Faculty Profile

برزان بهرامی کمانگر
تاریخ به‌روزرسانی: 1403/08/17

برزان بهرامی کمانگر

دانشکده منابع طبیعی / گروه شیلات

Theses Faculty

پایان‌نامه‌های کارشناسی‌ارشد

  1. اثرات پودر آلوئه‌ورا (Aloe vera) بر برخی شاخص‌های رشد و تولیدمثل در ماهی سیچلاید گورخری (Amatitlania nigrofasciata)
    1403
    گیاه آلوئه‌ورا به‌عنوان منبع غنی از ترکیبات زیست‌فعال می‌تواند جایگاه ویژه‌ای در آبزی‌پروری داشته باشد. در این تحقیق سعی شد که اثرات پودر آلوئه‌ورا بر عملکرد رشد، برخی خصوصیات بیوشیمیایی و تولیدمثل ماهی سیچلاید گورخری (Amatitlania nigrofasciata) بررسی گردد. بدین منظور تعداد 120 قطعه ماهی شامل جنس نر (با میانگین طول و وزن به‌ترتیب 75/0 ± 03/6 سانتی‌متر و 62/1 ± 45/4 گرم) و ماده (با میانگین طول و وزن به‌ترتیب 74/0 ± 1/6 سانتی‌متر و 98/1 ± 97/4 گرم) در 5 تیمار آزمایشی شامل سطوح 0، 1/0، 5/0، 1 و 2 درصد پودر گیاه آلوئه‌ورا در آزمایشگاه گروه شیلات دانشگاه کردستان به مدت 75 روز پرورش داده شد. نتایج نشان داد که میانگین وزن بدن (جنس نر) و طول استاندارد در جنس نر و ماده بین تیمارها تفاوت معنیدار نداشت (05/0p). فاکتور وضعیت نیز بین تمام تیمارها فاقد تفاوت معنی‌دار بود. تغییرات شاخص گنادی جنس نر بین تیمار 2 درصد (با کمترین میزان) با تیمار شاهد و 1 درصد و تعداد اسپرم فقط بین تیمار 1 درصد (بیشترین مقدار) با تیمارهای 1/0 و 2 درصد معنی‌دار بود. در شاخص کبدی نیز تیمار 2 درصد با کمترین مقدار نسبت به سایر تیمارها تفاوت معنی‌دار داشت (05/0>p). نتایج تعیین شاخص‌های تولیدمثلی جنس ماده نیز نشان داد که فقط تعداد تخمک تیمار 1/0 درصد با بیشترین مقدار نسبت به تیمار 1 و 2 درصد و هم‌آوری مطلق تیمار 1/0 درصد نسبت به سایر تیمارها تفاوت معنی‌دار داشت (05/0>p). اثر پودر آلوئه‌ورا روی کلسترول، تری‌گلیسرید و پروتئین بافت بیضه و کلسترول و تری‌گلیسرید تخمدان معنی‌دار بود (05/0>p). بیشترین میزان هورمون تستوسترون جنس نر در تیمارهای 1 و 2 درصد و در جنس ماده در تیمارهای 1/0 و 1 درصد مشاهده شد. روند تغییرات هورمون 17 بتا استرادیول بیضه بین تیمار شاهد و سایر تیمارها منظم و کاهشی بود اما در جنس ماده سطوح کم پودر آلوئه‌ورا روی میزان هورمون اثر افزایشی داشت (05/0>p). به‌طور کلی، نتایج ما نشان داد آلوئه‌ورای خوراکی در دوز کم و متوسط روی بهبود بیشتر عوامل مورد بررسی سیچلاید گوره‌خری اثر مثبت داشت.
  2. بررسی اثر جایگزینی قلب گوساله با قلب مرغ در تهیه خوراک ماهی دیسکس (Symphysodon discus) بر شاخص‌های رشد و زنده‌مانی
    1403
    ماهی دیسکس (Symphysodon discus Heckel, 1840) به دلیل رنگ و الگوی متنوع در بین علاقه‌مندان ماهیان تزئینی بسیار مورد توجه است. در مراکز تولید برای تغذیه این گونه از ترکیبی بهنام میکس قلب گوساله متشکل از قلب گوساله، میگو، جلبک اسپرولینا و سیر استفاده میشود. استفاده از قلب گوساله برای تهیه جیره غذایی این گونه در ایران موجب افزایش بهای قیمت آن شده است. با توجه به قیمت کمتر قلب مرغ، در این پژوهش به بررسی اثر جایگزینی قلب گوساله با قلب مرغ در سطوح مختلف بر شاخصهای رشد، تغذیه و زنده‌مانی در طی 60 روز پرداخته شد. شش جیره غذایی تر هم‌پروتئین و هم‌انرژی با استفاده از سطوح مختلف قلب گوساله، قلب مرغ و عضله میگو در ترکیب با یک سطح ثابت جلبک اسپرولینا، سیر و مکملهای معدنی و ویتامینی تهیه شد. همچنین از یک جیره خشک و یک غذای تجاری ماهی دیسکس به منظور مقایسه اثرات جیرههای غذایی تر و خشک بر شاخصهای رشد، تغذیه و زندهمانی استفاده شد. زیست‌سنجی، تعیین شاخصهای رشد و برخی شاخصهای کارآیی تغذیه در روزهای 30 و 60 آزمایش انجام شد. نتایج نشانداد که وزن بدن، طول استاندارد و ارتفاع بدن، شاخصهای رشد وزنی و طولی و همچنین مقدار زندهمانی و شاخصهای کارآیی تغذیه در تیمارهای خوراک تر به طور معنیداری بیشتر از تیمارهای خوراک خشک بود (05/0 < p). با افزایش سطح جایگزینی قلب گوساله با قلب مرغ، تفاوت معنی‌دار در شاخصهای اندازه بدن، شاخصهای رشد وزنی و طولی، شاخصهای کارآیی تغذیه و میزان زندهمانی ماهیان در بیشتر گروه‌های آزمایشی مشاهده نشد. مقایسه متوسط قیمت تمام شده هر کیلوگرم از جیرههای آزمایشی مورد استفاده و همچنین بهای غذای مصرفی برای تولید هر گرم ماهی دیسکس نشانداد که استفاده از قلب مرغ به‌عنوان جایگزین قلب گوساله هزینه تولید ماهی دیسکس را به طور قابل توجهی کاهش داد. با توجه به نتایج آزمایش حاضر می‌توان استفاده از جیره حاوی قلب مرغ و بدون استفاده از قلب گوساله و عضله میگو را بدون هیچ تاثیر منفی بر شاخص‌های رشد و زندهمانی در ماهی دیسکس به عنوان جایگزین جیره حاوی قلب گوساله در تهیه خوراک این ماهی معرفی نمود.
  3. نانودرون‌پوشانی هورمون 17 -آلفا متیل‌تستوسترون در نانو ذرات کیتوزان و زیست‌کپسوله کردن آن در ناپلی آرتمیا (Artemia salina) به منظور تغییر جنسیت لارو ماهی فایتر (Betta splendens)
    1402
    از آنجایی که ماهی فایتر نر زیباتر و از نظر تجاری ارزش بیشتری نسبت به ماهی ماده دارد، در پژوهش امکان تغییر جنسیت ماهی فایتر با تجویز هورمون 17- آلفا متیل‌تستوسترون معمولی در مقایسه با هورمون درون پوشانی شده در نانو ذرات کیتوزان (نانو هورمون)، به سه روش تجویز از طریق غوطه‌وری، تغذیه خوراک خشک و تغذیه با آرتمیای غنی‌سازی شده ارزیابی گردید. به منظور انجام این پژوهش تعداد 864 لارو تازه تخم‌گشایی شده ماهی فایتر در 27 آکواریوم 12 لیتری توزیع شدند (هر آکواریوم 32 عدد و هر تیمار آزمایشی 96 عدد لارو). لاروها در 9 گروه آزمایشی و در 3 تکرار به شرح زیر به مدت 69 روز مورد آزمایش قرار گرفتند: CW: غوطه وری در آب فاقد هورمون (کنترل آب)، MTW: تجویز هورمون معمولی از طریق آب، NMTW: تجویز نانو هورمون از طریق آب، CD: عدم تجویز هورمون و تغذیه با خوراک خشک محتوی نانو ذره کیتوزان فاقد هورمون (کنترل غذای خشک)، MTD: تجویز هورمون معمولی از طریق خوراک خشک، NMTD: تجویز نانو هورمون از طریق خوراک خشک، CA: عدم تجویز هورمون و تغذیه با ناپلی آرتمیای غنی‌سازی شده با نانو ذره کیتوزان فاقد هورمون (کنترل غذای زنده)، MTA: تجویز هورمون معمولی از طریق ناپلی آرتمیای غنی‌سازی‌شده و NMTA: تجویز نانو هورمون از طریق ناپلی آرتمیای غنی‌سازی شده. نتایج نشان داد که شاخص‌های افزایش وزن (WG)، ضریب رشد ویژه (SGR) و شاخص وضعیت (CF) در هر سه روش در ماهیان نر که تیمار حاوی NMTW، NMTD و NMTA دریافت کرده بودند، نسبت به تیمارهای شاهد افزایش معنی‌دار نشان داد. ارتفاع ساقه دمی (CPD) در ماهیان نر که تیمار حاوی NMTW دریافت کرده بودند و همچنین طول سر (HL) در ماهیان نر که تیمار حاوی NMTA دریافت کرده بودند افزایش معنی‌دار نشان داد. درصد نرسازی در ماهیان تیمار NMTW و MTW به ترتیب 09/71 و 49/67 درصد بود که نسبت به تیمار CW (77/39 درصد) افزایش معنی دار نشان داد. درصد نرسازی در تیمارهای NMTD و MTD به ترتیب 77/67 و 95/66 درصد بود که نسبت به تیمار CD (75/49 درصد) افزایش معنی دار نشان داد. درصد نرسازی در تیمارهای NMTA و MTA به ترتیب 79/72 و 48/64 درصد بود که نسبت به تیمار CA (81/40 درصد) افزایش معنی دار نشان داد. نتایج بافت‌شناسی گنادها نیز موفقیت نرسازی را در تمام نمونه‌های بررسی شده تایید کرد. براساس نتیجه‌گیری نهایی این مطالعه، استفاده از هورمون 17- آلفا متیل‌تستوسترون به‌صورت تغذیه با خوراک، عملکرد ضعیف‌تری در مقایسه با تجویز هورمون از طریق دو روش غوطه وری و غنی‌سازی آرتمیا نشان داد، در هر سه روش هورمون های نانو درون‌پوشانی شده در مقایسه با هورمون های معمولی بهتر عمل کرده بودند.
  4. بررسی ویژگیهای تولیدمثل و تغذیه لوچ ماهی فرات (1964 ,Nalbant and Bănărescu (euphraticus Oxynoemacheilus در رودخانه گاران، استان کردستان
    1402
    هدف از این مطالعه، تعیین برخی ویژگی‌های زیستی ماهی لوچ فرات Oxynoemacheilus euphraticus (Bănărescu and Nalbant, 1964)، در رودخانه گاران شهرستان مریوان بود. بدین منظور نمونه‌برداری با استفاده از تور ساچوک، به‌صورت ماهانه و طی یکسال در 1401 -1400 انجام گرفت. طی دوره‌ی نمونه‌برداری تعداد 225 نمونه ماهی (119 قطعه ماده، 106 قطعه نر) با دامنه طول کل برای ماهیان نر، بین 27/69 -7/34 میلی‌متر (38/6±80/53) و برای ماهیان ماده، 59/65 -92/38 میلی‌متر (55/5±82/54) صید شد. نسبت جنسی در ماهی‌های مورد مطالعه، 1: 12/1 (نر به ماده) به دست آمد. از مجموع 225 معده مورد بررسی، 33 معده خالی و 192 معده پر بودند. نتایج میانگین شاخص تهی بودن دستگاه گوارش در کل دوره با میزان 66/14% نشان داد که این ماهی یک گونه پرخور بود. شاخص نسبی طول روده با دامنه 07/0 تا 83/0 و میانگین 08/0±50/0 نشان‌دهنده وضعیت گوشتخواری این گونه می‌باشد. میانگین شاخص وضعیت برای نرها 63/1 و برای ماده‌ها 81/1 به دست آمد. رابطه طول-وزن در جنس نر به صورت 13/3L012/0W= (94/0r2=) و در جنس ماده به صورت23/3L011/0W= (78/0r2=) و در کل ماهیان (225 قطعه)، به صورت 21/3L011/0W= (85/0r2=)، به دست آمد و نشان داد که الگوی رشد برای هر دو جنس نر و ماده آلومتریک مثبت بود. دامنه قطر تخمک بین 1/0 و 9/1 میلی‌متر و حداقل و حداکثر هم‌آوری مطلق به‌ترتیب 366 و 7720 عدد تخمک و حداقل و حداکثر هم‌آوری نسبی 154 و 3305 عدد تخمک به دست آمد. میزان شاخص کبدی در جنس ماده و طی زرده‌سازی در فصول پاییز زیاد بود به‌طوری‌که،در آذر ماه بیشترین مقدار (53/0) را داشت. با توجه به شاخص گنادوسوماتیک، قطر تخمک و توزیع ماهیانه مراحل رسیدگی تخمدان، مشخص شد که فصل تخم‌ریزی این ماهی طولانی بوده و دوره تولید مثل این گونه دارای پیک تولیدمثلی در ماه فروردین (میانگینGSI 33/25) بود.
