تاریخ بهروزرسانی: 1403/09/01
جواد ناظمی رفیع
دانشکده کشاورزی / گروه گیاه پزشکی
پایاننامههای کارشناسیارشد
-
مطالعه روابط بین گونههای زنبور عسل (Hymenoptera: Apidae: Apis) با استفاده از مارکرهای میتوکندریایی و روش مرفومتریک هندسی
1402زنبورهای عسل در سراسر جهان انتشار یافتهاند و نقش مهمی در گردهافشانی، حفظ تنوع گیاهی، افزایش محصولات کشاورزی و پایداری محیط زیست ایفا میکند. بنابراین شناسایی و بررسی تنوع در جمعیتهای زنبورعسل از اهداف مهم برای اصلاح نژاد، توسعه ژنتیکی، حفظ جمعیتها و سازگاری با متغییرهای زیست محیطی میباشد. لذا از ژنهای میتوکندریایی 16s rRNA ،12s rRNA و COI که از بانک ژن NCBI به دست آمد و عکس بالهای جلوی سمت راست که از بانکOberursel آلمان گرفته شد. جهت بررسی تنوع 9 گونه زنبور عسل A. nuluensis، A. koschevnikovi، A. florea، A. andreniformis، A. dorsata ، A. laboriosa، A. mellifera ، A. nigrocincta و A. cerana جنس Apis استفاده شد. توالیهای ژنی هرگونه به طور جداگانه در نرم افزارMEGAs v. 10. 2. 205 وارد و همتراز شدند سپس برای یافتن مدل مناسب درJMODELTEST 2.1.7 وارد شدند. درختان فیلوژنتیک با استفاده از نرم افزار PAUP و MrBayes 3.2 بر اساس روش Parsimony و بیزی استنباط شدند . فاصله و پارامترهای تنوع ژنتیکی نیز با استفاده ازMEGA 10.2.5 وdnaSPv.5 محاسبه شد. برای بررسی-های مورفومتریک هندسی، نیز از 20 لندمارک روی بال جلوی زنبورعسل استفاده شد. تمامی تصاویر بال جلو سمت راست، در نرم افزار TpsUtil v. 1. 53 و TpsDig v. 2. 17 وارد شد. 20 عدد لندمارکهای انتخابی دیجیتالی شدند و وارد نرم افزار Morphoj v. 1. 06شدند. در نهایت، کلادوگرام با استفاده از روش UPGMA در SAS v.8 ترسیم شد. استفاده از توالی 12s rRNA + 16s rRNA در هر دو روش Parsimony وBayesian توانست روابط فیلوژنتیکی بین گونههای زنبور عسل را حل کند. کلادوگرام حاصل از مورفومتریک هندسی نیز، زنبورهای عسل را در سه گروه، گروه اول زنبورهای کوچک، گروه دوم زنبورهای بزرگ و گروه سوم زنبورهای عسلساکن حفره تقسیم کرد. حداکثر تعداد سایتهای اطلاعاتی12s rRNA + 16s rRNA (I = 212)و ناحیه ژنی COI بیشترین تعداد هاپلوتیپ(H=20) شناسایی کرد. حداکثر فاصله ژنتیکی در ارزیابی ژنتیکی و مورفومتریک بین گونههای A. mellifera و A. andreniformis به ترتیب با مقدار (146/0) و (21.80)مشاهده شد. در پژوهش حاضر، روش مورفومتریک هندسی مشابهترین نتایج را در رابطه گونهها با ژنهای s rRNA + 16s rRNA 12 ارائه کرد.
-
تفکیک زنبورهای عسل ایرانی (Apis mellifera meda) از زیرگونه های تجاری زنبورعسل با استفاده از ژن های ND1 و ND5
1400نمونه های زنبورعسل از 26 ناحیه از ایران جمع آوری شد. هدف از این تحقیق ارزیابی ژن های( bp630) ND1 و ( bp630) ND5 درتفکیک زنبورهای عسل ایرانی A. m. meda)) از زیرگونه های تجاری زنبورعسل (A. m. carnica، A. m. ligustica، A. m. caucasica و A. m. mellifera) بود. توالی های دو ناحیه ژنی ND1 و ND5 زنبورهای عسل ایرانی و زیرگونه های دیگر زنبورعسل با استفاده از روش های بیزی (Bayesian) و پارسیمونی (Parsimony) مورد ارزیابی قرار گرفتند. ژن هایND1 و ND5 به ترتیب هشت و پنج هاپلوتیپ را در جمعیت های زنبورعسل ایرانی شناسایی کردند. درخت فیلوژنی حاصل از ژن ND1، نمونه های زنبورعسل ایرانی را با استفاده از روش بیزی به چهار گروه (clade) تقسیم کرد. گروه اول شامل هاپلوتیپ 1 (گلستان، خراسان جنوبی، کردستان، لرستان و مازندران)، گروه دوم شامل هاپلوتیپ 2 (سیستان وبلوچستان)، گروه سوم شامل هاپلوتیپ 3 (یزد و ایلام) و گروه چهارم شامل هاپلوتیپ های 4 (اردبیل)، 5 (کرمان)، 6 (زنجان)، 7 (کرمانشاه) و 8 (بوشهر، آذربایجان غربی، چهار محال و بختیاری، قزوین، قم، همدان، هرمزگان، خراسان رضوی، خراسان شمالی، کهکلویه بویر احمد، خوزستان، مرکزی، سمنان، فارس) بودند. درخت های فیلوژنی حاصل از دو روش بیزی و پارسیمونی، توانایی بالاتر ناحیه ژنی ND1 را نسبت به ناحیه ژنیND5 به اثبات رساندند به طوری که درخت های فیلوژنی حاصل از ژنND1 توانستند زیر گونه های تجاری زنبورعسل را از نمونه های زنبورعسل ایرانی تفکیک کنند. همچنین با استفاده از روش پارسیمونی، تعداد بیشتری از مکان های نوکلئوتیدی حاوی اطلاعات مفید فیلوژنتیک (informative sites) در ND1 نسبت به ND5 شناسایی شد. تجزیه به مولفه های اصلی (PCA)، نتایج درخت های فیلوژنی ND1 حاصل از روش های بیزی و پارسیمونی و درخت فیلوژنی ND5 حاصل از روش بیزی را تایید کرد. همچنین نتایج تجزیه به مولفه های اصلی به اثبات رساند که ND1 نسبت به ND5 کارایی بیشتری در تفکیک گروه های تکاملی زنبورعسل (Z-subgroup، A، M و C) داشت.
