Faculty Profile

احمد سهرابی
تاریخ به‌روزرسانی: 1403/07/12

احمد سهرابی

دانشکده علوم انسانی و اجتماعی / گروه روانشناسی

Theses Faculty

پایان‌نامه‌های کارشناسی‌ارشد

  1. توجه دیداری- فضایی و تصمیم گیری ریسکی بیماران مبتلا به پارکینسون در مقایسه با افراد سالم و بررسی تاثیر تحریک عمقی مغز بر آن
    1401
    مقدمه: در اکثر بیماران پارکینسونی، اختلال در عملکردهای شناختی به وضوح مشاهده می شود؛ این موضوع به مشکلی جدی درکیفیت زندگی روزمره بیماران تبدیل شده است. در این پژوهش ابتدا عملکردهای توجه دیداری- فضایی و تصمیم گیری ریسکی بیماران مبتلا به پارکینسون با افراد سالم و سپس تاثیر جراحی تحریک عمقی مغز بر عملکردهای توجه دیداری-فضایی و تصمیم گیری ریسکی بیماران مبتلا به پارکینسون، مورد بررسی قرار گرفت. روش: روش پژوهش حاضر از نظر مقایسه بیماران مبتلا به پارکینسون با افراد سالم، توصیفی و از نوع علی- مقایسه ای و از لحاظ بررسی تاثیر جراحی تحریک عمقی مغز بر عملکردهای توجه دیداری-فضایی و تصمیم گیری ریسکی بیماران مبتلا به پارکینسون، مداخله ای و از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل و با مرحله پیگیری بود. نمونه پژوهش شامل 20 بیمار مبتلا به پارکینسون بودکه 8 نفر از آنان کاندید جراحی تحریک عمقی مغز بودند و 12نفر بدون نیاز به دریافت جراحی بودند. فرم مشخصات دموگرافیک، آزمون کوتاه وضعیت ذهنی، تسک سایمون و تسک ریسک پذیری کمبریج اصلاح شده به عنوان پیش آزمون، بر روی افراد نمونه اجراشد. برای بخش نخست پژوهش12 نفر فرد سالم نیز به تصادف انتخاب شد و نمره آنان در عملکرد توجه دیداری-فضایی و تصمیم گیری ریسکی با نمره ی بیماران در مرحله پیش آزمون مورد مقایسه قرارگرفت. در بخش دوم پژوهش به دلیل محدودیت تعداد جراحی که در هر هفته یک فرد مورد جراحی قرار می گیرد، با هر بار آزمون از بیمارکاندید جراحی همزمان از یک فرد سالم و یک فرد بیمار نیز آزمون ها گرفته شد و این فاصله زمانی تا انتهای پژوهش و برای همه ی بیماران ادامه یافت. در نهایت بعد از گذشت 3ماه از پس آزمون، مرحله پیگیری انجام شد. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و تحلیل واریانس چند متغیری (MANOVA) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که بین میانگین نمرات عملکرد توجه دیداری- فضایی در آزمون سایمون در دو گروه سالم و بیمار تفاوت معناداری وجود نداشت (05/0P). در نهایت، نتایج نشان داد که تحریک عمقی مغز بر و فرایند توجه دیداری- فضایی و تصمیم گیری ریسکی بیماران مبتلا به پارکینسون موثر بوده است (05/0>P) نتیجه گیری: این یافته ها نشان می دهد که بیماری پارکینسون می تواند بر عملکردهای توجه دیداری-فضایی و تصمیم گیری ریسکی افراد تاثیر گذار باشد؛ همچنین انجام جراحی تحریک عمقی مغز در بیماران پارکینسون می تواند برای عملکرد های شناختی بیماران مفید و موثر باشد.
  2. تعیین نقش فاکتورهای توجه بر پردازش محرک های هیجانی تکلیف نامربوط و تصمیم گیری تحت فشار زمانی
    1400
    پژوهش حاضر جهت تعیین نقش فاکتورهای توجه بر پردازش محرک های هیجانی تکلیف نامربوط و تصمیم گیری تحت فشار زمانی انجام گرفت. درحالی که تحقیقات زیادی در زمینه ی تاثیر محرک های منفی بر توجه انجام گردیده است، اما به تازگی تمرکز تحقیقات به بررسی نقش فاکتورهای توجه بر پردازش محرک های هیجانی متمایل شده است و این سوال مطرح شده که کدام یک از انواع فرایندهای کنترل توجه می تواند به عنوان سپر محافظتی در مقابل پردازش محرک های منفی عمل کند. پژوهش حاضر از نظر هدف، بنیادی بوده که مبتنی بر روش شناسی کمی در قالب روش نیمه آزمایشی انجام گرفته است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانشجویانی بود که در سال تحصیلی 99-1398 در دانشگاه کردستان مشغول به تحصیل بوده اند. بدین ترتیب ابزارهای تکلیف تولید زمان، تکالیف تصمیم گیری ادراکی همراه با تصاویر هیجانی چهره به صورت آنلاین بر روی دو گروه 12 نفری از دانشجویان داوطلب اجرا شد. این پژوهش به طور کلی بررسی اثر آموزش ادراک زمان بر تصمیم گیری های ادراکی و تاثیر ارائه محرک های هیجانی تکلیف نامربوط بر تصمیم گیری و همچنین در یک بخش به بررسی ارائه نشانه قبل از آعاز هر تکرار برای کاهش تعارض پرداخته است. یافته های پژوهش نشان دادند که آموزش ادراک زمان به عنوان متغییر مداخله کننده موجب بهبود دقت در تصمیم گیری می شود. از طرف دیگر آموزش ادراک زمان با در نظر گرفتن هیجان به عنوان مداخله کننده موجب بهبود زمان واکنش در تصمیم گیری شده است. همچنین اثر محرک های هیجانی در در میزان دقت تصمیم گیری نقش معناداری نداشته است و نهایتا محرک های هیجانی در زمان واکنش تصمیم گیری معنادار نبوده است، به معنای این که بین تکلیف تصمیم گیری ادراکی و تصمیم گیری ادراکی با نشانه اختلاف معناداری در زمان واکنش و دقت دیده نمی شود.
