تاریخ بهروزرسانی: 1403/08/03
بهروز سرابی
دانشکده کشاورزی / گروه علوم و مهندسی باغبانی
پایاننامههای کارشناسیارشد
-
تاثیر ورمیکمپوست بر ویژگیهای عملکردی، فیزیولوژیکی و فیتوشیمیایی آویشن باغی (Thymus vulgaris L.) در خاک آلوده به آرسنیک
1403گسترش صنایع مختلف منجر به آلودگی آب و خاک با فلزات سنگین شده و کشت بسیاری از محصولات را محدود کرده است. آرسنیک یکی از فلزات سنگین است که تاثیرات منفی زیادی بر سلامت انسان دارد. یکی از راهکارهای موثر برای کاهش جذب فلزات سنگین مانند آرسنیک، اضافه کردن مواد آلی مانند ورمیکمپوست به خاک است. به منظور بررسی تاثیر ورمیکمپوست بر جذب آرسنیک در آویشن باغی، آزمایشی به صورت فاکتوریل بر اساس طرح کاملاً تصادفی انجام شد. این آزمایش شامل دو عامل بود: عامل اول سطح ورمیکمپوست (۰، ۱۰۰ و ۲۰۰ گرم در کیلوگرم خاک) و عامل دوم غلظت آرسنیک (۰، ۱۰، ۲۰ و ۳۰ میلیگرم در کیلوگرم خاک). ویژگیهای اندازهگیری شده شامل خصوصیات مختلف مورفولوژیکی، عملکردی، فیزیولوژیکی و فیتوشیمیایی بودند. در میان ویژگیهای مورفولوژیکی و مرتبط با عملکرد، صفاتی مانند ارتفاع گیاه، طول میانگره، وزن خشک گیاه، وزن خشک ساقه، طول ریشه، حجم ریشه و وزن خشک ریشه تحت تاثیر معنیدار سطوح مختلف آرسنیک قرار گرفتند. طول ریشه و محتوای اسانس به طور قابل توجهی تحت تاثیر سطوح مختلف ورمیکمپوست قرار گرفتند. اثر متقابل آرسنیک و ورمیکمپوست تنها بر طول میانگره و حجم ریشه تاثیر معناداری داشت. کمترین وزن خشک گیاه (7/24 گرم)، وزن خشک برگ (2/96 گرم)، وزن خشک ساقه (4/28 گرم) و طول ریشه (23/78 سانتیمتر) در تیمار 30 میلیگرم آرسنیک به دست آمد. بیشترین (1/43 درصد) و کمترین (0/97 درصد) محتوای اسانس به ترتیب در تیمارهای ۱۰۰ گرم ورمیکمپوست و شاهد حاصل شد. تجزیه واریانس خصوصیات بیوشیمیایی نشان داد که سطوح مختلف آرسنیک تاثیر معنیداری بر محتوای کلروفیل و کاروتنوئید نداشت، اما بر محتوای پراکسید هیدروژن و مالوندیآلدئید تاثیر قابل توجهی داشت. سطوح مختلف ورمیکمپوست و همچنین اثر متقابل بین آرسنیک و ورمیکمپوست تاثیر معناداری بر هیچ یک از ویژگیهای بیوشیمیایی اندازهگیری شده نداشت. سطوح مختلف آرسنیک به طور معنیداری بر مقدار نیتروژن، پتاسیم و آرسنیک در گیاهان تاثیر گذاشت. سطوح مختلف ورمیکمپوست تنها بر محتوای آرسنیک تاثیر معنیداری داشت. علاوه بر این، اثر متقابل بین سطوح آرسنیک و ورمیکمپوست بر مقادیر فسفر و آرسنیک در گیاهان تاثیر معنیداری داشت. تاثیر آرسنیک بر میزان فسفر در گیاهان با مقادیر مختلف ورمیکمپوست متغیر بود. کمترین محتوای آرسنیک در تیمار ۲۰۰ گرم ورمیکمپوست مشاهده شد، در حالی که بالاترین محتوای آرسنیک در تیمار بدون ورمیکمپوست یافت شد. افزایش مقدار آرسنیک در بستر کشت به طور معنیداری محتوای نیتروژن گیاهان را افزایش داد. مقدار پتاسیم در گیاهان با افزایش مقدار آرسنیک در محیط کشت تا 20 میلیگرم به طور معنیداری افزایش یافت. با این حال، افزایش بیشتر غلظت آرسنیک از 20 به 30 میلیگرم منجر به کاهش سطح فسفر در گیاهان شد. تعداد، نوع و مقدار ترکیبات شناسایی شده در تیمارهای مختلف متفاوت بود. ترکیبات غالب اسانس بسته به تیمار متفاوت بود، اما به