صمیمانه در کیفیت کلی خوشبختی و رضایت عمومی همسران، این پژوهش با هدف بررسی رابطه ویژگی های شخصیتی، تعهد زناشویی و رضایت جنسی با صمیمیت زناشویی با در نظر گرفتن نقش میانجی (واسطه ای) نگرش به عشق صورت گرفت. طرح این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی (پیمایشی)، با استفاده از مدل مسیر بوده است. جامعه پژوهش شامل کلیه ی دانشجویان متاهل دانشگاه کردستان در سال تحصیلی 98-97 بود که با توجه فراخوانی که در دانشگاه اعلام گردید تعداد 370 نفر مشارکت کننده جهت همکاری مراجعه کردند که از این تعداد 350 نفر (160 نفر مرد و 190 نفر زن)، بعنوان مشارکت کننده انتخاب شدند. برای گردآوری اطلاعات از پرسش نامه ویژگی های شخصیتی نئو (NEO-FFI)، پرسش نامه تعهد زناشویی آدامز و جونز (MCQ)، پرسش نامه رضایت جنسی هادسون (ISS)، پرسش نامه صمیمیت زناشویی تامسون و واکر (MIS) و پرسش نامه نگرش به عشق هندریک (LAS) استفاده گردید. نتایج تحلیل داده ها نشان داد اثرات مستقیم ویژگی های شخصیت و رضایت جنسی با بعضی از سبک های نگرش به عشق و ابعاد تعهد زناشویی با تمام سبک های نگرش به عشق؛ و سبک های نگرش به عشق با صمیمیت زناشویی معنی دار بود، به این صورت که توافق پذیری با پراگما و استورگ ارتباط منفی و با اروس، مانیا و آگاپه ارتباط مثبت؛ مسئولیت پذیری با اروس و مانیا ارتباط منفی؛ برون گرایی با مانیا و پراگما ارتباط مثبت، با آگاپه و اروس ارتباط منفی؛ روان نژندی با استورگ، مانیا و پراگما ارتباط مثبت؛ انعطاف پذیری با اروس ارتباط منفی و رضایت جنسی با مانیا، پراگما و اروس ارتباط مثبت دارد. هم چنین تعهد شخصی با هر پنج سبک نگرش به عشق ارتباط منفی؛ تعهد اخلاقی با آگاپه، استورگ و اروس ارتباط مثبت و با مانیا و پراگما ارتباط منفی؛ تعهد ساختاری با صمیمیت زناشویی، آگاپه و اروس ارتباط منفی و با مانیا، پراگما و استورگ ارتباط مثبت دارد. اروس، آگاپه و استورگ ارتباط مثبت و پراگما و مانیا ارتباط منفی با صمیمیت زناشویی دارد. نتایج پژوهش نشان داد که نقش واسطه ای سبک های نگرش به عشق اثرگذار بوده و مدل پیشنهادی پس از حذف مسیرهای غیرمعنادار و اصلاح های صورت گرفته شاخص های برازش مطلوبی را نشان داد. در مجموع نتایج نشان داد که ویژگی های شخصیتی، ابعاد تعهد زناشویی و رضایت جنسی می توانند سبک های نگرش به عشق و متعاقبا صمیمیت زناشویی را تبیین کنند.
  26. اثربخشی آموزش طرحواره درمانی گروهی بر احساس تعلق به مدرسه و سازگاری دانش آموزان دبیرستانی
    1397
    زمینه و هدف: هدف از اجرای پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش طرحواره درمانی گروهی بر احساس تعلق به مدرسه و سازگاری دانش آموزان دبیرستانی بود. مواد و روشها: روش پژوهش نیمه تجربی از نوع پیش آزمون-پس آزمون-پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش دانش آموزان چهارم دبیرستان مدارس شهرستان رودبار )رستمآباد(، که دارای سلامت جسمانی بودند و تحت هیچگونه درمان روانشناختی و دارویی قرار نگرفته بودند. از بین این افراد 97 نفر بهعنوان نمونه در دسترس در پژوهش انتخاب شدند که بهطور تصادفی به شیوه اختصاصی به گروههای آزمایش ) 72 ( و کنترل ) 72 ( جایگزین شدند. متغیر مستقل آموزش طرحواره درمانی به شیوه گروهی بود که در طی 77 جلسه بر روی گروه آزمایش اجرا شد و بر روی گروه کنترل هیچگونه مداخلهای انجام نشد و بعد از مدت یک ماه در مرحله پی گیری، بار دیگر دو گروه آزمایش و گواه موردسنجش و اندازهگیری مجدد قرار گرفتند تا میزان پایداری درمان در بین دو گروه از طریق مقایسه آنها مشخص شود. ابزار پژوهش پرسشنامه احساس تعلق به مدرسه و پرسشنامه سازگاری دانش آموزان دبیرستانی بود. برای تحلیل داده ها از یافته های توصیفی، شاخصهای آماری گروه نمونه از قبیل فراوانی، میانگین و انحراف معیار و در بخش یافتههای استنباطی با استفاده از تحلیل اندازهگیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی تصمیمگیری در خصوص پذیرش یا عدم پذیرش فرضیههای پژوهش صورت گرفته است. یافتهها: یافتههای پژوهشی نشان داد که آموزش طرحواره درمانی به شیوه گروهی باعث افزایش احساس تعلق به مدرسه در خرده مقیاسهای حمایت معلم، ارتباط فرد با مدرسه و مشارکت علمی در گروه آزمایش نسبت به