Faculty Profile

ساناز عینی
تاریخ به‌روزرسانی: 1403/09/01

ساناز عینی

دانشکده علوم انسانی و اجتماعی / گروه روانشناسی

Theses Faculty

پایان‌نامه‌های کارشناسی‌ارشد

  1. رابطه تعارض خانواده و سبک فرزندپروری با اختلالات درونی و برونی‌سازی نوجوانان؛ نقش میانجی سرشت عاطفی _ هیجانی
    1403
    پژوهش حاضر باهدف برازش مدل علی اختلالات درونی‌سازی و برون‌سازی در دانش‌آموزان نوجوان براساس تعارض خانواده، سبک‌های فرزندپروری با نقش میانجی سرشت عاطفی-هیجانی انجام شد. این پژوهش توصیفی و از نوع معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این پژوهش شامل 350 دانش‌آموز نوجوان 12 تا 18 ساله شهرستان دیواندره در سال تحصیلی 1402-1403 بود که از طریق نمونه‌گیری خوشه‌ای انتخاب شد. جهت جمع‌آوری داده‌ها از، پرسشنامه‌های مشکلات رفتاری کودک آخنباخ (Achenbach & Edelbrock, 1991)، مقیاس سرشت ترکیبی عاطفی و هیجانی (Lara et al., 2012)، پرسشنامه شیوه‌های فرزندپروری بامریند (Bamrind,1972)و پرسشنامه ارزیابی انطباق‌پذیری و همبستگی خانواده(Olsonm1985) استفاده شد. برارزش این مدل داده ها از طریق ضریب همبستگی و معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار SPSS27 و Amos24 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. NFI , CFI به ترتیب در این مدل برابر 666/0 و 707/0 هستند. و باتوجه‌به اینکه مقدار های 9/0 و بالاتر قابل پذیرش است، این مقادیر قابل پذیرش نیستندRMSEA . مقدار مناسب ان کمتر از 08/0می باشد که باتوجه‌به مقدار به دست امده در این پژوهش 105/0 دارای برارش خوبی نیست.GFI در پژوهش ما 725/0 نشان از برارزش مناسب نیست. در تحلیل‌‌های صورت‌گرفته پایین‌بودن برارزش مدل به دلیل پایین‌بودن حجم نمونه است. باتوجه‌به تعداد زیاد متغیرها در این پژوهش برای به‌دست‌آوردن برازش مناسب باید حجم نمونه را افزایش دهیم. و در آخر میزان X2 یا خی دو 335 بوده است که نشان از معناداری این مدل است. شاخص های برارزش مدل تایید شد. یافته‌ها نشان داد که تعارض خانواده، سبک‌های فرزندپروری مستبدانه و سهل‌انگارانه و سرشت عاطفی-هیجانی منفی با اختلالات درونی‌سازی و برون‌سازی ارتباط مثبت و معنی‌داری دارند (P<0.001)، درحالی‌که سبک فرزندپروری مقتدرانه و سرشت عاطفی-هیجانی مثبت با این اختلالات ارتباط منفی و معنی‌داری دارند. همچنین، سرشت عاطفی-هیجانی نقش واسطه‌ای در رابطه بین تعارض خانواده، سبک‌های فرزندپروری و اختلالات درونی‌سازی و برون‌سازی ایفا می‌کند. نتایج این پژوهش نشان می‌دهد که مداخلات در جهت کاهش تعارض خانواده، ارتقای سبک‌های فرزندپروری مقتدرانه و تقویت سرشت عاطفی-هیجانی مثبت می‌تواند در پیشگیری و درمان اختلالات درونی‌سازی و برون‌سازی در دانش‌آموزان نوجوان موثر باشد.
  2. رابطه مشکلات رفتاری عاطفی دانش آموزان با ناتوانی یادگیری با هوش هیجانی و حساسیت به طرد: نقش میانجی خودکار آمدی و تنظیم هیجان
    1403
    پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش میانجی خودکارآمدی و تنظیم هیجان در ارتباط بین مشکلات رفتاری عاطفی دانش‌آموزان با ناتوانی یادگیری و هوش هیجانی و حساسیت به طرد با انجام شد. جامعه آماری پژوهش حاضر، کلیه دانش‌آموزان با ناتوانی یادگیری در مراکز جامع سنجش، آموزش، توانبخشی و مداخله بهنگام رشدی تربیتی استان کرمانشاه در سال تحصیلی 1402-1403بود که از بین آن‌ها نمونه‌ای به حجم 282 نفر با روش نمونه‌گیری هدفمند انتخاب شد. برای جمع‌آوری داده از پرسشنامه مشکلات رفتاری عاطفی (EBPS)، پرسشنامه هوش هیجانی (EQ)، پرسشنامه حساسیت به طرد (RSQ )، پرسش نامه تنظیم هیجان (ERQ) و پرسشنامه خودکارآمدی (SEQ) استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده‌ها از میانگین، انحراف معیار، همبستگی در نرم افزار SPSS-24 و مدل یابی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار لیزرل نسخه 8/8 استفاده گردید. نتایج نشان داد هوش هیجانی از طریق راهبردهای ارزیابی مجدد و سرکوبی و خودکارآمدی بر مشکلات رفتاری عاطفی در دانش‌آموزان با ناتوانی یادگیری اثر غیر مستقیم داشت. همچنین نتایج نشان داد حساسیت به طرد از طریق راهبردهای ارزیابی مجدد و سرکوبی و خودکارآمدی بر مشکلات رفتاری عاطفی در دانش‌آموزان با ناتوانی یادگیری اثر غیر مستقیم داشت. با توجه به نتایج پژوهش حاضر پیشنهاد می‌شود در زمینه طراحی و اجرای برنامه‌های آموزشی و ارتقای بهداشت روانی دانش‌آموزان با ناتوانی‌های یادگیری به اهمیت متغیرهایی همچون؛ هوش هیجانی، تنظیم هیجان، خودکارآمدی و حساسیت به طرد توجه ویژه‌ای شود.
  3. مقایسه شاخص‌های عصب-روان شناختی مرتبط با مولفه‌های شناختی، فراشناختی و هیجانی در دانش آموزان با و بدون اختلالات یادگیری
    1403
    پژوهش حاضر با هدف بررسی ارتباط بین کارکردهای اجرایی با اهمال‌کاری و فرسودگی شغلی کارکنان آزمایشگاه‌های پزشکی با نقش میانجی تنظیم هیجان انجام شد. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و براساس ماهیت و روش، یک پژوهش توصیفی-پیمایشی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری می باشد. جامعه‌ی آماری مورد مطالعه شامل 1900 نفر از کارکنان بخش آزمایشگاه‌های پزشکی در استان اصفهان که در بخش‌های مختلف آزمایشگاه‌های پزشکی، از جمله بیمارستان‌ها، کلینیک‌ها و مراکز پزشکی در نیمه اول 1402، مشغول به کار بودند. نمونه‌ آماری 320 نفر که با استفاده از فرمول کوکران محاسبه گردید و انتخاب شدند که پس از بررسی پرسشنامه‌های پژوهش، اطلاعات 300 نفر از کارکنان کامل و مورد بررسی قرار گرفت. جهت جمع‌آوری اطلاعات از پرسشنامه‌های اهمال کاری سازمانی صفاری‌نیا و امیرخانی رازلیقی، فرسودگی شغلی ماسلاچ، دشواری تنظیم هیجان گرتز و رومر، آزمون ترتیب‌دهی کارت‌های ویسکانسین و آزمون رنگ-کلمه استروپ استفاده گردید. داده های جمع آوری شده با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون با کمک نرم افزار SPSS-24 و با استفاده از مدل‌یابی معادلات ساختاری (SEM) به وسیله نرم‌افزار Lisrel 8.8 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته‌های پژوهش نشان داد بین اهمال کاری و فرسودگی شغلی با کارکردهای اجرایی و تنظیم هیجان ارتباط مستقیم و معنی‌دار برقرار است. نتایج حاصل از بررسی نقش میانجی‌گری تنظیم هیجان نیز نشان داد که این متغیر نقش میانجی‌گری معنی‌داری در رابطه بین کارکردهای اجرایی با اهمال کاری و فرسودگی شغلی دارد (01/0>P). با توجه به یافته‌های بدست آمده می‌توان بیان کرد؛ فراهم بودن فضای تعامل در محیط کاری، باعث می‌شود تا کارکنان بیاموزند که به‌دور از هر نوع تنش و اختلافی در روابط بین فردی، هیجانات خویش را کنترل نمایند. به نظر می‌رسد هرچه سازمان برای کاهش فرسودگی شغلی و اهمال‌کاری کارکنان توجه و برنامه‌ریزی بیشتری انجام دهد، میل و رغبت کارکنان در انجام وظایف و کارها در زمان مناسب افزایش خواهد یافت و به دنبال آن رفتارهای خودتنظیمی نیز افزایش می‌یابد. به‌این‌ترتیب که در برنامه‌های آموزشی مرتبط با کارکردهای اجرایی کارکنان، توجه به بهبود فرسودگی شغلی، اهمال‌کاری و تنظیم هیجان با کمک تکنیک‌های درمانی می‌تواند موثر باشد.
