تاریخ بهروزرسانی: 1404/08/19
حامد جنیدی جعفری
دانشکده منابع طبیعی / گروه مرتع و آبخیزداری
پایاننامههای کارشناسیارشد
-
اثر زغال زیستی بلوط بر برخی ویژگیهای عملکردی (رشد، تولید اندامهای هوایی، کلروفیل برگ و اسانس) گونه بومادران
1403یکی از مهم ترین رویکردها جهت مبارزه با تغییر اقلیم و گرمایش جهانی افزایش ذخیره کربن در خاک است. کاربرد زغال زیستی راهکاری جدید برای حفظ طولانی مدت کربن در خاک است که می تواند موجب بهبود ویژگی های خاک، افزایش رشد گیاه و مدیریت پایدار پسماند شود. پسماندهای زیست توده که دور ریخته می شوند را می توان برای تولید زغال زیستی مورد استفاده قرار داد. گیاه بومادران (Achillea millefolium L) یکی از گیاهان دارویی مرتعی می باشد که اثرات دارویی متعددی دارد. اطلاعات کمی در مورد اثرات زغال زیستی بر عملکرد گیاه بومادران وجود دارد. در پژوهش حاضر اثرات زغال زیستی بلوط بر برخی ویژگی های عملکردی و گونه بومادران و هم چنین خصوصیات فیزیکوشیمیایی خاک مورد بررسی قرار گرفت. برای انجام مطالعه خاک با بافت شنی رسی لومی الک شده مورد استفاده قرار گرفت. هم چنین از زغال زیستی بلوط ساخته شده در طی فرایند پیرولیز در دماهای 300 و 500 ( به ترتیب B300 و B500) درجه سانتی گراد در گروه های تیمار استفاده گردید. آزمایش به روش سیستماتیک در 45 گلدان انجام شد. در گروه شاهد هیچگونه زغال زیستیی به خاک اضافه نگردید. در گروه های تیمار 1 مقدار 40 گرم زغال زیستی B300 به یک کیلوگرم خاک گلدان اضافه گردید. در گروه دوم تیمار مقدار 300 گرم زغال زیستی B500 به یک کیلوگرم خاک گلدان اضافه گردید. پس از رشد گیاه مقادیر کلروفیل کل، کلروفیل a ، کلروفیلb، وزن اندام هوایی خشک، وزن اندام زیرزمینی خشک و مقدار اسانس در گروه های مختلف شاهد و تیمار اندازه گیری شد. هم چنین خصوصیات pH خاک، EC خاک، کربن آلی و ازت کل خاک اندازه گیری شد. نتایج نشان داد افزودن زغال زیستی باعث افزایش معنی دار کلروفیلa، کلروفیل کل و راندمان اسانس در گروه های تیمار نسبت به گروه شاهد شد (p<0.05). هم چنین افزودن زغال زیستی باعث افزایش معنی دار کربن آلی خاک در گروه های تیمار نسبت به گروه شاهد شد(p<0.05). در دیگر متغیرهای مورد بررسی هیچگونه تفاوت معنی داری در بین گروه های تیمار با گروه شاهد مشاهده نشد(p>0.05). ازآنجاییکه افزودن زغال زیستی به خاک باعث بهبود شاخص های رشد گیاه و هم چنین خصوصیات فیزیکوشیمیایی خاک شد، افزودن آن به خاک مراتع می تواند یکی از روش های به صرفه و بهینه برای توسعه تولید گیاهان دارویی و هم چنین گونه های در معرض خطر انقراض باشد.
-
بررسی وضعیت مرتع و تعادل حمل دام تحت دو سیستم چرایی چرخشی و قرق در شهرستان اسلام آباد غرببررسی وضعیت مرتع و تعادل حمل دام تحت دو سیستم چرایی چرخشی و قرق در شهرستان اسلام آباد غرب
1402هدف اصلی در این پژوهش بررسی بررسی وضعیت مرتع و تعادل حمل دام تحت دو سیستم چرایی چرخشی و قرق در شهرستان اسلام آباد غرب بود. در هر سایت تحت دو سیستم مدیریتی نقاط معرف نمونه برداری مشخص شد. تعیین مناطق معرف با در نظر گرفتن شرط یکسان بودن ویژگی های محیطی شامل اقیم ، خاک و توپوگرافی صورت گرفت. در داخل هر پلات ویژگی های پوشش سطحی زمین شامل درصد تاج پوشش گیاهی به تفکیک گونه، لاشبرگ، سنگ و سنگریزه و خاک لخت اندازه گیری شد.پس از انجام عملیات میدانی، نمونه های گیاهی به آزمایشگاه منتقل شده و به مدت 10 روز در هوای آزاد خشک و پس از آن وزن کشی شد و در نهایت با اعمال ضریب حد بهره برداری مجاز علوفه قابل دسترس دام در واحد سطح و بر اساس آن ظرفت دام مجاز هر سایت تعیین شد.پس از بررسی داده های بدست آمده برای مقایسه اثر اعمال سیستم چرای سنتی چرخشی بر ویژگی های پوشش گیاهی و ظرفیت حمل دام از آزمون تی استودنت مستقل با استفاده از نرم افزار SPSS استفاده شد.نتایج یافته های تحقیق نشان داد که اجرای سیستم چرای چرخشی موجب بروز تغییرات ملموس در برخی از ویژگی های پوشش گیاهی و همچنین وضعیت و گرایش مرتع نسبت به متطقه قرق شده است.نتایج این پژوهش نشانگر کاهش تعداد گونه های موجود در ترکیب گیاهی از 82 گونه در منطقه قرق به 66 گونه در منطقه تحت چرای دام می باشد. این مساله همچنین باعث کاهش شاخص تنوع گونه ای در منطقه چرا شده نسبت به منطقه قرق شده است.
-
اثر تغییر کاربری بر برخی ویژگیهای پوشش گیاهی منطقه سیاهانه دالاهو استان کرمانشاه
1402امروزه یکی از نگرانیهای قابل توجه در سطح دنیا تغییر کاربری اراضی و پیامدهای زیست محیطی آن است و از جمله مباحث مهم در جوامع در حال توسعه به حساب میآید. کاربری اراضی یک رفتار اجتماعی و اقتصادی است که در آن انسان با توجه به نیازهای اقتصادی و اجتماعی خود از زمین بهرهبرداری میکند. این پژوهش به منظور بررسی اثر تغییر کاربری از مرتع به دیمزار بر ویژگیهای پوشش گیاهی و خاک صورت گرفت. پس از بازدید صحرایی از هر دو سایتنمونه برداری از پوشش گیاهی و خاک در منطقه دالاهو کرمانشاه صورت گرفت، سپس شاخصهای پوشش گیاهی، تنوع، غنا و درصد تاج پوشش و پارامترهای خاکی چون کربن و نیتروژن محاسبه گردید. نتایج کلی نشان داد که تغییر کاربری تاثیر منفی بر درصد تاج پوشش گیاهی گذاشته است و منجر به کاهش آن در سایت تحت تغییر شده است، اما بر غنا و شاخص-های تنوع چون شانون، سیمپسون تاثیر معنی داری مشاهده نشد. همچنین نتایج تحقیقات مذکور نشان داده که تغییر کاربری اراضی مرتعی به کشاورزی سبب کاهش غنا و تنوع گیاهی افزایش میانگین برخی خصوصیات خاک همانند وزن مخصوص ظاهری و کاهش کربن آلی خاک کاهش پایداری خاکدانهها و نیتروژن میشود. همچنین تبدیل مراتع قرق شده به چراگاه دائمی دام باعث افزایش گیاهان یکساله افزایش پهن برگان علفی غیر خوشخوراک میشود. هجوم گراسهای یک ساله و مزرعهای منجر به کاهش تولید علوفه شده و ترکیب گونهای را به سمت فقر گیاهان مرغوب و با ارزش مرتعی هدایت میکند. بازگرداندن این اکوسیستمهای تخریب شده به شرایط قبل از تغییر و آشفتگی مستلزم تغییر در شیوه بهره برداری و مدیریت صحیح و نظارت دقیق میباشد
-
قابلیت قرق مرتع در حفاظت از بانک بذر و برخی خصوصیات زیستی خاک
1401در این تحقیق تاثیر چرای دام بر دو فاکتور مهم در سلامت اکوسیستمهای مرتعی (بانک بذر و برخی خصوصیات زیستی خاک) مورد مطالعه قرار گرفته است. به منظور مشخص کردن نقش چرای دام بر خصوصیات زیستی و بانک بذر خاک، نمونهبرداری از خاک در دو زیرحوضه معرف و شاهد حوزه آبخیز خامسان واقع در شهرستان کامیاران استان کردستان،صورت گرفت. بهمنظور اندازهگیری بانک بذر خاک، نمونهبرداری از 2 ترانسکت 70 متری عمود بر اضلاع حوضه های شاهد و نمونه انجام شد.در هر ترانسکت، به فاصله هر 14 متر پلاتهایی به ابعاد 10*10 سانتی متر استقرار یافت و در سطح هر پلات نمونه خاک توسط اوگری در عمق 0-10 سانتی متری برداشت شد. در نهایت نمونههای خاک برای کشت در گلخانه آماده شد. برای انجام مطالعات بر روی فاکتورهای زیستی خاک، سه پلات بزرگ در واحدهای همگن در دوحوضه معرف و شاهد نظر گرفته شد و در هر پلات بزرگ 5 پروفیل در طول اقطار و محل تقاطع آنها (حفر 15 پروفیل) به عمق 30 سانتی متر زده شد و نمونهها در دمای زیر 4 درجه به آزمایشگاه منتقل و فاکتورهای زیستی مورد مطالعه قرار گرفت. نتایج نشان داد که تراکم بانک بذر خاک منطقه قرق به طور معنیدار بیشتر از منطقه چرا شده است. غنا و تنوع گونه ای بانک بذر خاک بین منطقه قرق و چرا شده اختلاف معنیداری از خود نشان ندادند. همچنین فاکتورهای تنفس پایه خاک، تنفس بر انگیخته، کربن زیست توده میکروبی، نیتـروژن زیست توده میکروبی و نسبت کربن به نیتـروژن زیسـت توده میکروبی و ضریب متابولیکی میکروبی دارای اختلاف معنادار در دو محدوده قرق و تحت چرا بوده اند. نتایج نشان داد، قرق مراتع، به دلیل تاثیر بر روی بانک بذر خاک موجب بهبود پوشش گیاهی می-گردد، همچنین چرای دام بهدلیل افزایش برهم خوردگی خاک، لگد کوبی، کم شدن لاشبرگ موجب افزایش میزان تنفس خاک و کاهش بایومس میکروبی خاک می شود.
-
ارزیابی زیست اقلیمی گیاهان دارویی در استان کردستان
1400این تحقیق با هدف ارزیابی زیست اقلیمی گیاهان دارویی در استان کردستان انجام گرفت. برای تعیین نواحی اقلیمی استان کردستان از داده های هواشناسی دمای حداقل سردترین ماه، دمای حداکثر گرم ترین ماه و بارش سالانه ایستگاه های سینوپتیک در دوره آماری (1980-2019) استفاده شد. در طبقه بندی اقلیمی استان کردستان از مدل اقلیمی آمبرژه استفاده شد. برای ترسیم نقشه از نرم افزار ARCGIS استفاده شد و درونیابی داده ها با روشIDW انجام گرفت. به منظور شناسایی مهم ترین متغیرهای موثر در توزیع مکانی و فراوانی گیاهان دارویی از روش های تحلیل تصمیم گیری چند معیاره و به صورت ترکیبی از روش TOPSIS و برای وزن دهی از روش آنتروپی شانون بهره گرفته شد. مطالعه فراوانی گیاهان دارویی در سطح استان کردستان نشان می دهد از مجموع 144 گیاه دارویی که تاکنون شناسایی شده است، 12 گونه آن ها به طور مشترک در تمام نواحی استان پراکنده شده اند. در محدوده بیجار 29 گونه از گیاهان دارویی شناسایی شده است. در شهرستان قروه تعداد 15 گونه از گیاهان شناسایی شده است، با توجه به شرایط طبیعی شهرستان مریوان بویژه به لحاظ برخورداری از آب وهوای مرطوب سرد و بارش فراوان، 53 گونه از گیاهان دارویی در آن شناخته شده است. بدین صورت درمحدوده شهرستان بیجار 29، سقز21، بانه 20، سنندج 25، کامیاران 21 و دیواندره 39 گونه از گیاه دارویی شناسایی شده است مطالعه توزیع گیاهان دارویی در سطح استان کردستان نشان می دهد که بیشترین درصد فراوانی گیاهان دارویی در محدوده شهرستان مریوان به میزان 8/36 درصد، وجود دارد و کمترین درصد فراوانی گیاهان دارویی به نواحی دهگلان و قروه به میزان 3/8 و 8/11 درصد مربوط می شود. ارزیابی تعداد گونه های گیاهان دارویی در محدوده ی مورد مطالعه، نشان داد در نواحی مریوان به دلیل برخورداری از شرایط آب و هوایی مساعدتر و بارش بیشتر تعداد گونه های گیاهان دارویی در آن بیش از نواحی دیگر استان کردستان است اما در دهگلان و قروه به دلیل آب وهوای نیمه خشک سرد و میزان بارندگی کمتر، تعداد گونه های گیاهان دارویی در آن ها به ترتیب 12 و 17 گونه می باشند که نسبت به سایر نواحی از حداقل گیاهان دارویی برخوردارند. این امر نشانگر فراوانی کمتر گیاهان دارویی در شرق محدوده موردمطالعه است. بدین صورت می توان گفت نواحی که ارتفاع بیشتری دارند و در معرض سیستم های غربی بیشتر قرار دارند مانند نواحی غربی و رخداد بارش در آن ها بیشتر است، زمینه ی مساعدتری برای تنوع و فراوانی گیاهان دارویی دارند. در نواحی شرقی استان چون از اقلیم نیمه خشک سرد برخوردارند و میزان بارش آن ها نیز کمتر است، تعداد گیاهان دارویی کمتری نسبت به سایر نواحی دارند. بررسی درصد فراوانی گیاهان دارویی نشان داد که در نواحی غربی و شمالی درصد فراوانی گیاهان دارویی به دلیل نوع و مقدار بارش و نقش عامل ارتفاع از سایر نواحی بیشتر است و در نواحی شرقی استان چون از اقلیم نیمه خشک سرد برخوردارند و میزان بارش آن ها نیز کمتر است، درصد فراوانی گیاهان دارویی کمتری نسبت به سایر نواحی دارند. در این میان نقش عناصر اقلیمی بارش، دمای حداکثر و عامل ارتفاع در تعداد و درصد فراوانی گیاهان دارویی بیشترین تاثیر داشته اند. با نظر به اینکه متغیرهای مورد نظر، از ارزش و اهمیت متفاوتی در تحقق متغیر وابسته (تعداد و تنوع گیاهان دارویی)، داشتند، لذا برای سنجش میزان وزن و تاثیر آن ها در متغیر وابسته از روش آنتروپی شانون استفاده گردید. یافته ها نشان داد که مهمترین متغیر تاثیر گذار در توزیع مکانی گیاهان دارویی، عامل ارتفاع است که تاثیر قاطع و تعیین کننده بر توزیع و تنوع گیاهان دارویی داشته است و متغیر میزان بارش با ضریب (0.30)، در رتبه دوم قرار گرفت. بر اساس امتیازهای به دست آمده، متغیر طول و عرض جغرافیایی نیز در سطوح بعدی تاثیر گذار بوده اند و عامل دمای حداکثر کمترین میزان اهمیت و فاکتور دمای حداقل، هیچگونه تاثیری بر تنوع و فراوانی گیاهان دارویی در سطح نواحی استان کردستان نداشته است.