گروه گواه شده و در خرده مقیاسهای احساس تعلق به همسالان، احساس رعایت احترام و عدالت در مدرسه و مشارکت در اجتماع تاثیر معناداری نداشته است. همچنین این رویکرد باعث افزایش سازگاری دانش آموزان دبیرستانی در خرده مقیاسهای سازگاری عاطفی و سازگاری آموزشی در گروه آزمایش نسبت به گروه گواه شده و در خرده مقیاس سازگاری اجتماعی تاثیر معناداری نداشته است. نتیجه گیری: یکی از درمانهایی که میتواند در افزایش سازگاری و احساس تعلق به مدرسه ثمربخش باشد، آموزش طرحواره درمانی به شیوه گروهی است. جفری یانگ معتقد است که با شناسایی طرحوارههای ناسازگار اولیه، سبکهای مقابلهای افراد و اثرات مثبت و منفی آن در ارتباط با محیط و استفاده از تکنیکهای راهبردهای شناختی، راهبردهای تجربی، الگو شکنی رفتار و ایفای نقش میتوان طرحوارههای ناسازگار افراد را ترمیم کرد. در این پژوهش تکنیکهای بالا توسط پژوهشگر مورداستفاده قرار گرفت و بعد از تجزیهوتحلیل دادهها، نتایج نشان داد که آموزش طرحواره درمانی به شیوه گروهی توانسته باعث افزایش احساس تعلق به مدرسه و سازگاری در دانش آموزان دبیرستانی شود.
  27. پدیدارشناسی تحمل خشونت خانگی در زنان
    1397
    ثبات پیوند زناشویی به عنوان رایج ترین قالب ارتباطی بین دو جنس و انسجام ساختاری نهاد خانواده به عنوان اولین نهادی که فرد فرایند رشدی خود را در آن آغاز می کند، ضمن تاثیرات گسترده ای که بر سلامت عملکردی زوجین و انسجام ساختاری نهاد جامعه دارد، از علل و عوامل مختلفی متاثر می گردد که یکی از اساسی ترین آنها وجود روابطی مطلوب و ساختاری بین زوجین و فقدان هرگونه خشونت ارتباطی در ابعاد مختلف جسمانی، جنسی و عاطفی به ویژه برعلیه زنان می باشد. راهبردها و روش هایی که این گروه از افراد برای تحمل خشونت مورد استفاده قرار می دهند نیز حائز اهمیت می باشد، راهبردهایی که همچون علل تاثیرگذار در انتخاب تحمل خشونت توسط زنان قربانی، از پیشینه چندان جامع و روشنی برخوردار نیست. این پژوهش بر این است تا در قالبی کیفی و با تمرکز بر دیدگاه پدیدارشناسانه افراد به بررسی و شناسایی علل و استراتژی های تحمل خشونت در زنان قربانی خشونت در شهرستان سنندج بپردازد. برای انجام این پژوهش از روش پدیدارشناسی تفسیری استفاده شد. با 15 زن که تجربه خشونت همسر را داشتند در قالب یک پرسشنامه نیمه ساختار یافته به صورت عمیق مصاحبه شد. متن مصاحبه ضبط شده به نگارش درآمد و در ادامه با استفاده از روش Van Manen مورد تفسیر قرار گرفت. چهار تم اصلی هراس ها و بدکارکردی های روانشناختی، اجبارها و بازدارنده های خانواده پدری، فقدان استقلال مالی، بازدارنده های اجتماعی از صحبت های مشارکت کنندگان دریافت گردید. یافته های حاصل از پژوهش حاضر در زمینه علل تحمل خشونت توسط زنان قربانی خشونت خانگی نشان داد که این گروه از زنان متاثر از علل و عوامل مختلفی نظیر هراس ها و بدکارکردی های روانشناختی (عزت نفس پایین، درماندگی آموخته شده، دلبستگی اضطرابی، امید به بهبود شرایط در آینده، ترس از بیوه شدن، ترس از تنهایی، بخشش و اعتماد ناپایدار، وابستگی عاطفی به همسر، پذیرش خشونت با هدف حمایت از فرزندان)، اجبار و بازدارنده های خانواده پدری (عدم پذیرش از طرف خانواده پدری، سرزنش ها و تحقیرهای خانواده پدری، عدم حمایت و طرد شدن از جانب خانواده پدری و پرتنش بودن خانواده پدری، نوع و فرآیند ازدواج)، فقدان استقلال مالی (وابستگی اقتصادی به شوهر، فقدان شغل و ضعف اقتصادی خانواده پدری) و بازدارنده های اجتماعی (حفظ آبروی اجتماعی، ترس از تضعیف جایگاه اجتماعی و ترس از انگ اجتماعی) خشونت اعمال شده توسط شوهرشان را تحمل کرده و با آن کنار می آیند. همچنین در زمینه تحلیل چگونگی تحمل خشونت خانگی توسط زنان قربانی خشونت، تحلیل گفته های مصاحبه شوندگان نشان می دهد که این گروه از افراد با بهره گیری از راهکارهای شناختی (خودمقصر انگاری، امید به بهبود شرایط در آینده، خود متقاعدسازی، خود حقیرسازی یا انسانیت زدایی از خویشتن و انتقام های خیالی و تسکین بخش) و راهکارهای رفتاری (پیش بینی مواقع خطر و خوداستتاری، سرمایه گذاری عاطفی بر فرزندان جهت رهایی، برنامه ریزی ذهنی برای مقابله موفق با همسر) تحمل خشونت اعمال شده از جانب همسر را برای خود ممکن می سازند.
