Faculty Profile

کامران چپی
تاریخ به‌روزرسانی: 1403/09/01

کامران چپی

دانشکده منابع طبیعی / گروه مرتع و آبخیزداری

Theses Faculty

پایان‌نامه‌های کارشناسی‌ارشد

  1. پیش بینی مکانی سیل در رودخانه تلوار کردستان
    1400
    چکیده سیل یکی از خطرناک ترین و شایع ترین بلایای طبیعی در جهان است که هر ساله باعث خسارات و آسیب های بسیاری بر جوامع و محیط زیست می گردد. ارزیابی و مدیریت جامع سیلاب برای پایین آوردن تاثیرات سیل بر زندگی و معیشت افراد ضروری است. با توجه به افزایش سیل در سال های اخیر، مکان یابی و شناسایی مناطق سیل خیز برای پیش بینی این فاجعه زیست محیطی از اهمیت زیادی برخوردار است زیرا عدم شناسایی مناطق حساس به سیل در حوضه آبریز ممکن است اثرات ویرانگری در پی داشته باشد. هدف اصلی این مطالعه ارزیابی عملکرد مدل تابع شواهد قطعی، وزن دهی شواهد، رگرسیون لجستیک و رگرسیون لجستیک بیزین برای تهیه نقشه حساسیت سیل در حوضه آبریز رودخانه تلوار استان کردستان است. در این تحقیق با استفاده از مدل های وزدن دهی شواهد (WOE)، تابع شواهد قطعی (EBF)، رگرسیون لجستیک (LR) و رگرسیون لجستیک بیزین (BLR) بر اساس سیستم اطلاعات جفرافیایی GIS در حوضه آبریز رودخانه تلوار نقشه حساسیت منطقه به سیل تهیه گردید.که در آن موقعیت جغرافیایی 93 نقطه سیل گیر مشخص شده در منطقه به صورت تصادفی به یک گروه متشکل از (70 درصد) برای واسنجی و یک گروه (30 درصد) برای اعتبارسنجی تقسیم شدند. هر 4 مدل ده فاکتور موثر در ایجاد سیل را مورد توجه قرار داده اند که عبارتند از: شیب، جهت شیب، انحنا، مدل رقومی ارتفاع، فاصله از آبراهه، شاخص رطوبت توپوگرافی TWI، شاخص توان آبراهه SPI، بارندگی، زمین شناسی و کاربری اراضی. بر اساس مدل WOE حدود 8/35 درصد از سطح منطقه در کلاس خطر متوسط تا خیلی زیاد قرار دارد و براساس مدل EBF حدود 58/36 درصد از سطح منطقه در کلاس خطر متوسط تا خیلی زیاد قرار دارد و براساس مدل LR حدود 77/36 درصد از سطح منطقه در کلاس خطر متوسط تا خیلی زیاد قرار دارد و براساس مدل BLR حدود 08/45 درصد از سطح منطقه در کلاس خطر متوسط تا خیلی زیاد قرار دارد. به منظور اعتبارسنجی نقشه های پتانسیل سیل خیزی، از منحنی ROC استفاده شد. هر چهار مدل از دقت کافی برخوردار بودند، از بین چهار مدل نامبرده بیشترین صحت به مدل BLR (934/0) اختصاص داشت. بنابراین در زمینه پتانسیل یابی خطر سیل مدل BLR نسبت به سه مدل LR، WOE، EBF دارای عملکرد بهتری است
  2. بررسی نقش آب مجازی در مدیریت منابع آب استان کردستان
    1399
    بیش از 90% مصرف منابع آب کشور ایران به بخش کشاورزی اختصاص دارد. امروزه مفهوم آب مجازی یکی از موضوعات مهم در مدیریت منابع آب به شمار می رود. با توجه به گستردگی و پیچیدگی مباحث مربوط به مدیریت منابع آب، انتخاب گزینه و راهبردهای مناسب جهت عملکرد مناسب ضرورت داشته و نیاز به یک فرآیند بهینه سازی جامع دارد. ابتدا میزان حجم آب مجازی به تفکیک (آب مجازی آبی و سبز) برای محصولات کشاورزی منتخب استان محاسبه شد. نتایج محاسبه آب مجازی نشان می دهد که لوبیا دارای بیشترین حجم آب مجازی است و سپس گوجه فرنگی و سیب زمینی کمترین حجم آب مجازی را نسبت به سایر محصولات دارند. سپس با استفاده از نتایج محاسبه حجم آب مجازی محصولات و به کار گیری مدل بهینه سازی چند هدفه NSGA-II و با در نظر گرفتن اهداف اقتصادی- اجتماعی و زیست محیطی سعی در بهینه سازی الگوی زراعی استان کردستان با تاکید بر آب مجازی شده است. این مدل بهینه سازی قادر است که اهداف متضاد با هم را به صورت مستقیم و بدون تبدیل، بهینه سازی نماید. متغیر تصمیم این تحقیق سطح کشت است و نتایج حاصل از حل الگوریتم در نرم افزار MATLAB R2019a نشان می دهد که تغییر الگوی کشت بر اساس آب مجازی و با بیشینه کردن دو هدف سود حاصل از آبیاری و بیشینه کردن نسبت بهره برداری از آب مجازی سبز و همچنین با اتخاذ محدودیت های مربوط به آب و سطح کشت موجود، می توان مدیریت آب را بهبود بخشید به گونه ای که در نهایت نتایج نشان می دهند که با بهینه سازی انجام شده و رعایت الگوی پیشنهادی 14/24 میلیون متر مکعب آب مجازی آبی (1/16 درصد نسبت به میانگین وضعیت فعلی) ذخیره می شود و افزایش سود خالص 53/330 میلیارد تومان (7/105 درصد نسبت به میانگین وضعیت فعلی) است.
  3. شبیه سازی رواناب سطحی با استفاده از روش کامپوزیت شماره منحنی
    1398
    رواناب و سیلاب یکی از مهم ترین و پرحادثه ترین مخاطرات طبیعی هستند که در سال های اخیر تکرار و شدت وقوع آن بیشتر نیز شده است. رواناب هایی که منجر به سیلاب می شوند بالاترین تلفات جانی را به همراه دارند. هدف از انجام این پژوهش مقایسه سه روش Composite-CN ، SARA-CN و روش جدولی شماره منحنی سازمان منابع طبیعی حفاظت خاک، جهت تخمین مقدار CN در دو زیرحوضه شاهد و نمونه از حوضه معرف زوجی خامسان در استان کردستان می باشد .در این مطالعه از تصاویر ماهواره ای لندست 7 و 8 در سال های 2010، 2011، 2012، 2013 و 2016 برای حوضه های زوجی شاهد و نمونه در سال های مذکور استفاده شد. در این خصوص جهت دستیابی به نقشه های شماره منحنی دو زیرحوضه از داده-های سنجش از دور و سامانه اطلاعات جغرافیایی نقشه های کاربری اراضی و شاخص تفاوت تراکم پوشش گیاهی (NDVI) و نقشه خاک استفاده گردید. دقت روش های مذکور با استفاده از شاخص های انحراف مطلق میانگین (MAD)، خطای میانگین مربعات (MSE)، خطای جذر میانگین مربعات (RMSE) و درصد میانگین مطلق خطا (MAPE) تعیین شدند. نتایج نشان داد که در حوضه شاهد، روش کامپوزیت به ترتیب با مقادیر خطای 02/16، 208/305، 47/17 و 09/19 و نیز در حوضه نمونه این روش به ترتیب با مقادیر خطای 48/16، 35/363، 06/19 و 95/18 از دقت بالاتری نسبت به سایر روش ها برخوردار شد. با این حال، نتایج نشان داد در سطح 95 درصد آماری شواهدی مبنی بر پذیرفتن فرض صفر وجود نداشته و روش های استفاده شده برای برآورد شماره منحنی در منطقه مورد مطالعه قابل اعتماد نیستند.. در نهایت، نتایج بیانگر این مطلب است که قبل از استفاده از روش های مطالعه شده، شماره منحنی باید به منظور برآورد رواناب با دقت بیشتر کالیبره شود.
  4. ارزیابی آسیب پذیری منابع آب زیرزمینی کارستی (مطالعه موردی: شهر سردشت)
    1397
    آبخوان کارستی از منابع ارزشمند جهت تامین آب، خصوصاً مصارف شرب است که در سال های اخیر، برنامه ریزی های گسترده ای برای استحصال آنها صورت گرفته است. این منابع کارستی به دلیل ساختار ویژه ای که دارند، بسیار مستعد آلودگی هستند؛ از راه های ممانعت از آلودگی وکاهش کیفیت آنها، ارزیابی میزان آسیب پذیری آبخوان است. منطقه موردمطالعه، آبخوان کارستی شهر سردشت است که از منابع اصلی تامین آب شرب ساکنین شهر می باشد. روش های مطالعه شامل مطالعات کتابخانه ای، بازدید میدانی و روش های آزمایشگاهی است که از نرم افزارهایOffice و GIS جهت تولید داده و تحلیل آنها و اجرای مدل استفاده شده است. با آزمایش نمونه های آب زیرزمینی،کیفیت آب از نظر ویژگی های آب(هدایت الکتریکی، اسیدیته و قلیایی بودن، کل جامدات محلول، دمای آب) وجود عناصر شیمیایی(سدیم، کلسیم، آرسنیک، نیترات، پتاسیم و کروم) و عوامل بیماری زا(کلیفرمها ) بررسی شدند. نتایج آزمایش های آب نشان داد از لحاظ میزان عناصر شیمیایی برخی مناطق دارای میزان بالاتر از حد استاندارد هستند و نقاطی نیز حاوی عوامل باکتریایی گزارش شدند. اولویت مطالعه، ارزیابی میزان آسیب پذیری آبخوان کارستی است که از طریق اجرای مدل EPIK بررسی شد. برای اجرای این مدل، 4 لایه اطلاعاتی تهیه شد که شامل لایه E: اپی کارست، لایه P: پوشش سطحی، لایه I: شرایط نفوذ و لایه K: لایه توسعه کارست است. مجموعه این چهار لایه، یک عامل حفاظت(F) را برای هر نقطه در حوضه موردمطالعه اختصاص می دهد. درنهایت هم پوشانی لایه ها در محیط GIS منجر به تولید نقشه آسیب پذیری نسبی شد که نقاط دارای حساسیت بالا و مناطقی را که باید مورد حفاظت قرار گیرند را مشخص نمود. براساس نقشه نهایی، منطقه به چهار کلاس آسیب پذیری زیاد، آسیب پذیری متوسط، آسیب پذیری کم و طبقه با آسیب پذیری خیلی کم تقسیم شد. بالاترین میزان حساسیت مشخص شده، مربوط به حریم سینک هول ها و دیگر نقاطی بودند که آب های سطحی بدون عبور از لایه های خاک و به طورمستقیم وارد سفره آب زیرزمینی شده اند.