-
ارزیابی کارایی ژن های (6,8)ATP ، Cyt b و 16S rDNA در تفکیک زنبور های عسل ایرانی (Apis mellifera meda)از زیرگونه های تجاری زنبورعسل و مقایسه آن با روش مرفومتریک هندسی
1399زنبورعسل یکی از مهم ترین حشرات اجتماعی شناخته شده در جهان می باشد که نقش مهمی در زمینه کشاورزی و پزشکی دارد و همچنین به عنوان یکی از مهم ترین گرده افشان ها درنظر گرفته می شود. زنبورعسل با گرده افشانی گیاهان زراعی و باغی نقش بسیار مهمی در افزایش محصولات کشاورزی و پایداری محیط زیست ایفا می کند. شناسایی جمعیت های زنبورعسل ایرانی (Apis mellifera meda) از اهمیت زیادی برخوردار بوده و یکی از روش های مطالعه جمعیت های زنبورعسل ایرانی، مطالعه ی خصوصیات ژنتیکی و مرفومتریک آنها است. تغییرات توالی DNA میتوکندریایی و روش مرفومتریک هندسی می تواند برای تمایز زیرگونه های زنبورعسل و گروه های تکاملی استفاده شود. جهت شناسایی خصوصیات ژنتیکی جمعیت های زنبورعسل ایرانی، نمونه برداری از 19 استان در بهار و تابستان سال 1394 انجام شد. به علاوه با استفاده از مرفومتریک هندسی، تصاویر بال زیرگونه های موجود در بانک داده زنبور های عسل (Oberursel) با زنبور-های عسل ایرانی مقایسه شد. برای مطالعه خصوصیات ژنتیکی از DNA میتوکندریایی استفاده شد. در این تحقیق، خصوصیات ژنتیکی جمعیت های زنبورعسل ایرانی براساس نواحی ژنی 6,8 ATP Cytb, و 16S rDNA میتوکندریایی مورد ارزیابی قرار گرفت. سپس ژن های مذکور تعیین توالی و هم تراز شدند و توسط نرم افزارهای MrBayes 3.2 مورد آنالیز قرار گرفتند. در تحقیق حاضر، ژن 16S rDNA در مقایسه با ژن های6, 8 ATP وCyt b توانایی بیشتری را از خود نشان داد. درخت فیلوژنتیک مشتق شده از 16S rDNA زیرگونه های A. m. carnica و A. m. ligusticaرا از زنبور های عسل ایرانی تفکیک کرد. با استفاده از ژن 16S rDNA و با استفاده از تجزیه به مولفه اصلی (PCA)، گروه C و زیرگروه Z از گروه های تکاملی Aو M جدا شدند. علاوه براین درخت فیلوژنتیک حاصل از ژن 16S rDNA یافته های حاصل از روش مرفومتریک هندسی را در تفکیک زیرگونه های A. m. carnica و A. m. ligustic از زنبور های عسل ایرانی تایید کرد.
-
تنوع ژنتیکی جمعیت های زنبورعسل معمولی براساس نواحی ND4، ND4L و ND6 میتوکندریایی در ایران
1397زنبورعسل یکی از مهم ترین حشرات اجتماعی شناخته شده درجهان می باشدکه نقش مهمی در زمینه کشاورزی و پزشکی دارد، به گونه ای که ارزش گرده افشانی زنبور عسل را از حدود 60 تا 143 برابر افزایش می دهد. شناسایی جمعیت های زنبورعسل ایرانی (Apis mellifera meda) از اهمیت زیادی برخوردار بوده و یکی از روش های مطالعه جمعیت های زنبورعسل ایرانی، مطالعه ی خصوصیات ژنتیکی آن ها است. در این تحقیق جهت شناسایی خصوصیات ژنتیکی جمعیت های زنبورعسل ایرانی، نمونه برداری از تمام استان های ایران (31 استان) انجام شد. سپس با استفاده از PCR نواحی ژنی ND4-ND4L-ND6 تمام نمونه ها تکثیر شده و پس از توالی یابی ژنهای مورد نظر جهت مقایسه بین جمعیتها و زیر گونههای مختلف زنبور عسل از روش پارسیمونی وبیزی(Basian) از نرم افزار PAUP4.0 و Mrbayes استفاده گردید. نتایج نشان دهنده قرارگیری جمعیتهای ایرانی زنبورعسل (A. m. meda) در سه گروه بود. همچنین نتایج نشان داد که نمونه جمع آوری شده از گیلان در شاخه مربوط به زیر گونه کارنیکا قرار می گیرد (A. m. Carnica) مقایسه توالی نمونه های جمع اوری شده از ایران با زیر گونه های موجود در پایگاه داده NCBI به خوبی نشان داد که مجموع ژن های ND4-ND4L-ND6 به خوبی قادر به جدایی گروههای تکاملی و زیر گونههای زنبور عسل از یکدیگر تفکیک می باشد. همچنین این ژنها گونههای زنبور عسل را براساس محل زندگی (درمحیط تاریک و باز) به خوبی از یکدیگر تفکیک نمودند. بنابراین این تحقیق نشان داد که نواحی ژنی انتخاب شده در این تحقیق می تواند در مطالعات مربوط به شناسایی گونه های مختلف زنبورعسل براساس محل زندگی و همچنین مطالعات رفتار شناسی زنبور عسل به کار گرفته شوند.