  28. اثربخشی برنامه غنی سازی والد – کودک در سال های آغازین مراقبت (PreCARE) بر مشکلات رفتاری کودکان و نگرش فرزندپروری والدین
    1397
    تاثیر خانواده به عنوان اولین و موثرترین واحد اجتماعی بر فرزندان، امری بدیهی و مشخص است. نگرش فرزندپروری تنبیهی و خشن با رفتار پرخاشگرانه و غیرانطباقی کودک ارتباط دارد. هر چه در خانواده ها، روابط بر اساس منطق و مهربانی باشد و احترام متقابل میان اعضای خانواده بیشتر باشد و همچنین مشکلات مالی و شغلی در خانه وجود نداشته باشد، فرزندان هم مشکلات رفتاری کمتری خواهند داشت. برنامه غنی سازی رابطه والد-فرزندی در سال های آغازین مراقبت (PriCAR) از طریق تقویت ابعاد ارتباطی والد و فرزند جهت بهبود عملکرد ساختاری آن ها حرکت می کند. برنامه غنی سازی رابطه والد _ فرزندی از لحاظ نظری مبتنی بر رویکرد دلبستگی و رویکرد یادگیری _ اجتماعی است، به عنوان یکی از انواع برنامه های تربیتی و با تاکید بر اصول عملکردی برنامه فرزندپروری مثبت جهت تقویت روابط والد _ فرزندی و بهبود رشد اجتماعی و عاطفی فرزندان تدوین و اغلب در قالبی گروهی به کارگرفته می شود. برای این پژوهش از والدین حاضر در مراکز مهد کودک و پیش دبستانی که دارای کودکان 2 تا 6 سال مبتلا به مشکلات رفتاری بودند، تعداد 30 والد انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش(15 نفر) و کنترل(15 نفر) جایگزین شدند. ابزار گردآوری اطلاعات در این پژوهش فرم والدین پرسشنامه رفتار کودک آیبرگ (ECBI) و پرسشنامه سنجش نگرش فرزندپروری (PPAQ) است. برنامه PriCARE در قالب 6 جلسه و هر هفته یک جلسه به مدت 5/1 تا 2 ساعت برنامه آموزشی به مشارکت کنندگان گروه آزمایش آموزش داده شد. داده های جمع آوری شده با استفاده از طرح تحلیل واریانس مختلط مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و نتایج نشان داد برنامه PriCARE بر مشکلات رفتاری کودکان و نگرش فرزندپروری والدین تاثیر معناداری دارد. شدت پرخاشگری و اضطراب در گروه آزمایش کاهش یافته، رفتار اجتماعی آن ها بهبود داشته ولی نقص توجه تغییر معناداری نداشته است. همچنین PriCARE تاثیر معناداری در بهبود نگرش های فرزندپروری والدین داشته است. نگرش های سهل گیرانه و سلطه-گرانه والدین کاهش معناداری داشته ولی میزان کاهش وابستگی معنادار نبود. اصول کارکردی مورد استفاده در این برنامه آموزشی ضمن کاهش سطح بدرفتاری های کودکان، باعث بهبود عملکرد کودکان در انجام تکالیف و رسیدگی در نقش ها شد.