  3. بررسی و مقایسه شیوع نشانگان اختلال استرس پس از سانحه در بازماندگان و نسل دوم بمباران شیمیایی حلبچه
    1400
    از آنجا که وقوع حوادث ناگوار در جامعه شیوع فراوانی داشته و پیامدهای روانی بی شماری به همراه دارند، مطالعه حاضر به منظور بررسی و مقایسه شیوع نشانگان اختلال استرس پس از سانحه در بمباران شیمیایی حلبچه بین بازماندگان و نسل دوم انجام شده است. با توجه به هدف بنیادی و سوالات مورد نظر در این تحقیق از روش تحقیق علی – مقایسه ای استفاده شد. جامعه آماری گروه بالینی پژوهش حاضر شامل کلیه افراد ساکن حلبچه در سال 2020-2021 بودند که مستقیما یا از طریق والدین خود تجربه مواجه با بمباران شیمیایی حلبچه به عنوان یک رویداد تروماتیک را داشته اند. گروه غیر بالینی افراد ساکن حلبچه بودند که ترومای نسل کشی حلبچه راتجربه نکردند. بر اساس نمونه گیری در دسترس، 500 نفر در این پژوهش مشارکت کردند. گروه بالینی400 نفر (گروه نسل اول والدین 200 نفر و گروه نسل دوم فرزندان بازماندگان 200 نفر) و گروه غیربالینی با غیر نسل کشی 100 نفر (نسل اول و نسل دوم) مورد مطالعه قرار گرفتند. ابزارگردآوری اطلاعات پژوهش حاضرچک لیست اختلال استرس پس از سانحه (pcl-5) بود که ابزار استاندارد جهانی مبتنی بر آخرین نسخه آماری تشخیصی اختلالات روانی برای ارزیابی اختلال استرس پس از سانحه می باشد. برای تجزیه و تحلیل داده ها نرم افزار 25-SPSS به کار برده شد و داده ها با روش های آمار توصیفی (میانگین، انحراف معیار و درصد) و آمار استباطی ( tدوگروه مستقل، تحلیل واریانس چند راهه و تحلیل نیمرخ بین گروهی) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج پژوهش حاضر نشان داد که از نظر شیوع اختلال استرس پس از سانحه بین گروه بالینی و گروه غیر بالینی تفاوت آماری معناداری وجود دارند به طوری که شیوع اختلال استرس پس از سانحه در گروه بالینی 83 درصد و در گروه غیر بالینی 7 درصد بود. از نظر شیوع اختلال استرس پس از سانحه بین دو نسل در گروه بالینی تفاوت معنادار آماری وجود دارد و نشانگان اختلال PTSD ناشی از بمباران شیمایی حلبچه در نسل اول بیشتر از نسل دوم بوده و آن ها آسیب بیشتری را تجربه کرده اند. تفاوت آماری معناداری در متغیر جنسیت از نظر میزان ابتلا به اختلال PTSD بین نسل اول و دوم در گروه بالینی مشاهده نشد به عبارت دیگر نتایج تحقیق بیانگر آن است که نشانگان اختلال PTSD ناشی از بمباران شیمیایی حلبچه در زن و مرد به یک انداره بوده و هر دو جنس تقریبا به یک اندازه آسیب را تجربه کرده اند. نتایج پژوهش نشان می دهد که نیم رخ نشانگان گروه نسل کشی شده در حمله شیمیایی حلبچه (گروه بالینی) و گروه غیر نسل کشی (گروه غیربالینی) در شیوع نشانگان اختلال استرس پس از سانحه با یک دیگر تفاوت معنادار آماری دارند. میانگین نمرات در زیر مقیاس های پرسشنامه pcl-5 گروه بالینی نسبت به گروه غیر بالینی بیشتر است و درگروه غیر بالینی زیرمقیاس ها در حد نرمال گزارش شده است. نتایج پژوهش نشان داد که نیم رخ نشانگان نسل اول و نسل دوم در حمله شیمیایی حلبچه با یکدیگر تفاوت آماری معنادار دارند.
  4. تاثیر آماده سازی از طریق واژه های وجهی و چهره های هیجانی بر سوگیری توجه: بررسی نقش حساسیت اضطرابی
    1399
    این پایان نامه پژوهشی در راستای بررسی نقش سه متغیر واژه های وجهی، هیجان چهره و حساسیت اضطرابی در انجام تکلیف با توجه به سوگیری توجه است. برای این منظور، 62 نفر از دانشجویان مقطع کارشناسی رشته مترجمی زبان انگلیسی دانشگاه پیام نور مرکز کرمانشاه جهت انجام تکالیف ساخته شده ی برخط مختص این پژوهش شرکت کردند. تحلیل آماری این مطالعه تحلیل واریانس آنوای با اندازه گیری مکرر است و یافته های پژوهش نشان می دهد که گرچه واژه های وجهی و حساسیت اضطرابی بر انجام تکلیف موثر بوده اند، اما این اثرگذاری به سطح معناداری نرسید و تنها فاکتور هیجان در سوگیری توجه معنادار تشخیص داده شد.