-
اثرات ضد قارچی تعدادی از اسانس های گیاهی روی عامل بیماری آنتراکنوز توت فرنگی
1396بیماری آنتراکنوز توت فرنگی توسط قارچ Colletotrichum nymphaeae ایجاد می گردد. این بیماری مهمترین بیماری توت فرنگی در جهان و ایران است و خسارت آن روی کمیت و کیفیت محصول توت فرنگی قابل توجه است. در این تحقیق تاثیر اسانس هشت گیاه شامل سیر، بومادران، اسطوخودوس، رزماری، کما، مریم گلی، پونه، علف لیمو و دو قارچکش شیمیایی بنام کاپتان و پریستین در شش غلظت مختلف برروی قارچ C. nymphaeae در شرایط آزمایشگاه و گلخانه مورد بررسی قرار گرفت. در ابتدا به روش تقطیر، با استفاده از دستگاه کلونجر اسانس گیاهان استخراج و ترکیبات اسانس ها به روش گاز کروماتوگرافی با طیف سنجی جرمی (GC-MS) شناسایی گردید. در مرحله ی بعد اثرات ضد قارچی اسانس های گیاهی به همراه قارچکش های شیمیایی بر روی میزان بازدارندگی از رشد میسیلیوم و جوانه زنی اسپور قارچ عامل آنتراکنوز توت فرنگی بررسی شد. در شرایط آزمایشگاه اسانس های مورد مطالعه روی رشد میسیلیوم و جوانه زنی اسپور قارچ اثر بازدارندگی داشتند، اما اسانس پونه، سیر و علف لیمو اثر بازدارنگی مناسب تر و قابل توجهی نسبت به سایر اسانس ها و در برخی موارد نسبت به قارچکش کاپتان از خود نشان دادند و کمترین EC50 و بیشترین بازدارندگی را روی رشد C. nymphaeae داشتند. مقدار EC50 اسانس های سیر، بومادران، اسطوخودوس، رزماری، کما، مریم گلی، پونه، علف لیمو و دو قارچکش کاپتان و پریستین روی قارچ بیمارگر آنتراکنوز توت فرنگی بترتیب 106/10، 59/40، 76/49، 77/43، 065/65، 88/105، 06/11، 79/12، 79/62 و 79/3 درصد بودند. در شرایط گلخانه نیز اسانس سیر، پونه، علف لیمو و قارچکش پریستین اثرات مناسب تری نسبت به سایر تیمارها از خود نشان دادند و شدت بیماری را به نسبت قابل توجهی در مقایسه با شاهد کاهش دادند. علاوه بر این ها در این پژوهش تاثیر اسانس های گیاهی مورد مطالعه بر کیفیت میوه در زمان پس از برداشت میوه توت فرنگی رقم پاروس در طی ذخیره سازی شامل تاثیر آن ها بر روی کاهش وزن، سفتی میوه، اسیدیته، اسیدیته قابل تیتراسیون، مواد جامد محلول، ویتامین ث، شاخص a*، فنول، ترکیبات فلانوئید، فعالیت ضد اکسایشی کل، فعالیت آنزیم پراکسیداز، بعد 0، 4 و 8 روز پس از نگهداری در دمای 1 درجه سلسیوس و رطوبت نسبی 90 درصد مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که اسانس های گیاهی توانایی حفظ و نگهداری کیفیت میوه توت فرنگی را در
-
بررسی تنوع ژنتیکی پروانه جوانه خوار بلوط Tortrix viridana L. (Lep.: Tortricidae) ISSRبا استفاده از نشانگر درجنگل های زاگرس شمالی
1396یکی از مهمترین آفات در جنگلهای Tortrix viridian (L.: Tortricidae) پروانه جوانهخوار بلوط بلوط زاگرس به شمار میرود. لاروهای این شبپره با تغذیه از برگها و جوانههای برگی باعث بیبرگ شدن درختان بلوط در بهار میشوند. این حالت دارای اثرات عمیق روی سلامتی درخت است که در دراز مدت منجر به از بین رفتن درختان بلوط میگردد. در این مطالعه، تنوع ژنتیکی ، Quercus infectoria روی 3 گونه برودار یا بلوط ایرانی T.viridana پروانه جوانهخوار بلوط با استفاده از 6 آغازگر چندشکل توالی تکراری میانی ساده Q.libani و ویول Q.brant i مازودار بررسی شد. نمونهها شامل 171 شفیره بود که از 10 ناحیه در استانهای آذربایجان غربی و (ISSR) DNA کردستان جمعآوری شدند. نمونهها تا زمان تبدیل شدن به حشرات بالغ جهت استخراج درشرایط آزمایشگاه پرورش یافتند. دمای اتصال آغازگرهای مورد استفاده جهت انجام واکنش بهینه شد و از نوارهای تولید شده برای تشکیل ماتریس 0 و 1 استفاده شد. از نرمافزار PCR جهت بررسی نرخ نوارهای تولید شده، تجزیه واریانس مولکولی، تجزیه به GenAlEx 6.502 مختصات اصلی، محاسبه شاخص شانون، درصد چندشکلی و هتروزیگوتی مورد انتظار )نئی( استفاده استفاده شد. برای مقایسه ضرایب تشابه XLSTAT شد. جهت انجام تجزیه خوشهایی از نرمافزار مورد استفاده قرار گرفت. نتایج حاکی از وجود تنوع NTSYS بمنظور رسم دندروگرام نرمافزار Q.libani بالا در بین جمعیتهای مورد مطالعه بود. جمعیت جمعآوری شده از روی میزبان ویول دارای تنوع ژنتیکی بیشتری نسبت به جمعیتهای جمعآوری شده از دو میزبان دیگر بود. گروه- با تفاوت میزبان و تفاوت ISSR بندیهای شکل گرفته بر اساس دادههای حاصل از نشانگرهای جغرافیایی تطابق داشت. نتایج بررسی تجزیه واریانس مولکولی نشان داد تنوع ژنتیکی در درون جمعیتها بیشتر از بین جمعیتها بود.
-
برآورد همبستگی فنوتیپی بین خصوصیات مورفومتریک و تولیدمثلی ملکه های باکره زنبورعسل (Apis mellifera) در اقلیم های مختلف ایران