  29. طراحی ساختمان اداری در تهران با هدف بهره گیری کیفی از نور روز
    1397
    نیاز کارمندان به نور روز به عنوان عاملی که بر ویژگی های فیزیکی و روان شناختی کارمندان تاثیرگذار است، این تلاش را می طلبد که در ابعاد گسترده ای مورد بررسی قرار گیرد. چیدمان مبلمان در محیط اداری با هر نوع سیستم فضایی (باز، بسته یا ترکیبی) مسئله ای قابل بحث در ارتباط با بهره گیری از نور روز است. موقعیت نشستن افراد نسبت به پنجره، ممکن است بر ادراک ذهنی و بصری افراد از روشنایی و حتی عملکرد بصری آن ها تاثیرگذار باشد. تمرکز این پژوهش بر سه موقعیت نشستن نسبت به پنجره به عنوان گشودگی رایج در ساختمان های اداری برای ورود نور روز است. 60 کارمند در یک ساختمان اداری در شهر سنندج در طول 8 روز برای پیشبرد این پژوهش با پژوهشگر همکاری کردند. ارزیابی های بصری و روشنایی، عملکرد بصری و اندازه گیری فیزیکی برای هر شرکت کننده در سه موقعیت روبه پنجره، کنار پنجره و پشت به پنجره مورد بررسی قرار گرفت. به این صورت که هر کارمند سه بار، در سه موقعیت مختلف مورد سنجش قرار می گرفت، به پرسش نامه پاسخ می داد، اندازه گیری ها انجام می شد و آزمون عملکرد بصری تکمیل می شد. نتایج نشان می دهد، ادراک ذهنی و بصری افراد شامل ادراک بصری افراد از اتاق و میز کار، ادراک آن ها از نسبت درخشندگی و احساس آسایش ناشی از آن، ادراک افراد از خیرگی و سایه اندازی و رضایت مندی کلی آ ن ها از روشنایی اتاق در موقعیت های مختلف، متفاوت است اما به طور کلی موقعیت کنار پنجره و روبه رو به آن، نمرات بالاتری را کسب کردند. عملکرد بصری افراد نیز در موقعیت پشت به پنجره کاهش یافت. انتخاب موقعیت کنار پنجره و بهره گیری از تجهیزات سایه اندازی برای جلوگیری از بروز مشکل خیرگی، طراحی دفاتر کار به طوری که نه سلولی و نه پلان باز باشند. جانمایی صحیح در ورودی و پنجره ها و حفظ دید در عین انتخاب موقعیت کنار پنجره برای کارمندان، راهکارهایی هستند که بهره گیری کیفی از نور روز در طراحی ارائه شده اند.
  30. اثربخشی درمان درون سیستمی خیانت بر تعهد زناشویی و خوشبینی نسبت به همسر در زوجین مواجه شده با خیانت
    1397
    خیانت برای مردم معانی متفاوتی دارد. برای برخی از افراد، به معنای داشتن رابطه ی جنسی و برای برخی دیگر به معنای داشتن رابطه ی عاطفی مخفیانه با فرد دیگری به جز همسر است. از نقطه نظر بلو و هارتنت خیانت به معنای داشتن هرگونه رابطه ی جنسی یا عاطفی به صورت مخفیانه است که تعهد به رابطه ی زناشویی را نقض می کند. تحقیقات در مورد خیانت شامل خیانت جنسی و خیانت احساسی است. در واقع دامنه ی رفتار دو نفره ی انسانی از لاس زدن تا رابطه جنسی بلند مدت است که می تواند شدت و حدّت متفاوت داشته باشد ویژگی های روان شناختی گوناگونی رابطه دارد که هر کدام می-تواند نقش مهمی در احساس رضایت از زندگی داشته باشند. مفهوم خوش بینی از جمله مولفه های اساسی در ادبیات پژوهشی حوزه روان شناختی مثبت نگر است؛ که اخیراً از سوی پژوهشگران و درمانگران مورد توجه خاصی قرار گرفته است. طبق مدل خوش بینی و بدبینی به ترتیب به عنوان انتظار نتایج فراگیر مثبت و منفی تعیین کننده های مهم سازگاری هستند. خوش بینی انتظار کلی وقوع امور خوشایند و مطلوب فراوان و امور نامطلوب کم در آینده است و به این باور مربوط می شود که آینده، پیامدهای مطلوبی خواهد داشت، بدون اینکه توانایی فرد برای کنترل و مواجهه با این پیامدها در نظر گرفته شود. برای داشتن یک ازدواج موفق داشتن سه اصل ضروری شرط است: تعهد، عشق و درک متقابل از همدیگر. در واقع، رابطه زناشویی در یک ازدواج موفق می تواند موجب رفع نیازهای فیزیکی و روانی در یک محیط آرام شود و تاثیر شگرفی بر سلامت جسمی و روانی زوجین بگذارد. بنابرین، شناسایی و تحلیل فاکتورهایی که این سنگ بنای اجتماعی را تقویت می کنند، می تواند یک گام مهم در افزایش بعد فرهنگی جامعه باشد. فاکتورهای متنوعی روی قدرت و تدوام خانواده که شامل تعهد زناشویی زوجین می باشد، دخالت دارند. تعهد زناشویی از قوی ترین و پایدارترین فاکتورهای پیش بینی کنند ه ی کیفیت و تدوام ازدواج است تعهد زناشویی زمانیست، که زوجین یک چشم انداز دراز مدت در مورد ازدواجشان دارند و می خواهند برای رابطه شان فداکاری کنند.