  5. مطالعه ارجحیت غذایی ماهی کپور نقره‌ای (Hypophthalmichthys molitrix) در سد قشلاق سنندج با هدف تعیین میزان توان کنترل جوامع جلبکی
    1402
    تامین آب شرب سالم و کافی جزء مسائل مهم مدیریتی جوامع انسانی می‌باشد. ورود آلاینده‌های مختلف به دریاچه‌ها باعث تغذیه‌گرایی، شکوفایی جلبکی و طعم و بوی نامطلوب آب می‌شود. بنابراین مطالعه حاضر با هدف بررسی اثر تغذیه‌ای ماهی کپور نقره‌ای در کنترل جوامع جلبکی سد قشلاق و کاهش طعم و بوی آب شرب شهر سنندج، طی 4 دوره از شهریور تا اسفند 1400 انجام شد. بدین منظور ترکیب پلانکتونی محیط و دستگاه گوارش ماهی کپور نقره‌ای مورد بررسی قرار گرفت. نمونه‌برداری از آب و ماهی در دو ایستگاه سد جمع‌آوری انجام و سپس در آزمایشگاه ترکیب پلانکتونی محیط، زیست‌سنجی، شاخص‌های تغذیه‌ای، تولیدمثل و محتویات دستگاه گوارش مورد مطالعه قرار گرفت. در بررسی جمعیت پلانکتونی محیط شاخه Bacillariophyta با 70 درصد و شاخه Arthropoda با 54 درصد دارای بیشترین تراکم جلبکی و زئوپلانکتونی مشاهده گردید. بر اساس نتایج چهار گروه سنی ماهی +3 تا +6 سال با میانگین وزن ماهیان 4/1130 گرم و میانگین طول کل 7/482 میلی‌متر بود. میانگین شاخص طول نسبی روده و شاخص وضعیت نیز به ترتیب 3/4 و 98/0 و شاخص تهی بودن روده صفر بود. نتایج بررسی محتویات دستگاه گوارش ماهی نشان داد که 54 جنس و گونه فیتوپلانکتون و 11 جنس و گونه زئوپلانکتون شناسایی شد که این میزان در محیط شامل 37 جنس و گونه فیتوپلانکتون و 16 جنس و گونه زئوپلانکتون شناسایی بود. در دستگاه گوارش شاخه‌ی Bacillariophyta با 54 درصد و Chlorophyta با 8/43 درصد و از زئوپلانکتون‌ها شاخه‌های Rotifera و Ciliophora به ترتیب با 59 و 40 درصد دارای بیشترین تراکم زئوپلانکتونی بودند. در رژیم غذایی ماهیان هر دو ایستگاه جنس Dinobryon و Melosira و در بررسی فیتوپلانکتون هر دو ایستگاه دریاچه جنس Melosira دارای بیشترین تراکم بود. نتایج حاصل از شاخص ایولو نشان داد که شاخه Bacillariophyta با 45% دارای بیشترین فراوانی در رژیم غذایی ماهی کپورنقره‌ای بود. همچنین جنس Melosira در دو ایستگاه با مقدار 100 درصد دارای بیشترین فراوانی در طعمه بود. همچنین به ترتیب جنس‎‌های Fragillaria، Cyclotella و Dinobryon با 100 درصد در ایستگاه 1 و 94، 9/88 و 9/88 درصد در ایستگاه 2 دارای بیشترین فراوانی بودند. نتایج شاخص رسیدگی جنسی نشان داد که شرایط محیطی لازم برای رشد و نمو بافتهای بیضه و تخمدان کپور نقرهای در دریاچه سد قشلاق سنندج نامناسب بوده و به احتمال زیاد امکان اسپرمریزی و تخم‌ریزی طبیعی این گونه وجود ندارد. در مجموع به نظر می‌رسد ماهی کپورنقره‌ای در کنترل بار جلبکی دریاچه‌ها گونه‌ موثری باشد.
  6. مطالعه ارجحیت غذایی ماهی کپور نقره‌ای (Hypophthalmichthys molitrix) در سد قشلاق سنندج با هدف تعیین میزان توان کنترل جوامع جلبکی
    1402
    تامین آب شرب سالم و کافی جزء مسائل مهم مدیریتی جوامع انسانی می‌باشد. ورود آلاینده‌های مختلف به دریاچه‌ها باعث تغذیه‌گرایی، شکوفایی جلبکی و طعم و بوی نامطلوب آب می‌شود. بنابراین مطالعه حاضر با هدف بررسی اثر تغذیه‌ای ماهی کپور نقره‌ای در کنترل جوامع جلبکی سد قشلاق و کاهش طعم و بوی آب شرب شهر سنندج، طی 4 دوره از شهریور تا اسفند 1400 انجام شد. بدین منظور ترکیب پلانکتونی محیط و دستگاه گوارش ماهی کپور نقره‌ای مورد بررسی قرار گرفت. نمونه‌برداری از آب و ماهی در دو ایستگاه سد جمع‌آوری انجام و سپس در آزمایشگاه ترکیب پلانکتونی محیط، زیست‌سنجی، شاخص‌های تغذیه‌ای، تولیدمثل و محتویات دستگاه گوارش مورد مطالعه قرار گرفت. در بررسی جمعیت پلانکتونی محیط شاخه Bacillariophyta با 70 درصد و شاخه Arthropoda با 54 درصد دارای بیشترین تراکم جلبکی و زئوپلانکتونی مشاهده گردید. بر اساس نتایج چهار گروه سنی ماهی +3 تا +6 سال با میانگین وزن ماهیان 4/1130 گرم و میانگین طول کل 7/482 میلی‌متر بود. میانگین شاخص طول نسبی روده و شاخص وضعیت نیز به ترتیب 3/4 و 98/0 و شاخص تهی بودن روده صفر بود. نتایج بررسی محتویات دستگاه گوارش ماهی نشان داد که 54 جنس و گونه فیتوپلانکتون و 11 جنس و گونه زئوپلانکتون شناسایی شد که این میزان در محیط شامل 37 جنس و گونه فیتوپلانکتون و 16 جنس و گونه زئوپلانکتون شناسایی بود. در دستگاه گوارش شاخه‌ی Bacillariophyta با 54 درصد و Chlorophyta با 8/43 درصد و از زئوپلانکتون‌ها شاخه‌های Rotifera و Ciliophora به ترتیب با 59 و 40 درصد دارای بیشترین تراکم زئوپلانکتونی بودند. در رژیم غذایی ماهیان هر دو ایستگاه جنس Dinobryon و Melosira و در بررسی فیتوپلانکتون هر دو ایستگاه دریاچه جنس Melosira دارای بیشترین تراکم بود. نتایج حاصل از شاخص ایولو نشان داد که شاخه Bacillariophyta با 45% دارای بیشترین فراوانی در رژیم غذایی ماهی کپورنقره‌ای بود. همچنین جنس Melosira در دو ایستگاه با مقدار 100 درصد دارای بیشترین فراوانی در طعمه بود. همچنین به ترتیب جنس‎‌های Fragillaria، Cyclotella و Dinobryon با 100 درصد در ایستگاه 1 و 94، 9/88 و 9/88 درصد در ایستگاه 2 دارای بیشترین فراوانی بودند. نتایج شاخص رسیدگی جنسی نشان داد که شرایط محیطی لازم برای رشد و نمو بافتهای بیضه و تخمدان کپور نقرهای در دریاچه سد قشلاق سنندج نامناسب بوده و به احتمال زیاد امکان اسپرمریزی و تخم‌ریزی طبیعی این گونه وجود ندارد. در مجموع به نظر می‌رسد ماهی کپورنقره‌ای در کنترل بار جلبکی دریاچه‌ها گونه‌ موثری باشد.
  7. شناسایی و بررسی تنوع زیستی خانواده Gammaridae در برخی اکوسیستم‌های آبی مهم استان کردستان
    1402
    به منظور بررسی تنوع زیستی جنس Gammarus Fabricius, 1775 از خانواده Gammaridae در استان کردستان از پنج ایستگاه نمونه‌‍برداری صورت گرفت. نمونه‌ها ابتدا بر اساس ریخت‌شناسی مورد بررسی قرار گرفت که نتایج نشان داد نمونه‌های متعلق به هر پنج ایستگاه با هم دارای تفاوت هستند و این اطلاعات بدست‌آمده نشان داد که همه نمونه‌ها دارای تفاوت‌های بارزی با سایر گونه‌های معرفی شده در مناطق جغرافیایی نزدیک به استان کردستان و در تمام کشور بوده و در مرحله بعد به منظور انجام بارکدینگ، استخراج DNA و واکنش زنجیره‌ای پلیمراز برای تکثیر ژن سیتوکروم اکسیداز ریرواحد 1 انجام گرفت که فقط برای نمونه‌های متعلق به ایستگاه پالنگان توالی بدست آمد. بررسی توالی بدست آمده نشان داد که نمونه‌های پالنگان به نمونه‌هایی از این جنس که در اطراف اراک بدست آمده بیشترین قرابت را داشته و تا کنون این گونه توصیف نشده است همپنین نمونه‌های پالنگان با سایر توالی‌های موجود در بانک ژن (بغیر از نمونه اراک) نیز دارای فاصله K2P بیشتر از %9/7 می‌باشد. تمامی درخت‌های فایلوژنی بدست آمده در این مطالعه نیز این روابط را تایید می‌نماید. در مجموع در این مطالعه 5 گونه شناسایی شدند که به احتمال بسیار زیاد تمامی گونه‌ها برای استان کردستان، ایران و جهان رکورد جدید محسوب می‌شود.
  8. بررسی تنوع و ساختار ژنتیکی گونه های ماهی جنس Squalius در حوضه های آبی کردستان
    1401
    جنس Squalius متعلق به خانواده کپور ماهیان می باشد که تاکنون حدود 45 گونه از آن شناسایی شده است. ماهیان این جنس از انگلستان تا جنوب غربی آسیا پراکنش دارند. در ایران 5 گونه از این جنس شناسایی شده است. جهت شناسایی با استفاده از صفات ریخت شناسی و شمارشی و همچنین بررسی روابط خویشاوندی این جنس، نمونه برداری از حوضه های آبریز سطح استان صورت گرفت. نتایج نشان داد که از گونه های صید شده در حوضه ی سیروان دو گونه (S. berak و S. lepidus) و در حوضه قزل اوزن و دریاچه ارومیه یک گونه (S. turcicus) حضور دارند. با استفاده از آزمون ناپارامتری من ویتنی، 11 صفت شمارشی مقایسه شد که نتایج آن نشان داد که در گونه S. lepidus تعداد فلس روی خط جانبی و تعداد فلس در پایین خط جانبی به طور معنی دار بیش از تعداد آن در گونه های S. berak و S. turcicus می باشد (05/0 (p <. مقایسه میانگین صفات زیست سنجی ماهیان نشان داد 17صفت از 34 صفت مورد بررسی تفاوت معنی دار دارند (05/0 (p<. به منظور تعیین صفات زیست سنجی موثر در تمایز گونه های ماهی مورد بررسی از آزمون تابع تشخیص استفاده شد. که وجود 3 گونه مجزا را تایید می کرد. بررسی مولکولی نمونهها پس از استخراج DNA و تکثیر قطعه ای به طول 655 جفت باز از ناحیهی زیر واحد یک ژن سیتوکروم اکسیداز (COI) و توالییابی آنها انجام شد. نتایج حاصل از رسم درخت تبار زایشی با سه روش استنباط بیزی، بیشینه صرفهجویی و اتصال همسایگی، دارای همگرایی بودند و هر سه یک نتیجه را نشان دادند. نتایج این درخت ها نشان می دهد که نمونه های این مطالعه متعلق به 2 کلاد خواهری می باشد به طوری که گونه ی Squalius Lepidus در یک کلاد مجزا و دو گونه ی Squalius turcicus و Squalius berak در یک کلاد دیگر قرار می گیرند. درخت ترسیم شده از نمونه های مطالعه و توالی های موجود در بانک ژن نشان می دهد که نمونه های هر گروه در یک کلاد و در جایگاه صحیح خود در کنار نمونه های بانک ژن همان گروه قرار گرفته اند. نمونه های گونه ی Squalius turcicus در درخت فایلوژنی در یک کلاد قرار گرفتند اما دارای فاصله بین نمونه های دو حوضه اورومیه و سفید رود بودند ،که پس از مقایسه فاصله K2P این دو گروه، مشخص شد که دو گونه ی مجزا نبوده و از یک گونه می باشند. تفکیک کامل 3 گونه مورد بررسی با وجود اختلاف کم از لحاظ صفات زیست سنجی و شمارشی بین گونه ها، بر اساس 8 صفت زیست سنجی حاصل شد. صفت های متمایز کننده بیشتر متعلق به باله ها، سر و ناحیه تنه در ماهیان بودند. گونه های مورد بررسی در مطالعه حاضر از لحاظ ویژگی های مورد بررسی دارای شباهت های نزدیک می باشند که این مسئله ممکن است به علت ارتباط حوضه های جمعیت های آن ها باشد و این گونه ها در شرایط محیطی نزدیک به هم فرآیندهای تکاملی را طی کرده باشند.
