تاریخ بهروزرسانی: 1403/09/01
یحیی معروفی
دانشکده علوم انسانی و اجتماعی / گروه علوم تربیتی
پایاننامههای کارشناسیارشد
-
رابطه باورهای معرفتشناسی معلمان با ادراک آنان از مفهوم تدریس و یادگیری و گرایش به استفاده از آموزشهای مجازی سال تحصیلی 1401-1402
1403چکیده پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه باورهای معرفتشناسی معلمان شهر موچش با ادراک آنان از مفهوم تدریس و یادگیری و گرایش به استفاده از آموزش مجازی انجام گرفته است. این پژوهش برحسب هدف کاربردی و از حیث رویکرد کمی و از نظر راهبرد جزو تحقیقات پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش برابر با 335 فرد (213 زن، 122 مرد) شامل معلمان شهر موچش در سال تحصیلی 1402-1401بود، که با استفاده از روش نمونهگیری طبقهای نسبی و براساس فرمول کوکران به ترتیب نمونهای به حجم 178( 97زن و 81 مرد) معلم انتخاب شد. به منظور جمعآوری دادهها، پرسشنامههای باورهای معرفت شناختی شومر، تدریس و یادگیری چان و الیوت و آموزش مجازی وطنپرست و همکاران مورد استفاده قرارگرفت. دادههای گردآوری شده با استفاده از شاخصهای آماری توصیفی و آزمون همبستگی پیرسون و رگرسیون خطی چندگانه مورد تحلیل قرارگرفت. یافتههای پژوهش نشانداد بین باورهای معرفتشناختی معلمان با ادراک آنان از مفهوم تدریس و یادگیری رابطه همبستگی مثبت و معنیداری وجود دارد(05/0>p؛ 51/0= r). این در حالی است که رابطه همبستگی بین باورهای معرفتشناختی معلمان با ادراک سنتی آنها از تدریس مثبت و معنیدار (05/0>p؛ 61/0= r) و ادراک سازندهگرایانه آنان از مفهوم تدریس منفی و معنیدار (05/0>p ؛ 17/0- = r) است. بین باورهای معرفتشناختی معلمان با ادراک آنان از مفهوم تدریس و یادگیری رابطه همبستگی مثبت و معنیداری وجود دارد (05/0>p؛ 51/0= r). بین باورهای معرفتشناختی معلمان با گرایش آنان به استفاده از آموزشهای مجازی رابطه معنیداری وجود ندارد (659/0>p؛ 03/0=r). این در حالی است که رابطه همبستگی بین باورهای معرفت_ شناختی معلمان و با مولفهی اضطراب مجازی مثبت و معنیدار (01/0>p؛ 25/0-=r) و ضرورت آموزش مجازی منفی و معنیدار (01/0>p؛ 21/0=r) است. بعلاوه، بین باورهایمعرفتشناختی، ادراک معلمان از مفهوم تدریس و یادگیری و گرایش معلمان به استفاده از آموزش مجازی برحسب جنسیت، سن، سطح تحصیلات و سابقه خدمت تفاوت معنیداری مشاهده نشد. سرانجام، نتایج آزمون رگرسیون چندگانه بیانگر این است که سه باور معرفت شناختی ساده بودن دانش، قطعیت دانش و خاص بودن دانش توانستند ادراک سنتی از مفهوم تدریس و یادگیری را پیشبینی کنند. (05/0>p). توانایی ذاتی یادگیری توانست ادراک سازندهگرایانه از مفهوم تدریس و یادگیری را پیشبینی کند (05/0>p). دو باور معرفتشناختی شامل ساده بودن دانش و قطعیت دانش توانستند مولفه اضطراب مجازی را پیشبینی کنند (05/0>p) و قطعیت دانش توانست مولفه ضرورت آموزش مجازی را پیشبینی کند (05/0>p).
-
ارزیابی اثربخشی اجرای نوآوری در ساختار نظام آموزش و پرورش عمومی جمهوری اسلامی ایران
1403چکیده: هدف پژوهش حاضر ارزیابی اثربخشی اجرای نوآوری در ساختار نظام آموزشوپرورش عمومی کشور بود. در این پژوهش از رویکرد ترکیبی (آمیخته) بهره برده شده است. از میان طرحهای مختلف پژوهش ترکیبی طرح اکتشافی از نوع تدوین ابزار انتخابشده است. در این رویکرد به ترتیب دو مرحله کیفی و کمّی به اجرا درآمد. در مرحله کیفی از روش تحلیل محتوا استفاده شد. مشارکتکنندگان پژوهش شامل: چهار گروه اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی، تدوینکنندگان سند تحول بنیادین، مسئولین اجرای سند و متخصصان مطلع بود. روش نمونهگیری، هدفمند با بهرهگیری از استراتژی موردهای بحرانی بود که بر اساس قاعدۀ اشباع دادهها به12نفر رسید. در فاز کیفی داده ها با استفاده از مصاحبه نیمهساختارمند جمعآوری و با روش تحلیل مضمون اترید- استرلینگ تحلیل شد. جهت قابلیت اطمینان از روش پایداری (پایایی بین کدگذاران مستقل) و برای باورپذیری از تحلیل موردی منفی و مثلثسازی (اجماع پژوهشگران) بهرهگرفتهشد. بر اساس یافتههای پژوهش چهار مضمون فراگیر شامل: ویژگیهای نوآوری(اصالت، روزآمدی، دوام، اهمیت، فواید اجتماعی، قابلیت اجرا، ظرفیت ایجاد تغییر، سادگی و جامعیت)، ویژگیهای کاربران نوآوری (متفکر، روابط انسانی موثر، انگیزه و صلاحیت)، ویژگیهای سازمان مجری نوآوری (منابع سازمانی کافی، پشتیبانی، حمایت از شبکهسازی، نگرش مثبت، شفافیت، مهارتهای مدیریتی، سابقه اثربخشی، بلوغ سازمانی، انعطافپذیری، تصمیمگیرندهبودن و استقلال سازمان) و ویژگیهای عناصر محیطی موثر بر نوآوری (محیط فیزیکی، فرهنگی، سیاسی، اقتصادی، ایجاد فرصتهای یادگیری در محیط، شواهد شفاف، شبکهها و حمایت و تسهیلگری در محیط) در قالب27 مضمون سازماندهنده و160 مضمون پایه برای ارزیابی اجرای اثربخش نوآوری در آموزش شناسایی و به عنوان ابعاد، مولفه ها و شاخصهای ارزیابی اثربخشی اجرای نوآوری استخراج و مبنای طراحی پرسشنامه مرحله کمی قرار گرفت. در بخش کمّی شیوه پیمایش انتخاب شد. جامعه آماری شامل کلیه معلمان دورههای تحصیلی کشور بود. روش نمونهگیری، خوشهای چندمرحلهای بود. بهگونهای که کل کشور به پنج خوشه (شرق، غرب، شمال، جنوب، مرکز) تقسیم و از هر خوشه یک استان بهطور تصادفی انتخاب شد. در مرحله دوم هر استان به سه خوشه برخوردار، نیمه برخوردار و محروم ازنظر امکانات آموزشی تقسیم و از هر خوشه یک شهر بهصورت تصادفی انتخاب شد. هدف از این شیوه نمونهگیری توجه به دیدگاه نمونه در استانها و مناطق مختلف کشور بود. حجم نمونه بر اساس جدول کرجسی و مورگان و با ضریب ۵/۱محاسبه شد(۵۷۶ نفر). ابزار جمعآوری دادهها پرسشنامه محققساخته بود که طی فرایند متشکل از مصاحبه با متخصصان و بررسی ادبیات موضوع در فاز کیفی استخراج شد. بهمنظور تحلیل دادههای جمعآوریشده از شاخصهای آمار توصیفی مانند میانگین و انحراف استاندارد و آزمون آمار استنباطی t تک نمونه و t همبسته استفاده شد. روایی ابزار اندازهگیری از طریق روایی صوری و محتوایی با استفاده از دیدگاه متخصصان و پایایی آن با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ محاسبه شد. یافتههای پژوهش نشان داد میانگین مولفههای نوآوری شامل ویژگیهای نوآوری، ویژگیهای کاربران، ویژگیهای سازمان مجری، ویژگیهای عناصر محیطی در وضع موجود به ترتیب مقدار ۱۵/۲، ۷/۲، ۸۴/۲، ۶۳/۱ از ۵ پایینتر از میانگین نظری قرار دارد و میانگین مولفههای نوآوری در وضع مطلوب به ترتیب مقدار ۸۸/۳، ۲۲/۴، ۹۹/۳، ۲/۴ از ۵ سطحی بالاتر از میانگین نظری قرار دارد. نتایج آزمون t در گروههای همبسته نشان داد تفاوت مشاهدهشده بین مولفههای نوآوری در ساختار آموزشوپرورش عمومی کشور معنیدار است و میتوان گفت اثربخشی نوآوری در ساختار از دیدگاه معلمان در حد رضایتبخشی نیست.
-
مطالعه تاثیر برنامه درسی پنهان بر هویت حرفهای دانشجو معلمان با نقش میانجی نگرش حرفهای
1402هدف از پژوهش حاضر مطالعه تاثیر برنامه درسی پنهان بر هویت حرفهای دانشجو معلمان با نقش میانجی نگرش حرفهای است. این پژوهش از لحاظ هدف جز تحقیقات کاربردی، از لحاظ شیوه اجرا بر طبق معادلات ساختاری و جزء تحقیقات توصیفی از نوع همبستگی و از لحاظ نوع دادهها جز تحقیقات کمی است. جامعه آماری پژوهش تمامی دانشجو معلمان مشغول به تحصیل ورودیهای نیمسال اول 1399 و 1400 (پردیس بنت الهدی؛ ورودی: 99: 224 نفر و کل ورودی 1400: 193 نفر؛ پردیس شهید مدرس؛ ورودی 99: 296 و ورودی 1400: 333 نفر) شهر سنندج بودند. حجم نمونه با توجه به محاسبات صورت گرفته 281 به دست آمد. روش نمونه گیری در پژوهش حاضر تصادفی طبقهای نسبی است. برای جمعآوری داده ها از پرسشنامه هویت حرفهای هائو و همکاران (2014)، پرسشنامه برنامه درسی پنهان شیخی (1388) و پرسشنامه استاندارد نگرش حرفهای معلمان و اساتید یزدان پناه (1393) استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش آمار توصیفی (میانگین، انحراف معیار، فراوانی و درصد)، آزمون همبستگی پیرسون و روش مدلسازی معادلات ساختاری (SEM) به کمک نرم افزار spss-26 و smart-pls 3 استفاده شد. نتایج تحلیل داده ها نشان داد که برنامه درسی پنهان بر نگرش حرفهای تاثیر مثبت، مستقیم و معناداری دارد، نگرش حرفهای بر هویت حرفهای تاثیر مثبت، مستقیم و معناداری دارد، همچنین برنامه درسی پنهان از طریق نگرش حرفهای بر هویت حرفهای تاثیری مثبت، غیر مستقیم و معنادار دارد
-
مقایسه نقش آموزشهای دانشگاهی در کارآفرینی، خودکارآمدی و اشتغالزایی دانشآموختگان دانشگاه فنی و حرفهای با سایر دانشگاهها
1402هدف از پژوهش حاضر مقایسه نقش آموزشهای دانشگاهی در کارآفرینی، خودکارآمدی و اشتغالزایی دانشآموختگان دانشگاه فنی و حرفهای با دانشگاه کردستان بود. در این پژوهش، باتوجهبه اتخاذ یک جهتگیری معرفتشناختی عملگرایانه و فرضیههای پژوهشی، یک طرح تحقیق با رویکرد کمی اجرا شد. راهبرد این پژوهش توصیفی از نوع علی- مقایسهای بود. جامعه آماری در این پژوهش، کلیه دانشآموختگان سال 1395 تا 1400 (گروه برق و کامپیوتر) دانشگاه فنی و حرفهای و دانشگاه کردستان، به تعداد 1043 نفر در استان کردستان بودند که با درنظرگرفتن نوع مطالعه و ابزار جمعآوری دادهها از زیرمجموعه دانشآموختگان سال 1395 تا 1400 (گروه برق و کامپیوتر) در دو دانشگاه مذکور با لحاظ قراردادن رشته تحصیلی دانشآموختگان، افراد نمونه به شیوه نمونهگیری تصادفی طبقهای نسبی و باتوجهبه جدول Krejci and Morgan (1970)حجم نمونه موردنیاز 281 نفر لحاظ شد. برای جمعآوری دادهها از پرسشنامه روحیه کارآفرینی بهرام زاده و همکاران (1388)، پرسشنامه خودکارآمدی عمومی Scherer et al. (1982)و پرسشنامه عوامل پیشبرنده اشتغال از دیدگاه دانشآموختگان نرگسی و همکاران (1397) استفاده شد. برای تجزیهوتحلیل دادهها در بخش توصیفی از میانگین و انحراف استاندارد و در بخش آمار استنباطی فرضیههای پژوهش با استفاده از روشهای استنباطی (آزمون T مستقل و تحلیل واریانس) با رعایت پیششرطهای آنها در نرمافزار SPSS-26 استفاده شد. نتایج تحلیل دادهها در بخش توصیفی نشان داد که میانگین کلی کارآفرینی و میانگین مولفههای: خلاقیت، انگیزه پیشرفت و ریسکپذیری گروه دانشآموختگان دانشگاه فنی و حرفهای بالاتر از دانشآموختگان دانشگاه کردستان بود؛ اما در مولفه آیندهنگری میانگین دانشآموختگان دانشگاه کردستان از دانشآموختگان دانشگاه فنی و حرفهای بالاتر بود. همچنین میانگین خودکارآمدی و مولفههای آن در گروه دانشآموختگان دانشگاه فنی و حرفهای بالاتر از گروه دانشآموختگان دانشگاه کردستان بود و همچنین میانگین اشتغالزایی و تمامی مولفههای آن در گروه دانشآموختگان دانشگاه فنی و حرفهای بالاتر از گروه دانشآموختگان دانشگاه کردستان بود. همچنین نتایج آزمون t نشان داد در متغیر کارآفرینی و مولفههای خلاقیت، ریسکپذیری و آیندهنگری در سطح (05/0p≤) معناداری نیست؛ اما در مولفه انگیزه پیشرفت در سطح (05/0p≤) معنادار میباشد. در متغیر خودکارآمدی نیز در مولفههای خودکارآمدی آموزشی و خودکارآمدی شغلی در سطح (05/0p≤) معنادار بود؛ اما در مولفه خودکارآمدی اجتماعی در سطح (05/0p≤) معنادار نبود. همچنین در متغیر اشتغالزایی و تمامی مولفههای آن در سطح (05/0p≤) معنادار بود.
-
تاثیر روش تدریس معکوس در پیشرفت تحصیلی، تعامل و انگیزش تحصیلی دانشآموزان پایه ششم ابتدایی شهرستان دهگلان
1402روش تدریس یکی از ابزارهای تاثیرگذار در کیفیت یادگیری است. در این بین روش تدریس معکوس از جمله روشهای جدیدی است که در این سالها مورد توجه بسیاری از کارشناسان و صاحب نظران عرصه تعلیم و تربیت و برنامهریزان درسی قرار گرفته است. هدف این پژوهش شناسایی تاثیر روش تدریس معکوس بر پیشرفت تحصیلی، تعامل و انگیزش دانشآموزان کلاس ششم ابتدایی شهرستان دهگلان در سال 1402-1401 بود. از روش تحقیق، آزمایشی و طرح پیشآزمون- پسآزمون با گروه کنترل استفاده شد، جامعه آماری پژوهش حاضر را دانشآموزان ابتدایی شهرستان دهگلان به تعداد 2160 تشکیل دادند، از روش نمونهگیری تصادفی ساده استفاده شد و سپس برای تعیین حجم نمونه به صورت تصادفی 28 نفر در گروه کنترل و 28 نفر در گروه آزمایش قرار گرفتند و آموزشهای لازم بر اساس آموزش به روش تدریس معکوس به گروه مداخله داده شد. ابزار گردآوری دادهها آزمون پیشرفت تحصیلی معلم ساخته، تعامل معلم دانش آموز وبلز، کریتون، لوی و هوی مایزر (1993) و انگیزش پیشرفت تحصیلی هارتر (1980) بود. و برای تجزیه و تحلیل دادهها از آزمون تحلیل کوواریانس در نرم افزار spss27 استفاده شد. یافتههای پژوهش نشان داد میانگین پیشرفت تحصیلی]665=2،(05/0= α)، 066/105(53،1)F [، انگیزش تحصیلی ] 549/0=2،(05/0= α)، 463/64=(53،1)F [ و تعامل ]432/0=2،(05/0= α)، 284/40=(53،1)F [ دانشآموزانی که درس علوم پایه ششم را با استفاده از روش تدریس معکوس آموزش دیده بودند بالاتر از دانش آموزانی بود که این درس را با روش سنتی آموزش دیده بودند. بر اساس یافته های پژوهش پیشنهادهای لازم به معلمان، مدیران مدارس و دست اندرکاران آموزش و پرورش ارائه شد.