  5. پیش بینی مکانی مخاطره سیلاب در شهر سنندج با استفاده از مدل های ترکیبی
    1397
    سیل دومین بلای طبیعی است که سالانه خسارات زیادی را به جوامع انسانی وارد می آورد. در این میان شهرها و مراکز جمعیتی، بیشترین ریسک و احتمال خسارت فیزیکی قابل لمس ناشی از وقوع سیل را دارا می باشند. بنابراین هدف از این مطالعه پیش بینی مکانی مخاطره سیلاب در شهر سنندج در استان کردستان با استفاده از مدل های ترکیبی در محیط GIS بود. فاکتورهای موثر بر وقوع سیل که در این مطالعه در نظر گرفته شدند شامل درصد شیب، جهت شیب، ارتفاع، فاصله از رودخانه، تراکم رودخانه، تجمع جریان،کاربری اراضی، انحنای شیب، لیتولوژی، فاصله از معابر، تراکم معابر، فاصله از ساختمان، تراکم ساختمان و میزان بارندگی بود. پس از جمع آوری اطلاعات و لایه های مورد نیاز، به کمک الگوریتم های چهارگانه شامل مدل تابع شواهد قطعی (EBF)، شواهد وزنی (WOE)، شاخص آماری (SI) و لجستیک رگرسیون (LR) هم به صورت منفرد و هم به صورت ترکیبی، نقشه پیش بینی مکانی حساسیت سیلاب در شهر سنندج تهیه شد. به منظور ارزیابی عملکرد مدل از سطح زیر نمودار AUC به دست آمده از منحنی ROC استفاده گردید. با توجه به معیار ارزیابی مورد استفاده در این مطالعه (ROC) و با توجه به داده های اعتبارسنجی، مدل تابع شواهد قطعی و رگرسیون لجستیک در پتانسیل یابی سیلخیزی در منطقه مورد نظر دارای بهترین عملکرد بودند و شواهد وزنی دارای کمترین عملکرد بود. در روش های ترکیبی مدل های ترکیب شده با رویکرد رگرسیون لجستیک از جمله مدل های SI-LR (904/0)، WOE-LR (904/0)، EBF-LR (873/0) دارای بهترین عملکرد بوده و مدل ترکیبی WOE-EBF دارای کمترین عملکرد بود. اما به طور کلی مدل های ترکیب شده با مدل رگرسیون لجستیک نسبت به دیگر مدل های ترکیبی و منفرد دارای عملکرد بهتری بودند. نتایج مطالعه نشان داد که سیل خیزی شهر سنندج ناشی از برآیند عوامل مختلف محیطی و انسانی است که بر اساس نقشه پیش بینی خطر سیل ارائه شده می توان اقدامات مدیریتی مناسبی را جهت کاهش خسارت ها و تلفات ناشی از سیل انجام داد.
  6. پیش بینی مکانی حرکت های دامنه ای جاده ای با استفاده از الگوریتم های پیشرفته داده کاوی (گردنه صلوات آباد سنندج)
    1397
    حرکت های دامنه ای یکی از مخاطرات طبیعی می باشد که علاوه بر نابودی ارضی با مسدود نمودن شبکه های ارتباطی ضربه های اقتصادی قابل توجهی را به دنبال خواهد داشت. در نتیجه، شناسائی نقاط مستعد حرکت های دامنه ای از جمله زمین لغزش و سنگ افتان مدل سازی و ارزیابی آن می تواند در حوزه های مانند مدیریت اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی به عنوان ابزاری مهم در تصمیمات کلان مدنظر قرار گیرد. در این پژوهش برای پیش بینی و شناسائی نقاط مستعد حرکت های دامنه ای در گردنه صلوات آباد سنندج که اصلی ترین شبکه ارتباطی استان کردستان در غرب کشور محسوب می شود از سه الگوریتم پیشرفته داده کاوی درخت تصمیم، ماشین بردار پشتیبان و بیزین رگرسیون لجستیک استفاده شده است. در مدل سازی انجام شده از اندازه 70 به 30 درصد(آموزش و صحت سنجی)و همچنین قدرت تفکیک مکانی 10 متری مورد استفاده قرار گرفته است. از 18 عامل موثر که بر وقوع حرکت-های دامنه ای در منطقه مورد مطالعه گرفته شده است پس از اعمال روش نرخ بهره اطلاعاتی براساس مدل سازی داده های آموزشی 10 عامل برای هر سه مدل انتخاب شده است. برای صحت سنجی الگوریتم های مورد استفاده از معیارهای آماری؛ حساسیت، شفافیت، صحت، کاپا، ریشه مجذور مربعات خطا و درصد مساحت زیر منحنی نرخ موفقیت استفاده شده است. نتایج بدست آمده نشان می دهد که عامل های پوشش گیاهی، فاصله از جاده، ارتفاع، زوایه شیب، شاخص نمناکی توپوگرافیکی به ترتیب 5 فاکتور اثرگذار بر وقوع رخداد حرکت های دامنه ای در منطقه مورد مطالعه بوده است. همچنین نتایج نشان داده است که صحت پیش بینی الگوریتم ماشین بردار پشتیبان براساس شاخص مساحت زیر منحنی نسبت به سایر الگوریتم های استفده شده دقت بالاتری را داشته است. در مطالعه انجام شده منحنی ROC براساس الگوریتم ماشین بردار پشتیبان 976/0 بدست آمده است که از دو الگوریتم دیگر نمایش بهتری و عملکرد بالاتری را داشته است. همچنین نتایج میزان 251/0RMSE= و 769/0Kappa= را برای الگوریتم ماشین بردار پشتیبان نشان داده که به ترتیب کمترین خطا و بالاترین مقدار در میان سایر الگوریتم های مورد استفاده داشته است. در تهیه نقشه های پهنه بندی پس از رسم نمودار هیستوگرام سه روش پرکاربرد Natural Breaks(jenks), Quantile, Geometrical Interval روش Quantile به عنوان روش مناسب در تهیه نقشه پیش بینی مکانی حساسیت به حرکت
  7. ارزیابی ریسک آلودگی منابع آبی مسیر سنندج - مریوان
    1397
    در این پایان نامه هدف ارزیابی ریسک آلودگی منابع آبی در مسیر حمل و نقل مواد نفتی و خطرناک در جاده ترانزیتی سنندج - مریوان میباشد که با قطعه بندی مسیر سنندج - مریوان به 51 قطعه و بدست آوردن احتمال تصادفات در هر قطعه با روش های رگرسیون لجستیک، پواسون و نرخ تصادفات و همچنین محاسبه پیامدهای ناشی از تصادفات و با روش تحلیل سلسله مراتبی وزن دهی پارامترهای مورد نظر از لحاظ پیامد انجام گرفت. پارامترهای تاثیر گذار برای بدست آوردن احتمال تصادف عبارتند از: میانگین شیب جاده در قطعات مختلف، آمارتردد، عرض مسیر و تعداد پیچ و خم مسیر و لایه های تاثیر گذار جهت محاسبه پیامدها در این تحقیق عبارتند از: شیب و تراکم زهکشی و نزدیکی به آبهای سطحی و نزدیکی به آبهای زیرزمینی میباشد که برای این منظور ابتدا لایه های اصلی در نرم افزار جی آی اس تهیه شد و هر کدام از لایه ها، به زیرمجموعه هایی تقسیم شدند. سپس این لایه ها و زیرلایه ها دو به دو با روش تحلیل سلسله مراتبی وزن دهی شدند و وزن هرکدام از لایه ها و زیرمعیارها تعیین گردید. در مرحله بعد نقشههای وزن دهی شده در جی آی اس تلفیق شدند. در ادامه با استفاده از روش ماتریس تصمیم که در آن ریسک برابرحاصلضرب احتمال و پیامدهای ناشی از آن است ریسک هر قطعه محاسبه شد. در نهایت نقشه ریسک قطعات مختلف 5 تا 51 مسیر مورد مطالعه تهیه شد و مسیرها از لحاظ احتمال و ریسک با هم مقایسه و برای قطعات با ریسک بالا پیشنهاداتی ارائه گردید. هم چنین سه پارامتر مهم نوع ماده حمل شده و حجم تخلیه و شرایط آب وهوایی )فصول مختلف ( به عنوان سناریوهایی در نظر گرفته شدند. طبق نتایج بدست آمده ریسک آلودگی منابع آب در محدوده مورد مطالعه به این صورت است که از لحاظ مساحت 51 درصد کل محدوده مورد مطالعه دارای ریسک خیلی کم، 42 درصد ریسک کم، 42 درصد ریسک متوسط، 42 درصد ریسک زیاد و 54 درصد دارای ریسک خیلی زیاد میباشد.