  9. زیست شناسی تغذیه و تولیدمثل اردک ماهی (Esox lucius) در دریاچه زریبار مریوان با تاکید بر اثرات بوم شناختی آن
    1401
    دریاچه زریبار مریوان مهم ترین دریاچه طبیعی آب شیرین استان کردستان و غرب کشور استکه در آبان 1398 حضورگونه غیر بومی اردک ماهی (Esox lucius) برای اولین بار در ترکیب صید ماهیان دریاچه گزارش گردید. هدف از این تحقیق شناسایی و بررسی اولیه برخی خصوصیات تغذیه ای و تولیدمثلی اردک ماهی به منظور تعیین اثرات بوم شناختی آن بود. برای این منظور تعداد 196 نمونه بصورت ماهیانه و به مدت یک سال از دی ماه سال 1398 تا دی ماه 1399 با تور گوشگیر ثابت صید و بررسی شد. نتایج اولیه حاصل از داده های ..... نشان داد که ماهی مورد مطالعه اردک ماهی گونه (Linnaeus, 1758) Esox Lucius بود. دامنه سنی ماهیان صید شده بین +2 تا +5 سال قرار داشت و میانگین طول و وزن به ترتیب، برای ماهیان +2 49/9 ± 82/340 و 59/39±55/463، +3 32/3±55/361 و 26/15±16/586، 4 ساله 14/7±63/421 و 63/42±08/927، 5 ساله 437 و 7/1114 گرم بود که بیش ترین فراوانی به گروه سنی +3 تعلق داشت. الگوی رشد در جنس نر آلومتریک منفی و در جنس ماده ایزومتریک به دست آمد طبق معادله وون برتالانفی حداکثر طول قابل پیش بینی برای این گونه در دریاچه زریبار 91/516 میلی متر برآورد شد. اردک ماهی در دریاچه زریبار شهرستان مریوان در فصل زمستان به رسیدگی جنسی رسیده و در اواخر بهمن ماه شروع به تخم ریزی می کند. بیشینه میانگین مقدار هم آوری مطلق اردک ماهی در دریاچه زریبار معادل 36/16646 عدد تخمک و بیشینه هم آوری نسبی آن معادل 02/24 عدد تخمک به ازای گرم وزن بدن تعیین شد. باتوجه به شاخص طول لوله گوارش که مقدار 12/0 ± 01/1 بدست آمد، مشخص گردید که این ماهی دارای رژیم گوشتخواری بوده دامنه غذایی ماهی محدود و شامل ماهی کاراس (Carassius Carassius)، عروس ماهی (Squalius.sp)، شاه کولی (Alburnus.sp) و قورباغه بود. براساس شاخص تهی بودن معده اردک ماهی در گروه ماهیان نسبتا کم خور قرار گرفت. با توجه به مدل سازی شبکه غذایی دریاچه و جایگاه اردک ماهی در لایه چهارم شبکه غذایی، می تواند به طور مستقیم و غیر مستقیم بر اکثر آبزیان و دوزیستان دریاچه زریبار تاثیرات نامطلوب بگذارد همچنین بررسی دستگاه تولیدمثل نمونه ها نشان داد که هر دو جنس نر و ماده به نسبت 20 به 80 در میان ماهیان صید شده وجود داشت و هر دو جنس از نظر رسیدگی جنسی بالغ بودند. به نظر می رسد با توجه به مهیا بودن شرایط تغدیه ای و تولیدمثلی اردک ماهی در دریاچه زریبار، در صورت ورود این گونه به منابع آبی پایین دست می تواند تهدیدی جدی برای اکوسیستم محسوب شود.
  10. تاثیر مکمل نوکلئوتیدی درجیره غذایی بر شاخص های رشد، بازماندگی، تجزیه شیمیایی لاشه و ترکیبات بیوشیمیایی سرم خون بچه ماهیان ماهی ازون برون (Acipenser stellatus)
    1400
    به منظور بررسی اثر استفاده از مکمل نوکلئوتیدی بر رشد و عملکرد، برخی ترکیبات بیوشیمیایی سرم و ترکیب شیمیایی بافت عضله ماهی ازون برون (Acipenser stellatus) آزمایشی با استفاده از 240 قطعه بچه ماهی ازون برون با میانگین وزن 03/206 گرم و خطای استاندارد 17/2 گرم به مدت 52 روز انجام شد. تیمارهای آزمایشی شامل غلظتهای 0، 1، 2 و 3 گرم مکمل نوکلئوتیدی در کیلوگرم جیره غذایی در سه تکرار و در مزرعه خاویار تاس ماهی کاسپین واقع در شهرستان تالش اجرا شد. از مکمل نوکلئوتیدی با نام تجاری واناژن تولیدی شرکت کموفورما کشور سوئیس استفاده شد. زیست سنجی در روزهای 0، 26 و 52 آزمایش با اندازهگیری طول و وزن ماهیان هر واحد آزمایشی انجام شد. وزن بدن، طول بدن، درصد افزایش وزن بدن، نرخ رشد ویژه، ضریب چاقی، ضریب تبدیل خوراک و درصد بازماندگی اندازه گیری شد. همچنین در پایان آزمایش، غلظت گلوکز، پروتئین کل، کلسترول و تریگلیسرید سرمی اندازهگیری شد. درصد پروتئین، چربی، رطوبت و خاکستر بافت عضله ماهیان آزمایشی نیز در پایان دوره اندازهگیری شد. نتایج به دستآمده نشانداد که استفاده از مکمل نوکلئوتیدی بر شاخصهای رشد و عملکرد موثر بوده است. در زیستسنجی دوم مقادیر شاخصهای وزن بدن، درصد افزایش وزن بدن، نرخ رشد ویژه در ماهیان تیمار 2 گرم مکمل نوکلئوتیدی و همچنین در زیست سنجی سوم در تیمارهای 1، 2 و 3 گرم مکمل نوکلئوتیدی بهطور معنیدار بیشتر از تیمار شاهد بودند (05/0 p<). نتایج آزمایش در روز 52 نشانداد که تیمارهای مورد استفاده تاثیری بر مقادیر پروتئین و گلوکز سرم نسبت به شاهد نداشته (05/0 p>) ولی مقادیر کلسترول و تریگلیسرید سرمی در تیمارهای 2 و 3 گرم بیشتر از تیمار شاهد میباشند (05/0 p<). تجزیه شیمایی بافت عضله اگرچه تفاوت معنیداری را نشان نداد ولی متوسط درصد پروتئین فیله در ماهیان تیمار 2 گرم مکمل نوکلئوتیدی 1/3 درصد بیشتر و درصد چربی فیله در این تیمار 2/2 درصد کمتر از متوسط این شاخصها در گروه شاهد بود (05/0 p>). نتایج آزمایش حاضر در ماهی ازونبرون نشانداد که اثر مکمل نوکلئوتیدی بر شاخصهای مورد بررسی نه تنها وابسته به مدت زمان استفاده آن می باشد بلکه بستگی به دوز مورد استفاده دارد. با توجه به نتایج این آزمایش استفاده از غلظت 2 گرم در کیلوگرم مکمل نوکلئوتیدی در شرایط پرورش ماهی ازون برون توصیه میشود.
  11. بررسی مقایسه ای اثرات پودر زردچوبه، کورکومین و نانو میسل های حاوی کورکومین بر کارایی تولید مثل ماهی سیچلاید گورخری (Amatitlania nigrofasciata)
    1399
    پژوهش حاضر به منظور بررسی اثر زردچوبه، کورکومین و نانومیسل های حاوی کورکومین، بر برخی از فاکتور های تولیدمثلی و محافظتی در گناد ماهی نر و ماده سیچلاید گورخری در شرایط آزمایشگاهی صورت پذیرفت. این آزمایش به مدت شصت روز با چهار تیمار آزمایشی شامل: تیمار شاهد، تیمار زردچوبه (2 گرم در هر کیلوگرم جیره)، تیمار کورکومین (200 میلی گرم در هر کیلوگرم جیره)، تیمار نانومیسل حاوی کورکومین (200 میلی گرم کورکومین درون پوشانی شده در نانومیسل در هر کیلوگرم جیره) اجرا شد. در پایان دوره آزمایش شاخص های رشد (طول و وزن، درصد افزایش وزن، فاکتور وضعیت ماهیان و نرخ رشد ویژه ماهیان) و شاخص های تولید مثل (تعداد اسپرم در واحد وزن بیضه، شاخص گنادوسوماتیک، میزان زنده ماندن اسپرم، درصد تخم گشایی، درصد لقاح و درصد زنده مانی لارو تا از 45 روز)، اندازه گیری و مورد مقایسه قرار گرفت. نتایج این آزمایش نشان داد که زردچوبه بر فاکتورهای وزن و طول نسبت به تیمار های دیگر اثر معنی داری دارد (05/0 < P). در پایان 60 روز دوره آزمایش، تفاوت معنیداری بین تیمارهای آزمایشی و گروه شاهد از لحاظ میانگین نرخ رشد ویژه در هر دو جنس ماده و نر وجود نداشت (05/0 < P). در جنس ماده میانگین شاخص وضعیت در تیمار کورکومین نسبت به تیمار زردچوبه به طور معنی دار بیشتر بود. همچنین مقایسه میانگین درصد افزایش وزن ماهیان در هر دو جنس و در تیمارهای آزمایشی نشان دهنده وجود تفاوت معنیدار در بین آن ها بود (05/0 < P). درصد افزایش وزن بدن در هر دو جنس در تیمارهای پودر زردچوبه و نانومیسل حاوی کورکومین به طور معنیدار بیشتر از تیمار شاهد بود. مقایسه میانگین درصد لقاح در ماهیان تحت اثر تیمارهای آزمایشی نشانداد که درصد لقاح در ماهیان تیمار کورکومین به طور معنیدار بیش تر از تیمار پودر زردچوبه بود (05/0 < P). درصد تخمگشایی در تیمارهای کورکومین و نانومیسل حاوی کورکومین به طور معنیدار بیشتر از درصد تخمگشایی تخمهای حاصل از تیمار پودر زردچوبه بود (05/0 < P). همچنین میانگین درصد زندهمانی لارو در تیمار نانومیسل حاوی کورکومین بیشتر از دیگر تیمارها بود و این میزان در تیمار کورکومین بیشتر از تیمار زردچوبه و شاهد میباشد (05/0 < P). نتایج مقایسه میانگین شاخص گنادوسوماتیک در ماهیان تحت اثر تیمارهای آزمایشی تفاوت معنی داری را نشان نداد (05/0 < P). نتایج نشان داد که تعداد سلول های اسپرماتوزوئید در واحد حجم مایع استخراجی بیضه و در واحد وزن بافت بیضه در تیمار پودر زردچوبه به طور معنی دار بیشتر از تیمار شاهد بود (05/0 < P). از طرف دیگر میانگین زمان تحرک سلول های اسپرماتوزوئید در تیمارهای پودر زردچوبه، کورکومین و نانومیسل حاوی کورکومین به طور معنی دار بیشتر از گروه شاهد بود (05/0 < P).
  12. تعیین روابط خویشاوندی ماهیان جنس Alburnus در استان کردستان با استفاده از زیر واحد یک ژن سیتو کروم اکسیداز
    1399
    جنس Alburnus با داشتن 43 گونه یکی از متنوع ترین جنس های ماهیان استخوانی است که متعلق به خانواده ی کپورماهیان می باشد. گونه های این جنس در اروپا، قسمت شمالی و جنوب غرب آسیا دارای پراکندگی گسترده می باشد. در ایران 7 هفت گونه از این جنس شناسایی شده است، که از این تعداد چهار گونه متعلق به حوزه ی آبریز استان کردستان هستند. جهت بررسی روابط خویشاوندی این چهار گونه که شامل گونههای A. zagrosensis، A. filippii، A. atropatenae, و A. mossulensis هستند، از حوزه های مختلف اقدام به جمع آوری نمونه و شناسایی آنها با استفاده از صفات ریخت شناسی و همچنین صفات شمارشی شد. نتایج حاصل از ارزیابی 43 صفت ریختشناسی و شمارشی با استفاده از آزمون تابع تشخیص وجود چهار گونه ی مجزا از این جنس را مشخص نمود. نتایج آزمون نشان داد که صفات تعداد فلس بر روی خط جانبی ، تعداد شعاع نرم باله ی مخرجی، تعداد شعاع نرم باله ی پشتی، تعداد شعاع نرم باله ی سینه ای، قطر چشم و طول بین باله ی شکمی_مخرجی بیشترین تاثیر را در تفکیک گونه های مورد بررسی داشتند. بررسی مولکولی نمونهها پس از استخراج DNA و تکثیر قطعه ای به طول 700 جفت باز از ناحیه ی زیر واحد یک ژن سیتوکروم اکسیداز (COɪ) و توالییابی آنها انجام شد. رسم درخت تبار زایشی با سه روش استنباط بیزی، بیشینه صرفهجویی و اتصال همسایگی انجام گرفت. کلادو گرام های بدست آمده با استفاده از سه روش، شاخه بندی نسبتا یکسانی را نشان دادند. در دو روش استنباط بیزی و اتصال همسایگی گونه ی A. atropatenae با حمایت بالا، به عنوان گروه خواهری A. filippii تعیین گردید. در مقابل در روش بیشینه صرفهجویی گونه ی A. filippii گروه خواهری کلاد متشکل از دو گونه ی A. mossulensis و A. zagrosensis می باشد. در کلادوگرام های حاصل از سه روش دو گونه ی A. mossulensis و A. zagrosensis به طور واضح از هم تفکیک نشده و تشکیل گروه پارافیلیتیک را داده اند. با توجه به تفکیک کامل چهار گونه مورد بررسی با استفاده از صفات ریخت شناسی و شمارشی و عدم تفکیک کامل گونه ی A. mossulensis و A. zagrosensis با استفاده از روش مولکولی چنین به نظر میرسد که دو گونه اخیر دارای جد مشترک بوده و در حال طی مراحل تکاملی و تفکیک گونهای می باشند. همچنین عدم تفکیک دو گونه ی مذکور با استفاده از روش مولکولی ممکن است به علت کوتاه بودن طول قطعهی ژن مورد بررسی در این تحقیق باشد. لذا با توجه به نتایج این تحقیق چنین به نظر میرسد انجام مطالعات تکمیلی با استفاده از حداقل یک ژن دیگر ضروری میباشد.