  4. کارکردهای اجرایی دانش‌آموزان با رفتارهای پرخطر: نقش میانجی تنظیم شناختی هیجان
    1403
    پژوهش حاضر با هدف تعیین ارتباط بین کارکردهای اجرایی دانش‌آموزان با رفتارهای پرخطر با نقش میانجی تنظیم شناختی هیجان در کشور عراق در شهر سلیمانیه انجام شد. پژوهش حاضر ازلحاظ هدف از نوع تحقیقات کاربردی و ازنظر روش، توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانش‌آموزان دبیرستان‌های شهر سلیمانیه عراق بود. تعداد 320 نفر از دانش آموزان به روش نمونه‌گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند که در نهایت پس از بررسی پرسشنامه‌های جمع آوری شده اطلاعات 305 نفر مورد تحلیل قرار گرفت. جهت جمع‌آوری اطلاعات از پرسشنامه‌های استاندارد، رفتارهای پرخطر، کارکردهای اجرایی بارکلی، پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان استفاده شد. داده‌ها با استفاده از آمار توصیفی و آزمون همبستگی پیرسون و با استفاده از مدل‌یابی معادلات ساختاری (SEM) به وسیله نرم‌افزار SPSS و Lisrel 8.8 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. براساس نتایج بدست آمده، رابطه علی بین کارکردهای اجرایی دانش‌آموزان با رفتارهای پرخطر با نقش میانجی تنظیم شناختی هیجان براساس شاخص‌های مختلف برازش تایید شد. کارکردهای اجرایی دانش‌آموزان بر رفتارهای پرخطر اثر مستقیم داشت؛ همچنین کارکردهای اجرایی دانش‌آموزان از طریق تنظیم شناختی هیجان بر رفتارهای پرخطر تاثیر غیرمستقیم داشت (05/0>P). نتایج این مطالعه می‌تواند گامی مهم در جهت اجرای مداخله‌های روان‌شناختی برای کاهش رفتار پرخطر و پیامدهای مرتبط با آن باشد. پیشنهاد می‌شود در تدوین برنامه‌های پیشگیری از رفتارهای پرخطر، ارزیابی تنظیم شناختی هیجان و کارکردهای اجرایی و برنامه‌ریزی جهت رشد و ارتقاء این موارد لحاظ شود.
  5. تدوین مدل علّی پریشانی روانشناختی کودکان دارای علائم نقص توجه-بیش فعالی بر اساس بد تنظیمی هیجانی و تکانشگری: نقش میانجی ذهن آگاهی
    1402
    پژوهش حاضر با هدف تدوین مدل علّی پریشانی روان‌شناختی کودکان دارای علائم اختلال نقص توجه-بیش فعالی براساس بدتنظیمی هیجانی و تکانش‌گری و در نظر گرفتن نقش میانجی ذهن آگاهی انجام شد. روش پژوهش توصیفی و از نوع تحلیل مسیر محسوب می‌شود. جامعه آماری این پژوهش را تمامی کودکان 10 تا 12 ساله دارای علائم اختلال نقص توجه-بیش فعالی که در سال تحصیلی 1401-1402 در مدارس ابتدایی ناحیه یک و ناحیه دو شهر سنندج مشغول به تحصیل بودند، تشکیل دادند. نمونه ی پژوهش شامل 200 دانش آموز 10 تا 12 ساله (131پسر، 69 دختر) با علائم اختلال نقص توجه-بیش فعالی بود که به صورت نمونه گیری هدفمند، با توجه به ملاک های ورود به پژوهش، از میان جامعه آماری انتخاب شدند. در این پژوهش جهت جمع آوری داده‌ها از، مقیاس درجه بندی کانرز فرم والد، مقیاس اضطراب کودکان اسپنس(SCAS) فرم والد، پرسش نامه افسردگی کودکان ماریاکواس(CDI)، پرسش نامه تنظیم هیجان برای کودکان و نوجوانان(ERQ-CA)، مقیاس تکانشگری در کودکان هیرسچفیلد و همکاران (IS) و مقیاس ذهن آگاهی کودکان و نوجوانان (CAMM) استفاده شد. بعد از جمع آوری پرسش نامه ها، با استفاده از تحلیل مسیر از طریق نرم افزار SPSS 26 و AMOS 24 تجزیه و تحلیل بر روی داده‌های خام انجام گرفت. شاخص‌های برازش مدل تایید شد. بر اساس نتایجی که به دست آمد متغیرهای بد تنظیمی هیجانی، تکانشگری و ذهن آگاهی بر پریشانی روان شناختی کودکان دارای علائم اختلال نقص توجه-بیش فعالی اثر مستقیم دارد. پریشانی روان شناختی کودکان دارای علائم اختلال نقص توجه-بیش فعالی با میانجی گری ذهن آگاهی با بد تنظیمی هیجانی و تکانش گری رابطه معناداری دارد (P< 0/01). بنابراین توصیه می‌شود مربیان و متخصصین در جهت کاهش پریشانی روان شناختی کودکان دارای علائم اختلال نقص توجه-بیش فعالی برنامه های آموزشی برای افزایش مهارت تنظیم هیجان و استفاده مناسب از راهبردهای تنظیم هیجان، کاهش رفتارهای تکانشی و هم چنین افزایش ذهن آگاهی تدوین نمایند. همچنین با اتخاذ راهکارهای مناسب و آموزش به والدین پریشانی روان شناختی کودکان دارای علائم اختلال نقص توجه-بیش فعالی را به حداقل رسانده و در جهت افزایش مهارت تنظیم هیجان و ذهن آگاهی این کودکان اقدام های لازم را انجام دهند.