  5. تاثیر تعدیل سوگیری شناختی بر واکنش به بی انصافی
    1399
    یکی از روش های مداخله روانشناختی که می تواند حالات هیجانی انسان و احتمالاً واکنش هایی مانند واکنش به بی انصافی را کاهش دهد تعدیل سوگیری شناختی است.این تعدیل با تغییر سبک های پردازش شناختی خاص در ایجاد واکنش های هیجانی و یا اختلال ها، فعالیت های هیجانی بعدی را تحت تاثیر قرار می دهد. پژوهش حاضر با تاثیر تعدیل سوگیری شناختی برواکنش به بی انصافی انجام پذیرفته است. روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی پیش آزمون – پس آزمون با دوگروه آزمایشی وکنترل بوده است.جامعه پژوهش از 42 نفر از دانش اموزان دبیرستان فرزانگان متوسطه اول و دوم ناحیه یک سنندج بودند. نمونه گیری به روش دردسترس انجام شد. ابزارهای پژوهشی شامل پرسشنامه پاسخ هیجانی بیزر ،واکنش به بی انصافی در بازی اولتیماتوم و بود که در دوگروه قبل و بعد از اجرای مداخله تعدیل سوگیری توجه اجرا شده است. گروه آزمایش به مدت 7 جلسه تحت مداخله تعدیل سوگیری توجه با چهره های هیجانی، قرار گرفتند. به منظور تحلیل داده ها از آزمون آماری تحلیل واریانس مکرر استفاده شد، داده ها حاکی از تفاوت معنادار گروه آزمایش در میزان پذیرش سهم های غیرمنصفانه درمقایسه باگروه کنترل بود. نتایج نشان دادند که تعدیل سوگیری شناختی بر واکنش به بی انصافی تاثیرگذار بود اما بر رضایت از پذیرش سهم های ناعادلانه تاثیری نداشت.
  6. تعیین اثربخشی تعدیل سوگیری شناختی- ذهن آگاهی بر علایم اختلال وسواسی جبری
    1399
    پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی تعدیل سوگیری شناختی- ذهن آگاهی بر علائم اختلال وسواسی جبری در دانشجویان دانشگاه کردستان انجام گرفته است. روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بوده است. جامعه ی آماری شامل تمامی دانشجویان دانشگاه کردستان در حال تحصیل 97- 98 بود که با روش نمونه گیری در دسترس، از طریق اعلام فراخوان افرادی که داوطلب شدند و نمره لازم درپرسشنامه افکار وسواسی را کسب کردند، صورت گرفت. 30 نفر از شرکت کنندگان که ملاک های ورود به پژوهش را داشتند انتخاب شدند، که به صورت تخصیص تصادفی 15 نفر آن ها در گروه کنترل و 15 نفر در گروه آزمایش جای گرفتند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه افکار وسواسی و تکلیف پروب دات بود که در دوگروه قبل و بعد از اجرای مداخله اجرا شد. گروه آزمایش به مدت 8 جلسه دو بار در هفته تحت مداخله تعدیل سوگیری شناختی- ذهن آگاهی، قرار گرفت. به منظور تحلیل داده ها از آزمون آماری تحلیل کوواریانس تک متغیره استفاده شد، داده ها حاکی از تفاوت معنادار گروه آزمایش در میزان علائم وسواسی وسوگیری توجه منفی درمقایسه باگروه کنترل بود. نتایج نشان دادند که تعدیل سوگیری شناختی-ذهن آگاهی بر کاهش علائم اختلال وسواسی جبری تاثیر دارد.
  7. تاثیر تعدیل سوگیری شناختی-ذهن آگاهی با چهره های هیجانی و مناظر طبیعی بر افسردگی
    1398
    پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی تعدیل سوگیری شناختی- ذهن آگاهی با چهره های هیجانی و مناظرطبیعی درافسردگی در دانشجویان دانشگاه کردستان انجام پذیرفته است. روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی پیش آزمون – پس آزمون با دوگروه آزمایشی وکنترل بوده است. جامعه آماری تمامی دانشجویان دانشگاه کردستان در حال تحصیل 97- 98 بودند. نمونه گیری بصورت دردسترس ، از طریق اعلام فراخوان افرادی که داوطلب شدند و نمره لازم درپرسشنامه افسردگی بک ویرایش دوم ( نمره 19به بالا) کسب کرند، صورت گرفت. 36 نفر از شرکت کنندگان ملاک های ورود به پژوهش را داشتند که 18 نفر در گروه کنترل و 18 نفر در گروه آزمایش دسته بندی شدند، ابزارهای پژوهشی شامل پرسشنامه افسردگی بک و تکلیف پروب دات سنجشی که در دوگروه قبل و بعد از اجرای مداخله اجرا شده است. گروه آزمایش به مدت 8 جلسه دو بار در هفته تحت مداخله تعدیل سوگیری شناختی- ذهن آگاهی با چهره های هیجانی و مناظر طبیعی، قرار گرفتند. به منظور تحلیل داده ها از آزمون آماری تحلیل کوواریانس استفاده شد، داده ها حاکی از تفاوت معنادار گروه آزمایش در میزان افسردگی وسوگیری توجه منفی درمقایسه باگروه کنترل بود. نتایج نشان دادند که تعدیل سوگیری شناختی – ذهن آگاهی با چهرهای هیجانی و مناظر طبیعی بر کاهش افسردگی تاثیر دارد.
  8. تاثیر تعدیل سوگیری شناختی-ذهن آگاهی بر کاهش علائم اضطراب
    1398
    مفهوم بندی های اولیه از اضطراب بیان می کنند که شناخت های ناسازگار موجب ایجاد و حفظ اختلالات اضطرابی می شوند. همچنین به خوبی ثابت شده است که افراد مضطرب در پردازش اطلاعات سوگیری نشان می دهند به گونه ای که آن ها ترجیحا به محرک های تهدید آمیز توجه کرده و ابهام هیجانی را در جهت تهدیدآمیز تفسیر می کنند. پیشرفت های اخیر در کارهای آزمایشی شامل توسعه ی یک الگویی تحت عنوان اصلاح سوگیری شناختی می باشد که یک شکلی از روش هایی است که مستقیما با استفاده از آزمایه های کامپیوتری سوگیری را تغییر می دهند. از آنجا که افراد مضطرب مشکل در تعبیر و تفسیر و تحمل موقعیت های مبهم دارند و ذهنشان بیشتر درگیر آینده است. ثابت شده است رویکرد ذهن آگاهی با آموزش افراد در جهت توجه به زمان حال حاضر و پذیرش افکار و احساسات به همان شکلی که هستند بدون تفسیر یا قضاوت آنها، اضطراب افراد را کاهش می دهد. با این حال امیدوار هستیم که ترکیب این دو روش درمانی اثربخشی بیشتری را در درمان اضطراب نشان دهد. پژوهش حاضر با هدف تعیین اثر بخشی تعدیل سوگیری شناختی _ ذهن آگاهی برکاهش اضطراب انجام شد. جامعه آماری این پژوهش شامل دو گروه آزمایش و کنترل از دانشجویان دانشگاه کردستان بود؛ روش تحقیق فعلی از نوع نیمه آزمایشی- طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل بود. بدین جهت تعداد 31 نفر به صورت نمونه گیری در دسترس از طریق فراخوان انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل تخصیص یافتند. قبل و بعد از اجرای مداخله از آزمودنی ها آزمون اضطراب بک و آزمون اضطراب حالت - صفت اسپیلبرگر گرفته همچنین آزمایه ی پروب دات اجرا گردید. تجزیه و تحلیل یافته ها با استفاده از تحلیل واریانس تک متغیری اندازه گیری مکرر حاکی از تاثیر معنادار مداخله بوده و نشان داد که درمان ترکیبی اصلاح سوگیری شناختی با آموزش ذهن آگاهی منجر به کاهش نمرات اضطراب، اضطراب حالت و اضطراب صفت و همچنین کاهش سوگیری توجه به سمت تهدید می شود. بنا براین می توان گفت درمان تعدیل سوگیری شناختی- ذهن آگاهی بر کاهش اضطراب و کاهش سوگیری توجه موثر است.