طور کلی، بتا-سیمن، تیمول، گاما-ترپینن، سیس-سابیننهیدرات و کارواکرول اجزای غالب در بیشتر تیمارها بودند. همبستگیهای مثبت بین گاما-ترپینن، بورنئول و ترانس-کاریوفیلن با محتوای آرسنیک و همچنین همبستگیهای منفی بین سیس-سابیننهیدرات، کادینن و کاریوفیلین اکسید با آرسنیک مشاهده شد. همبستگی معنیداری بین محتوای ورمیکمپوست و اجزای اسانس مشاهده نشد. در مجموع، آرسنیک تاثیرات منفی بر رشد آویشن باغی داشت، اما افزودن ورمیکمپوست به کاهش این تاثیرات منفی کمک نمود. بنابراین، ورمیکمپوست میتواند از طریق بهبود وضعیت فیزیکوشیمیایی خاک به بهبود رشد و ویژگیهای فیتوشیمیایی گیاهان در خاکهای آلوده به آرسنیک کمک نماید.
-
تاثیر تیمارهای سایهدهی، رژیم آبیاری و اسید فولویک بررشد و برخی صفات فیزیولوژیکی و بیوشیمیایی منداب (Eruca sativa Miller) تحت کشت هیدروپونیک در شرایط گلخانه
1403بهمنظور بررسی تاثیر سایهدهی، رژیم آبیاری و اسیدفولویک بر رشد و برخی صفات فیزیولوژیک و بیوشیمیایی منداب (Eruca sativa Miller) تحت کشت هیدروپونیک در شرایط گلخانه، آزمایشی در سال 1401 بهصورت فاکتوریل بر پایه طرح کاملاً تصادفی با سه فاکتور سایهدهی (شاهد، 50 و 80 درصد سایه)، رژیم آبیاری (یک، دو و سه روز در میان محلولدهی) و کاربرد فولویک اسید در سه سطح (شاهد، 1 و 2 گرم برلیتر) در 4 تکرار و هر تکرار شامل 8 بوته در گلخانه دانشکده کشاورزی دانشگاه کردستان اجرا شد. نتایج نشان داد که اثرات ساده (آبیاری، فولویک اسید و سایهدهی) و اثرات متقابل (دو جانبه) بر وزن تر و خشک شاخساره، وزن تر و خشک ریشه، عملکرد، کلروفیل a، کلروفیل b، کاروتنوئید، محتوای نسبی آب برگ، پایداری غشا سلولی، مالوندیآلدئید، کربوهیدرات محلولکل، پرولین، آنزیم پراکسیداز (POD)، سوپراکسید دیسموتاز (SOD)، فنول کل، فلاونوئید، ویتامین ث، ظرفیت آنتیاکسیدانی، محتوای عناصر غذایی (نیترات، فسفر، آهن و پتاسیم)، پروتئین محلول کل و کارایی فتوسیستم Ⅱ (Fv/fm) معنیدار بود و اثرات متقابل سه جانبه نیز بر محتوای آهن در گیاهان منداب معنیدار بود. در کاربرد غلظت 2 گرم برلیتر فولویک اسید در شرایط بدون سایه بیشترین وزن تر و خشک شاخساره ریشه بدست آمد. با افزایش تنش آبی و غلظت فولویک اسید محتوای آب نسبی، کلروفیل a و b، فنول کل، کاروتنوئید، ظرفیت آنتیاکسیدانی و ویتامین ث نسبت به تیمار شاهد افزایش نشان دادند. پایداری غشای سلولی و مالوندیآلدئید درشرایط محلولدهی شاهد، کاربرد غلظت 2 گرم برلیتر فولویک اسید و 50 درصد سایه در بالاترین میزان خود بودند. میزان فعالیت آنزیم پراکسیداز و سوپراکسیددیسموتاز در محلولدهی یک روز در میان و کاربرد 2 گرم برلیتر فولویک اسید افزایش و در شرایط 80 درصد سایه فعالیت این دو آنزیم کاهش یافت. میزان فسفر، پتاسیم و پروتئین محلول کل در تیمارهای یک روز در میان محلولدهی، کاربرد غلظت 2 گرم برلیتر فولویک اسید و 50 درصد سایه نسبت به غلظت شاهد میزان بالاتری نشان دادند. از آنجاییکه بین صفات فیزیولوژیکی و مورفولوژیکی اندازهگیری شده و میزان کاربرد غلظت فولویکاسید رابطهای مشخص مشاهده شد، لذا میتوان نتیجه گرفت که استفاده از فولویکاسید در بهبود و رشد گیاه منداب میتواند بسیار مفید باشد.