1396هدف از این پژوهش ارزیابی اثرات منطقه پرورش و برآورد همبستگی فنوتیپی بین برخی از صفات مورفومتریک و تولیدمثل ملکه های زنبورعسل (Apis mellifera) در اقلیم های مختلف ایران بود. تعداد 100 ملکه تازه متولد شده باکره از استان های خراسان رضوی، مازندران، اصفهان، آذربایجان شرقی و کردستان بطور تصادفی انتخاب شدند. صفات مورفومتریک شامل وزن زنده، وزن سر، وزن سینه، وزن شکم، طول بال جلو، عرض بال جلو، طول کپسول سر، عرض کپسول سر، طول پنجه پا عقب، طول ران عقب، کوبیتالa، کوبیتالb، شاخص کوبیتال و صفات تولیدمثل شامل طول تخمدان، قطر تخمدان، طول اواریول، قطر اواریول و تعداد اواریول با روش روتنر اندازه گیری و با نرم افزار SAS آنالیز شدند. میانگین وزن زنده، وزن سر، وزن سینه و وزن شکم به ترتیب 2.50±146.20، 0.20±10.90، 0.80±64.54 و 1.80±70.70 میلی گرم بود. میانگین طول بال جلو، عرض بال جلو، کوبیتالa، کوبیتالb و شاخص کوبیتال به ترتیب 0.03±9.65، 0.01±3.20، 0.01±0.63، 0.01±0.28 و 0.07±2.76 میلی متر برآورد شد. اثرات منطقه پرورش بر صفات وزن سینه، طول بال جلو، عرض کپسول سر، کوبیتالa و شاخص کوبیتال معنی دار (P<0.05) و بر وزن زنده، وزن سر، وزن شکم، عرض بال جلو، طول کپسول سر، طول پنجه پا عقب، طول ران عقب و کوبیتالb غیر معنی دار بود(P>0.05). همچنین اثرات منطقه بر تمام صفات تولیدمثل به غیر از تعداد اواریول معنی دار بود (P<0.05). آزمون ضرایب همبستگی بین صفات نشان داد که همبستگی بین برخی از صفات مورفومتریک با صفات تولیدمثل شامل طول پنجه پا با طول تخمدان، عرض تخمدان، طول اواریول و تعداد اواریول معنی دار بود (P<0.01) و طول ران پا عقب با طول تخمدان، عرض تخمدان، طول اواریول و قطر اواریول معنی دار بود (P<0.01). همچنین همبستگی بین وزن زنده با طول تخمدان و طول اواریول معکوس و معنی دار بود (P<0.05). همبستگی وزن زنده با صفات وزن سینه، وزن شکم و وزن سر مثبت و معنی دار (P<0.05) و همبستگی طول سر با وزن سر معکوس و معنی دار بود (P<0.05). نتایج آنالیز واریانس صفات مختلف در این پژوهش نشان داد که تفاوت میانگین صفات مورفومتریک و تولیدمثل ملکه در مناطق مختلف ایران معنی دار است (P<0.05). با استفاده از آنالیز تابع تشخیص، تفکیک جمعیت ها در اقلیم های مختلف مورد ارزیابی قرار گرفت. مناطق مریوان و تبریز با 100 درصد تفکیک از اصفهان، سا
-
تعیین خصوصیات ژنتیکی جمعیت های زنبورعسل ایرانی براساس ناحیه ND2 میتوکندریایی
1396زنبورعسل با گرده افشانی گیاهان زراعی و باغی نقش بسیار مهمی در افزایش محصولات کشاورزی و پایداری محیط زیست ایفا می کند. شناسایی جمعیت های زنبورعسل ایرانی (Apis mellifera meda) از اهمیت زیادی برخوردار بوده و یکی از روش های مطالعه جمعیت-های زنبورعسل ایرانی، مطالعه ی خصوصیات ژنتیکی آن ها می باشد. جهت شناسایی خصوصیات ژنتیکی جمعیت های زنبورعسل ایرانی، نمونه برداری از تمام استان های ایران (31 استان) در بهار و تابستان سال 1394 انجام شد. برای انجام بررسی های مولکولی از DNAمیتوکندریایی استفاده گردید. زیرا این DNA نسخه های بسیار متعدد در سلول دارد و خاصیت وراثت پذیری و عدم نوترکیبی، این ناحیه را بسیار کارآمد کرده است. در این تحقیق خصوصیات ژنتیکی جمعیت های زنبورعسل ایرانی براساس ژن ND2 میتوکندریایی مورد ارزیابی قرار گرفت. پس از توالی یابی و همترازی ژن مورد نظر، جمعیت های مختلف جمع آوری شده توسط نرم افزارهای MrBayes 3.2 و PAUP 4.0 b10 آنالیز شدند. پس از رسم درخت، جمعیت های زنبورعسل ایرانی بر اساس توالی های 930 جفت باز بخشی از ژن ND2، در چهار گروه قرار گرفتند. گروه اول شامل: آذربایجان شرقی و یزد، گروه دوم: اردبیل، زنجان، کرمان، گروه سوم: چهارمحال و بختیاری، تهران، سیستان، مازندران، لرستان، کردستان، کرمانشاه، کهگیلویه و بویر احمد، خراسان جنوبی، ایلام، گلستان، قزوین و گروه چهارم: البرز، خراسان شمالی، خراسان رضوی، اصفهان، شیراز، سمنان، مرکزی، خوزستان، هرمزگان، همدان، قم، بوشهر و آذربایجان غربی بودند. نتایج حاصله نشان داد که نمونه های جمع آوری شده از گیلان زیرگونه زنبورعسل ایرانی نبودند و با زیرگونه-های ایتالیایی (Apis mellifera ligustica) و کارنیکا (Apis mellifera carnica) در یک گروه قرار گرفتند.
-
بررسی خصوصیات مورفومتریک هندسی و ژنتیکی زنبور عسل معمولی Apis melifera L. (Hymenoptera: Apidae) در ایران
1395ﺍﻫﻤﻴﺖ ﺯﻧﺒﻮﺭ ﻋﺴﻞ ﺩﺭﮔﺮﺩﻩﺍﻓﺸﺎﻧﻲ ﻭ ﺍﻓﺰﺍﻳﺶ ﻣﺤﺼﻮﻻﺕ ﻛﺸﺎﻭﺭﺯﻱ به اثبات رسیده است. دو عامل مهاجرت و واردات ملکه تاثیر زیادی روی تنوع ژنتیکی جمعیت های زنبور عسل داشته است. شناسایی و حفظ جمعیت های ایرانی زنبورعسل معمولی از اهمیت زیادی برخوردار بوده و یکی از روش های مطالعه ی جمعیت زنبورهای عسل، مطالعه ی خصوصیات ژنتیکی است. بنابراین جهت شناسایی خصوصیات ژنتیکی جمعیت های زنبورعسل زنبورستان های واقع در ایران، نمونه-برداری از تمام استان های ایران (31 استان) در ماه های بهار و تابستان سال 1394 انجام شد. جهت جمع آوری نمونه ها از پنبه آغشته به اتیل استات برای بیهوش کردن زنبور ها استفاده شد و سپس زنبور های بیهوش به ظرف حاوی الکل مطلق منتقل شدند. استخراج DNA جمعیت های زنبور عسل اروپایی با استفاده از روش CTAB انجام شد. از ژن tRNAleu، ناحیه ی بین ژنی و بخشی از ژن COII برای مطالعه ی جمعیت های زنبورعسل استفاده گردید. پس از توالی یابی و همترازی ژن مورد نظر، جمعیت های مختلف جمع آوری شده توسط نرم افزار PAUP V.4.0b10 مورد ارزیابی قرار گرفت. پنج هاپلوتیپ در جمعیت های مرتبط با زیرگونه ی ایرانی مشاهده شد که شامل هاپلوتیپ اول: یزد؛ هاپلوتیپ دوم: کهکلویه و بویراحمد، اردبیل، زنجان و کرمان؛ هاپلوتیپ سوم: البرز، بوشهر، آذربایجان غربی، سمنان، قم، خراسان شمالی، مرکزی، خراسان رضوی، ایلام، هرمزگان، همدان و اصفهان؛ هاپلوتیپ چهارم: سیستان و بلوچستان؛ هاپلوتیپ پنجم: گلستان، چارمحال بختیاری، آذربایجان شرقی، تهران، خراسان جنوبی، شیراز، قزوین، مازندران، لرستان، کردستان، خوزستان و کرمانشاه بودند. نتایج نشان داد که نمونه جمع آوری شده از گیلان زیرگونه ی ایرانی نیست و این نمونه با زیرگونه های کارنیکا، قفقازی و ایتالیایی در یک گروه قرار گرفت.