-
طراحی شاخص های پایش و ارزیابی مراتع عشایری استان فارس
1400طراحی و اولویت بندی شاخص های پایداری مراتع با توجه به تداوم خشکسالی ها و وضعیت شکننده مراتع از اهمیت ویژه ای برخوردار است. این تحقیق با هدف مطالعه شاخص های پایداری و پایش ارزیابی مراتع عشایری انجام شده است شاخص های مورد مطالعه شامل اقلیم و هیدرولوژی (H)، تولید گیاهی (P)، خاک (S) و انسان (A) می باشد. در این تحقیق، با تشکیل گروه مرجع از متخصصان، پژوهشگران، کارشناسان امور اجرایی و خبرگان و بهره برداران محلی، و تهیه پرسش نامه و مصاحبه های اکتشافی با آنان به روش گلوله برفی انجام شده است. پرسش نامه ها با استفاده از تکنیک های دلفی فازی تجمیع و رتبه بندی گزینه ها با استفاده از تکنیک تاپسیس و نرم افزار Expert choice به روش مقایسه زوجی انجام شد. ارزیابی شاخص های پایداری نشان داد شاخص های انسان و خاک به ترتیب با وزن 480/0 و 330/0 از بیشترین وزن نسبی برخوردار هستند و شاخص های تولید گیاهی و اقلیم و هیدرولوژی به ترتیب با وزن نسبی 134/0 و 056/0 از درجه اهمیت کمتری برخوردار بوده و در رتبه بعدی قرار دارند. همچنین شاخص اقلیم و هیدرولوژی، تولید گیاهی، خاک و انسان به روش مدل بولین به ترتیب با میزان موافقت 86، 93، 80،86 درصد صحت سنجی و مورد تایید متخصصین قرار گرفت. نتایج نهایی این تحقیق نشان داد گزینه های درآمد، پس انداز، وام و پشتیبانی بانکی، بیمه و زمین، دام، مسکن، خودرو به ترتیب از بیشترین وزن نسبی برخوردار بودند. نتایج حاصل از روش تاپسیس بدین صورت بود که گزینه های درآمد، پس انداز، وام و پشتیبانی بانکی، بیمه، زمین، دام، مسکن، خودرو و انواع فرسایش قابل مشاهده به عنوان گزینه برتر شناسایی شدند. تحلیل پرسش نامه ها نشان از تاکید بر شاخص های انسانی و گزینه های اقتصادی دارد. صحت سنجی شاخص ها و گزینه های تدوین شده در مراتع ییلاقی، میانبد و قشلاقی چهار شاخص و 27 گزینه را به دست می دهد که می تواند در پایش پایداری مراتع استان فارس مورد استفاده قرار بگیرد.
-
اثر عوامل محیطی بر میزان تولید کتیرای گون سفید Astragalus gossypinus در مراتع شهرستان کامیاران استان کردستان
1400این تحقیق به منظور بررسی اثر عوامل محیطی بر میزان تولید کتیرای گون سفید Astragalus gossypinus در مراتع شهرستان کامیاران واقع در استان کردستان از شهریور 1398 تا خرداد 1399 در دو رویشگاه خامسان و سیویه انجام پذیرفت. سپس اقدام به تعیین تراکم پایه های گون در مساحت 4000 متر مربع از طریق شمارش مستقیم کرده و پایه های موجود بر اساس سطح و حجم طبقه بندی شدند. در هرکدام از رویشگاه ها، جهت مطالعه پوشش گیاهی، دو ترانسکت عمود برهم به طول 50*80 متر مستقر کرده و با پلات های 2*1 متری، درصد تاج پوشش گونه های موجود یادداشت گردید. این پژوهش بر اساس روش تصادفی-سیستماتیک انجام گردیده و وضعیت پوشش گیاهی، میزان شیرابه استحصال شده در واحد سطح، رابطه قطر یقه با میزان شیرابه استحصال شده، رابطه عوامل اقلیمی و میزان شیرابه استحصال شده در مناطق تحت مطالعه اندازه گیری و نتایج حاصل آنالیز گردید. نتایج نشان داد تراکم گون سفید در رویشگاه خامسان و سیویه به ترتیب 2200 و 1500 پایه در هکتار محاسبه شد که بر این اساس تراکم گون سفید میزان شیرابه کتیرا حاصله را تحت تاثیر قرار می دهد (p<0/05). متوسط میزان شیرابه استحصال شده در واحد سطح در رویشگاه خامسان و سیویه به ترتیب 98/6 و 43/4 گرم بدست آمد. بین قطر یقه به عنوان متغییر مستقل و میزان شیرابه حاصله به عنوان متغییر وابسته رابطه خطی مناسب وجود دارد. براساس داده های هواشناسی حداکثر دمای هوا در ایستگاه خامسان 39 و در ایستگاه سیویه 44 درجه سانتی گراد و حداقل دمای هوا در ایستگاه خامسان 9- و در ایستگاه سیویه 5- درجه سانتی گراد می باشد (رویشگاه خامسان نسبت به سیویه دمای هوای پایی تری دارد) که بر این اساس بین دمای پایین و شیرابه حاصله رابطه معنی دارد وجود دارد (p<0/05). میانگین بارندگی ده ساله در ایستگاه خامسان362 و در ایستگاه سیویه 772 میلی متر می باشد که بر این اساس رابطه معنی دار بین میزان بارندگی و شیرابه استحصال شده وجود دارد (p<0/05). بر این اساس می توان نتیجه گرفت که با کاهش دما میزان شیرابه استحصال شده بیشتر خواهد بود که به دلیل دمای هوای پایین در رویشگاه خامسان میزان شیرابه بیشتری را می توان برداشت کرد. بر اساس میزان بارندگی رویشگاه سیویه میانگین بارندگی بالاتری را نشان داده است و این در حالی است که نسبت به رویشگاه خامسان از شیرابه کمتری برخوردار است بنابراین می توان نتیجه گرفت که دمای هوا نسبت به میزان بارندگی، نقش بیشتری در نوسانات میزان شیرابه قابل استحصال خواهد داشت.
-
مطالعه جوانه زنی بذر گونه ی علوفه ای - دارویی کمای ساورزی )Ferula hausskenechtii H. Wolff ex Rech. f (
1400اکثر گیاهان تیره چتریان به دلیل داشتن ارزش بالای علوفه ای، دارویی و اقتصادی در معرض برداشت بی رویه، تخریب و انقراض قرار گرفته اند. احیاء و توسعه گیاهان باقی مانده در طبیعت و همچنین کشت و اهلی نمودن این گیاهان بسیار ضروری است. یکی از مشکلات کشت اغلب گیاهان خانواده چتریان، جوانه زنی اندک به دلیل خواب بذر است. لذا داشتن اطلاعات کافی در مورد جوانه زنی از جمله شکست خواب بذر، ضروری به نظر می رسد. گیاه کما یکی از منابع اصلی تولید علوفه و تغذیه دام در سطوح وسیعی از مراتع ییلاقی است که بذر آن دارای خواب می باشد. این مطالعه در آزمایشگاه دانشکده منابع طبیعی دانشگاه کردستان به منظور تعیین روش های مناسب شکست خواب بذر کمای ساورزی (Ferula hausskenechtii) و تاثیر دما و رطوبت بر روی جوانه زنی بذر انجام شد. بذر کمای ساورزی از مراتع سارال در استان کردستان جهت آنجام این مطالعه جمع آوری شد. مطالعه در دو مرحله یعنی مرحله اول شکست خواب بذر در قالب طرح کاملاً تصادفی با اعمال تیمارهای سرمادهی به مدت 2، 4، 6، 8 و 10 هفته، اسید سولفوریک غلیظ (72 درصد) به مدت 3، 5 و 10 دقیقه، هورمون رشد جیبرلیک اسید با غلظت های ppm250، ppm500 و ppm1000، نیترات پتاسیم 3/0 درصد، بنزیل آمینو پورین 1/0 و 25/0 میلی گرم بر لیتر در 4 تکرار انجام گرفت. مرحله دوم بررسی اثر دما و رطوبت در قالب طرح فاکتوریل بر روی جوانه زنی بذر در بازه ی دمایی 0 تا 25 درجه سانتیگراد (0، 5، 10، 15، 20 و 25 درجه سانتیگراد) و در ترکیب با پتانسیل آب 0، 2/0، 4/0، 6/0، 8/0 و 1 مگاپاسکال در 4 تکرار 25 بذری انجام گرفت. نتایج نشان داد که تیمارهای مختلف مورد مطالعه در این تحقیق دارای اثر معنی داری بر درصد جوانه زنی، میانگین زمان جوانه زنی و سرعت جوانه زنی بذر کمای ساورزی در سطح خطای 1 درصد بوده-اند به طوری که تیمارهای سرمادهی 10 هفته، 8 هفته و اسید سولفوریک 3 دقیقه به ترتیب دارای بیشترین اثر بر صفات درصد جوانه زنی، میانگین زمان جوانه زنی و سرعت جوانه زنی بودند. همچنین نتایج نشان داد دمای 5 درجه سانتی گراد و پتانسیل آب 0 مگاپاسکال بیشترین تاثیر را بر درصد جوانه زنی بذر کما داشت و با افزایش دما از 10 تا 25 درجه سانتی گراد، درصد جوانه زنی کاهش یافت.
-
اثر ذغال زیستی بلوط بر جوانهﺯنی،مورفولوژی و تولید دو گونه مرتعی Vicia sativa و Onobrychis sativa با هدف افزایش موفقیت عملیات بیولوژیک حفاظت خاک
1399امروزه مباحث مربوط به فرسایش خاک و کنترل آن به عنوان یکی از مسائل مهم در کشاورزی، منابع طبیعی، محیط زیست و طبعاً مدیریت جامع حوزﻩهای آبخیز به شمار میﺭود. فرسایش خاک رابطه مستقیمی با پوشش گیاهی دارد. وجود پوشش گیاهی مناسب، بخصوص در مناطق کوهستانی، سرعت جریانﻫﺎی سطحی و فرسایش خاک را کاهش داده و سبب افزایش نفوذ آب به داخل خاک ﻣﻲگردد. احیای بیولوژیکی یکی از روشﻫﺎیی است که در مراتع و حوزﻩهای آبخیز به منظور حفظ آب و خاک انجام می شود. در سالﻫﺎی اخیر اصلاح خاک با ذغال زیستی، گزینه مناسبی برای اهدافی مانند بهبود ترسیب کربن، افزایش سطح مواد آلی خاک به مدت طولانی و در نتیجه بهبود خصوصیات خاک و فراهمی عناصر غذایی بوده است. مطالعات پیشین نشان داده اند که ذغال زیستی با بهبود خواص خاک به جوانهﺯنی و رشد گیاه کمک می کند. لذا با وجود شواهدی از موفقیت کم عملیات بیولوژیک ﻛﭙﻪکاری در عرصه های مرتعی، و با توجه به نبود پژوهشﻫﺎی کافی درخصوص تاثیر ذغال زیستی بلوط بر شاخصﻫﺎی رشد گیاهان مرتعی، در این پژوهش به بررسی تاثیر ذغال زیستی چوب بلوط در سه سطح صفر، 3 و 6 درصد وزنی بر روی خصوصیات رشد و مورفولوژی دو گونه ماشک (Vicia Sativa) و اسپرس (Onobrychis sativa) در مدت 12 ماه و بصورت آزمایش فاکتوریل در قالب طرح کامل تصادفی پرداخته شد. پاسخﻫﺎی گونهﻫﺎی گیاهی به افزودنیﻫﺎی ذغال زیستی متفاوت است. نتایج این پژوهش نشان داد که کاربرد ذغال زیستی موجب افزایش معنیﺩار فاکتورهای جوانهﺯنی، وزن اندام هوایی، قطر ساقه و ارتفاع گیاه اسپرس شد. افزایش مقدار ذغال زیستی از 3 درصد به 6 درصد تغییر معنی داری در میانگین تعداد بذور سبز شده اسپرس نداشت اما مشخص شد که تنها در تیمار 6 درصد وزنی ذغال زیستی همه گلدانﻫﺎ دارای بذر سبز شده بودند. این افزایش مقدار ذغال زیستی از 3 درصد به 6 درصد موجب افزایش 83/21 درصدی میانگین وزن اندام هوایی اسپرس شد. برای گیاه ماشک بجز فاکتور قطر ساقه که با ذغال زیستی افزایش معنیﺩاری پیدا کرد، در سایر فاکتورها تغییر معنیﺩاری مشاهده نشد. میانگین وزن اندام زمینی در هر دو نمونه گیاه با تیمارهای ذغال زیستی تغییر معنیﺩاری نداشت اما قطر ساقه هر دو گیاه افزایش یافت. یافتهﻫﺎی پژوهش نشان داد که ذغال زیستی چوب بلوط در بهبود خصوصیات مورفولوژیکی گیاهان، بطور مشخص گیاه اسپرس، تاثیر مثبت دارد. از آنجایی شبیهﺳﺎزی شرایط واقعی عرصه بطور کامل در شرایط آزمایشگاه امکانپذیر نیست، پیشنهاد می شود جهت بررسی دقیق تر اثر ذغال زیستی در شرایط میدانی، تحقیقات مشابهی در شرایط غیرآزمایشگاهی و در عرصه انجام گیرد
-
بررسی اثر چرای دام بر ویژگی های کیفی علوفه چند گونه شاخص مرتعی در مراتع خشک استان سمنان
1399در این پژوهش اثر چرای سنگین دام بر کیفیت علوفه ی سه گونه ی مرتعی Artemisia sieberi ، Stipa barbata و eurypterum Zygophyllum در ناحیه ی قوشه ی استان سمنان بررسی شد. نمونه برداری از گونه ها در تیمار چرای سنگین و قرق مجاور از 45 پایه ی گیاهی (هرگونه 15 پایه) صورت پذیرفت. سپس تعیین شاخص های کیفیت علوفه شامل پروتئین خام(CP)، دیواره سلولی عاری از همی سلولز(ADF)، هضم پذیری، درصد ماده خشک قابل هضم((DMD و انرژی متابولیسمی ME به روش متداول آزمایشگاهی اندازه گیری شد. برای مقایسه ی شاخص های کیفیت علوفه در دو تیمار موردنظر از آزمون تی استیودنت مستقل با استفاده از نرم افزار SPSS استفاده شد. نتایج نشان داد که در گونه ی بوته ای A. sieberi میزان پروتئین خام، پتاسیم، فسفر، ماده خشک قابل هضم و انرژی متابولیسمی کاهش معنی داری نسبت به تیمار قرق داشت و دیوار سلولی عاری از همی سلولز با افزایش معنی دار نسبت به تیمار قرق روبرو بود. در گونه ی درختچه ایی eurypterum Z. نیز پروتئین خام، پتاسیم، فسفر، ماده خشک قابل هضم و انرژی متابولیسمی کاهش معنی داری نسبت به تیمار قرق داشت این در حالی است که دیوار ه سلولی عاری از همی سلولز با افزایش معنی داری مواجه است. اما در گونه ی گندمی S.barbata تغییر معنی داری در پروتئین خام، پتاسیم و فسفر مشاهده نشد اما میزان دیواره سلولی عاری از همی سلولز به شکل معنی داری کاهش یافت و مقدار انرژی متابولیسم و ماده خشک قابل هضم نسبت به تیمار قرق با افزایش معنی دار مواجه بود. نتایج این پژوهش نشان داد میزان تاثیرپذیری شاخص های کیفی علوفه در مواجه با چرای دام بر اساس نوع گونه متفاوت است، به گونه ای که گیاهان بافرم رویشی چوبی حساسیت بیشتری را در شاخص های کیفی علوفه نشان می دهند و علفی ها نسبت به چرای دام واکنش منفی کمتری را نشان می دهند. همچنین حساس ترین پارامتر کیفی در برابر چرای دام در دو گونه ی A. sieberi و eurypterum Z. پروتئین خام می باشد.