  9. تعیین نقش آمادگی ذهنی در تصمیم گیری ریسکی جامعه ی غیر بالینی دارای نمرات اختلال اضطراب فراگیر بالا و پایین با توجه به نقش عدم تحمل ابهام و پاسخ گالوانیکی پوست
    1398
    مقدمه: نویسندگان پژوهش هاو اخیر این پیشنهاد را مطرح کردند که افراد با سطوح اضطرابی بالا به ریسک گریمو گرایش دارند اما این نتایج همگانی نبوده و مطالعاتی که به دنبال تایید این هم بستگی ها بوده اند نتایج متناتضی را بدست آورده اند. پژوهشگران متغییرهاو زیادو را در توضیح این نتایج متناتض شناسایی کرده اند. با توجه به این پیش زمینه، در این پژوهش سعی شده نقش آمادگی ذهنی را در افراد اخت ل اضطرابی فراگیر بالا در تصمیم گیرو ریستی با در نظر گرفتن عدم تحمل ابهام و پاسخ گالوانیتی پوست بررسی نماید. روش : جامعه آمارو پژوهش شامل کلیه دانشجویانی است که در سال 1397دردانشگاه کردستان مشغول به تحصیل بوده و از طریق فراخوان و به طور داوطلبانه اع م آمادگی کرده اند. حجم نمونه 60نفر و روش نمونه گیرو در دسترا است. ابمار سنجش در این پژوهش پرسشنامه و 7سو الی اضطراب فراگیر ( ،)GAD-7عدم تحمل ب تتلیفی و تتلیف ریسک کمبریج ا ح شده است و هم چنین از دستگاه بازخورد زیستی مقاومت گالوانیک پوست استفاده شده است. یافته ها : تحلیل آمارو با استفاده از آزمون تحلیل واریانس چند متغییرو و تحلیل واریانس با اندازه گیرو مترر نشان داد که آمادگی ذهنی در زمان واکنش افراد اضطرابی فراگیر بالا به تتلیف تصمیم گیرو ریستی نقش دارد و با کاهش زمان واکنش شرکت کنندگان همراه بوده است. هم چنین عدم تحمل ابهام به عنوان عامل میانجی گر در انتخاب ریستی افراد اضطراب فراگیر بالا به تتلیف تصمیم ریستی نقش دارد به شتلی که افراد داراو عدم تحمل ابهام بالا انتخاب هاو ریستی بیشترو را داشته اندو وجود آمادگی ذهنی در افراد داراو نمراب عدم تحمل ابهام بالاتر با کاهش انتخاب ریستی در این افراد همراه بوده است. هم چنین در این پژوهش ارتباطی بین پاسخ فیمیولوژیتی پوست و انتخاب ریستی در تتلیف تصمیم گیرو ریستی دیده نشد در حالی که تعامل بین تتلیف و پاسخ پوستی در زمان واکنش معنادار بوده است. نتیجه گیری: آمادگی ذهنی در زمان واکنش افراد اضطراب فراگیر به تصمیم گیرو ریستی نقش داشته و با افمایش توجه به محرک هاو منفی، سرعت پاسخ نیم افمایش داشته است اما اثر آن بر انتخاب ریستی افراد اضطراب فراگیر معنادار نبوده است هم چنین عدم تحمل ابهام بالا به عنوان عامل میانجی گر در کاهش انتخاب ریستی افراد اضطراب فراگیر بالا نقش داشته است
  10. Post-Traumatic Stress Disorder Symptoms and Relevant Cognitive and Personality Predictors among Syrian Refugees
    1398
    The purpose of the present study was to identify the role of cognitive and personality factors in PTSD among Syrian refugees. To this end, 100 (52 males and 48 females) Syrian Kurdish refugees, within the age range of 30 to 60 currently settled at Halabja Governorate in the Kurdistan Region of Iraq were selected based on convenience sampling strategy. They were asked to fill in three questionnaires, namely, the Posttraumatic Stress Disorder Checklist for DSM-5 with Criterion A (PCL-5) by Weathers, Litz, Keane, Palmieri, Marx and Schnuur (2013), the Posttraumatic Cognitions Inventory–9 Item (PTCI-9) by Wells, Morland, Torres, Kloezeman, Mackintosh and Aarons (2019), and the Big Five Inventory-2 Extra Short Form (BFI-2 XS) by Soto and John (2017). Having collected the required data, Pearson correlation, multiple regression and ANOVA were used to analyze the data. The results revealed that there was a significant and positive relationship between Syrian refugees’ PTSD and their overall posttraumatic cognitions, negative cognitions of the self and self-blame. Furthermore, among cognitive factors, negative cognitions of the self was found to be a stronger predictor of PTSD. Moreover, it was found that there was a significant and negative relationship between Syrian refugees’ PTSD and their agreeableness, conscientiousness, and open-mindedness. Moreover, among different types of personality, agreeableness was found to be a stronger predictor of PTSD. Likewise, the results indicated that the level of Syrian refugees’ PTSD was relatively low. Additionally, the findings showed that there was a significant and negative relationship between Syrian refugees’ overall posttraumatic cognitions and four types of personality, namely, agreeableness, conscientiousness, negative emotionality, and open-mindedness. In addition, the results indicated that the participants’ age and educational level had no significant relationship with their PTSD. Finally, there was no significant difference between male and female Syrian refugees’ PTSD, cognitive factors and personality factors. The results of this study can help all those who are in charge of providing psychosocial support programs for the Syrian refugees to grasp a better picture on the role of cognitive and personality factors in Syrian refugees’ PTSD.