  31. مطالعه رابطه میان سرگرمی و خرید در معماری مراکز خرید، طراحی مرکز خرید در شیراز
    1397
    از یک طرف، یکی از نیازهای انسان امروزی رفاه است که عواملی ازجمله سرگرمی و تفریح برطرف کننده آن هستند، از طرفی دیگر انسان مدرن برای صرفه جویی در وقت، تمایل دارد به نیازهای خود در یک مجموعه پاسخ دهد. طراحی یک مجتمع تجاری تفریحی می تواند به این موضوع کمک کند تا انسان نیازهای خرید، تفریح، استراحت، خوردن، آشامیدن و... خود را در یک مجموعه برآورده سازد. این پژوهش علاوه بر طراحی یک فضای تجاری دربردارنده فضاهای سرگرمی و تفریحی، به مطالعه ی رابطه ی خرید و سرگرمی در مراکز تجاری می پردازد. روش تحقیق این پژوهش ترکیبی است که در آن داده های کمی و کیفی با استفاده از ابزار مطالعات میدانی، مشاهده، مصاحبه، پرسشنامه و تحلیل آماری جمع آوری و تحلیل شده است. روند تحقیق به شرح زیر است: 1- در ابتدای امر، جامعه آماری کلیه کاربران 3 مجتمع تجاری در شهر شیراز در نظر گرفته شد اما بعد از توزیع اولین سری از پرسشنامه ها و مشاهدات محققین، دو مجتمع تجاری از پژوهش حذف شده و پژوهش در مجتمع تجاری خلیج فارس شیراز ادامه یافته است. 2- پس از تدوین پرسشنامه نهایی و آزمون روایی و پایایی آن، 370 پرسشنامه در مجتمع تجاری مذکور توزیع شده و 364 عدد پرسشنامه سالم جمع آوری شده است. 3- داده های حاصل از پرسشنامه ها با استفاده از نرم افزار اس پی اس اس موردسنجش و تحلیل قرارگرفته اند.4- درنهایت این نتیجه حاصل شد که فضاهای سرگرمی مدنظر این پژوهش تا حد مشخصی تاثیری در انگیزه خرید مشتریان ندارد و برای بالا بردن انگیزه خرید، فضاهای سرگرمی را باید به مقدار خیلی زیادی افزایش داد. در مطالعه ی حاضر، فضاهای سرگرمی کلیه ی فضاهایی است که افراد جهت سرگرمی و تفریح به طور رایگان از آن ها استفاده می کنند مانند نیمکت ها، فضای سبز، آب نماها و ... . حال آنکه در پژوهش های پیش ازاین فضاهایی که موردمطالعه قرارگرفته بودند شهربازی، کافی شاپ ها، رستوران ها و ... را نیز در برمی گرفتند که در این پژوهش، چنین فضاهایی واحدهای تجاری در نظر گرفته شده اند. علاوه بر یافته های مربوط به میزان تاثیر سرگرمی های رایگان بر انگیزه خرید، در این پژوهش این نتایج حاصل می شوند که: 1- فضاهای جمعی نسبت به فضاهای زیبا جاذبه ی بیشتری دارند. 2- افراد تمایل دارند فضاهای جدید را در مراکز خرید تجربه کنند. 3- کاربران از فضاهایی که در مسیر ورود و خروج به مجتمع قرار دارند بیشتر استقبال میکنند، مانند فضای سبز. 4- کاربران تمایل دارند در کنار فضاهای خرید و تفریح، فضاهای چند منظوره جهت برگزاری مراسم ها و آیین ها را در مجتمع تجاری تجربه کنند.
  32. عشق و ملاک های انتخاب همسر در دانشجویان دختر نابینا
    1397
    نابینایی می تواند تغییرات زیادی در نوع زندگی فرد به وجود آورد و باعث بروز برخی مشکلات در سازگاری روان شناختی و اجتماعی گردد. دانشجویان دختر نابینا به عنوان قشری از جامعه دارای خواسته ها و نیازهایی ویژه هستند و عشق و ملاک های انتخاب همسر از این موارد است. این پژوهش با هدف بررسی تجربه عشق و ملاک های انتخاب همسر در میان دانشجویان دختر نابینا صورت گرفته است. برای انجام این پژوهش از روش پدیدارشناسی تفسیری استفاده شد. با 18 دانشجوی نابینا مصاحبه های عمیق، کامل و نیمه ساختار یافته انجام شد. مصاحبه ها به صورت دیجیتالی ضبط شده و کلمه به کلمه به زبان فارسی، رونوشت شده اند. داده ها با استفاده از روش Van Manen مورد تحلیل قرار گرفتند. شش تم اصلی از ماهیت تجربه زیسته مشارکت کنندگان استخراج گردید که عبارتند از «پنداشت ها و باورهای عاشقانه»، «رفتارهای عاشقانه»، «تاثیر عشق ورزی بر زندگی»، «عامل جذب کننده» در بخش ادراک عشق و «ملاک های درون فردی»، «ملاک های بین فردی» در بخش ملاک های همسرگزینی. از جمله مهم ترین راه های ارتباطی که یک دختر نابینا از طریق آن رابطه عاشقانه برقرار می کند عامل «صدا و زبان بدن» است. در بخش ملاک های انتخاب همسر «تعهد و پایبندی» به عنوان مهمترین ملاک بین فردی، و «سلامت و زیبایی» به عنوان مهمترین ملاک های درون فردی بدست آمد.