-
تاثیر مدیریت های متفاوت مرتع بر برخی ویژگی های خاک (مطالعه موردی: حوزه زوجی خامسان، سنندج)
1398به دلیل اهمیت خاک در اکوسیستم های مرتعی، شناخت و بررسی اثرات مدیریت های متفاوت (قرق، اصلاحی و تحت چرا) بر روی برخی از خصوصیات خاک امری ضروری است. به منظور بررسی اثر مدیریت های مختلف بر روی خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک، پژوهشی در حوزه معرف زوجی خامسان واقع در شهرستان کامیاران از توابع استان کردستان انجام شد. جهت انجام این پژوهش سه منطقه قرق، اصلاحی و تحت چرا به عنوان تیمارهای مطالعاتی انتخاب شدند. بدین منظور در هر منطقه مطالعاتی، تعداد 25 پلات 1×1 مترمربعی بصورت تصادفی- سیستماتیک به فاصله 30 متر از همدیگر در امتداد دو ترانسکت 350 متری که یکی در جهت شیب و دیگری عمود بر جهت شیب استقرار یافته بود، قرار داده شد و سپس اقدام به نمونه برداری خاک از عمق صفر تا ده سانتی متری خاک شد. همچنین به منظور بررسی خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک، اطلاعاتی از قبیل درصد شیب، آزیموت، درصد لاشبرگ، درصد سنگریزه، درصد پوشش گیاهی، خاک لخت، ارتفاع از سطح دریا و طول و عرض جغرافیایی ثبت شد. برای بررسی مقایسه میانگین داده ها از روش آنالیز واریانس یکطرفه و آزمون دانکن و همچنین جهت بررسی ارتباط میان عوامل محیطی با فاکتورهای خاک از همبستگی پیرسون استفاده گردید. در این پژوهش فاکتورهای فیزیکی خاک شامل (بافت خاک، درصد شن، رس، سیلت و درصد سنگریزه) و فاکتورهای شیمیایی خاک شامل (کربن آلی، نیتروژن، پتاسیم، اسیدیته، هدایت الکتریکی و نسبت C/N) مورد ارزیابی قرار گرفت. طبق نتایج به دست آمده، چرای دام اثرات منفی بر خاک داشته است و سبب کاهش خصوصیات شیمیایی خاک همچون کربن، پتاسیم، نسبت C/N و فسفر و افزایش هدایت الکتریکی شده است درحالیکه مدیریت های متفاوت بر روی میزان ازت و اسیدیته خاک تاثیر معنی داری نداشته است. نتایج همبستگی پیرسون نشان داد که ارتباط مثبت و معنی داری میان پوشش گیاهی و موادآلی خاک وجود دارد، به عبارتی دیگر کاهش درصد پوشش گیاهی و لاشبرگ، کمبود عناصر غذایی و افزایش خاک لخت را به همراه داشته است.
-
مقایسه برخی خصوصیات کیفی گیاه و خاک در مراتع قرق و تحت چرا
1398این تحقیق به منظور مقایسه میزان عناصر نیتروژن، فسفر، کلسیم، پتاسیم، کربن کربن آلی در پوشش گیاهی، لاشبرگ و خاک و همچنین مقدار ADF وNDF گیاه و لاشبرگ دو سایت مرتعی تحت قرق و چرا در حوضه های معرف ذوجی خامسان در استان کردستان انجام شد. در تیرماه 1396 از گونه های Festuca ovina و Astragalus gossypinus که گونه ی غالب منطقه بودند و همچنین ترکیبی از گیاهان نمونه برداری شد. نمونه برداری به روش تصادفی- سیستماتیک در طول 4 ترانسکت 100 متری در دو منطقه ی قرق و چرا انجام شد. در هر ترانسکت 5 پایه از گونه های مورد مطالعه و ترکیبی از کل گیاهان به طور تصادفی انتخاب شد و بیوماس هوایی آنها قطع گردید و لاشبرگ پای آنها نیز جمع آوری شد همچنین در هر سایت در ابتدا و انتهای هر ترانسکت برای هر گونه یک پروفیل به عمق 30 سانتی متری حفر شد و نمونه خاک برداشت گردید. پس از جمع آوری نمونه ها و انتقال به آزمایشگاه، مقدار کربن، نیتروژن، فسفر، پتاسیم، کلسیم، منیزیم، ADF وNDF اندازه گیری شدند و مقایسه میانگین داده ها با استفاده از آزمون تی مستقل انجام گرفت. نتایج نشان داد نشان داد مقادیر کربن Astragalus gossypinus، کربن ترکیبی از گیاهان و NDF ترکیبی از گیاهان، کربن لاشبرگ Festuca ovina و کربن ترکیبی از گیاهان، نیتروژن، پتاسیم، کلسیم خاک پای گیاه Festuca ovina در سطح خطای یک درصد و ADF گونه Festuca ovina و ADF ترکیبی از گیاهان، نیتروژن لاشبرگ Festuca ovina و NDF لاشبرک ترکیبی از گیاهان، کربن کل خاک با منشاء ترکیبی از گیاهان و فسفر خاک پای گیاه Festuca ovina در سطح خطای پنج درصد در قرق و مرتع چرا شده با یکدیگر دارای اختلاف معنی داری بودند.
-
مقایسه پوشش گیاهی در مراتع و دیمزار های رهاشده ی همجوار
1398تغییر کاربری اراضی مرتعی یکی از مهم ترین تهدیدات اکوسیستم های مرتعی است که این تخریب و تغییر کاربری اراضی می تواند اجزای اکوسیستم ها را تحت تاثیر قرار دهد و حفاظت از این اکوسیستم ها را با مخاطراتی مواجه کند. هدف از انجام این پژوهش بررسی اثر تغییر کاربری و مقایسه ترکیب و تنوع گیاهی در مراتع و دیمزارهای رها شده ی سه منطقه کیلک، صلوات آباد و سراب قامیش، در شهرستان سنندج بود. بدین منظور در هر کاربری 3 ترانسکت به طول 100 متر بصورت تصادفی در منطقه مستقر و بر روی هر ترانسکت 10 پلات یک متر مربعی با فاصله 10 متر انتخاب شد، که در مجموع تعداد 180 پلات (90 پلات در دیمزار رهاشده، 90 پلات در مرتع) برداشت گردید. در هر پلات درصد پوشش گیاهی کل، درصد خاک لخت، درصد سنگ و سنگریزه و لاشبرگ گیاهی و همچنین درصد پوشش مربوط به هر گونه اندازه گیری و ثبت شد. با استفاده از نرم افزارPAST شاخص های مربوط به غنا، تنوع و یکنواختی محاسبه گردید. به منظور مقایسه آماری هر یک از پارامترها از آنالیز واریانس یک طرفه و آزمون دانکن در نرم افزار SPSS استفاده شد. نتایج نشان داد که از مجموع 116 گونه جمع آوری شده، تعداد 61 گونه در دو کاربری مشترک بودند و 37 گونه در اراضی مرتعی وجود داشتند که در اراضی تبدیل شده یافت نشدند و در عوض 18 گونه جدید در اراضی رها شده ظهور یافته بودند که در مراتع همجوار وجود نداشتند. نتایج نشان داد که بین شاخص های غنا و تنوع در دو کاربری اختلاف معنی دار وجود داشت اما در شاخص یکنواختی این اختلاف معنی دار نبود. همچنین نتایج آنالیز واریانس نشان داد که بین پارامتر های پوشش گیاهی، سنگ و سنگریزه و لاشبرگ در مرتع و دیمزار رها شده در سطح 5 درصد اختلاف معنی داری وجود داشت اما در پارامتر خاک لخت این اختلاف معنی دار نبود. تولید گیاهی در دو کاربری مرتع و دیمزار رها شده از اختلاف معنی داری برخوردار نبود. بطور کلی نتایج این تحقیق نشان داد که تغییر کاربری مرتع به اراضی کشاورزی باعث کاهش غنا، تنوع و یکنواختی در این اراضی شده است و گسترش فعالیت های کشاورزی بر روی اکوسیستم های مرتعی می تواند تغییر در ترکیب گونه ای و هجوم گراس-های یکساله و غیر خوشخوراک و کاهش گیاهان با ارزش مرتعی و علوفه ای را در پی داشته باشد.
-
بررسی غنا و تنوع گونه ای مراتع آبیدر سنندج
1397مرتع یک اکوسیستم طبیعی بوده که دربرگیرنده منابع ذخایر ژنتیکی متنوع از گونه های گیاهی است و بخش بزرگی از تنوع زیستی را در خود جای داده است. تنوع زیستی موجود در اکوسیستم مرتع به طور مستقیم تحت تاثیر ویژگی های رویشی و تنوع گونه های گیاهی آن قرار دارد که همواره متضمن پایداری این اکوسیستم در مقابل عوامل متغیر محیطی و زیستی است. در این تحقیق اثر ارتفاع از سطح دریا، شیب و جهت جغرافیایی بر تنوع، غنا و یکنواختی در مراتع آبیدر سنندج مورد بررسی قرار گرفت. برای این منظور 12 سایت همگن در نظر گرفته شد. پس از بازدید صحرایی و مشخص شدن سایت های مورد مطالعه، نمونه گیری در هر سایت به صورت تصادفی- سیستماتیک انجام شد. در هر سایت چهار ترانسکت در جهت و عمود بر جهت شیب مستقر شد و در مجموع 120 پلات برداشت گردید. درصد تاج پوشش در مسیر ترانسکت ها و در داخل پلات ها برای محاسبه تنوع، غنا و یکنواختی تعیین شد. تنوع با شاخص های سیمپسون و شانون – وینر، غنای گونه ای با شاخص های مارگالف و منهنیک و یکنواختی گونه ای با شاخص شلدون برآورد شد. در هر سایت وضعیت مرتع از روش چهار فاکتوری و تولید مرتع از روش مضاعف برآورد گردید. برای تبیین ارتباط بین تنوع، غنا و یکنواختی با تولید، وضعیت مرتع و عوامل توپوگرافی از ضریب همبستگی پیرسون و برای مقایسه میانگین تنوع، غنا و یکنواختی سایت های مورد مطالعه از آنالیز واریانس یک طرفه و آزمون دانکن استفاده شد. نتایج نشان داد 57 گونه ی گیاهی و 46 جنس متعلق به 21 تیره گیاهی شناسایی در منطقه حضور دارند که بیشترین تعداد گونه های گیاهی موجود مربوط به تیره های Compositae، Leguminosae و Labiatae است. از لحاظ ترکیب گیاهی، علف گندمیان (45 درصد) گونه ها، پهن برگان علفی (42 درصد) گونه، بوته ای ها (11 درصد) گونه و درختچه ای ها (2 درصد) گونه را به خود اختصاص داده اند. ازنظر طول عمر (36 درصد) گونه یک ساله، (2 درصد) گونه دوساله و (62 درصد) گونه چندساله بوده اند. از مجموع کل گونه های شناسایی شده (36 درصد) گونه تروفیت، (14 درصد) گونه کاموفیت و (39 درصد) گونه همی کریپتوفیت بوده و از نظر درجه خوش خوراکی گیاهان کلاس I ، II و III به ترتیب 48، 15 و 37 درصد را به خود اختصاص دادند. از لحاظ فرم رویشی تشخیص داده شدند. همچنین نتایج نشان داد که بین تنوع، غنا و یکنواختی با تولید رابطه معنی داری وجود نداشت؛ همچنین بین ارتفاع و جهت با شاخص های تنوع، غنا و یکنواختی اختلاف معنی داری وجود نداشت اما با شیب اختلاف معنی داری داشتند.
-
بررسی خصوصیات اکولوژیک و تنوع ژنتیکی گونه قره تاج Anagyris foetida L. با استفاده از نشانگر IRAP در شهرستان گیلان غرب استان کرمانشاه
1397تعیین عرصه ی گسترش گونه های گیاهی و تشخیص خصوصیات رویشگاهی و تنوع ژنتیکی رستنی ها همواره مدنظر متخصصین بوم شناسی بوده است. گونه قره تاج با نام علمی (Anagyris foetida L.) یکی از گونه های با ارزش گیاهی از خانواده بقولات است که به-صورت درختچه ای با ارتفاعی در حدود 1 تا 3 متر رشد می کند. این پژوهش به منظور ارزیابی برخی از خصوصیات اکولوژیک و همچنین تنوع ژنتیکی این گونه در جنگل های گیلانغرب استان کرمانشاه انجام شده است. به منظور مطالعه اکولوژیکی گونه قره تاج، در 12 توده و در هر توده 3 نمونه خاکی در عمق 50 سانتی متر برداشت شد و برای مطالعه تنوع ژنتیکی درون و بین جمعیتی، شش جمعیت متشکل از 86 ژنوتیپ با استفاده از 11 لوکوس چندشکلی تکثیر شده IRAP ارزیابی شد. نتایج تجزیه واریانس داده های جمع آوری شده از خاک نشان داد که مقدار پتاسیم، اسیدیته، منیزیم، ازت، رس، شن و شیب در سطح 1 درصد در بین توده ها اختلاف معنی داری را نشان می دهد در حالی که مقدار سیلت، سنگ و سنگریزه، گچ، هدایت الکتریکی، کربن، فسفر، کلسیم و آهک در بین توده-ها ارتباط معنی داری را نشان ندادند. گونه یکساله Brumos tectorum با 7 درصد بیشترین درصد نسبی پوشش را درمیان گیاهان زیر اشکوب گونه قره تاج به خود اختصاص داده است و همچنین پژوهش انجام شده در رابطه با مطالعه فنولوژیکی نشان داد که جوانه زنی در این گونه در شهرستان گیلانغرب از اواسط آبان تا اواخر بهمن صورت می گیرد. نتایج تجزیه واریانس ملکولی(AMOVA) داده های به دست آمده از لوکوس مورد مطالعه نشان داد که تفاوت ژنتیکی بین جمعیت ها(8 درصد) کم تر از تفاوت ژنتیکی درون جمعیت ها(92 درصد) است. در این مطالعه چندشکلی بالایی(3/97 درصد) در الگوهای نشانگر IRAP در سطح گونه به دست آمد و در مجموع در 86 ژنوتیپ قره تاج تعداد 101 نوار تکثیر شد که از این تعداد 89 نوار(11/88درصد) چند شکل بودند. میانگین شاخص اطلاعات چندشکلی (PIC) و شاخص نشانگر آغازگرها(MI) به ترتیب 49/0 و 37/2 بود، از 11 آغازگر استفاده شده بیشترین MI 37/3 و مربوط به آغازگر Nikita و کمترین 42/1 بود. به طور کلی تجزیه داد های به دست آمده نشان داد که تنوع هم در سطح گونه و هم در سطح جمعیت بالا، اما در سطح گونه بیشتر است.