-
بررسی روابط مورفومتریک و فیلوژنتیکی زنبورعسل کوچک (Apis florea Hym.: Apidae) در جنوب ایران
1394تعیین وضعیت ژنتیکی موجودات زنده، اولین قدم برای برنامه ریزی اصولی اصلاح نژاد آ ن ها می باشد. تحقیق حاضر در راستای شناسایی جمعیت های زنبورعسل کوچک Apis) (florea Hym.: Apidae که یکی از دو نمونه زنبورعسل موجود در ایران است، انجام گرفت. نمونه برداری در مهرماه سال 1393 از هشت منطقه ایران (شامل شهر های دزفول، آبادان، بندردیلم، خورموج، فیروزآباد، خرم بید، حمیران و بندرعباس) برای انجام بررسی های فیلوژنتیکی و مورفومتریک انجام شد. در بررسی های مورفومتریک از روش مورفومتریک هندسی و بال جلو استفاده شد. نتایج حاصل از آنالیز تابع تشخیص و آنالیز خوشه ای نشان داد که بندردیلم به طور کامل از سایر مناطق جدا گردید و آنالیز تابع تشخیص با 8/78 درصد موفق به جدا کردن هشت منطقه از همدیگر شد. برای انجام بررسی های مولکولی از ناحیه mtDNA استفاده گردید زیرا این ناحیه برای انجام آزمایشات جمعیت و تعیین گونه هایی که دارای شباهت های گونه ای هستند، ارجحیت فراوانی دارد و از طرفی دارای کپی های بسیار متعدد در هر سلول است و خاصیت وراثت مادری و عدم نوترکیبی این ناحیه از ژن را بسیار کارآمد کرده است. در بررسی صفات ملکولی از دو ژن سیتوکروم اکسیداز I و II استفاده شد. پس از رسم درخت به روش های بایز، بیشینه شباهت و حداکثر تشابه، ژن COI هشت منطقه نمونه برداری را به سه گروه تقسیم کرد که طبق آن نمونه های بندردیلم، آبادان، فیروزآباد در یک گروه جدا، نمونه های دزفول و خرم بید در گروه دوم و در گروه سوم نمونه های خورموج و بندرعباس قرار گرفتند. ژن COII نیز داده ها را به دو گروه تقسیم کرد که بر اساس آن نمونه های دزفول، خرم بید، بندرعباس و حمیران و خورموج در یک گروه و در گروهی دیگر، نمونه های فیروزآباد، آبادان و بندردیلم قرار گرفتند. در این بررسی مشخص شد که ژن COI بهتر توانسته است جمعیت ها را از همدیگر تفکیک کند.
-
مطالعه خصوصیات ظاهری زنبورعسل (Apis mellifera) به روش مرفومتریک استاندارد و هندسی در بخش هایی از ایران
1393برای شناسایی جمعیت زنبور های عسل ایران نمونه برداری در ماه های بهمن و اسفند 92 از پنج منطقه ایران (شامل شهرهای سنقر ، شیراز، اصفهان، ساری و بیرجند) انجام گرفت. در مورفومتریک استاندارد از ده صفت ظاهری زنبورعسل برای تشخیص جمعیت استفاده شد. این صفات شامل طول بال جلو، عرض بال جلو، زاویه ی A4، زاویه ی D7، زاویه ی G18، طول ترژیت سوم و چهارم ، شاخص کوبیتال، شاخص لاغری، طول خرطوم و طول پا می باشد. میانگین صفات اندازه گیری شده زنبورعسل در ایران شامل: طول بال جلو (041/0±007/ 9 میلیمتر)، عرض بال جلو (016/0±168/3 میلیمتر)، زاویه ی A4 (262/0±906/30 درجه)، زاویه ی D7 (403/0±978/97 درجه)، زاویه ی G18 (436/0±711/93 درجه)، شاخص کوبیتال (020/0±413/2)، طول پای عقب (031/0±904/7 میلیمتر)، طول خرطوم (003/0±557/6 میلیمتر)، طول ترژیت سوم و چهارم (039/0±518/4 میلیمتر) و شاخص لاغری (015/0±766/0) بود. سنقر دارای بیش ترین مقدار زاویه ی A4(667/32 میلیمتر)، طول پای عقب (216/8 میلیمتر)، طول خرطوم (819/6 میلیمتر)، طول ترژیت سوم و چهارم (674/4 میلیمتر) و شاخص لاغری (780/0) بود. با توجه به میانگین شاخص کوبیتال (413/2) می توان گفت که زنبورهای مورد نظر از نژاد ایرانی بودند. همچنین در مورفومتریک هندسی از بال های جلو استفاده شد. آنالیز های تجزیه به مولفه های اصلی، چند متغیره، تابع تشخیص، خوشه ایی و Anova روی داده ها انجام شد. در بررسی ده صفت ظاهری با توجه به تجزیه به مولفه-های اصلی، مولفه اصلی اول، دوم و سوم 732/62% از تنوع جامعه را تشکیل دادند. نتایج حاصل از آنالیز تابع تشخیص و آنالیزخوشه ایی به روش مورفومتریک استاندارد نشان داد که سنقر به طور کامل از سایر نقاط جدا شده است. اما در مورفومتریک هندسی نتایج حاکی از آن بود که شهر های شیراز، بیرجند و سنقر از سایر نقاط جدا شده است. این مسئله هم در آنالیز خوشه ایی و هم در آنالیز تابع تشخیص مشهود بود. در روش مورفومتریک سنتی، آنالیز تابع تشخیص با 7/70% موفق به جداسازی پنج منطقه از یکدیگر شده است. اما در روش مورفومتریک هندسی آنالیز تابع تشخیص با 5/77% موفق به جداسازی پنج منطقه از یکدیگر شده است. این موضوع نشان دهنده این مطلب بود که دقت روش مورفومتریک هندسی در تفکیک بین نژاد ها بالاتر از روش مورفومتریک سنتی بوده است. علاوه بر آن روش مورفومتریک هندسی سریع تر و آسان
-
ارزیابی سمیت تعدادی اسانس گیاهی روی شپشه آرد Tribolium confusum و فرموله کردن موثرترین آنها
1393امروزه ابداع و بکارگیری روش های کنترل غیر شیمیایی آفات کشاورزی از جمله موارد مهم کاریردی در برنامه های مدیریتی آفات در بیشتر جوامع دنیاست و در میان حجم وسیعی از مطالعات و بررسی ها بر روی آفت کش های زیست بنیاد متمرکز گردیده است. از این موارد می توان به اسانس های گیاهی با خاصیت حشره کشی اشاره نمود که اثرات سوء کمتری روی محیط زیست دارند که در این راستا فرمولاسیون های جدیدی از حشره کش های گیاهی به عنوان جایگزینی مناسب برای آفت کش های مصنوعی توسعه یافته است. در این بررسی سمیت تنفسی اسانس از گیاهان مستخرج شده گیاه مفراح Nepeta crispa Willd، بابونه کبیر Tanacetum parthenium L، آویشن کرکی Thymus eriocalyx Ronniger و اکالیپتوس Eucalyptus globulus Labill و همچنین دوام سمیت تنفسی و سمیت تماسی فرمولاسیون اسانس گیاهی اکالیپتوس روی حشرات کامل شپشه آرد با نام علمی Tribolium confusum در شرایط آزمایشگاهی در دمای 2±25 درجه سانتی گراد، رطوبت نسبی 5±60 درصد و تاریکی انجام شد.نتایج حاصل از این آزمایش نشان داد که سمیت تنفسی اسانس مفراح N. crispa با مقدار LC50 بدست آمده در مدت 24 ساعت برای شپشه آرد برابر 6/38 میکرولیتر بر لیتر هوا بود که نشان دهنده سمیت تنفسی بالای این اسانس نسبت به سایر اسانس های مورد آزمایش بود. همچنین سمیت تنفسی اسانس کپسوله نشده اکالیپتوس در مقایسه با اسانس کپسوله شده در مدت زمان 24 ساعت روی حشرات کامل شپشه آرد بیشتر بود. اما دوام تنفسی فرمولاسیون حاوی اسانس اکالیپتوس بطور معنی داری بیشتر از اسانس خالص بود. سمیت تماسی فرمولاسیون حاوی اسانس گیاه اکالیپتوس در روش اسپری کردن روی سطح ظرف و بدن حشره بسیار بالاتر از اسانس خالص گیاه بود. نتایج حاکی از این است که فرمولاسیون حاوی اسانس، خاصیت تماسی بالایی داشت و همچنین این فرمولاسیون قدرت رها سازی تدریجی اسانس را دارا می باشد و کپسوله کردن باعث بالا رفتن دوام اسانس گیاه شد.