  33. اثربخشی برنامه چارت پیمایشی مدیریت رفتار (BMFC)بر استرس والدین و رابطه والد-فرزند در والدین دانش آموزان ابتدایی دارای نشانه های اختلال نافرمانی مقابله ای
    1397
    پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش برنامه چارت پیمایشی مدیریت رفتار(BMFC) بر استرس والدین و رابطه والد- فرزند در مادران دارای کودکان با نشانگان اختلال نافرمانی مقابله ای طراحی و اجرا شد. این مطالعه از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون و پی گیری با گروه کنترل بود. بدین منظور 30 نفر از مادران کودکانی که بر اساس فهرست رفتاری کودک(CBCL)، در مقیاس های نافرمانی مقابله ای(OD) و رفتار قانون شکنی(RBB) نمره بالاتر از نقطه برش را کسب کرده بودند و دارای نشانگان اختلال نافرمانی مقابله ای (ODD) تشخیص داده شده بودند، به شیوه ی نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و سپس میزان استرس این مادران براساس شاخص تنیدگی والدین(PSI-SF) و رابطه والد-فرزند نیز با استفاده از پرسشنامه رابطه والد-فرزند(PACHIQ) اندازه گیری شد. مادران به صورت گمارش تصادفی در دو گروه 15 نفری کنترل و آزمایش قرار گرفتند. سپس آموزش برنامه چارت پیمایشی مدیریت رفتار (BMFC)به مدت 8 جلسه به صورت گروهی برای گروه آزمایش اجرا شد و بر روی گروه کنترل مداخله ای صورت نگرفت. هر دو گروه در پیش آزمون، پس آزمون و پی گیری با فاصله یک ماه شرکت کردند. نتایج تحلیل واریانس مختلط نشان داد که مادران گروه آزمایش در مقایسه با مادران گروه کنترل سطح استرس کمتری داشتند و همچنین رابطه والد- فرزند در گروه آزمایش بهبود یافت. آموزش برنامه والدین چارت پیمایشی مدیریت رفتار (BMFC) منجر به ارتقا رابطه والد-فرزند و کاهش استرس والدینی شده است. بنابراین می توان از این برنامه جهت کمک به کودکان با اختلال نافرمانی مقابله ای و خانواده آنها بهره برد.
  34. تعیین نقش تعدیل کننده پردازش کلی/جزئی و ویژگی های شخصیتی اسکیزوتایپال در تاثیر ابهام محرک ها بر سوگیری ادراکی: استفاده از الکتروانسفالوگرافی و هموانسفالوگرافی
    1396
    ادارک و پردازش های کلی/جزیی از مولفه های اساسی در علوم شناختی هستند که نقش بنیادینی در فرایندهای شناختی و اجتماعی دارند. کارکردهای ذهنی گوناگون میتوانند در پردازش های ادراکی تاثیرگذار باشند و باعث تسهیل یا تداخل در بازشناسی و پردازش ادراکی گردند. به همین منظور هدف پژوهش ما بررسی رابطه پردازش کلی/جزیی با ویژگی های شخصیتی اسکیزوتایپال می باشد. نمونه پژوهش 68 نفر از دانشجویان دانشگاه کردستان،که به روش نمونه گیری در دسترس و از طریق فراخوان انتخاب شدند. نتایج حاصل MANOVA نشان داد که تفاوت معنیداری بین گروه های اسکیزوتایپال بالا و پایین در تداخل کلی وجود دارد. همچنین افراد دارای ویژگی های اسکیزوتایپال بالا در امواج مغزی، نسبت به افرادی که این ویژگی ها در آنها کمتر است، الگوی متفاوتی دارند.