-
بررسی ویژگی های بوم شناسی و رژیم غذایی لاک پشت مهمیز دار (Testudo graeca) در منطقه صلوات آباد استان کردستان
1397در این مطالعه ویژگی های زیستگاهی و رژیم غذایی لاک پشت مهمیزدار در منطقه صلوات آباد در بیست کیلومتری جنوب شرق شهر سنندج استان کردستان بررسی شد. مطالعه میدانی به صورت پیمایشی و روش ترانسکت خطی در تابستان 1395 و بهار 1396 انجام شد. برای ثبت اطلاعات خرد زیستگاه از پلات دایره ای استفاده شد، پلات ها به شعاع 5/2 متر به مرکز محل مشاهده گونه زده شدند. هنگام مشاهده گونه اطلاعات ریخت شناسی شامل طول مستقیم کاراپیس، عرض مستقیم کاراپیس، طول مستقیم پلاسترون، عرض مستقیم پلاسترون، ارتفاع لاک و وزن نمونه ها اندازه گیری شد. جنسیت از طریق انحنای پلاسترون و سن گونه نیز از طریق شمارش تعداد دوایر هر اسکوییت مشخص شد. پارامترهای زیستگاهی ثبت شده در پلات ها شامل درصد دارای پوشش گیاهی، درصد بخش های فاقد پوشش، میانگین ارتفاع گیاهان و نوع گونه های گیاهی و گونه های گیاهی غالب است. همچنین ارتفاع از سطح دریا، طول و عرض جغرافیایی با کمک دستگاه GPS و دمای بدن لاکپشت ها و دمای خرد زیستگاه با استفاده از دستگاه ترمومتر لیزری ثبت شدند. پس از تهیه عکس، نشانه گذاری و اندازه گیری، نمونه های صید شده در محل صید رهاسازی شدند. تجزیه و تحلیل داده های بخش زیستگاهی توسط نرم افزار SPSSو آزمون های آماری: آنالیز واریانس یک طرفه، آزمون مربع کای دو، کای اسکویر یک طرفه و آزمون تی انجام شد. برای بررسی رژیم غذایی نمونه های مدفوع جمع آوری شده با استفاده از الکل هفتاد درصد فیکس شدند سپس به آزمایشگاه انتقال داده شده و با کمک لوپ با بزرگنمایی x400 گونه های گیاهی شناسایی شدند. پس از شناسایی گیاهان، از شاخص اهمیت نسبی (IRI) برای تعیین میزان اهمیت و ارجحیت مواد غذایی استفاده شد. درمجموع در رژیم غذایی لاک پشت مهمیزدار در منطقه صلوات آباد شانزده گونه گیاهی شناسایی شد، بیشترین اهمیت و شاخص نسبی به ترتیب متعلق به گونه های گیاهی انگور (Vitis vinifera) شیر سگ(Euphorbia) و قیاق (Sorghom halepense) بودند. نتایج این مطالعه نشان داد این لاک پشت از گون بوته ای (Astragalus verus) به عنوان پناه استفاده می کند. همچنین نتایج نشان داد لاک پشت مهمیزدار بیشتر بخش های مرتعی مسطح و نزدیک منابع آبی با ارتفاع بین 1700 تا 1750 متر زیستگاه را در منطقه صلوات آباد ترجیح می دهد.
-
بررسی ویژگی های بوم شناختی Camphorosma monespeliaca در استان کردستان
1396رشد و تولید گیاهان در اکوسیستم ها و رویشگاه های طبیعی مختلف، تحت تاثیر عوامل محیطی قرار دارد.به منظور بررسی بوم شناسی گیاه کافوری Camphorosma monespliaca دو رویشگاه به مساحت 1000 هکتار در محدوده 20 کیلومتری شهرستان قروه در استان کردستان مورد مطالعه قرار گرفت. پس از تعیین مناطق مورد مطالعه، نمونه برداری در هر تیمار به روش تصادفی- سیستماتیک با استقرار 3 تراسکت به طول 150 متر و 75 پلات به ابعاد 2 متر مربع صورت گرفت. در هر رویشگاه 12 نمونه خاک در پای بوته ها و از دو عمق 10-0 سانتیمتری و عمق 30-10 سانتیمتری برداشت شد و در مجموع 24 نمونه خاک به آزمایشگاه منتقل گردید و خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک آزمایش شد در آزمایشگاه خصوصیات خاک شامل درصد رس، سیلت، شن، آهک، هدایت الکتریکی، اسیدیته، فسفر، پتاسیم، سدیم، ازت و کربن و گچ اندازه گیری شد. جهت تجزیه و تحلیل خصوصیات خاک رویشگاه ها در هر منطقه از آزمون T جفتی استفاده شد که این آزمون برای مقایسه گروه های وابسته ( از لحاظ زمانی و مکانی ) مورد استفاده قرار می گیرد. در اینجا عوامل خاکی مربوط به عمق اول و دوم هر منطقه بوده است. نتایج این مطالعه نشان داد که فاکتورهای شن و هدایت الکتریکی (در سطح معنی داری 5 درصد) و رس و سدیم (در سطح معنی داری 1 درصد) در عمق اول دو منطقه داری اختلاف معنی داری قابل مشاهده می باشند و فاکتورهای کربن و سدیم (در سطح معنی داری 5 درصد) و هدایت الکتریکی (در سطح معنی داری 1 درصد) در عمق دوم دو منطقه دارای اختلاف معنی دار می باشند. نتایج آزمون تی مستقل در مقایسه عوامل خاکی رویشگاه اول و رویشگاه دوم نشان می دهد که هر کدام از پارامترهای خاک (شن، سیلت، رس، آهک، فسفر، کربن، اسیدیته، پتاسیم، سدیم، گچ، ازت و هدایت الکتریکی) در دو عمق اول و دوم اگر چه دارای اختلاف هستند اما این تفاوت میانگین ها معنی دار نیستند.
-
تاثیر مراحل فنولوژیک بر کمیت و کیفیت اسانس کافوری(monspeliaca Camphorosma)در استان کردستان
1396گیاه کافوری با نام علمی monspeliaca Camphorosma متعلق به تیره اسفناجیان است به منظور بررسی تاثیر مراحل فنولوژیک بر کمیت و کیفیت اسانس گیاه کافوری این تحقیق در استان کردستان (شهرستان قروه) انجام شد. سرشاخه های گیاه در مرحله رشد رویشی (فصل بهار)، مرحله گلدهی (فصل تابستان) و مرحله بذردهی(فصل پاییز) برداشت گردید و پس از خشک شدن در سایه به روش تقطیر با آب، اسانس گیری و توسط دستگاه های گازکروماتوگرافی(GC) و گازکروماتوگرافی متصل به طیف سنج جرمی (GC/ MS) تجزیه شدند. نتایج نشان داد در مرحله رشد رویشی 92 ترکیب در مرحله گلدهی 91 ترکیب و در مرحله بذردهی 92 ترکیب شناسایی شده اند که 90 ترکیب در سه مرحله مشترک بودند. میزان بازده اسانس به ترتیب در مرحله گلدهی (12/0) بیشتر از مرحله رشدرویشی(1/0) و مرحله بذردهی(71 0/0) بوده است. عمده ترین ترکیبات اسانس این گیاه در هر سه مرحله رشد رویشی، گلدهی و بذردهی به ترتیب alpha -Pinene (73/16 درصد، 90/20 درصد و 36/20 درصد)، Citronellyl pentanoate (94/16 درصد،43/17 درصد و 86/16درصد) و endo-1-Bourbonanol (75/8 درصد، 28/8 درصد و01/10 درصد) هستند. مرحله گلدهی به عنوان بهترین مرحله برداشت جهت حصول حداکثر بازده اسانس پیشنهاد می گردد و همچنین گیاه کافوری به عنوان یکی از منابع جهت استخراج ترکیب alpha-Pinene استفاده می شود.
-
روند تغییرات برخی معیار های کمی گیاهان مرتعی در گرادیان ارتفاعی
1396آگاهی از روند تغییرات کمی گیاهان کلیدی برای مدیریت موفقیت آمیز این منابع به شما می رود. در این تحقیق سعی بر آن است تا در گرادیان ارتفاعی در مراتع سرمه علی واقع در شهرستان دهگلان، میزان تغییرات برخی فاکتورهای کمی از جمله، تراکم، فراوانی و درصد پوشش چند گونه شاخص مرتعی مطالعه شود. برای این منظور مطالعه ایی در زمینه تاثیر عوامل مختلف محیطی با استفاده از روش های رگرسیونی بر تغییرات پوشش گیاهی از جمله تراکم، فراوانی و درصد تاج پوشش گیاهی در مراتع امورد مطالعه انجام گرفت. داده های جمع آوری شده در قالب آزمایش فاکتوریا بر پایه طرح کاملا تصادفی مطالعه شد. نتایج نشان داد که از بین عوامل مورد مطالعه عواملی چون شیبف عمق خاک و میزان بهربرداری(شدت چرا) تاثی رات بسزایی در کنترل کمی گیاهان بر عهده دارند. این عوامل را می توان به عنوان راهکارهایی جهت مدیریت، اصلاح و احیای مراتع معرفی کرد. جهت دامنه یکی از عوامل پستی و بلندی است که بر سمت و جهت تابش نورخورشید تاثیر می گذارد. شیب و ارتفاع از سطح دریا که بر مقدار بارش و پایداری سطح خاک موثر هستند، در بعضی ارتفاعات تاثیر معنی داری بر تراکم، فراوانی و درصد تاج پوشش می گذارند و کاکان در تغییرات کمی گیاهان حاءز اهمیت هستند.
-
اثر نوسانات بارش و دما بر تولید سالانه برخی از گونه های گیاهی (مطالعه موردی: مراتع استپی استان سمنان)
1396هدف از این تحقیق، بررسی تاثیر دوره های بارش و دما بر تولید گونه های شاخص مراتع استپی قوشه دامغان و مدل سازی تولید براساس داده های بارش، بارش موثر و دما در دوره زمانی 10سال (1394-1385) است. به این منظور ،اندازه گیری تولید و درصد پوشش گونه های شاخص منطقه روی دو ترانسکت، شامل یک ترانسکت افقی به طول 150 متر و یک ترانسکت عمودی به طول 200 متر در 30 پلات دو متر مربعی به روش قطع و توزین انجام گرفت. هر ساله محل ترانسکت ها علامت گذاری شده و در برداشت سال بعد محل ترانسکت ها به موازات طولی، چند متر جا به جا شد. همچنین به منظور بررسی ارتباط عمق ریشه دوانی گونه ها با نوسانات تولید، در سال 1392 پروفیل هایی در پای هر گونه در داخل تعدادی از پلات ها حفر شد و نمونه برداری از اندام زیرزمینی انجام گرفت. عمق ریشه دوانی گونه های مورد مطالعه در شش عمق مختلف با ده تکرار (به استثنای گونه stipa barbataبا هفت تکرار) اندازه گیری شد. داده های اقلیمی نیـز از نزدیـکتـرین ایستگاه هواشناسی منطقه تهیه گردید. نتایج این مطالعه 10 ساله نشان داد که متوسط تاج پوشش 9.49 درصد و متوسط تولید 57.71 کیلوگرم در هکتار بوده است. گونه Zygophyllum eurypterumکمترین نوسانات تولید را داشته است که دامنه عملکرد تولید علوفه آن بین 16.1 تا 18.4 کیلوگرم در هکتار در نوسان بوده است و گونه های یکساله حداکثر ضریب تغیییرات را طی دوره آماری نشان دادند. در این تحقیق مقادیر بارش، بارش های بیش تر از یک، سه، پنج، ده، بیست میلی متر و دما به عنوان متغیرهای مستقل و داده های تولید شش گونه مرتعی، گونه های یکساله و تولید کل به عنوان داده های وابسته به وسیله تجزیه رگرسیون خطی یک متغیره و چندمتغیره (گام به گام) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. در نهایت با استفاده از شاخص های ارزیابی خطا، مدل بهینه جهت پیش بینی تولید منطقه برای هر گونه معرفی شد. نتایج بدست آمده نشان داد که گونه های گیاهی اغلب به نوسان دوره های مختلف بارندگی واکنش متفاوتی نشان می دهند. مدل ارائه شده براساس بارش فروردین ماه در بارش های بیش از هفت میلی متر (با 0.02 =RRMSE و 0.89=MAE در مرحله اعتبارسنجی) قادر است 75 درصد تغییرات تولید کل را توجیه کند. بهترین مدل ارائه شده برای برآورد تولیدگونه Ephedra intermedia و گونه های یکساله، به ترتیب مدل رگرسیون خ
-
ارزیابی احتمال تاثیر سنجه های آب و هوایی بر وقوع آتش سوزی در مراتع استان کردستان
1396در این مطالعه ارزیابی احتمال تاثیر سنجه های آب و هوایی بر وقوع آتش سوزی در مراتع استان کردستان بررسی شد. سه عوامل اقلیمی، انسانی و توپوگرافی بر روی سطح و تعداد آتش سوزی مطالعه شد، به این منظورآمار آتش سوزی های مراتع استان کردستان و داده های هواشناسی روزانه ایستگاه سینوبتیک مربوط به سال های 1385 تا 1394 جمع آوری شد. برای بررسی تاثیر عوامل اقلیمی بر روی آتش سوزی با استفاده از برنامه اکسل دما را به 4 طبقه تقسیم کردیم که بیش ترین سطح و تعداد آتش سوزی در دمای بیش تر از 24 درجه سانتی گراد با مقدار6/ 3919 هکتار 621 مورد بوده است، در مدل شبکه عصبی و رگرسیون خطی چند متغییره نتایج نشان داد که میزان ضریب همبستگی به ترتیب 19/0 و 39/0 شد که این مقدار قابل قبول نیست و نشان می دهد این مدل ها در این مطالعه نتوانسته ارتباط بین سطح آتش-سوزی و عوامل اقلیمی را بیان کنند. ارتباط آتش سوزی و عوامل انسانی شامل فاصله از مناطق مسکونی، کشاورزی و جاده می باشد با استفاده از نرم افزار گوگل ارث فاصله ی هر کدام از عوامل انسانی را تا نقاط آتش سوزی کلاس بندی های متفاوتی تقسیم شد که نتایج حاصله نشان داد که در دو فاصله از مناطق کشاورزی و جاده در کلاس 500-0 متری به ترتیب976 مورد با مجموع مساحت 14/6245 هکتار و 938 مورد با مجموع مساحت 7/5966 هکتار بوده است. ارتباط سطح آتش سوزی و عوامل توپوگرافی در نرم افزار GIS و اکسل با طبقه بندی سه ویژگی جهت، شیب و ارتفاع نشان داد که بیش ترین تعداد و سطح آتش سوزی به ترتیب 624 مورد با مجموع مساحت 05/3841 هکتار و 206 مورد با مجموع مساحت 7/1343 هکتار و607 مورد با مجموع مساحت 4/4680 هکتار بود. در مجموع هر کدام از عوامل می تواند در آتش سوزی مراتع تاثیر بسزایی بگذارد. بنابراین با مدیریت صحیح آتش سوزی در مراتع با توجه به عوامل دخیل بر آتش سوزی می توان میزان آتش سوزی را به حداقل رساند.
-
شبیه سازی پویایی کربن آلی خاک تحت سناریوهای مختلف مدیریتی مرتع با استفاده از مدل RothC
1396فعالیت های انسان به ویژه احتراق سوخت های فسیلی و تغییر کاربری اراضی موجب افزایش قابل توجهی در غلظت دی اکسید کربن اتمسفری شده، این افزایش در 250 سال گذشته موجب گرمایش قابل توجه در اقلیم کره ی زمین شده است. بهترین راه کاهش کربن اتمسفری، ترسیب آن در اکوسیستم های مختلف است. این مطالعه به منظور پارامتریابی و اعتبارسنجی مدل روتامستد و شبیه سازی دینامیک کربن آلی خاک مراتع انجام شده است. برای انجام این پژوهش شش سایت مرتعی در منطقه ی سارال استان کردستان انتخاب شد که شامل دو سایت تحت چرا و درو شده در منطقه ی زردوان - مانگاهول و چهار سایت ایستگاه تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی بهارستان با مدیریت های قرق، چرا و کشت گندم می-باشند. نمونه برداری خاک در عمق 20-0 سانتی متر انجام شد و بافت خاک و مقادیر کربن آلی نمونه ها تعیین گردید، سپس مدل روتامستد (Rothamsted Carbon Model) برای تمامی سایت ها با استفاده از داده های پژوهش فعلی و منابع علمی موجود، پارامتریابی و تعیین اعتبار شد. مقایسه ی مقادیر اندازه-گیری شده با شبیه سازی شده نشان داد که کارایی مدل روتامستد در برآورد کربن آلی خاک رضایت بخش است. مدل بخوبی اثر سناریوهای مدیریتی و اقلیمی تعریف شده را نشان داد، نتایج حاصل از پیش بینی های مدل در جریان این سناریوها مبین این مسئله بود که در دراز مدت تفاوت بارزی بین مرتع تحت چرا با مرتع تحت قرق در خصوص میزان ذخیره ی کربن آلی خاک وجود ندارد. به طور متوسط چرای سبک بعد از 84 سال موجب افزایش 7/6 درصد در ذخیره ی کربن آلی خاک شده که این مقدار در صورت قرق 7/7 درصد بوده است. . اعمال چرای سنگین موجب کاهش ذخیره ی کربن آلی خاک از 11 درصد در سایت قرق جنب چرای بهارستان تا 32 درصد در سایت درو زردوان شده است. وقوع خشکسالی به طور میانگین 79/5 درصد ذخیره ی کربن آلی خاک را کاهش می دهد و ترسالی منجر به افزایش میانگین 44/7 درصد در ذخایر کربن آلی خاک مراتع خواهد شد.