  11. پیش بینی اهمالکاری تحصیلی براساس خطرپذیری و تصمیم گیری آینده محور
    1397
    چکیده هدف: پژوهش حاضر جهت پیشبینی اهمالکاری تحصیلی براساس خطرپذیری و تصمیمگیری آینده محور انجام شد. روش: این تحقیق با رویکرد روششناسی کمی در قالب یک طرح توصیفی در افراد سالم مورد بررسی قرار گرفت. نمونه و روش نمونهگیری: نمونهی پژوهش شامل 97دانشجوی دختر و پسر 17تا 07ساله، دانشجوی کارشناسی و کارشناسی ارشد و دکترا بود که با استفاده از فراخوان و غربالگری انتخاب شدند. افراد انتخاب شده شامل 73نفر مرد و 07نفر زن بودند که مورد بررسی قرار گرفتند. ابزارهای پژوهش: از تکالیف شناختی کامپیوتری خطرپذیری بادکنکی، کاهش ارزش تعویقی و پرسشنامه اهمالکاری تحصیلی سولومون وراث بلوم به عنوان ابزارهای پژوهش و جمعآوری داده استفاده شد. تجزیه و تحلیل آماری: در این پژوهش از تحلیل آماری با استفاده از نرمافزار SPSSو تحلیل رگرسیون چندگانه استفاده شد. نتیجهپژوهش: نتایج نشان داد که بین اهمالکاری تحصیلی با خطرپذیری و تصمیمگیری آینده محور ارتباط معنیدار وجود دارد و این که بین اهمالکاری تحصیلی و خطرپذیری ارتباط مثبت و میان اهمالکاری تحصیلی و تصمیمگیری آینده محور ارتباط منفی وجود دارد و اینکه خطرپذیری و تصمیمگیری آینده محور بصورت معنیدار قادر به پیشبینی اهمالکاری تحصیلی در افراد هستند.
  12. تحلیل نیمرخ شناختی شخصیت وسواسی: با تاکید بر ارتباط بین کارکردهای اجرایی و صفات مرضی پیشنهادی DSM-5
    1397
    پژوهش حاضر جهت تحلیل نیمرخ شناختی شخصیت وسواسی، با تاکید بر ارتباط بین کارکردهای اجرایی و صفات مرضی پیشنهادی DSM-5 انجام گرفت. روش شناسی پژوهش کمی و از نظر هدف بنیادی است که در قالب یک روش تحقیق همبستگی و از نوع مدل یابی از طریق تحلیل رگرسیون انجام گرفته است. نحوه گردآوری اطلاعات پرسشنامه ای خودگزارشی مقطعی و تکالیف شناختی بوده است. ابزارهای پژوهش عبارت بودند از: سیاهه شخصیت برای DSM-5 (PID-5)، پرسشنامه اختلالات شخصیت منطبق DSM-5، تکلیف کاوش نقطه (Dot Probe Task)، تکلیف برج لندن (ToL)، تکلیف دسته بندی کارت های ویسکانسین (WCST)، تکلیف قمار آیوا (IGT)، تکلیف عملکرد پیوسته (CBT)، تکلیف حافظه کاری ان بک (N-back)، تکلیف استروپ پیچیده (Complex Stroop Task)، که بر روی 181 نفر از دانشجویان داوطلب دانشگاه کردستان اجرا شدند. یافته ها نشان دادند که از بین تکالیف شناختی، نمرات مربوط به دو تکلیف برج لندن و قمار آیووا، از بین صفات مرضی مرتبط با نمره مقیاس اختلال شخصیت وسواسی-بی اختیاری (OCPD)، به طور معناداری صفت مرضی اضطرابی بودن را پیش بینی می کنند (0/05>Sig.). به طور کلی نتیجه این پژوهش این بود که کارکردهای اجرایی مربوط به تکالیف شناختی به میزان ضعیفی صفات مرضی مرتبط با نمره مقیاس OCPD را پیش بینی می کنند.