-
بررسی حساسیت زنبور عسل (Apis mellifera L.) به بعضی از آفت کش های رایج
1393زنبور عسل دارای اهمیت اقتصادی زیادی بوده و نقش مهمی در گرده افشانی گیاهان بازی می کند. با توجه به اینکه از آفت کش های مختلف جهت کنترل آفات و بیماری های گیاهی استفاده می گردند بنابراین زنبور عسل به طور ناخواسته با این سموم تماس پیدا می کند. به منظور بررسی اثرات منفی بعضی از این آفت کش ها، سمیت خوراکی و تماسی حشره کش های فوزالن و پیریمیکارب، کنه کش های پروپارژیت و فن پروپاترین و قارچ کش های اکسی کلرومس و مخلوط بردو روی زنبور عسل مورد ارزیابی قرار گرفت. در آزمایش تماسی، سموم مورد نظر با شش غلظت و یک شاهد در سه تکرار، با استفاده از برج پاشش (فشار 2 بار، حجم 2 میلی لیتر) بر روی حشرات کامل زنبور عسل پاشیده شدند. در آزمایش خوراکی، زنبور های عسل با مخلوطی از شکر 25 درصد و غلظت های مختلف سموم (شش غلظت و یک شاهد در سه تکرار) تیمار شدند. غلظت های مربوط به هر آفت کش با توجه به ماده موثره، در آزمایش مقدماتی تعیین گردید. آزمایش های مربوطه در اتاق تاریک در دمای 30-25 درجه سانتی گراد و رطوبت نسبی حدود 45 تا 55 درصد انجام شد. تجزیه و تحلیل داده ها با نرم فزار های EXCEL، SPSS، SAS و POLO-PC انجام گرفت. ارزیابی حساسیت و بررسی مرگ و میر زنبور عسل در اثر متقابل زمان های 24، 48 و 72 ساعت بعد از تماس با غلظت های مختلف آفت کش توسط آزمایش خوراکی و تماسی، انجام گرفت. مقدار LC50 در 24 و 48 ساعت بعد از شروع آزمایش محاسبه گردید. نتایج مربوط به آزمایش تماسی نشان داد که فن پروپاترین با 2/3 و LC50 =5/7 بالا ترین سمیت و مخلوط بردو با 79926 و 69552 =LC50 کمترین سمیت (به ترتیب در 24 و 48 ساعت) را در بین آفت کش های آزمایش شده داشتند. همچنین در آزمایش خوراکی فن پروپاترین با 54/0 و 3/0=LC50 بالا ترین تلفات و پروپارژیت با p7785 و 6736=LC50 کمترین تلفات (به ترتیب در 24 و 48 ساعت) را در بین آفت کش های انتخابی روی زنبور عسل ایجاد کردند.
-
ارزیابی تاثیر پرامترهای اقلیمی و جغرافیایی بر تراکم جمعیت سن گندم (Eurygaster integriceps) در شهرستان روانسر استان کرمانشاه
1393گندم به عنوان مهمترین محصول زراعی در مناطق وسیعی کشت می گردد. این محصول دارای آفات بسیاری می باشد که مهمترین آنها سن گندم است. به منظور بررسی رابطه میزان تراکم سن گندم با دما و رطوبت (بارندگی) و همچنین ارتفاع در اماکن زمستان گذران به مدت دوازده سال (91-80) مناطق آلوده به سن گندم واقع در بخش مرکزی شهرستان روانسر شامل روستاهای قلاین، مهرگان و گرگیدر مورد بررسی قرار گرفتند. در فاز اول تحقیق پپارامترهای سن گندم در ارتفاعات چهارگانه شامل ارتفاع های 1530، 1490، 1450 و 1410 مورد ارزیابی قرار گرفت تا تاثیر ارتفاع بر هر کدام از پارامترها مشخص گردد و نتیجه اینکه ارتفاع دوم (1450) متر به عنوان ارتفاع شاخص که بیشترین تراکم سن را به خود اختصاص داده است شناخته شد. در فاز دوم تحقیق به منظور بررسی رابطه میزان تراکم سن گندم با دما و رطوبت، به عنوان متغیرهای زیست محیطی غالب، میانگین تراکم سن مادر در مزارع کانون در 12 سال محاسبه و ارتبلط دما و رطوبت به عنوان شرایط محیطی تاثیر گذار بر تراکم سن مورد ارزیابی قرار گرفت. در این تحقیق از کادر چوبی به ابعاد 50*50 سانتی متر معادل 0/25 متر مربع به عنوان ابزار نمونه برداری از سن گندم استفاده گردید. بدین منظور در روستاهای مذکور 10 مزرعه انتخاب و در هر مزرعه 10 مرتبه به صورت کاملا تصادفی کادر اندازی (تعداد 40 عدد معادل 10 متر مربع) گردید. تمامی سن های موجود در کادر پس از شمارش تجزیه و تحلیل شدند. نتایج حاصل از تحلیل همبستگی بین مقادیر روزانه رطوبت (بارندگی) و تراکم سن گندم در مزرعه یک همبستگی بالا (معکوس) و معنی دار و سطح 95 درصد را نشان می دهد. ضریب تبیین (R2) برای مقادیر روزانه رطوبت در زمان نمونه برداری و تراکم سن مادر، 62/3 درصد برآورد گردید. همچنین ضریب تبیین (R2) برای مقادیر روزانه دما در زمان نمونه برداری و تراکم سن مادر 70/5 درصد برآورد گردید که نشاندهنده ارتباط مستقیم دما و تراکم سن گندم در سطح بالایی می باشد.