-
اثر تبدیل مرتع به جنگل کاری بر میزان تغییرات تصاعد کربن خاک
1396در این مطالعه اثر تبدیل مرتع به جنگل کاری بر روی میزان تصاعد کربن آلی خاک بررسی شد. در دو توده ی جنگل کاری سرو نقره ای و داغداغان و تیمار مرتع به عنوان شاهد میزان ترسیب و تصاعد کربن مطالعه شد. ذخایر کربن در بخش خاک در هر تیمار به روش والکی و بلک، با 5 تکرار در عمق 20-0 سانتی متری خاک اندازه گیری شد، که نتایج نشان داد جنگل کاری بر میزان ذخایر کربن خاک در سطح 5 درصد تاثیر داشته است. میزان ذخایر کربن خاک در تیمار سرو نقره ای، مرتع و داغداغان به ترتیب 57/ 49، 88/ 35 و 07/ 32 تن در هکتار بود. برای بررسی میزان تصاعد کربن و کربن دی اکسید به روش تله قلیایی با اتاقک بسته ی ساکن به صورت ماهیانه با 5 تکرار در هر تیمار و به مدت یک سال انجام گرفت. آنالیز تصاعد کربن و کربن دی اکسید با تجزیه واریانس یک طرفه صورت گرفت، برای مقایسه ی میانگین ها نیز از آزمون دانکن استفاده شد. نتایج نشان داد میزان تصاعد کربن در تیمار مرتع، سرو نقره ای و داغداغان به ترتیب 94/ 110، 92/ 104 و 22/ 91 کیلوگرم در هکتار در ماه و میزان تصاعد کربن دی اکسید78/ 406، 71/ 384 و 48/ 334 کیلوگرم در هکتار در ماه است. میزان تصاعد کربن و کربن دی اکسید در مدت 12 ماه در منطقه ی مورد نظر در سطح خطای 5 درصد نیز معنی دارشد، که بیشترین میزان تصاعد کربن و کربن دی اکسید در مهر ماه و کم ترین میزان در مرداد ماه بوده است. از نظر توزیع فصلی، میزان تصاعد کربن و کربن دی اکسید در تیمار مرتع و سرو نقره ای معنی دار نشد، اما در تیمار داغداغان در سطح خطای 5 درصد معنی دار شد، که بیشترین میزان تصاعد کربن و کربن دی اکسید به ترتیب در پاییز، بهار، زمستان و تابستان بوده است. در تیمار مرتع و سرونقره ای بیش ترین تصاعد در ماه تیر و کم ترین در ماه مرداد بوده است. در توده داغداغان بیش ترین میزان تصاعد در مهرماه و کم ترین در تیر ماه بوده است. بنابراین با تغییر کاربری اراضی در منطقه به سمت جنگل کاری با مدیریت صحیح می توان میزان نرخ افزایش تصاعد کربن را با توجه به نوع گونه های کشت شده تا حد امکان کاهش داد. در مجموع سرو نقره ای با 5/ 5 درصد و داغداغان با 18 درصد سبب کاهش میزان تصاعد کربن و کربن دی اکسید شدند.
-
مطالعه خصوصیات بوم شناختی گیاه دارویی به نا (Chaerophyllum macrospermum) در استان کردستان (مطالعه موردی: بخش سارال)
1396پژوهش جاری با هدف بررسی خصوصیات اکولوژیکی و فردی گیاه به نا (Chaerophyllum macrospermum) در مراتع بخش سارال استان کردستان به منظور کشت انبوه آن برای استفاده دارویی انجام شد. ابتدا شش منطقه معرف در بخش سارال استان کردستان انتخاب شد و از روش نمونه گیری تصادفی-سیستماتیک از طریق پلات گذاری (60 پلات) در امتداد 6 ترانسکت 100 متری استفاده شد. اندازه پلات ها به روش سطح حداقل و تعداد آن ها از طریق فرمول تعیین شد. در داخل هر پلات لیست گونه های گیاهی، درصد تاج پوشش گیاهی به تفکیک گونه، درصد لاشبرگ، درصد خاک و درصد سنگ و سنگریزه یادداشت شدند. در خصوص گونه Ch. macrospermum تعداد پایه و تولید نیز در هر پلات ارزیابی گردید. برای نمونه برداری از خاک نیز در ابتدا و انتهای هر ترانسکت اقدام به برداشت خاک از عمق صفر تا 30 سانتی متری در مرکز پلات-های مستقر شده، گردید. همچنین برای هر واحد نمونه برداری، اطلاعات طول و عرض جغرافیایی، شیب، جهت و ارتفاع از سطح دریا تعیین شد. در آزمایشگاه خصوصیات خاک شامل درصد رس، سیلت، شن، آهک، هدایت الکتریکی، اسیدیته، فسفر، پتاسیم، منیزیم، ازت و کربن اندازه گیری شد. جهت تجزیه و تحلیل ویژگی های پوشش گیاهی و خاک رویشگاه ها از روش آماری تجزیه واریانس و برای مقایسه میانگین ها از آزمون دانکن استفاده گردید. برای مشخص کردن مهم ترین عوامل محیطی موثر بر تولید، تراکم و درصد پوشش Ch. macrospermum از روش تحلیل رگرسیون چند متغیره استفاده شد. نتایج تجزیه واریانس نشان داد که بین درصد پوشش Ch. macrospermum ، تراکم، تولید، pH، منیزیم، فسفر و درصد سیلت در بین رویشگاه ها اختلاف معنا داری در سطح پنج درصد وجود دارد. نتایج حاصل از رگرسیون چندمتغیره نشان داد که بین مقدار منیزیم با درصد پوشش Ch.macrospermum، تراکم و تولید آن رابطه معکوس، بین مقدار EC با تراکم و تولید Ch.macrospermum رابطه مستقیم و همچنین بین درصد سیلت و درصد شن با تولید Ch.macrospermum رابطه مستقیم و معناداری وجود دارد. بنابراین مناسب ترین محل برای رویش گیاه Ch. macrospermum، دامنه ارتفاعی 2383-2046 متر از سطح دریا، شیب 10-20 درصد، جهت های شمالی، خاک هایی با بافت متوسط، درصد منیزیم پایین و EC بالا است.
-
بررسی الگوی پراکنش گونه گون کتیرایی در وضعیت های مختلف مرتع(مطالعه موردی: مراتع کرمانشاه)
1395پراکنش مکانی گیاهان یکی از جنبه های مهم اکولوژی گیاهی است. آگاهی از الگوی پراکنش مکانی در هر منطقه از مقدمات و ضروریات در مطالعات بوم شناسی و به مفهوم قرارگرفتن فضایی افراد یک گونه نسبت به هم می باشد. تجزیه و تحلیل الگوی پراکنش گیاهان یکی از مهم ترین ابزار برای انتخاب روش نمونه برداری درمطالعات بوم شناسی است. در این پژوهش با هدف مطالعه الگوی پراکنش دو گونه ی گون کتیراییAsteragalus gosypinus و دافنه Daphne mucronata بخشی ار مراتع استان کرمانشاه (منطقه ماهیدشت) انتخاب شد. ابتدا وضعیت مرتع تعیین شد و سپس در هر درجه وضعیت، الگوی پراکنش گونه های مورد مطالعه تعیین گردید. درمنطقه ماهیدشت برای تعیین الگوی-پراکنش گیاهان گون کتیرایی و دافنه در چهار وضعیت (خیلی ضعیف، ضعیف، متوسط و خوب)،در هر منطقه چهار ترانسکت به طول 100 متر نقطه ابتدایی ترانسکت ها به صورت تصادفی و سایر نقاط با فواصل ده متر به صورت سیستماتیک اندازگیری شد. در مناطق چهار گانه به ترتیب،42،46 ،40و37پلات به شکل مستطیل و به ابعاد 1*2 مستقر گردید. به منظور تعیین الگوی پراکنش گو نه های مذکور با توجه به واحد نمونه برداری ( نقطه یا کوآدرات) شاخص های فاصله ای و کوادراتی مناسب را مورد بررسی قرار دادیم و از مهم ترین شاخص های فاصله ای (هاپکینز، ابرهارت ، جانسون و زیمر) و همچنین از شاخص های کوآدراتی ( گرین ،لیود، موریسیتا و موریسیتای استاندارد) را میتوان اشاره کرد. نتایج نشان داد که برای گو نه ی گون کتیرایی در بین شاخص های فاصله ای ، شاخص هاپکینز در وضعیت های ضعیف و خیلی ضعیف (0.64و0.62) الگو پراکنش کپه ای و در وضعیت های خوب و متوسط(0.48و0.5) الگو پراکنش تصادفی را نشان داد.و در بین شاخص های کوآدراتی شاخص گرین در وضعیت های ضعیف و خیلی ضعیف(0.69و0.73) کپه ای بودن و در وضعیت های خوب و متوسط(0.35و 0.38) تصادفی بودن را نشان دادندو برای گون گرین و هاپکینز تنها توانستند الگوی پراکنش مناسب را نشان دهند. در مورد گو نه ی دافنه تنها شاخص جانسون و زیمر در وضعیت ضعیف و خیلی ضعیف(1.43و1.86)یکنواختی و در وضعیت خوب ومتوسط(2.01و3.3) کپه ای بودن را مشخص و الگو پراکنش نزدیک به واقعیتی را ارائه کرد وسایر شاخص های فاصله ای و همچنین شاخص های کوآدراتی کارآیی لازم را برای تعیین الگوی پراکنش گو نه ی دافنه نداشتند.
-
بررسی خصوصیات بوم شناختی ماشک گل متنوع (Vicia variabilis) در زاگرس شمالی (استان کردستان)
1395حفظ و نگهداری، اصلاح و توسعه رویشگاه های مرتعی و بهره برداری صحیح از مراتع، مستلزم شناخت جامع و کامل از ویژگی های اکولوژیک گونه های گیاهی موجود در آن است. این پژوهش به منظور بررسی مهمترین عوامل بوم شناختی موثر بر گیاه ماشک گل متنوع (Vicia variabilis) و تغییرات کیفیت علوفه در مراحل مختلف فنولوژی انجام شد. برای این منظور، پنج رویشگاه در استان کردستان شامل گاران، دزلی، سارال، ماموخ و خامسان انتخاب گرید. در هر رویشگاه، درصد تاج پوشش، تراکم و تولید ماشک گل متنوع و همچنین تاج پوشش سایر گونه های گیاهی اندازه گیری شد. خصوصیات اقلیم و توپوگرافی رویشگاه ها بررسی گردید. برای بررسی خاک رویشگا ها، از دو عمق 25-0 و 50-25 سانتی متری نمونه های خاک برداشت گردید و مهمترین ویژگی-های فیزیکی و شیمیایی خاک تعیین شد. برای تعیین کیفیت علوفه، رویشگاه سارال انتخاب شد و در هر یک از مراحل مختلف رویشیدرصد مواد دیواره سلولی منهای همی سلولز، درصد پروتئین خام، انرژی قابل هضم، انرژی متابولیسمی و مقادیر فسفر، کلسیم و پتاسیم گیاه اندازه گیری شد. برای مشخص کردن مهمترین عوامل محیطی موثر بر تولید، تراکم و درصد پوشش ماشک گل متنوع از روش تحلیل رگرسیون چند متغییره استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل ویژگی های پوشش گیاهی و خاک رویشگاه ها و مقایسه کیفیت علوفه در مراحل فنولوژیک از روش آماری تجزیه واریانس و برای مقایسه میانگین ها از آزمون دانکن استفاده گردید. نتایج حاصل از رگرسیون چند متغییره نشان داد که بین مقدار سیلت در عمق اول و مقدار آهک و فسفر در عمق دوم با درصد پوشش رابطه معنی داری در سطح یک درصد و بین مقدار فسفر در عمق دوم و آهک در عمق اول با تراکم و تولید رابطه معنی داری در سطح یک درصد وجود دارد. می توان بیان کرد که گونه ماشک گل متنوع آهک دوست نبوده و درصد پوشش، تولید و تراکم آن رابطه مستقیمی با مقدار فسفر خاک دارد و از طرفی خاک های با مقدار سیلت بیشتر را ترجیح می دهد. نتایج بدست آمده از تجزیه واریانس فاکتورهای کیفی علوفه در مراحل مختلف فنولوژیکی نشان داد بین پروتئین خام، ماده خشک قابل هضم، درصد انرژی متابولیسمی، درصد مواد دیواره سلولی منهای همی سلولز و درصد فسفر اختلاف معنی داری در سطح یک درصد وجود دارد و در کل مرحله رشد فعال دارای کیفیت علوفه بالاتری است.
-
اثر آللوپاتی Daphne mucronata بر ویژگی های جوانه زنی و رشد اولیهAmygdalus lycioides در محیط آزمایشگاهی
1395به منظور بررسی عامل جدایی رویشگاه Daphne mucronata و Amygdalus lycioides، اثر آللوپاتی دافنه بر خصوصیات اولیه رشد بذور بادام وحشی و همچنین عوامل اکولوژیکی حاکم بر این دو گیاه مورد بررسی قرار گرفت. برای بررسی اثر آللوپاتی دافنه بر خصوصیات جوانه زنی (درصد و سرعت)، رشد ریشه چه و شاخص های اولیه رشد (طول ساقه چه و شاخص های بنیه بذر، درصد باردارندگی، متوسط زمان جوانه زنی و میانگین زمان جوانه زنی) بذور بادام وحشی، آزمایشی در قالب طرح کاملا تصادفی با 20 تکرار انجام شد. تیمار های آزمایش با نسبت های 0 (شاهد)، 20، 40، 60 و 80 درصد هم برای عصاره برگ و هم برای عصاره ریشه در آزمایشگاه، داخل پتری دیش و درون ژرمیناتور اجرا شد. تحلیل داده ها با تجزیه واریانس یکطرفه انجام شد. برای گروه بندی این تیمارها از آزمون دانکن و به منظور بررسی وجود اختلاف معنی دار بین شاهد و هر کدام از تیمارها از آزمون دانت استفاده شد. کلیه ی بررسی های آماری در نرم افزار spss انجام شد. طبق نتایج این تحقیق عصاره برگ دافنه در غلظت های 60 و 80 درصد و عصاره ریشه دافنه در تمامی غلظت ها اثر آللوپاتی مشاهده شد. بدین ترتیب عصاره ریشه اثر آللوپاتی بیشتری نسبت به برگ از خود نشان داد. همچنین در هر دو عصاره ریشه و برگ با افزایش غلظت، اثر کاهندگی افزایش بیشتری داشت. از طرفی بررسی عوامل اکولوژیکی و خصوصیات خاک این دو گونه گیاهی در 4 منطقه صورت گرفت. برای مطالعه خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک در هر رویشگاه دافنه و بادام سه نمونه خاک از عمق 50-0 سانتی متری حفر گردید. خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک در آزمایشگاه مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که هرچند در مورد خصوصیات خاک رویشگاه های دافنه و بادام در هر منطقه ناهمگنی وجود داشت اما بصورت کلی میزان ازت و کربن در رویشگاه های دافنه و بادام دارای اختلاف معنی داری بود. از طرف دیگر رویشگاه های دافنه در جهت های شمالی و بادام در جهت های جنوبی قرار داشتند. در نهایت این بررسی ها نشان داد که اثر آللوپاتی یکی از عواملی است که در جدایی رویشگاه دافنه و بادام یک منطقه، نقش بسزایی داشته است. و در کنار آن جهت دامنه و خصوصیات خاک در این جدایی تاثیر گذار بوده است.