  8. ارزیابی ریسک آلودگی منابع آبی مسیر سنندج - مریوان
    1397
    در این پایان نامه هدف ارزیابی ریسک آلودگی منابع آبی در مسیر حمل و نقل مواد نفتی و خطرناک در جاده ترانزیتی سنندج - مریوان میباشد که با قطعه بندی مسیر سنندج - مریوان به 51 قطعه و بدست آوردن احتمال تصادفات در هر قطعه با روش های رگرسیون لجستیک، پواسون و نرخ تصادفات و همچنین محاسبه پیامدهای ناشی از تصادفات و با روش تحلیل سلسله مراتبی وزن دهی پارامترهای مورد نظر از لحاظ پیامد انجام گرفت. پارامترهای تاثیر گذار برای بدست آوردن احتمال تصادف عبارتند از: میانگین شیب جاده در قطعات مختلف، آمارتردد، عرض مسیر و تعداد پیچ و خم مسیر و لایه های تاثیر گذار جهت محاسبه پیامدها در این تحقیق عبارتند از: شیب و تراکم زهکشی و نزدیکی به آبهای سطحی و نزدیکی به آبهای زیرزمینی میباشد که برای این منظور ابتدا لایه های اصلی در نرم افزار جی آی اس تهیه شد و هر کدام از لایه ها، به زیرمجموعه هایی تقسیم شدند. سپس این لایه ها و زیرلایه ها دو به دو با روش تحلیل سلسله مراتبی وزن دهی شدند و وزن هرکدام از لایه ها و زیرمعیارها تعیین گردید. در مرحله بعد نقشههای وزن دهی شده در جی آی اس تلفیق شدند. در ادامه با استفاده از روش ماتریس تصمیم که در آن ریسک برابرحاصلضرب احتمال و پیامدهای ناشی از آن است ریسک هر قطعه محاسبه شد. در نهایت نقشه ریسک قطعات مختلف 5 تا 51 مسیر مورد مطالعه تهیه شد و مسیرها از لحاظ احتمال و ریسک با هم مقایسه و برای قطعات با ریسک بالا پیشنهاداتی ارائه گردید. هم چنین سه پارامتر مهم نوع ماده حمل شده و حجم تخلیه و شرایط آب وهوایی )فصول مختلف ( به عنوان سناریوهایی در نظر گرفته شدند. طبق نتایج بدست آمده ریسک آلودگی منابع آب در محدوده مورد مطالعه به این صورت است که از لحاظ مساحت 51 درصد کل محدوده مورد مطالعه دارای ریسک خیلی کم، 42 درصد ریسک کم، 42 درصد ریسک متوسط، 42 درصد ریسک زیاد و 54 درصد دارای ریسک خیلی زیاد میباشد.
  9. تهیه نقشه خطرپذیری مناطق شهری بر اثر سیل آنی با استفاده از سیستم اطلاعات مکانی(GIS) و تصمیم گیری چند معیاره (مطالعه موردی شهر سنندج)
    1397
    فعالیت های این پایان نامه با هدف دستیابی به نقشه ریسک و همچنین آسیب پذیری شهر سنندج در مواجه با سیل آنی با استفاده از سیستم اطلاعات مکانی انجام گرفته است. با توجه به باران های فصلی و شدید و همچنین نبود تمهیدات لازم برای مواجه شدن با آن، لازم بود نقشه خطرپذیری بر اثر سیل آنی تهیه گردد. با مطالعه شرایط تاثیرگذار بر این امر لایههای مورد نیاز جمع آوری یا تهیه گردید. لایههای موثر در نقشه ریسک شامل: شیب، انحنا پروفیل، ارتفاع، فاصله از آبراهه، تراکم زهکشی و کاربری اراضی میباشند. همچنین لایههای موثر در تهیه نقشه آسیب پذیری سیلاب شامل: قدمت ابنیه، فاصله از مراکز آتش نشانی، فاصله از معابر، فاصله از مراکز درمانی، فاصله از مراکز سوخت گیری، شیب، ارتفاع و شاخص درصد مناطق نفوذ پذیر می باشد. لایههای اطلاعاتی در محیط GIS تولید شده، سپس در سیستم فازی برای تولید نقشه ریسک به کار برده می شوند. همچنین برای تهیه نقشه آسیب پذیری شهر، لایههای تولید شده را بصورت دوبهدویی با تحلیل سلسله مراتبی وزن دهی کرده، و لایه های وزن گرفته وارد GIS شدند. در مرحله بعد این لایهها با هم تلفیق شده و نقشه شهر را به صورت مناطق با آسیب پذیری بسیار زیاد، زیاد، متوسط، کم و بسیار کم نسبت به سیلاب به دست می دهد.
  10. پیش بینی زمین لغزش های سطحی اطراف شهر بیجار با استفاده از الگوریتم های پیشرفته داده کاوی
    1396
    زمین لغزش های سطحی به عنوان یکی از چالش های زیست محیطی شناخته شده و منجر به تخریب زمین و در نتیجه کاهش حاصل خیزی آن و نیز خسارت های اکوسیستمی قابل توجهی می گردند. بنابراین، شناسایی صحیح مناطق مستعد زمین لغزش های سطحی از طریق مدل سازی، کمک شایانی به مدیران و برنامه ریزان توسعه اراضی و همچنین برنامه های آمایش سرزمین برای ارائه استراتژهای مدیریتی مناسب جهت جلوگیری ازتخریب زمین می نماید. با این دید، مسئله مهم پیش روی مدل سازی زمین لغزش ها موضوع "عدم قطعیت" به مفهوم شک و تردید در مورد نتایج به دست آمده از مدل سازی می باشد. در این پژوهش دو نوع از عدم قطعیت های مربوط به داده های ورودی به مدل شامل ترکیبی از اندازه نمونه و قدرت تفکیک مکانی (اندازه پیکسل ها)، جهت پیش بینی حساسیت زمین لغزش های سطحی اطراف شهر بیجار با استفاده از الگوریتم های پیشرفته داده کاوی شامل الگوریتم درخت تصمیم از نوع ADTree و الگوریتم بیز-مبنا از نوع Naïve Bayes (NB) و همچنین الگوریتم های ترکیب/تجمیعی شامل Multiboost (MB)، Bagging،Random Subspace (RS) و Rotation Forest (RF) به کار گرفته شدند. به این منظور، چهار نوع اندازه نمونه شامل 40/60، 30/70، 20/80 و 10/90 درصد (تعداد داده های آموزشی و صحت سنجی) و همچنین شش نوع قدرت تفکیک مکانی شامل 10، 15، 20، 30، 50 و 100 متری مورد بررسی قرار گرفتند. از میان بیست عامل موثر بر وقوع زمین لغزش های سطحی بر اساس تکنیک Information Gain Ratio (IGR) در اغلب ترکیب ها، 12 عامل برای فرایند مدل سازی بر اساس داده های آموزشی انتخاب شدند. فرایند ارزیابی صحت الگوریتم ها براساس حساسیت (Sensitivity)، شفافیت(Specificity) ، صحت(Accuracy) ، کاپا(Kappa) ، ریشه مجذور مربعات خطا(RMSE) و درصد مساحت زیر منحنی نرخ موفقیت پیش بینی (AUROC) انجام گرفت. نتایج نشان داد عوامل زاویه شیب، شاخص نمناکی توپوگرافیکی (TWI)، انحنای طولی شیب و ترکیب زاویه-طول شیب (LS) به ترتیب چهار عامل مهم اثرگذار بروقوع زمین لغزش های سطحی منطقه مورد مطالعه بودند. همچنین نتایج بیانگر این مطلب است که به ازاء قدرت تفکیک مکانی ثابت، صحت پیش بینی الگوریتم درختی ADTree -بر اساس شاخص صحت- با افزایش تعداد زمین لغزش های در نظرگرفته شده برای آموزش مدل، افزایش یافت. علاوه بر این، به ازاء یک مقدار ثابت اندازه نمونه، معمولاً با افزای
  11. ارزیابی معیارهای فالکن مارک و فقرآبی جهت تعیین میزان کمبود آب در استان کردستان
    1396
    آب به عنوان یک پیش نیاز در توسعه و بقای نسل بشر است و نقش اساسی در تامین و دستیابی به اهداف و اولویت های اجتماعی-اقتصادی و زیست محیطی ایفا می کند. وجود آب برای زندگی ضروری و به عنوان منبع بنیادی برای ادامه حیات انسانها و محیط زیست و توسعه می باشد. با ادامه روند نامطلوب وضعیت منابع آبی در سطح جهان و پیش بینی تداوم بحران آب، کمبود آب پیوسته در حال افزایش است. به منظور بررسی میزان کمبود آب استفاده از شاخص ها مرسوم شده است. در این تحقیق از سه شاخص فقر آبی، فالکن مارک وتوسعه پایدار سازمان ملل برای تعیین میزان کمبود آب در استان کردستان استفاده شد. در همین راستا با مطالعه و شناخت فاکتورهای لازم جهت محاسبه و برآورد مقادیر شاخص فقر آبی و فالکن مارک، داده ها از سازمان های مرتبط با بخش آب گردآوری و سپس محاسبه شاخصها در استان کردستان انجام گردید. در مرحله بعدی نقشه های کمبود آبی مربوط به هر سه شاخص با استفاده از نرم افزار GIS ترسیم و در نهایت ماتریس همبستگی بین شاخصها و معیارهای شاخص فقر آبی با نرم افزار SPSS، حاصل گردید. براساس نتایج نهایی شاخص فقرآبی، شهرستان های سروآباد و قروه به ترتیب دارای کمترین و بیشترین مقدار عددی شاخص فقر آبی هستند. همچنین براساس نتایج نهایی شاخص فالکن مارک، شهرستان های سروآباد، کامیاران، دیواندره، مریوان، بانه و سقز فاقد مشکل کمبود آب هستند و شهرستان های دهگلان، قروه و سنندج جزو مناطق با تنش آبی شدید قرار گرفتند. بر اساس طبقه بندی شاخص سازمان ملل، شهرستانهای سروآباد، مریوان، بیجار، بانه و دیواندره با مقدار کمتر از 10 درصد از برداشت منابع آبی با بحران آب کم، شهرستانهای سقز، کامیاران با مقدار برداشت بین 20-10 درصد از منابع آبی با بحران آب در حد متعادل و شهرستانهای قروه، سنندج و دهگلان با مقدار برداشت بین 40-20 درصد از منابع آبی با بحران آب در حد متوسط تا شدید روبرو هستند. باتوجه به نتایج نهایی، شاخص فقر آبی با بررسی مشکلات موجود و توجه به توسعه منطقه از لحاظ زیرساختها زمینه همکاری بین نهادهای مختلف و اولویت بندی برنامه های مدیریتی سازمانهای مرتبط، نگاه ویژه به بخش آب را فراهم خواهد کرد.