-
تاثیر شیوه تدریس مبتنی بر بازی وارسازی در پیشرفتتحصیلی، انگیزش پیشرفت و نگرش به مدرسه در دانشآموزان پایه چهارم ابتدایی
1402چکیده هدف این پژوهش شناسایی تاثیر روش بازی وارسازی بر پیشرفت تحصیلی، انگیزش پیشرفت و نگرش دانش آموزان به مدرسه در پایه چهارم ابتدایی شهرستان دهگلان در سال تحصیلی 1402-1401 است. از روش تحقیق، نیمه تجربی و طرح پیشآزمون- پسآزمون با گروه کنترل استفاده شد، جامعه آماری پژوهش حاضر را دانشآموزان پایه چهارم ابتدایی شهرستان دهگلان به تعداد 2232 نفر تشکیل دادند. برای انتخاب حجم نمونه ابتدا از بین مدارس شهرستان، به صورت تصادفی ساده، ابتدا دبستان شهید باهنر روستای نبیآباد و سپس از بین پایههای اول تا ششم، به صورت تصادفی پایه چهارم انتخاب شد و در نهایت از بین دروس موجود در پایه مورد بررسی، درس علوم تجربی انتخاب گردید، با توجه به این که مدرسه مذکور دارای دو کلاس در پایه چهارم بود، ابتدا پیش آزمون پیشرفت تحصیلی ، انگیزه پیشرفت ونگرش به مدرسه بین آن دو کلاس اجرا شد و بعد از اطمینان از عدم تفاوت معنیداری دو کلاس در آزمونها، یکی از کلاسها به صورت تصادفی در گروه آزمایش(29 نفر) و دیگری در گروه کنترل(29 نفر) قرار گرفت و بعد روش تدریس بازیوارسازی به مدت ۱۲ جلسه روی گروه آزمایش اجرا گردید و گروه کنترل هم به روال معمول به آموزش ادامه داده شد، ابزار گردآوری دادهها آزمون پیشرفت و تحصیلی محقق ساخته پرسشنامه انگیزش تحصیلی هارتر (1980،1981) و نگرش به مدرسه مک کوچ(۲۰۰۱) بود و برای تجزیه و تحلیل دادهها از آزمونتحلیل کوواریانس در نرم افزار SPSS26استفاده شد. یافتههای پژوهش نشان داد بین میانگین پیشرفت تحصیلی گروه کنترل و آزمایش تفاوت مثبت و معنیداری در سطح ] 563/0=2،(05/0= α)، 68/72=(55،1)F [وجود دارد. به بیان دیگر میانگین پیشرفت تحصیلی دانشآموزانی که درس علوم پایه چهارم را با استفاده از روش بازی وارسازی آموزش دیده بودند بالاتر از دانش آموزانی بود که این درس را با روش سنتی آموزش دیده بودند. یافتههای پژوهش نشان داد بین میانگین انگیزش پیشرفت گروه کنترل و آزمایش تفاوت مثبت و معنیداری در سطح ] 543/0=2،(05/0= α)، 639/65=(55،1)F [وجود دارد. به بیان دیگر میانگین انگیزش پیشرفت دانشآموزانی که درس علوم پایه چهارم را با استفاده از روش بازی وارسازی آموزش دیده بودند بالاتر از دانش آموزانی بود که این درس را با روش سنتی آموزش دیده بودند. یافتههای پژوهش نشان داد بین میانگین نگرش به مدرسه گروه کنترل و آزمایش تفاوت مثبت و معنیداری در سطح ] 245/0=2،(05/0= α)، 327/9=(55،1)F [وجود دارد. به بیان دیگر میانگین نگرش به مدرسه دانشآموزانی که درس علوم پایه چهارم را با استفاده از روش بازی وارسازی آموزش دیده بودند بالاتر از دانش آموزانی بود که این درس را با روش سنتی آموزش دیده بودند. بر اساس یافته های پژوهش پیشنهادهای لازم به معلمان، مدیران مدارس و دست اندرکاران آموزش و پرورش ارائه شد.
-
بررسی میزان تاکید بر مولفههای حضور و راهبردهای تقویت آن در آموزش مجازی
1402حس حضور یکی از عناصر حیاتی در آموزش مجازی است. فقدان احساس حضور در ابعاد مختلف میتواند کیفیت آموزش مجازی را با چالشهای گوناگونی مواجه سازد. هدف پژوهش حاضر بررسی میزان تاکید دبیران دوره متوسطه دوم شهر قروه بر مولفههای حضور و راهبردهای تقویت آن در آموزش مجازی است. این پژوهش برحسب هدف کاربردی و از حیث رویکرد کمی و از نظر راهبرد جزو تحقیقات پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش شامل 290(180 زن،110 مرد) دبیر دوره متوسطه دوم شهر قروه و 1612(862 دختر،750 پسر) دانشآموز در سال تحصیلی 1401-1402 بود که با استفاده از روش نمونهگیری طبقهای نسبی از میان آنها بر اساس جدول کرجسی و مورگان به ترتیب نمونهای به حجم 165(102 زن، 63 مرد) دبیر و 310 (165 دختر،144 پسر) دانشآموز انتخاب شد. ابزار جمعآوری دادههای موردنیاز پرسشنامه استاندارد پیمایشی چارچوب اجتماع کاوشگر (Arba et al., 2008) که 43 سوال و برای تعیین میزان تاکید بر مولفههای حضور و پرسشنامه محقق ساخته 28 سوال در طیف لیکرت برای تعیین میزان استفاده از راهبردهای تقویت حس حضور مورداستفاده قرار گرفت. پرسشنامه اول توسط دانشآموزان و پرسشنامه دوم توسط دبیران پاسخ داده شد. برای تعیین روایی پرسشنامهها از روایی صوری و محتوایی بر اساس دیدگاه متخصصان و برای تعیین ضریب پایایی از آلفای کرونباخ استفاده شد. دادههای جمعآوری شده با استفاده از شاخصهای آمار توصیفی و آزمون t تک نمونهای مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفت. یافتههای پژوهش نشان داد میزان تاکید دبیران بر مولفههای حضور آموزشی، عاطفی، شناختی و اجتماعی به ترتیب در حد متوسط، ضعیف، متوسط و ضعیف قرار داشته است. نتایج آزمون t تک نمونهای حاکی از آن است که تفاوت بین میانگین مشاهده شده و میانگین نظری در هر چهار مولفه در سطح ( 05/0= α) معنیدار است. همچنین میزان استفاده دبیران از راهبردهای تقویت حضور آموزشی، عاطفی، شناختی و اجتماعی به ترتیب در حد متوسط، ضعیف، متوسط و متوسط قرار دارد. نتایج آزمون t تک نمونهای حاکی از آن است که تفاوت بین میانگین مشاهده شده و میانگین نظری در راهبردهای چهارگانه در سطح( 05/0= α) معنیدار است.
-
بررسی میزان آمادگی معلمان دوره ابتدایی شهرستان اسدآباد برای ارائه آموزش مجازی
1401چکیده: پژوهش حاضر با هدف تعیین میزان آمادگی معلمان دوره ابتدایی شهرستان اسدآباد برای ارائه آموزش مجازی انجام شده است. پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر نحوه گردآوری اطلاعات توصیفی از نوع پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه معلمان و مدیران دوره ابتدایی شهرستان اسدآباد است که تعداد معلمان 440 نفر و تعداد مدیران 57 نفر می باشند. نمونه مورد مطالعه بر اساس جدول کرجسی ومورگان به تعداد 205 نفر از معلمان دوره ابتدایی و50 نفر از مدیران شهرستان اسدآباد بود که به روش تصادفی طبقه ای انتخاب شد. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه 32 سوالی محقق ساخته آمادگی معلمان است که بر اساس طیف پنج درجه ای لیکرت تنظیم شده است. روایی پرسشنامه با استفاده از روایی محتوایی و صوری براساس دیدگاه 5 نفراز متخصصات حوزه فناوری آموزشی و پایایی آن براساس اجرای آزمایشی و محاسبه آلفای کرونباخ 97/0 تعیین گردید،که بیانگر اعتبار بالای آزمون است. برای تجزیه و تحلیل داده های جمع آوری شده از شاخص های آمار توصیفی مانند جدول فراوانی، میانگین و نمودار از آزمون های آمار استنباطی مانند آزمون t تک گروهی وt مستقل ،آزمون f ،آزمون شفه وآزمون کوواریانس استفاده شده ، همچنین برای بررسی نرمال بودن توزیع داده ها از آزمون کالموگروف- اسمیرونوف استفاده شد. در این پژوهش برای بررسی آمادگی معلمان پنج مولفه : مدیریت کلاس، طراحی محتوا، استفاده از نرم افزار، ترغیب مشارکت و ارزشیابی آموزشی، در نظر گرفته شده است. یافته های این پژوهش بیانگر این است که سطح آمادگی معلمان برای ارائه آموزش مجازی در مولفه های پنجگانه هم از دیدگاه خود معلمان و هم از دیدگاه مدیران مدارس بالاتر از میانگین نظری و سطح متوسط است. بین دیدگاه معلمان و مدیران در ارزیابی آمادگی معلمان در مدیریت کلاس های مجازی تفاوت معناداری وجود ندارد. در مورد مولفه های طراحی محتوا، استفاده از نرم افزار، ترغیب مشارکت، ارزشیابی، روشهای آموزش و آمادگی کلی آموزش مجازی، تفاوت معنادار بین دیدگاه معلمان و مدیران وجود دارد و در همه مولفه های مذکور، دیدگاه معلمان نسبت به آمادگی آموزش های مجازی مثبت تر از دیدگاه مدیران می باشد.
-
طراحی الگوی برنامه درسی چند فرهنگی در دوره متوسطه دوم
1401هدف این پژوهش ارائه ی الگوی مطلوب برنامه درسی چندفرهنگی در دوره دوم متوسطه است که با رویکرد پژوهش آمیخته (کیفی-کمی) و طرح اکتشافی انجام گرفته است. محیط پژوهش شامل پایگاههای اطلاعاتی معتبر داخلی و خارجی مرتبط با موضوع برنامه درسی چند فرهنگی و صاحبنظران داخلی است که در زمینه برنامه درسی چندفرهنگی حداقل یک پژوهش انجام داده اند. از میان243منبع شناسایی شده با استفاده از شیوه مرور سیستماتیک و براساس چک لیست مهارت های ارزیابی حیاتی 21 منبع مشخص و بعد از پالایش و رفع همپوشانی مولفه های حاصل از منابع مختلف، سرانجام تعداد 43 مولفه باقی ماند . از بین صاحب نظران شناسایی شده نیز با روش نمونه گیری هدفمند ملاک مدار 17 متخصص انتخاب و ارزیابی از میزان اهمیت مولفه های چندفرهنگی تعیین و در قالب یک پرسشنامه محقق ساخته پنج درجه ای با طیف لیکرت تنظیم شد. سرانجام با استفاده از روش CVR، 37 مولفه نهایی به عنوان مولفه های با اهمیت چند فرهنگی تعیین شد. درخصوص وضعیت موجود توجه به مولفه های برنامه درسی چند فرهنگی، از روش تحلیل محتوای مقوله ای و پیمایشی استفاده شد. جامعه پژوهش شامل کتاب های درسی دوره دوم متوسطه (19 کتاب با 3278 صفحه) و معلمان متوسطه دوم شهر کرمانشاه (1530نفر) بود که از جامعه اول با روش تمام شماری و از جامعه دوم با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای و با استفاده از جدول کرجسی مورگان 306 نفر به عنوان نمونه انتخاب شد. ابزار جمع آوری اطلاعات در جامعه اول ابزارهای فهرستی تحلیل محتوا و پرسشنامه محقق ساخته مبتنی بر مولفه های 37 گانه تایید شده توسط صاحب نظران بود. اطلاعات جمع آوری شده از طریق مقایسه مولفه های چند فرهنگی مورد اشاره با مضامین محتوای کتاب های درسی استخراج و روایی آن از طریق روش بررسی همکار تعیین شد و از آزمونt تک نمونه ای و t وابسته به ترتیب برای مقایسه میانگین مشاهده شده با میانگین نظری و مقایسه وضع موجود و با وضع مطلوب میزان توجه به مولفه های برنامه درسی چندفرهنگی از دیدگاه معلمان استفاده شد. نتایج نشان داد که میزان توجه به مولفه های برنامه درسی چند فرهنگی در محتوای کتاب های مختلف درسی دوره دوم متوسطه براساس موضوع کتاب متفاوت بوده و به برخی مولفه ها کمترین توجه و برخی دیگر تا حدی توجه شده است. نتایج میزان توجه به مولفه های برنامه درسی چندفرهنگی نشان داد که وضعیت موجود برنامه درسی از منظر معلمان پایین تر از متوسط است. بعلاوه از نظر معلمان تفاوت بین وضع موجود و مطلوب برنامه درسی چند فرهنگی در دوره دوم متوسطه در سطح اطمینان 99 درصد معنی دار ، و ضع موجود با وضع مطلوب فاصله دارد. در خصوص ویژگیهای الگوی مطلوب برنامه درسی چند فرهنگی از رویکرد کیفی و روش تحلیل مضمون استفاده شد. محیط پژوهش شامل اعضای دفتر تالیف کتاب های درسی دوره متوسطه وزارت آموزش و پرورش و متخصصان رشته برنامه ریزی درسی دانشگاه های دولتی شهر تهران، همدان و کرمانشاه بود. از میان مشارکت کنندگان به ترتیب 8 و 12 نفر براساس روش نمونه گیری هدفمند ملاک مدار و براساس قاعده اشباع نظری انتخاب شد. شیوه جمع آوری اطلاعات، مصاحبه نیم ساختاریافته بوده و برای تحلیل داده های جمع آوری شده از تحلیل مضمون و کدگذاری پایه، سازمان دهنده و فراگیر استفاده شد. نتایج حاصل از تحلیل داده ها نشان داد مبنای فلسفی الگوی برنامه درسی چند فرهنگی رئالیسم انتقادی، نظریه ی مطلوب برنامه درسی چند فرهنگی، نظریه انتقادی، مناسب ترین شیوه سازماندهی برنامه درسی بین رشته ای و تلفیق در یادگیرندگان (وحدت در آموخته ها) با تاکید بر مفاهیمی چون: برابری و عدالت، تفکر انتقادی، صلح و سازش، صبر و بردباری، تنوع، تعامل بین فرهنگی، ارتباط بین فرهنگی، توسعه چندفرهنگی، حق طلبی و مبارزه با ظلم، حقوق بشر، میراث فرهنگی، هویت، مشارکت همه جانبه است. در ساختار نحوی نیز سه روش تحلیلی_توصیفی، تعبیری- تفسیری و انتقادی_ رهایی بخش می-تواند مفید واقع شود. بعلاوه روش انتقادی _رهایی بخش می تواند روش مناسبی برای پژوهش در مسائل مربوط به برنامه درسی چند فرهنگی باشد. از دیدگاه متخصصان عناصر ده گانه آکر چارچوب مناسبی برای عناصر تشکیل دهنده برنامه درسی چند فرهنگی است و سرانجام برای پرورش سواد و بینش چندفرهنگی دروسی مانند تاریخ، جغرافیا، جامعه شناسی، ادبیات، انشاء، فرهنگ و هنر، مطالعات فرهنگی، هویت اجتماعی از بیشترین ظرفیت برای پرداختن به برنامه درسی چندفرهنگی در دور دوم متوسطه برخوردارند و می توانند دروس مناسبی برای برنامه درسی چند فرهنگی باشند. در خصوص میزان اعتبار الگوی پیشنهادی برنامه درسی چند فرهنگی، از روش کمی استفاده شد. جامعه پژوهش شامل متخصصان و صاحب نطران حوزه برنامه درسی بود که با روش نمونه گیری هدفمند12 نفر انتخاب شد. ابزار جمع آوری پرسشنامه محق
-
بررسی مسائل و مشکلات مدارس شبانه روزی از دیدگاه مدیران، دبیران، سرپرستان و دانش آموزان این مدارس در شهرستان همدان
1400پژوهش حاضر با هدف شناسایی مشکلات تحصیل در مدارس شبانه روزی شهرستان همدان از دیدگاه مدیران، دبیران، سرپرستان و دانش آموزان این مدارس انجام شد. در این پژوهش از رویکرد کمی و روش پیمایشی استفاده شده است. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی مدیران، دبیران، سرپرستان و دانش آموزان شاغل در مدارس شبانه روزی شهرستان همدان به تعداد 159 نفر(شامل 20 مدیر و معاون، 14سرپرست شبانه روزی، 125 دبیر) و1490 دانش آموز از 7 مدرسه شبانه روزی که شامل مدارس آمنه(متوسطه دوم) و فاطمیه(متوسطه اول و دوم) در شهر همدان و مدارس بعثت و امام خمینی(متوسطه اول) و مدارس شهید مطهری و شهید سلیمانی و حضرت خدیجه(متوسطه دوم) در منطقه قهاوند بود که با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای نسبی و فرمول کرجسی مورگان نمونه ای به حجم 432 نفر(شامل 127 نفر از کارکنان آموزشی و 305 نفر دانش آموز) به عنوان نمونه آماری انتخاب شد. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه محقق ساخته بسته پاسخ در طیف پنج درجه لیکرت استفاده شد. روایی پرسشنامه با استفاده از روایی صوری و براساس دیدگاه صاحب نظران تعیین و پایایی آن با استفاده از آلفای کرونباخ معادل 921/0 محاسبه شد. برای تجزیه و تحلیل داده های جمع آوری شده از شاخص های آمار توصیفی مانند جداول و نمودار، میانگین و انحراف استاندارد و از آزمون های استنباطی مانند آزمون شاپیرو-ویلکس و آزمون t یک نمونه ای و t مستقل استفاده شد و به منظور رتبه بندی مولفه های پرسشنامه در هر بعد از آزمون فریدمن استفاده می شود. نتایج بدست آمده نشان دادند که از نظر کارکنان آموزشی(شامل مدیران، دبیران و سرپرستان مدارس) مشکلات در حیطه های عاطفی، مدیریتی و اقتصادی بیشتر از حد متوسط و در حیطه های فرهنگی، اجتماعی، رفاهی وآموزشی کمتر یا در حد متوسط می باشد. همچنین از نظر دانش آموزان مشکلات در حیطه های مدیریتی، اجتماعی و فرهنگی بیشتر از حد متوسط و در حیطه های عاطفی، اقتصادی، رفاهی و آموزشی کمتر یا در حد متوسط می باشد و بین نظرات دو گروه فقط در حیطه عاطفی تفاوت معناداری وجود داشت که کارکنان آموزشی مشکلات عاطفی را بیشتر از حد متوسط برآورد کرده بودند این در حالی است که دانش آموزان مشکلات عاطفی را کمتر یا در حد متوسط برآورد کرده بودند. و در بقیه حیطه ها تفاوت معناداری بین دو گروه وجود نداشت.
