تاریخ بهروزرسانی: 1403/09/01
شیوا خالص رو
دانشکده کشاورزی / گروه تولید و ژنتیک گیاهی
پایاننامههای کارشناسیارشد
-
اثرات منابع مختلف کود فسفر و مایکوریزا بر عملکرد و کیفیت دانۀ نخود
1403این پژوهش با هدف بررسی اثرات منابع مختلف کود فسفر و مایکوریزا بر عملکرد و کیفیت دانۀ نخود انجام گردید. این پژوهش فاکتوریل بر پایهی طرح بلوکهای کامل تصادفی با چهار تکرار و در شرایط دیم انجام گردید. فاکتورهای مورد بررسی شامل فاکتور اول: کاربرد منابع مختلف کود فسفر (فسفر شیمیایی، پودر سنگ فسفر و بدون فسفر) و فاکتور دوم: کاربرد قارچهای مایکوریزا (بدون مایکوریزا، Glomus mossea، Glomus intraradices و Glomus mossea + Glomus intraradices) میباشد. نتایج پژوهش نشان داد اجزای عملکرد تعداد غلاف در بوته، وزن هزار دانه، تعداد شاخه فرعی، گرههای تثبیت کننده نیتروژن، فسفر دانه و عملکرد دانه تحت تاثیر اثر کود زیستی مایکوریزا و فسفر قرار گرفتند همچنین شاخص برداشت و عملکرد بیولوژیک تحت تاثیر اثر متقابل کود زیستی و فسفرقرار گرفتند. تعداد شاخه فرعی تحت تاثیر اثر مستقل فسفر قرار گرفتند. وزن خشک گرهها، پروتئین دانه، نیتروژن دانه تحت تاثیر اثر قارچ مایکوریزا قرار گرفتند اما پتاسیم تحت تاثیر هیچکدام از تیمارهای آزمایش قرار نگرفتند. مقایسه دو گونه قارچ مایکوریزا و تلفیق دوگونه قارچ مورد مطالعه نشان داد که تلفیق دوگونه (Glomus mossea + Glomus intraradices) تاثیر بیشتری بـر روی اجزای عملکرد و عملکرد دانه در نخود نسبت به کاربرد جداگانه دوگونه دیگر دارد. بیشترین تعداد غلاف در بوته (25/25) مربوط به کود شیمیایی فسفر و بیشترین تعداد غلاف در بوته به میزان 88/24 تحت اثر قارچ مایکوریزا مربوط به تیمار (Glomus moasa+ Glomus intraradice)، بیشترین وزن هزار دانه (688/221 گرم) مربوط به کود شیمیایی فسفر و بیشترین وزن هزار دانه مربوط به قارچ مایکوریزا (Glomus moasa+ Glomus intraradice) به میزان (03/212)، بیشترین تعداد شاخه فرعی (5/5) مربوط به تیمار کود شیمیایی، عملکرد بیولوژِیک (2058 کیلوگرم در هکتار) از تیمار تلفیفی مایکوریزا و کود فسفر، عملکرد دانه (84/984 کیلوگرم در هکتار) مربوط به اثر کود فسفر، بیشترین گرههای تثبیت کننده نیتروژن (66/16 گرم) مربوط به کود شیمیایی، ، بیشترین گرههای تثبیت کننده نیتروژن تحت تاثیر قارچ مایکوریزا به میزان (77/18)، پروتئین دانه (84/22) و بیشترین وزن خشک گره (056/0)گرم مربوط به قارچ مایکوریزا (Glomus moasa+ Glomus intraradice)، و فسفر دانه (59/259 میلیگرم در 100 گرم) از تیمار تلفیقی دو گونه قارچ مایکوریزا ( Glomus mossea+ Glomus intraradice) و همچنین بیشترین فسفر دانه تحت تاثیر اثر کودشیمیایی به میزان (280میلیگرم در 100 گرم) مشاهده شد.
-
تاثیر کمپوست و اسید هیومیک بر خصوصیات کمی و کیفی کاملینا (Camelina sativa L.)
1402وجود سیستم کشاورزی پایدار، مستلزم بکار بردن فاکتورهایی است که در راستای حفظ خصوصیات اکولوژیکی گام برداشته و مخاطرات محیطی را به حداقل برساند. یکی از این فاکتورها، بکار بردن کودهای آلی به منظور تامین کردن عناصر غذایی مورد نیاز گیاه است که هدف اصلی آن کاهش یا حذف قابل توجه مقادیر کودهای شیمیایی است. به منظور بررسی تاثیر کودهای آلی بر خصوصیات کمی و کیفی گیاه کاملینا (Camelina sativa L.) در سال زراعی 1401-1400 آزمایشی در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه کردستان که در دشت دهگلان در 35 کیلومتری شرق شهرستان سنندج واقع شده است، صورت گرفت. این تحقیق به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی و با سه تکرار انجام شد. تیمارهای مورد استفاده شامل اسید هیومیک در سه سطح ( 0، 200 میلیلیتر ، 400 میلیلیتر در هکتار) و کود کمپوست در سه سطح (0، 2 تن و 4 تن در هکتار) بود. نتایج نشان داد تاثیر کود کمپوست روی صفات ارتفاع بوته، تعداد غلاف در بوته، عملکرد بیولوژیک، عملکرد دانه و عملکرد روغن معنیدار بود. تاثیر کود اسید هیومیک روی صفات ارتفاع بوته، تعداد غلاف در بوته، عملکرد بیولوژیک، عملکرد دانه و عملکرد روغن معنیدار بود. اثرات متقابل کودهای بکار برده شده روی صفات تعداد دانه در غلاف، عملکرد دانه و عملکرد روغن معنیدار بود. بالاترین عملکرد دانه و عملکرد روغن و تعداد دانه در غلاف مربوط به تیمار تلفیقی 4 تن کمپوست و 200 میلیلیتر اسید هیومیک بود. با توجه به نتایج بدست آمده میتوان گفت تیمار تلفیقی 4 تن کمپوست و 200 میلیلیتر در هکتار اسید هیومیک موجب بهبود خصوصیات کمی و کیفی کاملینا گردید.
-
تاثیر بیوچار و خاکورزی حفاظتی بر عملکرد و کیفیت سیاهدانه (Nigella sativa L.) و ویژگیهای خاک در دو سیستم دیم و آبی
1402شناسایی و کاربرد راه حلهایی همچون بیوچار و خاکورزی حفاظتی که تاثیرات خشکی را به حداقل برساند، می-تواند در دستیابی به اهداف کشاورزی پایدار، مفید باشد. برای این منظور، در سالهای 1398 و 1399 آزمایشی بر روی گیاه سیاهدانه بهصورت کرتهای دوبارخردشده در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی در مزرعهی آموزشی و پژوهشی دانشگاه کردستان اجرا شد. شرایط کشت آبی و دیم بهعنوان کرت اصلی، سه سطح خاکورزی (رایج، کاهشی و بدون خاکورزی) بهعنوان کرت فرعی و دو سطح کاربرد بیوچار (0 و 15 تن در هکتار) بهعنوان کرت فرعی-فرعی در نظر گرفته شد. نتایج نشان داد که بالاترین طول و وزن خشک ریشه و ارتفاع بوته در شرایط آبی و در خاکورزیهای رایج و کاهشی مشاهده گردید. بیشترین تعداد کپسول (11 کپسول در بوته) و عملکرد دانه (7/149 گرم در متر مربع) در شرایط آبی مشاهده شد. بیشترین تعداد دانه در کپسول (75/81 دانه در کپسول) در خاکورزی کاهشی در شرایط آبی و کاربرد بیوچار مشاهده شد. بیشترین محتوای نیتروژن، فسفر، پتاسیم، روی، مس، آهن و منگنز دانه در سال دوم+شرایط آبی+ خاکورزی (رایج و کاهشی)+کاربرد بیوچار مشاهده گردید. شرایط آبی+خاکورزیکاهشی+کاربرد بیوچار (6/31 درصد) دارای بالاترین درصد روغن دانه بود و بالاترین عملکرد روغن در تیمار سال دوم+خاکورزی رایج+ کاربرد بیوچار (5/534 کیلوگرم در هکتار) مشاهده شد. تمام اسیدهای چرب MUFA بجز اکوزنوئیک اسید با افزایش تنش خشکی کاهش یافتند. در شرایط آبی همراه با کاربرد بیوچار پالیمیتولیک، واکسنیک و اولئیک افزایش یافتند. از بین اسیدهای چرب PUFA، دو اسید چرب اکوزادنوئیک و آلفا لینولئیک در شرایط آبی و کاربرد بیوچار دارای بالاترین درصد بودند، اما لینولئیک اسید در شرایط آبی و کاربرد بیوچار کاهش یافت. اسیدهای چرب اشباع شامل مریستیک، پالمیتیک، استئاریک و آراشیدیک در شرایط دیم و عدم کاربرد بیوچار افزایش یافتند. بیشترین درصد اسانس در خاکورزی رایج+کاربرد بیوچار و بیشترین عملکرد اسانس در سال دوم+خاکورزی رایج+کاربرد بیوچار بهدست آمد. بیشترین مقدار تیموکینین (13/30 درصد) و پیسیمن (08/23 درصد) در سال دوم+شرایط آبی+ خاکورزی رایج+ کاربرد بیوچار حاصل شد. کاربرد بیوچار سبب تغییرات در برخی ویژگیهای خاک مانند افزایش کربن آلی خاک (5/7 درصد)، اسیدیته (6/2 درصد)، قابلیت هدایت الکتریکی (1/8 درصد) و همچنین قابلیت استفاده برخی عناصر پرمصرف و کم مصرف گردید. بیشترین میزان نیتروژن کل خاک (145/0 درصد نیتروژن)، فسفر قابل دسترس (43/17 میلیگرم بر کیلوگرم) و پتاسیم قابل دسترس خاک (510 میلیگرم بر کیلوگرم) در سال دوم و در سیستم خاکورزی کاهشی+ کاربرد بیوچار مشاهده گردید. خاک-ورزیهای مختلف روی فعالیت آنزیم دهیدروژناز تاثیر متفاوتی داشتند و بیشترین فعالیت آنزیم دهیدروژناز در تیمار خاکورزی حداقل ( ug TPE g-1 dw soil 24 h-1 6/124) و نیز در اثر کاربرد بیوچار مشاهده گردید. بیشترین مقدار تنفس برانگیخته (mg CO2 (kg soil day)-1 6/3236) و تنفس معمولی (mg CO2 (kg soil day)-1 83/163)، در سال دوم آزمایش در خاکورزی کاهشی همراه با کاربرد بیوچار مشاهده گردید. در نهایت نتایج کلی این پژوهش حاکی از این مطلب بود که بیشترین تاثیر مفید بر ویژگیهای خاک، صفات مورفولوژیک، عملکرد و اجزای عملکرد دانه، کیفیت دانه شامل عناصر، درصد و عملکرد روغن، کیفیت روغن، درصد و عملکرد اسانس و کیفیت اسانس با گذشت زمان و در تیمار سال دوم آزمایش+شرایط آبی+ خاکورزی رایج+کاربرد بیوچار مشاهده گردید. با توجه به نتایج این پژوهش کشاورزان میتوانند از تکنیکهای مذکور برای دستیابی به افزایش پایدار عملکرد محصولات زراعی و بهبود خصوصیات خاک استفاده کنند. با اتخاذ این راهکارها میتوانند در عینحال منابع را برای نسلهای آینده حفظ کنند و تولیدات کشاورزی خود را بهبود بخشند.
-
تاثیر سطوح مختلف کاربرد اسیدهیومیک بر عملکرد و کیفیت دانه و علوفه 5 رقم جو دیم
1402بهمنظور بررسی تاثیر سطوح مختلف کاربرد اسیدهیومیک بر عملکرد و کیفیت دانه و علوفه 5 رقم جو دیم تحت شرایط مزرعه، آزمایشی در سال زراعی 1401-1400 بهصورت اسپلیتپلات در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در مزرعه تحقیقاتی موسسه تحقیقات کشاورزی دیم سرارود واقع در 17 کیلومتری شهر کرمانشاه اجرا شد. فاکتور اصلی کاربرد اسیدهیومیک در سه سطح (0، 400 و 800 میلیگرم بر لیتر) بود و پنج رقم جو شامل (آرتان، قافلان، آردا، آبیدر، سرارود یک) بهعنوان فاکتور فرعی در نظر گرفته شد. نتایج نشان داد که اثر سطوح اسیدهیومیک و رقم بر ارتفاع بوته، طول خوشه، تعداد دانه در خوشه، وزن هزار دانه ، عملکرد دانه، عناصر معدنی دانه (نیتروژن، فسفر و پتاسیم)، درصد فیبر خام (CF) و درصد پروتئین خام (CP) معنیدار بود. با افزایش غلظت اسیدهیومیک، عملکرد دانه دو رقم آبیدر و قافلان نسبت به سایر ارقام جو دیم افزایش قابلتوجهی داشت. ارقام جو دیم از نظر ارتفاع بوته، طول خوشه، تعداد دانه در خوشه و وزن هزار دانه در غلظتهای مختلف اسیدهیومیک (0، 400 و 800 میلیگرم بر لیتر) تنوع قابلتوجهی نشان دادند. میزان عناصر معدنی دانه (نیتروژن، فسفر و پتاسیم) و شاخصهای مربوط به کیفیت علوفه شامل درصد پروتئین خام (CP) و درصد خاکستر (ASH)، در کاربرد غلظت 800 میلیگرم بر لیتر اسیدهیومیک نسبت به غلظت 400 میلیگرم بر لیتر و عدمکاربرد اسیدهیومک مقادیر بالاتری نشان دادند. از آنجاییکه بین صفات فیزیولوژیکی و مرفولوژیکی اندازهگیری شده و میزان کاربرد سطوح اسیدهیومیک رابطه مشخصی مشاهده شد، میتوان نتیجه گرفت که استفاده از کود اسیدهیومیک در بهبود و رشد گیاه جو بدون شک میتواند بسیارمفید باشد.