  6. تدوین مدل علّی اضطراب سلامتی نوجوانان با اختلال اضطراب فراگیر بر اساس انعطاف‌پذیری روانشناختی و درماندگی روانشناختی: نقش میانجی نارسایی هیجانی و آمیختگی فکر-عمل
    1402
    پژوهش حاضر با هدف تدوین مدل علّی اضطراب سلامتی نوجوانان با اختلال اضطراب فراگیر بر اساس انعطاف‌پذیری روانشناختی و درماندگی روانشناختی و در نظر گرفتن نقش میانجی نارسایی هیجانی و آمیختگی فکر-عمل، انجام شد. روش پژوهش توصیفی، همبستگی و از نوع معادلات ساختاری بود. جامعۀ آماری این پژوهش را نوجوانان مقطع متوسطه دورۀ دوم شهرستان بوکان در سال تحصیلی 1403-1402 تشکیل داد. نمونۀ پژوهش شامل433 نوجوان 15 تا 18 ساله (327 دختر، 106 پسر) با اختلال اضطراب فراگیر بود که به صورت نمونه‌گیری هدفمند و با در نظر گرفتن رضایت نوجوانان و پذیرش مربیان و کادر مدارس جهت شرکت در پژوهش، از میان جامعۀ آماری انتخاب شدند. جهت جمع‌آوری داده‌ها از، پرسشنامۀ کوتاه اختلال اضطراب فراگیر (GAD-7)، فرم کوتاه پرسشنامۀ اضطراب سلامتی (HAI-18)، پرسشنامۀ انعطاف‌پذیری روانشناختی (AAQ)، سیاهۀ درماندگی روانشناختی کسلر (K10)، مقیاس نارسایی هیجانی تورنتو (TAS-20) و مقیاس تجدید نظر شدۀ آمیختگی فکر-عمل (TAFS) استفاده شد. پس از جمع‌آوری پرسشنامه‌ها، با استفاده از مدل‌یابی معادلات ساختاری از طریق نرم‌افزار SPSS 24 و Lisrel 8.8، تجزیه و تحلیل بر روی داده‌هایِ خام انجام گرفت. شاخص‌های برازش مدل تایید شد. براساس نتایجی که به دست آمد متغیرهای انعطاف‌پذیری روانشناختی، درماندگی روانشناختی، نارسایی هیجانی و آمیختگی فکر-عمل بر اضطراب سلامتی نوجوانان با اختلال اضطراب فراگیر اثر مستقیم دارد. اضطراب سلامتی نوجوانان با اختلال اضطراب فراگیر با میانجی‌گری نارسایی هیجانی و آمیختگی فکر-عمل با انعطاف‌پذیری روانشناختی و درماندگی روانشناختی رابطۀ معنی‌داری دارد (01/0>P). با توجه به اهمیت پیامدهای مختلف حاصلِ از اضطراب سلامتی در نوجوانان با اختلال اضطراب فراگیر، توجه به آموزشِ مهارتهایِ افزایشِ انعطاف‌پذیری روانشناختی و راهبردهایِ شناسایی و توصیف هیجانات و همزمان کمک به شناسایی و کاهش درماندگی روانشناختی و مشکلات شناختی نظیر آمیختگی فکر-عمل، در مراکز آموزشی برجسته می‌شود که به نوبۀ خود می‌تواند به موفقیت و داشتن سبک زندگیِ سالم‌تر در نوجوانان یاری رساند.
  7. برازش مدل علی استرس شغلی، رضایت شغلی و فرسودگی شغلی پرستاران بر اساس مدل جایگزین شخصیت، مشکلات خواب و کیفیت زندگی کاری : نقش میانجی همدلی بالینی و تعارض نقش
    1402
    پژوهش حاضر با هدف برازش مدل علی استرس شغلی، رضایت شغلی و فرسودگی شغلی پرستاران بر اساس مدل جایگزین شخصیت، مشکلات خواب و کیفیت زندگی کاری با نقش میانجی همدلی بالینی و تعارض نقش انجام شد. این پژوهش توصیفی و از نوع تحلیل مسیر بود. جامعه آماری شامل کلیه پرستاران شاغل در بیمارستان‌های سنندج در سال 1402 بود که از میان آنها 400 نفر به روش نمونه‌گیری تصادفی ساده و با توجه به ملاک‌های ورود و خروج، انتخاب شد. به منظور جمع-آوری داده‌ها از پرسش‌نامه استرس پرستاری-فرم کوتاه(NOSS)، مقیاس رضایت شغلی مینه‌سوتا-فرم کوتاه (MSQ-sf)، پرسش‌نامه فرسودگی ماسلاچ (MBI)، پرسش‌نامه شخصیت زاکرمن-کلمن (ZKPQ-50-cc)، چک لیست اختلالات خواب (SDS-CL-17)، پرسش‌نامه کیفیت زندگی کاری (QWL)، مقیاس همدلی جفرسون (JSPE-HP) و پرسشنامه ابهام و تعارض نقش (RAC) استفاده شد. از نرم‌افزار SPSS-26 و Lisrel8.8 برای تجزیه و تحلیل داده‌ها استفاده شد. نتایج به دست آمده نشان داد که بین استرس شغلی، رضایت شغلی و فرسودگی شغلی با فعالیت، مردم آمیزی، کیفیت زندگی و همدلی ارتباط منفی و معنی‌دار و با پرخاشگری-خصومت، هیجان خواهی تکانشی، اضطراب روان رنجور خویی، بی خوابی، ریتم شبانه روزی، کابوس، آپنه مرکزی خواب، سندرم پاهای بی قرار، کژخوابی و تعارض ابهام و نقش، ارتباط مثبت و معنی‌دار برقرار است. همچنین نتایج نشان داد که تعارض نقش و همدلی بالینی در رابطه بین ویژگی‌های شخصیتی، مشکلات خواب، کیفیت زندگی کاری با استرس شغلی، رضایت شغلی و فرسودگی شغلی نقش میانجی دارند. بنابراین، با توجه به نقش حیاتی پرستاران به عنوان افرادی که بیشترین ارتباط را با بیماران دارند، نهادها و بیمارستان‌ها ملزم به به-کارگیری اقدامات موثر به منظور ارتقاء سلامت جسمانی و روانشناختی پرستاران می‌باشند.
  8. اعتبار سنجی مدل علی اضطراب سلامت براساس آمیختگی فکر عمل و عدم تحمل ابهام:نقش میانجی متغییر های سایبرکندریا،خودشفقت‌ورزی و کیفیت خواب
    1402
    پژوهش حاضر با هدف تدوین مدل علی اضطراب سلامت براساس متغیرهای آمیختگی فکر عمل و عدم‌تحمل‌بلاتکلیفی با درنظر گرفتن نقش میانجی سایبرکندریا، کیفیت خواب و خودشفقت‌ورزی انجام گرفت. روش پژوهش حاضر توصیفی و از نوع معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این پژوهش را معلمان 25 تا 50 ساله مشغول به تدریس استان خراسان رضوی در سال 1402(220زن و 184مرد) تشکیل ‌دادند که به روش نمونه‌گیری هدفمند نمونه‌گیری شده و از طریق شبکه‌های مجازی، به پرسشنامه‌ها که به صورت لینک در اختیار آنها قرار گرفت پاسخ دادند. در این پژوهش از پرسشنامه‌های‌، مقیاس شدت سایبرکندریا (CSS)، پرسشنامه کوتاه اضطراب سلامت (SHAI)، مقیاس عدم‌تحمل‌ بلاتکلیفی فرم کوتاه (SATQ)، پرسشنامه خودشفقت‌ورزی (SCQ)، مقیاس تجدیدنظر شده آمیختگی فکر عمل (TAFS-R) و پرسشنامه کیفیت خواب پترزبورگ (PSQI) استفاده شد. بعد از جمع‌آوری پرسشنامه‌ها داده‌های خام با استفاده از روش تحلیل مسیر و از طریق نرم افزار SPSS 24 وLisrel 8.8 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. شاخص‌های برازش مدل تایید شد. براساس نتایجی که به دست آمد، آمیختگی فکر عمل، عدم‌تحمل‌بلاتکلیفی، سایبرکندریا، خودشفقت‌ورزی و کیفیت خواب بر اضطراب سلامت اثر مستقیم دارد. همچنین آمیختگی فکر ‌عمل و عدم تحمل بلاتکلیفی به طور غیرمستقیم با میانجی‌گری سایبرکندریا، خودشفقت ورزی و کیفیت خواب بر اضطراب سلامت اثر معناداری دارد. بنابراین توصیه می‌شود که با توجه به نتایج به دست آمده متخصصان حوزه سلامت در زمینه کاهش اضطراب سلامت افراد مراجعه‌کننده به روانشناسان یا دیگر افراد، راهکارهایی در جهت کاهش آمیختگی فکر عمل و افزایش تحمل بلاتکلیفی در نظر گیرند. همچنین پیشنهاد می‌شود که در زمینه آموزش و درمان اضطراب سلامت، برنامه‌های جهت افزایش خودشفقت‌ورزی و ذهن‌آگاهی و بهبود کیفیت خواب افراد در نظر گرفته شود.