  13. مقایسه ی مدل های ANFIS و PHABSIM در برآورد نیاز آبی محیط زیستی رودخانه نگل
    1399
    در دهه های اخیر، بهره برداری بیش ازحد از رودخانه ها به تغییرات جدی در رژیم جریان منجر شده و اکوسیستم های آن ها را به طرز چشمگیری تغییر داده است. برای حفظ شرایط زندگی یک رودخانه تامین نیاز جریان محیطی (EFR) ضروری است. افزایش مصرف آب توسط انسان نه تنها باعث کاهش میزان آب موجود برای توسعه صنعتی و کشاورزی در آینده شده است بلکه تاثیر عمیقی بر اکوسیستم های آبی و گونه های وابسته آن ها دارد. متعادل کردن نیازهای آبزی و سایر کاربردها در بسیاری از رودخانه های جهان بسیار حائز اهمیت است. با توجه به ضرورت تعیین نیاز آبی محیط زیستی و اهمیت شبیه سازی زیستگاه فیزیکی در ارزیابی تاثیر توسعه و یا بازسازی رودخانه ها در اکوسیستم رودخانه این تحقیق انجام شد. منطقه مطالعاتی این تحقیق یکی از زیر حوضه های رودخانه نگل به اسم حوضه پیرخضران است که یکی از زیر حوضه های رودخانه ی بزرگ سیروان در غرب ایران به شمار می رود. برای تعیین نیاز آبی محیط زیستی این حوضه با استفاده از داده های سرعت، عمق، شاخص کف بستر و دمای آب از مدل شبیه سازی فیزیکی زیستگاه PHABSIM استفاده شد و نتایج این مدل به عنوان داده های ورودی مدل رگرسیون خطی (LR)، مدل غیرخطی شبکه عصبی مصنوعی پرسپترون چندلایه MLP)) و مدل شبیه سازی سیستم استنتاج تطبیقی عصبی – فازی ANFIS) ) استفاده شد. در این مطالعه 100 داده حداقل نیاز آبی محیط زیستی همگام با تغییر متغیرهای مستقل آن توسط مدل PHABSIM به دست آمد و جهت مدل سازی در مدل های ANFIS، MLP و LR استفاده گردید با توجه به نتایج حاصل از ارزیابی مدل ها می توان نتیجه گرفت که مدل هیبریدی ANFIS عملکرد و دقت بهتری نسبت به مدل شبکه عصبی مصنوعی در پیش بینی جریانات زیست محیطی دارد همچنین از اخذ نتایج مناسب توسط مدل ANFIS، می توان نتیجه گرفت که در یک حوضه آبخیز که دارای رودخانه هایی با شرایط اکولوژیکی تقریباً یکسان است برای برآورد نیاز آبی محیط زیستی یکی از رودخانه ها می توان از مدل شبیه سازی زیستگاه PHABSIM استفاده کرد و این نتایج را با استفاده از مدل هیبریدی ANFIS به رودخانه های مجاور تعمیم و نیاز آبی محیط زیستی را برای آن ها نیز مدل سازی کرد درنتیجه مدل هیبریدی ANFIS می تواند روش جایگزینی مناسب برای برآورد میزان حقابه زیست محیطی باشد.
  14. بررسی امکان استفاده از پروآنتوسیانیدین های عصاره هسته انگور به منظور بهبود کارایی استفاده از چربی در جیره غذایی کپور معمولی
    1398
    به منظور بررسی اثر پروآنتوسیانیدین عصاره هسته انگور بر قابلیت استفاده از سطوح مختلف چربی کلزا در جیره غذایی کپور معمولی، آزمایشی در قالب طرح فاکتوریل شامل سه سطح چربی 7، 10 و 13 درصد و دو سطح صفر و 400 میلی گرم در کیلوگرم پروآنتوسیانیدین در نظر گرفته شد. شش جیره غذایی با میزان پروتئین یکسان (34 درصد) به مدت 75 روز بر روی ماهیان آزمایشی مورد استفاده قرار گرفت. پس از پایان دوره آزمایش شاخص های رشد، ترکیبات بیوشیمیایی سرم، کیفیت فیله و پروفیل اسیدهای چرب فیله مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج نشان داد که با افزایش سطح چربی جیره از 7 به 13 درصد، وزن نهایی ماهیان، طول کل بدن، درصد افزایش وزن، نرخ رشد ویژه، شاخص کبدی و کارایی پروتئین به طور معنی دار افزایش و ضریب چاقی و ضریب تبدیل غذایی در ماهیان تحت تیمار کاهش یافت (05/0(P<. تیمار 400 میلی گرم پروآنتوسیانیدین نیز به طور معنی دار موجب افزایش درصد وزن بدن و طول کل بدن ماهیان گردید (05/0(P<. بررسی نتایج اثرات ترکیبی سطوح چربی و پروآنتوسیانیدین مورد استفاده نشان دهنده بهبود معنی دار درصد افزایش وزن، نرخ رشد ویژه، طول کل بدن و کاهش ضریب تبدیل غذایی در سطوح 10 و 13 درصد چربی و استفاده از سطح 400 میلی گرم پروآنتوسیانیدین در مقابل سطح صفر پروآنتوسیانیدین بود (05/0(P<. بررسی شاخص های بیوشیمیایی سرم نشان داد که استفاده از 400 میلی گرم پروآنتوسیانیدین در گروه ماهیانی که جیره غذایی با چربی بالا (13درصد) را دریافت نموده بودند در مقایسه با تیمار صفر پروآنتوسیانیدین مقادیر تری گلیسرید، کلسترول، گلوکز و لیپوپروتئین کم چگال کمتری داشته اند (05/0(P<. همچنین غلظت سرمی آنزیم های آلکالین فسفاتاز، لاکتات -دهیدروژناز و آسپارتات آمینوترانسفراز در ماهیان دریافت کننده چربی بالا (13درصد) و پروآنتوسیانیدین (400میلی گرم) به طور معنی دار کمتر از مقادیر سرمی ماهیان تیمار متناظر بدون دریافت پروآنتوسیانیدین بود (05/0(P<. بررسی نتایج ترکیب فیله نیز نشان دهنده افزایش معنی دار درصد پروتئین و کاهش نسبی چربی در بافت فیله ماهیان تحت تیمار چربی بالا (13درصد) و دریافت کننده پروآنتوسیانیدین (400 میلی گرم) در مقایسه با تیمار متناظر بدون پروآنتوسیانیدین بود (05/0(P<. بررسی نتایج پروفیل اسیدهای چرب فیله نشان داد که در صورت استفاده از سطح بالای چربی (13درصد)، استفاده از پروآنتوسیانیدین به مقدار 400 میلی گرم موجب کاهش معنی دار برخی اسیدهای چرب غیراشباع و اسیدهای چرب تک اشباع گردید. همچنین استفاده از پروآنتوسیانیدین موجب افزایش معنی دار اسیدهای چرب ضروری لینولئیک، ایکوزانوئیک، لینولنیک و ایکوزاتترانوئیک در مقایسه با تیمار صفر پروآنتوسیانیدین گردید. به طورکلی نتایج بیانگر این بود که در هنگام استفاده از سطوح بالای چربی در جیره غذایی کپور معمولی، استفاده از پروآنتوسیانیدین عصاره هسته انگور به مقدار 400 میلی گرم می تواند موجب بهبود کارایی این منبع انرژی در جیره به واسطه بهبود رشد، بهبود شاخص های بیوشیمیایی و ترکیب فیله گردد. همچنین استفاده از پروآنتوسیانیدین می تواند موجب ایجاد تغییر در پروفیل اسیدهای چرب گردد.
  15. مقایسه اثر لتروزول و پروآنتوسیانیدین های عصاره هسته انگوربر ویژگی های تولید مثلی ماهی کپور معمولی Cyprinus carpio
    1397
    به منظور مقایسه تاثیر آنتی آروماتازی لتروزول و پروآنتوسیانیدین عصاره هسته انگور بر ویژگی های تولید مثلی ماهی کپور معمولی Cyprinus carpio، آزمایشی به شرح زیر بر روی بچه ماهیان کپور معمولی 90 گرمی انجام شد. از دو غلظت لتروزل (100 و 150 میلی گرم) و دو غلظت پروآنتوسیانیدین های عصاره هسته انگور (200 و 400 میلی گرم) در کیلوگرم جیره غذایی استفاده گردید. همچنین یک گروه به عنوان شاهد (تنها جیره پایه) در نظر گرفته شد. ماهیان آزمایشی در پنج گروه به مدت 45 روز تحت تاثیر یکی از تیمارهای آزمایشی قرار گرفتند. در پایان دوره آزمایش برخی از صفات رشد (وزن و طول بدن، نرخ رشد ویژه و درصد افزایش وزن)، ویژگی های بیوشیمیایی سرم (کلسترول، تری گلیسرید، پروتئین کل، لیپوپروتئین های با چگالی بالا، لیپوپروتئین های با چگالی کم و کلسیم) و همچنین صفات تولید مثلی (غلظت سرمی تستوسترون، استرادیول، شاخص گنادوسوماتیک، توسعه بافت گناد، قطر لوبول ها و قطر تخمک ها) در دو جنس نر و ماده مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج این آزمایش نشان داد که تیمار های آزمایشی تاثیر معنی داری بر صفات رشد نداشتند (05/0P). در جنس نر غلظت سرمی لیپوپروتئین های با چگالی بالا در تیمارهای لتروزول 150 و پروآنتوسیانیدین 200 کاهش و در جنس ماده در تیمارهای 150 لتروزول و 400 پروآنتوسیانیدین افزایش یافتند (05/0>P). اثر تیمارهای مورد استفاده بر شاخص های تولید مثلی در جنس نر و ماده متفاوت بود. در جنس نر تیمار لتروزول 150 موجب افزایش شاخص گنادوسوماتیک گردید ولی در جنس ماده تفاوت معنی داری مشاهده نگردید. در هر دو جنس نر و ماده غلظت سرمی استرادیول در اثر تیمارهای لتروزول کاهش یافت با این وجود تیمارهای پروآنتوسیانیدین تاثیر معنی داری بر غلظت این هورمون نداشتند. از طرف دیگر غلظت تستوسترون در سرم جنس نر و ماده در تیمارهای لتروزول افزایش و در تیمارهای پروآنتوسیانیدین تنها در جنس نر و در غلظت 200 افزایش نشان داد. نتایج بافت شناسی گناد ماهیان تحت تیمار در جنس نر نشان داد که بافت بیضه در تیمارهای لتروزول و پروآنتوسیانیدین در مرحله پیشرفته تر تکاملی نسبت به شاهد می باشند با این وجود در جدار لوبول های بیضه ماهیان تیمار پروآنتوسی
  16. ارزیابی تغییرپذیری ژنتیکی جمعیت های سیاه ماهی خالدار Capoeta trutta (Heckel, 1843) استان کردستان با استفاده از نشانگرهای چندشکلی تکثیر شده بین رتروترانسپوزونی (IRAP)
    1397
    به منظور تعیین میزان تغییرپذیری ژنتیکی در جمعیت های سیاه ماهی خالدار استان کردستان نمونه ماهیان از رودخانه های استان کردستان و از سه منطقه بانه (چومان، شوی، گرماب)، سیروان (قشلاق، سیروان، گاوه رود) و مریوان (روآر) صید گردیدند. از دو روش ریخت شناسی و نشانگر مولکولی IRAP میزان تغییرپذیری ژنتیکی ماهیان در جمعیت های تهیه شده مورد مقایسه قرار گرفتند. مقایسه میانگین صفات زیست سنجی هفت جمعیت مورد مطالعه نشان دهنده اختلاف معنی داری (01/0>P) در اکثر صفات اندازه گیری شده بود. همچنین براساس روش تابع تشخیص، هشت صفت ریخت شناسی به عنوان صفات موثر در تمایز جمعیت ها شناسایی گردید. نتایج پراکنش افراد با استفاده از توابع کانونی حول مراکز جمعیت ها نشان داد که جمعیت های مورد بررسی براساس منطقه جغرافیایی صید، قابل تفکیک می باشند. نتایج گروه بندی افراد و آزمون اعتباردهی گروه بندی افراد در گروه های از پیش تعیین شده با استفاده از توابع تشخیص صفات ریخت شناسی موثر، نشانداد که 4/82 % افراد در گروه بندی اصلی و 7/75 % افراد در اعتبار سنجی، به طور صحیح در جمعیت های مورد بررسی قرار دارند. از شش ترکیب آغازگر IRAP برای تعیین شاخص های تغییرپذیری ژنتیکی درون جمعیتها استفاده گردید. این آغازگرها در مجموع تعداد 151 باند تکرارپذیر در جمعیت های مورد بررسی تولید نمودند. جمعیت روآر از ناحیه مریوان، دارای بیش ترین تعداد باند، باند پلی مورف، باند متفاوت و باند اختصاصی و همچنین بالاترین تعداد آلل موثر، شاخص شانون و هتروزیگوسیتی مورد انتظار بوده و جمعیت گرم آب از ناحیه بانه، دارای کم ترین این شاخص ها بود. نتایج تغییرپذیری ژنتیکی بین جمعیت ها براساس فاصله ژنتیک نئی نشان داد که بیشترین فاصله ژنتیکی بین جفت جمعیت روآر از ناحیه مریوان و شوی از ناحیه بانه و کمترین فاصله ژنتیکی بین جفت جمعیت چومان و گرم آب از ناحیه بانه بود. نتایج تجزیه واریانس مولکولی نشان داد که 9 % واریانس ژنتیکی مربوط به بین مناطق جغرافیایی، 16 % مربوط به بین جمعیت ها و 75 % مربوط به درون جمعیت ها می باشد. مقایسه جفتی مقادیر PhiPT جمعیت های مورد بررسی نشان دهنده تفاوت معنی دار بین آن ها می باشد. با توجه به متوسط مقدار PhiPT (203/0) تمایز قوی بین جمعیت ها مشاهده گردید. بیش ترین مقدار جریان ژنی (تعداد مهاجرت در هر نسل) بین جمعیت چومان و گرم آب و کم