  12. تاثیر جریان در حمل مواد رسوبی و تغییرات مورفولوژی بستر در شرایط آزمایشگاهی
    1396
    در تحقیق حاضر تاثیر انواع جریانهای یکنواخت، متغیر تدریجی (هیدروگراف سیلاب) و متغیر سریع (شکست سد) بر حمل رسوبات و تغییرات مورفولوژی بستر با روشهای تله گذاری و سرعت سنجی تعقیب ذرات (PTV) در فلومی به طول 12 متر و عرض و عمق 0/5 متر انجام گرفت. مطالح مورد استفاده در این تحقیق شامل ذرات یکنواخت 5/17، 10/35، 14 و 20/7 میلیمتری گردگوشه، 10/35 زاویه دار و مخلوط وزنی برابر از مصالح گردگوشه می باشد. هدف از تحقیق حاضر شامل: 1) بررسی تغییرات موفولوژی بستر، 2) مقایسه نرخ حمل بار بستر بین مصالح زاویه دار و گردگوشه، 3) بررسی سرعت آستانه حرکت مصالح بستر، 4) مقایسه بین رفتار هر کدام از فرکشنها با مصالح یکنواخت هم اندازه خود، 5) کارایی روش سرعت سنجی تعقیب ذرات در برآورد نرخ حمل بار بستر و در نهایت 6) استخراج فرمول مناسب جهت برآورد نرخ حمل بار بستر می باشد. نتایج حاکی از آن است که به ازای بار بستز اینشتین مساوی، با افزایش اندازه فرکشنها مقدار تنش شیلدز کاهش می یابد، همچنین با مقدار تنش شیلدز برابر، با افزایش اندازه فرکشنها، بار بستر اینشتین بیشتر شده است. نتایج مقایسه بین مصالح گردگوشه و زاویه دار 10/35 میلیمتری نشان داد که ضریب اصطکاک دارسی ویسباخ ذرات زاویه دار بین 3/5 تا 5/6 درصد از ذرات گردگوشه بیشتر است. نتایج نشان داد نرخ انتقال فرکشنهای درشت تر و ریزتر به ترتیب بیشتر و کمتر از مصالح یکنواخت هم اندازه خود بوده است. در مصالح مخلوط، نتایج جریانهای یکنواخت نشان داد که رسوبات منتقل شده به پایین دست با گذشت زمان درشت تر شده است، در حالی که برای جریانهای سیلابی تحرک پذیری فرکشنهای درشت تر در طول شاخه صعودی افزایش و بر عکس تحرک پذیری فرکشنهای ریزتر در طول شاخه نزولی افزایش می یابد. نتایج جریانهای یکنواخت نشان داد که با افزایش زبری نسبی، ذرات یکنواخت با سرعت جریان کمتری در آستانه حرکت قرار گرفته و پایداری آنها کاهش می یابد. برای فرکشنهای 5/17، 10/35 و 14 میلیمتر، تنش شیلدز مورد نیاز برای آستانه حرکت فرکشنها بزرگتر از تنش شیلدز مورد نیاز برای حرکت مصالح یکنواخت بوده، اما تنش شیلدز مورد نیاز برای حرکت فرکشن 20/7 میلیمتر کمتر از تنش شیلدز مورد نیاز برای مصالح هم اندازه یکنواخت می باشد. نتایج جریانهای سیلابی حاکی از آن است که فرکشنهای ریز دارای اوج دیرتری نسبت به ذرات یکنواخت همتای خود هستن
  13. تحلیل نسبت تحویل رسوب کرت در مقیاس های زمانی ماهانه، فصلی و سالانه
    1395
    پژوهش حاضر به منظور محاسبه نسبت تحویل رسوب کرت در مقیاس های زمانی ماهانه، سه ماهه ، شش ماهه و یک ساله انجام گرفت. سه شبکه میخ فرسایش هر یک در کنار سه تکرار از کرت های استاندارد (83/1×6/23 متر) در سه جهت شیب شمالی، غربی و شرقی در زیرحوزه آبخیز شاهد در حوزه آبخیز معرف خامسان در استان کردستان به منظور اندازه گیری فرسایش و رسوب در دوره زمانی مهر 1394 تا شهریور 1395 انتخاب شدند. هم چنین برای تهیه نقشه فرسایش و رسوب در هر یک از شبکه های میخ در سه جهت شمالی، غربی و شرقی از روش درون یابی کریجینگ با استفاده از نسخه 1/5 نرم افزار +GS استفاده شد. در مقیاس های زمانی ماهانه، سه ماهه ، شش ماهه و یکساله متوسط مقدار فرسایش به ترتیب 581/38، 733/38، 951/94 و 00/1722 و متوسط مقدار رسوب خروجی کرت به ترتیب 0/77، 1/99، 3/67 و 6/32 گرم در متر مربع اندازه گیری شد. نتایج به وضوح نشان دهنده تفاوت قابل ملاحظه در مقیاس های زمانی مختلف بود. با این حال، نتایج آزمون تحلیل واریانس نشان داد اثر مقیاس زمانی بر متوسط تغییر ارتفاع خاک، فرسایش و نسبت تحویل رسوب د ر مقیاس های زمانی مختلف معنی دار نیست درحالی که اثر مقیاس زمانی بر مقدار رسوب خروجی کرت معنی دار (05/0P≤) تشخیص داده شد. دلیل اصلی عدم تفاوت معنی دار بین فرسایش خاک در مقیاس های زمانی مختلف واریانس زیاد بین تکرارها ناشی از چندین منبع خطا در روش میخ های فرسایش بود. اثر جهت شیب بر همه متغیر های مورد بررسی (فرسایش، رسوب و نسبت تحویل رسوب) معنی دار (05/0P≤) تشخیص داده شد. متوسط نسبت تحویل رسوب محاسبه شده در مقیاس های زمانی ماهانه، سه ماهه ، شش ماهه و یکساله به ترتیب 12/0، 27/0، 38/0 و 36/0 درصد بود که نشان دهنده اختلاف بسیار زیاد در داده های فرسایش و رسوب در دو روش میخ و کرت در همه مقیاس های زمانی مورد مطالعه است. متوسط فرسایش ویژه در دامنه های مورد بررسی با استفاده از روش میخ های فرسایش حدود 17 تن در هکتار در سال اندازه گیری شد.
  14. مدل سازی بارش- رواناب با استفاده از روش های هوشمند و مقایسه با مدل هیدرولوژیکی HEC_HMS (مطالعه موردی: حوضه آدینان سقز )
    1394
    یکی از چالش ها و اهداف عمده در هیدرولوژی مهندسی تعیین یک مدل بارش-رواناب مناسب جهت مشخص کردن پاسخ حوضه نسبت به یک بارش مشخص با استفاده از پارامترهای موجود در مدل است. پاسخ حوضه تابعی از مشخصات حوضه آبریز و مقادیر پارامترهای مدل است. در پژوهش حاضر برای مدلسازی فرایند بارش رواناب در سطح حوضه آدینان با بهره گیری از داده های مشاهده ای از مدل HEC-HMS و روش شبکه های هوشمند (شبکه عصبی مصنوعی) ANN استفاده شد و مورد بررسی قرار گرفت. مقادیر رواناب برآورد شده از مدل HEC-HMS و مدل های هوشمند عصبی مقایسه گردید. در این تحقیق عملکرد مدل ها از معیارهای عملکرد شامل ضریب تعیین (R2 ) میانگین مربعات خطا (RMSE ) ، Nash-sutcliffe استفاده شد. با بررسی عملکرد مدل HEC-HMS ضریب تعیین در مرحله واسنجی و صحت سنجی 0.73 و 0.72 به دست آمد. همچنین معیار NASH و RMSE به ترتیب در دو مرحله واسنجی و صحت سنجی 0.736، 15.81 و 0.713 ، 10.89 به دست آمد. شبکه ی عصبی مصنوعی با الگوریتم پس از انتشار خطا در بهترین ساختار خود میانگین مربعات خطای مدل در مراحل مختلف آزمایش، صحت سنجی و آزمون به ترتیب 41/0، 79/0و53/0 و ضریب تعیین98/0، 98/0 و96/0 می باشد که نشان از همبستگی بالا و معنی داری بین مقادیر مشاهده ای و مقادیر پیش بینی دارد. در نتیجه میان دو روش مقایسه عملکرد شبکه و مدل به کار رفته شده نشان می دهد که دقت ANN بیشتر از HEC-HMS است.