  9. مدل یابی علّی تیپ شخصیتی پرخاشگر-منفعل در افراد دارای اختلال سوء مصرف مواد براساس ابعاد سرشت و منش و سه‌گانه‌های تاریک شخصیت: نقش میانجی طرحواره استحقاق و محرومیت هیجانی
    1402
    پژوهش حاضر با هدف مدل یابی علّی تیپ شخصیتی پرخاشگر-منفعل در افراد دارای اختلال مصرف مواد براساس ابعاد سرشت و منش و سه-گانه‌های تاریک شخصیت با نقش میانجی طرحواره استحقاق و محرومیت هیجانی صورت گرفت. روش پژوهش حاضر توصیفی و از نوع معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش حاضر تمامی افراد با تشخیص مصرف مواد مراجعه کننده به مراکز ترک اعتیاد استان کردستان در سال 1402 بود. از این میان 400 نفر به روش نمونه‌گیری هدفمند انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل: پرسشنامه چندمحوری بالینی میلون3، مقیاس سرشت ومنش کلونینجر، مقیاس سه گانه های تاریک شخصیت و پرسشنامه طرحواره‌ یانگ بود. داده های جمع آوری شده با استفاده از معادلات ساختاری در نرم افزارspss-24 وAMOS 26 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج تحلیل داده‌ها نشان داد که ابعاد سرشت و منش، خودشیفتگی، طرحواره استحقاق و طرحواره محرومیت هیجانی بر تیپ شخصیتی پرخاشگر-منفعل اثر مستقیم و معنادار داشتند. همچنین نتایج بررسی مسیرهای غیر مستقیم نشان داد که ابعاد سرشت و منش از طریق محرومیت هیجانی بر تیپ شخصیتی پرخاشگر-منفعل اثری غیر مستقیم و معنادار دارد اما از طریق طرحواره استحقاق معنادار نمی باشد و سه‌گانه‌های تاریک شخصیت از طریق طرحواره استحقاق و محرومیت هیجانی بر تیپ شخصیتی پرخاشگر-منفعل اثر غیر مستقیم و معنادار دارند. بنابراین می توان نتیجه گرفت که ارتباط و اثر میان ابعاد سرشت و منش و سه‌گانه‌های تاریک شخصیت از طریق طرحواره استحقاق و محرومیت هیجانی بر تیپ شخصیتی پرخاشگر-منفعل در مبتلایان به اختلال مصرف مواد بینش ارزشمندی جهت درک و تبیین تیپ شخصیتی پرخاشگر-منفعل مبتلایان به اختلال مصرف مواد فراهم خواهد کرد.
  10. نقش میانجی یا تعدیل‌کنندگی خودانتقادی، نشخوارفکری و خودشفقتی در ارتباط بین کمال‌گرایی و افکار خودکشی
    1402
    هدف پژوهش حاضر، بررسی و تحلیل ارتباط بین کمال‌گرایی و افکارخودکشی با تاکید بر نقش میانجی‌گری و نیز نقش تعدیل‌گری متغیرهای خودانتقادی، نشخوار فکری و خودشفقتی با بهره گرفتن از روش تحلیل مسیر و رگرسیون سلسه مراتبی بود. به منظور دست‌یافتن به اهداف پژوهش، 1312 نفر در سال 1403-1402، با استفاده از روش نمونه‌گیری در دسترس مورد گزینش قرار گرفتند که این افراد جهت گردآوری داده‌ها، مقیاسهای خودشفقتی (از نوع فرم کوتاه)، سطوح خودانتقادی، افکار خودکشی بک، سبک پاسخدهی نشخواری و چند بُعدی کمال گرایی را به صورت آنلاین یا حضوری تکمیل نمودند و پس از آن، داده‌ها براساس رگرسیون سلسله مراتبی و تحلیل مسیر مورد ارزیابی و سنجش قرار گرفتند. برحسب یافته‌ها، در رابطه‌ی مابین افکارخودکشی و کمال‌گرایی، در سطح 01/0، هر سه متغیر خودشفقتی، خودانتقادی، نشخوارفکری، به شکل معناداری، توانستند نقش میانجی را ایفا کنند ولی در رابطه با نقش تعدیل‌گر، از بین متغیرها، فقط خودشفقتی و خودانتقادی به شکل معناداری، توانستند این نقش را عهده‌دار شوند. علاوه بر این، در سطح متغیر، مدل میانجی و مدل تعدیل‌گر به ترتیب توانستند، 80% و 79% از واریانس افکار خودکشی را مورد تبیین قرار دهند. از این‌رو، به درمانگران آسیب‌های روانی توصیه می‌شود که به عنوان بخشی از درمان به شناسایی و تحلیل کمال‌گرایی، افکار نشخواری و خودانتقادی بپردازند و آموزش مهارت‌های خاص جهت هدف قراردادن این سازه ها را جزء دستور کار خود قرار دهند.
  11. ارتباط بین علائم اضطراب و اختلال خواب در زنان باردار: نقش میانجی‌گر نگرانی، عدم تحمل ابهام و کژتنظیمی هیجان
    1402
    هدف این پژوهش تحلیل مسیر رابطه بین اضطراب بارداری با مشکلات خواب در زنان باردار با نقش میانجی‌گر نگرانی، بدتنظیمی هیجان و عدم تحمل ابهام بود. جامعه آماری شامل کلیه زنان باردار مراجعه کننده به مراکز درمانی اصفهان در سال 1401 بود. روش نمونه‌گیری پژوهش حاضر به صورت در دسترس و داوطلبانه بود که نمونه نهایی شامل 366 نفر از زنان باردار شهر اصفهان بود که مقیاس اضطراب بک (BAI)، پرسشنامه اضطراب بارداری وندنبرگ، پرسشنامه کیفیت خواب پترزبورگ (PSQI)، پرسشنامه نگرانی پنسیلوانیا (PSWQ)، مقیاس دشواری در تنظیم هیجان(DERS) و پرسشنامه عدم تحمل ابهام (IUS) را تکمیل کردند. برای تحلیل داده‌ها از نر‌م‌افزار‌های SPSS-27 و AMOS-29 استفاده شد. ابتدا شاخص‌های توصیفی و ماتریکس همبستگی از طریق نرم‌افزار SPSS گزارش، سپس مدل‌ها در نرم افزار AMOS-29 طراحی و تحلیل شدند. نتایج پژوهش حاضر نشان داد که اضطراب بارداری با شدت مشکلات خواب در زنان باردار رابطه مستقیم دارد و متغیر‌های نگرانی، بدتنظیمی هیجان و عدم تحمل ابهام می‌توانند نقش میانجی را بین این دو متغیر ایفا کنند. با توجه به نتایج پژوهش حاضر می‌توان بیان کرد که افزایش ظرفیت و آموزش برای تحمل ابهام، رفع نگرانی‌ها و آموزش‌ تکنیک‌های تنظیم هیجان به زنان باردار می‌تواند از شدت اضطراب و مشکلات خواب آنها بکاهد.