  17. بررسی اثر محافظتی پروآنتوسیانیدین های عصاره هسته انگور بر آسیب اکسیداتیو گناد ماهی نر سیچلاید گورخری Amatitlania nigrofasciata
    1396
    تحقیق حاضر به منظور بررسی اثر محافظتی پروآنتوسیانیدین های عصاره هسته انگور بر آسیب اکسیداتیو در گناد ماهی نر سیچلاید گورخری در شرایط آزمایشگاهی صورت پذیرفت. این آزمایش به مدت سی روز با چهار تیمار آزمایشی شامل: تیمار شاهد، تیمار مالاتیون (0.1 میلی گرم بر لیتر آب آکواریوم)، تیمار پروآنتوسیانیدین (400 میلی گرم بر کیلوگرم جیره) و تیمار پروآنتوسیانیدین (400 میلی گرم بر کیلوگرم جیره) + مالاتیون (0.1 میلی گرم بر لیتر آب آکواریوم) اجرا شد. در پایان دوره آزمایش خصوصیات رشد، تعداد اسپرم در واحد وزن بیضه، کیفیت لقاح اسپرم ماهیان تحت تیمار با تخمک ماهیان تیمار نشده، میزان فعالیت آنزیم های سوپراکسید دیسموتاز، گلوتاتیون پراکسیداز و کاتالاز در عصاره بافت بیضه و کبد اندازه گیری و مورد مقایسه قرار گرفت. نتایج این آزمایش نشان داد که پروآنتوسیانیدین بر بسیاری از پارامترهای رشد، تعداد اسپرم در واحد وزن بافت بیضه و شاخص گنادوسوماتیک سیچلاید گورخری نر تاثیر معنی داری نداشته است (0.05 > P). اما با توجه به ویژگی های بافت شناسی، قطر لومن در بافت بیضه ماهیان تیمار مالاتیون نسبت به گروه شاهد افزایش معنی داری را نشان دادند (0.05 < P). فعالیت آنزیم کاتالاز در بافت های بیضه و کبد ماهیان تفاوت معنی داری را بین تیمارهای مورد استفاده نشان نداده است (0.05 > P). اما میزان فعالیت آنزیم سوپراکسید دیسموتاز در عصاره بافت کبد و در گروه مالاتیون به طور معنی داری در مقایسه با گروه شاهد کاهش یافته است و فعالیت این آنزیم در عصاره بافت بیضه و در گروه پروآنتوسیانیدین به طور معنی داری بیش از سایر گروه های آزمایشی می باشد (0.05 < P). همچنین بیشترین میزان فعالیت آنزیم گلوتاتیون پراکسیداز در بافت کبد، در گروه پروآنتوسیانیدین و حداکثر میزان فعالیت این آنزیم در بافت بیضه، در گروه پروآنتوسیانیدین + مالاتیون تعیین گردید. نتایج کیفیت لقاح تفاوت معنی داری را بین تیمارهای آزمایشی نشان نداد (0.05 > P). با این وجود درصد بازماندگی لاروها بعد از یک ماه پرورش، در تیمار پروآنتوسیانیدین در مقایسه با سایر تیمارها به طور نسبی بیشتر و درصد اشکال بد شکل کمتر می باشد. همچنین میزان رشد لاروها در تیمار حاصل از لقاح اسپرم ماهیان تحت |روآنتوسیانیدین بیشتر از سایر گروه های آزمایشی بود (0.05 < P). نتایج نشان داد که استفاده از پروآنتوسیانید
  18. مقایسـه اثـر لتروزول و رالوکسیـفن در میزان تغییـر جنسیـت ماهـی گوپـــی (Poecilia reticulata)
    1396
    به منظور مقایسه تاثیر دو ترکیب آنتی آروماتازی (لتروزول) و آنتی استروژنی (رالوکسیفن) در ایجاد تغییر جنسیت و رشد در ماهی گوپی آزمایشی به شرح زیر انجام شد. هفت گروه آزمایشی در سه تکرار شامل گروه شاهد (بدون افزودنی به خوراک)، غلظت های 50، 100 و 150 میلی گرم در کیلوگرم لتروزول و غلظت های 50، 100 و 150 میلی گرم در کیلوگرم رالوکسیفن در نظر گرفته شد. تیمارهای مورد نظر بر روی لارو یک روزه ماهی گوپی به صورت افزودنی به خوراک طی سی روز دوره آزمایش مورد استفاده قرار گرفت. پس از پایان دوره اعمال تیمارها، ماهیان به مدت سی با استفاده از جیره شاهد تا پدیدار شدن نشانه های جنسی نگهداری شدند. زیست سنجی در روزهای 0، 25، 45 و 61 دوره آزمایش انجام شد. تشخیص جنسیت در روز 61 با توجه به ویژگی های ریخت شناسی، روش استوکارمن و هماتوکسیلین - ائوزین انجام شد. نتایج نشان دهنده افزایش وزن ماهیان در تیمارهای رالوکسیفن 100 و لتروزول 50 طی زیست سنجی های 45 و 61 در مقایسه با گروه شاهد بود (P < 0.05). همچنین شاخص رشد ویژه ماهیان در این تیمارها به طور معنی دار بیش از گروه شاهد در زیست سنجی 45 بود (P < 0.05). با این وجود در روز 61 مقدار نرخ رشد ویژه تنها در گروه لتروزول 50 به طور معنی دار بیشتر از گروه شاهد بود (P < 0.05). مقایسه نسبت فراوانی جنس نر به ماده با توجه به ویژگی های ریخت شناسی تنها در دو گروه آزمایشی لتروزول 50 (66/91 % نر به 33/8 % ماده) و 150 (75/68 % نر به 5/12 % ماده و 75/18 % جنسیت بینابینی) به طور معنی دار متفاوت بود (P < 0.05). با این وجود نسبت جنسی به روش استوکارمن تنها در گروه لتروزول 50 (8/81 % نر به 2/18 % ماده) تفاوت معنی دار داشت (P < 0.05). تشخیص جنسیت به روش هماتوکسیلین-ائوزین نیز نشان دهنده تفاوت معنی دار نسبت جنسی در گروه لتروزول 50 و در تطابق با روش استوکارمن بود. مقایسه بافت بیضه در ماهیان تحت تیمار لتروزول 50 در مقایسه با گروه شاهد نشان دهنده وجود تعدا بیشتر لوبول حاوی مراحل رشد و نمو سلول های جنسی می باشد. جنسیت بینابینی در گروه های آزمایشی به روش هماتوکسیلین – ائوزین تنها در تیمار لتروزول 100 تایید گردید. نتایج آزمایش حاضر نشان داد که تیمار لتروزول50 دارای بیشترین تاثیر در ایجاد نرسازی و افزایش نرخ رشد، بدون ایجاد جنسیت بینابینی در ماهی گوپی می باشد. همچنین نتایج این آزما
  19. بررسی تاثیر جیره غذایی حاوی پروآنتوسیانیدین های عصاره هسته انگور بر شاخص های رشد و ظرفیت ضد اکسایشی در ماهی کپور معمولی(Cyprinus carpio)
    1395
    پروآنتوسیانیدین ها ترکیبات پلی فنلیک موجود در برخی گیاهان و میوه های آن ها می باشد. در این بررسی اثر پروآنتوسیانیدین های عصاره هسته انگور به عنوان ترکیب ضد اکسایشی در شش سطح در جیره غذایی کپور معمولی انگشت قد مورد بررسی قرار گرفت. آزمایش در دو دوره بیست روزه متوالی با جیره های غذایی در شرایط آزمایشگاهی انجام و در پایان دوره خصوصیات رشد، برخی از ترکیبات بیوشیمیایی سرم (گلوکز، تری گلیسرید و کلسترول)، درصد ترکیبات لاشه (پروتئین کل، چربی، درصد رطوبت و درصد خاکستر) و میزان فعالیت آنزیم های سوپراکسید دیسموتاز، گلوتاتیون پراکسیداز و کاتالاز در عصاره بافت کبد اندازه گیری و مورد مقایسه قرار گرفت. نتایج این آزمایش نشان داد که پروآنتوسیانیدین های عصاره هسته انگور بر بسیاری از پارامترهای رشد و ترکیبات لاشه کپور معمولی انگشت قد تاثیر معنی داری نداشت (0.05P >). غلظت گلوکز، تری گلیسرید و کلسترول سرم خون در تمام تیمارهای پروآنتوسیانیدین های نسبت به گروه شاهد کاهش معنی داری نشان دادند (0.05P <). همچنین با افزایش میزان سطوح پروآنتوسیانیدین های عصاره هسته انگور در جیره غذایی، کاهش معنی دار فعالیت کاتالاز در عصاره بافت کبد مشاهده گردید، درحالیکه میزان فعالیت آنزیم های سوپراکسید دیسموتاز و گلوتاتیون پراکسیداز عصاره بافت کبد در تیمار 200 میلی گرم بر کیلوگرم نسبت به گروه شاهد و اغلب تیمارها افزایش معنی داری را نشان داد (0.05P <). نتایج نشان داد که بهره گیری از پروآنتوسیانیدین عصاره هسته انگور به عنوان یک ترکیب ضد اکسایشی قوی و طبیعی در جیره غذایی کپور معمولی انگشت قد اگرچه تاثیر معنی داری بر افزایش بسیاری از متغیر های رشد ندارد ولی بازدارنده رشد هم نمی باشد. علاوه بر این سبب بهبود شاخص های سلامتی در سرم و افزایش ظرفیت ضد اکسایشی در بافت کبد بخصوص در گروه تغذیه شده با جیره غذایی حاوی 200 تا 400 میلی گرم بر کیلوگرم پروآنتوسیانیدین های عصاره هسته انگور می گردد. بنابراین استفاده از این دامنه غلظت پروآنتوسیانیدین ها می تواند برای مقابله با تنش های اکسایشی ناشی از تنش گرهای مختلف در مزارع و محیط های پر تنش برای پرورش این گونه مفید باشد.
  20. بررسی مکانی میزان گرفتگی برخی قطره چکانهای تنظیم کننده فشار در آبیاری قطره ای
    1395
    آبیاری قطره ای از جمله روش های نوین آبیاری است که با افزایش راندمان آبیاری، عملکرد کمی و کیفی محصولات کشاورزی را افزایش می دهد. مهمترین مشکل در استفاده بهینه از سیستمهای آبیاری قطره ای گرفتگی قطرهچکانها است. یکی از عوامل موثر بر گرفتگی قطره چکانها موقعیت مکانی قطره چکانها بر روی لوله های فرعی است که روی یکنواختی پخش موثر است. از این رو در تحقیق حاضر موقعیت مکانی گرفتگی قطره چکانهای تنظیم کننده فشار میکروفلاپر و نتافیم در دبی های مختلف 4و 8 و 12 مورد بررسی و تحقیق قرار گرفت. عملیات مزرعه ای مربوط به این پژوهش، در ماه های اردیبهشت تا آبان سال 1393 در مزرعه ای واقع در روستای ننله از توابع استان کردستان که در 9 کیلومتری شهر سنندج واقع شده انجام شد. آب ورودی به مزرعه، از دریاچه سد قشلاق، رودخانه سیروان و چاه تامین می شد.تعداد آبیاری ها در 42 نوبت با دور آبیاری3 روز انجام شد. در هر نوبت آبیاری، سیستم 8 ساعت روشن می شد و در پایان هر آبیاری با اندازه گیری دبی خروجی از هر لوپ درصد گرفتگی قطره چکانها بررسی می گردید. نتایج نشان داد که استفاده از قطره چکانهای میکروفلاپر باعث می شود که میزان گرفتگی قطره چکانها در اواخر فصل آبیاری بیشتر از حد بحرانی گردد. قطره چکانهای نتافیم l/h 4، نسبت به سایر قطره چکانهای مورد مطالعه کمترین وابستگی و حساسیت را به کیفیت آب موجود داشت که می تواند یکی از نقاط قوت آن محسوب شود. در تمامی قطره چکانهای مورد مطالعه، بیشترین گرفتگی قطره چکانها در یک سوم میانی لوله ها رخ دهد که این موضوع در قطره چکانهای با دبی 8 لیتر در ساعت و به خصوص قطره چکانهای میکروفلاپر شدیدتر بود.