-
تاثیر طیفهای مختلف نور بر ویژگیهای رشدی، فیزیولوژیکی و فیتوشیمیایی بهلیمو (Aloysia citriodora Palau) در شرایط گلخانه
1402بهلیمو با نام علمی Aloysia citriodora Palau یکی از گیاهان مهم خانوادۀ شاهپسندیان (Verbenaceae) است که عمدتاً به منظور استفاده از اسانس آن در صنایع دارویی، آرایشی-بهداشتی و غذایی و نیز برگ آن به عنوان ادویه و دمنوش مورد استفاده قرار میگیرد. بیوسنتز متابولیتهای ثانویه در گیاهان، تحت تاثیر ژنتیک و فاکتورهای محیطی به ویژه نور، میباشد. بنابراین، بهینهسازی شرایط رشد جهت دستیابی به مطلوبترین کمیت و کیفیت ماده موثره، امری ضروری است. بدین منظور، پژوهش حاضر به منظور ارزیابی اثرات طیفهای مختلف نور تکمیلی بر خصوصیات عملکردی، فیزیولوژیکی و فیتوشیمیایی بهلیمو در شرایط گلخانه، در قالب طرح کاملاً تصادفی با هفت تیمار ]بدون نور مکمل (Control)، سفید 100% (W100)، آبی 100% (B100)، قرمز 100% (R100)، آبی50%+قرمز50% (B50/R50)، آبی70%+قرمز30% (B70/R30) و آبی30%+قرمز70% (B30/R70) با شدت یکسان 200 میکرومول بر مترمربع بر ثانیه[ در سه تکرار در گلخانۀ دانشکدۀ کشاورزی دانشگاه کردستان صورت گرفت. نتایج تجزیه واریانس دادهها نشان داد که خصوصیات رشدی و عملکردی بهلیمو به طور قابل توجهی تحت تاثیر طیفهای مختلف نور قرار گرفتند؛ به طوریکه اغلب صفات اندازهگیریشده در سطح احتمال یک درصد تحت تاثیر معنیدار تیمارهای اعمالشده قرار گرفتند. نتایج مقایسه میانگین حاکی از آن بود که بیشترین طول برگ (7/78 سانتیمتر)، عرض برگ (2/05 سانتیمتر)، طول ساقه (89/33 سانتیمتر)، وزن تر برگ (18/86 گرم)، وزن تر ساقه (18/15 گرم)، وزن خشک ساقه (8/36 گرم) و سطح برگ (10/69 سانتیمتر مربع) در تیمار B30/R70، تعداد برگ (646) و وزن خشک برگ (9/84 گرم) در تیمار R100، وزن تر ریشه (14/44 گرم) و وزن خشک ریشه (5/96 گرم) در تیمار B100، طول ریشه (32/73 سانتیمتر) در تیمار B50/R50 و شاخص برداشت (62/8 درصد) در تیمار شاهد حاصل گردید. در مقابل، بیشترین محتوای کلروفیل a، b و کل (بهترتیب 0/53، 0/17 و 0/7 میلیگرم بر گرم وزن تر)، و کاروتنوئید (3/19 میلیگرم بر گرم وزن تر) در تیمارهای شاهد و B30/R70 بهدست آمد که از نظر آماری اختلاف معنیداری با هم نداشتند. بیشترین میزان پتانسیل آنتیاکسیدانی (53/45 درصد)، محتوای فنول (0/62 میلیگرم گالیک اسید در گرم بافت تر)، فلاونوئید (0/53 میلیگرم کاتکین در گرم بافت تر)، کربوهیدرات (8/24 میلیگرم گلوکز در گرم بافت تر) و پروتئین (9/96 میلیگرم آلبومین گاوی در گرم بافت تر) به ترتیب در تیمارهای B30/R70، B100، R100، W100 و B50/R50 مشاهده گردید. بیشترین درصد اسانس (1/06 درصد) نیز مربوط به تیمار W100 بود که در مقایسه با تیمار شاهد، 70/96 درصد افزایش داشت. همچنین، تعداد 37 ترکیب ( در تیمارهای R100 و B100) تا 30 ترکیب (در تیمار شاهد) در اسانس شناسایی گردید که در مجموع 100 درصد کل اسانس را تشکیل