  12. تدوین مدل علی انگیزه فرزندآوری براساس ویژگی های شخصیتی و نگرانی آسیب شناختی: نقش میانجی بهزیستی روانشناختی
    1402
    پژوهش حاضر با هدف تدوین مدل علی انگیزه‌ی فرزندآوری بر اساس ویژگی‌های شخصیتی و نگرانی آسیب‌شناختی با در نظر گرفتن نقش میانجی بهزیستی روانشناختی انجام شد. روش پژوهش توصیفی و از نوع معادلات ساختاری بود. جامعه‌ی آماری این پژوهش را تمامی زنان متاهل 18 تا 45 سال شهر همدان در نیم‌سال اول 1402 که حداقل 3 سال از شروع زندگی مشترک آنها می‌گذشت، تشکیل دادند. نمونه‌ی پژوهش با وجود دانستن احتمال افت شرکت‌کنندگان و بابت افزایش اعتبار بیرونی 550 نفر در نظر گرفته شد که به صورت نمونه‌گیری هدفمند از بین جامعه‌ی آماری گزینش شدند. نمونه‌ی نهایی پژوهش شامل 400 زن متاهل شهر همدان بود. در این پژوهش از مقیاس های انگیزه‌ی فرزندآوری میلر (CBQ)، ویژگی‌های شخصیتی فرم کوتاه (NEO-FFI)، نگرانی آسیب‌شناختی پنسیلوانیا (PSWQ) و پرسشنامه بهزیستی روانشناختی ریف استفاده شد. سپس بعد از گردآوری پرسشنامه‌‌ها با بهره‌گیری از مدل‌یابی معادلات ساختاری از طریق نرم افزارهای SPSS 26 و Lisrel 8.8 تجزیه و تحلیل بر روی داده‌ها صورت گرفت. یافته‌ها نشان داد که مدل از برازش مطلوبی برخوردار است. برطبق نتایجی که حاصل شد، پنج ویژگی شخصیتی، با انگیزه مثبت و منفی فرزندآوری رابطه‌ی معنی داری دارا می‌باشند، به جز وظیفه شناسی که اثر آن بر انگیزه منفی فرزندآوری معنادار نبود. متغیرهای نگرانی آسیب‌شناختی و بهزیستی روانشناختی نیز بر انگیزه‌ی فرزندآوری اثر مستقیم داشتند. روان‌رنجوری، برون‌گرایی و وظیفه‌شناسی و نگرانی آسیب‌شناختی با میانجی‌گری بهزیستی روانشناختی با انگیزه‌ی فرزندآوری رابطه‌ی معنی‌داری داشتند. (01/0>P). اما گشودگی به تجربه و توافق پذیری با میانجی‌گری بهزیستی روانشناختی بر انگیزه فرزندآوری اثر معناداری نداشتند. بر همین اساس پیشنهاد می‌شود که در جهت افزایش انگیزه‌ی فرزندآوری افراد در جامعه تلاش‌هایی در جهت افزایش بهزیستی روانشناختی افراد و کاهش نگرانی و بهبود نگرانی آسیب‌شناختی صورت پذیرد و همینطور به ویژگی‌های شخصیتی افراد نیز توجه شود. متخصصین و مشاوران مربوطه می‌توانند با دادن راهکارهای مناسب و آگاهی، تاثیر مثبتی بر انگیزه‌های فرزندآوری زوجین داشته باشند و کمک کنند تا افراد جامعه، شناختی کافی در ارتباط با عوامل تاثیرگذار روانشناختی بر روند فرزندآوری‌شان داشته باشند.
  13. برازش مدل علی نشانگان افسردگی در افراد با اختلال مصرف مواد براساس تیپ‌های شخصیتی و حساسیت اضطرابی با نقش میانجی عدم تحمل ابهام
    1402
    پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش میانجی عدم تحمل ابهام در رابطه بین تیپ‌های شخصیتی و حساسیت اضطرابی با علائم افسردگی افراد مبتلا به اختلال مصرف مواد انجام شد. این مطالعه از لحاظ هدف، کاربردی و به لحاظ نحوه جمع‌آوری داده‌ها از پژوهش‌های توصیفی و از نوع معادلات ساختاری محسوب می‌شود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی افراد با تشخیص اختلال مصرف مواد که در شش ماه اول سال 1402-1401 به مراکز سوء مصرف مواد شهر مشهد مراجعه کرده بودند، می‌باشد. حجم نمونه پژوهش با در نظر گرفتن احتمال افت آزمودنی‌ها و جهت افزایش اعتبار بیرونی 300 در نظر گرفته شد که به روش نمونه‌گیری هدفمند از میان جامعه آماری انتخاب شد. جهت جمع‌آوری داده‌ها از ابزارهای پرسشنامه افسردگی بک (BDI-II)، پرسشنامه شخصیتی پنج عاملی NEO (فرم کوتاه 60 سوالی)، پرسشنامه حساسیت اضطرابی (ASI)، پرسشنامه عدم تحمل بلاتکلیفی (IUS) استفاده شد. پس از جمع آوری پرسشنامه، داده‌های خام با استفاده از مدلسازی معادلات ساختاری (SEM) و نرم افزارهای SPSS 28 و Lisrel8.8 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. شاخص‌های برازش مدل تایید شد. با توجه به یافته‌های پژوهش می‌توان گفت که تیپ‌های شخصیتی شامل روان‌رنجورخویی بر افسردگی اثر مثبت و معنادار و گشودگی به تجربه، وظیفه‌شناسی، برونگرایی و توافق‌پذیری بر افسردگی اثر منفی و معناداری داشتند. حساسیت اضطرابی و عدم تحمل ابهام بر افسردگی اثر مثبت و معنادار داشتند و نقش میانجی عدم تحمل ابهام نیز تایید شد (001/0>P). در واقع، افرادی که گشودگی به تجربه، وظیفه‌شناسی، برونگرایی و توافق‌پذیری کمتر، روان‌رنجورخویی بالاتر، حساسیت اضطرابی و عدم تحمل ابهام بالاتری دارند، افسردگی بالاتری را تجربه می‌کنند. پیشنهاد می‌شود که به سلامت روان افراد افسرده با تشخیص اختلال مصرف مواد اهمیت بیشتری داده شود تا به سمت مصرف مواد کشیده نشوند. همچنین، روان‌شناسان و مشاوران به‌منظور بهبود علائم افسردگی، به نقش ویژگی‌های شخصیتی و عدم تحمل ابهام توجه کنند و با آموزش‌های لازم، اثرات این مولفه‌ها را بر افسردگی مورد توجه قرار دهند.