  13. بررسی رابطه بین نقشه امواج مغزی و نقشه اکسیژن مغز با گوش بزنگی، هوشیاری، ذهن آگاهی و خستگی با دستگاه های EEG و fNIRS
    1397
    این پژوهش یک پژوهش بنیادی از نوع توصیفی - همبستگی می باشد. برای محرمانه ماندن اطلاعات آزمودنی ها از نوشتن نام آزمودنی خودداری شده و هر آزمودنی با یک شماره از دیگر آزمودنیها جدا می شود. پرسشنامه های ،1تسک 1و امواج مغزی 1و گرمای مغز 1نشان دهنده پاسخ آزمودنی شماره 1 می باشند، بدون آنکه نام شخص در آن بیان شده باشد. جامعه آماری این پژوهش دانشجویان دانشگاه های استان تهران در سال تحصیلی 1971 -79می باشند. این پژوهش بر روی 11دانشجو انجام شد. سه پرسشنامه رتبه بندی هوشیاری آگاه و ذهن آگاهی فریبرگ و احساس خستگی؛ و تَسک سنجش هوشیاری ناآگاه ویکینسون و هاوقتون ( )1791اجرا شد. در بخش آمار از رگرسیون اتوماتیک استفاده شد. نمرات خام fNIRSبا نرم افزار Excelو نمرات خام EEGبا نرم افزار متلب به دست آمد. یافته ها نشان دادند که بیشترین ارتباط بین افزایش امواج مغزی در نیمکره راست با خستگی دیده می شود اما همپوشی معناداری بین ارتباط امواج مغزی و اکسیژن مغز در پیشانی راست با خستگی دیده می شود که احتمال تاثیر این ناحیه در احساس خستگی را افزایش می دهد. در این پژوهش ارتباط بین ناحیه پیشانی با گوش بزنگی و خستگی، ارتباط بین ناحیه بینایی با گوش بزنگی و هوشیاری و ارتباط بین آهیانه راست با ذهن آگاهی دیده می شود. بنابراین می توان گفت که مکانیسم گوش بزنگی با خستگی ارتباط مستقیم و با هوشیاری ارتباط منفی دارد. ذهن آگاهی پروسه ای جداگانه را نسبت به سه متغیر دیگر پشت سر می گذارد
  14. بررسی سرکوب تکرار تصاویر چهره با نقش میانجیگری زمان در بزرگسالان دارای صفات کم و زیاد شبه اوتیسم
    1396
    هنگامی که یک محرک حسی تکرار می شود، سیگنال عصبی برانگیخته همواره کوچکتر از اولین مشاهده ارایه آن است. این پدیده تحت عنوان سرکوب تکرار شناخته می شود که برای بسیاری از حالات حسی و محرک های مختلف با استفاده از روش های مختلف مشاهده می شود. هدف این پژوهش بررسی نقش زمان در پردازش تصاویر در کورتکس فوزیفورم در بزرگسالان بااتیسم بهر بالا و پایین با استفاده از پتانسیل های وابسته به رویداد است. روش: در این پژوهش تکلیف شناختی سرکوب تکرار ، پرسشنامه ضریب طیف اتیسم و ثبت الکتروانسفالوگرافی (EEG) برای 30 دانشجوی پسر اجرا شد.یافته ها: نتایج پتانسیل وابسته به رویداد نشان داد سرکوب ناشی از تکرار تصاویر در افراد دارای صفات بالای اتیسم با کاهش موج N200 و p300 همراه است. نتیجه گیری: نتایج پژوهش بیانگر این است که بین دو گروه با صفات کم و زیاد شبه اتیسم از نظر کارکردهای شناختی و فیزیولوژیکی در سرکوب تکرار تصاویر چهره و امواج مغزی تفاوت وجود دارد.
  15. تعیین نقش تعدیل کننده پردازش کلی/جزئی و ویژگی های شخصیتی اسکیزوتایپال در تاثیر ابهام محرک ها بر سوگیری ادراکی: استفاده از الکتروانسفالوگرافی و هموانسفالوگرافی
    1396
    ادارک و پردازش های کلی/جزیی از مولفه های اساسی در علوم شناختی هستند که نقش بنیادینی در فرایندهای شناختی و اجتماعی دارند. کارکردهای ذهنی گوناگون میتوانند در پردازش های ادراکی تاثیرگذار باشند و باعث تسهیل یا تداخل در بازشناسی و پردازش ادراکی گردند. به همین منظور هدف پژوهش ما بررسی رابطه پردازش کلی/جزیی با ویژگی های شخصیتی اسکیزوتایپال می باشد. نمونه پژوهش 68 نفر از دانشجویان دانشگاه کردستان،که به روش نمونه گیری در دسترس و از طریق فراخوان انتخاب شدند. نتایج حاصل MANOVA نشان داد که تفاوت معنیداری بین گروه های اسکیزوتایپال بالا و پایین در تداخل کلی وجود دارد. همچنین افراد دارای ویژگی های اسکیزوتایپال بالا در امواج مغزی، نسبت به افرادی که این ویژگی ها در آنها کمتر است، الگوی متفاوتی دارند.
  16. پردازش کلی و جزئی در نظریه ذهن و کنش های اجرایی
    1396
    نش های اجرایی (EFs) مجموعه ای از فرایندهای عالی شناختی هستند که در مد بالا-پایین فرایندهای خودکار مغز را کنترل و تنظیم می کنند. مطالعات زیادی نشان داده اند که یک رابطه معنی داری بین کنش های اجرایی و نظریه ذهن (TOM) وجود دارد. نظریه ذهن به مکانیزم های مشترک اجتماعی گفته می شود که باعث ظرفیتی برای فهم و تشخیص حالت های ذهنی خود و دیگران می شود. با توجه به مشخص نبودن مکانیسم های زیربنایی EFs و ToM بررسی آنها در ارتباط با پردازش کلی و جزئی، به عنوان دو نوع پردازش مبنی بر ساختارهای عصبی جانبی شده در مغز، می تواند ما را به سمت تبین بهتر رابطه EFs و ToM هدایت نماید. پردازش کلی شامل ایجاد روابط فضایی میان عناصر جزئی گسسته و ارتباط آنها با هم به صورت یک ساختار منسجم کلی است در حالی که پردازش جزئی مبنی بر توجه انتخابی به عناصر منفرد یک شی یا صحنه می باشد. به منظور انجام این آزمایش، شرکت کنندگان تکالیف مرتبط به پردازش کلی و جزئی ( تکلیف Navon)، کنش های اجرایی (تکلیف فلانکر، تکلیف کارت های ویسکانسین) و نظریه ذهن (تکلیف خواندن ذهن از روی چشم ها) را انجام دادند. یافته های این پژوهش نشان داد که همبستگی معناداری بین برتری کلی، مداخله جزئی و مداخله کلی با نظریه ذهن و کنش های اجرایی، در گروه زنان، وجود دارد. همچنین نتایج تحلیل ANOVA در دو گروه پردازش کلی بالا و پایین نشان داد تفاوت معنی داری در نتایج کنش های اجرایی و نظریه ذهن وجود دارد. از طرفی دیگر، همبستگی معناداری بین کنش های اجرایی و آزمون چشم این ادعا را مطرح می سازد که خواندن ذهن از روی چشم ها، در گروه زنان، وابسته به پردازش بیشتر ارادی اطلاعات و توانایی تغییر پردازش از کلی به جزیی است. یافته های پژوهش حاضر برای اولین بار ادبیات نظریه ذهن و کنش های اجرایی را به سمت پردازش کلی و جزئی اطلاعات گسترش داد و رویکرد جدیدی را مبنی بر پرداش بالا-پایین و پایین –بالا مطرح می سازد.