-
مطالعه چالش های آموزش مجازی در مدارس ابتدایی شهر سنندج
1400در حال حاضر آموزش مجازی به مساله مهمی در دنیای امروز تبدیل شده که نیازمند بررسی همه جانبه برای اجرای درست آن است. علی رغم فواید و فرصت هایی که آموزش مجازی برای دانش آموزان فراهم می کند، چالش های جدی در مسیر خود دارد. این پژوهش با هدف شناسایی چالش های آموزش مجازی در مدارس ابتدایی شهر سنندج انجام گرفت. رویکرد پژوهش کیفی از نوع اکتشافی است. روش پژوهش از لحاظ هدف، کاربردی و از لحاظ شیوه گردآوری اطلاعات، میدانی است. مشارکت کنندگان متخصصان علوم تربیتی دانشگاه های کردستان، مسئولان آموزش و پرورش نواحی 1 و 2 شهر سنندج و معلمان مدارس ابتدایی سال 1399-1400 است. نمونه پژوهش با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند از نوع ملاک مدار از میان گروه های مشارکت کننده بر اساس قاعده اشباع انتخاب شد. در مجموع 14 مشارکت کننده شامل3 متخصص علوم تربیتی، 6 مسئول اداری مرتبط با آموزش مجازی و 5 معلم دوره ابتدایی انتخاب شد و با آنان مصاحبه انجام گرفت. روش تحلیل اطلاعات روش تحلیل مضمون بود. برای افزایش قابلیت اعتماد اطلاعات جمع آوری شده از معیارهای چهارگانه اطمینان پذیری، باور پذیری، تاییدپذیری و انتقال پذیری یافته ها استفاده شده است. از تحلیل مصاحبه های متخصصان علوم تربیتی تعداد 122 مضمون پایه، 47 مضمون سازمان دهنده و 6 مضمون فراگیر استخراج شد. 63 مضمون پایه، 24 مضمون سازمان دهنده و 6 مضمون فراگیر از مصاحبه های مسئولان اداری آموزش و پرورش به دست آمد و تعداد 93 مضمون پایه، 27 مضمون سازمان و 6 مضمون فراگیر حاصل مصاحبه های معلمان ابتدایی بود. سرانجام با ترکیب نتایج مصاحبه ها و حذف موارد تکراری و دارای همپوشانی 6 مضمون فراگیر به دست آمد که حاکی از آن است که چالش های آموزش مجازی را می توان در شش بعد چالش های مربوط به سیاست گذاری و مدیریت برنامه درسی، چالش های مربوط به زیرساخت و امکانات، چالش های مربوط به تولید محتوای الکترونیکی، چالش های مربوط به آمادگی معلمان، چالش های مربوط به آمادگی دانش آموزان و چالش های مربوط به ارزشیابی در نظر گرفت. سرانجام، براساس یافته های پیشنهاداتی برای توجه به این چالش ها در برنامه ریزی آموزش های مجازی ارائه گردید.
-
بررسی ادراکات نادرست معلمان دوره ابتدایی شهر ملایر درباره ی ارزشیابی کیفی توصیفی
1400این پژوهش با هدف کسب درکی عمیق از دیدگاه های معلمان دوره ابتدایی شهر ملایر در خصوص ادراکات نادرست و کژتابی های ذهنی ناشی از اجرای طرح ارزشیابی کیفی توصیفی انجام گرفت. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و به لحاظ گردآوری اطلاعات، از نوع میدانی بود و ازآنجاکه به شناخت عمیق تجارب و ادراکات نادرست معلمان دوره ابتدایی از هدف، شیوه اجرا، ابزارها و پیامدهای ارزشیابی کیفی-توصیفی پرداخته است، از رویکرد کیفی و روش پدیدارشناسی توصیفی استفاده شده است. مشارکت کنندگان این پژوهش شامل تمامی معلمان دوره ی ابتدایی شهر ملایر در سال تحصیلی 99-98 بود. روش نمونه گیری، هدفمند و از نوع ملاک مدار بود. انتخاب نمونه ها تا جایی ادامه یافت که کفایت و اشباع داده ها حاصل شد. بر این اساس با 15 مشارکت کننده به عنوان نمونه پژوهش مصاحبه انجام شد. مصـاحبه با معلمان در قالب مصاحبه ی عمیق نیمه سازمان یافته و به صورت انفرادی و توسط پژوهشگر اجرا شد. در نهایت، اطلاعات جمع آوری شده در این پژوهش با استفاده از تحلیل مضمون و روش پیشنهادی اترید-استرلینگ (2001) تحلیل شد. نتایج پژوهش نشان داد که دیدگاه های نادرست معلمان ابتدایی نسبت به اهداف ارزشیابی کیفی توصیفی شامل یک مضمون فراگیر (اهداف ارزشیابی کیفی توصیفی)، چهار مضمون سازمان دهنده (حذف نمره در فرایند آموزش؛ ارتقاء خود به خودی؛ عدم تکرار پایه؛ ارزشیابی مساوی با امتحان) و ده مضمون پایه بود. دیدگاه های نادرست معلمان ابتدایی نسبت به شیوه اجرای ارزشیابی کیفی توصیفی شامل یک مضمون فراگیر (اجرای ارزشیابی کیفی-توصیفی)، شش مضمون سازمان دهنده (جابجایی هدف وسیله؛ عدم سنجش درست؛ کاهش هزینه های برگزاری آزمون و امتحان؛ تقلید نادرست از نظام های آموزشی توسعه یافته؛ اجرای فرمایشی اسناد بالادستی؛ اتلاف وقت و تمام نشدن کتاب) و هفده مضمون پایه بود. دیدگاه های نادرست معلمان ابتدایی نسبت به ابزارهای ارزشیابی کیفی-توصیفی شامل یک مضمون فراگیر (ابزارهای ارزشیابی کیفی-توصیفی)، شش مضمون سازمان دهنده (آزمون محوری؛ استرس زمان بر بودن کار با ابزارها؛ غیرکاربردی بودن ابزارهای مختلف؛ عدم دقت و صحت نتایج؛ دخالت دادن قضاوت های شخصی؛ ناکارآمد بودن برخی ابزارها) و نوزده مضمون پایه بود. دیدگاه های نادرست معلمان ابتدایی نسبت به پیامدهای ارزشیابی کیفی-توصیفی شامل یک مضمون فراگیر (پیامدهای ارزشیابی کیفی-توصیفی)، هشت مضمون سازمان دهنده (کاهش اختیارات معلم؛ کاهش انگیزه دانش آموزان؛ حذف رقابت در دانش آموزان؛ بی توجهی به یادگیری؛ کاهش نظارت بر یادگیری؛ بی توجهی به استعدادها و تفاوت های فردی؛ عدم پویایی والدین؛ سطحی نگری در سیستم آموزشی) و بیست وسه مضمون پایه شناسایی شد.
-
بازنمایی چالش های تدریس در کلاس های چند پایه بر اساس تجارب زیسته معلمان و دانش آموزان این مدارس در منطقه دینور استان کرمانشاه
1400هدف پژوهش حاضر بازنمایی چالش های تدریس در کلاس های چند پایه بر اساس تجارب زیسته معلمان و دانش آموزان این مدارس در منطقه دینور استان کرمانشاه در سال تحصیلی 1399-1400 بود. روش این پژوهش توصیفی از نوع پدیدارشناسانه است. جامعه آماری این پژوهش را 93 معلم چندپایه مرد و 36 معلم چندپایه زن، 383 دانش آموز چندپایه پسر و 365 دانش آموز چندپایه دختر تشکیل می دهد. از میان این تعداد نمونه ای به حجم 31 نفر( 14 معلم و 17 دانش آموز ) به روش هدفمند گلوله برفی تا اشباع نظری داده ها انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از مصاحیه نیمه ساختارمند استفاده شد. داده های پژوهش از طریق رویکرد تحلیل مضمون به شیوه هفت مرحله ای کلایزی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج تحلیل داده ها پژوهش نشان داد که چالش های تدریس در زمینه مرتبط با معلمان بر اساس تجارب زیسته دانش آموزان و معلمان شامل: بی توجهی به برخی دروس، رفت و آمد معلمان و ضعف علمی، استرس کاری و توسعه معلم است. در زمینه مرتبط با دانش آموزان بر اساس تجارب زیسته دانش آموزان و معلمان شامل: مشکلات معیشتی، بی سوادی اولیاء، نگرش منفی نسبت به تحصیل، اشتغال دانش آموزان، دو زبانه گی دانش آموزان، عملکرد دانش آموزان، ترکیب سنی و جنسی دانش آموزان و مشارکت والدین است. هم چنین در زمینه مرتبط با برنامه درسی بر اساس تجارب زیسته دانش آموزان و معلمان چالش ها شامل: تخصص معلمان، حجم زیاد محتوا، اجرای کامل برنامه درسی، انجام برنامه ریزی درسی، مدیریت کلاس درس،اجرای ارزشیابی توصیفی، عدم آموزش در زمینه تدریس چندپایه و عدم آموزش در دوران تربیت معلم و دانشگاه فرهنگیان است. چالش های سازمانی و اداری بر اساس تجارب زیسته دانش آموزان و معلمان شامل: عدم نظارت اداره، کمبود تجهیزات و امکانات، ناآگاهی راهبران آموزشی، عدم پشتیبانی، کمبود مزایا معلمان چندپایه، حجم کاری، عدم استخدام معلمان، تعداد زیاد دانش آموزان، پایین بودن سرانه دانش آموزی و نقش فناوری در کلاس های چندپایه است.
-
واکاوی تجارب زیسته مربیان در خصوص نقش برنامه درسی مراکز مهدهای کودک درمهارت اجتماعی و پرخاشگری کودکان: مطالعه موردی منطقه گرمیان کردستان عراق
1400هدف از پژوهش حاضر واکاوی تجارب زیسته مربیان در خصوص نقش برنامه درسی مراکز مهدهای کودک در مهارت اجتماعی و پرخاشگری کودکان: مطالعه موردی منطقه گرمیان کردستان عراق بود. در این پژوهش از رویکرد کیفی و راهبرد پدیدارشناسی تفسیری استفاده شد. مشارکت کنندگان در پژوهش شامل مربیان مهدهای کودک منطقه گرمیان بود که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و براساس قاعده اشباع نظری از بین مربیان مهدهای دولتی با لحاظ کردن حداقل 5 سال سابقه کار 17 نفر انتخاب و با آن ها مصاحبه به عمل آمد. برای جمع آوری اطلاعات از روش مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شده است. داده های جمع آوری شده با استفاده روش تحلیل مضمون و در قالب مضامین پایه، سازمان دهنده و فراگیر کدگذاری و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته های پژوهش نشان داد که براساس تجربه زیسته مشارکت کنندگان، برنامه های درسی مهدهای کودک می تواند با آموزش مفاهیم اجتماعی، تقویت ارتباطات، همکاری و تعامل اجتماعی، مسولیت مدنی، رسالت اجتماعی و رشد مهارت های شخصی، در پرورش مهارت های اجتماعی کودکان نقش ایفاء کند و با شناسایی ابعاد رفتار پرخاشگرانه، زمینه های بروز رفتار و استفاده از راه های مناسب به کاهش رفتار پرخاشگرانه آنان کمک کند. به باور این مربیان، مهم ترین اهداف مهد کودک را می توان در کارکردآموزشی و آماده سازی برای ورود به مدرسه، کمک به رشد عاطفی و روانی و فکری، کمک به رشد جسمی کودک، تقویت مهارت های ارتباطی و اجتماعی، آموزش رفتار شهروندی، مسولیت پذیری اجتماعی خلاصه کرد. با وجود این که از نظر اکثر مشارکت کنندگان در این مطالعه، مراکز مهد کودک منطقه گرمیان از نظر محتوای و تنوع برنامه درسی و روش آموزش تقریباً با استانداردهای روز دنیا همسو است، ولی امکانات و زیر ساخت های لازم برای اجرای این برنامه ها در حد پایینی است. از نظر مربیان، وجود چالش های مانند چالش های ساختاری و اداری، منابع انسانی، آموزشی، کمبود منابع و امکانات فیزیکی و تجهیزات فنی و آموزشی در برنامه درسی مهدهای کودک، فرایند تربیت اجتماعی و کاهش پرخاشگری در میان کودکان را کم اثر می سازد. به باور مشارکت کنندگان اهتمام بر فعالیت های گروهی، آموزش رفتار صحیح اجتماعی، تقویت مهارت های اجتماعی، اهتمام به رشد شخصی می تواند زمینه بهبود عملکرد مهدهای کودک را فراهم سازد. بعلاوه از طریق برنامه درسی پنهان نیز می توان کیفیت برنامه ها و فعالیت های آموزشی مراکز مهد کودک را برای رشد تربیت اجتماعی و کاهش پرخاشگری کودکان ارتقاء بخشید.
-
بررسی اثربخشی آموزش مجازی بر بستر شبکه شاد از دیدگاه معلمان و دانش آموزان دوره متوسطه شهرستان دیواندره
1400هدف اصلی این پژوهش بررسی اثربخشی آموزش مجازی بر بستر شبکه شاد از دیدگاه معلمان و دانش آموزان دوره متوسطه شهرستان دیواندره است. پژوهش حاضر از لحاظ رویکرد پژوهش کمی، روش پژوهش ارزشیابی، از نظر اجرا پیمایشی و از لحاظ هدف از نوع تحقیقات کاربردی است. جامعهی آماری این پژوهش شامل کلیه ی معلمان و دانش آموزان مدارس متوسطه شهرستان دیواندره در سال تحصیلی 1400-1399 که آموزش را بر بشتر شبکه شاد گذرانده اند. که شامل 80 معلم (45 معلم مرد و 35 معلم زن) و 1400 دانش آموز (800 دانش آموز پسر و 600 دانش آموز دختر) است. حجم نمونه پژوهش شامل 72 معلم (40 معلم مرد و 32 معلم زن) و 302 دانش آموز (200 دانش آموز پسر و 102 دانش آموز دختر) که بر اساس جدول کرجسی و مورگان و با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای به این شکل که اول آموزش وپرورش شهرستان دیواندره، مدارس متوسطه شهرستان دیواندره، معلمان و دانش آموزان متوسطه در سال تحصیلی 1400-1399، معلمان ودانش آموزانی که در سال تحصیلی مذکور آموزش را بر بستر شبکه شاد سپری کرده اند انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها در این پژوهش دو پرسشنامه محقق ساخته بسته پاسخ ویژه معلمان و دانش آموزان است. در پژوهش حاضر روایی صوری و محتوایی با استفاده از دیدگاه متخصصان و صاحب نظران مورد بررسی و تایید قرار گرفت. همچنین برای اندازه گیری پایایی پرسشنامه ها در این پژوهش نیز از ضریب آلفای کرونباخ بهره گرفته شده که برای پرسشنامه دانش آموزان مقدار 0.953، و پرسشنامه معلمان مقدار 0.931 بدست آمد که نتایج نشان از پایایی پرسشنامه ها دارد. یافته های حاصل بر اساس آزمون t تک نمونه ای نشان داد از دیدگاه دانش آموزان آموزش بر بستر شبکه شاد در تمام زیرمولفه های بعد زمینه به جز زیر مولفه زمینه اجتماعی در حد متوسط اثر بخش بوده و از دیدگاه معلمان آموزش بر بستر شبکه شاد در زیرمولفه های (اهداف، زمینه های فرهنگی و اقتصادی) بعد زمینه ها در حد متوسط اثربخش و در زیرمولفه های (نیازسنجی، زمینه های اجتماعی و قوانین و مقررات) بعد زمینه ها کمتر اثربخش بوده است. همچنین از دیدگاه دانش آموزان آموزش بر بستر شبکه شاد در بعد درون دادها در تمامی زیر مولفه ها در حد متوسط اثر بخش بوده و از دیدگاه معلمان آموزش بر بستر شبکه شاد در بعد درون دادها در تمامی زیر مولفه ها به جز منابع مالی در حد متوسط اثربخش بوده است. همچنین از دیدگاه دانش آموزان و معلمان آموزش بر بستر شبکه شاد در تمام زیرمولفه های بعد فرایند در حد متوسط اثربخش بوده است.