  14. برازش علی رفتار های خودجرحی در زندانیان بر اساس مدل جایگزین اختلالات شخصیت در DSM-5 با نقش میانجی گری نا امیدی و بد تنظیمی هیجان
    1402
    پژوهش حاضر با هدف برازش مدل علی رفتارهای خودجرحی در زندانیان بر اساس مدل جایگزین اختلالات شخصیت در DSM-5 با نقش میانجی نا‌امیدی و بدتنظیمی هیجان انجام شد. روش پژوهش حاضر توصیفی و از نوع تحلیل مسیر بود. جامعه آماری این پژوهش، تمامی زندانیان ندامتگاه قزلحصار کرج در نیمه دوم سال 1403-1402 بود. نمونه پژوهش شامل 400 زندانی با تشخیص وجود رفتارهای خودجرحی بود که به روش نمونه‌گیری هدفمند با توجه به وجود رفتار های NSSI و رضایت شخصی افراد، در وهله اول و دارا بودن ملاک های ورود و خروج از میان جامعه آماری انتخاب گردید. جهت جمع آوری داده‌ها از مقیاس‌های نسخه بزرگسالان پرسشنامه شخصیت DSM-5 (PID-5-BF)، پرسشنامه نا امیدی بک (BHS)، پرسشنامه تنظیم شناختی هیجانی (CERQ) و پرسشنامه رفتارهای خود آسیب رسان کلونسکی و گلن (ISAS) استفاده شد. بعد از جمع آوری پرسشنامه‌ها، با استفاده از تحلیل مسیر از طریق نرم افزار SPSS 25 و Lisrel8.8 تجزیه و تحلیل بر روی داده‌های خام انجام گرفت. شاخص های برازش مدل تایید شد. بر اساس نتایجی که به دست آمد بین رفتار خودجرحی با عاطفه منفی (01/0>P؛ 42/0=r)، گسلش (01/0>P؛ 33/0=r)، مخالفت ورزی (01/0>P؛ 40/0=r)، مهار گسیختگی (01/0>P؛ 29/0=r)، روانپریش‌خویی (01/0>P؛ 42/0=r)، ناامیدی (01/0>P؛ 43/0=r) و تنظیم شناختی منفی هیجان (01/0>P؛ 42/0=r) در سطح 99 درصد ارتباط مثبت و معنی‌دار و با تنظیم شناختی مثبت هیجان (01/0>P؛ 33/0=r) در سطح 99 درصد ارتباط منفی و معنی‌دار برقرار است. علاوه بر این در پژوهش حاضر بین رفتار های خودجرحی و مهارگسستگی (001/0<P،42/0=r) رابطه مستقیم معنادار برقرار نمی‌باشدبنابراین با توجه به اهمیت اینگونه رفتار ها در سلامت این قشر توصیه می‌شود که در موسسات کیفری حتی المقدور شرایطی ایجاد شود که بروز اینگونه رفتار ها و نیز به وجود آمدن اختلالات روانشناختی که موجب بروز این رفتار ها می‌شود، به حداقل برسد.
  15. پیامد سواد مالی بر قضاوت سرمایه گذاران؛ بسط نظریه اعتبار منبع
    1402
    موفقیت در بازارهای سرمایه یکی از چالش های اصلی سرمایه گذاران و بازیگران فعال در این بازارهاست. مبانی نظری نشان می دهد که عوامل متعددی بر قضاوت این افراد و نهایتا میزان موفقیت تصمیات تاثیر دارد. سواد مالی به عنوان یکی از عوامل مهم در تصمیم‌گیری‌های مالی افراد و سرمایه‌گذاران نقش بسزایی ایفا می‌کند. پیشرفت سواد مالی می‌تواند تاثیر زیادی بر قضاوت‌ها و تصمیم‌گیری‌های سرمایه‌گذاران داشته باشد و می‎تواند منبعی برای تعیین اعتبار و ارتقاء نظریه اعتبار منبع باشد. هدف از این مطالعه بررسی تاثیر سواد مالی (دانش، نگرش و رفتار) بر قضاوت سرمایه گذاران با توجه به نظریه اعتبار منبع (سوگیری منبع، شایستگی منبع و تعصب فرد) است. پژوهشِ حاضر کاربردی از نظر ماهیت نیز توصیفی و به لحاظ آمار از نوع همبستگی است.جامعه آماری این تحقیق فعالان بازار سرمایه در استان‌های (کرمانشاه، کردستان، همدان، ایلام) بودند که با استفاده از روش نمونه‌گیری تصادفی 399 نفر انتخاب شدند. برای تجزیه و تجزیه داده‎ها از مدل‌سازی معادلات ساختاری استفاده شد و با استفاده از نرم‌افزارهای SPSS و Smart PLS انجام گرفت. یافته‌های به‌دست‌آمده نشان داد که سواد مالی با دو بعد نگرش و رفتار تاثیر معناداری بر قضاوت‌ سرمایه‌گذاران دارد ولی دانش مالی تاثیر معناداری بر قضاوت سرمایه گذاران ندارد. به عبارت دیگر، افرادی که توانایی بیشتری در درک و فهم کلی مفاهیم تصمیم گیری مالی و اعتقادات و ارزش های فردی بهتری در حوزه مفاهیم مختلف مالی دارند، توانایی بهتری در تحلیل و ارزیابی ریسک‌ها و فرصت‌های سرمایه‌گذاری داشته و قضاوت آنها را تحت تاثیر قرار می دهد. همچنین نظریه اعتبار منبع بر رابطه سواد مالی بر قضاوت سرمایه‌گذاران تاثیر معناداری دارد. به این معناست که نظریه اعتبار منبع می‌تواند به عنوان یک متغیر تعدیل‌گر در تفسیر تاثیر سواد مالی بر قضاوت‌ها و تصمیم‌گیری‌های سرمایه‌گذاران در نظر گرفته شود. این تعدیل‌گر نشان می‌دهد که تاثیر سواد مالی بر قضاوت سرمایه گذاران می تواند تحث تاثیر میزان اعتبار منبع قرار گیرد.
  16. نقش برتری نیمکره‌ای در حل مسئله، انعطاف‌پذیری شناختی و کنترل تکانه
    1402
    هدف پژوهش حاضر بررسی نقش برتری نیمکره‌ای در حل مسئله، انعطاف‌پذیری شناختی و کنترل تکانه بود. طرح پژوهش از نوع علی-مقایسه‌ای بود. جامعه آماری شامل تمامی ساکنان شهر کرج در سال تحصیلی 1402-1401 بود. نمونه پژوهش شامل 140 نفر بودند که با استفاده از ملاک‌های ورود/خروج و بر اساس پرسشنامه جانبی شدن برتری نیمکره‌های مغز ولز و واگنر به دو گروه چپ برتر (70 نفر) و راست برتر (70 نفر) تقسیم شدند. آزمون نرم‌افزاری کارت‌های ویسکانسین برای اندازه‌گیری انعطاف‌پذیری شناختی، آزمون خطرپذیری بادکنکی برای اندازه‌گیری، کنترل تکانه و آزمون برج هانوی برای اندازه‌گیری حل مسئله اجرا شد. برای نتایج نشان داد که بین نمرات حل مسئله (001/0,P=82/18F=)، تعداد طبقات (031/0,P=75/4F=)، خطای در جاماندگی انعطاف‌پذیری شناختی (039/0,P=34/4F=) و کنترل تکانه (007/0,P=59/7F=) افراد راست برتر و چپ برتر تفاوت معنی‌دار وجود دارد. در حل مسئله و انعطاف‌پذیری گروه راست برتر عملکرد بهتری از چپ برترها داشتند. در کنترل تکانه چپ برترها عملکرد بهتری از راست برترها داشتند بنابراین عملکرد نیمکره‌های مغز بر کارکردهای شناختی و پردازش اطلاعات شناختی تاثیر دارد.