میدادند. اجزای غالب اسانس در همۀ تیمارها یکسان و شامل ترکیبات لیمونن، 1و8-سینئول، نرال، سیترال، آلفا-آمورفن و کالارن بودند. بیشترین مقدار ترکیبات لیمونن (9/81 درصد)، 1و8-سینئول (2/27 درصد)، نرال (25 درصد)، سیترال (37/54 درصد)، آلفا-آمورفن (6/87 درصد) و کالارن (9/69 درصد) به ترتیب در تیمارهای B70/R30، شاهد، W100 و شاهد، W100، B30/R70 و R100 مشاهده گردید. در نهایت، با توجه به نتایج فوق و بر اساس مهمترین صفات اندازهگیری شده از جمله عملکرد ماده خشک، درصد اسانس و مهمترین اجزای غالب آن (لیمونن، نرال و سیترال)، تیمارهای B30/R70، W100 و B70/R30 به عنوان مطلوبترین طیفها در این پژوهش شناخته شدند.
-
کاربرد نانو ذرات گرافن اکساید عامل دار شده با گلایسین بتائین بر برخی ویژگیهای رشدی و فیزیولوژیک شنبلیله (Trigonella foenum-graecum) تحت تنش آرسنیک در گلخانه
1402با توجه به اهمیت بالای سبزیها از نظر مصرف خوراکی و نیز آلودگی روزافزون منابع خاک و آب به فلزات سنگین در طول دهههای اخیر که باعث کاهش کمیت و کیفیت محصولات زراعی شده و به سلامتی انسانها آسیب میزند، این تحقیق به منظور کاهش اثرات منفی آلودگی آرسنیک با استفاده از گرافن اکساید و گلایسین بتائین بر گیاه شنبلیله (Trigonella foenum-graecum) انجام شد. این پژوهش به صورت فاکتوریل بر پایه طرح کاملاً تصادفی در سه تکرار (هر تکرار شامل سه گلدان و هر گلدان شامل ده بوته) در گلخانه دانشکده کشاورزی دانشگاه کردستان انجام گرفت. فاکتورهای آزمایش شامل آرسنیک (صفر و 50 میلیگرم در کیلوگرم خاک) و کاربرد گلایسین بتائین (50 و 100 میلیگرم در لیتر)، نانو ذرات گرافن اکساید (50 و 100 میلیگرم در لیتر) و گلایسین بتائین - نانو ذرات گرافن اکساید (50 و 100 میلیگرم در لیتر) و عدم مصرف گلایسین بتائین و نانو ذرات گرافن اکساید (شاهد) بود. ویژگیهای رویشی شامل عملکرد، وزن تر و خشک ریشه، وزن خشک اندام هوایی و صفات فیزیولوژیک و بیوشیمیایی شامل محتوای نسبی آب، شاخصهای رنگی، پایداری غشا، پرولین، رنگیزههای فتوسنتزی، کربوهیدراتکل، فعالیت ضداکسایشی، فنل کل، فلاونوئید، ویتامین C و فعالیت آنزیمهای کاتالاز و پراکسیداز مورد ارزیابی قرار گرفتند. بر اساس نتایج، تنش ناشی از آرسنیک باعث کاهش عملکرد، وزن تر ریشه، وزن خشک اندام هوایی، محتوای کلروفیل، کاروتنوئید، شاخصهای رنگی L* و a* برگ، کربوهیدراتها، محتوای نسبی آب، شاخص پایداری غشا، عناصر ماکرو و میکرو گردید. با این حال، فعالیت ضداکسایشی، مقدار پرولین، آنزیمهای پراکسیداز، سوپراکسید دیسموتاز، شاخص رنگی b* و آرسنیک را افزایش داد .(P < 0.01) بر اساس دادههای بدست آمده، کاربرد گرافن اکساید و گلایسین بتائین میتواند اثرات منفی آرسنیک را از طریق افزایش فعالیت آنزیمهای آنتیاکسیدان و کاهش آسیب اکسایشی تعدیل نماید. از میان تیمارها، استفاده از غلظت 50 میلیگرم در لیتر گرافن اکساید – گلایسین بتائین بهترین کارایی را نشان داد.