  15. تغییرات زمانی و مکانی کیفیت آب زیرزمینی و ارتباط آن با خشکسالی (مطالعه موردی: دشت قروه- دهگلان)
    1394
    ایران سرزمینی است خشک با نزولات جوی بسیار کم، به همین خاطر در اکثر نقاط کشور آب مورد نیاز روستاها، صنایع و شهرها از منابع آبهای زیرزمینی تامین می شود. دشت قروه و دهگلان دارای آب و هوای نیمه خشک است که در آن به علت تغییرات اقلیمی، نامنظم بودن توزیع بارندگی از نظر زمانی و مکانی، افزایش تقاضا برای منابع آب و محدودیت منابع آب سطحی، وابستگی زیاد به آبهای زیرزمینی به چشم می خورد، لذا بهره برداری بیش از حد از آبهای زیرزمینی موجب کاهش روزافزون منابع آب زیرزمینی و نیز تغییر در کیفیت آن می شود. یکی از اصول مدیریت منابع آب، ارزیابی های کمیّت و کیفیت منابع آبی و بررسی عوامل اثرگذار و میزان اثر این عوامل بر کمیّت و کیفیت آن می باشد. در این مطالعه به بررسی اثر خشکسالی بر کمیّت و کیفیت آب چاه های دشت قروه و دهگلان پرداخته شده است. ابتدا خشکسالی هواشناسی و هیدرولوژیکی منطقه با استفاده از شاخص های SPI و شاخص GRI محاسبه شد. بین شاخص SPI و شاخص GRI ضریب همبستگی و رگرسیون گرفته شد. همچنین با استفاده از آزمون من-کندال وجود یا عدم وجود روند در کمیّت و کیفیت آب زیرزمینی بررسی شد، همچنین بین شاخص SPI و پارامترهای کیفی آب زیرزمینی همبستگی و رگرسیون گرفته شد. نتایج نشان داد هر چه مقیاس زمانی SPI بزرگتر باشد همبستگی آن با شاخص GRI بیشتر می شود. SPI با GRI با تاخیر 48 ماهه همبستگی معنی دار مثبت داشته است و تاثیر خشکسالی روی آب زیرزمینی 4 سال بعد بروز می کند. همچنین نتایج حاصل از محاسبه تغییرات زمانی سطح آب زیرزمینی در طول دوره آماری نشان داد که متوسط افت سطح آب زیرزمینی در 21 سال 17/27 متر و به طور متوسط حدود 0/82 متر در سال است. بیشترین افت سطح آب مربوط به بخش های شرقی و مرکزی است. همچنین در میان پارامترهای کیفی در چاه های مورد مطالعه، کاتیون K دارای بیشترین درصد فراوانی همبستگی معنی دار با SPI بوده است و پارامترهای Co3 و pH دارای کمترین درصد فراوانی همبستگی معنی دار با SPI بوده است. در نهایت نتایج تحلیل روند پارامترهای کیفی نشان داد که پارامترهای So4 و Na در بیشتر چاه ها دارای روند افزایشی بودند.
  16. تعیین شماره منحنی در حوضه خامسان شهرستان کامیاران و مقایسه با شماره منحنی سازمان حفاظت خاک آمریکا
    1394
    روش شماره منحنی سازمان حفاظت خاک آمریکا (US SCS) مدلی است که جهت برآورد رواناب و دبی پیک حوضه ها به کار می رود. به نوبه خود، محاسبات دبی پیک و حجم رواناب برای طراحی سازه های هیدرولیکی، اقدامات کنترل سیل و تحقیق بر روی هیدرولوژی آب های سطحی کاربرد دارد. دپارتمان کشاورزی سازمان حفاظت خاک آمریکا روش شماره منحنی را در دهه 1950 میلادی برای برآورد رواناب در حوضه های کوچک در ایالات متحده ارائه شد. مدل شماره منحنی SCS، اساس تجربی دارد و به صورت فزاینده ای به عنوان ابزار عملی حل مسائل هیدرولوژیکی از قبیل فرآیند های بارش- رواناب، مقبولیت یافته است و این هم به خاطر سادگی این مدل است. در ایران سازمان های دولتی و خصوصی که در بخش آب فعالیت دارند از این روش برای برآورد حجم رواناب و دبی پیک رواناب برای طراحی های خود بهره می گیرند. به هر حال، راستی آزمایی استفاده از مدل در ایران ضروری است. بنابراین، این تحقیق بر تست این مدل در حوضه ای انتخابی در کشور تمرکز می کند. در این تحقیق شماره منحنی حوضه با استفاده از نوع خاک، کاربری اراضی، پوشش گیاهی و بارش در حوضه خامسان شهرستان کامیاران بر اساس روش SCS تعیین شده است. و شماره منحنی واقعی ناشی به وسیله داده های بارش و رواناب حوضه، تعیین گردیده است و با استفاده از نرم افزار SPSS شماره منحنی SCS و رواناب برآوردی آن با شماره منحنی و رواناب مشاهده شده حوضه مقایسه شده است. در نتیجه این مقایسه، مشاهده شده است که شماره منحنی و رواناب محاسبه شده به وسیله مدل SCS در هر دو زیرحوضه نمونه و شاهد خامسان خیلی کمتر از شماره منحنی واقعی و رواناب مشاهده ای است. همچنین در هیچ یک از دو رگبار شماره منحنی ثابتی برای حوضه بدست نیامد و این احتمالاتی را درباره شماره منحنی حوضه و کارایی مدل SCS در آن ایجاد می کند و آن این که شماره منحنی در این حوضه به مقدار بارش بستگی دارد یا بعد از مقدار معینی بارش به حد ثابتی می رسد که این قضیه نیاز به تحقیقات بیشتری دارد. بنابر مطالعات انجام شده در این تحقیق، کاربرد روش شماره منحنی SCS برای حوضه خامسان و حوضه های مشابه آن در ایران دقت قابل قبولی ندارد و حتی در اکثر بارش ها بر اساس مدل SCS نباید روانابی تولید می شد در حالیکه در واقع رواناب تولید شده است. نهایتا، این مطالعه پیشنهاد می کند که مطالعات بیشتری در این راستا انجام شود و ب
  17. بررسی اثر شدتهای مختلف بارندگی در شبیه سازی رواناب با استفاده از مدل SWAT "مطالعه موردی حوضه آبخیز سد گرین"
    1393
    فرآیند بارش - رواناب هر حوزه آبخیز به طور عمده تحت تاثیر شرایط هیدرولوژِکی، ژئومورفولوژیکی و اقلیم منطقه است. میزان توزیع و نوع بارش، پوشش گیاهی، خصوصیات فرآیند تجمع و ذوب برف، خصوصیات لایه خاک و سازندهای زمین شناسی از عمده عواملی هستند که میزان رواناب و مولفه های بیلان آب حوزه را تحت تاثیر قرار می دهند. در تحقیق حاضر شبیه سازی رواناب با استفاده از مدل ابزار ارزیابی آب و خاک (SWAT) بر اساس داده های جمع آوری شده از حوضه آبخیز سد گرین که سطحی برابر با 22 کیلومتر مربع را شامل می شود به صورت روزانه انجام گرفت. هدف اصلی در این تحقیق آزمون کارایی مدل SAWT و قابلیت استفاده از آن در شبیه سازی رواناب حوضه آبخیز سد گرین در شدت های مختلف بارندگی می باشد. واسنجی مدل برای دوره آماری 2002 تا 2007 و اعتبار سنجی نیز برای سالهای 2008 تا 2010 انجام شد، شاخص های ارزیابی مختلفی برای بررسی دقت شبیه سازی مورد استفاده قرار گرفت که در این بین دقت شبیه سازی روزانه با استفاده از شاخص نش-ساتگلیف در دوره واسنجی 0/59 و با شاخص R2 حدود 0/61 و در دوره اعتبارسنجی به ترتیب 0/63 و 0/64 بدست آمد. شاحص RMSE برای بارشهای سبک و سنگین نیز به ترتیب برابر 0/27 و 0/57 می باشد.