-
اثر سطوح مختلف ورمی کمپوست و کود شیمیایی بر عملکرد و کیفیت دانه و علوفه سه رقم ذرت علوفه ای (Zea mays L.)
1402به منظور بررسی اثر سطوح مختلف ورمیکمپوست و کود شیمیایی بر عملکرد و کیفیت دانه و علوفه سه رقم ذرت علوفهای، آزمایش حاضر در قالب طرح کرتهای خرد شده بر پایه بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در سال زراعی 1401 در مزرعه تحقیقاتی سازمان جهاد کشاورزی استان کردستان انجام شد. فاکتور اصلی، سطوح مختلف کودی شامل شاهد (عدم مصرف کود)، ورمی-کمپوست 5 تن در هکتار، ورمیکمپوست 75/3 تن در هکتار + 25 درصد کود شیمیایی توصیه شده، ورمیکمپوست 5/2 تن در هکتار + 50 درصد کود شیمیایی توصیه شده و 100 درصد کود شیمیایی (150 کیلوگرم در هکتار اوره + 200 کیلوگرم در هکتار سوپرفسفات + 50 کیلوگرم در هکتار سولفات پتاسیم) توصیه شده و فاکتور فرعی شامل سه رقم ذرت SC 704، ZP و آلبوم بود. بیشترین قطر بلال (8/5 سانتیمتر) و بیشترین نسبت بلال به دانه (41/0 گرم) در تیمار 75/3 تن در هکتار ورمیکمپوست + 25 درصد کود شیمیایی توصیه شده مشاهده شد. همچنین نتایج نشان داد که بیشترین وزن خشک ساقه (6/1201 گرم)، بیشترین ارتفاع ساقه (8/224 سانتیمتر) و بیشترین طول بلال (81/20 سانتیمتر) در تیمار 5/2 تن ورمیکمپوست در هکتار + 50 درصد کود شیمیایی توصیه شده بود. مقایسه ارقام مختلف مورد آزمایش نشان داد که رقم SC 407 دارای بالاترین طول بلال و ارتفاع ساقه در مقایسه با ارقام ZP و آلبوم بود. بیشترین درصد نیتروژن دانه (87/1 درصد)، فسفر دانه (218/0 درصد)، روغن دانه (83/5 درصد) و نشاسته (9/70 درصد) در تیمار 5/2 تن ورمیکمپوست در هکتار + 50 درصد کود شیمیایی توصیه شده مشاهده گردید. همچنین میزان روغن دانه (42/4 درصد) و نشاسته دانه (3/66 درصد) در رقم SC 704 بیشتر از سایر ارقام مورد مطالعه در این پژوهش بود. بیشترین مقدار pH علوفه (15/5) و پروتئین علوفه سیلویی (17/12 درصد) در تیمار صد در صد کود شیمیایی توصیه شده بهدست آمد. علاوه بر این، بالاترین درصد خاکستر علوفه سیلویی (47/5 درصد)، ماده خشک علوفه سیلویی (1/28 درصد) و الیاف نامحلول در شوینده خنثی (1/47 درصد) در تیمار 5/2 تن ورمیکمپوست در هکتار + 50 درصد کود شیمیایی توصیه شده حاصل گردید.
-
اثر کودهای آلی، شیمیایی و زیستی بر خصوصیات کمی وکیفی کرچک (Ricinus communis L.)
1402کرچک Ricinus communis L)) یکی از مهمترین گیاهان دارویی خانواده فرفیون است که بهطورمعمول برای هدفهای دارویی کاربرددارد.این گیاه دارویی یکی از قدیمیترین گونههای شناخته شده توسط بشر است. عملیات کوددهی، بخش مهمی از مدیریت کشت کرچک است. با این حال اطلاعاتاندکیدرموردتاثیرتغذیهدررشدگیاهکرچک دردسترساست.کودهای شیمیایی با کاهش کیفیت، سلامت و عملکرد محصول در طول زمان همراه است.استفاده از کود آلی و زیستی اثرات مثبتی در حفظ خواص خاک دارد.به منظور بررسی ویژگیهای رشد، عملکردومیزان روغن گیاه دارویی کرچک تحت تاثیر تیمارهای مختلفکودی آزمایشی در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه کردستان در سال زراعی 1401 طراحی و اجرا شد. آزمایش به صورت فاکتوریل در قالبطرح بلوکهایکامل تصادفی با سه تکرارانجام شد.فاکتور اول شامل تیمارهای(شاهد، کودآلی، بیوچار، سرکه چوب و کود شیمیایی) و فاکتور دوم شامل میکوریزا گونه Glomus intradieces))در دو سطح (تلقیح و عدم تلقیح) بود. اثرات ساده و برهمکنش تیمارمایکوریزا و تیمارهای مختلف باعث افزایش خصوصیات زراعی کرچک نسبت به تیمار شاهد شدند. نتایج نشان داد که بیشترین شاخص برداشت (6/38 درصد)،عملکرد بیولوژیک (2/3650 گرم بر مترمربع)، عملکرد دانه(7/1281گرم بر مترمربع)، درصدروغن(5/50 درصد) و عملکرد روغن (3/588 کیلوگرم در هکتار) در تیمار کود آلی به همراه تلقیح با مایکوریزامشاهده شد. بیشترین میزان پتاسیم و نیتروژن در تیمار کود آلی به دست آمد. بیشترین میزان ارتفاع ساقه (6/105 سانتیمتر) در تیمار کود شیمیایی به همراه تلقیح با قارچ مایکوریزا به دست آمد. بیشترین میزان قطر ساقه (74/1 سانتیمتر) در تیمار تلقیح با قارچ مایکوریزا به دست آمد که اختلاف قابل ملاحظهای با تیمار بیوچار به همراه مایکوریزا نداشت. بیشترین میزان تعداد دانه در بوته (150)، تعداد کپسول در بوته (3/81) و تعداد برگ (16/37) در تیمار کود آلی به دست آمد. با توجه به نتایج تحقیق حاضر، تیمار کود آلی به همراه تلقیح با مایکوریزادر مقایسه با شاهد و تیمارهای دیگر بر بیشتر صفات مورد مطالعه اثرات مثبت معنیداری نشان داد. در نتیجه،استفاده از کود آلی توام بامایکوریزامیتوانند به عنوان ترکیبات طبیعی و ایمن موجب افزایش صفات مورفولوژیکی و عملکرد کرچک شود.
-
مقایسه سیستمهای مختلف خاکورزی در کشت مخلوط چاودار (Secale cereale L.) و ماشک گل خوشه ای (Vicia villosa Roth.)
1402یکی از مهمترین عاملهای تضمینکننده موفقیت در کشاورزی، خاک میباشد. بزرگترین چالش پیشروی کشاورزی امروزه، عدم رعایت اصول صحیح خاکورزی است. با توجه به روند افزایش جمعیت در دنیا و نیاز به تولید غذای بیشتر، استفاده از روشهای به زراعی و اجرای صحیح عملیات خاکورزی ضروری میباشد. کشت مخلوط یکی از روشهای افزایش محصول و نمونهای از سامانههای پایدار به شمار میرود که نقش مهم و چندگانهای در بهبود شرایط مزارع نامطلوب، اصلاح کیفیت محصول و کاهش اثرات منفی در آگرواکوسیستمها ایفا میکند. به منظور بررسی تاثیر سیستمهای مختلف خاکورزی درکشت مخلوط چاودار (Secale cereale L ) و ماشک گل خوشهای (Vicia villosa Roth.) آزمایشی در سال زراعی 1398-1397 در شهرستان سنندج در مرکز تحقیقاتی گریزه به صورت کشت انتظاری اجرا گردید. آزمایش به صورت اسپلیت پلات در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی در 3 تکرار اجرا شد. روشهای خاکورزی شامل سیستم بدون خاکورزی، سیستم کم خاکورزی و سیستم خاکورزی رایج به عنوان فاکتور اصلی و سیستم کشت چاودار و ماشک در 5 سطح شامل 100 درصد ماشک، 75 درصد ماشک + 25 درصد چاودار، 50 درصد ماشک + 50 درصد چاودار، 25 درصد ماشک+ 75 درصد چاودار و 100 درصد چاودار به عنوان فاکتور فرعی در نظر گرفته شد. نتایج نشان داد که سیستم کم خاکورزی دارای بیشترین تاثیر روی صفات ارتفاع چاودار، ارتفاع ماشک، تعداد گره در ریشه ماشک، عملکرد ماده خشک و ماده آلی خاک بود و سیستم خاکورزی رایج دارای کمترین تاثیر روی صفات مذکور بود. اثرات متقابل ترکیب بذری و سیستمهای خاکورزی روی صفات ارتفاع ماشک، ارتفاع چاودار، تعداد گره در ریشه ماشک، میزان ماده خشک، درصد ماده آلی، منگنز و آهن معنیدار بود. با توجه به نتایج به دست آمده، بهترین ترکیب کشت مخلوط گیاهان علوفهای و غله، 25 درصد غله و 75 درصد علوفه در مناطق دیم در سیستم کمخاکورزی بود.
-
تاثیر ورمیکمپوست و عناصر ریزمغذی بر خصوصیات کمی وکیفی گاوزبان (Borago officinalis L.) و اثر روغن آن بر دیابت در موش
1401به منظور بررسی تاثیر ورمیکمپوست و عناصر ریزمغذی بر خصوصیات کمی وکیفی گاوزبان (Borago officinalis L.) و اثر روغن آن بر دیابت در موش، آزمایش حاضر در سال 98-1397 به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در مزرعه تحقیاتی دانشگاه کردستان انجام شد. تیمارهای آزمایش شامل سطوح ورمیکمپوست (صفر، 5 و 10 تن در هکتار) و محلولپاشی عناصر ریزمغذی شامل: شاهد (بدون محلولپاشی)، سولفاتآهن (با غلظت سه در هزار)، سولفاتروی (با غلظت دو در هزار) و سولفاتمنگنز (با غلظت سه در هزار) بود. نتایج نشان داد که بیشترین ارتفاع بوته گاوزبان (57 سانتیمتر)، تعداد شاخه گلدهنده (34)، ارتفاع اولین شاخه گلدهنده (8/12 سانتیمتر)، تعداد برگ (5/145)، تعداد دانه (6/217)، وزن هزار دانه (1/12 گرم)، عملکرد بیولوژیک (621 کیلوگرم در هکتار)، عملکرد دانه (1/42 کیلوگرم در هکتار) و عملکرد گل خشک (19/2 کیلوگرم در هکتار) در تیمار تلفیقی محلولپاشی با سولفات روی و کاربرد ده تن در هکتار ورمیکمپوست بهدست آمد. همچنین بیشترین مقدار روغن (16/19 درصد) و عملکرد روغن (5/7 کیلوگرم در هکتار) متعلق به تیمار تلفیقی محلولپاشی سولفات روی و سطح سوم ورمیکمپوست تعلق داشت. استفاده از روغن گاوزبان سبب کاهش معنیدار قند خون موشها در مقایسه با گروه دیابتی گردید. بنابراین تلفیق تیمارهای ورمیکمپوست و عناصر ریزمغذی بهویژه سولفات روی میتواند سبب بهبود عملکرد و کیفیت محصول گاوزبان اروپایی گردد.
-
ارزیابی نسبت های مختلف گاودانه، ماشک و شبدر در سیستم کشت مخلوط افزایشی با جو
1401به منظور بررسی نسبت های مختلف کاشت بر عملکرد کمی و کیفی علوفه در کشت مخلوط افزایشی جو با گاودانه، شبدر ایرانی و ماشک معمولی، آزمایشی در سال زراعی 99-1398 در مزرعه مرکز جهاد کشاورزی دهستان شیان واقع در اسلام آباد غرب انجام شد. این آزمایش در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با 3 تکرار اجرا شد. نسبت های مختلف کشت در 13 سطح شامل (کشت خالص جو، کشت خالص گاودانه، کشت خالص شبدر و کشت خالص ماشک و کشت مخلوط افزایشی، جو + 5/12 درصد گاودانه، جو + 25 درصد گاودانه، جو +50 درصد گاودانه، جو + 5/12 درصد شبدر، جو + 25 درصد شبدر، جو + 50 درصد شبدر، جو + 5/12 درصد ماشک، جو + 25 درصد ماشک و جو + 50 درصد ماشک) بود. نتایج آزمایش نشان داد که بیشترین ارتفاع بوته، تعداد پنجه و تعداد دانه در سنبله جو از تراکم افزایشی جو + 50 % شبدر به دست آمد؛ در حالی که بیشترین طول سنبله، وزن هزار دانه، عملکرد علوفه تر و خشک در کشت خالص جو مشاهده شد. علاوه بر این بیشترین میزان پروتئین خام و میزان خاکستر علوفه جو از کشت مخلوط افزایشی جو + 50% گاودانه به دست آمد که نشان دهنده کیفیت بهتر کشت مخلوط افزایشی جو + گاودانه نسبت به دو لگوم دیگر است. از طرفی بیشترین ارتفاع بوته، تعداد غلاف در بوته و تعداد دانه در غلاف و صفات مرتبط با کیفیت علوفه لگوم های علوفه ای در کشت خالص آن ها مشاهده شد و کمترین میزان آن ها به استثنای عملکرد بیولوژیک در تراکم کشت 5/12% مشاهده شد. همچنین کیفیت علوفه در گاودانه با افزایش تراکم کاشت کاهش یافت در حالی که در شبدر ایرانی و ماشک معمولی با افزایش تراکم افزایش یافتند. بیشترین مقدار نسبت برابری زمین از کشت مخلوط افزایشی جو + با لگوم ها در تراکم 25% بود که بیانگر سودمندی کشت مخلوط نسبت به کشت خالص است. به طور کلی کشت مخلوط به دلیل افزایش عملکرد و صفات مرتبط با کیفیت علوفه نسبت به کشت خالص جو برتری داشت و می توان از کشت مخلوط برای دستیابی به جو با عملکرد بیشتر و علوفه با کیفیت بالاتر استفاده کرد.