  17. تدوین مدل علّی اهمال‌کاری و فرسودگی شغلی کارکنان آزمایشگاه پزشکی استان اصفهان بر اساس کارکردهای اجرایی با نقش میانجی تنظیم هیجان
    1402
    پژوهش حاضر با هدف بررسی ارتباط بین کارکردهای اجرایی با اهمال‌کاری و فرسودگی شغلی کارکنان آزمایشگاه‌های پزشکی با نقش میانجی تنظیم هیجان انجام شد. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و براساس ماهیت و روش، یک پژوهش توصیفی-پیمایشی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری می باشد. جامعه‌ی آماری مورد مطالعه شامل 1900 نفر از کارکنان بخش آزمایشگاه‌های پزشکی در استان اصفهان که در بخش‌های مختلف آزمایشگاه‌های پزشکی، از جمله بیمارستان‌ها، کلینیک‌ها و مراکز پزشکی در نیمه اول 1402، مشغول به کار بودند. نمونه‌ آماری 320 نفر که با استفاده از فرمول کوکران محاسبه گردید و انتخاب شدند که پس از بررسی پرسشنامه‌های پژوهش، اطلاعات 300 نفر از کارکنان کامل و مورد بررسی قرار گرفت. جهت جمع‌آوری اطلاعات از پرسشنامه‌های اهمال کاری سازمانی صفاری‌نیا و امیرخانی رازلیقی، فرسودگی شغلی ماسلاچ، دشواری تنظیم هیجان گرتز و رومر، آزمون ترتیب‌دهی کارت‌های ویسکانسین و آزمون رنگ-کلمه استروپ استفاده گردید. داده های جمع آوری شده با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون با کمک نرم افزار SPSS-24 و با استفاده از مدل‌یابی معادلات ساختاری (SEM) به وسیله نرم‌افزار Lisrel 8.8 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته‌های پژوهش نشان داد بین اهمال کاری و فرسودگی شغلی با کارکردهای اجرایی و تنظیم هیجان ارتباط مستقیم و معنی‌دار برقرار است. نتایج حاصل از بررسی نقش میانجی‌گری تنظیم هیجان نیز نشان داد که این متغیر نقش میانجی‌گری معنی‌داری در رابطه بین کارکردهای اجرایی با اهمال کاری و فرسودگی شغلی دارد (01/0>P). با توجه به یافته‌های بدست آمده می‌توان بیان کرد؛ فراهم بودن فضای تعامل در محیط کاری، باعث می‌شود تا کارکنان بیاموزند که به‌دور از هر نوع تنش و اختلافی در روابط بین فردی، هیجانات خویش را کنترل نمایند. به نظر می‌رسد هرچه سازمان برای کاهش فرسودگی شغلی و اهمال‌کاری کارکنان توجه و برنامه‌ریزی بیشتری انجام دهد، میل و رغبت کارکنان در انجام وظایف و کارها در زمان مناسب افزایش خواهد یافت و به دنبال آن رفتارهای خودتنظیمی نیز افزایش می‌یابد. به‌این‌ترتیب که در برنامه‌های آموزشی مرتبط با کارکردهای اجرایی کارکنان، توجه به بهبود فرسودگی شغلی، اهمال‌کاری و تنظیم هیجان با کمک تکنیک‌های درمانی می‌تواند موثر باشد.
  18. تدوین مدل علی اضطراب اجتماعی دانش‌آموزان با اختلال یادگیری خاص بر اساس تنظیم هیجان و خودکارآمدی ادراک‌شده: نقش میانجی هوش هیجانی و طرح‌واره‌های ناسازگار اولیه
    1402
    پژوهش حاضر با هدف تدوین مدل علی اضطراب اجتماعی دانش آموزان با اختلال یادگیری خاص براساس تنظیم هیجان و خودکارآمدی ادراک‌شده با در نظر گرفتن نقش میانجی هوش هیجانی و طرحواره‌های ناسازگار اولیه انجام شد. جامعه آماری این پژوهش را همه‌ی دانش‌آموزان با اختلال یادگیری خاص مراجعه‌کننده به مراکز اختلال یادگیری تحت‌نظر آموزش‌وپرورش شهر سنندج در سال تحصیلی 1402-1401 تشکیل دادند. نمونه پژوهش شامل 360دانش‌آموز 8-12ساله (174دختر، 186پسر) با اختلال یادگیری خاص بود که به صورت نمونه‌گیری هدفمند، با توجه به پذیرش اولیا و مربیان دانش‌آموزان جهت شرکت در پژوهش، از میان جامعه آماری انتخاب شد. در این پژوهش از مقیاس‌های، نسخه خودگزارشی مقیاس اضطراب اجتماعی لیبوویتز برای کودکان و نوجوانان(LSAS-CA-SR)، سیاهه‌ی تنظیم هیجان(ERC)، پرسشنامه هوش هیجانی صفت-کودکان (TEIQue-CF)، پرسشنامه خودکارآمدی کودکان (SEQ-C) و پرسشنامه طرحواره کودکان (SIC) استفاده شد. بعد از جمع‌آوری پرسشنامه‌ها، با استفاده از مدل‌یابی معادلات ساختاری و تحلیل‌ مسیر از طریق نرم‌افزار SPSS 24 و Lisrel 8.8 تجزیه و تحلیل بر روی داده‌های خام انجام گرفت. شاخص‌های برازش مدل تایید شد. براساس نتایجی که به دست آمد متغیرهای تنظیم هیجان، خودکارآمدی ادارک‌شده، هوش هیجانی و طرحواره‌های ناسازگار اولیه بر اضطراب اجتماعی دانش‌آموزان با اختلال یادگیری خاص اثر مستقیم دارد. اضطراب اجتماعی دانش‌آموزان دارای اختلال یادگیری خاص با میانجی‌گری هوش هیجانی و طرحواره‌های ناسازگار اولیه با تنظیم هیجان رابطه معنی‌داری دارد، همچنین، اضطراب اجتماعی دانش‌آموزان با اختلال یادگیری خاص با میانجی‌گری هوش هیجانی و طرحواره‌های ناسازگار اولیه با خودکارآمدی ادارک‌شده رابطه معنی‌داری دارد (01/0>P). بنابراین توصیه می‌شود مربیان و متخصصین در جهت کاهش اضطراب‌اجتماعی دانش‌آموزان با اختلال یادگیری خاص برنامه‌های آموزشی برای افزایش راهبردهای تنظیم هیجان سازگارانه ،افزایش احساس خودکارآمدی ادراک‌شده و تقویت هوش هیجانی آن‌ها تدوین نمایند. همچنین با اتخاذ راهکارهای مناسب و آموزش به والدین طرحواره‌های ناسازگار اولیه دانش‌آموزان با اختلال یادگیری خاص را به حداقل برسانند.