  18. بررسی تاثیر تغییرات اقلیمی بر وضعیت اقتصادی و اجتماعی حوضه های آبخیز (مطالعۀ موردی: شهرستان سنندج)
    1393
    تغییر اقلیم تاثیر فراوانی بر شاخص های اقتصادی و اجتماعی مردم به ویژه روستانشینان داشته است. شدت این اثرات در دو دهۀ گذشته نسبت به دهه های پیشین افزایش یافته است. در این پژوهش به بررسی کاهش بارش و روند افزایش نسبی درجۀ حرارت طی دورۀ آماری 20 ساله در شهرستان سنندج پرداخته شده است. در این پژوهش آثار تغییر اقلیم بر وضعیت اشتغال، درآمد، سرمایه گذاری و تولید در بخش کشاورزی، باغداری و دامداری، مهاجرت، میزان رضایت از وضعیت موجود، الگوی مصرف بهره برداران از منابع آب، وضعیت غذایی، روند کاهش محصولات زراعی، باغی و دامی و سایر شاخص های اقتصادی و اجتماعی مورد بررسی قرار گرفته است. برای انجام مطالعه ضمن بهره گیری از یک چارچوب مفهومی و داده های تکمیلی که از مراکز مورد نیاز جمع آوری شد، داده ها از طریق تکمیل پرسشنامه و استفاده از روش های مختلف آمار توصیفی، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج مطالعه نشان داد که تغییر اقلیم علاوه بر خروج نیروی کار از بخش کشاورزی، باغداری و دامداری، باعث مهاجرت های موقت و دائم از روستاها شده است. درآمد اغلب خانوارها از بخش کشاورزی و باغداری کاهش قابل توجهی یافته و میزان تولید و سرمایه گذاری در آنها نیز تنزل یافته است. در بخش منابع آب، الگوی مصرف بهره برداران تغییر کرده و بهره برداری از منابع آب سطحی کاهش و بهره برداری از آبهای زیرزمینی افزایش یافته است. در بخش دامداری، تولیدات دامی روستاهای منطقۀ سنندج به دلیل روند کاهشی تعداد دامها در سالهای اخیر به شدت کاهش یافته است، به طوری که سبب تبدیل دامداران از وضعیت تولید کنندگی به وضعیت مصرف کنندگی شده است. علاوه بر کشاورزان، باغداران و دامداران، سایر مردم روستاها نیز که دارای شغل های آزاد هستند و وظیفۀ تامین نیازهای مردم روستا را بر عهده دارند، تحت اثرات تغییر اقلیم به دو صورت مستقیم و غیرمستقیم قرار گرفته اند و وضعیت اقتصادی و اجتماعی آنان نیز همانند سایر مردم روستا نامناسب شده است. در رابطه با ماندن مردم در روستاها و ادامه فعالیتهای زراعی، باغی و دامداری باید خاطر نشان کرد که در صورت ثابت ماندن یا وخیم تر شدن اوضاع اقتصادی و اجتماعی تحت تاثیر تغییر اقلیم، بیشتر روستانشینان تصمیم به مهاجرت دائمی و موقت در آینده خواهند داشت.
  19. برآورد و پهنه بندی فرسایش خاک با استفاده از مدلهای خانواده USLE (مطالعه موردی حوزه آبخیز خامسان، کامیاران، استان کردستان)
    1392
    فرسایندگی، توانایی عامل فرساینده در جداسازی ذرات خاک را بیان می کند. این پژوهش به منظور تعیین شاخص فرسایندگی مناسب براساس مدلهای MUSLT, MUSLES ;USLE;RUSLE;USLEM ,MUSLEE انجام گرفت. آزمایشهای صحرایی در ناحیه نیمه خشک در منطقه ای به ابعاد 187/3 هکتار در حوضه زوجی خامسان (نمونه دارای اصلاحات آبخیزداری و شاهد بدون اصلاحات آبخیزداری) در شهرستان کامیاران استان کردستان واقع در غرب ایران طی سال های 1390- 1385 توسط انجام شد. در سطح منطقه 18 کرت استاندارد در دو حوضه انتخابی ایجاد شدند. در این تحقیق مقدار رواناب و هدررفت خاک در 16 رخداد باران منجر به رسوب طی دوره ی 3 ساله گروه آبخیزداری دانشگاه کردستان اندازه گیری شدند. شاخص فرسایندگی در مدل های یاد شده بر اساس داده های باران و رواناب تعیین شد. بر اساس نتایج حاصل شده از مقایسات آماری بین مقادیر مشاهده ای و برآورد هدر رفت خاک، میانگین مشاهدات اصلی برای دو حوضه نمونه وشاهد تنها در مدل MUSLE-Sبا برآورد 0/798 تن در هکتار در سال برای حوضه نمونه(مشاهده ای: 0/435 تن) و برای حوضه شاهد 1/16 تن در هکتار در سال (مشاهده ای: 1/12 تن) پذیرفته می شود، بنابراین مناسب ترین مدل برای پیش بینی هدررفت خاک در رخدادهای گوناگون باران در خامسان MUSLE-S می باشد.
  20. مقایسه برخی پارامترهای هیدرولوژیکی و هیدرولیکی اکوسیستم های جنگلی و مرتعی
    1392
    اکوسیستم های مختلف از جمله جنگل، جنگل دست کاشت و مرتع بر روی برخی پارامترهای هیدرولوژیکی و هیدرولیکی خاک تاثیرگذار هستند. اعمال مدیریت صحیح و کارآمد این اکوسیستم ها مستلزم داشتن اطلاعات جامعی از این پارامترها به عنوان شاخص هایی مناسب جهت ارزیابی وضعیت خاک از نظر پایداری، نفوذ، وضعیت حرکت آب و املاح در خاک، ایجاد رواناب، سیل و فرسایش می باشد. این پژوهش به منظور بررسی تاثیر اکوسیستم های جنگل کاری شده بر روی برخی پارامترهای هیدرولوژیکی و هیدرولیکی خاک صورت گرفت. هدف از تحقیق حاضر مقایسه برخی پارامترهای هیدرولوژیکی و هیدرولیکی (نفوذپذیری، هدایت هیدرولیکی اشباع، رطوبت خاک، جرم مخصوص ظاهری خاک، pH خاک، EC خاک، فسفر خاک، نیتروژن کل خاک و کربن آلی خاک) اکوسیستم های جنگل دست کاشت و مرتع می باشد. به این منظور یک حوضه ی آبخیز مرتع و دو حوضه ی آبخیز جنگل کاری شده با تراکم خوب (445 اصله در هکتار) و متوسط (262 اصله در هکتار) در مجاورت آن با شرایط فیزیوگرافی مشابه واقع در جنگل های دست کاشت حسن آباد سنندج انتخاب شدند. برداشت نمونه های مربوط به درصد رطوبت خاک و جرم مخصوص ظاهری خاک هر دو هفته یکبار در سه نقطه از هر حوضه ی آبخیز از 23 اسفند ماه 1391 تا 21 مرداد ماه 1392 انجام شد. آزمایش مربوط به شدت نفوذپذیری منطقه مورد مطالعه در یک تکرار در سه نقطه از هر حوضه ی آبخیز صورت گرفت لازم به ذکر است که هدایت هیدرولیکی اشباع با استفاده از آزمایش شدت نفوذپذیری مورد محاسبه قرار گرفت. به منظور بررسی پارامترهای pH، EC، کربن آلی خاک، فسفر قابل جذب و نیتروژن کل خاک، سه نمونه از عمق 20-0 سانتی متری در هر حوضه ی آبخیز در 6 تکرار به صورت ماهانه برداشت شد. داده های جمع آوری شده در قالب طرح کاملاً تصادفی با استفاده از نرم افزارهای SPSS و Excel مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که بین سه حوضه ی مورد بررسی واقع در جنگل های دست کاشت سنندج از نظر جرم مخصوص ظاهری خاک و شدت نفوذپذیری اختلاف معنی داری وجود دارد و همچنین نتایج حاصل از تحقیقات نشان داد حوضه های آبخیز جنگل کاری شده با تراکم خوب با بیشترین شدت نفوذپذیری دارای بیشترین هدایت هیدرولیکی اشباع بوده و حوضه ی آبخیز مرتعی با کمترین شدت نفوذپذیری دارای کمترین هدایت هیدرولیکی اشباع است. میانگین درصد رطوبت جرمی خاک در اکثر زمان های اندازه گیری
  21. تغییرات درون و بین رگباری و مکانی آب نمود، رسوب نمود معلق و آلودگی نمود ذرّه ای آبراهه های اصلی ورودی به دریاچه زریوار
    1392
    آورد رسوبات معلق و مواد مغذی به دریاچه ها و غنی شدگی سریع آن ها، باعث کاهش ارزش اکولوژیکی آن ها خواهد شد. لذا آگاهی از میزان آورد روان آب، رسوب معلق و مواد مغذی، درک مکانیسم حمل و تغییرات زمانی و مکانی آن ها جهت انجام اقدامات حفاظتی/ اصلاحی موثر امری ضروری است. لذا در این پژوهش ضمن بررسی تغییرات زمانی و مکانی آورد رواناب، رسوب معلق و مواد مغذی هفت ورودی اصلی دریاچه زریوار، رابطه آب نمود، رسوب نمود و آلودگینمود این ورودیها نیز بررسی شد. نتایج بیان گر بیش ترین آورد روان آب، رسوب معلق و مواد مغذی در فصل بهار، بیش ترین آورد روان آب، نیترات، اورتوفسفات ذرّه ای و نیتروژن کجلدالی رسوب معلق از بخش شمالی آبخیز و آمونیوم و پتاسیم قابل استخراج رسوب معلق مشترکاً از بخش های غربی و شمالی حوضه بود. نتایج ضرایب همبستگی پیرسون در سطوح اطمینان 99 و 95 درصد و ضرایب تبیین روابط رگرسیونی حاکی از معنی دار بودن روابط دبی با غلظت رسوب معلق طی رگبارها و مواد مغذی محلول در آب پایه و عدم معنی داری روابط دبی و غلظت مواد مغذی محلول طی رگبارها و همچنین روابط غلظت رسوب معلق با مواد مغذی ذرّه ای به استثناء اورتوفسفات ذرّه ای بود. نتایج نشان داد که تغییرات غلظت نیتریت و نیترات در طول و بین وقایع بارشی و همچنین آمونیوم و اورتوفسفات محلول علیرغم تفاوتهای رفتاری زیرحوضه ها معنی دار و پتاسیم در طول و بین وقایع بارشی در سطح اطمینان 95 درصد غیرمعنیدار بود.نتایج بررسی الگوهای پسماند بیانگر پاسخهای متفاوت زیرحوزه ها در رابطه با تغییرات غلظت رسوب معلق و مواد مغذی محلول و ذرّه ای نسبت به تغییرات دبی در طول رگبارها علیرغم غالبیت الگوهای پسماند پادساعت گرد مواد مغذی محلول و ساعت گرد رسوب معلق و اورتوفسفات ذرّه ای بود.