-
اثرسطوح مختلف تراکم بوته و قارچ مایکوریزا برعملکرد و اجزای عملکرد کینوا
1400کینوا (Chenopodium quinoa Willd.) به عنوان یک محصول دانهای با هدف بدست آوردن دانههای خوراکی کشت میشود. از نظر کیفی، پروتئین کینوا بهتر از پروتئین دانه غلات متداول است و تعادل اسید آمینه مطلوبتری برای تغذیه انسان و دام نسبت به گندم دارد. یکی دیگر از جنبههای جالب ترکیب دانه کینوا کمبود گلوتن در آن میباشد که این ماده غذایی را برای افراد مبتلا به بیماری سلیاک مناسب کردهاست. به منظور دستیابی به عملکرد دانه بالا و بهبود کیفیت عناصر غذایی دانه کینوا، آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با دو فاکتور و سه تکرار در مزرعهای واقع در روستای ولهژیر از توابع شهرستان مریوان انجام شد. فاکتورهای مورد بررسی شامل کاربرد قارچ مایکوریزا در چهار سطح (G. mossea، G. hoi، ترکیب دو گونه و بدون مایکوریزا) و تراکم کاشت کینوا در سه سطح (30، 40 و50 بوته در متر مربع با فاصله بین ردیفهای کاشت 75 سانتیمتر) انجام شد. نتایج حاکی از آن است که ترکیبی از قارچهای میکوریزایی G. mossea و G. hoi در تراکمهای بالاتر (50 و 40 بوته در متر مربع) تیمارهای برتر بودهاند که بیشترین تاثیر را بر عملکرد و ترکیبات شیمیایی دانه کینوا داشتند. بیشترین مقدار برای صفاتی مانند ارتفاع بوته، قطر ساقه، طول خوشه، درصد دانههای پر، وزن هزار دانه، عملکرد دانه، درصد روغن و درصد پروتئین دانه و ترکیبات شیمیایی دانه (فسفر، پتاسیم و روی) از گیاهان تیمارشده با قارچهای میکوریزایی G. mossea و G. hoi در تراکمهای بالاتر حاصل گردید. در توجیه نتایج بدست آمده از نقش مهم قارچهای میکوریزایی در زیست فراهمی عناصر غذایی مورد نیاز برای گیاه و کمک به جذب آب و عناصر غذایی برای ریشه گیاه و همچنین بهبود ویژگیهای فیزیکی و شیمیایی و حاصلخیزی خاک میتوان بیان داشت که ارتباط همزیستی بین قارچهای میکوریزایی و ریشه گیاه کینوا سبب انتقال مواد مغذی و در نتیجه، بهبود عملکرد دانه و افزایش کیفیت ترکیبات بیوشیمیایی و عناصر غذایی دانه کینوا شده است.
-
اثر کود آلی، شیمیایی و اسیدهیومیک بر خصوصیات کمی و کیفی سیاهدانه (.Nigella sativa L)
1400کاربرد نهاده های آلی در کشاورزی پایدار یکی از مهمترین مولفه های دستیابی به حاصلخیزی خاک و تغذیه مناسب گیاه می باشد. استفاده از این نهاده ها علاوه بر تامین سلامت گیاهان دارویی، موجب حفظ سلامت محیط زیست نیز می گردد. این پژوهش به منظور ارزیابی کود آلی ، شیمیایی و اسید هیومیک بر خصوصیات کمی و کیفی سیاهدانه (Nigella sativa L.) در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه کردستان انجام شد.در این راستا آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با دو تیمار و سه تکرار در سال 1400 در دانشگاه کردستان بر روی گیاه دارویی سیاهدانه انجام شد. تیمار ها شامل کود (شاهد، تخمیری، شیمیایی) و اسید هیومیک (400، 200، 0 میلی گرم در لیتر) که به صورت محلول پاشی در سه مرحله قبل از ساقه رفتن و بعد از آن در فواصل 10 و 20 روز بعد از آن انجام شد.کود تخمیری تولید شده با استفاده از ضایعات سیب زمینی و آب و کود دامی که قبل از کاشت به زمین داده شد. کود های شیمیایی قبل از کاشت و در طول دوره رشد به گیاه داده شد. نتایج نشان داد که استفاده از کودآلی سبب افزایش رشد رویشی و زایشی در گیاه سیاهدانه شد. همچنین استفاده از اسید هیومیک 400 میلی گرم در لیتر سبب بهبود اسانس و عملکرد روغن در این گیاه گردید.
-
اثر کودهای آلی و شیمیایی بر عملکرد و کیفیت دانه کتان روغنی (Linum usitatissimum L.)
1400به منظور مطالعه اثر کودهای آلی و شیمیایی بر عملکرد و کیفیت دانه کتان روغنی (.Linum usitatissimum L) آزمایش زراعی در بهار 1398 در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه کردستان انجام شد. این پژوهش در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با 10 تیمار و سه تکرار اجرا شد. تیمارهای آزمایش شامل شاهد، کود شیمیایی، کود دامی، کود تخمیری، اسید هیومیک، کود دامی + اسیدهیومیک، کود تخمیری + اسیدهیومیک، کود شیمیایی+ اسید هیومیک، کود دامی + کود شیمیایی و کود تخمیری + کود شیمیایی بودند. بررسی نتایج نشان داد استفاده از تیمارهای کودی بر ارتفاع بوته، تعداد شاخه فرعی، تعداد کپسول در بوته، عملکرد بیولوژیک، عملکرد دانه، شاخص برداشت، درصد روغن و عملکرد روغن تاثیر معنی داری داشت. تیمار کود شیمیایی بالاترین مقادیر ارتفاع بوته و عملکرد بیولوژیک را به خود اختصاص داد. بالاترین عملکرد متعلق به تیمارهای تلفیقی اسید هیومیک +کود شیمیایی و کود دامی +کود شیمیایی بود. بیشترین درصد روغن دانه کتان از تیمارهای تلفیقی کود تخمیری و اسید هیومیک به دست آمد. هم چنین تیمارهای تلفیقی کود آلی و شیمیایی موجب افزایش معنی دار عملکرد روغن نسبت به تیمار کود شیمیایی شد. بنابراین کاربرد کودهای تلفیقی می تواند در راستای نیل به اهداف کشاورزی پایدار که یکی از اهداف مهم آن کاهش مصرف کودهای شیمیایی است، بسیار سودمند باشد.
-
ارزیابی عملکرد و اجزای عملکرد آفتابگردان (Helianthus annus L.) و ماش (Vigna radiate L.) در سیستم های کشت مخلوط افزایشی و جایگزینی
1400به منظور ارزیابی عملکرد و اجزای عملکرد آفتابگردان و ماش در سیستم های کشت مخلوط افزایشی و جایگزینی آزمایشی در سال زراعی 1397 در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه کردستان در منطقه ی گریزه در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار انجام شد. تیمارهای آزمایشی شامل کشت خالص آفتابگردان، کشت مخلوط افزایشی آفتابگردان با 5/12% ماش، کشت مخلوط افزایشی آفتابگردان با 25% ماش، کشت مخلوط افزایشی آفتابگردان با 50% ماش، کشت مخلوط جایگزینی آفتابگردان 50% با ماش 50 % بصورت ردیفی، کشت مخلوط جایگزینی آفتابگردان 50% با ماش 50% بصورت نواری، کشت مخلوط جایگزینی 75% آفتابگردان با 25% ماش، کشت مخلوط جایگزینی 75% ماش با 25% آفتابگردان و درنهایت تیمار کشت خالص ماش بودند. نتایج آزمایش در مورد گیاه آفتابگردان نشان داد که بالاترین درصد شاخص برداشت (78/26%)، و عملکرد دانه (6287 کیلوگرم در هکتار) آفتابگردان به تیمار کشت خالص مربوط بود. بالاترین عملکرد بیولوژیک (6287 کیلوگرم در هکتار) به کشت مخلوط افزایشی آفتابگردان و 25% ماش تعلق داشت. در گیاه ماش نیز بالاترین عملکرد دانه (2300 کیلوگرم در هکتار) در تیمار کشت خالص و بالاترین درصد شاخص برداشت (48/%37) در تیمار کشت مخلوط افزایشی آفتابگردان و 5/12% ماش به دست آمد. با تجزیه داده های حاصل از آزمایش، تفاوت معنی داری در میزان نیتروژن و فسفر دانه آفتابگردان در تیمارهای کشت مخلوط مشاهده شد به طوریکه بالاترین درصد نیتروژن (86/%3) و فسفر (49/%0) دانه آفتابگردان به تیمار کشت مخلوط جایگزینی 75% ماش و 25% آفتابگردان مربوط بود، همچنین بالاترین درصد روغن دانه آفتابگردان (43/%44) نیز به تیمار کشت مخلوط جایگزینی 75% آفتابگردان و 25% ماش اختصاص یافت. علاوه بر این، روش های ارزیابی کشت مخلوط مانند شاخص نسبت برابری زمین، شاخص رقابت و شاخص غالبیت برتری میزان عملکرد کل و بهره وری بیشتر از زمین در اکثر تیمارهای کشت مخلوط نسبت به کشت خالص را نشان داد، بطوریکه بالاترین نسبت برابری زمین در تیمار کشت مخلوط جایگزینی 50% آفتابگردان و 50% ماش به صورت نواری (68/1LER=) به دست آمد. همچنین طبق نتایج این پژوهش بالاترین شاخص رقابت مربوط به تیمار کشت مخلوط افزایشی آفتابگردان و 5/12% ماش (145/0) مربوط بود و کمترین مقدار شاخص رقابت نیز از تیمار کشت مخلوط افزایشی 75% ماش با 25% آفتابگردان (012/0) به دست آمد.
-
اثر سطوح مختلف کود مرغی پلیت شده و کود شیمیایی بر کیفیت علوفه و عملکرد دانه ذرت
1399به منظور بررسی اثر سطوح مختلف کود مرغی پلیت شده و کود شیمیایی بر کیفیت علوفه و عملکرد دانه ذرت آزمایش حاضر در قالب بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار در سال زراعی 1397-1396 در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه کردستان انجام شد. تیمارهای آزمایش شامل تیمار شاهد (عدم مصرف کود)، 1250 کیلوگرم کود مرغی پلیت شده ، 1250 کیلوگرم کود مرغی پلیت شده + 25 درصد کود شیمیایی (120 گرم اوره، 21 گرم سولفات پتاسیم و 65 گرم سوپر فسفات تریپل) ، 1250 کیلوگرم کود مرغی پلیت شده + 50 درصد کود شیمیایی ، 2500کیلوگرم کود مرغی پلیت شده ، 2500 کیلوگرم کود مرغی پلیت شده + 25 درصد کود شیمیایی ، 2500 کیلوگرم کود مرغی پلیت شده + 50 درصد کود شیمیایی (240 گرم اوره، 42 گرم سولفات پتاسیم و 129 گرم سوپر فسفات تریپل) ، 5000 کیلوگرم کود مرغی پلیت شده ، 5000 کیلوگرم کود مرغی پلیت شده + 25 درصد کود شیمیایی ، 5000 کیلوگرم کود مرغی پلیت شده + 50 درصد کود شیمیایی و صد درصد کود شیمیایی(480 گرم اوره، 84 گرم سولفات پتاسیم و 258 گرم سوپر فسفات تریپل) بود. بیشترین مقدار ارتفاع بوته (2/241 سانتیمتر)، وزن تک بلال (6/189 گرم بر کیلوگرم)، تعداد بلال در بوته (1/2 بلال)، وزن هزار دانه (99/26 گرم بر متر مربع)، عملکرد دانه (76/12 تن در هکتار) و عملکرد بیولوژیک (42/26 تن در هکتار) در تیمار 5000 کیلوگرم کود مرغی پلیت شده + 50 درصد کود شیمیایی توصیه شده مشاهده شد. بیشترین درصد پروتئین سیلاژ علوفه (58/12 درصد) و خاکستر سیلاژ (32/10 درصد) در تیمار 2500 کیلوگرم کود مرغی پلیت شده + 50 درصد کود شیمیایی توصیه شده مشاهده شد. نتایج حاصل از اندازه گیری ها نشان داد که تیمارهای کود تلفیقی در سطوح پایین تر در مقایسه با تیمار کود شیمیایی خالص و کود مرغی خالص دارای برتری بودند و سبب بهبود عملکرد و اجزای عملکرد گردید اما تیمارهای کود شیمیایی در سطح بالا نیز عملکرد قابل قبولی ارائه دادند.
-
پهنه بندی مناطق مستعد کشت زعفران براساس عوامل اقلیمی و فیزیوگرافی با استفاده از GIS در استان کردستان
1399از میان گیاهان دارویی، زعفران یکی از مهمترین کالاهای صادراتی مزیت دار و رقابت پذیر کشاورزی ایران می باشد که سهم زیادی در ایجاد ارزش افزوده بخش کشاورزی بر عهده دارد. در این تحقیق با استفاده از سامانه اطلاعات جغرافیایی و روش تحلیل سلسله مراتبی پهنه بندی مناطق مستعد کشت زعفران براساس عوامل اقلیمی و فیزیوگرافی انجام شد. با استفاده از نظر کارشناسان کشت زعفران، اوزان پارامترهای توپوگرافیک شامل ارتفاع و درصد شیب و پارامترهای اقلیمی بارش (زایشی، رویشی، رکود و بارش سالانه)، دما (دمای حداقل رویشی، زایشی و رکود، دمای حداکثر رویشی، زایشی و رکود و متوسط دمای سالانه)، ساعات آفتابی و تعداد روزهای یخبندان مشخص گردید. سپس به روش همپوشانی بولین وزن دار نقشه نهایی منطبق بر اراضی زراعی استان تهیه گردید. جهت بررسی اعتبارسنجی نتایج از 6 نمونه مزرعه زعفران پایش شده نیز استفاده گردید. نتایج بیان گر این هستند که در پهنه بندی کشت بهینه زعفران به ترتیب دمای سالانه (376/0)، بارش دوره رویشی (162/0)، دمای حداقل دوره زایشی (098/0)، ارتفاع (093/0)، و ساعات آفتابی (074/0) بیشترین اولویت را دارند. شهرستان های بیجار، سقز و قروه با 23، 20 و 15 درصد بیشترین مساحت با پتانسیل کشت زعفران استان کردستان را به خود اختصاص داده اند. در مقابل کمترین پتانسیل کشت زعفران نیز به ترتیب در شهرستان های سروآباد، مریوان و بانه با 1، 3 و 4 درصد از مساحت مزارع استان، قرار دارد. تقریباً 70 درصد از پتانسیل کشت زعفران در چهار شهرستان نیمه شرقی و نیمه شمالی بیجار، سقز، قروه و دیواندره واقع شده است. از سمت دیگر بیش از 62 درصد از مزارع بسیار مناسب کل استان در محدوده شهرستان بانه واقع شده است که رویکرد خاصی جهت استفاده از چنین پتانسیلی را از مسئولین و سازمان های ذی ربط کشاورزی مطالبه خواهد نمود.