-
تعیین نژاد و تنوع مورفومتریک زنبور عسل Apis mellifera L. ( Hymenoptera: Apidae) در استان کردستان
1392تعیین وضعیت نژاد زنبور عسل (Apis mellifera L.) اولین مرحله برنامه ریزی اصولی جهت اصلاح نژاد زنبور عسل می باشد. برای مشخص شدن وضعیت نژاد توده زنبور عسل موجود در استان کردستان در سال 1391 نمونه برداری های لازم انجام شد تا با استفاده از روش مورفومتریک سنتی نژاد زنبور عسل تعیین گردد. با استفاده از روش بین المللی روتنر (1978) اندازه گیری 12 صفت ظاهری برروی زنبورهای کارگر جمع آوری شده از شهرستان های استان انجام شد. شکل و اندازه بال جلو و عقب در میان این جمعیت ها با استفاده از روش ژئومتریک مورفومتریک مورد مقایسه قرار گرفت. همچنین، روابط آلومتریک بررسی شد. تعداد 18 لندمارک بر روی بال جلو و 6 لندمارک بر روی بال عقب در محل اتصال رگبال ها به یکدیگر قرار داده شد و به وسیله آنالیز های CVA، PCA، RWA، DFA، Cluster، ANOVA و رگرسیون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. بررسی های ژئومتریک مورفومتریک اختلاف معنی داری را بین جمعیت های مورد بررسی نشان داد. بررسی انجام شده توسط هر 2 روش مورفومتریک سنتی و ژئومتریک مورفومتریک وجود تنوع بین جمعیت های زنبور عسل استان را نشان داد به طوری که توده زنبور عسل شهرستان دهگلان با فاصله بیشتری نسبت به سایر جمعیت ها قرار گرفت. البته باید متذکر شد که دقت روش ژئومتریک مورفومتریک در تفکیک جمعیت ها بیشتر بود.
-
بررسی تنوع ژئومتریک مورفومتریک سن گندم (Eurygaster integriceps) در استان کردستان
1392جمعیت های سن گندم Eurygaster integriceps putton بوسیله روش ژئومتریک مورفومتریک همچنین تنوع شکلی بدن به روش مورفومتریک سنتی بروی دوازده شاخص اندازه گیری شده، مورد بررسی قرار گرفت. تعداد 800 نمونه به صورت تصادفی از ده منطقه استان کردستان شامل سنندج، بیجار، دهگلان، ایران خواه، قروه، کامیاران، مریوان، دیواندره، سقز و تازه آباد جمع آوری شد و شکل و اندازه بدن افراد بالغ نر و ماده و ژنیتالیا افراد ماده در میان این جمعیت ها با استفاده از روش ژئومتریک مورفومتریک و شاخص های اندازه گیری شده به روش مورفومتریک سنتی مورد مقایسه قرار گرفت. تعداد 18 لندمارک بر روی بدن افراد بالغ نر و ماده و 16 لندمارک بر روی ژنیتالیا افراد ماده در بخش های مختلف قرار داده شد. و به وسیله آنالیزهای متغیر کانونی(CVA)، تجزیه به مولفه های اصلی (PCA)، آنالیز انحراف نسبی (RWA)، آنالیز تابع تشخیص (DFA)، م cluster و Anova مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. بررسی های ژئومتریک مورفومتریک این جمعیت ها وجود اختلاف معنی داری را بین جمعیت های مورد بررسی نشان داد و چهار گروه جمعیتی در استان کردستان شناسایی شدند. همچنین، بین اندازه ژنیتالیا افراد ماده در جمعیت های مختلف اختلاف معنی داری وجود داشت. و تغییرات شکل بدن با اندازه بدن و ژنیتالیا افراد ماده با اندازه آن همبستگی معنی داری را نشان دادند. ژنیتالیای افراد ماده بیشترین تفکیک جمعیتی را نشان داد. در بررسی های مورفومترک سنتی نیز اختلاف معنی داری بین جمعیت ها مشاهده شد.
-
شناسایی و بیولوژی زنبور گالزای اوکالیپتوس در شهرستان جویبار استان مازندران
1391درختان اوکالیپتوس در شمار گونه های جنگلی سریعالرشد محسوب میشوند. گونه یE. camaldulensis در مقایسه با گونه های دیگر اوکالیپتوس بیشترین سطح کشت را در کشور دارد. در سالهای اخیر این گونه در نهالستان ها و عرصه های اوکالیپتوسک اری شده ی استان مازندران مورد حمله ی شدید یکی از انواع زنبورهای گالزای اوکالیپتوس قرار گرفته است. جهت شناسایی گونه ی این زنبور نمونه برداری های متعددی از درختان آلوده انجام گردید. همچنین بیولوژی و خسارت آن از مرداد ماه 1390 تا تیر ماه 1391 در شرایط طبیعی منطقه ی جویبار و شرایط آزمایشگاه، روی درختان اوکالیپتوس E. camaldulensis مطالعه شد. زنبور گالزای مورد نظر گونه یHymenoptera: Eulophidae ( leptocybe invasa Fisher & La Salle تشخیص داده شد. این گونه در شرایط طبیعی شهرستان جویبار در طی سال دارای چهار اوج جمعیتی مشخص است که از نظر زمانی با هفته دوم خرداد، هفته آخر تیر، هفته دوم شهریور و هفته آخر مهر مصادف میباشد، بنابراین این حشره قادر به ایجاد 4 نسل هم- پوشان در طول سال میباشد. طول دوره رشدی یک نسل حشره در شرایط محیط طبیعی به طور متوسط 11/5 ± 1/ 43روز میباشد. متوسط طول عمر حشره با رژیم غذایی آب و عسل17/.± 5/5 روز است. زمستان را بیشتر به شکل لاروهای سنین بالا، شفیره و تاحدی حشره کامل در داخل گالها سپری میکند. زنبورهای ماده تخم های خود را در دو طرف رگبرگ میانی، درون بافت دمبرگ و ساقه های جوان قرار میدهند. تخمها بصورت منفرد و جدا ازهم گذاشته میشوند. آسیب وارد شده به بافت گیاه باعث تحریک رشد بافت و شکل گیری گال های برجسته روی دمبرگ، رگبرگ و ساقه های جوان اوکالیپتوس میشود. لارو در داخل گال تبدیل به شفیره شده و در نهایت حشره بالغ با ایجاد حفرهی دایرهای شکل از داخل گال خارج میشود. این زنبور به طریق بکرزایی ماده زایی تولیدمثل میکند و تعداد حشرات جنس نر در جمعیت آنها بسیار کم میباشد. طی بررسی صورت گرفته جنس نر این گونه برای اولین بار در در نهالستانها و عرصه های نهالکاری شده ( 2 تا 4 ساله) L. invasa کشور مشاهده شد. خسارت زنبور بسیار شدید میباشد. بررسی انتشار آفت در مازندران نشان میدهد که میزان شیوع آفت در بخش شرقی و مرکزی استان بسیار شدیدتر از غرب استان میباشد.