-
تجارب معلمان مدارس چندپایه دوره ابتدایی از نقش راهبران آموزشی در توسعه حرفه ای خود
1400پژوهش حاضر با هدف بررسی تجارب معلمان مدارس چندپایه دوره ابتدایی از نقش راهبران آموزشی در توسعه حرفه ای خود، انجام گرفت. در این پژوهش، از رویکرد کیفی و روش پدیدار شناسی توصیفی استفاده شد. مشارکت کنندگان بالقوه، تمام معلمان شاغل در کلاس های چندپایه روستایی شهرستان دیواندره به تعداد 126 نفر در سال تحصیلی 400-1399 بودند که حداقل سه سال تحت نظارت راهبران آموزشی فعالیت داشتند و تجربیات لازم کسب کرده بودند. با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و تا زمان رسیدن به اشباع نظری، در نهایت 18 نفر معلم چندپایه از تمام مسیرهای تحت پوشش راهبران به عنوان نمونه انتخاب شدند. داده ها با استفاده از یک پروتکل مصاحبه نیمه ساختاریافته جمع آوری گردید و با استفاده از روش تحلیل مضمون و بر اساس مراحل شش گانه کلایزی تحلیل شد. اعتبار و روایی داده ها نیز با استفاده از روش بازبینی مشارکت کنندگان در پژوهش انجام شد. یافته های به دست آمده از مطالعه تجربه معلمان چندپایه در برگیرنده 4 مضمون اصلی و 15 مضمون فرعی است که مضامین اصلی شامل توسعه دانش حرفه ای، نگرش حرفه ای، مهارت های حرفه ای و همچنین چالش های تاثیرگذار در توسعه حرفه ای معلمان چندپایه توسط راهبران می باشد که از مضمون دانش حرفه ای چهار مقوله (دانش مدیریت کلاس ها چندپایه، دانش محتوای تربیتی، دانش موضوعی و دانش فناوری) و از مضمون نگرش های حرفه ای سه مقوله (نگرش علاقه و انگیزه به تدریس در کلاس های چندپایه، نگرش یادگیری خود راهبری و خودباوری و نگرش امانت داری) و از مضمون مهارت های حرفه ای (مهارت کاربرد ابزار و فناوری، مهارت استفاده از روش های نوین تدریس در کلاس های چندپایه، مهارت سنجش و ارزشیابی و مهارت برقراری ارتباط با دیگران) و همچنین از مضمون چالش های تاثیرگذار در توسعه حرفه ای معلمان چندپایه با کمک راهبران چهار مقوله (عدم برنامه ریزی مناسب، عدم توجه راهبران به نظارت بالینی، عدم ارزشیابی دوره ای از اجرای برنامه های توسعه حرفه ای و عدم وحدت رویه بین راهبران) استخراج گردید.
-
بررسی رابطه بین سبک تصمیم گیری مدیران با خودکارآمدی و خشنودی شغلی معلمان مدارس ابتدایی
1400هدف اصلی این پژوهش شناسایی رابطه سبک های تصمیم گیری مدیران با خشنودی شغلی و خودکارآمدی معلمان مدارس ابتدایی شهرستان دهگلان است. پژوهش حاضر از لحاظ رویکرد جزو پژوهش های کمی و از نظر روش اجرای پژوهش جزو تحقیقات همبستگی و از لحاظ هدف در زمره ی پژوهش های کاربردی قرار میگیرد. جامعهی آماری این پژوهش شامل کلیه ی مدیران و معلمان مدارس ابتدایی شهرستان دهگلان در سال تحصیلی 1400-1399 که شامل 35 مدیر (20 مرد و 15 زن) و 190 معلم (87 مرد و 103 زن) است. حجم نمونه پژوهش شامل 32 مدیر (19 مدیر مرد و 13 مدیر زن) و 123 معلم (57 معلم مرد و 66 معلم زن) که بر اساس جدول کرجسی و مورگان و با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای به این صورت که ابتدا اموزش و پرورش شهرستان دهگلان، مدارس ابتدایی شهر دهگلان، مدیران و معلمان ابتدایی در سال تحصیلی 1400-1399 انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها در این پژوهش پرسشنامه های استاندارد سبک های عمومی تصمیم گیری اسکات و بروس (1995)، پرسشنامه خشنودی شغلی مینه سوتا (2009)، پرسشنامه ی خودکارآمدی شغلی ریگز و نایت (1994) است. در پژوهش حاضر روایی ابزارهای پژوهش در تحقیقات قبلی مورد تایید قرار گرفته است و در این پژوهش نیز روایی صوری و محتوایی آنها با استفاده از روایی متخصصان و صاحب نظران مورد بررسی و تایید قرار گرفت. همچنین برای اندازه گیری پایایی پرسشنامه ها در این پژوهش نیز از ضریب آلفای کرونباخ بهره گرفته شده که برای پرسشنامه ی سبک های تصمیم گیری مقدار 0.825، پرسشنامه ی خودکارآمدی شغلی مقدار 0.754 و برای پرسشنامه رضایت شغلی مقدار 0.736 بدست آمد که نتایج نشان از پایایی پرسشنامه ها دارد. یافته های حاصل از مدل سازی معادلات ساختاری پژوهش نشان داد که مدل مفهومی پیش بینی مفهومی پیش بینی خشنودی شغلی و خودکارآمدی معلمان بر اساس سبک های تصمیم گیری مدیران (سبک عقلانی، سبک آنی، سبک شهودی، سبک اجتنابی و سبک وابستگی) با مدل تجربی برازش دارد. با اطمینان 95 درصد می توان گفت رابطه سبک های تصمیم گیری شهودی، آنی و عقلانی مدیران با خشنودی شغلی معلمان در سطح (05/0 ≤ α) معنی دار و مستقیم و رابطه سبک های تصمیم گیری اجتنابی و وابستگی معنی دار و معکوس است؛ همچنین رابطه سبک های تصمیم گیری شهودی، آنی و عقلانی مدیران با خودکارآمدی معلمان در سطح (05/0 ≤ α) معنی دار و مستقیم و رابطه سبک وابستگی و اجتنابی در سطح (05/0 ≤ α) معنی دار و معکوس است.
-
طراحی الگوی مطلوب پذیرش و اجرای نوآوری برنامه درسی تربیت معلم جمهوری اسلامی ایران
1398این پژوهش باهدف ارائه الگوی مطلوب پذیرش و اجرای نوآوری در برنامه درسی تربیت معلم جمهوری اسلامی ایران انجام شد. برای دستیابی به اهداف پژوهش از رویکرد آمیخته از نوع اکتشافی استفاده شد. روش پژوهش در بخش کیفی، تحلیل محتوا و پدیدارشناسی توصیفی و در بخش کمی، توصیفی _پیمایشی بود. محیط پژوهش سوال اول و دوم جهت تعیین نوآوری های ایجادشده و بررسی وضعیت موجود پذیرش و اجرای نوآوری در دانشگاه فرهنگیان، شامل؛ اسناد (اساسنامه دانشگاه فرهنگیان، سند تحول راهبردی، نقشه جامع توسعه آموزش دانشگاه، سند تحول بنیادین، راهنمای کارنمای معلمی، منشور اقامه کیفیت آموزش و برنامه درسی ملی تربیت معلم)، مدرسان و دانشجو معلمان دانشگاه فرهنگیان منطقه ده (همدان، کرمانشاه، کردستان و ایلام) بود. حجم نمونه در بخش بررسی اسنادی با حجم جامعه برابر بود و به روش سرشماری محتوا، تمامی آن ها موردبررسی قرار گرفت، همچنین برای تعیین نوآوری های ایجادشده و بررسی وضعیت موجود پذیرش و اجرای نوآوری در دانشگاه فرهنگیان بر اساس تجربه زیسته مشارکت کنندگان در پژوهش از روش نمونه گیری هدفمند از نوع ترکیبی و به شیوه قاعده رسیدن به اشباع نظری استفاده شد که تعداد مشارکت کنندگان به 26 نفر رسید. ابزار گردآوری اطلاعات در بخش تحلیل محتوا، فیش برداری و در بخش پدیدارشناسی، مصاحبه نیمه ساختاریافته بود. جهت تجزیه وتحلیل داده ها نیز در بخش اسنادی از روش تحلیل مضمون و در بخش پدیدارشناسی از روش کلایزی استفاده گردید. محیط پژوهش برای سوال سوم یعنی شناسایی ویژگی های الگوی مطلوب، در بخش کیفی شامل متخصصان برنامه ریزی درسی و حوزه تربیت معلم بود که تعداد مشارکت کنندگان در آن به 14 نفر رسید، در بخش کمی نیز جامعه آماری شامل، مدرسان و دانشجو معلمان دانشگاه فرهنگیان منطقه ده می شد که تعداد آن ها 6057 نفر بود و با روش نمونه گیری خوشه ای، با بهره گیری از جدول کرجسی و مورگان تعداد 361 نفر از آن ها به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شد. ابزار گردآوری اطلاعات در بخش کیفی، مصاحبه و در بخش کمی پرسشنامه محقق ساخته بود. برای تجزیه وتحلیل داده های کیفی از روش کلایزی و در بخش کمی شاخص های آمار توصیفی (فراوانی، میانگین، انحراف استاندارد) آزمون t تک گروهی استفاده شد. در سوال چهارم اعتباریابی الگوی پیشنهادی که جامعه آماری آن صاحب نظران و متخصصان حوزه تربیت معلم و برنامه درسی بود، تعداد 15 نفر از آن ها با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند از نوع معیاری به عنوان نمونه پژوهش انتخاب گردید. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه محقق ساخته بود و برای تجزیه وتحلیل دادهها از روش CVR لاوشه استفاده شد. نتایج پژوهش برای سوال اول در دو بخش بررسی اسناد و دیدگاههای مشارکت کنندگان در پژوهش نشان داد که تغییرات و نوآوریهایی در ساختار نظام ارائه آموزش، نظام پذیرش دانشجو و در ماهیت و محتوای برنامه درسی دوره تربیتمعلم پس از تاسیس دانشگاه فرهنگیان به وجود آمده است. یافتههای سوال دوم پژوهش درزمینه ی بررسی وضعیت موجود پذیرش و اجرای نوآوری نیزنشان داد واکنش مشارکتکنندگان در پژوهش به نوآوریهای برنامه درسی در دانشگاه را میتوان به صورت طیفی از نظرات که در یک سو نگاه ستایشگرانه و پذیرش کامل و در سوی دیگر نگاه منتقدانه و مقاومت صریح قرار دارد، تقسیم کرد. یافتههای پژوهش در بخش کیفی سوال سوم نشان داد که ازنظر متخصصان برنامه درسی، الگوی مطلوب پذیرش و اجرای نوآوری در برنامه درسی تربیت معلم متشکل از مبانی، مولفه ها شامل رویکرد، هدف، عوامل تسهیل کننده، موانع، راهبردها، عناصر برنامه درسی تربیت معلم، پیامدها و بازخورد پذیرش و اجرای برنامه درسی است، همچنین در بخش کمی نتایج نشان داد که میانگین تجربی در تمام مولفه ها بیشتر از میانگین نظری است و t محاسبه شده نیز معنی دار است. لذا داده های کیفی به وسیله داده های کمی در زمینه ی ویژگی های الگوی مطلوب با 99 درصد اطمینان تائید شد. پس از مشخص شدن ویژگی های الگوی مطلوب پذیرش و اجرای نوآوری در برنامه درسی دانشگاه فرهنگیان، نمودار گرافیکی الگوی مطلوب طراحی شد و اعتبار بخشهای مختلف آن با 95% توافق مورد تائید قرار گرفت، بنابر این، الگوی پیشنهادی پذیرش و اجرای نوآوری در برنامه درسی تربیتمعلم را میتوان الگویی مطلوب، مفید و همه جانبه نگری دانست که می تواند به پذیرش و اجرای نوآوری در برنامه درسی دوره تربیت معلم یاری رساند.