-
اثر سطوح مختلف ورمیکمپوست و زئولیت بر عملکرد و کیفیت کدوی پوست کاغذی (Cucurbita pepo L.)
1399کدوی پوست کاغذی (Cucurbita pepo var Styrica) گیاهی یکساله، علفی و متعلق به تیره کدوئیان می باشد. اهمیت این گیاه داروئی بیشتر بخاطر روغن بدست آمده از دانه آن می باشد که حاوی اسیدهای چرب اشباع و غیر اشباعی چون لینولئیک و اولئیک اسید است. آزمایشی به صورت فاکتوریل طرح بلوک های کامل تصادفی با دو فاکتور و سه تکراردر مزرعه تحقیقاتی دانشگاه کردستان به اجرا در آمد. فاکتورها شامل ورمی کمپوست (در سه سطح 0، 5 و 10 تن در هکتار) و زئولیت (در سه سطح صفر، 4 و 8 تن در هکتار) بودند. نتایج این پژوهش نشان داد ورمی کمپوست عملکرد بیولوژیک، تعداد میوه در بوته، قطر میوه و وزن میوه در بوته را افزایش داد. همچنین اثر زئولیت و اثر ورمی کمپوست و زئولیت بر خصوصیات دانه کدوی پوست کاغذی از جمله تعداد دانه در میوه، وزن خشک دانه در میوه، وزن هزار دانه و عملکرد دانه معنی دار شد. استفاده از ورمی کمپوست بر درصد روغن دانه، عملکرد روغن، درصد اولئیک اسید و درصد لینولئیک اسید دانه، همچنین اثر زئولیت و اثرات ورمی کمپوست در زئولیت بر درصد روغن و عملکرد روغن دانه معنی دار شد. براساس این نتایج، با استفاده از ورمی کمپوست و زئولیت به دلیل فراهم شدن عناصر غذایی مورد نیاز برای رشد کدوی پوست کاغذی، افزایش عملکرد و اجزای عملکرد آن را به همراه دارد. اثرات مفید کاربرد ورمی کمپوست و زئولیت به عنوان یک سیستم تغذیه جایگزین و آلی در تامین عناصر غذایی عمده مورد نیاز گیاه دارویی کدوی پوست کاغذی و در نتیجه افزایش عملکرد، درصد روغن و کیفیت آن قابل توجه است. از آن جایی که استفاده تلفیقی از کودهای آلی و زئولیت به دلیل افزایش حاصلخیزی خاک و قابلیت دسترسی گیاه به عناصر غذایی در تمام مراحل نمو سبب افزایش رشد گیاهان می شود، بنابراین کاربردورمی کمپوست و زئولیت طبیعی در سیستم کشاورزی پایدار برای تولید این گیاه دارویی پیشنهاد می شود.
-
اثرات زمان و مقدار مصرف کود مرغی بر عملکرد و کیفیت محصول سیبزمینی (Solanum tuberosum L.)
1399آزمایش حاضر به منظور بررسی اثر زمان و مقدار کودمرغی بر روی گیاه سیبزمینی در قالب طرح کرتهای خرد شده بر پایهی بلوکهای کامل تصادفی با چهار تکرار در مزرعه تحقیقاتی هنرستان کشاورزی خسروی کردستانی در سال 1395 انجام گرفت. فاکتورهای آزمایش عبارت بودند از: زمان مصرف کود مرغی در سه بازه زمانی پاییزه، پاییزه- بهاره و بهاره بهعنوان فاکتور اصلی و مقادیر صفر (تیمار شاهد)، 5 تن، 10 تن و 15 تن در هکتار کودمرغی بهعنوان فاکتور فرعی بود. نتایج حاصل از تجزیه واریانس دادههای آزمایش حاضر نشان داد که بیشترین میزان وزن تر غده، چگالی غده، وزن خشک غده (93/1102 گرم در متر مربع) و عملکرد بیولوژیک (5/5946 گرم در متر مربع) در تیمار کوددهی پاییزه 15 تن در هکتار کودمرغی مشاهده شد. بیشترین مقدار اسیدیته خاک (025/8) در تیمار شاهد، بیشترین درصد آهک (91/46 درصد) و بیشترین درصد کربن آلی خاک (092/1 درصد) در تیمار پانزده تن در هکتار کودمرغی در کوددهی پاییزه بود. بیشترین میزان نیتروژن قابل دسترس (39/. درصد)، فسفر قابل دسترس (ppm 64/17)، پتاسیم قابل دسترس (ppm 75/349) در تیمار کوددهی پانزده تن در هکتار کودمرغی بهصورت پاییزه به دست آمد. بیشترین زمان رسیدن به حداکثر LAI در تیمار اثر متقابل پانزده تن کود دامی در هکتار در پاییزه مشاهده شد و کمترین زمان رسیدن به حداکثر شاخص سطح برگ در تیمار شاهد به دست آمد، علاوه بر این، بیشترین زمان رسیدن به حداکثر سرعت رشد محصول در تیمارهای کاربرد بهاره 10 و 15 تن کودمرغی در هکتار مشاهده شد. همچنین کمترین زمان رسیدن به حداکثر سرعت رشد محصول در تیمار کود دهی 15 تن در هکتار کودمرغی به صورت پاییزه مشاهده گردید.
-
ارزیابی عملکرد و کیفیت زنیان و شنبلیله و خصوصیات خاک در کشت مخلوط
1399این پژوهش به منظور ارزیابی خصوصیات کمی و کیفی گیاهان زنیان و شنبلیله در سیستم کشت مخلوط و بررسی ویژگی های فیزیکی، شیمیایی و زیستی خاک در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه کردستان طی دو سال زراعی 1395-1396 و 1397-1396 انجام شد. آزمایش به صورت طرح بلوک های کامل تصادفی با 3 تکرار اجرا گردید. تیمار های آزمایش شامل شاهد، تک کشتی زنیان، تک کشتی شنبلیله، سری های جایگزینی 50% زنیان + 50% شنبلیله نواری، %50 زنیان + 50% شنبلیله ردیفی، 75% زنیان + 25% شنبلیله، %25 زنیان + %75 شنبلیله و سری های افزایشی 100% زنیان+ %5/12، %25، %5/37، %50، %5/62، %75 و %5/87 شنبلیله بود. نتایج نشان داد که در بین الگوهای کشت مربوط به گیاه زنیان بیش ترین میزان ارتفاع بوته، تعداد شاخه فرعی، تعداد چتر در بوته، چترک در بوته، وزن هزار دانه، تعداد غلاف در بوته، تعداد دانه در غلاف، عملکرد بیولوژیک، عملکرد دانه، عملکرد اسانس و نسبت برابری زمان - سطح از الگوی کشت 100% زنیان + 25% شنبلیله و کم ترین مقادیر صفات مذکور نیز از الگوی کشت 100% زنیان +%5/87 حاصل شد. در گیاه شنبلیله بالاترین مقادیر صفات مورفولوژیک و عملکرد به الگوی تکشت خالص شنبلیله و کم ترین آن ها به الگوی کشت افزایشی 100% زنیان + %5/12 شنبلیله اختصاص داشت. بر اساس نتایج ارزیابی شاخص های سودمندی، الگوی کشت 100% زنیان + 25% شنبلیله تیمار برتر بود. بررسی صفات مورد مطالعه خاک در الگوهای کشت نشان داد که میزان نیتروژن کل، نیترات، آمونیوم، منیزیم، کربن آلی و ماده آلی خاک در کشت مخلوط بیش تر از کشت خالص بود. در مجموع به منظور افزایش بازدهی عملکرد دانه و عملکرد اسانس گیاه دارویی زنیان، بهبود خصوصیات خاک و کاهش ورود منابع خارجی جهت دستیابی به اهداف کشاورزی پایدار، کشت مخلوط زنیان با شنبلیله پیشنهاد می گردد.
-
ارزیابی کاربرد ورمی کمپوست و زئولیت بر عملکرد وکیفیت سیاهدانه (.Nigella sativa L)
1398یکی از مهمترین مولفه های دستیابی به حاصلخیزی خاک و تغذیه مناسب گیاه، کاربرد نهاده-های آلی در کشاورزی پایدار می باشد. استفاده از این منابع علاوه بر تامین سلامت گیاهان دارویی، موجب حفظ سلامت محیط زیست نیز می گردند. این پژوهش به منظور ارزیابی کاربرد ورمی-کمپوست و زئولیتبر عملکرد کمی و کیفی سیاهدانه(Nigella sativa L.) در دو سال انجام شد.برای بررسی اثر تیمارهای ورمی کمپوستدر چهار سطح(صفر،2،4و6تن درهکتار) و زئولیت در چهار سطح(صفر،3، 6و 9تن درهکتار) آزمایشیبهصورتفاکتوریلدرقالبطرحپایهبلوک-هایکاملتصادفیباسهتکرارطیسال های 1396و 1397 درمزرعهتحقیقاتیدانشگاه کردستانبهاجرا درآمد. نتایجنشاندادکاربرد ورمی کمپوستسببافزایشمعنی دارصفات مورفولوژیک،عملکرددانه،عملکرد بیولوژیک، درصد اسانس، عملکرد اسانس، درصد روغن و عملکرد روغن سیاهدانه و ماده آلی و عناصرغذایی در دو سال آزمایش شد. بیشترین عملکرد دانه سیاهدانه در سال های96 و 97 از سطح چهارم ورمی کمپوست حاصل شد و کمترینمقادیر نیزمربوطبهتیمار شاهدبود. زئولیت نیز بر صفات مذکور اثر معنی داری داشت. اثر متقابل ورمی کمپوست و زئولیت نیز بر صفات شاخه فرعی فرعی، وزن هزار دانه، محتوای نیتروژن دانه معنی دار گردید. بنابراین کاربرد نهاده های آلی می تواند ضمن بهبود صفات کمی و کیفی سیاهدانه موجب حفظ و بهبود خاصلخیزی خاک نیز گردد.
-
بررسی اثر اسید هومیک و ژنوتیپ بر خصوصیات کمی و کیفی گلرنگ
1397اسید هیومیک شامل سه سطح (شاهد، غلظت های 2 در هزار و 4 در هزار) و ژنوتیپ های گلرنگ شامل (اصفهان، سینا، فرامان، گلدشت و صفه) در پایه ی بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار انجام شد. در این آزمایش صفات مورفولوژیک، شاخص های رشد و عملکردها ارزیابی گردیدند. نتایج تجزیه واریانس نشان داد که در بین ارقام مورد بررسی تنوع معنی داری برای تمام صفات مورد بررسی وجود داشت. نتایج مقایسه میانگین ها نشان داد که کاربرد هیومیک اسید با غلظت 4 در هزار سبب بهبود خصوصیات مورفولوژیکی و شاخص های رشد و افزایش دانه و روغن گلرنگ گردید.. در آزمایش دوم تنوع ژنتیکی 16 ژنوتیپ گلرنگ براساس کمیت و کیفیت روغن در قالب طرح کاملا ً تصادفی با سه تکرار مورد بررسی قرار گرفت و تنوع مولکولی آنها با استفاده از 20 ترکیب آغازگری نشانگر مولکولی SCoT ارزیابی شد. بر اساس نتایج تجزیه واریانس در بین ژنوتیپ های مورد بررسی تنوع معنی داری از نظر درصد روغن و پروفیل اسیدهای چرب وجود داشت. دو رقم صفه و سینا دارای بیشترین محتوای روغن دانه بودند و ژنوتیپ های مریوان، ورامین، مشهد، گلدشت، سقز و پدیده، پروفیل اسید چرب بهتر و کیفیت روغن مطلوب تری داشتند. بر اساس نشانگر SCoT تنوع بالایی در بین ژنوتیپ ها مشاهده شد. آغازگر های SCoT در مجموع توانستند 129 باند را شناسایی کنند که از این تعداد 40 باند یک شکل مشاهده شد ترکیب آغازگری SC2 & SC34 بیشترین تعداد باند (تعداد 10 باند) و آغازگرهای SC34 ، SC25 و SC31 کمترین تعداد باند (تعداد 4 باند) را نشان دادند. طول باندهای تکثیری بین 100 تا 3000 جفت باز بود. آغازگر های SC30، SC31 و SC34 و ترکیب های آغازگری SC10 & SC7 و SC2 & SC31 باتوجه به شاخص های آغازگرها بهتر توانستند در نشان دادن چندشکلی موفق باشند. بر اساس ماتریس تشابه، تجزیه خوشه ای و تجزیه به مختصات ژنوتیپ های کامیاران، سقز، گل مهر، اصفهان و قروه ضمن تشابه ژنتیکی با همدیگر، دارای بیشترین فاصله با دیگر ژنوتیپ ها بودند. در مجموع کاربرد 4 در هزار هیومیک اسید سبب بهبود زراعت گلرنگ شد و رقم فرامان برای شرایط منطقه مورد مطالعه رقم برتر بود، همچنین نشانگر SCoT در بررسی تنوع ژنتیکی گلرنگ دارای کارایی مناسبی بود.