  22. نقش جریان های خروجی از سازندهای کارستی در هیدروگراف رودخانه (مطالعه موردی: حوزه آبخیز سراب کرخه)
    1392
    منابع آب کارستی زاگرس نقش مهمی در برآورده نمودن تقاضای آب بخشهای کشاورزی و سایر نیازهای جوامع مناطق غرب و جنوب غربی ایران دارد. پایش مناسب هیدرولوژیکی حوضه در مدیریت منابع آب مناطق خشک و نیمه خشک از اهمیت ویژه ای برخوردار است و در این زمینه داده های هیدرومتری، ایزوتوپی و هیدروشیمی، اطلاعات مهمی را فراهم می نمایند. هدف از این تحقیق، تعیین نقش جریان های خروجی از سازندهای کارستی در هیدروگراف رودخانه های حوضه آبخیز سراب کرخه است. براین اساس در ابتدا با بررسی تغییرات متغیرهای هیدرواقلیمی و استفاده از روش "من– کندال اصلاح شده برای اثر خودهمبستگی" بر سری های زمانی دما، بارش و دبی در ایستگاه های با آمار طولانی مدت در سراب کرخه و با توجه به ارتباط هیدرواقلیمی پارامترهای متعدد، دلایل رخداد تغییرات جریان رودخانه شناسایی شد. همچنین جهت انجام مطالعات ایزوتوپی و هیدروشیمی، 320 نمونه از بارندگی، رودخانه و چشمه های کارستی سراب حوضه کرخه برداشت شد. نمونه برداری در مقیاس ماهانه و در حد فاصل مرداد ماه 1390 تا تیر ماه 1391 انجام شده است. تمامی نمونه های ماهانه از نظر هیدروشیمی (pH، EC و یونهای اصلی) و ایزوتوپهای پایدار (دوتریوم و اکسیژن هیجده) آنالیز شده اند. براساس نتایج آزمون روند، بیشتر متغیرهای دما روند افزایشی را نشان داده و در مورد بارش نتایج بررسی دارای تفاوت های مکانی می باشد. بطور کلی روند کاهشی برای جریان رودخانه در منطقه مشاهده شده است و این تغییرات در مورد جریانهای پایه شدیدتر به نظر می رسد. روند کاهشی میانه دبی سالانه در ایستگاه هولیلان در سطح ده درصد معنی دار شده است. بارش سالانه، تعداد روزهای بارانی و تعداد روزهای با بارش بیش از 10 میلیمتر، بیشترین همبستگی معنی دار را با متغیرهای جریان نشان داده اند. بررسی روابط دبی ماهانه با متغیرهای بارش و دما در ایستگاه های مورد بررسی نشان دهنده تاخیر در واکنش جریان به بارش ورودی و اثرات احتمالی تاخیر ناشی از بارش بصورت برف و عبور جریان از مسیرهای آبی دیگر مانند آب زیرزمینی است. بررسی تغییرات دبی میانه ایستگاه هیدرومتری هولیلان در دوره 51 ساله، نشان از این واقعیت دارد که بخشی از تغییرات حادث شده در متغیرهای جریان خصوصا در دبی های پایه توسط مقدار بارش توجیه نمی شود و می تواند متاثر از تغییرات سطح آب زیرزمینی و اثر تغذیه ای آب زیرزمینی
  23. برآورد ارزش اقتصادی-زیست محیطی تالاب زریبار
    1391
    مطالعه حاضر با هدف تخمین منافع اقتصادی شامل حفاظتی-زیستگاهی و تفریحی تالاب زریبار با استفاده از روش CVM انجام شد تا به عنوان ابزاری مناسب برای انعکاس ارزش های این اکوسیستم برای جامعه استفاده کننده از آن باشد. از آن جایی که بیشتر کالا ها و خدماتی که توسط تالاب زریبار ارائه می شود غیر بازاری است، روش انتخاب دوتایی تک بعدی برای تخمین ارزش های غیر بازاری تالاب زریبار مورد استفاده قرار گرفت. یک بازار فرضی برای به دست آوردن جواب های بله و خیر با توجه به تمایل آن ها به پرداخت به منظور حفاظت از دریاچه از طریق روش اهدا و روش ورودیه به منظور برآورد تمایل به پرداخت برای ارزش حفاظتی-زیستگاهی و تفریحی ایجاد شد. 477 پرسشنامه برای برآورد ارزش حفاظتی- زیستگاهی و 176 پرسشنامه به منظور برآورد ارزش تفریحی با استفاده روش نمونه گیری انتساب متناسب و فرمول عمومی کوکران- اورکات صورت گرفت. نتایج نشان می دهد، 18/69 و 5/54 از افراد مورد مطالعه تمایل به پرداخت برای هر دو کارکرد داشتند. مقدارمیانگین WTP برای ارزش حفاظتی-زیستگاهی و تفریحی به ترتیب برابر 75/275010 و 5/17550 ریال محاسبه شد. همچنین ارزش حفاظتی-زیستگاهی و تفریحی سالانه این دریاچه بیشتر از 28/12 و 23/45 میلیارد ریال می باشد، که نشان دهنده اهمیت قابل توجه افراد منطقه و بازدیدکنندگان به دریاچه زریبار می‎باشد. براساس متوسط نرخ دلار در سال 1391 (30000 ریال)، ارزش حفاظتی- زیستگاهی و تفریحی در هر هکتار دریاچه زریبار‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎ به ترتیب5/1 میلیون و51/409 هزار دلار آمریکا به صورت سالیانه بدست می‎‎‎‎‎آید. نتایج همچنین نشان می‎‎‎‎‎دهد که متغیرهای میزان پیشنهاد و درآمد بازدیدکنندگان و افراد منطقه که از نظر آماری معنی‎‎‎‎‎دار شده‎‎‎اند، مهمترین عوامل موثر در میزان WTP افراد منطقه و بازدیدکنندگان برای استفاده و بازدید از دریاچه زریبار می ‎‎‎‎‎‎باشند. سن، عضویت در NGO و تعداد اعضای خانوار عوامل بعدی در تاثیرگذاری بر میزانWTP افراد منطقه و بازدیدکنندگان می‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎باشد. از نظر مدیریتی، این مطالعه به نتایج امیدوار کننده‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎ای دست یافته‎است. اول این‎که نشان می‎‎‎دهد مردم منطقه و بازدیدکنندگان تالاب زریبار چه مقدار به این اکوسیستم آبی توجه دارند. دوم این‎‎‎‎‎‎که یک WTP قابل توجهی جهت حمایت برای بهبود و توسعه تالاب ها
  24. بررسی رسوبات پشت سازه های آبخیزداری جهت تعیین فرسایش و رسوب حوزه آبخیز (مطالعه موردی: حوزه آبخیز سد قشلاق سنندج پارسل A)
    1391
    فرسایش خاک امروزه یکی از خطرات جدی و معضلات انسان متمدن امروزی به شمار می رود همچنان که در بسیاری از مناطق جهان و همچنین ایران، فرسایش یکی از معضلات عمده می باشد. حوزه آبخیز سد قشلاق سنندج بعلت تامین آب شرب شهر سنندج و همچنین آب مورد استفاده کشاورزی، یکی از حوزه های آبخیز مهم بخش شمال غربی ایران و استان کردستان است. تحقیق در مورد فرسایش پذیری حوزه های آبخیز مختلف ایران از جمله حوزه آبخیز سد قشلاق سنندج جهت کاهش میزان رسوب و فرسایش امری حیاتی است. در این تحقیق بررسی ها در دو مرحله صورت گرفت. در مرحله اول کل حوزه آبخیز سد قشلاق مشتمل بر پانزده زیرحوضه از نظر فیزیوگرافی، زمین شناسی، پوشش گیاهی و رخساره های ژئومرفولوژی مطالعه شد، نمونه های رسوب از خروجی آبراهه های هر زیر حوضه برداشت شد. همچنین با پایش آبراهه ها دبی جریان آبراهه های آبدار مشتمل بر شش آبراهه اندازه گیری گردید و نمونه های بار معلق از خروجی این آبراهه ها به مدت پنج ماه برداشت شد. نمونه های رسوب دانه بندی شد و منحنی های رسوبی و پارامترهای آماری رسوب شناسی با استفاده از برنامه Gradistat تهیه گردید. میزان بارکف و بار معلق در آبراهه ها با استفاده از منحنی دانه بندی تجمعی مشخص شد. با آنالیز بار معلق برداشت شده گل آلودگی هر آبراهه تعیین گردید، دبی رسوب محاسبه شد، رابطه دبی رسوب و دبی آب به صورت منحنی های سنجه رسوب و رابطه غلظت رسوب و دبی جریان به صورت منحنی های جرمی ترسیم گردید. در مرحله دوم تحقیق با توجه به وجود سازه های آبخیزداری احداث شده در بخش هایی از شمال، مرکز و غرب حوضه، نمونه های رسوب متوسط و درشت دانه برداشت شده از نظر ترکیب کانی شناسی مورد بررسی قرار گرفتند، میزان اشتراک هر واحد سنگ شناسی در تولید رسوب با استفاده از مطالعات کانی شناسی تعیین گردید و نقشه فرسایش پذیری سنگ ها و سازندهای منطقه با استفاده از این روش تهیه شد. نمونه های رسوب در آزمایشگاه کوبیده شده، از الک 62 میکرون عبور داده شد و با دستگاه ICP مورد آنالیز قرار گرفت. داده های حاصل، با استفاده از روش ردیابی ژئوشیمیایی مورد بررسی قرار گرفت، درصد اشتراک سنگ ها و سازندها تعیین و نقشه فرسایش پذیری بر اساس این روش تهیه شد. در نهایت با تلفیق نتایج مطالعات کانی شناسی و ردیابی ژئوشیمیایی نقشه فرسایش پذیری تلفیقی تهیه گردید که پتانسیل رسوب زایی سنگ ها
  25. ارزیابی کارایی هیدروگراف واحد لحظه ای ژئومورفولوژی در شبیه سازی هیدروگراف سیل حوزه آبخیز شیرین دره
    1391