-
کاربرد بیوچار، ورمیکمپوست و عصاره جلبک دریایی بر برخی ویژگیهای رشدی و فیزیولوژیک شنبلیله (Trigonella foenum-graecum) تحت تنش آرسنیک در گلخانه
1402مصرف سـبزیهـا اهمیت بالایی در سلامتی انسان دارد. آلودگی روزافزون خاک و آب به فلزات سنگین در طول دهههای اخیر باعث کاهش عملکرد و کیفیت محصولات زراعی شده و سلامت انسانها را به خطر انداخته است. در این زمینه استفاده از کودهای آلی به منظور جلوگیری از اثرات مخرب آلودگی فلزات سنگین پیشنهاد شده است. پژوهش حاضر، با هدف بررسی تاثیر کاربرد کودهای آلی بر رشد، عملکرد، صفات فیزیولوژیک و بیوشیمیایی گیاه شنبلیله (Trigonella foenum-graecum L.) تحت تنش آرسنیک طراحی شد. آزمایش به صورت فاکتوریل بر پایه طرح کاملا تصادفی در سه تکرار در گلخانه دانشکده کشاورزی دانشگاه کردستان اجرا گردید. تیمارهای آزمایش شامل آرسنیک (صفر، 25 و 50 میلیگرم در کیلوگرم خاک)، بیوچار (30 درصد وزنی/وزنی)، ورمیکمپوست (25 درصد وزنی/وزنی)، چای ورمیکمپوست (پنج در هزار) و عصاره جلبک دریایی (پنج در هزار) بودند. با توجه به نتایج بدست آمده، تنش ناشی از آرسنیک باعث کاهش عملکرد، وزن خشک و تر ریشه، وزن خشک اندام هوایی، محتوای رنگیزه-های فتوسنتزی، کربوهیدراتها، محتوای نسبی آب، شاخص پایداری غشا، پرولین، فعالیتهای آنزیمی (پراکسیداز و سوپر اکسید دیسموتاز)، فنول، فلاونوئید، فعالیت ضد اکسایشی، ویتامین ث، محتوای نیتروژن، فسفر و پتاسیم گردید (01/0P <). محتوای مالون دیآلدهید و آرسنیک گیاهان تحت تنش آرسنیک افزایش یافت. در حالی که استفاده از کودهای آلی با کاهش آسیب اکسایشی منجر به کاهش اثرات تنش ناشی از آرسنیک بر رشد گیاه شنبلیله شد. استفاده ورمیکمپوست (25 درصد وزنی/ وزنی) از بین سایرکودهای آلی بهترین کارایی را نشان داد. بر اساس نتایج بدست آمده، کاربرد کودهای آلی به منظور کاهش اثرات مخرب آلودگی خاک به آرسنیک در کشت شنبلیله پیشنهاد میگردد.