  35. اثربخشی درمان ذهن آگاهی گروهی بر نشانه های افسردگی، ناگویی هیجانی و تنظیم هیجان در دانش آموزان
    1396
    هدف از پژوهش حاضر اثربخشی درمان ذهن آگاهی گروهی بر نشانه های افسردگی، ناگویی هیجانی و تنظیم هیجان در دانش آموزان بود. روش پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با (طرح پیش آزمون – پس آزمون، همراه با پیگیری) گروه گواه بود، جامعه آماری پژوهش حاضر را تمامی دانش آموزان دختر دوره دوم دبیرستان در سال تحصیلی 96-1395 دبیرستان فاطمیه شهرستان بیجار تشکیل می دادند. از بین جامعه آماری پژوهش حاضر پس از کسب هماهنگی از مسئولین دبیرستان فاطمیه و غربالگری اولیه و شناسایی دانش آموزان دارای نشانه های افسردگی، 24 دانش آموز دارای نشانه های افسردگی به روش نمونه گیری در دسترس و لحاظ کردن ملاک های ورود و خروج انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش و گواه گمارده شدند. هر دو گروه در شروع، پایان مداخله و پیگیری توسط پرسشنامه های، پرسشنامه ناگویی هیجانی تورنتو، پرسشنامه تنظیم هیجانی و پرسشنامه افسردگی بک ویرایش دوم مورد ارزیابی قرار گرفتند، داده های گردآوری شده توسط آمار توصیفی (میانگین و انحراف استاندارد) و آمار استنباطی (تحلیل واریانس مختلط (اندازه گیری مکرر) وآزمون تعقیبی بنفرونی برای آزمون فرضیه ها) مورد تجزیه تحلیل قرار گرفتند. نتایج تحلیل داده ها نشان داد که درمان گروهی ذهن آگاهی با اثربخشی معناداری در کاهش مولفه های ناگویی هیجانی شامل دشواری در شناسایی احساسات و دشواری در توصیف احساسات همراه است، اما در مولفه تفکر عینی (برون مدار) با اثربخشی معناداری همراه نبود. همچنین درمان گروهی ذهن آگاهی با اثربخشی معناداری در بهبود تنظیم هیجان و افسردگی همراه بود. پیشنهاد می شود از نتایج پژوهش حاضر در طراحی برنامه های درمانی و آموزشی استفاده گردد.
  36. تاثیر حاد مکمل کافئین بر هورمون رشد، تستوسترون و حالات خلقی پس از فعالیت اینتروال بی هوازی شنا در شناگران
    1396
    در این پژوهش مصرف حاد مکمل کافئین بر تغییرات هورمونی و حالات خلقی پس از فعالیت بی هوازی در شناگران مورد بررسی قرار گرفت. لذا بدین منظور 11 دانشجوی ورزشکار تیم شنای مردان (قد: 38/4±7/177 سانتی متر، وزن: 37/5±4/71 کیلوگرم، سن: 96/1±20 سال، شاخص توده بدنی (BMI) 13/1±6/22 کیلوگرم بر متر مربع) با میانگین 7 سال سابقه وزشی به صورت هدفمند انتخاب شدند. معیار ورود به پژوهش شامل عدم سابقه بیماری یا مصرف سیگار بود و اینکه در سه ماه گذشته هیچ دارو یا مکمل ضدالتهابی و یا مکمل های بهبوددهنده عملکرد را مصرف نکرده باشند. آزمودنی ها به صورت تصادفی در دو گروه قرار گرفتند. آزمودنی های 2 گروه بعد از 3 روز استراحت و نداشتن فعالیت بدنی در یک طرح تصادفی، متقاطع، دوسوکور، کنترل شده با دارونما، متقاطع اقدام به مصرف کافئین یک ساعت قبل از انجام آزمون کردند و بعد از یک ساعت از آزمودنی ها نمونه خون و سپس در فعالیت اینتروال بی هوازی شنا که شامل 10 تکرار 50 متر شنا با حداکثر سرعت و استراحت 15 ثانیه بین هر تکرار است، شرکت کردند. بلافاصله پس از فعالیت اینتروال بی هوازی شنا نمونه خون گرفته شد. پرسشنامه حالات خلقی توسط ورزشکاران در قبل و بلافاصله بعد از فعالیت اینتروال بی هوازی شنا تکمیل شد. بعد از 3 روز استراحت، مجدداً آزمودنی ها فراخوانده شده و با تغییر مکمل و دارونما بار دیگر با همان شرایط قبلی به مصرف مکمل و دارونما پرداختند، سپس دوباره در فعالیت اینتروال بی هوازی شنا با همان شرایط قبلی شرکت کردند. جهت اندازه گیری عملکرد شناگران، رکورد آن ها در هر مرحله یادداشت شد. نمونه های خون جمع آوری شده جهت اندازه گیری هورمون رشد، تستوسترون، کورتیزول به آزمایشگاه انتقال داده شد، برای تجزیه وتحلیل داده ها از نرم افزار SPSS نسخه 21 استفاده شد. نتایج تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر نشان داد که در غلظت هورمون رشد (001/0p= و اندازه اثر= 619/0) و تستوسترون (001/0p= و اندازه اثر= 58/0) در زمان اندازه گیری تفاوت معنی داری وجود دارد (p≤0.05). نتایج آزمون t وابسته نشان داد که غلظت هورمون رشد و همچنین غلظت هورمون تستوسترون در پس آزمون افزایش معنی داری نسبت به پیش آزمون در هر دو شرایط مصرف کافئین و دارونما داشته است. نتایج تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر مربوط به مصرف مکمل کافئین بر غلظت کورتیزول حاکی از معنی دار بود