  21. بررسی امکان کاربرد پساب حوضچه های پرورش ماهی قزل آلای رنگین کمان برای استفاده در سیستم های آبیاری قطره ای
    1395
    استفاده مجدد از پساب ها به دلیل برطرف ساختن بخشی از کمبود آب و همچنین جلوگیری از آلودگی منابع آب، دارای اهمیت بسیار زیادی است. یکی از مغذی ترین پساب ها برای درختان و گیاهان، پساب مزارع پرورش ماهی است که مقادیر قابل قبولی فسفر و ازت در آن وجود دارد. متاسفانه در صنعت آبزی پروری، معمولاً پساب مزارع پرورش ماهی به داخل رودخانه ها تخلیه می شود. از طرفی، سیستم آبیاری قطره ای به دلیل عدم پخش پاتوژن ها در هوا، عدم وجود رواناب و امکان کنترل نفوذ عمقی، مناسب ترین و مطمئن ترین سیستم برای کاربرد پساب است. با این وجود، گرفتگی قطره چکان ها اصلی ترین مشکل هنگام کاربرد پساب در این سیستم ها است. پژوهش حاضر با هدف نهایی امکان استفاده از پساب مزارع پرورش ماهی قزل آلای رنگین کمان در سیستم های آبیاری قطره ای انجام شد. برای این منظور، دو سیستم آبیاری قطره ای جهت استفاده از آب ورودی و پساب یک مزرعه پرورش ماهی در استان کردستان طراحی و اجرا شد. همچنین، با اضافه کردن یک تیمار مدیریتی، اثر تخلیه لوله های فرعی در خاتمه هر آبیاری با پساب بررسی گردید. در هر تیمار از قطره چکان های میکروفلاپر و نتافیم با دبی های 4، 8 و l/h 12 استفاده شد. طی یک فصل، 42 نوبت آبیاری با استفاده از آب متعارف (به عنوان شاهد) و پساب پرورش ماهی (با تخلیه و بدون تخلیه انتهایی لوله ها) صورت گرفت. در هر آبیاری، دبی خروجی از قطره چکان های موجود در هر خط فرعی در هر سه تیمار به روش حجمی اندازه گیری شد. همچنین از نقاط مختلف سیستم های کنترل مرکزی و خطوط لوله ها در هر آبیاری نمونه های آب و پساب تهیه شد و مورد آزمایش قرار گرفت. شناسنامه کیفی پساب، در شرایط عادی، در شرایط شستشوی استخرها و در شرایط غذادهی به ماهیان تعیین شد. علاوه بر این، از مشخصه های نرخ گرفتگی قطره چکان ها، درصد کاهش دبی، دبی نسبی، یکنواختی پخش، ضریب یکنواختی کریستیانسن و یکنواختی آماری برای مقایسه عملکرد هیدرولیکی قطره چکان ها استفاده شد. در انتهای فصل آبیاری، کیفیت خاک آبیاری شده با پساب نیز از نظر خصوصیات فیزیکی، شیمیایی و بیولوژیک مورد آزمایش قرار گرفت. با استفاده از نرم افزارهای آماری SAS و SPSS، از آزمون t-test و طرح های کاملاً تصادفی و تجزیه مرکب برای تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شد. نتایج نشان داد که به جز محدودیت موجود از نظر غلظت مواد جامد معلق، استفاده ا
  22. مطالعه ساختار و تنوع ژنتیکی جمعیت های سنجاب ایرانی Sciurus anomalus در جنگل های زاگرس شمالی با استفاده از ژن سیوکروم b
    1394
    چکیده هدف از این پژوهش مطالعه بررسی جایگاه تاکسونومیک، ساختار و تنوع ژنتیکی در جمعیت های سنجاب ایرانی در سه استان آذربایجان غربی، کرمانشاه و کردستان با استفاده از ژن میتوکندریایی سیتوکروم b برای اولین بار بود. برای این منظور DNA لازم از بافت گوش 15 نمونه سنجاب که از سه منطقه ی روستایی دشه (شهرستان پاوه، کرمانشاه)، توژاله (شهرستان پیرانشهر، آذربایجان غربی) و گوشخانی (شهرستان مریوان، کردستان) صید شدند، استخراج شد.DNA به روش استخراج نمکی و با کمی تغییرات استخراج شد. برای تکثیر قطعه DNA به دست آمده دو آغازگر بر اساس مطالعات قبلی طراحی گردید. نتایج به دست آمده بیانگر این واقعیت بودند که نمونه های سنجاب ایرانی (Scuirus anomalus; Gmelin, 1778) متعلق به سه منطقه، گوشخانی در استان کردستان، منطقه توژاله استان آذربایجان غربی و دشه استان کرمانشاه دارای تشابه بسیار بالایی در توالی ژن سیتوکروم b بودند. به طوری که مقدار K2P به دست آمده بین نمونه های جنگل های زاگرس شمالی (001/0) کم تر از مقدار محاسبه شده درون نمونه های کشور ترکیه (006/0) بود. چهار درخت تبارشناسی شامل: اتصال همسایگی، تکامل کمینه، حداکثر پارسیمونی و حداکثر احتمال برای مقایسه توالی ها در محیط نرم افزار MEGA 6 با 1000 جای گشت ترسیم شد. در چهار درخت تبارشناسی ترسیم شده نمونه های هر سه منطقه در کنار هم و در یک خوشه مشترک قرار گرفتند که متعلق بودن این نمونه ها به یک گونه ی واحد را تایید کردند. از طرف دیگر در هر چهار درخت تبارشناسی ترسیم شده، نمونه های سنجاب ایرانی در هر سه منطقه از جنگل های بلوط زاگرس با گونه سنجاب ایرانی (Sciurus anomalus) کشور ترکیه در یک کلاد خواهری قرار گرفتند. واژه های کلیدی: تنوع ژنتیکی، سنجاب ایرانی، ژن سیتوکروم b، ایران
  23. بررسی عملکرد سیستم کنترل مرکزی آبیاری قطره ای، هنگام استفاده از پساب مزارع پرورش ماهی قزل آلای رنگین کمان
    1394
    پساب مزارع پرورش ماهی یکی از انواع پساب ها می باشد که به دلیل افزایش جمعت و احداث بی رویه کارگاه های مزارع پرورش ماهی روزبه روز در حال افزایش است حال با تلفیق کشاورزی و آبزی پروری می توان بخش عمده آب مورد نیاز کشاورزی را با پساب خروجی مزارع پرورش ماهی آبیاری کرد که علاوه بر این که از آلودگی محیط زیست جلوگیری می شود، با استفاده از این آب میزان نیاز زمین به نهاده های شیمیایی هم کمتر می گردد. براین اساس در مزرعه پرورش ماهی آبیدر واقع در شهرستان سنندج طرحی جهت استفاده این گونه پساب ها در آبیاری قطره ای اجرا گردید.این طرح شامل دو سیستم آبیاری قطره ای می باشد. یکی از سیستم ها به عنوان سیستم شاهد (تیمار 1) و سیستم دوم شامل دو تیمار 2 و 3 می باشد که این تیمارها از هر نظر شبیه تیمار 1 می باشندبه جز تیمار 3 که بعد از هرآبیاری انتهای لوله های فرعی جهت تخلیه کامل پساب باقیمانده باز می شد. لازم به ذکر است که نتایج این پژوهش مربوط به سیستم کنترل مرکزی این سیستم ها می باشد. قبل و بعد هر کدام از اجزای سیستم کنترل مرکزی انشعاب هایی جهت تهیه نمونه آب و فشارسنج هایی جهت تعیین میزان افت هر کدام از اجزاء سیستم کنترل مرکزی تعبیه گردید. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که بر خلاف تصور قبلی پساب خروجی مزارع پرورش ماهی بجز در میزان غلظت مواد جامد معلق که در زمان شستشوی استخرها و غذا دهی به ماهی ها به اوج خود می رسد محدودیتی جهت استفاده در آبیاری قطره ای ندارد که سیستم کنترل مرکزی اجرا شده در این طرح غلظت این پارامتر را به طور معنی داری (در سطح 5 درصد) کاهش داده است. سیستم کنترل مرکزی سبب افزایش تعداد باکتری ها و غلظت آهن شده است. نتایج نشان داد که از نظر فیلتراسیون فیلتر توری دارای بیشترین عملکرد و فیلتر شنی و هیدرو سیکلون در درجه های بعدی قرار می گیرند اما از نظرافت فشار هیدروسیکلون کمترین تاثیر را داشته و فیلتر شنی و فیلتر توری به ترتیب تاثیر بیشتری در میزان افت فشار دارند.همچنین تخلیه انتهایی لوله ها (عمل مدیریتی تیمار 3) میزان تجمع غلظت مواد جامد معلق، غلظت آهن و تعداد باکتری ها را کاهش می دهد که این می تواند سبب کاهش گرفتگی قطره چکان ها شود.
  24. بررسی میزان گرفتگی برخی قطره چکان های تنظیم کننده فشار در استفاده از پساب مزارع پرورش ماهی قزل آلای رنگین کمان
    1394
    در کشور ما نیز همانند سایر مناطق خشک و نیمه خشک جهان، بحران آب یکی از مسایل بزرگ و اساسی است. از جمله راهکارهای مدیریتی برای تامین نیاز روزافزون تقاضای آب در کشور به خصوص در بخش کشاورزی، توسعه منابع آبی جدید نظیر استفاده مجدد از پساب ها را می توان ذکر کرد. از انواع پساب ها، می توان به پساب خروجی از مزارع پرورش ماهی اشاره کرد.نتیجه مطالعات متعدد نشان داده است که سیستم آبیاری قطره ای مناسب ترین روش آبیاری با پساب است امابه دلیل وجود مواد جامد معلق، باکتری ها و یا سایر عوامل موجود در پساب مزارع پرورش ماهی، امکان گرفتگی قطره چکان ها وجود خواهد داشت که لازم است تمهیدات خاصی در نظر گرفته شود که خطر گرفتگی در آن-ها حداقل باشد. به منظور بررسی میزان گرفتگی برخی قطره چکان های تنظیم کننده فشاردر استفاده ازپساب مزارع پرورش ماهی قزل آلای رنگین کمان، دو سیستم مستقل آبیاری قطره ای جهت استفاده از آب ورودی و پساب خروجی پرورش ماهی در مجاور مزرعه پرورش ماهی، در استان کردستان طراحی و اجرا گردید. در این تحقیق از سیستم کنترل مرکزی استفاده نشدو در هر دو سیستم ، آب و یا پساب پس از پمپاژ، از طریق یک لوله رابط پلی اتیلن به قطر 50 میلی متر وارد 3 لوله فرعی پلی اتیلن به قطر 16 میلی متر شد. طول هر کدام از لوله های فرعی در حدود 15متر بود. از قطره چکان-های تنظیم کننده فشار،میکروفلاپر، نتافیم و کرونا با دبی اسمی های 4 و 8 لیتر بر ساعت در آرایش حلقوی استفاده شد.دبی هر کدام از آرایش های حلقوی 24 لیتر در ساعت بود. در هر کدم از سیستم ها، مدت زمان آبیاری 8 ساعت، دور آبیاری 3 روز و در نهایت 24 رخداد آبیاری در تابستان سال 1393 انجام شد. در ساعات پایانی هر کدام از آبیاری ها، دبی آرایش ها به روش حجمی اندازه گیری می شد.برای مقایسه عملکرد هیدرولیکی قطره چکان ها از شاخص های نرخ گرفتگی، ضریب تغییرات دبی، دبی نسبی، درصد کاهش دبی، ضریب یکنواختی پخش، یکنواختی کریستیان سن و یکنواختی آماری استفاده شد.نتایجحاصلازتحقیقحاضرنشانمی دهد که نرخ گرفتگی و عملکرد هیدرولیکی قطره چکان های تنظیم شونده فشار مورد مطالعه در آبیاری با پساب ماهی قزل آلای رنگین کمان با هم بسیار متفاوت است. قطره چکان های نتافیم 4 لیتر در ساعت و کرونای 4 لیتر در ساعت از لحاظ شاخص گرفتگی، در هر دو تیمار شاهد و پساب فاقد گرفتگی بودند و همچنین از جنبه سای
  25. بررسی شاخص های تولیدمثلی جنس نر ماهی سفید دریای خزر (Rutilus kutum) در رودخانه قشلاق سنندج
    1394
    تحقیق حاضر به منظور بررسی شاخص های تولید مثلی جنس نر ماهی سفید دریای خزر (Rutilus kutum) ساکن در رودخانه قشلاق سنندج و اینکه تغییر زیستگاه چه اثراتی بر شاخص های تولید مثلی جنس نر داشته است در طی ماه های فروردین- اردیبهشت 1394 صورت پذیرفت. بدین منظور 20 عدد مولد نر با میانگین سن 1/2 سال با تور پرتابی سالیک صید گردید. پارامترهای زیستی اسپرم از قبیل حجم، طول دوره تحرک، تراکم، اسپرماتوکریت، شاخص رشدگناد وسوماتیک، pH و اسمولاریته اندازه گیری و مقادیر آنها به ترتیب شامل 16/0±41/2سی سی، 07/1±46/42 ثانیه، 24/2±31/17 میلیون سلول در هر میلی لیتر، 34/2±8/40٪، 31/0±71/5، 02/0±8/7 و 87/4±1/282 بود. همچنین ترکیبات یونی، آلی و آنزیم های آسپارتات آمینوترانسفراز (AST)، آلکالین آمینوترانسفراز (ALT) و آلکالین فسفاتاز (ALP)، استروئیدهای جنسی تستوسترون و دی هیدروکسی پروژسترون هم اندازه گیری گردید. مقادیر ترکیبات یونی پلاسمای منی نشان داد که یون های سدیم (87/190میلی اکی والان/ لیتر)، کلراید (60/124میلی اکی والان/لیتر) و پتاسیم (34/28 میلی اکی والان /لیتر) یون های غالب پلاسمای سمینال ماهی سفید رودخانه قشلاق سنندج بودند. نتایج آزمون رگرسیون نشان داد سن بر روی حجم اسپرم (05/0P< 618/0=2R (. تری گلیسرید بر تراکم (05/0P< . 347/0=2R) و اسمولاریته (05/0 P< 471/0=2R) اثر مثبت معناداری داشت. در رابطه با ارتباط آنزیم ها با شاخص های زیستی اسپرم بین طول دوره تحرک اسپرم با AST رابطه معکوس بسیار معناداری وجود داشت (01/0 P< 69/0=2R) و ALT بر اسمولاریته اثر منفی (01/0 P< 602/0=2R) و ALP بر اسمولاریته اثر مثبت داشت (05/0 P< 5/0=2R). تصاویر بافت گناد هم نشان داد به علت حضور غالب اسپرماتوزوآ گناد در مرحله اسپرمیشن قرار داشت. نتایج این تحقیق نشان داد که تغییر زیستگاه اثر سوئی بر توان تولید مثلی مولدین نر ماهی سفید رودخانه قشلاق سنندج نداشته است.