-
تاثیر ارتفاع از سطح دریا بر ویژگی های عصاره و مواد موثره گیاه دارویی دافنه (Daphne mucronata)
1395گونه دارویی Daphne mucronata در استان کردستان از پراکنش خوبی برخوردار است. تاکنون هیچ گونه مطالعه ای بر روی متابولیت های ثانویه این گونه انجام نشده است. بنابراین تصمیم به بررسی فیتوشیمی گیاه مورد نظر از لحاظ نوع ترکیبات شیمیایی و مقایسه کمیت و کیفیت ترکیبات تحت تاثیر عامل ارتفاع از سطح دریا گرفته شد. به منظور نمونه برداری از این گیاه در هنگام گل دهی در اوایل تیر ماه 1394 در رویشگاه دزلی واقع در استان کردستان و با توجه به حضور و فراوانی گیاه 4 طبقه ارتفاعی با فاصله 200 متر از هم (1700،1900، 2100، 2300) انتخاب شد. نمونه ها در سه تکرار و به روش نمونه برداری تصادفی طبقه بندی از هر طبقه ارتفاعی جمع آوری شد و پس از خشک شدن عصاره متانولی آنها به روش ماسراسیون استخراج گردید. سپس به منظور شناسایی و تعیین مقدار ترکیب های تشکیل دهنده عصاره از دستگاه کروماتوگرافی مایع با کارایی بالا (HPLC) استفاده شد. سنجش فعالیت آنتی اکسیدانی عصاره متانولی گیاه با استفاده از روش روبش رادیکال پایدار DPPH، و با تعیین IC50 صورت گرفت. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس یکطرفه و به کمک نرم افزار SPSS صورت پذیرفت. جهت مقایسه میانگین درصد ترکیبات، روش آزمون چند دامنه ای دانکن مورد بررسی قرار گرفت و به منظور دست یابی به ارتباط میان عامل ارتفاع و میزان ترکیبات از رگرسیون خطی استفاده شد. در مجموع 12 ترکیب در عصاره این گیاه شناسایی شد که از میان این ترکیب ها در طبقات ارتفاعی اول تا چهارم هسپردین(4/35%، 2/27%، 30%، 4/33%)، کاتچین(1/35%، 1/35%، 5/30%، 3/27%) و کلروژنیک اسید( 17%، 1/11%، 16%، 1/15%) با بالاترین درصد در ترکیب عصاره به عنوان ترکیبات عمده شناسایی شدند. نتایج حاصل از تجزیه واریانس نشان داد که بین درصد ترکیبات گیاه دافنه در 4 طبقه ارتفاعی 1700، 1900،2100 و2300 متر اختلاف معنی داری وجود ندارد. تنها در درصد ترکیب کوئرستین در سطح احتمال 1درصد و درصد ترکیب هسپرتین در سطح احتمال 5 درصد اختلاف معنی داری بین طبقات ارتفاعی وجود داشت. نتایج مقایسه میانگین درصد ترکیبات با استفاده از آزمون دانکن نیز اختلاف معنی داری را در میزان این دو ترکیب بین طبقات ارتفاعی نشان داد به طوری که میزان درصد کوئرستین در طبقات ارتفاعی 1700 و 1900 دارای اختلاف معنی داری با درصد آن در طبقات ارتفاعی 2100 و 2300
-
بررسی خصوصیات رویشگاهی گونه قره تاج
1394گونه قره تاج با نام علمی (Anagyris foetida L) یکی از گونه های با ارزش گیاهی از خانواده بقولات(Fabaceae) است که به صورت درختچه ای در مناطق محدودی از شهرستان های گیلانغرب از استان کرمانشاه رشد می کند. با عنایت به اینکه گونه قره غاج در ایران گونه ای در معرض انقراض بوده و سازمان جنگل ها و مراتع کشور محدوده کوچک رویشی آن را در شهرستان گیلانغرب به عنوان آشیان اکولوژیک اعلام نموده است، مطالعات جامع اکولوژیک در خصوص این گونه امری ضروری در کمک به توسعه محدوده رویشی، استفاده در طرح های جنگل کاری در جهت جلوگیری از انقراض این گونه گیاهی در عرصه های طبیعی می باشد. برای نمونه برداری تعیین ویژگی های موروفولوژیک قره تاج شامل تراکم، طول، عرض و ارتفاع از پلات های 10*10 متر به تعداد 3 پلات در هر ناحیه استفاده گردید. برای تعیین پوشش گیاهی زیراشکوب نیز از پلات های 1*1 متر استفاده گردید. در هر پلات 100 متر مربعی اطلاعات شامل تراکم گونه قره تاج(به روش شمارش مستقیم در پلات ها)، مشخصات ظاهری پایه ها شامل طول، عرض و ارتفاع هر پایه اندازه گیری شد. در ادامه تمامی گونه های همراه و زیراشکوب، درصد سنگ و سنگ ریزه و درصد لاشبرگ بطور دقیق ثبت گردید. علاوه برآن در هر پلات تعداد3 چاله به عمق 50 سانتی متر حفر گردید و برشی از خاک چاله(از بالا به پایین) برداشت گردید و در نهایت 36 نمونه خاک از کل مناطق مورد مطالعه برداشت شده و در کیسه های پلاستیکی نگهداری و جهت مطالعات مربوط به خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک به آزمایشگاه منتقل گردید. نتایج نشان داد رابطه معنی داری بین مقدار ازت خاک با تراکم این گونه در رویشگاه ها وجود دارد. همچنین نتایج بدست آمده از رگرسیون گام به گام نشان دهنده وجود رابطه معنی دار در سطح یک درصد بین مقدار ازت و شن خاک با ارتفاع تاج پوشش این گونه می باشد.
-
تاثیر تغییر کاربری اراضی بر روی اجزای کربن و خصوصیات فیزیکی خاک در منطقه بانه کردستان
1394تغییرات غیر علمی و نا آگاهانه کاربری اراضی دارای اثراتی منفی بر ویژگی های فیزیکی و شیمیایی خاک می باشد. بنابراین، ارزیابی تاثیر تغییر کاربری اراضی بر ویژگی های فیزیکی و شیمیایی خاک جهت پرداختن به موضوع کشاورزی پایدار امری ضروری است. با توجه به گستردگی تغییرات کاربری اراضی در ایران به ویژه در استان کردستان، این پژوهش به منظور ارزیابی برخی ویژگی های فیزیکی و شیمیایی و اجزای کربن آلی خاک در کاربری های مختلف اراضی در منطقه بانه انجام شد. بدین منظور در سه کاربری مرتع، جنگل و اراضی زراعی سه ایستگاه به طور تصادفی انتخاب شد. در هر ایستگاه با کاربری معین، از دو عمق 15-0 و 30-15 سانتی متری خاک نمونه هایی دست خورده و دست نخورده در سه تکرار برداشت شده و در آزمایشگاه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که تاثیر تغییر کاربری اراضی بر درصد شن، سیلت و رس چندان مشخص و معنی داری نمی باشد. این در حالی است که تغییر کاربری اراضی سبب افزایش جرم مخصوص ظاهری، کاهش تخلخل، کاهش هدایت هیدرولیکی خاک و کاهش پایداری خاکدانه ها شده است. تغییر کاربری اراضی همچنین موجب افزایش هدایت الکتریکی و واکنش خاک شده و با افزایش عمق مقدار آن ها نیز افزایش یافته است. بر اساس نتایج بررسی پایداری خاکدانه ها، با کاهش اندازه خاکدانه ها، درصد خاکدانه های پایدار و مقدار کربن آلی آن ها کاهش می یابد. نتایج همچنین نشان داد که خاکدانه های درشت در مقایسه با سایر خاکدانه ها دارای حساسیت بیشتری به تغییر کاربری اراضی می باشند. بیشترین درصد خاکدانه های درشت (0/25-8 میلی متر) در جنگل و بیشترین درصد خاکدانه های ریز (25/0-053/0 میلی متر) در اراضی زراعی مشاهده گردید. همچنین نتایج این پژوهش نشان داد که تغییر کاربری اراضی دارای تاثیر معنی دار و کاهشی بر مقدار کربن آلی خاک می باشد. بر اساس نتایج به دست آمده متوسط کربن آلی در کاربری جنگل معادل 99/4 درصد و در اراضی زراعی و مراتع به ترتیب معادل 32/2 و 79/1 درصد می باشد. نتایج به دست آمده از بخش بندی اندازه ای کربن آلی خاک نشان داد در هر سه کاربری با کاهش اندازه ذرات از شن به رس، مقدار کربن آلی کاهش می یابد. بیشترین مقدار کربن آلی در ذرات هم اندازه شن در کاربری جنگل (62/4%) و کمترین مقدار آن در کاربری مرتع در بخش هم اندازه رس (7
-
ذخیره کربن آلی در مراتع کوهستانی تحت تاثیر شرایط متفاوت مدیریتی مرتع (مطالعه موردی: منطقه خامسان، سنندج)
1394هدف این مطالعه ارزیابی ذخیره کربن در سیستم گیاه-خاک در مراتع تحت شرایط متفاوت مدیریتی شامل قرق، چرا، کودپاشی و بذرپاشی است. برای جمع آوری نمونه های خاک، لاشبرگ، زی توده گیاهی (هوایی و زیرزمینی) از طرح تصادفی سیستماتیک در زیرحوزه خامسان در بهار 1393 استفاده شد. نتایج نشان داد شیوه های مدیریتی اثرات قابل توجهی بر روی مقدار کربن آلی زی توده هوایی، زیرزمینی، مقدار لاشبرگ همچنین خاک دارند. میانگین پتانسیل ترسیب کربن خاک به ترتیب در حدود2/111 تن در هکتار در برای قرق، 5/85 تن در هکتار در چرا، 5/130 تن درهکتار در کود پاشی و 4/139 تن در هکتار در بذر پاشی است. به علاوه بیشترین مقدار کربن آلی در زی توده هوایی، زیرزمینی و لاشبرگ به ترتیب در مدیریت های قرق، کود پاشی و کودپاشی مشاهده شد که میانگین مقدار انها برابر با 005/0، 001/0 و 004/0 تن در هکتار است. به طور کلی مقدار کربن آلی در سیستم گیاه-خاک تحت مدیریت های مختلف می تواند به این ترتیب باشد خاک> زی توده هوایی> لاشبرگ> ریشه. بنابراین این مراتع نیمه استپی پتانسیل ذخیره کربن آلی بالاتری در خاک نسبت به زی توده هوایی، لاشبرگ و ریشه دارند.
-
تعیین مهمترین عوامل بوم شناختی موثر بر پراکنش گونه دافنه(Daphne mucronata) در استان کردستان
1394به منظور بررسی مهمترین عوامل بوم شناختی موثر بر پراکنش گونه (Daphne mucronata)، مناطق مطالعاتی در استان کردستان شامل دزلی، نران و گردنه مروارید با حداکثر غالبیت گونه دافنه انتخاب شد. نمونه برداری از پوشش گیاهی در هر تیمار به روش تصادفی سیستماتیک در پلات های 25×25 متر و برای نمونه گیری زیراشکوب از پلات های 1×1 متر استفاده شد. در هر پلات درصد پوشش تاجی، تراکم، طول، عرض و ارتفاع هر پایه تعیین شد. نمونه گیری از خاک در هر پلات سه نمونه و در عمق 50 سانتی متری در پای گیاه و بین پایه ها انجام گرفت. ویژگی های خاک شامل، درصد رس، سیلت، شن، گچ، آهک، هدایت الکتریکی، اسیدیته، فسفر، کلسیم، منیزیم، درصد سنگ و سنگریزه نیتروژن، کربن و پتاسیم اندازه گیری شد. جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات خاک و پوشش گیاهی از روش های آماری تجزیه واریانس، برای تعیین مهمترین عوامل موثر بر پراکنش دافنه از تجزیه مولفه های اصلی و به منظور تعیین اثر عوامل محیطی بر تراکم و حجم تاج پوشش دافنه از رگرسیون چند متغیره استفاده گردید. نتایج تجزیه واریانس نشان می دهد که عوامل کربن آلی، پتاسیم، اسیدیته، منیزیم، فسفر، کلسیم، آهک، ازت، رس، شن، متوسط بارش سالیانه، تراکم و حجم تاج پوشش در بین رویشگاه های مختلف دارای اختلاف معنی دار در سطح یک درصد است و عامل سیلت در سطح پنج درصد معنی دار است، ولی فاکتورهای گچ، هدایت الکتریکی در بین رویشگاه ها تفاوت معنی داری ندارد. همچنین تجزیه واریانس روی جهت های جغرافیایی نشان داد که تراکم در جهت های شمالی بیشترین مقدار بوده و حجم تاج پوشش در جهت غربی بیشتر دیده شده است. نتایج PCA نشان داد که بارش با 45/31 درصد و سنگ و سنگریزه با 33/19 درصد و pH با 33/16 درصد، تاثیرگذارترین عوامل بر پراکنش این گونه در مناطق مورد مطالعه هستند. همچنین تجزیه و تحلیل رگرسیونی نشان می دهد که آهک 54 درصد از تغییرات تراکم دافنه را توجیه می کند و دارای رابطه مستقیمی با تراکم می باشد بر این اساس چنین استنباط می شود که گونهD.mucronata گیاهی آهک دوست است. و حجم تاج پوشش هم با ازت خاک رابطه مستقیم دارد.
-
مقایسه تراکم و فرآوانی چند گونه شاخص مرتعی در دو جهت شمالی و جنوبی
1394از راهکارهایی که می توان به ارزیابی اکوسیستم های مرتعی پرداخت مطالعه عوامل محیطی موثر بر پوشش گیاهی است. بنابراین شناخت عواملی که باعث رشد و توسعه جوامع گیاهی می شوند ضروری است. هدف از این تحقیق مقایسه تراکم و فرآوانی چندگونه شاخص مرتعی (Achilleamillefolium, Astragalusgossypinus, Buniumpersicum, Hypericumperforatum) در دو دامنه شمالی و جنوبی با مهمترین عوامل محیطی نظیر خصوصیات فیزیکوشیمیایی خاک و پستی و بلندی، با رگرسیون چند متغیره و مقایسه شیب های دو خط رگرسیونی است.نمونه گیری به روش تصادفی – سیستماتیک تعیین گردید. در هر دامنه 4 ترانسکت (عمودی و افقی) 300 متری با 30 پلات در امتداد آن برای پوشش دادن کل دامنه مستقر شد. نمونه برداری های خاک به صورت سیستماتیک در ابتدا، وسط و انتهای ترانسکت در داخل پلات ها و تا عمق ریشه دوانی گیاهان انجام شد و ویژگی های pH، EC، K، P، N، OC، CACO3 و بافت هر یک از نمونه ها به روش های آزمایشگاهی اندازه گیری شد. برای مقایسه تراکم و فرآوانی گونه های مذکور به عنوان متغیرهای وابسته با عوامل خاکی و شیب و ارتفاع به عنوان متغیرهای مستقل از تحلیل رگرسیون چندمتغیره و سپس آزمون فرض برابری شیب های دو خط رگرسیونی استفاده شد. نتایج نشان داد که بین تراکم و فرآوانی تنها با عوامل خاکی رابطه خطی وجود دارد و همه عوامل خاکی در تراکم و فرآوانی گونه های مذکور موثر بوده اند. با افزایش مقدار سیلت، اسیدیته، ماده آلی و ازت تراکم و فرآوانی در دامنه شمالی و افزایش سیلت، رس، اسیدیته، ماده آلی و ازت تراکم و فرآوانی گونه های بومادران، گون سفید، بونیوم و راعی در دامنه جنوبی افزایش می یابد. نتایج آزمون شیب های دو خط رگرسیونی نیز نشان داد که فرآوانی با رس، اسیدیته و فسفر برای هر 4 گونه و تراکم با رس، اسیدیته و فسفر برای گونه های بومادران، بونیوم و راعی در سطح 1 درصد و گون سفید در سطح 5 درصد معنی دار شدند.