-
بررسی وضعیت همخوانی برنامه های درسی ایده آل، قصد شده، اجرا شده و کسب شده دروس تربیتی دوره کارشناسی پیوسته آموزش ابتدایی دانشگاه فرهنگیان به منظور طراحی الگوی مطلوب برنامه درسی
1397هدف کلی این پژوهش، شناسایی وضعیت همخوانی برنامه های درسی آرمانی، قصد شده، اجرا شده و کسب شده دروس تربیتی دوره کارشناسی آموزش ابتدایی دانشگاه فرهنگیان به منظور ارائه الگوی مطلوب برنامه درسی دروس تربیتی است. این پژوهش بر حسب هدف کاربردی است و بر حسب شیوه اجرا در آن از رویکرد آمیخته (کمی- کیفی) از نوع به هم تنیده استفاده شده است. روش تحقیق در بخش کمی، پیمایشی و در بخش کیفی، سندکاوی و نظریه برخاسته از داده ها است. جامعه آماری این پژوهش شامل 97 پردیس دانشگاه فرهنگیان، دروس تربیتی رشته آموزش ابتدایی با 10 عنوان درسی (18 واحد)، 8 سند بالادستی، 132 مورد متون تخصصی دروس تربیتی، سند برنامه درسی مصوب رشته، 240 نفر مدرسان و 5440 نفر دانشجو معلمان و 416 نفر از صاحب نظران و متخصصان بود. نمونه آماری شامل 8 پردیس در 4 استان، از میان دروس تربیتی 3 درس 2 واحدی (اصول و روش های تدریس، روانشناسی تربیتی و ارزشیابی از یادگیری) به روش هدفمند، 8 سند بالادستی به روش سرشماری، 103 مورد متون تخصصی شامل: 55 نمونه از متون اصول و روش های تدریس، 28 نمونه از متون روانشناسی تربیتی، 20 نمونه از متون ارزشیابی از یادگیری، صفحات برنامه درسی قصد شده دروس تربیتی منتخب با (16 صفحه) به روش هدفمند، 30 نفر از مدرسان، 220 نفر از دانشجومعلمان و 60 کلاس درس با روش نمونه گیری در دسترس، 15 نفر از صاحبنظران و 10 نفر از کارشناسان و مدرسان در دانشگاه فرهنگیان با نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. در بخش کیفی نیز 31 مدرس با حداقل پنج سال سابقه تدریس و 12 گروه کانونی (6 تا 12 نفره) از دانشجو معلمان به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه محقق ساخته، مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته، مشاهده و فیش برداری است. برای رسیدن به قابلیت اعتبار از تکنیک بررسی همکار و تکنیک تطبیق توسط اعضا استفاده شد. برای تعیین پایایی یا ثبات درونی پرسشنامه ها از فرمول آلفای کرانباخ و برای سنجش روایی محتوایی الگوی پیشنهادی از ضریب محتوایی سی وی آر (CVR) استفاده شد. داده-های بدست آمده از اسناد و متون دانشگاهی به روش جرج بِردی و داده های کیفی مصاحبه ها با استفاده از کدگذاری و در داده-های کمی از دو سطح شاخص های آمار توصیفی و استنباطی و نرم افزار آماری SPSS استفاده شد. برای تحلیل داده های پرسشنامه های نظرسنجی از دانشجویان و مدرسان،
-
طراحی الگوی ارزشیابی کیفیت برنامه درسی دوره کارشناسی پیوسته دانشگاه فرهنگیان
1396هدف پژوهش حاضر طراحی الگوی ارزشیابی کیفیت برنامه درسی دوره کارشناسی پیوسته دانشگاه فرهنگیان بود. این پژوهش از لحاظ هدف از نوع تحقیقات کاربردی است و با شیوه آمیخته اکتشافی (کیفی- کمی) انجام شده است. برحسب سوالات پژوهش، جامعه آماری متفاوت انتخاب شده است. سوال اول دارای دو جامعه آماری بود. برای بررسی وضع موجود ارزشیابی برنامه درسی در دانشگاه فرهنگیان، جامعه آماری شامل اسناد بالا دستی: محتوای سند تحول بنیادین آموزش و پرورش، اساسنامه دانشگاه فرهنگیان، برنامه درسی دوره کارشناسی دانشگاه فرهنگیان و نقشه راه معاونت نظارت و ارزشیابی دانشگاه فرهنگیان بود که با روش تمام شماری، حجم نمونه برابر جامعه در نظر گرفته شد. جامعه دوم سوال اول شامل: تجربیات ارزشیابی موسسات معتبر بین المللی در زمینه ارزشیابی تربیت معلم بود که به روش نمونه گیری هدفمند تعدادی از موسسات بین المللی انتخاب شد و شیوه های ارزشیابی کیفیت آنان با روش تحلیل محتوا بررسی شد. جامعه آماری سوال دوم متشکل از منابع، اسناد و پژوهش های ملی و بین المللی انجام شده مرتبط با مولفه های ارزشیابی کیفیت برنامه درسی تربیت معلم و متخصصان برنامه درسی کشور بود. از میان اسناد و مدارک برحسب بیشترین ارتباط 200 سند، از میان متخصصان برنامه درسی به شیوه هدفمند به ترتیب 8 نفر که بیشترین تجربه را در زمینه تربیت معلم کشور داشتند برای مصاحبه و 89 نفر جهت ارزیابی پرسشنامه مولفه های ارزیابی کیفیت برنامه درسی که با روش دلفی انجام شد، انتخاب گردید. ابزار جمع آوری اطلاعات در بخش اول فیش برداری، در بخش دوم مصاحبه نیمه ساختاریافته و در بخش سوم برسشنامه نهایی مولفه های ارزیابی کیفیت مستخرج از دو بخش پیشین(22مولفه) بود. داده های حاصل از بخش اول و دوم از طریق کد گذاری و بخش سوم با کمک شاخصهای آمار توصیفی و فرایندتحلیل سلسله مراتبی(AHP) تحلیل شد. جامعه آماری سوالات پژوهشی سوم و چهارم نیز شامل اعضای هیئت علمی رشته برنامه ریزی درسی (در استان های تهران، اصفهان، خراسان رضوی، فارس، لرستان، مازندران و همدان) بود که با روش نمونه گیری هدفمند،79 نفر برای ارزیابی پرسشنامه ملاکهای ارزشیابی کیفیت(70 ملاک) و 94 نفر برای ارزیابی پرسشنامه شاخصهای ارزیابی کیفیت (216 شاخص) انتخاب شدند و با روش دلفی پاسخ دادند. داده های حاصل با استفاده از آمار توصیفی و فرایندتحلیل سلسله مرا
-
بررسی عوامل موثر بر بی انضباطی دانش آموزان دوره متوسطه اول شهر کرمانشاه از دیدگاه دبیران
1396هدف پژوهش حاضر بررسی عوامل موثر بر بی انضباطی دانش آموزان دوره متوسطه اول شهر کرمانشاه از دیدگاه دبیران بود. روش پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و از لحاظ شیوه اجرا توصیفی از نوع پیمایشی بود. جامعه ی آماری شامل کلیه ی دبیران دوره ی 59 است که تعداد آنها 1911 نفر بود. حجم نمونه بر اساس جدول - متوسطه اول نواحی سه گانه شهر کرمانشاه در سال تحصیلی 59 کرجسی و مورگان و روش نمونه گیری طبقه ای نسبی به تعداد 119 آزمودنی انتخاب شد. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه محقق ساخته عوامل موثر بر بی انضباطی دانش آموزان بود. روایی ابزار براساس روایی محتوا و با استفاده از دیدگاه متخصصان تایید گردید و 1 محاسبه شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از دو سطح آمار توصیفی )درصد، فراوانی، / پایایی ابزار نیز با استفاده از آلفای کرانباخ 59 میانگین و انحراف استاندارد( و آمار استنباطی )تی تک گروهی، آزمون تحلیل واریانس یکطرفه و آزمون توکی( استفاده شد. نتایج نشان داد تمامی رفتارهای بی انضباطی دانش آموزان را می توان در پنج دسته شامل: اختلال در کلاس، بی انضباطی فیزیکی، بی انضباطی 1 بالاترین و / کلامی، بی توجهی به قوانین و رفتارهای مجرمانه تقسیم کرد که در این میان رفتار بی انضباطی کلامی با میانگین 98 1 پایین ترین میزان فراوانی را به خود اختصاص داده است و در مجموع فراوانی رفتارهای بی انضباطی / رفتارهای مجرمانه با میانگین 15 کمتر از حد متوسط بود. از دیدگاه دبیران از میان عوامل خانوادگی، فردی، مدرسه ای، فرهنگی_اجتماعی و مرتبط با همسالان، عامل تک گروهی نیز حاکی از آن است که t فرهنگی اجتماعی بالاترین تاثیر و عوامل مدرسه ای کمترین تاثیر را داشته است. نتایج آزمون بالاتر از حد متوسط و تاثیر عامل مدرسه ای در سطح متوسط قرار دارد. )p=1/ تاثیر چهار عامل از پنج عامل مورد بررسی در سطح ) 19 همچنین بین میزان رفتارهای بی انضباطی دانش آموزان نواحی سه گانه کرمانشاه تفاوت وجود دارد و رفتارهای بی انضباطی در ناحیه یک بیشتر از دو ناحیه دیگر است.
-
ارائه الگوی برنامه درسی روایت پژوهی برای توسعه حرفه ای دانشجومعلمان دانشگاه فرهنگیان
1396چکیده: هدف از پژوهش حاضر، ارئه الگوی برنامۀ درسی روایت پژوهی جهت توسعۀ حرفه ای دانشجو معلمان دانشگاه فرهنگیان بود. این پژوهش به شیوه ترکیبی(کمی و کیفی) انجام گرفت. در بخش کمی از طرح شبه تجربی پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل و آزمایش استفاده شد و در بخش کیفی از روش سنتزپژوهی و پدیدارشناسی استفاده شد. سوالات پژوهش شامل: 1. الگوی برنامۀ درسی روایت پژوهی برای توسعۀ حرفه ای دانشجومعلمان دارای چه ویژگی هایی است ؟ 2. اعتبار این الگو به چه میزان است؟ تجارب دانشجومعلمان از الگوی برنامه درسی روایت پژوهی چیست؟ و فرضیه ها شامل: 1) برنامه درسی روایت پژوهی، روی دانش دانشجومعلمان تاثیر دارد. 2) برنامه درسی روایت پژوهی، روی مهارت دانشجومعلمان تاثیر دارد. 3) برنامه درسی روایت پژوهی، روی نگرش دانشجومعلمان تاثیر دارد. جامعه آماری در بخش ارائه الگو شامل 210 مورد محتوای مرتبط با روایت پژوهی در پایگاه های علمی معتبر بود که از بین آن ها در مجموع 40 سند (شامل مقاله، پایان نامه و کتاب) در حوزه روایت پژوهی و توسعه حرفه ای معلم به صورت هدفمند به عنوان نمونه تحقیق انتخاب شدند. جامعه پژوهش در بخش اعتبارسنجی اولیه طرح، مدرسان کارورزی دانشگاه فرهنگیان و متخصصان برنامه ریزی درسی بودند که از بین متخصصان برنامه ریزی درسی 10 نفر به صورت هدفمند، و از بین مدرسان کارورزی نیز به صورت هدفمند 10 مدرس مجرب انتخاب شدند (معیار انتخاب متخصصان برنامه ریزی درسی، تخصص آن ها و پژوهش های انجام شده آن ها در حوزه تربیت معلم فکور و روایت پژوهی بوده است و معیار انتخاب مدرسان کارورزی نیز تجربه، تخصص، و رشته تحصیلی آن ها بوده است). جامعه پژوهش در بخش کمی و در مرحله اجرای الگو شامل دانشجومعلمان دانشگاه فرهنگیان استان همدان در پردیس شهید باهنر همدان بودند که از بین این جامعه، از طریق نمونه گیری خوشه ای، دانشجومعلمان ترم 4 رشته آموزش ابتدایی (200 نفر) به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند، در مرحله بعد از میان این گروه، به صورت هدفمند، دانشجویانی که درس توسعه حرفه ای 1 و کارورزی1 را همزمان انتخاب کرده بودند، انتخاب شدند (دو گروه) که به تصادف یک گروه 42 نفره در گروه آزمایش و یک گروه 40 نفره در گروه کنترل جای گرفتند. در بخش کیفی اجرای الگو، گروهی که قرار بود الگوی برنامه درسی روایت پژوهی را اجرا کنند، به عنوان نمونه مورد بررسی
-
تاثیر آموزش پیش دبستانی بر سازگاری دانش آموزان دوزبانه پایه پنجم ابتدایی شهر ثلاث باباجانی
1396هدف اصلی این پژوهش بررسی تاثیر آموزش پیش دبستانی بر سازگاری دانش آموزان دو زبانه پایه پنجم ابتدایی بود. روش پژوهش پس رویدادی(علی مقایسه ای ) بود و جامعه آماری پژوهش را دانش آموزان دوزبانه سال پنجم ابتدایی شهر ثلاث باباجانی که در سال تحصیلی 95-1394 مشغول به تحصیل بودند تشکیل دادند. تعداد آنها 651 نفر بود. روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای و بر اساس جدول گرجسی و مورگان 240 نفر (120 دختر و 120 پسر که در مجموع 120 نفر از بین دانش آموزان دارای تجربه پیش دبستانی و 120 نفر فاقد این تجربه از دبستانهای مختلف شهر انتخاب شدند . برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه سازگاری اجتماعی عاطفی آموزشی سینها و سینک ، که توسط قدسی احقر فرم 55 سوالی این مقیاس در نمونه 3000 نفری دانش آموزان مقاطع مختلف تحصیلی مورد بررسی قرار گرفته است، استفاده شده است. داده های جمع آوری شده با استفاده از شاخصهای آمار توصیفی و آزمونهای آماری t در گروههای مستقل و تحلیل واریانس چند متغیره مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت نتایج پژوهش نشان داد دوره ی پیش دبستانی بر سازگاری دانش آموزان تاثیر دارد . دانش آموزان دو زبانه ای که تجربه آموزش پیش دبستانی را داشته اند نسبت به دانش آموزان دو زبانه ای که چنین تجربه ای نداشتند از سازگاری بالاتری برخوردار بوده اند. به گونه ای که دانش آموزان دو زبانه ای که تجربه آموزش پیش دبستانی را داشتند، نسبت به دانش آموزان دو زبانه ای که چنین تجربه ای نداشتند از سازگاری اجتماعی بالاتری برخوردار بوده اند؛ دانش آموزان دو زبانه ای که تجربه آموزش پیش دبستانی را داشتند نسبت به دانش آموزان دو زبانه ای که چنین تجربه ای نداشتند از سازگاری عاطفی بالاتری برخوردار بوده اند و دانش آموزان دو زبانه ای که تجربه آموزش پیش دبستانی را داشتند نسبت به دانش آموزان دو زبانه ای که چنین تجربه ای نداشتند از سازگاری آموزشی بالاتری برخوردار بوده اند . سرانجام، میزان سازگاری دانش آموزان دختر و پسر دو زبانه که دوره پیش دبستانی را تجربه کرده بودند با دانش آموزان دو زبانه ای که این تجربه را نداشتند در سازگاری اجتماعی اثر متقابل گذراندن و نگذراندن دوره پیش دبستان و جنسیت تفاوت معنادار داشت ، در سازگاری عاطفی و آموزشی اثر متقابل گذراندن و نگدراندن دوره پیش دبستانی معنادار نشد اما بین دانش آموزان دختر و پسر تفاوت معنادار مشاهده شد
-
بررسی رابطه ی بین کیفیت زندگی در مدرسه با جو یاد گیری وخود کارآمدی دانش آموزان دوره ی دوم ابتدایی شهر همدان در سال تحصیلی 95-94
1395هدف اصلی پژوهش حاضر شناسایی رابطه بین کیفیت زندگی در مدرسه با جو یادگیری و خود کارآمدی دانش آموزان دوره دوم ابتدایی همدان بود. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری تحقیق شامل کلیه دانش آموزان نواحی 1 و 2 شهر همدان در سال 95-1394 بود که تعداد آنها در ناحیه 1 (5260 دختر و 5931 پسر) و در ناحیه 2 (5029 دختر و 5742 پسر) بود. 384 دانش آموز براساس جدول کرجسی و مورگان و با روش تصادفی طبقه ای نسبی انتخاب شد. ابزار جمع آوری اطلاعات شامل سه پرسشنامه ی استاندارد کیفیت زندگی در مدرسه با 39 پرسش، خودکارآمدی با 17 پرسش و جو یادگیری با 20 پرسش بود که روایی و پایایی آن در پژوهش های پیشین مورد تایید قرار گرفته است. روایی ابزارها در پژوهش با استفاده از روایی محتوایی براساس دیدگاه متخصصان تعیین و ضریب پایایی آن نیز براساس آلفای کرونباخ محاسبه شد. اطلاعات جمع آوری شده بر اساس شاخصهای آمار توصیفی مانند جداول فراوانی، میانگین، انحراف استاندارد و آزمون های آمار استنباطی همبستگی و تحلیل مسیر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. مهم ترین یافته های تحقیق به شرح زیر است:1-بین کیفیت زندگی در مدرسه با جو یادگیری رابطه ی مثبت و معنی داری وجود دارد 2-بین کیفیت زندگی در مدرسه و خود کار آمدی رابطه ی مثبت وجود دارد.3-بین جو یادگیری و خود کار آمدی رابطه ی مثبت و معنی داری دارد 4-مولفه های کیفیت زندگی در مدرسه توانایی پیش بینی جو یادگیری وخود کار آمدی را دارند.
-
بررسی رابطه بین پذیرش نوآوری در برنامه درسی و جویادگیری اثربخش از دیدگاه دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه بوعلی سینا همدان
1394هدف از این پژوهش بررسی رابطه بین پذیرش نوآوری در برنامه درسی و جویادگیری اثربخش از دیدگاه دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه بوعلی سینا همدان بود.در این پژوهش از روش توصیفی از نوع همبستگی استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش را کلیه دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه بوعلی سینا تشکیل می دهند که تعداد آن ها 3176 نفر می باشد از بین جامعه آماری پژوهش 341 نفر با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای به عنوان نمونه آماری انتخاب شده است. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه محقق ساخته میزان پذیرش نوآوری برنامه درسی و پرسشنامه استاندارد جویادگیری اثربخش استفاده شده است. روایی ابزارها در این پژوهش با استفاده از روایی محتوایی و بر اساس دیدگاه متخصصان و پایایی آن ها با استفاده از آلفای کرونباخ به ترتیب 97/0و 94/0 محاسبه شد. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از شاخص های آمار توصیفی مانند (جدول، فراوانی، درصد، نمودار، میانگین و انحراف معیار) و روش های آمار استنباطی مانند (آزمونt تک گروهی، ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چند متغیره) استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان داد که بین پذیرش نوآوری در برنامه درسی و مولفه های آن ( نوآوری در هدف، محتوا، روش های یاددهی- یادگیری، پذیرش کاربست فناوری های آموزشی نوین، روش های ارزشیابی) با جویادگیری اثربخش از دیدگاه دانشجویان دوره های تحصیلات تکمیلی دانشگاه بوعلی سینا رابطه مثبت و معنادار وجود دارد و با افزایش پذیرش نوآوری در برنامه درسی، جو یادگیری افزایش یافته است. بعلاوه، مولفه های پذیرش نوآوری در برنامه درسی می تواند جویادگیری اثربخش در محیط آموزشی را پیش بینی کند.
-
تحلیل محتوای کتاب های درسی علوم دوره اول متوسطه به منظور تعیین میزان تاکید بر مهارت های زیست محیطی
1394پژوهش حاضر با هدف بررسی میزان تاکید کتاب های علوم تجربی پایه هفتم و هشتم دورۀ اول متوسطه بر مهارت های سه گانه دانش، نگرش و عملکرد زیست محیطی انجام شده است. روش پژوهش تحلیل محتوا براساس تکنیک آنتروپی شانون است. براساس این تکنیک ضریب تاکید و اهمیت بر هریک از مولفه های مورد بررسی مورد توجه قرار گرفته است. جامعه پژوهش حاضر، شامل محتوا، پرسش ها و تصاویر کتابهای درسی پایه هفتم و هشتم دورۀ اول متوسطه تالیف وزارت آموزش و پرورش به تعداد 266 صفحه بوده است. جامعه پژوهش تمام شماری شده و نمونه پژوهش برابر با جامعه ی آن است. ابزار جمع آوری اطلاعات چک لیست و یا فهرست وارسی براساس مهارت های زیست محیطی پالمر است. روایی ابزار براساس روایی محتوایی و با استفاده از دیدگاه متخصصان و پایایی آن براساس روش باز آزمایی انجام شده است. اطلاعات جمع آوری شده براساس شاخصهای آمار توصیفی مانند فراوانی، نمودار و درصد و تکنیک آنتروپی شانون انجام شده است. یافته های تحقیق حاکی از آن است که در کتاب های علوم تجربی دورۀ اول متوسطه در مجموع 196 بار بر مهارت های زیست محیطی تاکید شده است که از این مقدار 81 بار بر دانش زیست محیطی، 67 بار بر نگرش زیست محیطی و 48 بار بر عملکرد زیست محیطی تاکید شده است. در پایه هفتم فراوانی دانش زیست محیطی بیش از نگرش زیست محیطی و نگرش زیست محیطی بیش از عملکرد زیست محیطی و در پایه هفتم بر هر سه مهارت بیش از پایه هشتم تاکید شده است. در کتاب پایه هشتم نیز نگرش زیست محیطی بیش از دانش و عملکرد زیست محیطی مورد تاکید قرار گرفته است. نتایج آنتروپی شانون نشان داد که نگرش زیست محیطی با مقدار 95/0 و 364/0 به ترتیب بیش ترین بار اطلاعاتی و ضریب اهمیت و عملکرد زیست محیطی به ترتیب با بار اطلاعاتی 94/0 و 36/0در جایگاه بعد قرار دارد سرانجام، دانش زیست محیطی به ترتیب با مقدار72/0 و 276/0 کمترین بار اطلاعاتی و ضریب اهمیت را به خود اختصاص داده اند.