  26. مطالعه زیست شناسی تولیدمثل ماهی سفید رودخانه ای Squalius cephalus (Linnaeus 1758) در رودخانه ای در رودخانه قشلاق سنندج
    1394
    به منظور تعیین زیست شناسی تولید مثل ماهی سفید رودخانه ایSqualius cephalus (Linnaeus 1758) در رودخانه قشلاق سنندج دو ایستگاه در بخش های بالا دست (نایسر) و پایین دست (سواریان) رودخانه انتخاب و در طی چهار فصل و در شش مرحله نمونه برداری از هر دو ایستگاه طی آبان 1393 تا تیر ماه 1394 انجام و تعداد280 قطعه ماهی سفید رودخانه ای صید گردید. نسبت جنسی نر به ماده در کل رودخانه قشلاق یک به 03/1 تعیین گردید. ماهیان صید شده در گروه های سنی +0 تا +5 سال قرار داشته که بیشترین فراوانی آن در گروه سنی+3 با حدود 51 درصد و کمترین فراوانی آن در گروه سنی+5 با کمتر از یک درصد (75/0) در هر دو جنس مشاهده گردید. ضریب چاقی(k) در جنس نر 53/1و در جنس ماده 55/1 بدست آمد. رابطه طول چنگالی – وزن بدن برای ماهیان ایستگاه نایسر آلومتریک منفی و در ایستگاه سواریان ایزومتریک بدست آمد. پارامتر حداکثر طول احتمالی بر اساس معادله رشد وون برتالانفی در جنس های نر و ماده ماهی سفید رودخانه ای به ترتیب معادل 2/28 و 5/35 سانتی متر تعیین گردید. بررسی شاخص گنادوسوماتیک در هر دو جنس نر و ماده نشان داد که مقدار این شاخص در فصل بهار و در کل رودخانه قشلاق به طور معنی دار از سایر فصول بیشتر می باشد. هم چنین بر اساس مقادیر متوسط هم آوری مطلق (611±8884)، هماوری نسبی (173)، غلظت کلسیم سرمی و دامنه قطر تخمک (231/0 تا 330/1 میلی متر) بدست آمده، اوج رسیدگی جنسی این گونه در رودخانه قشلاق سنندج اردیبهشت ماه تعیین گردید. متوسط طول در 50% رسیدگی جنسی برای جنس نر5/9 سانتی متر و برای جنس ماده4/11 سانتی متر در کل رودخانه قشلاق برآورد گردید. مقایسه وضعیت رشد و تولید مثل ماهی سفید رودخانه ای در دو ایستگاه نایسر و سواریان نشان دهنده وجود تفاوت هایی در شاخص های مورد بررسی مربوطه در این دو ایستگاه است. بطوریکه ماهیان ایستگاه نایسر دارای شاخص های تولید مثلی بالاتر و ماهیان ایستگاه سواریان دارای شاخص های رشد بالاتر می باشند. به نظر وجود تفاوت های محیطی، از جمله شرایط دمایی و ورود فاضلاب شهر سنندج به درون رودخانه قشلاق درمحل ایستگاه سواریان، می توانند از جمله دلایل تفاوت در شاخص های رشد و تولید مثل جمعیت های مورد بررسی در دو ایستگاه باشند.
  27. مطالعه بیوسیستماتیک جرد ایرانی (Meriones persicus, Blandford, 1875) منطقه حفاظت شده بیجار، استان کردستان (مطالعه خصوصیات ریختی و ژنتیکی)
    1392
    چکیده جرد ایرانی (Meriones persicus, Blandford, 1875) یکی از رایج ترین جوندگان مناطق خشک ونیمه خشک در ایران است. این گونه برای نخستین بار از منطقه کوهرود استان اصفهان و نزدیک شهرستان کاشان توسط بلانفورد در سال 1875 شناسایی و معرفی شده است. علی رغم پراکنش قابل ملاحظه این گونه در سطح کشور و سایر کشور های همسایه، به صورت سیستماتیک و دقیق به لحاظ خصوصیات ریختی و ژنتیکی مورد بررسی قرار نگرفته است. در این مطالعه سعی شده است جایگاه تاکسونومیک گونه جرد ایرانی منطقه حفاظت شده بیجار بر اساس توالی ژن میتوکندریایی COI تعیین شود. همچنین خصوصیات ریختی جرد ایرانی منطقه حفاظت شده بیجار بررسی و با خصوصیات ریختی سایر جمعیت های جرد ایرانی در برخی نقاط دیگر ایران مقایسه شده است. در مطالعه حاضر از نمونه های صید شده در منطقه کهرود شهرستان کاشان در استان اصفهان به عنوان نمونه تایپ استفاده شد. نتایج به دست آمده بیانگر این واقعیت بود که نمونه های جرد ایرانی (Meriones persicus) متعلق به دو منطقه حفاظت شده بیجار در استان کردستان و منطقه کهرود استان اصفهان دارای تشابه بسیار بالایی در توالی سیتوکروم اکسیداز زیر واحد 1 بودند. به طوریکه مقدار K2P به دست آمده بین نمونه های منطقه حفاظت شده بیجار و کهرود اصفهان (001/0) کم تر از مقدار محاسبه شده درون نمونه های بیجار (002/0) بود. دو درخت تبارشناسی اتصال همسایگی و حداکثر پارسیمونی برای توالی ها در محیط نرم افزار MEGA 4.0 ترسیم شد. در هر دو درخت تبارشناسی ترسیم شده نمونه های منطقه حفاظت شده بیجار و کهرود اصفهان در کنار هم و در یک خوشه قرار می گیرند که متعلق بودن این نمونه ها به یک گونه واحد را تایید می کند. از طرف دیگر در هر دو دندوگرام به دست آمده نمونه های بیجار و اصفهان با گونه Meriones meridianus در یک کلاد خواهری قرار می گیرند.
  28. شناسایی لوچ ماهیان حوضه آبخیز رودخانه چومان (بانه-استان کردستان) با استفاده از تکنیک DNA barcoding
    1391
    فوق خانواده Cobitoidea بعد از کپور ماهیان متنوع ترین گروه ماهیان آب شیرین می باشد. این گروه از ماهیان در آبهای شیرین اوراسیا و شمال آفریقا پراکنش دارد. بر خلاف تنوع بسیار بالایشان مطالعات بسیار کمی روی این گروه از ماهیان انجام گرفته است. گونه های زیادی از این گروه از ماهیان دارای اسامی علمی متنوعی می باشند و هنوز اکثر ماهی شناسان در مورد طبقه بندی آنها اتفاق نظر ندارند که همین امر مطالعه آنها را بسیار پیچیده نموده است. در ایران، خصوصا غرب ایران تنوع لوچ ماهیان بالاست اما اکثر گونه های این مناطق ناشناخته مانده اند و یا به دلیل ضعف در روشهای مبتنی بر ریخت شناسی شناسایی آنها با مشکل مواجه شده است. روش DNA barcoding یکی از نوین ترین روشهای شناسایی است که از DNA میتوکندری برای شناسایی موجودات استفاده می نماید. این روش بسیار دقیق بوده و قدرت تفکیک بالایی دارد و از آن به عنوان ابزاری مفید برای شناسایی و همچنین بررسی روابط تبارشناسی استفاده می شود. در این مطالعه سعی شده است تا با استفاده از این روش و توالی ژن cytochrome b، لوچ ماهیان رودخانه چومان شناسایی و با استفاده از توالی سایر لوچ ماهیان مربوط به فوق خانواده Cobitoidea طبقه بندی جامع و کلی برای این گروه از ماهیان ارائه شود. نتاج این بررسی نشان می دهد که شباهت درون گونه ای این ژن در میان لوچ ماهیان مورد مطالعه بسیار بالا بوده، بطوریکه کمترین مقدار K2P در این چهار گونه برابر با 18/0%، مربوط به گونهO. zagrosensis و بیشترین مقدار برابر با 67/0% در گونه T. kosswigi بوده است. همچنین با استفاده از این ژن درخت تبارشناسی فوق خانواده Cobitoidea ترسیم شده و نتایج آن نشان داد که رابطه این فوق خانواده به صورت(Vaillantellidae + ((Gyrinocheilidae + Botiidae) + Ellopostomidae)) + (Catostomidae + (Balitoridae + (Cobitidae + Nemacheilidae)))) می باشد.
  29. ارزیابی مطلوبیت زیستگاه جوامع ماکروزئوبنتوزی (Macrozoobenthos) رودخانه گاوه رود سنندج، ایران
    1390
    ماکروزئوبنتوز از جمله مهمترین گروه موجودات بوم سازگان های آبی هستند که در سطح یا درون رسوبات و نواحی نزدیک بستر زندگی می کنند. در چند دهه ی گذشته میزان تاثیر انسان بر روی زیستگاه های کف زیان در بوم سازگان های آبی جهان افزایش یافته است. نابودی زیستگاه ها به عنوان بزرگ ترین عامل تهدید تنوع زیستی معرفی شده است. تعیین مطلوبیت زیستگاهیکی از ارکان مدیریت و حفاظت گونه های حیات وحش به شمار می آید. زیستگاه مطلوب تاثیر به سزایی بر بقاء و تولید مثل گونه ها دارد و در امر مدیریت و حفاظت از تنوع زیستی بیش تر مورد توجه قرار می گیرد. تحقیق حاضر با هدف بررسی و شناسایی فون ماکروزئوبنتوز ها و تعیین مطلوبیت زیستگاه چهار خانواده Chironomidae، Gammaidae، Batidae، Tubificidaeو فوق خانوادهHydrachnidae در رودخانه گاوه رود که در جنوب شهر سنندج و در امتداد جاده سنندج کامیاران در استان کردستان جاری است، انجام گرفت. بدین منظور مجموعاً 120 نمونه از سه ایستگاه اصلی که با هم در برگیرنده ی 20 نیمرخ عرضی (Cross Section) بودند با 3 تکرار به ازای هر نیمرخ در خلال دو فصل تابستان (مردادماه) و پاییز (آبان ماه) توسط نمونه بردار سوربر جمع آوری گردیدند.پارامترهای فیزیکی و شیمیایی، شامل؛ جنس بستر، سرعت جریان آب، عمق، عرض رودخانه، دما، اسیدیته، اکسیژن محلول در آب و هدایت الکتریکی در محل نمونه برداری اندازه گیری گردیدند.از بین عوامل زیست محیطی اندازه گیری شده بر اساس مرور منابع صورت گرفته سه متغیر سرعت جریان آب، عمق و جنس بستر به عنوان متغیرهای اصلی انتخاب شدند. سپس با استفاده از نرم افزار HABPRF منحنی های شاخص مطلوبیت زیستگاه تهیه شد. نتایج حاصل از بررسی منحنی ها نشان داد که به طور کلی خانواده های فوق الذکر در بسترهای سنگریزه ای تا قلوه سنگی فراوان تر بودند به غیر از خانواده Tubificidaeکه در بسترهای گلی- سیلتی دارای فراوانی بیشتری بودند. هم چنین عمق مطلوب برای این خانواده ها تفاوت معنی داری نداشت و بیشتر در محدوده عمق بین 30 تا 75 سانتی متر فراوان تر بودند. TubificidaeوHydrachnidaeسرعت های پایین (کمتر از2/0 متر بر ثانیه)ChironomidaeوGammaidaeسرعت های متوسط (3/0 تا 6/0 متر بر ثاتیه) را ترجیح می دهند در حالی که Batidae بیشتر در سرعت های بالاتر از 6/0 متر بر ثانیه مشاهده گردیدند. از نظر عمق خانواده های فوق الذکر
  30. بررسی تاثیر کیفیت آب رودخانه قشلاق سنندج بر فراوانی و تنوع جوامع ماکروزئوبنتوز (Macrozoobenthos)
    1390
    منابع آب شیرین برای طیف وسیعی از موجودات از پلانکتون های جانوری و گیاهی تا پستاندارانی مانند شنگ زیستگاه ویژه ای به شمار می روند این تنوع حیات در تامین غذا، انرژی، پایداری و توسعه پایدار جهان نقش اصلی را ایفا می کنند. به همین دلیل شناسایی، حفظ و نگهداری تنوع زیستی در جهان و یا در هر منطقه از آن دارای اهمیت خاصی است. به منظور بررسی کیفیت آب رودخانه قشلاق سنندج و تاثیر آن بر جوامع ماکروزئوبنتوز (به عنوان حلقه ارتباطی زنجیره های غذایی آبی) این رودخانه، 6 ایستگاه بر اساس آشفتگی های طبیعی (پیوستن رود دیگر به آن) و انسانی (پساب تصفصه خانه فاضلاب) در طول این رودخانه انتخاب شد. از اردیبهشت الی مهر 1389 اقدام به نمونه برداری از آب و جوامع ماکروزئوبنتوز این رودخانه گردید. متغییرهای محیطی شامل؛ آمونیاک (ازت کل آمونیاکی)، نیترات، فسفات، سرعت جریان آب، هدایت الکتریکی، اکسیژن محلول (DO)، اکسیژن مورد نیاز فعالیت های بیولوژیکی (BOD5)، دما و TDS به منظور تعیین کیفیت آب رودخانه قشلاق سنندج اندازه گیری شدند . داده های حاصل در محیط نرم افزار های (Release 16) SPSS و SAS (Ver. 9.2) وارد شدند و مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. بر اساس نتایج این تحقیق ایستگاه 5 که پایین تر از محل تلاقی پساب تصفیه خانه فاضلاب سنندج و رودخانه قشلاق سنندج قرار دارد آلوده ترین ایستگاه و ایستگاه 3 و 4 که حد فاصل سد قشلاق سنندج و شهر سنندج قرار دارند دارای بالاترین کیفیت آب می باشند. 59 خانواده، 19 راسته، 8 رده و 5 شاخه از جوامع ماکروزئوبنتوز در این رودخانه در طول تحقیق شناسایی شد. از بین متغییرهای محیطی مورد بررسی، بالاترین ارتباط معنی دار مثبت بین متغییر اکسیژن محلول با تنوع و فراوانی جوامع ماکروزئوبنتوز مشاهده شد و بالاترین ارتباط منفی نیز بین متغییر فسفات و تنوع جوامع ماکروزئوبنتوز مشاهده گردید. همچنین نتایج این تحقیق نشان داد که فراوانی، تنوع و زیتوده جوامع ماکروزئوبنتوز در پایین دست سد قشلاق سنندج به نسبت بالادست آن بیشتر شده است. این نتایج می تواند نشان دهنده این موضوع باشد که احداث سد در کنار تاثیر سایر عوامل محیطی در افزایش فراوانی نسبی خانواده های Lumbricidae،Dytiscidae ،Simuliidae و Planorbidae و کاهش فراوانی نسبی خانواده های Erpobdellidae و Gomphidae موثر بوده است.