  17. تاثیر آماده سازی زیر آستانه ای به روش علامت توقف ،برو/نرو و تحریک الکتریکی مغز بر بازداری پاسخ و امواج مغزی(EEG)
    1395
    بازداری پاسخ کارکرد اجرایی است که برای تنظیم رفتار و خودداری از انجام عمل ضروری است. این کارکرد شناختی در میان فعالیت های ذهنی دارای اهمیت است. پژوهش ها در این زمینه به دو بخش تقسیم شده است. یک بخش از مطالعات بازداری پاسخ مربوط به ارائه محرک زیرآستانه ای و تاثیر آن بر ادراک هشیارانه این کارکرد اجرایی است. بخش دوم شامل زیرلایه های عصبی آن است که در این زمینه نقش شکنج تحتانی راست برجسته شده است. این شکنج بخشی از شکنج پیشانی در لوب پیشانی است. به طور کلی در پژوهش ما 120 آزمودنی در 3 مطالعه شرکت کردند. ما در دو مطالعه آن تحریک الکتریکی فراجمجمه ای را به کار بردیم . که در آن جریان الکتریکی ضعیف از طریق الکترودها در ناحیه ای از مغز روی پوست سرتحویل داده می شود. در بررسی بخش اول مطالعات در زمینه بازداری پاسخ به وسیله تحریک الکتریکی کاتدال ناحیه بینایی در حالی که آزمودنی ها دو تکلیف بازداری برو/نرو و علامت-توقف را انجام می دادند اثر تحریک زیر آستانه ای را بر کارکرد بازداری مورد بررسی قرار دادیم؛ و در قسمت دوم مطالعات این کارکرد شناختی در پژوهش حاضر ما با انتخاب دو ناحیه از شکنج تحتانی پیشانی راست نقش آن را در پارامترهای تکالیف بازداری پاسخ بررسی کردیم. در مطالعه دیگری به بررسی فعالسازی امواج مغزی در دو تکلیف بازداری پرداختیم. در بررسی اول و دوم نتایج پژوهش برای تحریک الکتریکی در پارامترهای تکلیف علامت-توقف در موقعیت های قشر بینایی و شکنج تحتانی راست معنی دار بود(0.05>P). اما در تکلیف برو/نرو تفاوت معناداری بین پارامترهای تکلیف بر اثر تحریک الکتریکی مشاهده نشد. در رابطه با مطالعه سوم برای ثبت امواج مغزی حین تکلیف، تفاوت فعالساری این امواج دردو تکلیف معنی دار بود(0.05>P). این نتایج فهم ما را از این کارکرد شناختی گسترش می دهد و آشکار می سازد محرک زیر آستانه ای منجر به فعالسازی شبکه بازداری می شود. همچنین تاثیر تحریک الکتریکی با توجه به تکالیف بازداری متفاوت است و تفاوتی در اثر مونتاژهای دوطرفه و میانی در تحریک الکتریکی بر بازداری پاسخ مشاهده نگردید.
  18. اثربخشی درمان شناختی- رفتاری یکپارچه شده با ذهن آگاهی بر بی اعتمادی، حسادت و رضایت در روابط رمانتیک دانشجویان دانشگاه کردستان
    1395
    مقدمه و هدف: یکی از عوامل مهم درگیر در احساس زوج ها به روابط با یکدیگر و کل زندگی، روابط رمانتیک است. در یک نگاه کلی، می توان گفت رابطه رمانتیک دربرگیرنده جذابیت است که به صورت جسمانی و عاطفی بروز می نماید. بررسی سازه های مرتبط با روابط رمانتیک، گویای پهنه ی وسیعی از متغیرهایی است که روابط رمانتیک با آن ها ارتباط دارد یا بر آن ها تاثیر می گذارد ازجمله بی اعتمادی، حسادت، صمیمیت و رضایت. اما گاهی در روابط رمانتیک عواملی اتفاق می افتد که در افراد بی اعتمادی و حسادت ایجاد می کند و باعث تهدید رابطه و به کاهش رضایت زوجین منجر می شود. هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی درمان شناختی-رفتاری یکپارچه شده با ذهن آگاهی بر بی اعتمادی، حسادت و رضایت در روابط رمانتیک دانشجویان بود. مواد و روش ها: طرح تحقیق نیمه آزمایشی با شیوه پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل معادل بود. نمونه این پژوهش شامل 30 نفر از دانشجویان دانشگاه کردستان بودند که به صورت نمونه گیری مقدور با فراخوان و با گمارش تصادفی با شرط داشتن نمره بالاتر از متوسط در پرسشنامه های بی اعتمادی و حسادت انتخاب شدند. این افراد به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر دریافت کننده درمان شناختی رفتاری یکپارچه شده با ذهن آگاهی) و گروه کنترل (15 نفر) قرار داده شدند. پرسشنامه ها شامل فرم کوتاه شده مقیاس رضایت زوجین (انریچ)، مقیاس چندبعدی حسادت ام ج اس (فایفر و وونگ)، و پرسشنامه مقیاس اعتماد دوطرفه (لارزلر و هیوستون) بود. مداخله بر اساس درمان شناختی رفتاری یکپارچه شده با ذهن آگاهی (Micbt) و به صورت 8 جلسه ی 120 دقیقه ای و هفته ای یک بار به شیوه گروهی اجرا گردید. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس تک متغیره (آنکوا) روی گروه آزمایش و کنترل نشان داد که این درمان در کاهش نشانه های بی اعتمادی به طور معناداری موثر بوده، و باعث کاهش معنادار نشانه های حسادت و همچنین افزایش نشانه های رضایت گردید. نتیجه گیری: بر اساس نتایج این مطالعه درمان شناختی رفتاری یکپارچه شده با ذهن آگاهی ، روش موثری برای کاهش بی اعتمادی و حسادت رمانتیک دانشجویان و همچنین افزایش سطح رضایت است. واژگان کلیدی: درمان شناختی رفتاری یکپارچه شده با ذهن آگاهی (Micbt)، بی اعتمادی رمانتیک، حسادت رمانتیک، رضایت.