-
مطالعه عوامل اساسی موثر در تدریس اثربخش و رابطه آن با رضایت ونگرش دانشجویان دانشگاه کردستان در سال تحصیلی 93-
1394هدف پژوهش حاضر، بررسی عوامل اساسی موثر در تدریس اثربخش و رابطه آن با رضایت ونگرش دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه کردستان بوده است. روش پژوهش ، توصیفی از نوع همبستگی و جامعه آماری شامل کلیه ی دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه کردستان که تعداد آن ها 2288نفر می باشد. نمونه بر اساس جدول تعیین حجم نمونه کرجسی و مورگان و با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای تصادفی نسبی 327نفر انتخاب شده اند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه محقق ساخته سنجش تدریس اثربخش ، پرسشنامه استاندارد رضایت فراگیران بر اساس مدل کرک پاتریک و پرسشنامه استاندارد کیفیت زندگی در مدرسه اینلی و بورک بوده است. روایی پرسشنامه ها از طریق روایی محتوایی بر اساس دیدگاه متخصصان و پایایی پرسشنامه ها بر اساس ضریب آلفای کرونباخ به ترتیب 96/0 ، 91/0 و90/0 محاسبه شده است. داده های گردآوری شده با استفاده از شاخص های آمار توصیفی مانند درصد، میانگین، انحراف معیار و آزمون های آمار استنباطی نظیر ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون و آزمون تی تک نمونه ای مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفته است. یافته های پژوهش، حاکی از آن است که میزان اثربخشی تدریس در دانشگاه کردستان از نظر دانشجویان تحصیلات تکمیلی در سطح متوسط قرار دارد و رضایت و نگرش دانشجویان از اثربخشی تدریس در حد متوسط است. همچنین بین مولفه های تدریس اثربخش: کنش منطقی، کنش روان شناسانه و کنش اخلاقی با رضایت و نگرش دانشجویان رابطه مثبت و معناداری وجود داشته است. بنابراین می توان گفت با افزایش مولفه های تدریس اثربخش(کنش منطقی، کنش روان شناسانه و کنش اخلاقی)، رضایت دانشجویان افزایش یافته و نگرش آنها نسبت به دوره تحصیلی مثبت تر شده است و مولفه های تدریس اثربخش(کنش منطقی، کنش روان شناسانه و کنش اخلاقی) ، توانایی پیش بینی رضایت و نگرش تحصیلی دانشجویان را داشته اند.
-
بررسی رابطه بین عوامل انگیزشی با جو یادگیری اثربخش و توسعه حرفه ای اعضای هیات علمی دانشگاه بوعلی سینا
1394هدف این پژوهش بررسی رابطه بین عوامل انگیزشی با جو یادگیری اثربخش و توسعه حرفه ای اعضای هیات دانشگاه بوعلی سینا بوده است. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش را اعضای هیئت علمی دانشگاه بوعلی سینا و دانشجویان تحصیلات تکمیلی این دانشگاه تشکیل می دهند که تعداد آن ها به ترتیب 384 و 3176 نفر است. از بین اعضای هیئت علمی 196 نفر با روش نمونه گیری تصادفی ساده و با استفاده از جدول تعیین حجم نمونه کرجسی و مورگان، انتخاب گردید و نمونه دانشجویان نیز وابسته به نمونه اعضای هیئت علمی و به ازای هر استاد، سه دانشجوی تحصیلات تکمیلی وی و در مجموع 588 نفر انتخاب شد. ابزار جمع آوری اطلاعات شامل سه پرسشنامه عوامل انگیزشی، جو یادگیری اثربخش و توسعه حرفه ای اعضای هیات علمی بود. با وجود قابل قبول گزارش شدن روایی این آزمون ها در پژوهش های مختلف، در پژوهش حاضر روایی آن ها از طریق روایی محتوایی و با استفاده از دیدگاه متخصصان و پایایی آن ها نیز براساس ضریب 85/0، 93/0 و 95/0 تعیین گردید. داده های جمع آوری شده با استفاده از شاخص های آمار توصیفی همچون، جدول، فراوانی، درصد، میانگین، انحراف معیار و روش های آمار استنباطی همچون t تک گروهی، ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون ساده و چند متغیره گام به گام استفاده گردید و در محیط نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل شد. یافته های پژوهش نشان داد که میانگین عوامل انگیزشی درونی و بیرونی اعضای هیات علمی بالاتر از میانگین آماری است، میانگین جو یادگیری اثربخش در حد خوب و میانگین توسعه حرفه ای در حد پایین قرار دارد. بین عوامل انگیزش درونی با جو یادگیری، عوامل انگیزش درونی و بیرونی با توسعه حرفه ای رابطه مثبت و معنی دار وجود دارد. ولی بین عوامل انگیزش بیرونی و با جو یادگیری اثربخش رابطه معنی داری وجود ندارد. به عبارتی با افزایش عوامل انگیزش درونی سطح یادگیری اثربخش در کلاس درس و توسعه حرفه ای اعضای هیات علمی افزایش یافته است. عوامل انگیزشی درونی و بیرونی توانایی پیش بینی جو یادگیری اثربخش و توسعه حرفه ای اعضای هیئت علمی را دارند.
-
بررسی رابطه سواد فناورانه معلمان با انگیزش تحصیلی دانش آموزان دوره دوم ابتدایی شهر همدان
1394هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطه سواد فناورانه معلمان با انگیزش تحصیلی دانش آموزان دوره دوم ابتدایی شهر همدان بوده است. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی و جامعه آماری شامل کلیه معلمان و دانش آموزان دوره دوم ابتدایی شهر همدان بوده است که تعداد آن ها به ترتیب 598 و 15287 می باشد. نمونه معلمان بر اساس جدول تعیین حجم نمونه کرچسی و مورگان و با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی 234 نفر و نمونه دانش آموزان 702 نفر که وابسته به معلمان نمونه بوده؛ به صورتی که به ازای هر معلم سه دانش آموز وی به صورت تصادفی انتخاب شده اند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه محقق ساخته سواد فناورانه و پرسشنامه انگیزش تحصیلی هارتر بوده است. روایی پرسشنامه ها از طریق روایی محتوایی بر اساس دیدگاه متخصصان و پایایی پرسشنامه ها بر اساس ضریب آلفای کرونباخ به ترتیب 89/0 ، 85/0 محاسبه شده است. داده های گردآوری شده با استفاده از شاخص های آمار توصیفی مانند درصد، میانگین، انحراف معیار و آزمون های آمار استنباطی نظیر آزمون های؛ تی در گروه های مستقل، آزمون های همبستگی و رگرسیون گام به گام مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفته است. یافته های پژوهش، حاکی از آن است که؛ بین سواد فناورانه معلمان با انگیزش تحصیلی دانش آموزان دوره دوم ابتدایی شهر همدان رابطه مثبت و معنی دار وجود داشته است؛ و همچنین بین ابعاد سواد فناورانه معلمان: فهم ماهیت فناوری، فهم ارتباط فناوری و جامعه، فهم طراحی فناوری، توانایی فناورانه و فهم فناوری در جهان اطراف معلمان با انگیزش تحصیلی دانش آموزان دوره دوم ابتدایی رابطه مثبت و معنادار وجود داشته است؛ بنابراین می توان گفت سواد فناورانه معلمان موجب افزایش انگیزش تحصیلی دانش آموزان شده است؛ و ترکیب دو بعد « توانایی فناورانه» و «فهم ارتباط فناوری و جامعه» توانایی پیش بینی انگیزش تحصیلی دانش آموزان را داشته اند.
-
بررسی تاثیر برنامه های درسی دانشگاهی بر پرورش مهارت های کارآفرینی دانشجویان
1394یکی از مهم ترین عناصر نظام آموزش عالی و دانشگاه ها، برنامه های درسی است که نقش تعیین کننده و انکارناپذیری در تحقق اهداف و رسالت های آموزش عالی از نظر کمی و کیفی دارد. هدف اصلی این پژوهش، بررسی تاثیر برنامه های درسی دانشگاهی بر پرورش مهارت های کارآفرینی دانشجویان دانشگاه بوعلی سینا می باشد. پژوهش حاضر، از نقطه نظر چگونگی جمع آوری اطلاعات، از نوع تحقیقات توصیفی می باشد و از روش علٌی ـ مقایسه ای استفاده شده است. جامعه آماری این پژوهش را 2001 نفر از دانشجویان ورودی سال 1389 و 3364 نفر از دانشجویان ورودی سال 1392 مقطع کارشناسی تشکیل می دهند. روش نمونه گیری این پژوهش، تصادفی طبقه ای نسبی است که در آن نسبت افراد در دانشکده ها بر اساس جنسیت، در جامعه و نمونه یکسان می باشد. طبق این روش، 385 نفر از دانشجویان ورودی سال 1389 و 385 نفر از دانشجویان ورودی سال 1392 در دانشکده های مختلف انتخاب شدند. اطلاعات با استفاده از پرسشنامه استاندارد سنجش ویژگی های کارآفرینی کردنائیج، جمع آوری شد. روایی ابزار با استفاده از روایی محتوایی و بر اساس دیدگاه متخصصان و پایایی ابزار با استفاده از آلفای کرونباخ 83/0 تعیین گردید. برای تحلیل داده ها، از شاخص آمار توصیفی(میانگین، انحراف استاندارد) و آمار استنباطی(تحلیل واریانس، آزمون t مستقل، آزمون کالموگروف ـ اسمیرونوف و آزمون تعقیبی توکی) استفاده شد. یافته های تحقیق، نشان داد تفاوت معناداری بین میزان توانایی های کارآفرینانه دانشجویان ورودی سال 1389 و 1392 وجود ندارد. بعلاوه کارآفرینی در پژوهش حاضر، شامل هشت مهارت بوده که برنامه های درسی بر پرورش این مهارت ها یعنی ریسک پذیری متعادل، کانون کنترل درونی، نیاز به پیشرفت، رویاپردازی و چالش طلبی دانشجویان، تاثیرگذار نبوده است اما مهارت عملگرایی و تحمل ابهام دانشجویان، افزایش؛ و توانایی سلاست فکری آنان، کاهش یافته است. در نتیجه، برنامه های درسی دوره دانشگاهی در مقطع کارشناسی، نتوانسته است موجب پرورش مهارت های کارآفرینانه دانشجویان شود
-
بررسی تاثیر نرم افزار آموزشی میشا و کوشا در کاهش اختلال یادگیری ریاضی دانش-آموزان پایه سوم ابتدایی مراکز درمان اختلالات یادگیری شهر همدان
1394پژوهش حاضر با هدف، بررسی تاثیر نرم افزار آموزشی میشا و کوشا در کاهش اختلال یادگیری ریاضی دانش آموزان پایه سوم ابتدایی مراکز اختلالات یادگیری شهر همدان انجام شده است. روش مطالعه شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل و آزمایش است. جامعه موردمطالعه را 100 نفر دانش آموز دختر و پسر دارای اختلال یادگیری ریاضی پایه سوم ابتدایی شهر همدان در سال تحصیلی 94-93 تشکیل داده است. با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای نسبی 30 نفر از دانش آموزان انتخاب شدند که 15 نفر در گروه آزمایش و 15 نفر در گروه کنترل قرار گرفتند. ابزار مورداستفاده برای جمع-آوری اطلاعات آزمون تشخیصی ایران کی مت بوده است، که برای پیش آزمون و پس آزمون در دو گروه استفاده شده است. گروه کنترل با روش متداول و گروه آزمایش به مدت 12 جلسه با استفاده از نرم افزار میشا و کوشا آموزش داده شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها از شاخص های آمار توصیفی شامل فراوانی، درصد، میانگین، انحراف معیار، جدول، نمودار و از آزمون های آماری تحلیل کوواریانس و کولموگروف اسمیرنوف استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان داد که تفاوت میانگین های گروه آزمایش و کنترل در سطح 05/0 معنی دار بوده و می توان گفت نرم افزار آموزشی میشا و کوشا در کاهش اختلال یادگیری ریاضی دانش آموزان تاثیر داشته است و فرضیه کلی تحقیق تایید می شود؛ میانگین تعدیل شده نمرات اختلال یادگیری شمارش اعداد در گروه آزمایش 57/0 است که کمتر از میانگین این نمرات در گروه کنترل (23/1) می باشد (010/0=p)؛ بنابراین می توان گفت نرم افزار آموزشی میشا و کوشا در کاهش اختلال یادگیری شمارش اعداد دانش آموزان دارای اختلال یادگیری ریاضی تاثیر داشته است؛ میانگین تعدیل شده نمرات اختلال یادگیری جمع اعداد در گروه آزمایش 69/0 است که کمتر از میانگین این نمرات در گروه کنترل (91/1) می باشد (012/0=p)؛ بنابراین می توان گفت نرم افزار آموزشی میشا و کوشا در کاهش اختلال یادگیری جمع اعداد دانش آموزان دارای اختلال یادگیری ریاضی تاثیر داشته است؛ میانگین تعدیل شده نمرات اختلال یادگیری تفریق اعداد در گروه آزمایش 62/0 است که کمتر از میانگین این نمرات در گروه کنترل (78/2) می-باشد (001/0=p)؛ بنابراین می توان گفت نرم افزار آموزشی میشا و کوشا در کاهش اختلال یادگیری تفریق اعداد دانش آموزان دارای اختلال یادگیری ریاضی تاث
-
بررسی رابطه بین باورهای معرفت شناختی با جو یادگیری اثربخش و توسعه حرفه ای دبیران دوره دوم متوسطه ناحیه 1 شهر همدان در سال تحصیلی94-1393
1394پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین باورهای معرفت شناختی با جو یادگیری اثربخش و توسعه حرفه ای دبیران دوره دوم متوسطه ناحیه یک شهر همدان انجام گرفته است. روش تحقیق در این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری شامل کلیه دبیران و دانش آموزان دوره دوم متوسطه در سال تحصیلی 94-1393 که تعداد آنها به ترتیب800 و 8048 نفر بوده است. با استفاده از شیوه نمونه گیری تصادفی طبقه ای نسبی نمونه ای به حجم 260 دبیر(98 مرد و 162 زن) مطابق جدول کرجسی و مورگان و با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند 780 نفر دانش آموز(294 پسر و 486 دختر) انتخاب گردید. برای جمع آوری اطلاعات از سه پرسشنامه باورهای معرفت شناختی، جو یادگیری اثربخش و توسعه حرفه ای شاه پسند استفاده گردید. روایی پرسشنامه ها بر اساس روایی محتوایی و پایایی آن نیز بر اساس روش آلفای کرونباخ به ترتیب 72/.، 93/. و 95/. محاسبه شد. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از شاخص های آمار توصیفی و استنباطی استفاده شد. نتایج ضریب همبستگی نشان داد که بین باورهای معرفت شناختی با جو یادگیری اثربخش رابطه منفی و معنی داری وجود دارد؛ بین باورهای معرفت شناختی با توسعه حرفه ای رابطه منفی و معنی داری وجود دارد؛ بین ابعاد باورهای معرفت شناختی با جو یادگیری اثربخش رابطه منفی و معنی داری وجود دارد؛ همچنین بین چهار مولفه اول باورهای معرفت شناختی با توسعه حرفه ای رابطه منفی و معنی داری وجود دارد و بین ثابت بودن دانش و توسعه حرفه ای رابطه معناداری وجود ندارد. نتایج آزمون t برای گروه های مستقل نشان داد بین باورهای معرفت شناختی دبیران از لحاظ جنسیت تفاوت وجود دارد و دبیران زن باورهای معرفت شناختی پخته تری دارند؛ بین توسعه حرفه ای دبیران از لحاظ جنسیت تفاوت معناداری وجود ندارد. نتایج تحلیل واریانس یک طرفه نشان داد بین باورهای معرفت شناختی دبیران از لحاظ سن، سطح تحصیلات و سابقه خدمت تفاوت معناداری وجود ندارد؛ همچنین بین توسعه حرفه ای دبیران از لحاظ سن تفاوت معناداری وجود دارد توسعه حرفه ای دبیرانی که در گروه سنی 51 سال سن به بالا قرار داشتند نسبت به سایر دبیران بیشتر بوده است.