  31. تاثیر جامعه شهری، فعالیتهای کشاورزی و توریسم بر وضعیت تروفی دریاچه زریبار
    1390
    دریاچه زریبار یکی از دریاچه های آب شیرین کم عمق موجود در در استان کردستان است که دارای تنوع زیستی جانوری و گیاهی بالایی بوده و از اهمیت فرهنگی، اقتصادی و اکولوژیکی بالایی برخوردار است. این دریاچه بر اساس گزارشات موجود در حال یوتروف شدن است. یوتروفیکاسیون به معنای فراغنی شدن منابع آبی است و سبب تغییر در فون و فلور، شرایط زنجیره غذایی و چرخه مواد مغذی دریاچه گردیده و در نهایت سرعت سالمندی دریاچه را افزایش می دهد. بنابراین مطالعه حاضر با هدف بررسی نحوه و میزان تاثیر فعالیتهای انسانی (کشاورزی، توریستی و ساخت سد خاکی) بر وضعیت تروفیک دریاچه زریبار صورت گرفت. بررسی فیزیکی- شیمیایی و بیولوژیکی (بیوماس و ترکیب گونه ای فیتوپلانکتون) دریاچه زریبار با تعیین 3 ایستگاه در نزدیکی محدوده تاثیر فعالیت های انسانی متمرکز روی دریاچه (کشاورزی، توریستی و سد خاکی) انجام پذیرفت. نمونه برداری هر 2 ماه یکبار و به مدت یک سال انجام شد. تجزیه و تحلیل داده های حاصل با استفاده از آنالیز RDA نشان داد که متغیرهای محیطی و جامعه فیتوپلانکتونی دریاچه زریبار تحت تاثیر فعالیت های انسانی دارای پراکنش زمانی و مکانی متفاوت هستند. بطوریکه از یک سو رواناب کشاورزی سبب افزایش مواد مغذی و کاهش کیفیت آب دریاچه شده و از سوی دیگر سد خاکی با جلوگیری از خروج مواد تولیدی دریاچه بر نوسانات درونی متغیرهای محیطی تاثیر گذاشته و وضعیت یوتروفی دریاچه را بدتر می نماید. بنابراین در فصول گرم سال بیشترین علائم یوتروفی در دریاچه مشاهده شده که ناشی از رواناب کشاورزی و وجود سد خاکی است. و در نتیجه مهار پیامدهای این دو فعالیت باید در اولویت باشد.
  32. بررسی تنوع ژنتیکی جمعیت سیاه ماهی خالدار در استان کردستان با استفاده از مارکر ISSR
    1390
    در این پژوهش، از مارکر بین ریز ماهواره (ISSR) جهت بررسی تنوع ژنتیکی جمعیت سیاه ماهی خالدار(Capoeta trutta) در استان کردستان استفاده شد. 6 آغازگر دی نوکلئوتیدی (AG)9C، (GA)9C، (AC)9T، (CA)9T، (GT)9C و (TG)9C طراحی گردید. از شش آغازگر مورد استفاده تنها در سه آغازگر (AG)9C،(GA)9C و(AC)9T باندهای واضح، تکرار پذیر و قابل امتیازدهی در شرایط واکنش PCR مورد استفاده مشاهده شد. در مجموع 115 نمونه متعلق به شش جمعیت با استفاده از سه پرایمر مورد مشاهده قرار گرفتند. این سه آغازگر در مجموع تعداد 56 باند تکرار پذیر در شش جمعیت مورد مطالعه تولید نمودند که درصد پلی مورفیسم در جمعیت رودخانه های سیروان، گاوه رود، قشلاق، چومان، گرماب و شوی به ترتیب 29/64%، 64/69%، 86/67%، 71/85%، 64/69% و 93/58% به دست آمد. مجموع تعداد لوکوسها و تعداد لوکوسهای پلی مورف از هر پرایمر در محدوده 21-16 و 18-14 بود. میانگین هتروزیگوسیتی در جمعیت های سیروان، گاوه رود، قشلاق، چومان، گرماب و شوی به ترتیب 11%، 14%، 13%، 21%، 13% و 10% بود. مقایسه این شش جمعیت نشان دهنده تفاوت معنی داری در تنوع ژنتیکی، شامل حداقل تعداد از مجموع لوکوسها (05/0P≤)، حداقل تعداد از مجموع لوکوسهای پلی مورف (05/0P≤)، حداقل تعداد ژنوتیپ ها (05/0P≤) و شاخص شانون (05/0P≤) بود. استفاده از تکنیک ISSR به عنوان ابزاری با حساسیت بالا و تکرار پذیر جهت مطالعه تنوع ژنتیکی جمعیت سیاه ماهی خالدار(Capoeta trutta) مشخص شد. نتایج شاخص های تنوع ژنتیکی، هتروزیگوسیتی، شاخص شانون، آلل مشاهده شده و آلل موثر در جمعیت های مورد بررسی نشان دهنده وجود تنوع متوسط در جمعیت های مورد بررسی می باشد.
  33. بررسی تنوع ژنتیکی در جمعیت های سنجاب ایرانی (Sciurur alomanus) زاگرس شمالی با استفاده از نشانگر ISSR
    1390
    هدف از این پژوهش ارزیابی تنوع ژنتیکی سنجاب های ایرانی در دو شهرستان بانه و مریوان در استان کردستان با استفاده از نشانگرهای بین ریزماهواره ای برای اولین بار بود. در این تحقیق DNA لازم از پیاز موی 42 نمونه سنجاب که در سه منطقه تاژان (شهرستان بانه)، ورگول (منطقه اورامان) و گوشخانی (شهرستان مریوان) صید شده بودند استخراج شد. استخراج DNA براساس روش فنل- کلروفرم انجام گرفت. در این تحقیق شش آغازگر طراحی گردید که سه آغازگر از آنها به دلیل ایجاد تعداد باند و چندشکلی بیشتر برای اجرای این طرح انتخاب شدند. سه آغازگر انتخاب شده در مجموع 56 باند تولید کردند که 50 باند آنها پلی مورف و درصد پلی مورفیسم آنها 89.28% بود. با استفاده از اطلاعات حاصل میانگین (± انحراف معیار) تنوع ژنی برای سه جمعیت تاژان، ورگول و گوشخانی بر حسب هر سه آغازگر به ترتیب (0.1660 ± 0.334)، (0.2148± 0.262) و (0.2133± 0.2544) به دست آمد. بررسی تنوع ژنتیکی بین سه جمعیت به دو روش استاندارد Nei نئی (1972) و روش فاصله نااریب Nei(1978) نشان داد که کمترین فاصله ژنتیکی (Genetic Distance) بین جمعیت دو منطقه ورگول و گوشخانی و بیشترین فاصله ژنتیکی بین جمعیت های دو منطقه تاژان و گوشخانی وجود دارد. دندروگرام فاصله ژنتیکی بین جمعیت ها نشان داد که جمعیت های دو منطقه ورگول و جمعیت گوشخانی در یک شاخه و جمعیت منطقه تاژان در شاخه دیگر دسته بندی می شوند. با استفاده از تابع تشخیص چند متغیره (DA ) هفت لوکوس که نسبت به بقیه لوکوس ها از اهمیت بیشتری در تعیین تنوع ژنتیکی برخوردار بودند شناسایی شده و بر اساس آنها سهم هر کدام از جمعیت ها در تنوع کل به روش آنالیز واریانس مولکولی (AMOVA)تعیین شد.
  34. اثرات سطوح مختلف فسفر غیر فیتاتی در مرحله آغازین بر عکس العمل جوجه های گوشتی به آنزیم فیتاز در مرحله رشد
    1389
    این آزمایش روی 448 قطعه جوجه گوشتی نر سویه راس 308 جهت بررسی اثرات سطوح مختلف فسفر غیر فیتاتی و افزودن آنزیم فیتاز به جیره روی عملکرد و خصوصیات استخوان پا انجام گرفت. جوجه ها به بطور تصادفی در بین هفت گروه آزمایشی تقسیم گردیدند. گروه های آزمایشی مختلف شامل جیره های حاوی 1) 45/0 – 40/0 درصد فسفر غیر فیتاتی در مراحل آغازین و رشد؛ 2) گروه یک به همراه فیتاز در دوره رشد (500 واحد به ازای هر کیلوگرم جیره؛ 3) 39/0 – 34/0 درصد فسفر غیر فیتاتی در مراحل آغازین و رشد؛ 4) گروه سه به همراه فیتاز در مرحله رشد؛ 5) 33/0 – 28/0 درصد فسفر غیر فیتاتی درمراحل آغازین و رشد؛ 6) گروه پنج به همراه فیتاز در مرحله رشد؛ 7) گروه پنج به همراه فیتاز در مرحله آغازین و رشد. هر کدام از گروه های آزمایشی در چهار تکرار و هر تکرار شامل 16 قطعه مورد بررسی قرار گرفتند. وزن بدن، مصرف خوراک، افزایش وزن، ضریب تبدیل خوراک، فسفر و فعالیت آنزیم آلکالین فسفاتاز سرم، مورفولوژی روده باریک، معدنی شدن استخوان درشت نی وخصوصیات بافت شناسی غضروف بخش بالایی استخوان درشت نی مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج نشان داد که جوجه های تغذیه شده با جیره حاوی 39/0 درصد فسفر غیر فیتاتی دارای وزن بدن و افزایش وزن بدن بالاتری ( 05/0>p) در دوره آغازین بودند. مقادیر مصرف خوراک، ضریب تبدیل خوراک، وزن نسبی اندام های داخلی دستگاه گوارش، فعالیت آنزیم آلکالین فسفاتاز و محتویات فسفر مدفوع، تحت تاثیر سطح فسفر غیر فیتاتی در مرحله آغازین قرار نگرفت ( 05/0p) وزن بدن، افزایش وزن بدن، محتویات فسفر سرم خون و ارتفاع پرزهای دوازدهه و تهی روده را افزایش داد. در حالی که کاهش سظح فسفر جیره دارای اثرات افزایشی روی منطقه بزرگ شدن سلول و اثرات کاهشی روی عرض منطقه تجزیه غضروف استخوان درشت نی بود. نتایج نشان داد که سطح فسفر غیر فیتاتی جیره و یا افزودن آنزیم فیتاز به جیره در مرحله رشد فاقد تاثیر معنی داری ( 05/0p) و افزودن آنزیم فیتاز ب
  35. اثرات سطوح مختلف کنجاله کانولا با آنزیم و مکمل مس بر عملکرد جوجه های گوشتی
    1387
    کنجاله کانولا از جمله منابع پروتئین گیاهی با ارزش می باشد که تا حدود زیادی می توان از آن بعنوان جایگزین کنجاله سویا در جیره جوجه های گوشتی استفاده نمود. دو آزمایش همزمان برای بررسی اثرات استفاده از سطوح مختلف کنجاله کانولای جیره بر عملکرد جوجه های گوشتی انجام گرفت. در آزمایش اول اثرات استفاده از سه سطح جایگزینی کنجاله کانولا بجای کنجاله سویا (0، 50 و 100درصد ) با و بدون آنزیم (0 و 17/0 گرم در کیلوگرم) بر عملکرد جوجه های گوشتی ارزیابی گردید. این آزمایش در قالب طرح کاملاً تصادفی و به روش فاکتوریل 2×3 روی 270 قطعه جوجه گوشتی سویه راس 308 انجام گرفت. در آزمایش دوم اثرات استفاده از سطوح مختلف مس( 0 و 250 میلی گرم در کیلوگرم جیره) با و بدون افزودن آنزیم (0 و 17/0 گرم در کیلوگرم جیره) به جیره دارای بالاترین میزان جایگزینی کنجاله کانولا بجای کنجاله سویا (100 درصد) در قالب طرح کاملاً تصادفی و به روش فاکتوریل 2×2 روی 180 جوجه گوشتی سویه راس 308 انجام گرفت. در هر دو آزمایش، گروههای آزمایشی در سه تکرار و هر تکرار شامل 15 قطعه جوجه گوشتی(نر و ماده) مورد بررسی قرار گرفتند. در هر دو آزمایش در سنین 7، 14، 21، 28، 35 و 42 روزگی، مقادیر وزن زنده و خوراک مصرفی اندازه گیری و بر اساس آنها مقادیر افزایش وزن روزانه و ضریب تبدیل خوراک محاسبه گردید. در سنین 20 و 43 روزگی وزن نسبی بخش های مختلف دستگاه گوارش و در سن 20 روزگی درصد هماتوکریت و تعداد گلبول قرمز اندازه گیری گردید. نتایج آزمایش اول نشان داد که استفاده از بالاترین میزان جایگزینی کنجاله کانولا بجای کنجاله سویا( 100 در مقایسه با 50 درصد) در جیره به طور معنی داری(05/0>P) موجب کاهش مقادیر وزن زنده، افزایش وزن روزانه و خوراک مصرفی روزانه و افزایش مقادیر ضریب تبدیل خوراک در بیشتر دوره های سنی مورد آزمایش گردید. نتایج بیانگر این بود که جایگزینی کنجاله کانولا بجای کنجاله سویا به میزان 50 درصد، فاقد تاثیر معنی دار(05/0P) وزن نسبی پیش معده در 20 روزگی، وزن نسبی سنگدان در 43 روزگی، طول نسبی دوازدهه، ژژنوم و ا
  36. اثرات عمل آوری خوراک، مکمل آنزیمی و نوع غله بر عملکرد جوجه های گوشتی
    1386
    اثرات عمل آوری خوراک، مکمل آنزیمی و نوع غله بر عملکرد جوجه های گوشتی مطالعه شد.