-
تعیین مشخصه های عملکردی اکوسیستم مرتعی با استفاده از روش تحلیل عملکرد چشم انداز (LFA)
1394این تحقیق به منظور ارزیابی کیفی و تعیین پتانسیل عملکرد اکوسیستم مرتعی با استفاده از روش تحلیل عملکرد چشم انداز (LFA) در مراتع اطراف شهرستان سنندج ( مراتع نوره) در استان کردستان انجام گرفت. منطقه مورد مطالعه به دو چشم انداز دامنه شمالی و جنوبی و نیز دامنه شمالی خود به دو چشم انداز مرتع دست نخورده و دیم زار رها شده تقسیم شد. بر اساس روش (LFA) در هر چشم انداز، سه ترانسکت 50 متری در جهت شیب مستقر گردید و در طول هر ترانسکت طول و عرض قطعات اکولوژیکی شامل قطعات بوته ای، گراس، فورب، ترکیبی (ترکیبی از قطعات اکولوژیکی) و نیز فضای بین قطعات (خاک لخت) اندازه گیری شد. از هرکدام از این قطعات اکولوژیکی و فضای بین قطعات (خاک لخت) به صورت تصادفی 5 تکرار تعیین و 11 پارامتر سطح خاک (حفاظت در برابر فرسایش پاشمانی، پوشش گیاهان چندساله، لاشبرگ، پوشش نهانزادان، شکستگی پوسته، نوع و شدت فرسایش، مواد رسوبی، ناهمواری سطح خاک، مقاومت به تخریب، آزمایش پایداری در برابر رطوب، بافت) برای هر تکرار مورد ارزیابی قرار گرفت. با در نظر گرفتن ارتباط هریک از پارامترهای یازده گانه در شاخص های سه گانه پایداری، نفوذپذیری و چرخه عناصر غذایی، مقادیر این شاخص ها مشخص گردید. برای تحلیل آماری دادها به وسیله نرم افزار تحلیل عملکرد چشم انداز که در محیط اکسل طراحی شده و برای مقایسه دو چشم انداز شمالی و جنوبی از آزمون T مستقل و برای مقایسه چشم انداز دیمزار رها شده و مرتع دست نخورده ( دامنه شمالی) از آزمون T جفتی استفاده شد. نتایج مقایسه دامنه شمالی و جنوبی همچنین مقایسه مرتع دست نخورده (دامنه شمالی) و دیمزار رها شده نشان داد که دامنه شمالی مقادیر بیشتری از شاخص های پایداری، نفوذپذیری و چرخه عناصر غذایی را به خود اختصاص داده بود. بطوری که دارای اختلاف معنی داری از لحاظ سه شاخص پایداری، نفوذپذیری و چرخه عناصر غذایی با دامنه جنوبی داشته اما با دیمزار رها شده تنها در شاخص پایداری دارای اختلاف معنی داری بوده است. این نتایج حاکی از عملکرد و پتانسیل بیشتر دامنه شمالی بوده است. همچنین تغییر کاربری مرتع باعث کاهش عملکرد اکوسیستم در دامنه شمالی شده است.
-
تاثیر تغییر کاربری جوامع مرتعی به کاربریهای زراعی و باغی بر خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک
1394نظر به اینکه استان کردستان در منطقه نیمه استپی کشور قرار گرفته و تغییر کاربری اراضی یکی از عوامل اصلی تخریب این مراتع محسوب میشود، این استان به عنوان نمونه تحقیقاتی انتخاب شد. جهت این مطالعه انتخاب یک کاربری مرتع همراه با سه کاربری دیگر که شامل دو سایت در کاربری نخود، دو سایت در کاربری گندم و دو سایت در کاربری باغ )حداقل پنج سال از تبدیل این اراضی میگذرد( و تاثیر آنها بر مهمترین فاکتورهای کیفی خاک مورد بررسی قرار گرفت. نمونهبرداری از خاک به شکل 0 سانتیمتری صورت گرفت ) از سایت مرتع 6 تکرار و سایر سایتها - تصادفی- سیستماتیک از عمق 52 25 تکرار (. نمونههای خاک جهت آنالیز به آزمایشگاه منتقل شدند. مهمترین فاکتورهایی که در این پژوهش مورد بررسی قرار گرفتند شامل تنفس میکروبی، وزن مخصوص ظاهری، توزیع اندازه خاکدانه، پایداری خاکدانه، ماده آلی ذرهای، ماده آلی کل، نیتروژن کل، اسیدیته و هدایت الکتریکی بود. از آنجاییکه کاهش ماده آلی با پایداری خاکدانه و همچنین شکلگیری ماکرو و میکروخاکدانه در ارتباط است، در نتیجه در منطقه مورد مطالعه، مهمترین فاکتورهای شیمیایی خاک )ماده آلی ذرهای، ماده آلی 0 میلیمتری( و ماکروخاکدانه / کل، و نیتروژن کل(، علاوه بر کل خاک، در میکرو )ذرات کوچکتر از 52 0 میلیمتر( اندازهگیری شدند. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل واریانس یکطرفه / )ذرات بزرگتر از 52 نشان داد که در اثر تبدیل مرتع به سه کاربری مذکور )باغ، نخودزار و گندمزار( میزان ماده آلی کل و نیتروژن کل در ماکروخاکدانه در سطح 2 درصد دارای اختلاف معنیدار نبود ولی ماده آلی ذرهای ماکروخاکدانه بهطور معنیداری کاهش یافت. نتایج آزمون دانکن نشان داد که فاکتورهای شیمیایی ماکروخاکدانه در کاربری باغ کمتر از دو کاربری دیگر تحت تاثیر اثر منفی تغییر کاربری قرار گرفتند. در میکروخاکدانه و کل خاک هر یک از فاکتورهای شیمیایی بهطور معنیداری کاهش یافتند. اما نتایج آزمون دانکن نشان داد که میزان نیتروژن در کل خاک در کاربری باغ در مقایسه با کاربری مرتع کاهش چشمگیری نداشت. برای اسیدیته و هدایت الکتریکی نتایج تجزیه واریانس افزایش معنیدار در سطح 2 درصد را نشان داد. همچنین تنفس میکروبی طبق نتایج بهدست آمده از جدول تجزیه واریانس اختلاف معنیدار در سطح 2 درصد را نشان داد درحالیکه آزمون دانکن نشان داد که کاربری باغ در مقایسه با سه کاربری دیگر
-
بررسی توان رسوبزایی لندفرمها بر اساس تغییر در کاربری اراضی(مطالعه موردی:دامغان)
1394وجود ارگ دامغان در غرب پلایا دامغان بیانگر فعالیت بادی در منطقه مورد مطالعه است.فرآیند بادی در این منطقه هم شامل سه مرحله برداشت،حمل و رسوبگذاری است.با توجه به پیشرفت تکنولوژی در چند دهه اخیر و در پی آن تغییر در کاربری اراضی،بخش های زیادی از کاربری های گذشته به امروزه تغییر یافته است بویژه بسیاری از اراضی مرتعی به اراضی کشاورزی و یا اراضی کشاورزی به باغات و یا مناطق مسکونی تبدیل شده اند.حال با توجه به اینکه تغییرات در کدام منطقه از فرایند بادی(برداشت،حمل،رسوب)اتفاق بیافتد می تواند الگوهای فرآیند بادی را تحت تاثیر قرار دهد و باعث بهم ریختگی لندفرم ها گردد چنان چه اثر این فرایند را می توان در تشکیل تپه های ماسه ای جدید مشاهده کرد.از طرفی شناخت مناطق برداشت رسوبات بادی از اصول اولیه کنترل و مبارزه با فرسایش بادی محسوب می شود.زیرا با شناسایی مناطق برداشت می توان به جای پرداختن به معلول ها،علت ها را شناسایی کرد و فعالیت های اجرایی را در مناطق برداشت متمرکز کرد.در بسیاری از موارد دیده شده است که به رغم تلاش گسترده دستگاه های اجرایی در زمینه تثبیت ماسه های روان،در بسیاری از مناطق طوفان های ماسه ای و رسوبات بادی همچنان از معضلات مردم مناطق بیابانی است.دلیل این امر را می توان عدم توجه به مناطق برداشت و منشا رسوبات بادی دانست.به همین دلیل برای شناسایی اراضی که در منطقه بیشترین توان رسوبزایی را دارند این تحقیق انجام داده شد. در این تحقیق ، منطقه ای به وسعت حدود 14000 هکتار از این اراضی مورد مطالعه قرار گرفته است. مطالعات براساس نقشه های توپوگرافی،نقشه زمین شناسی و بازدیدها و نمونه های صحرایی صورت گرفت، ابتدا در منطقه اقدام به برداشت نمونه خاک یا رسوب سطحی بدین صورت که در سه تیمار(مزارع قدیم و جدید و مراتع) و در هر تیمار سه تکرار گردید. مطالعه آنالیز اندازه دانه در محدوده های تعریف شده منتج به هفت نقشه گردید . این نقشه ها توان رسوب زایی منطقه را در هر کلاس اندازه بیان می کند.نقشه مربوط به پراکنش ذرات دارای قطر بیشتر از 2000 میکرون نشان دهنده پراکنش ذرات پایدار در برابر فرسایش بادی می باشد و بقیه نقشه ها نشان دهنده ذرات ناپایدار در برابر فرسایش بادی هستند.و از مقایسه نقشه کاربری اراضی با نقشه های مربوط به پراکنش ذرات مشخص شد که بیشترین پراکنش ذرات ناپایدار در اراضی مرتعی و کمتری
-
اثر آتش سوزی بر خصوصیات پوشش گیاهی مراتع سنندج
1393آتش سوزی از مهمترین عوامل اکولوژیکی موثر بر چرخه زیستی گیاهان در اکوسیستم های مرتعی می باشد. این تحقیق به منظور بررسی اثر آتش سوزی روی برخی از خصوصیات پوشش گیاهی مراتع سنندج صورت گرفته است. به این منظور سه منطقه در اطراف سنندج (با شرایط یکسان)که از 1 تا 3 سال قبل در آنها آتش سوزی اتفاق افتاده بود، در نظر گرفته شد. برای نمونه برداری از پوشش گیاهی 6 واحدکاری یا سایت (3 سایت آتش سوزی و 3 سایت شاهد) انتخاب و در هر یک از سایت ها 2 ترانسکت (در راستای شیب و عمود بر شیب) و در امتداد هر ترانسکت 15 پلات مستقر شد (12 ترانسکت و 180 پلات). در داخل پلاتها خصوصیات پوشش گیاهی شامل درصد تاج پوشش گیاهی، خاک لخت، سنگ و سنگریزه، لاشبرگ به روش تخمین و تولید به روش دوبل برآورد گردید. برای محاسبه تنوع گونه ای از شاخص شانون – وینر، برای محاسبه یکنواختی از شاخص شانون و برای محاسبه غنا از شاخص مارگالف استفاده گردید. برای مقایسه میانگین خصوصیات گیاهی از آزمون t مستقل استفاده شد. نتایج نشان داد به غیر از بوته ایها، پوشش تاجی در سایر فرم های رویشی در سایت های آتش سوزی به صورت معنی داری افزایش یافت. پوشش تاجی کل، درصد خاک لخت و تولید در هر سه سال در اثر آتش سوزی دارای افزایش معنی داری بوده ولی لاشبرگ در اثر آتش سوزی بطور معنی داری کاهش یافت. آتش سوزی بر تنوع در سال اول تاثیری نداشت اما در سالهای دوم و سوم پس از آتش سوزی افزایش معنی داری داشتند. غنای گونه ای در هر سه سال در اثر آتش سوزی افزایش معنی داری داشتند. یکنواختی فقط در سالهای دوم و سوم پس از آتش سوزی دارای افزایش معنی داری بود. آتش سوزی باعث افزایش معنی دار کلاس خوشخوراکی I و II شده ولی آتش سوزی بر کلاس خوشخوراکی III در سال اول و دوم تاثیری نداشته اما در سال سوم باعث کاهش معنی دار کلاس خوشخوراکی III می شود. از نتایج چنین استنباط می شود که آتش سوزی موجب کاهش گونه های چوبی و افزایش گیاهان علفی شده و باعث افزایش تولید، تاج پوشش، تنوع، غنا، یکنواختی و خوشخوراکی می شود. در نهایت می توان آتش را به عنوان یک ابزار مدیریتی ارزان برای احیاء اکوسیستم های مرتعی سنندج در نظر گرفت.
-
بررسی شدت چرای دام بر ترسیب و ذخیره سازی کربن و ازت در مراتع منطقه حفاظت شده بیجار
1393با توجه به نقش موثر مراتع در ترسیب کربن و ازت و کاهش گازهای گلخانه ای، هم چنین تاثیر چرای دام بر اجزا اکوسیستم، پژوهشی به منظور ارزیابی میزان ذخیره سازی کربن و ازت تحت شدتهای متفاوت چرای دام، در منطقه حفاظت شده بیجار در استان کردستان صورت گرفت. در این پژوهش به منظور تعیین اثر عامل شدت چرای دام بر میزان ذخایر کربن و ازت سه منطقه کاملاً حفاظت شده (تیمار چرا نشده یا قرق)، منطقه تحت چرای کنترل شده (تیمار چرای متوسط) و منطقه چرای آزاد (تیمار چرای سنگین) به عنوان تیمارهای شدت چرای دام، به فاصله نزدیک از یکدیگر و با شرایط همسان بودن تمامی خصوصیات توپوگرافی و اقلیم انتخاب گردیدند. نمونه برداری از پوشش گیاهی به روش تصادفی- سیستماتیک در قالب 10 پلات 1متر مربعی، در طول 2 ترانسکت 50 متری انجام شد. سپس در داخل هر پلات، لیست گونه های گیاهی، درصد تاج پوشش گیاهی به تفکیک گونه ها، درصد لاشبرگ، درصد خاک و درصد سنگ و سنگریزه ثبت گردید. به منظور تعیین بیوماس گیاهی، اقدام به نمونه برداری کامل از اندام های هوایی و لاشبرگ در پلات ها گردید.هم چنین به منظور نمونه برداری از اندام زیر زمینی و خاک بر اساس عمق متوسط ریشه دوانی گونه های غالب در دو عمق 25- 0 و 50- 25 سانتی متر و به ابعاد 25 سانتی متر مکعب اقدام به حفر پروفیل به تعداد 5 نمونه در هر عمق گردید. در نمونه های خشک گیاهی و خاک، درصد کربن آلی و ازت محاسبه شد. در ادامه وزن کل کربن و ازت ترسیب شده در هر هکتار محاسبه گردید. هم چنین برآورد پراکنش میزان کربن و ازت ترسیب شده در اجزا مختلف اکوسیستم صورت گرفت. تحلیل داده ها با استفاده از آزمون تجزیه واریانس یکطرفه و تی استیودنت مستقل با استفاده از نرم افزار spssانجام شد. نتایج نشان داد تخریب شدیدی بر ترکیب گونه ای و بیوماس گیاهی در مناطق تحت چرای متوسط و سنگین دام رخ داده است.در واقع پوشش گیاهی گراس های چند ساله F.ovina وBr.tomentellus که معمولا بهتر از بوته پراکنده Ar.Seiberi از خاک حفاظت می کنند،به دنبال مدیریت ضعیف چرای دام در منطقه جایگزین شده اند.از طرفی چرای متوسط و شدید دام با برداشت بیش از حد اندام هوایی، کاهش میزان لاشبرگ و بیوماس اندام زیر زمینی را سبب شده است. نتایج بیانگر آن است که تیمارهای چرای دام اثر کاهش چشمگیری بر ذخایر کربن و ازت بیوماس گیاهی داشته اند. به طور کلی تیمار چرای سن
-
اثر سطح و پراکندگی پلات روی برآورد غنای گونه ای در قالب سه طرح ویتاکر، استولگرن و طرح پیشنهادی جدید (آریز)
1393در مطالعات پوشش گیاهی نحوه اندازه گیری در دقت و صحت نتایج حاصله بسیار حائز اهمیت است. بدین منظور جهت افزایش دقت در اندازه گیری غنای گونه ای اقدام به مقایسه شکل پلات و پراکنش آن در سطوح مختلف پلات در برآورد غنای گونه ای گردید. این مقایسه در قالب سه طرح ویتاکر، طرح استولگرن و یک طرح جدید (آریز) در بخشی از مراتع گردنه آریز سنندج انجام گرفت. طرح پیشنهادی (آریز) در این تحقیق حاصل تغییر در ابعاد و پراکندگی زیرپلات ها در طرح استولگرن بوده و به منظور اندازه گیری دقیق تر غنای گونه ای طراحی شده است. این مطالعه در تیپ گیاهی علفزار و با سه تکرار انجام گرفت. در ابتدا طرح های مورد مقایسه به وسیله پیکه های چوبی و طناب در منطقه تحت مطالعه پیاده شد و سپس اقدام به شمارش گونه ها در داخل پلات ها گردید. برای محاسبه شاخص های غنا، تنوع و یکنواختی در زیر پلات 1 متر مربعی نیز اقدام به شمارش فراوانی هر کدام از گونه ها گردید. تجزیه و تحلیل داده ها به روش آماری فاکتوریل در قالب طرح های کاملا تصادفی و با استفاده از نرم افزار spss نسخه 17 انجام شد. نتایج نشان داد که سه طرح مذکور از نظر برآورد غنای گونه ای دارای تفاوت معنی دار هستند و طرح آریز در برآورد غنای گونه ای بهترین عملکرد را در سطوح یک و ده متر مربع از خود نشان می دهد با این توضیح که سطح معنی داری این اختلاف در سطوح مختلف زیرپلات ها متفاوت است.