-
بررسی کشت مخلوط تاخیری کدو تخمه کاغذی (Cucurbita pepo) با سطوح افزایشی جو (Hurdeum vulgare) و یولاف (Avena sativa)
1397کشاورزی رایج مشکلاتی چون آلودگی آبها و خاکها، فرسایش خاکها، کاهش تنوع زیستی و به خطر افتادن سلامتی انسان و حیات وحش شده است. لذا در سالهای اخیر توجه بیشتری به کشاورزی پایدار شده است.کشت مخلوط نیز یکی از مولفه های کشاورزی پایدار محسوب میگردد. هدف این پژوهش بررسی کشت مخلوط تاخیری کدو تخمه کاغذی با سطوح افزایشی جو و یولاف بود. این آزمایش در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه کردستان در سال زراعی 1394 به اجرا درآمد. آزمایش به صورت فاکتوریل بر پایهی طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار اجرا شد. تیمارهای آزمایش شامل کشت خالص کدو تخمه کاغذی، کشت خالص جو و کشت خالص یولاف و کشت مخلوط تاخیری کدو تخمه کاغذی با سطوح افزایشی (20، 40، 60 و 80 درصد) جو و یولاف بود. در این پژوهش صفاتی از قبیل ارتفاع ساقه، تعداد سنبله در متر، تعداد دانه در سنبله، وزن هزار دانه، عملکرد بیولوژیکی، عملکرد اقتصادی و نسبت دانه به علوفه برای جو و یولاف و تعداد میوه در بوته، قطر میوه، تعداد دانه در میوه، وزن صد دانه، عملکرد بیولوژیکی و عملکرد اقتصادی برای کدو تخمه کاغذی و نسبت برابری زمین برای شاخص کشت مخلوط مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج تجزیه واریانس برای گیاه کدو تخمه کاغذی نشان داد که تمام صفات مورفولوژیکی مورد بررسی به جز تعداد میوه در بوته تحت تاًثیر سطوح افزایشی جو و یولاف قرار گرفت ولی اثر نوع گیاه محلوط شونده و اثر متقابل نوع گیاه مخلوط شونده و سطوح افزایشی هیچ تاثیر معنی داری بر صفات مورفولوژیکی نداشت. مقایسه میانگین ها نشان دادند که بیشتر صفات مورفولوژیکی کدو تخمه کاغذی به ویژه عملکرد اقتصادی با افزایش سطوح کشت مخلوط تاخیری کاهش یافت. نتایج تجزیه واریانس نشان داد که با افزایش سطوح کشت مخلوط تاخیری بیشتر صفات مورفولوژیکی جو و یولاف تحت تاثیر قرار گرفت و مقایسه میانگین ها نشان داد که با افزایش سطوح کشت مخلوط تاخیری بیشتر صفات مورفولوژیکی جو و یولاف افزایش و نسبت دانه به علوفه کاهش یافت. نتایج تجزیه واریانس نشان داد که اثر سطوح افزایشی کشت مخلوط تاخیری بر بیشتر شاخص های ارزیابی کشت مخلوط معنی دار بود. مقایسه میانگین نسبت برابری زمین کدوتخمه کاغذی و جو نشان داد که با افزایش سطوح کشت مخلوط تاخیری عملکرد جزئی جو افزایش و عملکرد جزئی کدو تخمه کاغذی کاهش یافت ولی اختلاف معنی داری بین سطوح افزایشی کشت مخلوط در نسبت برابری زمین این دو گیاه مشاهده نشد. مقایسه میانگین کدو تخمه کاغذی و یولاف نشان داد که عملکرد جزئی به جز سطح 20درصد کشت مخلوط تاخیری، بقیه سطوح در یک گروه تیماری قرار گرفتند و عملکرد جزئی کدو تخمه کاغذی در سطح 20 درصد بالاتر از بقیه و یولاف کمتر از بقیه بود و همچنین نسبت برابری کل یولاف و کدو در سطح 20 درصد کمتر از سایر سطوح و بقیه سطوح در یک گروه تیماری قرار گرفتند. نتایج تجزیه واریانس نسبت برابری کل کشت مخلوط تاخیری با سطوح افزایشی جو و یولاف نشان داد که عملکرد جزئی کدو تخمه کاغذی، عملکرد جزئی گیاهان جو و یولاف و همچنین نسبت برابری کل کدو تخمه کاغذی همراه با جو و یولاف تحت تاثیر معنی داری نوع گیاه مخلوط شونده، سطوح افزایشی کشت مخلوط و همچنین اثر متقابل آنها قرار گرفتند. نتایج مقایسه میانگین نشان داد که عملکرد جزئی کدو تخمه کاغذی بر اساس تاثیر نوع گیاه مخلوط شونده در همراه با جو بالاتر از یولاف شد و با افزایش سطوح کشت مخلوط کاهش یافت. مقایسه میانگین نسبت برابری کل کدو تخمه کاغذی با سطوح افزایشی جو و یولاف نشان داد که سطوح 40،60 و 80 درصد یولاف و سطح 80 درصد جو نسبت به سایر سطوح برتری داشتند. بیشترین نسبت برابری زمین(27/1) از کشت مخلوط تاخیری کدو تخمه کاغذی و 80 درصد یولاف به دست آمد. لذا میتوان نتیجه گرفت که تیمار کشت مخلوط تاخیری کدو تخمه کاغذی + 80 درصد یولاف در مقایسه با سایر نسبتها، تیمار برتر بود و برتری کشت مخلوط تاخیری بیش از تک کشتی بود.
-
تاثیرسیستم های مختلف خاک ورزی و کاربرد بقایا بر شاخص های رشد و عملکرد نخود (Cicer arietinum L.)
1397به منظور بررسی اثر سیستم های مختلف خاک ورزی و حفظ بقایا بر خصوصیات کمی و کیفی نخود و شاخص های رشد و برخی ویژگی های خاک؛ آزمایشی در شهرستان کرمانشاه در موقعیت جغرافیایی 682152 شمالی و 378021 شرقی انجام شد. آزمایش به صورت کرت های خرد شده نواری با دو فاکتور بقایای گیاهی و سیستم های مختلف خاک ورزی با سه تکرار اجرا گردید. تیمارها شامل کاربرد بقایا (صفر، 1 و 2 تن در هکتار) و سیستم های مختلف خاک ورزی (بدون خاک ورزی، خاک ورزی کاهشی و خاک ورزی مرسوم) بودند. نتایج نشان داد که تیمار توام عدم خاک ورزی و کاربرد یک تن بقایا موجب حفظ رطوبت خاک شد. میزان بقایا تاثیر معنی داری بر فشردگی خاک نداشت اما سیستم های مختلف خاک ورزی اثر معنی داری بر فشردگی خاک داشتند به طوری که با تغییر عمق خاک میزان فشردگی تغییر کرد. تیمارهای مختلف خاک ورزی و بقایا تاثیر معنی داری بر عملکرد دانه و عملکرد بیولوژیک نداشتند اما با کاهش شدت خاک ورزی، عملکرد دانه و عملکرد بیولوژیک با یک روند صعودی افزایش یافتند و تیمار یک تن بقایا و عدم خاک ورزی بیشترین عملکرد در هکتار بود. همچنین عملیات خاک ورزی سبب افزایش معنی دار وزن خشک ریشه و گره گردید. بیشترین میزان وزن خشک ریشه و گره در سیستم خاک ورزی مرسوم و کاربرد 1 تن بقایا در سطح خاک بدست آمد. اثر سیستم های خاک ورزی و میزان بقایا بر شاخص سطح برگ، سرعت رشد و سرعت رشد نسبی نخود نیز معنی دار بود. با انجام عملیات خاک ورزی شاخص های مذکورکاهش معنی داری داشتند. در نهایت می توان گفت تیمار توام عدم خاک ورزی و کاربرد یک تن بقایا نسبت به سایر تیمارها ویژگی های مثبت بیشتری داشت.
-
تاثیرسیستم های مختلف خاک ورزی و کاربرد بقایا بر شاخص های رشد و عملکرد ماشک گل خوشهای (Vicia villosa)
1397به منظور بررسی اثر سیستم هایمختلفخاک ورزی و حفظ بقایابرعملکردوبرخیصفاتماشک گل خوشه ای، آزمایشیدر سالزراعی96-1395 در شهرستانکرمانشاهباموقعیتجغرافیایی 682152 شمالیو 378021 انجام گرفت. آزمایشبه صورتکرت هایخردشدهنواریبادوفاکتوربقایایگیاهیوسیستم هایمختلفخاک ورزیباسهتکراراجراگردید. تیمارهاشاملمدیریتبقایا (صفر، 1و 2تنبقایا در هکتار) و سیستم هایمختلفخاک ورزی(بدونخاک ورزی،خاک ورزیکاهشیوخاک ورزیمرسوم)بودند.در این تحقیق رطوبت خاک، فشردگی خاک، ماده آلی خاک، عملکرد دانه، عملکرد بیولوژیک، وزن 1000 دانه، پروتئین و فیبر اندازه گیری شدند. در این آزمایش، اثر تیمارهایبقایا و خاک ورزیبر صفات رطوبت، فشردگیو ماده آلی خاک و وزن 1000 دانه، ارتفاع بوته، شاخص سطح برگ، وزن خشک برگ، وزن خشک ساقه و وزن خشک بوته ماشک دارای معنی داری بود ولی بر عملکرد دانه، عملکرد بیولوژیک، تعداد دانه در غلاف، تعداد غلاف در واحد سطح، پروتئین، الیاف، سرعت رشد و سرعت رشد نسبیاثر معنی داری نداشت. باانجامعملیاتخاک ورزیو کاهش بقایاشاخصسطحبرگبهطورمعنی داریکاهشیافت. هم چنین شاخص سطح برگ در تیمارهای یک تن بقایا-بدون خاک ورزیو دو تن بقایا با خاک ورزیکاهشی دارای بهترین عملکرد نسبت به سایر تیمارها بود.نتایج نشان داد تیماریک تن بقایا و بدون خاک ورزیدر بین تیمارها بیش ترین رطوبت خاک را داشت.در خاک ورزیمرسوم میزان فشردگی خاک در عمق 20-10سانتی متریکاهش پیدا کرد اما در عمق 40-20 سانتی متریفشردگی خاک افزایش پیدا کرد.بیش ترین افزایش کربن آلی خاک در دو عمق صفر تا 30 و 30 تا 60 سانتی متر به ترتیب در تیمار بدون بقایا-بدون خاک ورزیو بدون بقایا با خاک ورزیکاهشی مشاهده شد.بهترین وضعیت وزن 1000 دانه و ارتفاع بوته در تیمار یک تن بقایا-بدون خاک ورزیمشاهده شد. کاربرد نوع خاک ورزی تاثیر معنی داری بر وزن خشک برگ داشت اما اثر آن بر وزن خشک ساقه و بوته معنی دار نبود.باتوجهبهنتایجبهدستآمدهوبرتری هایهریکازسیستم هایمختلفخاک ورزی،می توانسیستم-بدونخاک ورزیبا یک تن بقایایا سیستم خاک ورزیکاهشی با دو تن بقایارابهجایسیستمخاک ورزیمرسومبهکشاورزانمناطقدیمکرمانشاهبرای کشت ماشک علوفه-ای پیشنهادکرد.