-
بررسی میزان تاکید کتاب های درسی سال سوم راهنمایی برمولفه های تربیت شهروندی
1393چکیده: این پژوهش با هدف بررسی میزان تاکید کتاب های درسی سال سوم راهنمایی بر مولفه های تربیت شهروندی صورت گرفته است.روش پژوهش حاضر تحلیل محتوا بوده است.جامعه آماری این پژوهش شامل کتاب های پایه سوم راهنمایی تحصیلی تالیف وزارت آموزش و پرورش است که مجموعا شامل 951 صفحه می باشد. همچنین در این پژوهش حجم نمونه با جامعه آماری برابر است. ابزار جمع آوری اطلاعات در این طرح چک لیست مولفه های تربیت شهروندی محقق ساخته است. سنجش روایی بر اساس توافق داوران تعیین و پایایی آن بر اساس بازآزمایی تعیین شد. که داوران در 70 درصد موارد با هم توافق داشتند و مقدار همبستگی به دست آمده از دو بار استفاده چک لیست 73/0 به دست آمد. برای تجزیه و تحلیل داده های جمع آوری شده از روش تحلیل محتوا و شاخصهای آمار توصیفی مانند جدول فراوانی، درصد و نمودار استفاده شده است.نتایج حاصل از این پژوهش نشان دادکه از 496 بار تاکید موجود بر مولفه های تربیت شهروندی در کتاب های سال سوم راهنمایی، به ترتیب 53 بار کتاب حرفه وفن، 90 بار کتاب تاریخ، 43 بار کتاب جغرافیا، 70 بار کتاب پیام های آسمانی، 69 بار کتاب فارسی، 151 بار کتاب تعلیمات اجتماعی و 20بار به کتاب علوم تجربی اختصاص دارد وهمین طور مشخص گردید که از میان مولفه های تربیت شهروندی، رفتار مبتنی بر آموزه های دینی ملی وایرانی بیشترین بار(174) و مولفه محیط زیست و توسعه پایدار کمترین بار(58) را به خود اختصاص داده اند.همچنین نتایج نشان داد بین میزان اهمیت هر یک از مولفه ها و میزان توجه به آنها در کتاب های درسی ارتباط و توازن منطقی وجود ندارد. همچنین مشخص گردید که رویکرد تربیت شهروندی موجود در کتب درسی، رویکرد محافظه کارانه و منفعل بوده و درکتاب های درسی سال سوم راهنمایی در عمل،توجه همه جانبه و لازم به مولفه های تربیت شهروندی نشده است و بازنگری در برنامه های درسی کتاب های سال سوم راهنمایی در راستای توجه بیشتر به مولفه ها ی تربیت شهروندی ضروری به شمار می آید.
-
بررسی اثر بخشی فعالیت های فوق برنامه در مدارس خاص(شاهد،نمونه دولتی) شهر کرمانشاه از دیدگاه مدیران و معلمان
1393هدف کلی این پژوهش « بررسی اثر بخشی فعالیت های فوق برنامه در مدارس خاص (شاهد، نمونه دولتی) از دیدگاه معلمان و مدیران» است. روش پژوهش توصیفی از نوع پیمایشی است. جامعه آماری شامل کلیه معلمان و مدیران 12 مدرسه خاص راهنمایی شهر کرمانشاه به تعداد 178نفر است که از میان آنها با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای و براساس جدول تعیین حجم نمونه کرجسی و مورگان 135 نفر به عنوان نمونه پژوهش انتخاب گردید. ابزار گردآوری اطلاعات در این پژوهش پرسشنامه محقق ساخته شامل30 سوال است که براساس طیف لیکرت(بسیار کم، کم، متوسط، زیاد و بسیار زیاد) طراحی شده است. سرانجام از تعداد 135 پرسشنامه توزیع شده 132 پرسشنامه گردآوری شد. روایی محتوایی پرسشنامه براساس دیدگاه متخصصان مورد تائید قرار گرفت. پایایی آن نیز براساس آلفای کرونباخ معادل 848/0تعیین گردید. برای تجزیه و تحلیل داده های پژوهش در بخش توصیفی از فراوانی، درصد فراوانی، میانگین و برای تحلیل سوالات پژوهشی با توجه به نرمال بودن متغیرهای پژوهش از آزمونt یک گروهی (یکطرفه) استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که میزان اثربخشی فعالیتهای فوق برنامه در مدارس خاص، بالاتر از حد متوسط است و میزان تاثیر فعالیتهای فوق برنامه بر رشد و تکامل شخصیت مطلوب دانش آموزان، تسهیل رشد و تکامل اجتماعی دانش آموزان، تکمیل و غنی سازی برنامه تحصیلی، فراهم شدن زمینه تفریحات سالم برای دانش آموزان، رعایت تفاوت های فردی دانش آموزان و افزایش تعامل سازنده میان معلمان و شاگردان در مدارس خاص، بالاتر از حد متوسط است.
-
بررسی رابطه توانایی های شناختی با مهارت های تفکر انتقادی دانشجویان دانشگاه بوعلی سینا در سال تحصیلی 92-1391
1392هدف از این پژوهش بررسی رابطه بین توانایی های شناختی و مهارت های تفکر انتقادی دانشجویان دانشگاه بوعلی سینا بوده است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانشجویان دانشگاه بوعلی سینای همدان است که در سال تحصیلی 92-1391 در سه مقطع تحصیلی کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکترا در هشت دانشکده به تحصیل اشتغال داشتند و تعداد آن ها 10352 نفر بود. روش پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی است. روش نمونه گیری، تصادفی طبقه ای نسبی است و حجم نمونه با استفاده از میانگین نمونه های تحقیقات مشابه 160 نفر (73مرد و 87 زن) تعیین گردید. داده های پژوهش از طریق پرسشنامه مهارتهای تفکر انتقادی کالیفرنیا(فرم ب) و مقیاس تجدید نظر شده هوش بزرگسالان وکسلر(wais-r) جمع آوری شد. روایی این آزمونها در پژوهشهای مختلفی در داخل کشور بررسی و در حد قابل قبول گزارش شده است. پایایی آزمون مهارتهای تفکر انتقادی 849/0 تعیین گردید. داده های جمع آوری شده با استفاده از شاخص های آمار توصیفی همچون جدول ، فراوانی، درصد، میانگین، انحراف معیار و روش-های آمار استنباطی همچون آزمون t تک نمونه ای و آزمون t برای گروه های مستقل، ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون گام به گام استفاده گردید و در محیط نرم افزار spss تجزیه وتحلیل شد. مهمترین یافته های پژوهش به این شرح است: میانگین تفکر انتقادی دانشجویان دانشگاه بوعلی سینا 52/9 است که از میانگین آماری (17) کوچکتر است و در سطح ضعیفی قرار دارد. میانگین توانایی های شناختی دانشجویان دانشگاه بوعلی سینا 21/41 است که از میانگین آماری (5/37) بزرگتر است و بالاتر از میانگین آماری قرار دارد. بین توانایی های ادراک کلامی و سرعت پردازش رابطه همبستگی مثبت و معنی داری در سطح(05/0=?)، و بین توانایی حافظه عملی و تفکر انتقادی رابطه مثبت و معناداری در سطح (01/0=?) وجود دارد. به عبارتی با افزایش میزان این توانایی های شناختی ، سطح مهارت تفکر انتقادی دانشجویان افزایش یافته است. بعلاوه، رابطه بین سازمان ادراکی و تفکر انتقادی معنی دار نیست.
-
بررسی پژوهش های انجام شده در حوزه یادگیری الکترونیکی از منظر موضوعی و روش شناسی پژوهش از سال 1380 تاکنون در ایران
1392هدف پژوهش حاضر بررسی پژوهش های انجام شده در زمینه یادگیری الکترونیکی از منظر موضوعی و روش شناسی پژوهشی از سال 0831 تا کنون در ایران می باشد. روش انجام پژوهش توصیفی – پیمایشی و تحلیل محتوای کمی می باشد.این پژوهش دارای دو جامعه است. مرحله اول، جامعه آماری آن را کلیه پایان نامه های کارشناسی ارشد دانشگاه های تربیت معلم، علامه طباطبایی، اصغهان، شیراز، فردوسی مشهد و شهید بهشتی، که در زمینه های مرتبط با یادگیری الکترونیکی از سال 0831 تا کنون در ایران انجام شده تشکیل می دهد که بخاطر محدود بودن حجم جامعه، با استفاده از روش نمونه گیری کل شماری، کلیه دانشگاه های مذبور به عنوان نمونه انتخاب شده است. برای جمع آوری اطلاعات و تحلیل داده ها به ترتیب از ابزار چک لیست محقق ساخته و روش تحلیل محتوای کمی استفاده شده و با استفاده از آمار توصیفی به استنباط روش شناسی حاکم بر پژوهش های این حوزه پرداخته شده است. جامعه دوم برای روشن ساختن وضع مطلوب پژوهش ها 01 نفر از متخصصان یادگیری الکترونیکی ایران، با استفاده از روش نمونه گیری ملاک محور هدفمند به عنوان نمونه انتخاب شده اند. ابزار جمع اوری داده ها در این مرحله پرسشنامه محقق ساخته سنجش نگرش بوده است که با استفاده از آمار تک گروهی( داده های حاصل از آن، تجزیه و تحلیل گردیده است. t استنباطی)آزمون همچنین برای مشخص ساختن خلاهای پژوهشی نیز داده های وضع مطلوب با داده های مربوط به وضع موجود مقایسه شده است. یافته های این پژوهش نشان می دهد؛ بیشتر پژوهش های یادگیری الکترونیکی در ایران با استفاده از روش شناسی کمی صورت گرفته و در طی این ده سال تعییرات روش شناختی چشمگیری در پژوهش های این حوزه صورت نگرفته است. همچنین پژوهشگران در انجام پژوهش های جاری به موضوعاتی که از نظر متخصصان اولویت دار و دارای اهمیت بوده است، نپرداخته اند و خلاء بین پژوهش های جاری با شرایط مطلوب بسیار زیاد می باشد.
-
بررسی تاثیر تربیتی کاربرد روش تدریس ایفای نقش در درس تاریخ بر دانش آموزان دختر پایه دوم راهنمایی شهرستان اسدآباد در سال تحصیلی 92-1391
1392پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر تربیتی کاربرد روش تدریس ایفای نقش در درس تاریخ بر دانش آموزان دختر پایه دوم راهنمایی شهرستان اسدآباد در سال تحصیلی 92-1391 انجام گرفت.روش تحقیق نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. برای این منظور از بین 254 دانش آموز دختر 60 نفر از طریق نمونه گیری خوشه ای انتخاب شد. ابزار پژوهش پرسشنامه محقق ساخته بود. روایی ابزار از نظر صاحبنظران قابل قبول گزارش شد و میزان پایایی با استفاده از روش آلفای کرونباخ 0/87 محاسبه شد. داده ها با استفاده ار شاخص های آمار توصیفی شامل میانگین،فرا.انی، درصد و آزمونهای آماری کولمگراف اسمیرنوف و t مستقل تحلیل شد. نتایج تحقیق نشان داد که روش تذریس ایفای نقش میزان مهارت های تربیتی دانش آموزان را افزایش داده است.
-
بررسی میزان تاکید کتب درسی پایه دوم ابتدایی بر مفهوم تخیل در سال تحصیلی 92-1391
1392این پژوهش با هدف بررسی میزان تاکید کتب درسی پایه دوم ابتدایی سال تحصیلی 92-1391 بر مفهوم تخیل صورت گرفته است. روش تحقیق پژوهش حاضر روش تحلیل محتوا از نوع بخشی بوده است. جامعه آماری این تحقیق شامل کلیه کتب پایه دوم ابتدایی است که مجموعاً شامل 680 صفحه می باشد. همچنین در این پژوهش حجم نمونه با جامعه آماری برابر است. ابزار جمع آوری اطلاعات در این طرح پرسشنامه معکوس یا چک لیست سنجش مولفه های تخیل است. برای سنجش روایی از روش سنجش روایی محتوایی استفاده شده است که از نظر متخصصین قابل قبول گزارش شد و پایایی براساس توافق داوران تکمیل کننده محاسبه شد که مقدار آن 87/0 ارزیابی شد. واحد تحلیل پژوهش حاضر مضمون می باشد که با توجه به سوالات پژوهش انتخاب شده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از شاخص های آمار توصیفی مانند جدول فراوانی، میانگین و درصد و نمودار و در آمار استنباطی از روش تجزیه و تحلیل واریانس یک طرفه استفاده شده است. نتایج حاصل ازاین پژوهش نشان داد که از 1021 مصداق مشخص شده در کتب دوم دبستان، به ترتیب 19.29درصد به کتاب آموزش قرآن ، 16.85 درصد به کتاب هدیه های آسمان، 33.1 درصد به کتاب فارسی ، 6.46 درصد به کتاب کار فارسی، 13.71 درصد به کتاب ریاضی و 10.58 درصد به کتاب علوم تجربی اختصاص دارد و همین طور مشخص گردید که از میان مولفه های تخیل، بازنمایی تصورات بیشترین فراوانی(556) و مولفه ناآشنا کردن مفاهیم آشنا کمترین فراوانی(9) را به خود اختصاص داده اند. به طوری که 8.32 درصد بر همانندسازی، 54.46 درصد بر بازنمایی تصورات، 29.18 درصد بر توانایی وانمود سازی 7.15 درصد بر پیش بینی و 0.88 درصد بر توانایی ناآشنا کردن مفاهیم آشنا تاکید دارد. همچنین نتایج نشان داد که در همه ی کتب درسی پایه دوم به استثنای کتاب کار فارسی بیشترین توجه بر مولفه ی بازنمایی تصورات می باشد و نیز کمترین توجه بر مولفه ی ناآشنا کردن مفاهیم آشنا است.
-
بررسی عملکرد معلمان در طرح ارزشیابی توصیفی از دروس علوم و ریاضی پایه دوم و سوم ابتدایی براساس کارپوشه دانش آموزان و دیدگاه مدیران شهر جوانرود در سال تحصیلی 92-1391
1392هدف این پژوهش بررسی عملکرد معلمان در طرح ارزشیابی توصیفی از دروس علوم و ریاضی پایه ها ی دوم و سوم ابتدایی بر اساس کارپوشه دانش آموزان و دیدگاه مدیران شهر جوانرود در سال تحصیلی 92-91 است. روش پژوهش توصیفی از نوع پیمایشی است. جامعه آماری این پژوهش شامل 1900 کارپوشه ی دانش آموزان پایه دوم و سوم و 31 نفر مدیر مجری طرح ارزشیابی توصیفی در مدارس ابتدایی شهر جوانرود است. روش نمونه گیری در این پژوهش برای کارپوشه ، تصادفی طبقه-ای نسبی است، تعداد حجم نمونه بر اساس جدول کرجسی و مورگان 325 کارپوشه ی دانش آموزان شامل 161 کارپوشه ی پایه دوم(85 پسر و 76 دختر) و 164 کارپوشه ی پایه سوم(78 پسر و 86 دختر) است، و تعداد حجم نمونه مدیران مدارس با تعداد حجم جامعه ی آنها(31 نفر) برابر است. ابزار جمع آوری اطلاعات شامل پرسشنامه محقق ساخته سنجش دیدگاه مدیران و چک-لیست ویژه کارپوشه ها است. پایایی ابزار با روش آلفای کرانباخ 959/0 است. روایی صوری می باشد که مورد تایید متخصصان قرار گرفت. برای تجزیه و تحلیل داده ها از شاخص های آمار توصیفی مانند میانگین، انحراف استاندارد، جدول، نمودار و درصد فراوانی، و از شاخص های آمار استنباطی آزمون t تک گروهی و آزمون t مستقل استفاده شده است. نتایج نشان داد که معلمان طرح ارزشیابی توصیفی درفرایند ارزشیابی از روش های واقعه نگاری، خودسنجی، همسال سنجی و چک لیست ابعاد رشد کمتر از میزان متوسط و در سایر ابزارها و روش ها بیشتر از میزان متوسط استفاده می کنند. و از دیدگاه مدیران به اصول حاکم بر طرح ارزشیابی توصیفی، حیطه های مختلف یادگیری و جنبه های مختلف رشد دانش آموزان درفرایند ارزشیابی به میزان زیاد توجه می کنند.