-
شبیه سازی پویایی کربن آلی خاک در چمنزارهای استان کردستان
1393این پژوهش به منظور پارامتریابی و ارزیابی مدل CENTURY و شبیه سازی تولید، پویایی کربن آلی و نیتروژن در اکوسیستم های چمنزار دهگلان در کردستان انجام شده است. برای انجام این تحقیق چمنزارهای بلدستی و گردنه صلوات آباد، در نظر گرفته شد. ابتدا مقادیر کربن، نیتروژن، فسفر و گوگرد گیاه و خاک و همچنین لیگنین گیاه در مناطق مذکور اندازه گیری شد. سپس با استفاده از داده های تحقیق و منابع علمی پارامترهای مدل تعیین گردید. مقایسه کمیت های شبیه سازی شده با مشاهده شده نشان داد که کارایی مدل CENTURY در شبیه سازی تولید، نیتروژن گیاه و خاک و کربن آلی گیاه و خاک رضایت بخش است. مدل به خوبی اثر مدیریت های مختلف بر میزان تولید، مقدار نیتروژن گیاه و خاک و کربن آلی گیاه و خاک را نشان داد. نتایج پیش بینی های مدل در خصوص روند تغییرات تولید، نیتروژن و کربن آلی خاک تحت سناریوهای مختلف حاکی از آن است که در دراز مدت تفاوتی بین مولفه های (تولید، نیتروژن و کربن آلی خاک) چمنزار تحت چرای اصولی و با چمنزار تحت رعایت زمان چرا و ظرفیت چرا ایجاد نخواهد شد. در دراز مدت درو علوفه، چرای مفرط و چمنزار تبدیل شده به کشت گندم و یونجه باعث کاهش عملکرد اکوسیستم خواهد شد. بنابراین کاربری زمین به صورت چمنزار تحت چرای دام با رعایت زمان و ظرفیت چرایی به عنوان مناسب ترین گزینه پیشنهاد می گردد. با توجه به نتایج پیش بینی های مدل پیشنهاد می گردد با در نظر گرفتن سایر جنبه های استفاده از کودها، مقدار 100 کیلوگرم کود اوره جهت افزایش عملکرد اکوسیستم چمنزار در ابتدای شروع فصل رویش به چمنزار اضافه گردد.
-
بررسی اثرات تغییر کاربری مرتع به جنگل کاری بر میزان ترسیب کربن در خاک (مطالعه موردی: سنندج)
1393پژوهش حاضر به منظور بررسی اثر تغییر کاربری مرتع به جنگل کاری بر میزان ترسیب کربن خاک در منطقه جنگل کاری شده حسن آباد در شهرستان سنندج صورت گرفت. توده های مورد مطالعه شامل سرونقره ای، کاج تهران، زبان گنجشک، اقاقیاو سروخمره ای بود و مرتع مجاور که در آن تغییر کاربری ایجاد نشده بود به عنوان شاهد انتخاب شد. نمونه برداری از پوشش گیاهی مرتع با روش تصادفی سیستماتیک در قالب 20 پلات یک مترمربعی در طول دو ترانسکت 100 متری انجام شد. به منظور تعیین وزن بیوماس سرپای درخت، بسته به تراکم جنگل و همگنی توده از پلات های 20×10 متر مربعی استفاده شد. برای این کار پلات به صورت تصادفی در توده جنگل کاری مستقر شد و در داخل پلات تعداد پایه های درخت شمارش شد و اقدام به اندازه گیری ارتفاع و قطر برابر سینه برای تعیین حجم درخت شد. در ادامه با ضرب حجم درخت در وزن مخصوص ظاهری، وزن زیتوده در واحد سطح تعیین شد. برای نمونه برداری لاشبرگ در توده ها از 5 پلات 25/0× 25/0 مترمربعی در طول یک ترانسکت 25 متری استفاده شد. به منظور مطالعه خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک، اقدام به حفر چهار پروفیل در هر توده جنگل کاری و تیمار شاهد و مجموعا 24 پروفیل شد. نمونه برداری در هر پروفیل بر اساس عمق خاک از عمق 30-0 سانتیمتری انجام شد. در بخش گیاه، کربن آلی و ازت و در بخش خاک، درصد رس، سیلت، ماسه، وزن مخصوص ظاهری، کربن آلی، نیتروژن، فسفر، پتاسیم، آهک، هدایت الکتریکی، اسیدیته و درصد سنگ وسنگریزه اندازه گیری شد. جهت مقایسه اثر اجرای عملیات اصلاحی جنگل کاری برترسیب کربن از آزمون t استیودنت مستقل و به منظور مقایسه اثر گونه های مختلف جنگل کاری شده بر میزان ترسیب کربن و ازت خاک از آزمون تجزیه واریانس یکطرفه استفاده شد. نتایج بدست آمده نشان داد که تغییر کاربری مرتع به جنگل کاری با گونه اقاقیا بیشترین و گونه سرو نقره ای کمترین میزان ترسیب کربن و ازت را داشته است. گونه اقاقیا باعث افزایش کمی کربن و ازت ترسیب شده در خاک به میزان 71 و 75 درصد و گونه سرو نقره ای باعث کاهش مقدار کربن و ازت ترسیب شده در خاک به میزان 50 و 5/20 درصد شد. در بخش پوشش گیاهی تغییر کاربری موجب افزایش مقدار کربن و ازت ترسیب شده در همه توده ها شد. از نظر مقدار کربن و ازت ترسیب شده در کل اکوسیستم، توده های اقاقیا، سروخمره ای و کاج تهران به ترتیب به میزان 4/116، 8/3
-
تغییرات ذخایر کربن و ازت مراتع تبدیل شده به دیمزار و ارتباط آن با برخی فاکتور های محیطی در استان کردستان
1393برای تعیین اثر تبدیل مراتع به دیم زار بر میزان هدر رفت ذخایر کربن و ازت در هر هکتار از مراتع مناطق مورد مطالعه، با پیمایش صحرایی، مناطق تحت عملیات کشت دیم و مراتع طبیعی مجاور آن به عنوان تیمار شاهد شناسایی شد. در هر یک از تیمارهای مشخص شده اقدام به تعیین مناطق معرف جهت نمونه برداری گردیده و نمونه برداری از خاک انجام شد. تیمارهای مطالعاتی به گونه ای انتخاب شد که در هر تیمار و منطقه مجاور آن (شاهد)، خصوصیات توپوگرافی و اقلیم یکسان بوده و تنها عامل کاربری زمین متغیر باشد. همچنین در انتخاب تیمار های مورد مطالعه به خصوصاتی نظیر: تنوع کشت (گیاهان یکساله یا چند ساله) و فیزیوگرافی (شیب، جهت و ارتفاع) توجه شد. برای مطالعه خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک در نواحی مورد مطالعه اقدام به حفر 3 پروفیل در هر تیمار گردید و در مجموع 45 پروفیل خاک حفر و از عمق 50 سانتیمتری خاک نمونه های لازم تهیه شد. تحلیل داده ها با استفاده از آزمون تی استیودنت مستقل و تجزیه واریانس یکطرفه انجام شد. نتایج نشان داد تبدیل مراتع به دیمزار اثر معنی داری بر ذخایر کربن و ازت اکوسیستم دارد. بر اثر تبدیل مرتع به کشت گندم کربن آلی خاک بطور متوسط 5/44 درصد کاهش یافت، کشت نخود نیز منجر به کاهش 8/44 درصدی کربن خاک شد. بر اثر باغکاری با انگور و بادام هم کربن آلی خاک به ترتیب 2/24 و 2/30 درصد کاهش یافت و به این ترتیب باغکاری با انگور بهترین نوع کشت از نظر حفظ ذخایر کربن و ازت شناسایی شد. همچنین اثر تبدیل مراتع به دیمزار بر ذخایر کربن به میزان شیب اراضی بستگی داشت که با افزایش میزان شیب کمیت کربن آلی خاک افت بیشتری نشان داد. کشت گندم و انگور منجر به کاهش به ترتیب 50 و 0/37 درصدی ازت خاک شد اما در کشت نخود و بادام تغییر معنی داری در ازت خاک وجود نداشت. و بدترین نوع تغییر کاربری از این جهت تبدیل مرتع به کشت گونه یکساله گندم ارزیابی شد.
-
اثر تغییر کاربری اراضی مرتعی به دیمزار بر برخی ویژگی های فیزیکی و شیمیایی خاک
1392این مطالعه به منظور بررسی اثر تغییر کاربری اراضی از مرتع به دیمزار بر برخی از مهم ترین خصوصیات خاک از قبیل ذخیره کربن آلی ذره ای در شهرستان های پاوه (حوزه روانسر) و جوانرود (حوزه لیله) واقع در استان کرمانشاه انجام گرفت. دو کاربری در هر منطقه شامل مرتع و دیمزاری که قبلا مرتع بوده است به عنوان تیمارهای مورد مطالعه انتخاب شدند. برای نمونه برداری از خاک، در هر کاربری، دو ترانسکت یکی عمود بر شیب و دیگری در جهت شیب و در طول هر ترانسکت ده پلات به صورت سیستماتیک مستقر گردید و از عمق 15-0 سانتی متر، نمونه های خاک برداشت شد. در حوزه لیله نتایج نشان داد که با تغییر کاربری اراضی از مرتع به نخودزار ماده آلی کل 27 درصد، نیتروژن کل 16 درصد، کربن آلی ذره ای 48 درصد و نیتروژن آلی ذره ای 25 درصد کاهش معنی داری داشتند (01/0p<). همچنین وزن مخصوص حقیقی از 11/2 به 28/2 گرم بر سانتی متر مکعب افزایش یافت (01/0p<). اگر چه تغییر pH خاک جزئی به نظر می رسد اما افزایش اندک آن با تغییرکاربری معنی دار بود (01/0p<). در حوزه روانسر تغییرکاربری اراضی مرتعی به دیم (کشت گندم) در درصد ماده آلی کل، کربن آلی ذره ای اختلاف معنی داری ایجاد نکرد (01/0p<)، اما نیتروژن کل 10 درصد و نیتروژن آلی ذره ای 4 درصد کاهش معنی دار داشت. تخلخل خاک 22 درصد فسفر 39 درصد کاهش داشت (01/0p<). در کلیه مناطق مقادیر درصد رطوبت اشباع، هدایت الکتریکی، وزن مخصوص ظاهری، گچ و آهک طی تغییر کاربری مرتع به اراضی زراعی تغییر معنی داری نکردند (01/0p<). در مرحله بعد با استفاده از رابطه رگرسیون گام به گام مهم ترین عوامل خاکی موثر بر تغییرات مواد آلی ذره ای که بسیار حساس به تغییرات مدیریتی هستند، مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که بافت و درصد گچ خاک مهم ترین عومل خاکی موثر بر این تغییرات در کاربری دیم می باشند. در کاربری مرتع فسفر، هدایت الکتریکی و تخلخل مهم ترین عوامل موثر بر مواد آلی ذره ای بودند. نتایج کلی این بررسی نشان داد که حفظ مراتع طبیعی سبب حفاظت از ذخیره کربن آلی و مواد آلی ذره ای خاک و کاهش هدر رفت آن خواهد شد.
-
بررسی اثر تبدیل مراتع به اراضی کشاورزی بر ذخیره کربن(مطالعه موردی: درمنه زارهای استان سمنان)
1390قرن بیستم، رشد جمعیت انسانی، افزایش بازده های کشاورزی و کاهش اراضی را تجربه کرده است. تغییر اقلیم و افزایش درجه حرارت یکی از مسایل مهم زیست محیطی بشر به حساب می آید که در سالهای اخیر توجه بسیاری از دانشمندان و حتی عموم مردم را به خود جلب کرده است. محققین بر این باورند که عامل اصلی گرما دی اکسید کربن است. ترسیب بیولوژیک کربن به وسیله زیتوده گیاهی و خاک تحت آن ساده ترین و عملی ترین راه کار است. در این میان درمنه زارها به عنوان یکی از وسیعترین اکوسیستم های مرتعی که 28 درصد مساحت کشور را در برگرفته است و به صورت کمربندی مناطق بیابانی و کویری ایران را احاطه کردند و یکی از گزینه های مناسب ترسیب کربن مناطق خشک و نیمه خشک می باشد از اهمیت خاصی برخوردار هستند. خاک، یکی از مهمترین اجزای این اکوسیستم ها، در مقیاس جهانی سومین مخزن ذخیره کربن و در توازن جهانی کربن و ترسیب مجدد آن نقش بسزایی دارد. با انقلاب صنعتی ،تقریبا40 % از مراتع جهان به عنوان اراضی زراعی مدیریت شدند. تبدیل سیستم ها از مرتع به زمین کشاورزی در کشور ما نیز در حال افزایش است و بخش زیادی از مراتع به زمین کشاورزی (کشت گونه های درختی مثمر و غیر مثمر)، کشت محصولات زراعی گندم و جو، عملیات خاک ورزی..)تبدیل شده است. در درمنه زارهای استان سمنان نیز درمنه زارهای تبدیل شده زیادی وجود دارد. لذا در این تحقیق به منظور براورد ذخیره کربن درمنه زار و درمنه زار تبدیل شده به اراضی زراعی و بررسی اثر تبدیل مراتع به اراضی زراعی آبی بر میزان ذخیره کربن، 6 تیمار شامل (1) درمنه زار، درمنه زار تبدیل شده به (2)زمین جو زراعی آبی، (3) زمین آیش 2 ساله (خیار)، (4) زمین زراعی آبی ذرت ،(5) زمین زراعی آبی جو، (6) زمین زراعی رها شده در منطقه یی 5 کیلومتر قبل از ایوانکی و 4 تیمار شامل (1)درمنه زار، (2) زمین زراعی آبی خربزه، (3) زمین زراعی آبی خربزه، (4) زمین زراعی آبی ذرت در منطقه یی 8 کیلومتر بعد از ایوانکی و 4 تیمار شامل (1)درمنه زار، (2) اراضی زراعی یونجه کاری شده، (3) ذرت و (4) زمین زراعی آبی جو در منطقه سرخه انتخاب گردید. نمونه برداری از پوشش گیاهی در هر تیمار به روش تصادفی- سیستماتیک در قالب 20 تا 30 پلات 1 متر مربعی در طول 2 تا 3 ترانسکت 200 متری انجام شد. در هر پلات درصد پوشش تاجی، تراکم، طول و عرض و ارتفاع هر پایه ، بیوماس اندام زیرزمینی