-
ارزیابی سازگاری، عملکرد و کیفیت دانه ارقام محلی گندم امر (Triticum turgidum ssp. dicoccon Schrank) در استان کردستان
1397ﺗﺄﻣﯿﻦ ﻏﺬای ﮐﺎﻓﯽ ﺑﺮای اﻓﺮاد ﯾﮏ ﺟﺎﻣﻌﻪ، از ﻣﻬﻤﺘﺮﯾﻦ ارﮐﺎن اﺻﻠﯽ ﺗﻮﺳﻌﻪ ﭘﺎﯾﺪار ﻫﺮ ﮐﺸﻮر ﻣﯽﺑﺎﺷﺪ. در ﻋﺼﺮ ﺣﺎﺿﺮ ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﻣﺤﺪودﯾﺖ ﻣﻨﺎﺑﻊ، اﻓﺰاﯾﺶ روز اﻓﺰون ﺟﻤﻌﯿﺖ و اﻓﺰاﯾﺶ ﺗﻘﺎﺿﺎ ﺑﺮای ﻣﺤﺼﻮﻻت ﻏﺬاﯾﯽ، ﺷﺮاﯾﻂ اﯾﺠﺎب ﻣﯽﮐﻨﺪ ﮐﻪ از ﻣﻨﺎﺑﻊ ﻣﺤﺪود ﺑﻪ ﻧﺤﻮ ﺑﻬﯿﻨﻪ اﺳﺘﻔﺎده ﺷﻮد ﺭﻭﻧﺪ ﺭﻭ ﺑﻪ ﺭﺷﺪ ﮐﺸﺎﻭﺭﺯﻱ ﺍﺭﮔﺎﻧﻴﮏ، ﻣـﺼﺮﻑ ﺗﻮﻟﻴـﺪﺍﺕ ﻏــﺬﺍﻳﻲ ﺳــﺎﻟﻢ و ﺳــﺎﺯﮔﺎﺭﻱ ﺑﻴــﺸﺘﺮ ﮔﻨــﺪﻡ امر ﺑــﻪ ﺷــﺮﺍﻳﻂ ﻧﺎﻣﻨﺎﺳﺐ ﻣﺤﻴﻄﻲ ﺩﺭ ﻣﻘﺎﻳﺴﻪ ﺑﺎ ﮔﻨﺪﻡ ﻧﺎﻥ، ﺍﻳﻦ ﮔﻴﺎﻩ ﺭﺍ ﺑﻴﺶ ﺍﺯ ﭘﻴﺶ ﻣﻮﺭﺩ ﺗﻮﺟﻪ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩﻩ ﺍﺳﺖ. ﺍﺯ ﻣﻬﻢ ﺗﺮﻳﻦ ﺧﺼﻮﺻﻴﺎﺕ ﻛﻴﻔﻲ ﺩﺭ ﮔﻨﺪﻡ امر ﻣﻲ ﺗﻮﺍﻥ پروتئین بالا و عدم حساسیت های غذایی را نام برد. گندم امر به دلیل توانایی رشد در شرایط نا مناسب محیطی (از جمله مقاومت به تنش خشکی و رشد در خاک های فقیر) و نیز دارا بودن صفات اصلاحی مناسب (حفظ عملکرد در شرایط نامساعد محیطی)، می تواند در برنامه های اصلاحی مورد استفاده قرار گیرد. ﺗﻮﻟﯿــﺪ ارﻗــﺎم زراﻋــﯽ با وﯾﮋﮔــﯽ ﻫــﺎی ﻣﻨﺎﺳــﺐ، ﻋﻤﻠﮑﺮد ﺑﺎﻻ و ﺗﻮﻟﯿﺪ پایدار، از اﻫﺪاف اﺻﻠﯽ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﻫــﺎی ﺑــﻪﻧــﮋادی ﮔﻨــﺪم اﺳــﺖ. استان کردستان به عنوان یکی از مناطق تکامل گندم امر، دارای تنوع بالایی از ارقام محلی گندم امر می باشد و ساکنین آن گندم امر را در برنامه غذایی خود، مصرف می کنند. بنابراین به منظور مقایسه ارقام محلی گندم امر استان کردستان، مطالعه ای روی 29 رقم محلی گندم امر در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار به صورت دیم در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه کردستان انجام شد. نتایج بیان کننده تفاوت در عملکرد میان این ارقام کشت شده بود، به گونه ای که ارقامی نظیر باینچوب، شریف آباد، زرینه، بهارستان، تازه آباد آصف و کانی کن در این مطالعه دارای عملکرد بیشتری نسبت به سایر ارقام کشت شده بودند که این امر را به دلیل داشتن ویژگی های مناسبی نظیر تعداد پنجه بارور، ارتفاع بوته، طول اکستراژن، پدانکل و پنالتی میت، طول و وزن سنبله، طول ریشک، تعداد سنبلچه، تعداد دانه در سنبله و عملکرد بیولوژیک بیشتر بود. در این مطالعه تولید بالای عملکرد بیولوژیک توسط ارقام ذکر شده منجر به افزایش تولید عملکرد دانه شد، زیرا در شرایط دیم سهم انتقال مجدد در عملکرد نقش اساسی دارد و اگر چه شاخص برداشت در این ارقام کاهش یافت ولی داشتن عملکرد بیولوژیک بالا منجر به افزایش عملکرد دانه در این ارقام شد. عملکرد بیولوژیک بالا در این ارقام به سبب داشتن شاخص سطح برگ بالا، سرعت رشد محصول بیشتر و در نهایت تجمع ماده خشک بیشتر بود.
-
بررسی عملکرد و اجزاء عملکرد گلرنگ و نخود و ارزیابی تنوع زیستی بندپایان در سیستم کشت مخلوط
1397هدف این پژوهش ارزیابی خصوصیات کمی و کیفی گلرنگ در کشت مخلوط با نخود بود. همچنین تنوع زیستی برخی از گروههای بندپایان در این سیستم کشت مورد بررسی قرار گرفت. آزمایش در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با 11 تیمار و 3 تکرار در مزرعهی تحقیقاتی دانشگاه کردستان طی سال زراعی 95-1394 اجرا شد. تیمارهای آزمایش شامل الگوهای مختلف کشت ازجمله کشت خالص گلرنگ و نخود، سریهای جایگزینی با الگوهای 4:4، 2:2، 1:1، 3:1 و 1:3 و سریهای افزایشی 20% و 40% نخود هرکدام در دو حالت بین (I) و اطراف (II) ردیفهای گلرنگ بودند. نتایج نشان داد که بیشترین و کمترین عملکرد دانه، بیولوژیک، گلبرگ و روغن گلرنگ به ترتیب از الگوهای I40% و 4:4 بهدستآمد. بیشترین و کمترین عملکرد دانه و بیولوژیک نخودنیز به ترتیب از کشت خالص و کشت مخلوط I20%حاصل شد اما از لحاظ خصوصیات تعداد و وزن گرههای ریشه، کشت خالص کمترین و کشت مخلوط 1:1 بیشترین مقادیر را به خود اختصاص دادند. بیشترین میزان شاخصهای سودمندی کشت مخلوط (LER، ATERو SPI) بهترتیب به میزان 91/1، 82/1 و 7/308 از الگوی کشت I40% و کمترین میزان این شاخصها بهترتیب بهمیزان 75/0، 65/0 و 3/121 از الگوی کشت 4:4 حاصل شد. الگوهای مختلف کشت اثر معنیداری بر تنوع زیستی راستههای بندپایان از نظر شاخصشانن- واینر و عکس شاخص سیمپسون داشتند، بهطوریکه برترین تیمارها به ترتیب کشت خالص نخود و کشت مخلوط 1:3 بودند. پایینترین تنوع زیستی راستههای بندپایان نیز به کشت مخلوط I20% اختصاص یافت.گرچه الگوهای کشت از لحاظ تنوع گونهای شکارگران Carabidaeباهم تفاوت معنیداری نشان ندادند اما ترسیم نمودارهای ریرفکشن مشخص کرد که در تعداد مساوی فرد نمونهبرداریشده، الگوهای کشت 1:3، 3:1 و I40% بیشترین و II40% و 4:4 کمترین تنوع گونهای را از لحاظ شکارگران Carabidaeداشتند. همچنین، ازنظر شاخص تشابه بریکارتیس کشت خالص نخود و کشت مخلوط 1:1 با 2/76 درصد و سپس کشت مخلوط جایگزینی 3:1 و افزایشی I40% با 2/74 درصد بیشترین شباهت تنوع گونهای را بههم نشان دادند.در نهایت با توجه به برتریهای کلی و ثابتشده به ویژه از لحاظ تولید و کیفیت گلرنگ به نظر میرسد کشت مخلوط این گیاه با نخود گزینهی مناسبی باشد.
-
اثرات تاریخ های مختلف کاشت و انواع مالچ بر عملکرد وکیفیت دانه آفتابگردان (Helianthus annuus L.)
1396استفاده از مالچ و گیاهان پوششی از ابزار کشاورزی حفاظتی و در راستای نیل به اهداف کشاورزی پایدار می باشد. هدف از این پژوهش، بررسی اثرات مختلف انواع مالچ و تاریخ های کشت بر عملکرد و کیفیت دانه آفتابگردان بود. این آزمایش به صورت فاکتوریل بر پایه طرح بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه کردستان در سال 1394 اجرا شد. فاکتورهای آزمایش شامل نوع مالچ: مالچ پلاستیک سیاه و شفاف، کلش گندم، کود دامی، عدم استفاده از مالچ و تاریخ کاشت در دو سطح (اردیبهشت ماه و خرداد ماه) بودند. در این مطالعه صفات مورفولوژیک و زراعی آفتابگردان شامل ارتفاع بوته، قطر طبق،کلروفیل a وb، وزن صد دانه، تعداد دانه در متر مربع، عملکرد دانه، عملکرد بیولوژیک، واندازه گیری رطوبت و فسفر بذر به عنوان صفت مربوط به کیفیت دانه، همچنین درصد نیتروژن کل، فسفر و پتاسیم قابل جذب خاک، تعداد و وزن خشک علف های هرز، مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج حاصل از این آزمایش نشان داد که انواع مالچ اثر معنی داری بر برخی صفات مورد مطالعه گیاه آفتابگردان داشت. بیشترین کنترل علف های هرز از تیمار مالچ پلاستیک سیاه به دست آمد. بر اساس نتایج این آزمایش، مالچ پلاستیک سیاه تاثیر معنی داری در حفظ رطوبت خاک داشت. عملکرد و اجزای عملکرد دانه به دلیل وجود رطوبت و تجزیه تدریجی مواد آلی خاک در تاریخ کشت اردیبهشت ماه و مالچ سیاه بالا بود. مالچ پلاستیک سیاه، ازت خاک و مالچ کلش، فسفر خاک را افزایش دادند. لذا چنین می توان استنباط کرد که تیمار مالچ پلاستیک سیاه در مقایسه با سایر تیمارها، تیمار برتر بود و ارزیابی کشت با مالچ بهتر از بدون مالچ بود.
-
اثر انواع مالچ و تاریخ کاشت بر عملکرد و خصوصیات کیفی کدو پوست کاغذی (Cucurbita pepo L.)
1396کدوی پوست کاغذی Cucurbita pepo var.tyriaca)) متعلق به تیره کدوئیان یکی از گیاهان دارویی مهم می باشد که مواد موثره آن برای پیشگیری و درمان سرطان پروستات کاربرد دارد. کاربرد مالچ به عنوان یکی از راهکار های شناخته شده در گذار به کشاورزی پایدار مورد توجه می باشد. بدین منظور، آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با دو فاکتور در سه تکرار، در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه کردستان طی سال زراعی 1394 به اجرا درآمد. فاکتورها شامل دو تاریخ کشت 30 اردیبهشت ماه و 15 خرداد ماه و 5 نوع مالچ شامل (مالچ پلاستیک شفاف، مالچ پلاستیک مشکی، مالچ کاه و کلش گندم، مالچ زنده شبدر و تیمار بدون مالچ) بود. در این مطالعه، صفات مورفولوژیک گیاه شامل تعداد دانه در میوه، تعداد میوه در بوته، عملکرد میوه، عملکرد دانه، قطر میوه، عملکرد بیولوژیک، صفات مربوط به کیفیت دانه از جمله درصد روغن دانه، عملکرد روغن، و همچنین میزان نیتروژن خاک و زیست توده علف های هرز مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج آزمایش نشان داد تیمارهای مختلف مالچ و تاریخ کشت اثر معنی داری بر صفات مورد مطالعه گیاه داروئی کدو پوست کاغذی داشت. اثر متقابل مالچ و تاریخ کشت نیز برای صفات تعداد میوه در بوته، عملکرد دانه، درصد روغن دانه، عملکرد روغن و زیست توده علف های هرز معنی دار گردید، به طوری که بیشترین میانگین این پارامترها در تیمار ترکیبی تاریخ کشت اردیبهشت ماه و مالچ پلاستیک مشکی حاصل شد و کمترین آن مربوط به تیمار شاهد و تاریخ کشت خرداد ماه بود. وزن هزار دانه تحت تاثیر هیچکدام از فاکتورها معنی دار نگردید. همچنین بیشترین تعداد دانه در میوه، عملکرد میوه و عملکرد بیولوژیک مربوط به مالچ پلاستیک مشکی بود که با پلاستیک شفاف در یک گروه آماری قرار داشت. بیشترین قطر میوه هم در تیمار مالچ کاه و کلش گندم حاصل شد و بیشترین میزان نیتروژن خاک نیز در مالچ زنده شبدر مشاهده گردید. به طور کلی، تاریخ کاشت اردیبهشت ماه و مالچ پلاستیک مشکی سبب افزایش میزان پارامترهای عملکرد و اجزاء عملکرد و همچنین صفات کیفی گیاه داروئی کدو پوست کاغذی گردید.
-
اثر کود شیمیایی، کود مرغی و کمپوست بر شاخصهای رشد و غلظت عناصر میکرو در سیب زمینی
1395جوانه زنی و استقرار مطلوب گیاهان از مهمترین مشکلات کشاورزان در مناطق خشک و نیمه خشک می باشد. مدت زمان بین کاشت تا استقرار گیاهچه، تاثیر قابل ملاحظه ای بر عملکرد مزرعه ایی گیاهان زراعی دارد. شرعت و درصد جوانه زنی و سبز شدن گیاهچه ها نیز از اهمیت ویژه ایبرخوردارند. کیفیت بذر بویژه قوه نامیه و قدرت رویش آن بر استقرار گیاهان زراعی تاثیر بسیار زیادی دارد. گیاهان سالم که دارای ریشه های توسعه یافته هستند، کارایی بیشتری در استفاده از آب و عماصر غذایی محدود کننده از خاک داشته و شرایط نامساعد (مانند دوره های خشکی) را بهتر تحمل می کنند. علاوه بر این بین رشد اولیه قوی گیاهچه ها و عملکرد بالاتر، رابطه مثبت وجود دارد. در این میان افزایش سرعت جوانه زنی اهمیت زیادی در بهبود استقرار گیاهان زراعی دارد. این مهم می تواند از طریق پرایمینگ حاصل گردد.
-
اثر کود شیمیایی، کود مرغی و کمپوست بر شاخصهای رشد و غلظت عناصر میکرو در سیب زمینی
1395به منظور بررسی تاثیر کوردهای شیمیایی، مرغی و کمپوست بر شاخصهای رشد و عناصر میکرو در گیاه سیب زمینی، آزمایشی در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با 9 تیمار و سه تکرار در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه کردستان در سال 1393 اجرا شد. نتایج تجزیه های آماری نشان داد که عملکرد بین تیمارهای مختلف کودی اختلاف معنی داری داشت، بیشترین عملکرد غده سیب زمینی معادل 34.42 تن و 34.35 تن در هکتار به ترتیب به تیمارهای کود شیمیایی به اضافه کود شیمیایی معادل کود مرغی به اضافه عصاره کود مرغی و نیز تیمار کود شیمیایی به اضافه کود شیمیایی معادل کود مرغی به دست آمد در حالیکه تیمار کود شیمیایی به اضافه کود مرغی متعارف به اضافه روی کمترین عملکرد را داشت.