    سیل به عنوان یکی از بلایای طبیعی هر ساله خسارات جانی و مالی فراوانی را در سرتاسر جهان به بار می آورد. بنابراین یکی از دغدغه های مهم در هیدرولوژی شبیه سازی هیدرولگراف سیل و بخصوص دبی پیک سیلابها می باشد. برای شبیه سازی هیدروگراف سیل، روشهای زیادی وجود دارند که با استفاده از داده های بارش – رواناب، شبیه سازی هیدروگراف را انجام می دهند. کمبود داده های بارش – رواناب در حوزه هایی که فاقد ایستگاه هیدرومتری می باشند باعث شده که محققان و پژوهشگران به دنبال روش هایی باشند که بتوانند بدون نیاز به اطلاعات، هیدروگراف سیل را برای حوزه شبیه سازی کنند. وجود ارتباط بین ژئومورفولوژی و هیدرولوژی از طریق خصوصیات فیزیکی حوزه از قبیل نسبت سطح، نسبت انشعاب، نسبت طول، طول آبراهه اصلی و شیب آبراهه اصلی که از عوامل موثر در جریان یافتن آب در سطح حوزه ها می باشند، این امکان را فراهم می آورد. روش هیدروگراف واحد لحظه ای ژئومورفولوژیک (GIUH) با استفاده از عوامل فیزیکی ذکر شده، پاسخ هیدرولوژی حوزه آبخیز را شبیه سازی می کند. این مطالعه با هدف ارزیابی کارایی روش هیدروگراف واحد لحظه ای ژئومورفولوژی "وو" در شبیه سازی هیدروگراف سیل در حوزه آبخیز شیرین دره در استان خراسان شمالی انجام گردید. برای این کار، هشت واقعه بارش رواناب متناظر، در یک دوره زمانی 10 ساله انتخاب گردید و سپس این کار به دو روش "ناش" و هیدروگراف واحد لحظه ای ژئومورفولوژی "روسو" انجام گرفت و کارایی روش GIUH به دو طریق "وو" و "روسو" و همچنین روش "ناش" با استفاده از شاخص های مختلف از جمله ناش – ساتکلیف مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج نشان داد که روش مذکور از دقت قابل قبولی برخوردار در شبیه سازی هیدروگراف، دبی پیک، زمان تا اوج، حجم جریان و همچنین ابعاد و شکل هیدروگراف برخوردار است. متوسط معیار ناش ساتکلیف برای روش های GIUH وو، GIUH روسو و ناش به ترتیب 0/61، 0/11 و 0/56- را نشان داد.
  26. Preliminary Results from Surface and Subsurface Hydrological Investigations of Dehgolan Plain, Kurdistan, Iran using Geophysical, Remote Sensing and GIS Techniques
    1391
    Water is one of the most important factors in the Iranian agricultural production. In most districts, farming is not possible without irrigation. However, with increasing industrial and domestic water demand and other new demands like aquatic production and ecosystem preservation, the inter-sectoral competition for water is likely to intensify sharply; moreover the possibility for increased water supply appears more limited. Therefore, it is necessary to assess the important aspect and prerequisite of water sector in the future. Today's agriculture accounts for the majority of water withdrawals; hence irrigation is the dominant water use in many arid and semi-arid river basins. Kurdistan Province, with about 500 millimetres of annual rainfall (more than double the average precipitation in Iran) is one of the most water-rich states in Iran. Kurdistan province with only 7.1% area of Iran receives around 5.3 of total annual rainfalls. The main objective of this thesis is to investigate surface and subsurface hydrological condition in Dehgolan Plain, Kurdistan, Iran using the Geophysical, Remote Sensing and GIS Techniques. Following points were considered to achieve our objectives Creation and analysis of database of geoelectrical resistivity surveys in the study area. Subsurface Modelling of Study area Soil sampling and textural analysis Land use-land cover mapping of study area Vegetation analysis from satellite images using NDVI (Normalized Differenced Vegetation Index)
  27. تعیین و ارزیابی تغییرات درازمدت بیلان آب ماهانه و فصلی در حوزه آبخیز نازلوچای
    1390
    نقش آب در زندگی بشر انکارناپذیر است و تلاش بشر، دسترسی به آب به مقدار کافی و با کیفیت مناسب در زمان و مکان مورد نظر می باشد. تغییر در بیلان آب حوزه آبخیز منجر به تغییر در میزان ذخیره حوضه می گردد و اطلاع از چگونگی این تغییرات و بررسی آنها می تواند ما را در برنامه ریزی و مدیریت صحیح حوزه آبخیز یاری دهد. تحقیق حاضر طی دو مرحله انجام شد. در گام نخست، جهت برآورد و شبیه سازی بیلان آبی ماهانه و فصلی در حوزه نازلوچای با استفاده از روش بیلان آبی تورنتوایت پارامترهای موثر بیلان آبی (تبخیر و تعرق واقعی و پتانسیل، آب زیرزمینی و ذخیره رطوبت خاک) محاسبه شد. سپس با استفاده از روش رگرسیون چندمتغیره ورودی اقدام به مدلسازی گردید. بدین منظور از داده های 36 ساله از سال آبی 1351-1350 تا 1386-1385 استفاده شد که 33 درصد داده ها به منظور اعتبارسنجی و بقیه برای مدلسازی به کار برده شد. میزان خطای بین مقادیر مشاهداتی و برآورد شده بر اساس معیارهای MAE، NSE، Bias و R2 برآورد گردید. مدلهای بدست آمده برای تغییرات ذخیره آبی حوضه در هر دو مقیاس ماهانه و فصلی نتایج قابل قبولی نشان داد. در گام بعدی به منظور ارزیابی درازمدت تغییرات ذخیره حوضه از آزمون من –کندال و آزمون Sen برای سه دوره 12 ساله (1362-1351)، (1374-1363)، (1386-1375). کل دوره آماری (1386-1351) در مقیاس ماهانه و فصلی استفاده شد. همچنین این آزمونها برای دو فاکتور اقلیمی متوسط بارندگی و دمای متوسط حوضه در مقیاس ماهانه و فصلی انجام گردید. نتایج حاصل از این آزمونها در سطح معنی داری 5% نشان داد که تغییرات ذخیره آبی حوزه نازلوچای در مقیاس ماهانه و فصلی در هیچ یک از دوره های 12 ساله و کل دوره 36 ساله فاقد روند معنی دار است. نتایج این آزمون برای بارندگی مشابه تغییرات ذخیره آبی بود ولی نتایج آزمونها برای دمای متوسط نشان داد که تمام ماهها و فصلها در طول دوره آماری دارای روند مثبت معنی دار می باشند.
  28. برآورد رواناب حاصل از ذوب برف با استفاده از تصاویر ماهواره ای MODIS در حوضه آبخیز سقز (استان کردستان)
    1389
    تحقیق و بررسی درباره منابع آب زمین همیشه مورد توجه محققان بوده است. در سالهای اخیر با افزایش روزافزون جمعیت و به تبع آن افزایش مصرف منابع آب در زمینه های مختلف زندگی انسان، این مطالعات رشد چشمگیری یافته است. برف یکی از مهمترین منابع آب است که منبع اصلی آب شیرین بخصوص در مناطق کوهستانی می باشد. بر این اساس مطالعه برف و آب حاصل از ذوب آن بسیار ضروری به نظر می رسد. در این تحقیق که در حوضه آبخیز سقز واقع در استان کردستان صورت گرفته است، رواناب حاصل از ذوب برف محاسبه شده است. برای برآورد رواناب متغییرها و پارامترهای زیادی باید محاسبه شوند. یکی از این متغییرها، سطح برف حوضه است که یکی از ورودی های مهم مدل برآورد رواناب می باشد. برای این منظور با بهره گیری از تصاویر MODIS وبا دو روش مختلف یعنی روشهایSub pixel و Pixel base سطح برف برآورد گردید. برای مقایسه روشهای بکار رفته در برآورد برف، از تصاویر IRS که قدرت تفکیک مکانی بهتری دارند استفاده شد. در روش Pixel base با استفاده از شاخص NDSI و بکارگیری آستانه برای آن سطح برف برآورد گردید و در روش Sub pixel درصد برف موجود در هر پیکسل با الگوریتم LSU بدست آمد. طبق نتایج بدست آمده روش Sub pixel دارای دقت بهتری نسبت به روش Pixel base می باشد. پس از برآورد برف و دریافت اطلاعات اقلیمی حوضه، مدل SRM برای برآورد رواناب مورد استفاده قرار گرفت و رواناب روزانه حوضه برآورد گردید. در نهایت با مقایسه و بررسی نتایج بدست آمده با داده های زمینی دقت این مدل در برآورد رواناب ناشی از ذوب برف تایید گردید. جهت تعیین دقت مدل از دو ضریب R2 و E استفاده شد که بر اساس این دو ضریب دقت مدل به ترتیب 0/96 و 0/94 می باشد.