  19. بررسی تفاوت تک زبانه ها و دوزبانه ها در کنترل توجه و انعطاف شناختی
    1401
    مقدمه : موضوع مزیت دوزبانه بودن در جنبه‌های کنترل شناختی از جمله انعطاف پذیری شناختی و کنترل توجه - مورد قابل بحث و بررسی می باشد. این پژوهش با هدف بررسی انعطاف‌پذیری شناختی و کنترل توجه افراد دوزبانه کردی- فارسی نسبت به افراد تک زبانه فارسی انجام شد. مواد و روش‌ها: پژوهش حاضر، از نظر هدف تحقیق کاربردی و از نظر روش، توصیفی و از نوع علی- مقایسه‌ای می‌باشد. جامعه آماری شامل 42 نفر تک زبانه فارسی و 43 نفر دوزبانه فارسی-کردی با میانگین سنی 8-14 ساله واقع در استان های سنندج و کرمانشاه در سال 1401 براساس تشخیص تسلط زبانی در سطوح زبان کردی و فارسی می‌باشد، به همین منظور از روش نمونه‌گیری هدفمند برای انتخاب نمونه پژوهش استفاده شد. ابزار پژوهش شامل دو آزمون استروپ زبان فارسی به منظور سنجش کنترل توجه، آزمون مرتب‌سازی کارت ویسکانسین و پرسشنامه انعطاف‌پذیری شناختی دنیس و وندروال به منظور مقایسه انعطاف پذیری شناختی دو گروه تک‌زبانه‌ها و دوزبانه‌ها بود مورد استفاده قرار گرفت. برای تحلیل داده‌ها از دو روش آمار توصیفی و استنباطی استفاده شده است. در بخش آمار توصیفی از تعداد و درصد، از میانگین و انحراف استاندارد و در بخش آمار استنباطی از آزمون تی مستقل جهت بررسی فرضیه‌های پژوهش استفاده گردید. داده‌ها برای تحلیل توصیفی و استنباطی با نرم افزار SPSS24 مورد تحلیل قرار گرفت. یافته‌ها: نتیجه به دست آمده حاکی از آن بود که در بین گروه تک زبانه و دوزبانه در انعطاف پذیری شناختی تفاوت معناداری وجود ندارد (05/0 p)، اما برتری تک زبانه ها در انجام آزمون استروپ رنگ-واژه نشان دهنده برتری دوزبانه ها نسبت به تک زبانه ها در کنترل توجه بود (05/0 p). نتیجه‌گیری: براساس یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که دوزبانگی کردی-فارسی دارای امتیازات مثبت کنترل توجه برای دوزبانه ها در بازه سنی کودکان می باشد به همین منظور باید بر یادگیری زبان های بومی در کشور تاکید شود. اما در انعطاف شناختی تفاوت معناداری بین دو گروه مشاهده نشد < x
  20. توجه دیداری- فضایی و تصمیم گیری ریسکی بیماران مبتلا به پارکینسون در مقایسه با افراد سالم و بررسی تاثیر تحریک عمقی مغز بر آن
    1401
    مقدمه: در اکثر بیماران پارکینسونی، اختلال در عملکردهای شناختی به وضوح مشاهده می شود؛ این موضوع به مشکلی جدی درکیفیت زندگی روزمره بیماران تبدیل شده است. در این پژوهش ابتدا عملکردهای توجه دیداری- فضایی و تصمیم گیری ریسکی بیماران مبتلا به پارکینسون با افراد سالم و سپس تاثیر جراحی تحریک عمقی مغز بر عملکردهای توجه دیداری-فضایی و تصمیم گیری ریسکی بیماران مبتلا به پارکینسون، مورد بررسی قرار گرفت. روش: روش پژوهش حاضر از نظر مقایسه بیماران مبتلا به پارکینسون با افراد سالم، توصیفی و از نوع علی- مقایسه ای و از لحاظ بررسی تاثیر جراحی تحریک عمقی مغز بر عملکردهای توجه دیداری-فضایی و تصمیم گیری ریسکی بیماران مبتلا به پارکینسون، مداخله ای و از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل و با مرحله پیگیری بود. نمونه پژوهش شامل 20 بیمار مبتلا به پارکینسون بودکه 8 نفر از آنان کاندید جراحی تحریک عمقی مغز بودند و 12نفر بدون نیاز به دریافت جراحی بودند. فرم مشخصات دموگرافیک، آزمون کوتاه وضعیت ذهنی، تسک سایمون و تسک ریسک پذیری کمبریج اصلاح شده به عنوان پیش آزمون، بر روی افراد نمونه اجراشد. برای بخش نخست پژوهش12 نفر فرد سالم نیز به تصادف انتخاب شد و نمره آنان در عملکرد توجه دیداری-فضایی و تصمیم گیری ریسکی با نمره ی بیماران در مرحله پیش آزمون مورد مقایسه قرارگرفت. در بخش دوم پژوهش به دلیل محدودیت تعداد جراحی که در هر هفته یک فرد مورد جراحی قرار می گیرد، با هر بار آزمون از بیمارکاندید جراحی همزمان از یک فرد سالم و یک فرد بیمار نیز آزمون ها گرفته شد و این فاصله زمانی تا انتهای پژوهش و برای همه ی بیماران ادامه یافت. در نهایت بعد از گذشت 3ماه از پس آزمون، مرحله پیگیری انجام شد. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و تحلیل واریانس چند متغیری (MANOVA) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که بین میانگین نمرات عملکرد توجه دیداری- فضایی در آزمون سایمون در دو گروه سالم و بیمار تفاوت معناداری وجود نداشت (05/0P). در نهایت، نتایج نشان داد که تحریک عمقی مغز بر و فرایند توجه دیداری- فضایی و تصمیم گیری ریسکی بیماران مبتلا به پارکینسون موثر بوده است (05/0>P) نتیجه گیری: این یافته ها نشان می دهد که بیماری پارکینسون می تواند بر عملکردهای توجه دیداری-فضایی و تصمیم گیری ریسکی افراد تاثیر گذار باشد؛ همچنین انجام جراحی تحریک عمقی مغز در بیماران پارکینسون می تواند برای عملکرد های شناختی بیماران مفید و موثر باشد.
  21. تدوین مدل علی کفایت اجتماعی براساس تحریف های شناختی بین فردی و سبک های تصمیم گیری: نقش میانجی همجوشی شناختی
    1401
    زمینه و هدف: کفایت اجتماعی به عنوان یکی از ابعاد سلامت روان و به مفهوم توانایی مدیریت موثر تعاملات اجتماعی نقش مهمی را در موفقیت افراد و سازمان ها ایفا می کند. پژوهش حاضر با هدف تدوین مدل علی کفایت اجتماعی کارکنان دانشگاه براساس تحریف های شناختی بین فردی و تصمیم گیری شناختی با نقش میانجی همجوشی شناختی صورت گرفت. مواد و روش ها: در این پژوهش توصیفی همبستگی، تعداد 207 نفر از کارکنان دانشگاه شامل اعضای هیات علمی و کارمندان دانشگاه کردستان به روش نمونه گیری تصادفی ساده از میان جامعه آماری انتخاب شدند. از مقیاس اندازه گیری کفایت اجتماعی فلنر، مقیاس تحریف های شناختی بین فردی(ICDS)، پرسشنامه سبک های شناختی تصمیم گیری(GDMS) و پرسشنامه همجوشی شناختی(CFQ) جهت جمع آوری داده ها استفاده شد. به منظور تحلیل داده ها به روش مدل یابی معادلات ساختاری (SEM) از نرم افزار SPSS و Lisrel 8.8 بهره گرفته شد. یافته ها: نتایج این پژوهش نشان داد که مدل علّی پیشنهادی رابطه بین تحریف های شناختی بین فردی، سبک های تصمیم گیری، همجوشی شناختی و کفایت اجتماعی براساس شاخص های مختلف برازش تایید شد. تحریف های شناختی بین فردی و سبک های تصمیم گیری بر کفایت اجتماعی اثر مستقیم دارند؛ همچنین تحریف های شناختی بین فردی و سبک های تصمیم گیری از طریق همجوشی شناختی به طور غیر مستقیم بر کفایت اجتماعی تاثیر دارند (05/0>P). نتیجه گیری: براساس یافته های این پژوهش کفایت اجتماعی کارکنان دانشگاه تحت تاثیر متغیرهای تحریف های شناختی بین فردی، سبک های تصمیم گیری و همجوشی شناختی قرار دارد. لحاظ نمودن برنامه های آموزشی در جهت ارتقای سطح کفایت اجتماعی کارکنان می تواند منجر به بهبود تعاملات اجتماعی و در نتیجه ارتقای سلامت روان آنان گردد.