-
ارزیابی عملکرد و اجزای عملکرد سیاهدانه(Nigella sativa L.) و شنبلیله (Trigonella foneum - graecum L.) درکشت مخلوط جایگزینی و افزایشی
1395گیاهان دارویی نقش مهمی را در تامین سلامت انسان ایفا می کنند. کشت مخلوط نیز یکی از مهم ترین راهکارها جهت دستیابی به اهداف کشاورزی پایدار می باشد. در همین راستا این پژوهش با هدف بررسی خصوصیات کمی و کیفی گیاهان داروییسیاهدانه و شنبلیله در سری های افزایشی و جایگزینی کشت مخلوطاجرا شد. این آزمایش در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه کردستان در بهار سال1394 به اجرا درآمد.تیمار های آزمایش شامل 50%سیاهدانه + 50% شنبلیله، 25% سیاهدانه + 75% شنبلیله، 75% سیاهدانه + 25% شنبلیله، 100%سیاهدانه + 5/12% شنبلیله، 100% سیاهدانه +25% شنبلیله، 100% سیاهدانه + 5/37% شنبلیله، 100% سیاهدانه + 50%شنبلیله و کشت خالص آن ها بود. آزمایش در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار اجرا شد. در این مطالعه،صفات مختلف شامل ارتفاع بوته، تعداد کپسول در بوته، تعداد دانه در کپسول، وزن هزار دانه، عملکرد بیولوژیک، عملکرد دانه و صفات مربوط به کیفیت دانه از جمله پروتئین، درصد اسانس و عملکرد اسانس اندازه گیری شد. همچنین میزان نیتروژن خاک، زیست توده علف های هرز، شاخص های سودمندی کشت مخلوط شامل LER وATER مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج نشان داد نسبت های مختلف کاشت، اثر معنی داری بر صفات مورد مطالعه ی دو گیاه سیاهدانه و شنبلیله داشت. بیشترین عملکرد دانه و عملکرد بیولوژیک سیاهدانه از نسبت 100% سیاهدانه + 5/12% شنبلیله حاصل شد. علاوه بر این، بیشترین نسبت برابری زمین-زمان (88/1=ATER) از تیمار مذکور بدست آمد، لذا چنین می توان استنباط کرد که تیمار کشت مخلوط افزایشی 100% سیاهدانه + 5/12%شنبلیله در مقایسه با سایر نسبت های کاشت، تیمار برتر بود.
-
اثرات قارچ میکوریزا و ریزوبیوم بر عملکرد، اجزاء عملکرد و گره زایی دو رقم نخود (Cicer arietinum)
1394به منظور بررسی اثر قارچ میکوریزا و باکتری ریزوبیوم برگره زایی، عملکرد و اجزاء عملکرد دو آزمایش مجزا در شرایط مزرعه و در کشت هیدروپونیک اجرا شد. کشت مزرعه ای در سال زراعی 93-1392 در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه کردستان و کشت هیدروپونیک در سال زراعی 1394-1393 به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک کامل تصادفی در گلخانه ی دانشگاه کردستان در سه تکرار اجرا گردید. فاکتورهای مورد بررسی در این آزمایش شامل دو رقم نخود (کاکا و (ILC482 ریزوبیوم در دو سطح (تلقیح و عدم تلقیح) و قارچ میکوریزا در سه سطح (شاهد، Glomus intraradis و (Glomus mosaee بودند، نتایج تجزیه واریانس در کشت مزرعه ای نشان داد که اثر باکتری ریزوبیوم بر تمام صفات بجز وزن تر اندام هوایی، وزن صد دانه و تعداد شاخه ی اصلی و اثر تلقیح قارچ میکوریزا بر تمامی صفات بجز وزن صد دانه، شاخص برداشت، وزن خشک ریشه و تعداد شاخه ی اصلی معنی دار بود. اثر رقم بر صفات تعداد شاخه ی اصلی، تعداد شاخه ی فرعی، تعداد دانه در بوته، شاخص برداشت، پتاسیم، وزن خشک اندام هوایی، فسفر، وزن صد دانه و عملکرد بیولوژیک اختلاف معنی دار ی وجود داشت. اثر متقابل باکتری ریزوبیوم و قارچ میکوریزا بر صفات تعداد گره، وزن خشک گره، تعداد دانه در بوته، تعداد شاخه فرعی، شاخص برداشت، وزن خشک اندام هوایی، نیتروژن، فسفر، پتاسیم، عملکرد دانه و عملکرد بیولوژیک تاثیر داشت. اثر متقابل باکتری ریزوبیوم و رقم بر صفات تعداد شاخه فرعی، شاخص برداشت، وزن خشک اندام هوایی و عملکرد بیولوژیک و اثر متقابل قارچ میکوریزا و رقم بر عملکرد بیولوژیک، فسفر و پتاسیم و اثر متقابل سه گانه ی باکتری ریزوبیوم و قارچ میکوریزا و رقم بر صفات پتاسیم، نیتروژن و فسفر تاثیر داشت. با توجه به مقایسه میانگین ها، بیش ترین عملکرد دانه مربوط به تلقیح توام باکتری ریزوبیوم و قارچ میکوریزا به میزان 409 کیلوگرم در هکتار و بیش ترین میزان فسفر دانه مربوط به تلقیح باکتری ریزوبیوم و قارچ میکوریزا اینترارادیس در رقم کاکا به میزان 83/72 میلی گرم بر کیلوگرم بود. همچنین بیش ترین میزان نیتروژن دانه مربوط به تلقیح توام باکتری ریزوبیوم و قارچ میکوریزا در رقم کاکا بود. نتایج تجزیه واریانس بدست آمده در کشت هیدروپونیک نشان داد که اثر باکتری ریزوبیوم بر تمامی صفات معنی دار بود. اثر قارچ میکوریزا برتمامی صفات بجز کلروفیل a معنی دار بود.
-
بررسی اثر سطوح مختلف کود نیتروژن و کود مرغی بر خصوصیات کیفی و عملکرد لوبیا چیتی (Phasaeolous vulgaris L.)
1394امروزه زیان های اقتصادی و زیست محیطی ناشی از استفاده بی رویه کودهای شیمیایی در کشاورزی در سطح جهانی شناخته شده است و بدیهی است که باید جایگزین مناسبی برای این نوع کودها در نظر گرفته شود. از این جهت، به منظور بررسی اثر سطوح مختلف کود نیتروژن و کود مرغی بر خصوصیات کیفی و عملکرد لوبیا چیتی، آزمایشی در قالب بلوک های کامل تصادفی با 2 فاکتور و 3 تکرار انجام شد. فاکتور اول کود اوره (46% نیتروژن) در چهار سطح صفر، 25، 50 و 100 کیلوگرم در هکتار و فاکتور دوم کود مرغی در چهار سطح صفر، 5، 10 و 15 تن در هکتار در نظر گرفته شدند. نتایج تجزیه واریانس نشان داد که هر دو فاکتور مورد مطالعه از لحاظ بیشتر صفات اندازه گیری شده، معنی دار بودند. نتایج مقایسه میانگین نشان داد که کاربرد کود اوره و کود مرغی به افزایش مقادیر بیشتر صفات مورد مطالعه منجر شد و در تمام صفات مورد بررسی تیمار عدم مصرف کود دارای کمترین میزان بود. بیشترین عملکرد دانه، ارتفاع بوته، وزن صد دانه، غلظت نیتروژن و پروتئین دانه از کاربرد تلفیقی سطح چهارم کود مرغی و سطح چهارم کود نیتروژن بدست آمد. تامین تلفیقی عناصر غذایی به ویژه نیتروژن مورد نیاز لوبیا از کود مرغی و شیمیایی موجب شد که عملکرد دانه در واحد سطح افزایش یابد به طوری که بیشترین عملکرد دانه در سطح چهارم تیمار کودمرغی (15 تن در هکتار) و سطح چهارم کود نیتروژن به مقدار (2200) کیلوگرم در هکتار به دست آمد. با توجه به این نتایج، مصرف کود مرغی و تلفیق آن با کود شیمیایی می تواند به عنوان یک راهکار موثر جهت کاهش مصرف کودهای شیمیایی، افزایش حاصلخیزی خاک، بهبود جذب عناصر و افزایش عملکرد لوبیا پیشنهاد شود.
-
بررسی اثر سطوح کود فسفر و کود زیستی میکوریزا بر عملکرد و اجزای عملکرد لوبیا قرمز (Phaseolus vulgaris L.)
1394کاربرد کودهای زیستی به ویژه میکوریزا به عنوان جایگزین یا مکمل کودهای شیمیایی از مهم ترین راهبردهای تغذیه ای در مدیریت پایدار بوم نظام های کشاورزی است. به منظور بررسی اثر سطوح کود فسفر و کود زیستی میکوریزا بر عملکرد و اجزای عملکرد لوبیا قرمز، آزمایشی در سال زراعی 1393 در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه کردستان به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار انجام گرفت. تیمارهای آزمایشی شامل قارچ میکوریزا (Glomus intraradices، Glomus mossea، Glomus hoi و عدم تلقیح) و مقادیر مختلف کود فسفر در چهار سطح (0، 50، 100 و 150 کیلوگرم در هکتار) در نظر گرفته شدند. نتایج مورد بررسی نشان داد که برهمکنش کود میکوریزا و کود شیمیایی فسفر سبب افزایش معنی دار کلروفیل a، تعداد غلاف در بوته، طول غلاف، تعداد شاخه جانبی ثالثیه و وزن صد دانه گردید. اثرات ساده قارچ میکوریزا و کود فسفر نیز بر کلروفیل b، کلروفیل کل، تعداد دانه در بوته، درصد فسفر دانه، عملکرد دانه، عملکرد بیولوژیک و شاخص برداشت معنی دار بود. کود میکوریزا منجر به افزایش ارتفاع بوته و درصد پروتئین دانه گردید در حالی که کاربرد تیمارهای مورد بررسی در این آزمایش تاثیر معنی داری بر درصد پتاسیم دانه لوبیا نداشت. همچنین نتایج نشان داد که کاربرد گونه های مختلف قارچ میکوریزا عملکرد و اجزای عملکرد دانه لوبیا را افزایش داد به گونه ای که عملکرد گیاهان تحت تیمار تلقیح با گونه های میکوریزا به طور معنی داری بالاتر از لوبیاهای تلقیح نشده بود. تلقیح با گونه ی گلوموس اینترارادیس نسبت به سایر گونه ها توانست عملکرد و اجزای عملکرد لوبیا را افزایش دهد. در بین سطوح کاربرد کود فسفر، سطح 100 کیلوگرم در هکتار کود فسفر باعث افزایش صفات اندازه گیری شده گردید.
-
تاثیر سطوح کود فسفره و فسفات بارور 2 بر عملکرد و اجزاء عملکرد دو رقم نخود
1394امروزه زیان های اقتصادی و زیست محیطی ناشی از استفاده بی رویه از کود های شیمیایی در کشاورزی شناخته شده است. کاربرد کودهای زیستی و مواد آلی راهکاری برای حذف یا تقلیل مصرف منابع شیمیایی به شمار می آید. کودهای بیولوژیک از جمله نهاده-های طبیعی هستند که می توانند به عنوان مکمل یا جایگزین کودهای شیمیایی در کشاورزی پایدار به کار برده شوند. بدین منظور، آزمایشی در بهار سال 1393 در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه کردستان به صورت فاکتوریل در قالب طرح پایه بلوک های کامل تصادفی با سه فاکتور و سه تکرار به صورت دیم به اجرا درآمد. فاکتورهای آزمایشی عبارت بودند از دو رقم نخود شامل آرمان و آزاد، کود بیولوژیک فسفات بارور2 در دو سطح تلقیح و عدم تلقیح و کود شیمیایی فسفر در سه سطح صفر، 50 و 100 کیلوگرم در هکتار. نتایج نشان داد که کود بیولوژیک فسفات بارور2 ارتفاع اولین شاخه گل دهنده از سطح خاک، تعداد شاخه گل دهنده، تعداد شاخه فرعی و تعدادغلاف در شاخه فرعی رانسبت به شاهد به طور معنی داری افزایش داد. اثر رقم بر روی وزن دانه در بوته و اثر کود شیمیایی فسفر بر روی تعداد غلاف در شاخه فرعی معنی دار بود. اثر متقابل کود شیمیایی فسفر و کود بیولوژیک فسفات بارور2 نیز بر روی ارتفاع بوته، تعداد غلاف در بوته، تعداد دانه در شاخه اصلی، تعداد دانه در شاخه فرعی، تعداد دانه در بوته، وزن دانه در بوته، وزن دانه در شاخه اصلی، عملکرد بیولوژیک، شاخص برداشت، مقادیر عناصر نیتروژن، فسفر و پتاسیم دانه را به طور معنی داری بهبود بخشید. اثر متقابل فسفر و رقم تنها بر روی عملکرد دانه معنی دار گردید. با توجه به نتایج حاصل مشخص گردید که استفاده از کود زیستی فسفات بارور2 موجب کاهش مصرف کود شیمیایی فسفر گردید بدون آنکه عملکرد و اجزاء عملکرد کاهش معنی داری داشته باشند.
-
اثر کود فسفر و میکوریزا بر خصوصیات کمی و کیفی ذرت (Zea mays L.)
1394با توجه به اثرات مخرب زیست محیطی کشاورزی متداول اهمیت کشاورزی جایگزین محرز می باشد. یکی از راه حل ها در این زمینه حرکت به سمت کشاورزی پایدار و استفاده از نهاده های طبیعی مانند کود های بیولوژیک می باشد. براین اساس در سال زراعی 1393 پژوهشی جهت بررسی تاثیر کود فسفر و میکوریزا بر خصوصیات کمی و کیفی ذرت (Zea mays L.)،در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه کردستان اجرا گردید. رقم مورد آزمایش رقم فجر(KSC260)و فاکتور های آزمایش شامل قارچ میکوریزا در چهار سطح (عدم تلقیح، تلقیح با گونه ها ی) intraradices, G. hoi. G.وG.mossea.)و کود فسفر در چهار سطح (0، 100، 200 و 300کیلوگرم در هکتار) بود.آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح پایه بلوک -هایکامل تصادفی با سه تکرار انجام شد. نتایج آزمایش نشان داد که میکوریزا موجب افزایش معنی دار عملکرد دانه، طول بلال، تعداد دانه در ردیف و وزن هزار دانه گردید. اثر کود شیمیایی فسفر نیز بر عملکرد دانه، قطر ساقه و تعداد برگ در بوته معنی دار بود و بر همکنش کود شیمیایی فسفر و میکوریزا نیز موجب افزایش صفات عملکرد بیولوژیک، ارتفاع ساقه، سطح برگ متصل به بلال، درصد فسفر، نیتروژن و روغن دانه گردید. برترین تیمار در بین تیمارهای مورد مطالعه مربوط به بر همکنش سطح 100 و 200 کیلوگرم کود شیمیایی فسفر توام با میکوریزا بود.بنابراین می توان گفت کودهای بیولوژیک ضمن کاهش مصرف کودهای شیمیایی، موجب افزایش عملکرد و حفاظت از محیط زیست می-گردند.