-
تاثیر لامپ های LED بر برخی خصوصیات میوه توت فرنگی رقم کاماروسا در شرایط کشت بدون خاک
1401این مطالعه با هدف بررسی تاثیر لامپ های LED بر برخی خصوصیات میوه توت فرنگی رقم کاماروسا در شرایط کشت بدون خاک انجام شد. این مطالعه در زمستان 1399 و بهار 1400 در گلخانه ی تحقیقاتی دانشگاه کردستان انجام شد. در این مطالعه، تاثیر تیمارهای نوری بر برخی خصوصیات گیاه توت فرنگی در 7 تیمار و 4 تکرار انجام شد. آزمایش بر پایه طرح کاملاً تصادفی انجام شد. صفات اندازه گیری شده شامل تعداد برگ و طوقه، وزن خشک برگ و طوقه، مواد جامد محلول، محتوای کلروفیل و کاروتنوئید، کربوهیدرات های محلول میوه و برگ، حجم ریشه، سفتی بافت میوه، اسیدیته، pH، فنل کل، فلاونوئید، آنتوسیانین، ویتامین ث، فعالیت آنتی اکسیدانی، نیترات میوه، برگ و ریشه، شاخص رنگ میوه بودند. نتایج نشان داد که تیمار نوردهی بر تعداد برگ اثر معنادار داشته (01/0>P) اما بر تعداد طوقه تاثیر معنادار نداشت. همچنین تیمار نوردهی بر وزن خشک برگ و بر حجم ریشه اثر معنادار داشته (05/0>P) اما بر وزن خشک طوقه اثر معناداری نداشت. تیمار نوردهی اثر معنادار بر مواد جامد محلول داشته (01/0>P) اما بر فعالیت آنتی اکسیدانی توت فرنگی اثر معنادار نداشت. به طور کلی، نتایج این پژوهش نشان داد که نوردهی با LED در شرایط کشت بدون خاک، اثرگذاری مثبتی بر بیشتر خصوصیات مورد مطالعه میوه توت فرنگی رقم کاماروسا داشت. بیشتر خصوصیات رویشی، فیزیولوژیکی و بیوشیمیایی توت فرنگی رقم کاماروسا در شرایط کشت بدون خاک تحت تاثیر نورهای ترکیبی قرمز و آبی بهبود پیدا می کنند و در این میان نور ترکیبی 25% نور آبی + نور قرمز 75% اثرگذاری بیشتری داشت و شرایط رویشی و کیفی توت فرنگی رقم کاماروسا را بهبود بخشید.
-
کاربرد سیلیس بر متابولیسم نیتروژن و عمر پس از برداشت منداب تحت کشت بدون خاک
1401عوامل قبل از برداشت بر کیفیت محصول موثر بوده و روی ماندگاری پس از برداشت تاثیر می گذارد. تغذیه یکی از عوامل موثر بر کیفیت و ماندگاری محصولات است. عنصر سیلیس یکی از عناصر تغذیه ای مفید برای گیاه محسوب می شود. از این رو در پژوهش حاضر از این عنصر به منظور تغذیه قبل از برداشت سبزی منداب (Eruca sativa (Mill.) Thell.) و بررسی اثرات بعد از برداشت آن استفاده شد. کشت بذرها در خرداد 1400 در جعبه های (35*25*10) حاوی مخلوطی از پرلایت (50%) و کوکوپیت (50%) و در گلخانه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه کردستان صورت گرفت، طوریکه در هر جعبه کشت 15 گیاه در 3 ردیف پرورش یافتند.آزمایش بصورت طرح کاملاً تصادفی در پیش از برداشت و فاکتوریل در پس از برداشت با دو عامل و در سه تکرار اجرا گردید. عامل اول سیلیس در سه سطح (0، 5 و 10 میلیمولار)، عامل دوم زمانهای نگهداری در سردخانه در چهار سطح (زمان برداشت، 4 ، 7 و 10 روز بعد از انبار) بود. اعمال تیمارهای سیلیس (سلیکات پتاسیم) به میزان (0، 5 و 10 میلی مولار) به صورت افزودن به محلول غذایی هوگلند و پس از استقرار گیاهان (ده روز بعد از کشت بذر) به صورت روزانه تا انتهای آزمایش بود. صفات وزن تر و خشک