-
بررسی رابطه مهارتهای تفکر انتقادی با ویژگیهای شخصیتی دانشجویان دانشگاه بوعلی سینا همدان در سال تحصیلی 92-1391
1392هدف از این پژوهش بررسی رابطه ی بین ویژگیهای شخصیتی و مهارت های تفکر انتقادی دانشجویان دانشگاه بوعلی سینا بوده است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه ی دانشجویان مرد و زن دانشگاه بوعلی سینای همدان که در سال تحصیلی 92-1391 در سه مقطع تحصیلی کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکترا در هشت دانشکده به تحصیل اشتغال داشتند و تعداد آن ها 10370 نفر بود. روش پزوهش توصیفی و از نوع همبستگی است. روش نمونه گیری، تصادفی طبقه ای نسبی است و حجم نمونه با استفاده از میانگین نمونه های تحقیقات مشابه 172 نفر تعیین گردید. داده های پژوهش از طریق پرسشنامه مهارتهای تفکر انتقادی کالیفرنیا(فرم ب) و پرسشنامه ی پنج عامل بزرگ شخصیت نئو(فرم کوتاه) جمع آوری شد. روایی این آزمونها در پژوهشهای مختلفی در داخل کشور بررسی و در حد قابل قبول گزارش شده است. پایایی آن نیز در این پژوهش برای آزمون مهارتهای تفکر انتقادی و ویژگیهای شخصیتی به ترتیب 85/0 و 89/0 تعیین گردید. داده های جمع آوری شده با استفاده از شاخص های آمار توصیفی همچون جدول،فراوانی، درصد، میانگین، انحراف معیار و روش های آمار استنباطی همچون آزمون t تک گروهی و آزمون t برای گروه های مستقل، ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون گام به گام استفاده گردید و در محیط نرم افزار spss تجزیه وتحلیل شد. مهمترین یافته های پژوهش به این شرح است: میانگین تفکر انتقادی دانشجویان دانشگاه بوعلی سینا 98/9 به دست آمده است که از میانگین آماری (17) کوچکتر است که در سطح ضعیفی قرار دارد. میانگین ویژگی های شخصیتی دانشجویان دانشگاه بوعلی سینا 59/137 به دست آمده است که از میانگین آماری (120) بزرگتر است و در سطح خوبی قرار دارد. بین ویژگی های توافق پذیری، گشاده رویی و باوجدان بودن با مهارتهای تفکر انتقادی رابطه همبستگی مثبت و معنی داری در سطح(05/0=?) وجود دارد. به عبارتی با افزایش میزان این ویژگیهای شخصیتی ، سطح مهارت تفکر انتقادی دانشجویان افزایش یافته است. این در حالی است که بین ویژگی روان آزرده خویی و تفکر انتقادی رابطه منفی و معنی داری در سطح (05/0=?) وجود دارد. به عبارتی با کاهش نمره ویژگی شخصیتی روان آزرده خویی، سطح مهارت تفکر انتقادی دانشجویان افزایش یافته است. رابطه بین ویژگی برونگرایی و تفکر انتقادی در سطح (05/0=?) معنی دار نیست.
-
بررسی نقش استاد در برنامه درسی با توسعه حرفه ای وی و رضایت و پیشرفت تحصیلی دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه بوعلی سینا در سال تحصیلی 91-1390
1392هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش استاد در برنامه درسی و ارتباط آن با توسعه حرفه ای وی و رضایت و پیشرفت تحصیلی دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه بوعلی سینا همدان می باشد.روش تحقیق ترکیبی(کیفی و کمی) است.جامعه ی آماری این پژوهش را اساتید دانشگاه بوعلی سینا و دانشجویان همان استادان در دوره های تحصیلات تکمیلی در نیمسال دوم سال 92 تشکیل می دهد. با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند یازده عضو هیات علمی دانشکده های ادبیات و علوم انسانی و اقتصاد و علوم اجتماعی و 140 دانشجوی همان اساتید انتخاب شد. اطلاعات بخش کیفی با استفاده از مصاحبه نیمه ساختمند با اساتید، مشاهده کلاس درس و مصاحبه گروهی متمرکز با دانشجویان، اطلاعات بخش کمی با استفاده از مصاحبه ساختمند سنجش توسعه حرفه ای اساتید، پرسشنامه استاندارد سنجش رضایت دانشجویان و نمرات پیشرفت تحصیلی دانشجویان منتخب جمع آوری شد. روایی ابزارها با استفاده از روایی صوری و محتوایی بر اساس دیدگاه متخصصان و پایایی ابزارهای کمی با استفاده از الفای کرونباخ 92/0 تعیین گردید. تحلیل داده های کیفی بر اساس تئوری زمینه ای و طی سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی انجام شد و داده ها مفهوم پردازی و در طبقات عمده کدگذاری شدند. برای تحلیل داده های کمی از شاخص های آمار توصیفی(میانگین و انحراف معیار) وآمار استنباطی( آزمون ضریب همبستگی کندال، آزمون خی دو،آزمون تحلیل واریانس یکطرفه و آزمون تعقیبی توکی) استفاده شد.نتایج پژوهش نشان داد که نقش استادان از مجری محض برنامه درسی به برنامه ساز درسی محدود در نوسان است. رویکردهای مورد استفاده آنان شامل مجری محض برنامه درسی، انتقال برنامه درسی با حداقل تغییرات، برنامه ریز درسی با انطباق محدود، برنامه ریز درسی با حداکثرتغییرات و برنامه ساز درسی محدود می باشد و رویکرد برنامه درسی غالب بین استادان مورد بررسی رویکرد برنامه ریز درسی با انطباق محدود است. پیروان هر کدام از رویکردها از راهبردهای خاصی استفاده می کنند. بعلاوه با افزایش نقش استاد در برنامه درسی از مجری محض برنامه درسی به برنامه ساز درسی محدود، توسعه حرفه ای آنان افزایش یافته است. بین میانگین رضایت دانشجویان برحسب رویکرد برنامه درسی استادان تفاوت معنی داری وجود دارد. بین پیشرفت تحصیلی دانشجویان برحسب رویکرد برنامه درسی استادان آنان تفاوت معنی داری وجود دارد و با افزایش مشارکت استادان در برنامه درسی، پیشرفت تحصیلی دانشجویان نیز افزایش یافته است.
-
مقایسه اثربخشی روش و فن آموزش پرسشگری بر سطوح یادگیری در درس مطالعات اجتماعی دانش آموزان دختر پایه اول متوسطه
1391هدف از پژوهش حاضر، مقایسه اثربخشی روش و فن آموزش پرسشگری بر سطوح یادگیری در درس مطالعات اجتماعی دان شآموزان دختر پایه اول متوسطه شهر همدان بود. روش تحقیق این پژوهش نیمه آزمایشی و طرح پژوهش از نوع پسآزمون همراه با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش را دانشآموزان دختر پایه اول مقطع متوسطه در دبیرستا نهای دولتی و روزانه شهر همدان در سال 1391 تشکیل م یدادند. گروه نمونه با استفاده از روش نمونهگیری خوشهای چندمرحله ای - تحصیلی 92 از دو دبیرستان شهر همدان با در نظر گرفتن کلاس ب هعنوان واحد نمون هگیری انتخاب شدند. تعداد حجم نمونه 60 نفر بود که در 3 کلاس 20 نفری حضور داشتند و ب هصورت کاملاً تصادفی کلا سها در 3 گروه ( 2 گروه آزمایش و 1 گروه کنترل) جایگزین شدند. طرح آزمایشی برای هر کدام از گرو ههای آزمایش طی 4 جلسه اجرا شد و پس از اتمام جلسات آموزشی از هر سه گروه پسآزمون به عمل آمد. در این پژوهش از آزمون پیشرفت تحصیلی محقق ساخته جهت جمعآوری اطلاعات استفاده شد. جهت تحلیل دادهها از تحلیل واریانس چند متغیری استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که گرو ههای آموزش دیده با روش پرسشگری و فن پرسشگری در میزان و عمق یادگیری، عملکرد بهتری نسبت به گروه کنترل داشت هاند. درحالی که، گروه آموزش دیده با روش پرسشگری در عمق یادگیری، عملکرد بهتری نسبت به گروه آموزش دیده با فن پرسشگری داشتند. ولی در مقایسه اثربخشی این دو روش بر میزان یادگیری، تفاوت معناداری مشاهده نشد.
-
بررسی میزان تاکید کتاب های تعلیمات دینی و معارف اسلامی، ادبیات فارسی و تاریخ پایه دوم راهنمایی بر مولفه های تربیت معنوی از دیدگاه دبیران شهر کرمانشاه در سال تحصیلی 91-1390
1391هدف پژوهش حاضر بررسی میزان تاکید کتابهای تعلیمات دینی و معارف اسلامی ،ادبیات فارسی و تاریخ پایه سوم راهنمایی بر مولفه های تربیت معنوی از دیدگاه معلمان شهر کرمانشاه است. روش تحقیق در این پژوهش بر اساس هدف،کاربردی و بر اساس روش اجرا ، توصیفی از نوع پیمایشی و جامعه ی آماری در این تحقیق عبارت است از کلیه ی دبیران (زن و مرد) دروس دینی، ادبیات فارسی و تاریخ مقطع راهنمایی نواحی سه گانه ی شهر کرمانشاه در سال تحصیلی 91-90 که تعداد آنها 920 نفر می باشد و بر اساس جدول حجم نمونه کرجسی و مورگان 269 نفر دبیر انتخاب گردیده است. در نمونه گیری از روش طبقه ای تصادفی نسبی استفاده شده است ، ابزار جمع آوری اطلاعات، پرسشنامه محقق ساخته 42 سوالیِ سنجش میزان تاکید بر مولفه های تربیت معنوی است که بر اساس طیف 5 درجه ای لیکرت استفاده شده است.روایی ابزار از طریق روایی صوری و محتوایی و بر اساس دیدگاه اساتید علوم تربیتی تعیین و پس از انجام اصلاحات در برخی گویه ها پرسشنامه نهایی تدوین گردید. برای محاسبه پایایی از روش آلفای کرونباخ استفاده شده و پایایی پرسش نامه این تحقیق به وسیله نرم افزار Spss و از روش آلفای کرونباخ به دست آمده که معادل 961. می باشد که ضریب قابل قبولی می باشد. در این تحقیق به منظور تجزیه وتحلیل داده ها از روش های آمار توصیفی( فراوانی، درصد ، نمودار، میانگین، انحراف معیار) و برای آمار استنباطی جهت آزمون فرضیات از آزمون t تک گروهی استفاده شده است.یافته های این پژوهش حاکی از آن است که از دیدگاه دبیران کتاب های درسی مورد بررسی، درمحتوای کتابهای مذکور بر خدا محوری،ایمان و ایثار، ظرفیت برای تعالی و آرامش هنگام آشفتگی و تناقض به عنوان مولفه های تربیت معنوی در حد زیاد تاکید شده است ولی بر مولفه های خود آگاهی و تعمق در حد کم و خیلی کم تاکید شده است.
-
شناسایی چالشهای مربوط به شیوه های ارزشیابی از آموخته های دانشجویان در دانشگاه بوعلی سینا سال تحصیلی 91-90
1391هدف این پژوهش، شناسایی و اولویت چالش های مربوط به شیوه های ارزشیابی از آموخته های دانشجویان در نظام آموزش عالی ایران است. جامعه آماری این پژوهش شامل دو دسته است: دسته اول 12 نفر از مدرسان با سابقه آموزشی دانشگاه بوعلی سینا هستند که بر اساس نمونه گیری هدفمند(ملاک محور) برای مشارکت در پژوهش انتخاب شده اند. دسته دوم کلیه دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه بوعلی سینا هستند که طبق آمار سال تحصیلی 1390-1391 برابر 7309 نفر بوده است. برای انتخاب نمونه از این جامعه روش طبقه ای نسبتی به کار رفته است و از هر دانشکده به نسبت جمعیت دانشجویی و با توجه به حجم نمونه پژوهش، نمونه ها انتخاب شده است. تعداد نمونه های پژوهش در جامعه آماری دوم 384 نفر بوده است. در این پژوهش از روش شناسی آمیخته استفاده شده است. برای جمع آوری اطلاعات از مدرسان از مصاحبه نیمه ساختار یافته و برای جامعه دانشجویان از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شده است. تحلیل داده های حاصل از مصاحبه ها با استفاده از شیوه کیفی و تحلیل داده های مربوط به دانشجویان با استفاده از روش تحلیل عاملی و آزمون آماری t یک طرفه انجام شده است. که بر اساس یافته های تحلیل عاملی، هفت عامل؛ عدم امکان استفاده از شیوه های نوین، توجه ارزشیابی به سطوح پایین حیطه شناختی، نبود بسترهای لازم برای ارزشیابی مستمر، عدم توجه ارزشیابی به حیطه های یادگیری، عدم توجه به فلسفه و هدف ارزشیابی، تاکید بیش از حد بر ارزشیابی پایانی وعدم توجه ارزشیابی به یادگیری مستقل به ترتیب اولویت، شناسایی شدند. از هفت عامل استخراج شده، در مجموع 101/45 درصد واریانس کل مقیاس را تبیین می کنند. عدم توجه ارزشیابی به یادگیری مستقل، بیشترین سهم واریانس(027/17) و عامل عدم امکان استفاده از شیوه های نوین ، کمترین سهم واریانس(735/3) را تبیین می کنند.
-
مقایسه تاثیر سبک ارتباطی و سنتی آموزش زبان انگلیسی بر مهارتهای زبان آموزی دانش آموزان پایه اول متوسطه شهر سنندج در سال 91-90
1391پژوهش حاضر با هدف مقایسه تاثیر سبک ارتباطی و سنتی آموزش زبان انگلیسی بر مهارت های زبان آموزی دانش آموزان سال اول دبیرستان انجام شده است.این مطالعه به روش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل انجام شده است.جامعه مورد مطالعه متشکل از همه ی دانش آموزان پسر سال اول دبیرستان های شهر سنندج در سال تحصیلی 91/90 که تعداد آن برابر 3200 نفر می باشد.ابتدا به روش تصادفی دو کلاس پایه اول انتخاب شدند و پس از برگزاری پیش آزمون و اطمینان از عدم معنی داری میانگین ها گروه آزمایش و کنترل تشکیل گردید.معلم گروه آزمایش طی 6 جلسه آموزش با سبک تدریس ارتباطی آشنا و فصل هشتم ازکتاب سال اول دبیرستان رابر اساس سبک تدریس ارتباطی تدریس نمودند.در پایان همه عملکردها با یک پس آزمون مشترک مورد ارزیابی قرار گرفت و داده های جمع آوری شده با کمک شاخص های آمار توصیفی و نیز آزمون tتجزیه و تحلیل شد. یافته های پژوهش حاکی از آن است که تفاوت های مشاهده شده بین میانگین پیش آزمون و پس آزمون در هر دو پایه معنادار است و میانگین گروه آزمایش در پیشرفت تحصیلی و نیز مهارت های چهارگانه زبان (گفتاری،شنیداری،نوشتن و خواندن)بیشتر از گروه کنترل است.به عبارتی دیگر با95 درصد اطمینان می توان گفت که پیشرفت تحصیلی دانش آموزان سال اول در درس زبان در زمینه مهارت ها با سبک تدریس ارتباطی بیشتر از پیشرفت دانش آموزانی است که با روش سنتی آموزش دیده اند و آموزش درس زبان با سبک تدریس ارتباطی بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان پایه اول دبیرستان تاثیر مثبتی داشته است.
-
بررسی تاثیر سبک های آموزشی (مداخله ای، تعاملی، غیرمداخله ای) برخورد کارآمدی دانش آموزان دختر پایه دوم متوسطه در درس فیزیک 2 در سال تحصیلی 91-90
1391هدف این پژوهش بررسی تاثیر سبک های مختلف آموزش (مداخله ای، تعاملی، غیر مداخله ای) بر میزان خودکارآمدی دانش آموزان دختر پایه دوم متوسطه در درس فیزیک 2 است. روش تحقیق نیمه آزمایشی با طرح (پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل) است. جامعه آماری متشکل از کلیه دانش آموزان دختر سال دوم رشته ریاضی فیزیک دوره متوسطه است که تعداد کل آنها 420 نفر است. نمونه آماری این پژوهش 60 نفر است که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای از جامعه آماری مورد نظر انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده پرسشنامه استاندارد سنجش خودکارآمدی شرر و همکاران است. روایی این پرسشنامه در پژوهش های قبلی در حد قابل قبول گزارش شده بود. در این پژوهش نیز برای سنجش پایایی از روش آلفای کرونباخ استفاده شد و میزان آن 0.78 محاسبه گردید. روش تجزیه و تحلیل آماری در این پژوهش عبارت است از شاخص های آمار توصیفی و آزمون آمار استنباطی تحلیل واریانس یک طرفه و آزمون تعقیبیLSD است. یافته های پژوهش نشان دادکه به طور کلی بین میزان خودکارآمدی دانش آموزان گروه های آزمایش و گواه تفاوت معناداری وجود دارد (P=0.002 و 5.441= (56 و F3) و خودکارآمدی دانش آموزان از طریق سبک های آموزش تعاملی و مداخله ای افزایش یافته است. به علاوه سبک های مختلف آموزش اثرات متفاوتی بر مولفه های خودکارآمدی شامل تمرکز بر هدف، تعمق در هدف، انگیزش درونی، توانایی حل مساله و خودارزشیابی دانش آموزان داشته است.