-
بررسی برخی از خصوصیات تله های فرمونی دلتا، در جلب شب پره خوشه خوار انگور در مناطقی از استان کردستان
1391موضوع این تحقیق بررسی، تغییرات فصلی جمعیت حشرات کامل خوشه خوار انگور، پراکنش و تراکم آفت در شهرستان های سنندج، سقز و مریوان و مناطق آنها، تاثیر ارقام مختلف انگور بر روی میزان جلب آفت، تاثیر غلظت های فرمون، رنگ های تله دلتا (سفید، زرد، سبز، قهوه ای و مولتی کالر) و ارتفاع های نصب آنها (یک و نیم متر، یک متر و نیم متر) بر روی میزان جلب آفت بود. نتایج بدست آمده نشان داد که این آفت دارای سه نسل می باشد و اوج پرواز حشرات کامل در سه نسل آن در شهرستان سنندج به ترتیب بیست و سوم اردیبهشت، ششم تیرماه و بیستم مرداد ماه، در شهرستان سقز ، سی ام اردیبهشت، بیست و چهارم تیر و بیست و هشتم مرداد و در شهرستان سرو آباد سوم اردیبهشت، دوازدهم تیر و بیست و نهم شهریور ماه می باشد. بین تراکم آفت در مناطق تله گذاری شده سه شهرستان، تفاوت معنی دار مشاهده شد. مقایسه میزان تراکم این آفت در نسل اول و دوم آن، در منطقه محمده شهرستان مریوان، نشان داد که میانگین تراکم آفت نسل اول به صورتی معنی دار بالاتر از نسل دوم بود. در بین غلظت های مختلف 0/01، 0/1 و 1 میلی گرم بکار رفته در آزمایش، غلظت یک میلی گرم بیشترین میزان جلب آفت را داشت (0/05>P). بین ارقام انگور عسکری، رشه، فرخی و بیدانه قرمز برای مقایسه میزان جلب آفت، تفاوت معنی داری مشاهده شد (0/051=P). اثرهای رنگ تله (0/114=P) و ارتفاع نصب تله (0/919=P) بر جلب آفت معنی دار نبود.
-
بررسی تنوع ژئومتریک مورفومتریک جمعیت های بومی زنبور عسل در استان زنجان
1391زنبور عسل یکی از مهمترین و مفیدترین حشرات می باشد. این حشره در زمینه های مختلف صنعت، کشاورزی و محیط زیست نقش تعیین کننده ای را ایفا می کند. در این تحقیق تنوع شکلی بال در جمعیت-های زنبور عسل A. mellifera بوسیله روش ژئومتریک مورفومتریک مورد بررسی قرار گرفت. تعداد 400 نمونه به صورت تصادفی از ده منطقه استان زنجان شامل ابهر، ایجرود، خرمدره، خدابنده، دو منطقه از طارم، ماهنشان و مناطقی از زنجان جمع آوری شد و شکل و اندازه بال های جلو وعقب در میان این جمعیت ها با استفاده از روش ژئومتریک مورفومتریک مورد مقایسه قرار گرفت. همچنین، روابط آلومتریک بررسی شد. تعداد 18 لندمارک بر روی بال جلو و 6 لندمارک بر روی بال عقب در محل اتصال رگبال ها به یکدیگر قرار داده شد و به وسیله آنالیز های CVA، PCA، RWA، DFA ، Cluster، Anova و رگرسیون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. بررسی های مورفومتریک این جمعیت ها وجود اختلاف معنی داری را بین جمعیت های مورد بررسی نشان داد و سه گروه جمعیتی از لحاظ شکل بال در استان زنجان شناسایی شدند. همچنین، بین اندازه بال در جمعیت های مختلف اختلاف معنی داری وجود دارد و تغییرات شکل بال جلو و عقب همبستگی معنی داری با اندازه بال داشتند
-
شناسایی و تنوع گونه ای زنبورهای خانواده Pteromalidae در شهرستان سنندج
1390خانواده ی Pteromalidae (Hym: Chalcidoidea) یکی از بزرگترین خانواده های زنبوران پارازیتوئید است. افراد این خانواده مهمترین دشمنان طبیعی طیف وسیعی از حشرات زیان آور از جمله سخت-بالپوشان(Choleoptera) ، دوبالان(Diptera) ، بالپولکدارن(Lepidoptera) و جوربالان(Homoptera) را در بر می گیرد. بنابراین نقش این خانواده در کنترل بیولوژیکی آفات مهم محصولات کشاورزی دارد. زنبورهای متعلق به این خانواده در استان کردستان (غرب کشور ایران) در سال 1389-1390جمع آوری و شناسایی شدند که در بین آنها 6 گونه به عنوان رکورد جدید از ایران گزارش شده است. گونه های جدید برای ایران توسط علامت ستاره مشخص شده اند. Apsilocera sp*، Asaphes vulgaris (Walker, 1934)*، Catolaccus crassiceps (Massi, 1911)، Conomorium amplum (Walker, 1935)* ، Conomorium patulum (Walker, 1835)، Halticoptera circula (Walker, 1833)، Halticoptera longipetiolus (Hedqvist, 1975)*، Hobbya stenonota، Oodera monsterum (Nikolskaya, 1952)*، Pachyneuron grande (Thomson, 1878)، Pachyneuron muscarum (Linnaeus, 1758) ، Pachyneuron nelsoni (Girault, 1928)، Pteromalus sp، Pseudocatolaccus nitescens (Walker, 1834)، Schizonotus sieboldi (Ratzeburg, 1848)، Sphegigaster nigricornis (Nees, 1834)، Stenoselma nigrum (Delucchi, 1956)* ، Trichomalus rufinus (Walker, 1835).
-
برسی حساسیت تریپس غربی گل Frankniella occidentalis نسبت به حشره کش شیمیایی و گیاهی
1390تریپس غربی گل یکی از آفات اصلی کشت های گلخانه ای شامل گلخانه های سبزیو صیفی و گیاهان زینتی در سرتاسر جهان می باشد که در سال 2004 میلادی وارد ایران شده است. مطالعه در مورد پتانسیل حساسیت این آفت نسبت به حشره کشهای مختلف می تواند اطلاعات و ابزارهای با ارزشی را در زمینه ی مدیریت مقاومت به حشره کش ها در ایران ارائه دهد. در این مطالعه تریپس ها از یک گلخانه خیار در ورامین در سال 1389 جمع آوری گردید و در آزمایشگاه بر روی غلاف های جوان لوبیای سبز پرورش داده شد. تحقیقات نشان داد که اکسی ماترین فاقد اثر ضربه ای بود. بر اساس نتایج فیپرونیل و اکسی ماترین ابزار مناسبی برای مدیریت تلفیقی تریپس غربی گل می باشند.