ریشه و اندام هوایی، عملکرد کل، محتوای نیترات برگ در پیش از برداشت و صفات کاهش وزن، میزان کلروفیل و کاروتنوئید، شاخص رنگ، کربوهیدرات محلول کل، فنول کل، فلانوئید و ویثامین ث در پس از برداشت سبزی منداب اندازه گیری شدند. نتایج نشان داد که سیلیس (10 میلی مولار)، تاثیری بیشتری بر میزان رشد ریشه، ساقه و برگ و وزن تر و خشک آنها در گیاه منداب داشت. افزایش سیلیس باعث کاهش تجمع نیترات در برگ گردید. اثر این کود بر گیاه در زمان پس از برداشت بررسی شد و مشاهده گردید که تیمار 10 میلی مولار سیلیس نسبت به تیمار 5 میلی مولار سیلیس و همچنین شاهد تاثیر مثبتی داشت. منداب تیمار شده با سیلیس در مدت زمان 0، 4، 7 و 10 روز در 4 درجه سلسیوس نگهداری شده و مشاهده شد که کربوهیدرات محلول، میزان کلروفیل، وزن، ویتامین ث و سایر فاکتورهای اندازه گیری شده که فاکتورهای بازارپسندی محصول هستند در کاربرد این کود به خوبی در طول دوره انبارمانی حفظ شدند. به طور کلی استفاده از کودهای سیلیس به عنوان تغذیه قبل از برداشت، قابلیت استفاده در افزایش ماندگاری پس از برداشت منداب را دارد.
-
کاربرد کودهای زیستی و آلی بر برخی ویژگی های مورفو-فیزیولوژیکی منداب (Eruca sativa L.)
1399منداب با نام علمی(Eruca sativa L.) ، گیاهی یکساله متعلق به خانواده شب بو Brassicaceae) است. که به طور سنتی در منطقه مدیترانه رشد می کند. خاستگاه آن جنوب اروپا و غرب آسیا می باشد. دارای خواص تغذیه ای عالی، مقدار زیادی گلوکوزینولات ها، عناصر معدنی و ویتامین C می باشد و همچنین محرک معجزه آسایی برای معده است و همچنین خواص ضد سرطانی، محافظت از کبد، ضد التهابی و درمان زخم معده نیز برای آن گزارش شده است. اگر چه این گیاه در بعضی مناطق به عنوان یک علف هرز شناخته شده، ولی به دلیل کاربرد های گوناگون مانند استفاده های مختلف دارویی، علوفه علوفه ای و سالادی و همچنین داشتن صفات با ارزشی مانند رشد رویشی سریع، مقاومت مناسب در برابر تنش های زنده و غیر زنده و تنوع ژنتیکی بالا به ویژه در سال های اخیر مورد توجه قرار گرفته است . امروزه استفاده از کودهای آلی و زیستی به عنوان مطلوب ترین راه حل برای جایگزینی یا کاهش قابل ملاحظه کودهای شیمیایی در سیستم های کشاورزی پایدار و ارگانیک در جهت حفظ حاصلخیزی خاک و تولید سالم و پایدار محصولات کشاورزی و نیز حفظ سلامت محیط زیست و جامعه انسانی مورد توجه می باشد. از این رو استفاده از کودهای آلی و زیستی نظیر کود دامی، ورمی کمپوست و باکتریهای تثبیت کننده نیتروژن و حل کننده پتاسیم و فسفات در کشاورزی پایدار، علاوه بر افزایش جمعیت و فعالیت میکروارگانیزم های مفید خاک در جهت فراهمی عناصر غذایی مورد نیاز گیاه مانند نیتروژن، فسفر و پتاسیم عمل نموده و سبب بهبود رشد و عملکرد گیاهان زراعی می شود. همچنین از آنجا که رویکرد جهانی در تولید گیاهان به سمت بهبود کیفیت و سلامت ماده موثره می باشد، لذا به نظر می رسد که تغذیه سالم این گیاهان از طریق کاربرد کودهای آلی و زیستی دارای بیشترین تطابق با اهداف تولید محصولات و گیاهان سالم باشد و منجر به بهبود عملکرد کمی و کیفی آنها گردد.