  37. اثربخشی برنامۀ تنظیم هیجان گروهی به روش طرحواره درمانی هیجانی بر استرس والدگری و تاب آوری خانواده در مادران کودکان مبتلا به اختلال اتیسم
    1396
    زمینه و هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی برنامۀ تنظیم هیجان گروهی به روش طرح واره درمانی هیجانی بر استرس والدگی و تاب آوری خانواده در مادران کودکان مبتلابه اختلال انیسم بود. مواد و روش ها: روش پژوهش نیمه تجربی از نوع پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه ی آماری این پژوهش شامل کلیه ی مادران کودکان مبتلابه اختلال انیسم در شهر سنندج بود. نمونه گیری از طریق روش نمونه گیری در دسترس انجام شد و نمونه ی موردمطالعه 40 نفر بود که از بین افراد شرکت کننده به صورت تصادفی انتخاب و در دو گروه آزمایش (20 نفر) و کنترل (20 نفر) به طور تصادفی جایگزین شدند. متغیر مستقل مداخله ی تنظیم هیجان به روش طرحواره درمانی هیجانی لیهی بود که در 13 جلسه بر روی گروه آزمایش اجرا شد. و بر روی گروه کنترل هیچ گونه مداخله ای انجام نشد. ابزار پژوهش شاخص تنش والدینی (PSI) و پرسشنامه ی تاب آوری خانواده (FRAS) بود. برای تحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس چند متغیره استفاده شد. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که مداخله ی تنظیم هیجان گروهی به روش طرحواره درمانی هیجانی لیهی باعث کاهش استرس والدگری مادران کودکان مبتلا به اختلال اتیسم نسبت به گروه گواه شد و تاب آوری خانواده ی این مادران نسبت به گروه گواه افزایش چشم گیری داشته است که نشان دهنده اثربخشی این آموزش بود. نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان داد که مداخله ی تنظیم هیجان گروهی به روش طرحواره درمانی هیجانی لیهی موجب بهبود تاب آوری خانواده و کاهش استرس والدگری در مادران کودکان مبتلا به اختلال اتیسم شده است. نتایج این پژوهش می تواند درمانگران را در زمینۀ کمک رساندن به مادران کودکان اتیسم هدایت کند.
  38. بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد به شیوه گروهی بر آشفتگی زناشویی،تعارض زناشویی و خوش بینی در زنان متاهل مراجعه کننده به مرکز مشاوره کمیته امداد شهر کرمانشاه
    1396
    زمینه و هدف:درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد، یکی از درمان های رفتاری نسل سوم است و در آن تلاش می شود به جای تغییر شناخت ها ارتباط روانشناختی فرد با افکار و احساساتش افزایش یابد. هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد به شیوه ی گروهی بر آشفتگی-زناشویی، تعارض زناشویی و خوش بینی در زنان متاهل بود. مواد و روش ها: در قالب مداخله نیمه تجربی به شیوه پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل، 24 زن متاهل به شیوه نمونه گیری در دسترس از میان زنان دارای مشکلات زناشویی مراجعه کننده به مرکز مشاوره کمیته امداد شهر کرمانشاه در بهار 1396 انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل (هر کدام 12 نفر) تقسیم شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه آشفتگی-زناشویی اشنایدر (MSI-R)، پرسشنامه تعارض زناشویی (فرم تجدید نظر شده) (R-MCQ) و پرسشنامه جهت گیری به زندگی (LOT-R) بودند. گروه آزمایش مداخله درمانی به شیوه ی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد را به مدت 10 جلسه 90 دقیقه ای به شیوه ی گروهی دریافت نمودند اما برای گروه کنترل درمانی ارائه نشد. پس از اتمام جلسات درمان از هر دو گروه پس آزمون به عمل آمد. برای تحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس چندمتغیره استفاده شد. یافته ها: یافته های پژوهش نشان می دهد که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد به شیوه ی گروهی بر آشفتگی زناشویی(P< 0/05)، تعارض زناشویی(P< 0/05) و خوش بینی (P< 0/05) موثر بوده است.نتایج پیگیری بعد از یک ماه نیز نشان داد که بین گروه آزمایش و کنترل در آشفتگی زناشویی، تعارض زناشویی و خوش بینی در سطحP< 0/05)) تفاوت معنی داری وجود دارد.و اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بعد از یک ماه همچنان باقی مانده است . نتیجه گیری:نتایج پژوهش نشان داددرمان مبتنی بر پذیرش و تعهد موجب بهبود آشفتگی زناشویی، تعارض زناشویی و خوش بینی در زنان متاهل شده است که با یافته های قبلی همسو است. توصیه می گردد مشاوران و درمانگران خانواده از این شیوه درمانی در مراکز مشاوره و کلاس های آموزش خانواده جهت حل مشکلات زناشویی بهره ببرند.