-
تاثیر دو گونه میکوریزا و سطوح کود فسفر بر عملکرد و کیفیت آفتابگردان (Helianthus annus L)
1394با توجه به اثرات مخرب زیست محیطی کشاورزی متداول، اهمیت کشاورزی جایگزین محرز می باشد. یکی از راه حل ها در این زمینه حرکت به سمت کشاورزی پایدار و استفاده از نهاده های طبیعی مانند کود های بیولوژیک می-باشد. بنابراین این پژوهشدر مزرعه تحقیقاتی دانشگاه کردستان در سال 1393 اجرا گردید. هدف این پژوهش بررسی تاثیر کود فسفر و میکوریزا بر خصوصیات کمی و کیفی آفتابگردان (Helianthus annus,L.) بود.رقم مورد استفاده در این آزمایش، سیرنا بود. آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح پایه بلوک هایکامل تصادفی با سه تکرار انجام شد.فاکتور های آزمایش شامل قارچ میکوریزا در سه سطح (عدم تلقیح، تلقیح با گونه ها ی hoiG.، intraradicesG.)و کود فسفر در چهار سطح(0، 50، 100 و 150 کیلوگرم در هکتار) بود. نتایج آزمایش نشان داد که کود فسفر به صورت معنی داری صفات تعداد برگ در بوته، قطر ساقه، قطر طبق، عملکرد بیولوژیک را افزایش داد. همچنین اثر میکوریزا بر قطر طبق و عملکرد بیولوژیک معنی دار بود. اما اثر فاکتور های مذکور بر پتاسیم دانه غیر معنی دار بود. اثر متقابل میکوریزا و کود فسفرموجب افزایش معنی دار ارتفاع بوته، تعداد دانه در طبق، وزن هزار دانه، عملکرد دانه، محتوای نیتروژن دانه، محتوای فسفر دانه، درصد روغن و عملکرد روغن دانه گردید. برترین تیمار مربوط به برهمکنش سطوح دوم و سطوح سوم فسفر توام با میکوریزا بود. با توجه به اهداف کشاورزی پایدار سطح دوم (50کیلوگرم در هکتار) برتر بود. بنابراین می توان گفت کودهای بیولوژیک علاوه برکاهش مصرف کودهای شیمیایی، موجب افزایش عملکرد و حفاظت از محیط زیست می گردند.
-
بررسی اثر آبیاری تکمیلی و کودهای بیولوزیک بر عملکرد، اجزای عملکرد و کیفیت گندم دیم
1394گنـدم یکـی از مهمتریـن غلات جهـان مـیباشـد، بـه طـوریکـه غـذای اصلـی بیشتر مـردم جهـان را تشـکیل مـیدهـد. با توجه به فقیر بودن اغلب خاک ها از نظر مواد غذایی، برای افزایش عملکرد نیاز بیشتری به کود و فرآورده های کودی احساس می شود. از طرف دیگر، مصـرف بـی رویـه کودهـای شـیمیایی صدمـات شـدیدی بـه چرخـه زیسـتی در مـزارع وارد کـرده اسـت، و موجـب تخریــب ســازوکار کشــاورزی پایــدار گردیــده اســت. ایــن اثــرات مخــرب موجــب شــده اســت کــه مصــرف کودهــای زیســتی توصیــه گــردد. به منظور بررسی اثرآبیاری تکمیلی وکودهایبیولوژیکبر عملکرد و اجزای عملکرد و کیفیت گندم دیمرقم سرداری آزمایشی به صورت اسپلیت پلات در قالب طرح بلوک های کامل تصادفیدرایستگاه تحقیقاتی دانشگاه کردستان در سال زراعی1393-1392 اجرا شد. فاکتورهای آزمایشی شامل آبیاری در سه سطحبدونآبیاری، آبیاری در مرحله گل دهی و آبیاری در مرحله پرشدندانه،وسطوح کوددرپنجسطحنیتروکارا، فسفاته بارور2،نیتروکارا+ فسفاته بارور2، نیتروکارا + فسفاته بارور2 +50درصد کودشیمیایی و100درصدکودشمیایی بود. صفات مورد مطالعه شامل صفات زراعی (ارتفاع بوته، طول سنبله، طول پدانکل، وزن سنبله، تعداد دانه در سنبله، وزن دانه در سنبله، تعداد سنبلچه، تعداد گلچه، وزنخشکبوته، تعداد سنبله در واحد سطح، عملکرد سنبله، عملکرد بیولوژیک، عملکرد کاه، عملکرد دانه، وزن هزاردانه، شاخص برداشت) و صفات کیفی مربوط به دانه (نیتروژن، پروتئین، فسفر و پتاسیم) بودند. نتایج تجزیه واریانس نشان داد که بین سطوح آبیاری و کود از لحاظ صفات مورد بررسی اختلاف معنی داری وجود دارد. به طور کلی اثر آبیاری تکمیلی باعث افزایش تمامی صفات مورد بررسی به جز شاخص برداشت گردید و کاربردکود بیولوژیک با کود شیمیایی نیز باعث افزایش تمامی صفات مورد بررسی به جز عملکرد بیولوژیک شد. بیشترین عملکرد دانه به میزان 4/368 گرم در متر مربع تحت آبیاری تکمیلی در مرحله پرشدن دانه و تلفیق کود نیتروکارا و فسفاته بارور2 به همراه 50 درصد کود شیمیایی مشاهده شد.بیشترین درصد پروتئین دانه به تیمار آبیاری تکمیلی در مرحله گل دهی و کاربرد تلفیق کود نیتروکارا و فسفاته بارور2 به همراه 50 درصد کود شیمیایی تعلق داشت.
-
اثر کود بیولوژیک، نیتروژن و اسید هیومیک بر عملکرد کمی و کیفیت نخود (رقم ILC 482)
1394با توجه به اثرات مخرب زیست محیطی کشاورزی متداول که ناشی از مصرف بی رویه کودهای شیمیایی است، روز به روز بر اهمیت توجه به کشاورزی جایگزین افزوده می شود. بدونتردید کاربرد نهاده های طبیعی علاوه بر اثرات مثبتی که بر کلیه خصوصیات خاک دارد، از جنبه های اقتصادی،زیست محیطی و اجتماعی نیز موثر واقع شده و می تواند به عنوان جایگزینی مناسب و مطلوب برای کودهای شیمیایی باشد. بر این اساس در سال زراعی94-1393 آزمایشی در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه کردستان واقع در شهرستان دهگلان اجرا شد.در این پژوهش اثر کود بیولوژیک، نیتروژن و اسیدهیومیک بر خصوصیات کمی و کیفیت نخود (رقم (ILC 482مورد بررسی قرار گرفت. آزمایشبه صورت فاکتوریل درقالب طرح بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار شامل محلول پاشی برگی اسید هومیک (H) در سه سطح (0 = h1 و دو در هزار = h2 و چهار در هزار =h3)، کود نیتروژن (N) در دو سطح (0=n0و کیلوگرم در هکتار30=n1) و باکتری ریزوچک پی سوپرپلاس در دو سطح (عدم تلقیحb0،تلقیحb1-) صورت گرفت.نتایج نشان داد که بین تیمارها سطح دوم اسید هیومیک بالاترین مقدار را از لحاظ صفات مورد بررسی تعداد غلاف در شاخه فرعی، تعداد غلاف در بوته، عملکرد دانه،عملکرد بیولوژیک، وزن دانه در بوته، وزن صد دانه و پتاسیم دانه را به خود اختصاص داد. هم چنین کود نیتروژن و باکتری موجب افزایش عملکرد دانه، وزن دانه در بوته و شاخص برداشت گردید.بیشترین درصد پروتئین دانه مربوط به تیمار تلفیقی باکتری و نیتروژن بود. بنابراین به نظر می رسد کاربرد نهادهای طبیعی توام با کود آغازگر نیتروژن موجب بهبود خصوصیات کمی و کیفی گیاه نخود می گردد.
-
اثر محلولپاشی روی و مس بر خصوصیات کمی و کیفی ارقام مختلف گندم دیم
1393گندم اولین غله و مهم ترین گیاه زراعی دنیاست که از عمده ترین محصولات کشاورزی ایران و تامین کننده بیشترین نیاز غذایی کشور می باشد. پایین بودن غلظت عناصر غذایی روی و مس در مواد غذایی کشور مسئله ساز شده است. کمبود این عناصر در تولیدات کشاورزی، یکی از عوامل ظهورو گسترش بیماری های مختلف است که عمدتا به دلیل کمبود یا عدم مصرف کودهای حاوی این عناصر غذایی در کشاورزی می باشد. بر این اساس در سال زراعی 93-1392 آزمایشی در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه کردستان واقع در شهرستان دهگلان اجرا شد. در این پژوهش اثر محلولپاشی روی و مس بر خصوصیات کمی و کیفی ارقام مختلف گندم مورد بررسی قرار گرفت. آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار صورت گرفت. فاکتورهای آزمایش شامل ارقام گندم دیم در چهار سطح (سرداری، ریژاو، کریم و آذر2) و محلولپاشی عناصر کم-مصرف روی و مس از منابع سولفات روی و سولفات مس در چهار سطح (شاهد، محلولپاشی روی، محلولپاشی مس، محلولپاشی روی توام با مس) در نظر گرفته شد. نتایج نشان داد که بین ارقام مختلف گندم از لحاظ صفات مورد بررسی ارتفاع بوته، تعداد سنبلچه در سنبله، تعداد سنبله در واحد سطح، تعداد دانه در سنبله، وزن هزار دانه، عملکرد دانه، عملکرد بیولوژیک، پروتئین، گلوتن و فسفر دانه اختلاف معنی داری وجود داشت. رقم سرداری بالاترین عملکرد دانه و عملکرد بیولوژیک را به خود اختصاص داد. هم چنین محلولپاشی عناصر روی، مس و محلولپاشی توام آن ها موجب افزایش معنی دار صفات طول سنبله، تعداد سنبلچه در سنبله، تعداد دانه در سنبله،عملکرد دانه، عملکرد بیولوژیک، غلظت روی و مس در دانه گردید. بیشترین غلظت روی در دانه مربوط به تیمار محلولپاشی روی و بیشترین غلظت مس در دانه مربوط به تیمار محلولپاشی مس بود. می توان اظهار داشت محلولپاشی عناصر کم مصرف در بهبود خصوصیات کیفی گندم موثر می باشد.
-
ارزیابی کاربرد ورمی کمپوست و اسید هیومیک بر عملکرد ، درصد و ترکیبات اسانس در کشت ارگانیک گیاه دارویی زنیان
1392امروزه مهم ترین اصل جهت دست یابی به حاصل خیزی خاک و تغذیه مناسب گیاهی در کشاورزی ارگانیک، استفاده از نهاده های آلی و زیستی به جای کودهای شیمیایی می باشد. کاربرد این نهاده ها، علاوه بر تامین سلامتی گیاهان دارویی، موجب حفظ سلامت محیط زیست نیز می گردد. این پژوهش، به منظور ارزیابی کاربرد ورمی کمپوست و اسیدهیومیک بر خصوصیات مورفولوژیک، عملکرد، درصد و ترکیبات اسانس در کشت گیاه دارویی زنیان انجام شد. برای بررسی اثر تیمارهای ورمی کمپوست (در سه سطح صفر، 5 و 10 تن در هکتار) و اسید هیومیک (در سه سطح صفر، 5/0 و 1 درصد) آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح پایه بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار در سال 1391 در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه کردستان به اجرا در آمد. این تیمارها با یک تیمار کود شیمیایی (نیتروژن: 60 و فسفر: 40 کیلوگرم در هکتار) به عنوان تیمار شاهد در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار مورد مقایسه قرار گرفتند. نتایج آزمایش نشان داد بیشترین ارتفاع بوته، تعداد پنجه، تعداد چترک در چتر، وزن هزاردانه، نیتروژن و فسفر دانه از کاربرد سطح سوم ورمی کمپوست حاصل گردید. سطح سوم اسید هیومیک نیز موجب افزایش معنی دار صفات ارتفاع بوته، تعداد چترک در چتر و میزان عناصر نیتروژن و فسفر دانه گردید. بر اساس اثرات هم افزایی بین ورمی کمپوست و اسیدهیومیک، بیشترین تعداد چتر در بوته، عملکرد دانه، عملکرد بیولوژیک، درصد اسانس، عملکرد اسانس و ترکیبات اسانس از کاربرد توام سطح سوم ورمی کمپوست و سطح سوم اسیدهیومیک بدست آمد. یافته های حاصل از این پژوهش نشان داد که صفات کیفی در صد اسانس و عملکرد اسانس تحت تاثیر تیمار حاصل از برهم کنش سطح سوم ورمی کمپوست و سطح سوم اسیدهیومیک افزایش معنی داری در مقایسه با تیمار کود شیمیایی داشتند. بنابراین می توان کودهای آلی را به عنوان جایگزینی مناسب برای کودهای شیمیایی جهت حصول شرایط مطلوب برای بهبود عملکرد کمی و کیفی گیاه دارویی زنیان در نظر گرفت.