  19. اثربخشی درمان متمرکز بر شفقت بر اختلال خوردن (نوع محدودکننده)
    1395
    پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان متمرکز بر شفقت بر بهبود نشانگان، در بیماران مبتلا به اختلال خوردن (نوع محدود کننده) است. اختلالات تغذیه و خوردن با اختلالات پایدار در خوردن یا رفتارهای مربوط به خوردن مشخص می شوند که منجر به تغییر در مصرف و جذب غذا و آسیب قابل توجه سلامت جسمی و عملکرد روانی- اجتماعی می گردد. زنان مبتلا به اختلال خوردن به نظر می رسد که به طور قابل توجهی در خطر بالاتر مواجه با رویدادهای خاص زندگی باشند که ممکن است باعث ایجاد و تداوم اختلالات مربوط به غذا خوردن در آن ها شود. جامعه آماری پژوهش در این تحقیق دانشجویان دختر دانشگاه کردستان، که از نقطه برش معلوم شده در پرسشنامه محدودیت در غذا خوردن نمرات متوسط رو به بالایی گرفتند بودند .این افراد به دو گروه 15 نفره تقسیم شدند که به صورت تصادفی در گروه آزمایش(15 نفر دریافت کننده درمان متمرکز بر شفقت)، و گروه کنترل(15نفر)، قرار داده شدند. نتایج درمانی بر روی گروه آزمایش بعد از دریافت 8 جلسه درمان متمرکز بر شفقت نشان داد که این درمان در کاهش نشانگان در بیماران مبتلا به اختلال خوردن(طیف محدود کننده) تاثیر دارد.
  20. مقایسه حافظه آینده نگر، تصمیم گیری خطرپذیر، تصمیم گیری همکارانه و امواج قلبی و مغزی در افراد با تیپ های شبانه روزی صبحگاهی و شامگاهی
    1395
    پژوهش حاضر جهت مقایسه حافظه آینده نگر، تصمیم گیری خطرپذیر، تصمیم گیری همکارانه و امواج قلبی و مغزی در افراد با الگوهای شبانه روزی صبحگاهی و شامگاهی انجام شد. این تحقیق با رویکرد روش شناسی کمی در قالب یک طرح توصیفی در دو گروه افراد با الگوهای صبحگاهی و شامگاهی مورد بررسی قرار گرفت. نمونه پژوهش شامل 70 دانشجوی دختر و پسر 18 تا 32 ساله، دانشجوی کارشناسی یا کارشناسی ارشدئ بود که با استفاده از فراخوان و آزمون غربالگری صبحگاهی- شامگاهی انتخاب شدند. افراد انتخاب شده شامل 38 نفر صبحگاهی و 32 نفر شامگاهی بودند که در دو جلسه صبح و عصر مورد بررسی قرار گرفتند. از یک پرسشنامه صبحگاهی - شامگاهی و تکالیف شناختی کامپیوتری حافظه آینده نگر مبتنی بر زمان، تکلیف قمار آیووا، تصمیم گیری همکارانه (معماری زندانی) و دستگاه ثبت آمواج مغزی و قلبی به عنوان ابزار جمع اوری داده ها استفاده شد. تحلیل آماری با استفاده از آزمون تحلیل واریانس چند متغییری و تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر نشان داد که بین دو گروه افراد با الگوی شبانه روزی صبحگاهی و شامگاهی از نظر حافظه آینده نگر، تصمیم گیری خطرپذیر و امواج قلبی و مغزی تفاوت معنی داری وجود دارد. نتایج نشان داد که عملکرد حافظه آینده نگر در گروه شامگاهی بهتر از گروه صبحگاهی بود. همچنین میزان تصمیم گیری خطرپذیر در گروه شامگاهی بالاتر از گروه صبحگاهی می باشد. از نظر امواج قلبی میزان میانگین ضربان قلب، میانگین دامنه ضربان، انحراف استاندارد فواصل درونی ضربان و میانگین نسبت فرکانس پایین و فرکانس بالا در افراد صبحگاهی بیشتر از افراد شامگاهی می باشد. میزان انحراف استاندارد ضربان قلب و میانگین توان فرکانس بسیار پایین در افراد با الگوی شبانه روزی شامگاهی بیشتر از افراد با تیپ شبانه روزی صبحگاهی می باشد. از نظر امواج مغزی میزان تتا و بتا در افراد شامگاهی بالاتر از افراد صبحگاهی می باشد. میزان امواج الفا و آلفا پیک در افراد صبحگاهی بیشتر از افراد شامگاهی می باشد. بنابراین نتایج پژوهش بیانگر این است که بین دو گروه صبحگاهی و شامگاهی از نظر کارکردهای شناختی و فیزیولوژیکی در حافظه آینده نگر، تصمیم گیری خطرپذیر و امواج قلبی و مغزی تفاوت وجود دارد.
  21. باورهای فرا طبیعی: بررسی جانبی شدن نیمکرههای مغزی، سوگیری ادراکی-شناختی و امواج مغزی در آن
    1394
    مقدمه : هدف این تحقیق بررسیی جانبی شیدن نیمکرههای مغزی ،سیوگیری ادراکی-شیناختی و امواج مغزی در باورهای فرا طبیعی با انجام سییه مطالعه اسییت . با توجه به نقش نیمکرههای مغزی در عملکردهای شناختی و تخصصی شدن در کارکردهای عالی ، به همین منظور ما در مطالعه اول، جانبی شدن نیمکرههای مغزی در باورهای فرا طبیعی را برر سی کردیم. علاوه بر این کارکردهای ذهنی گوناگونی میتوانند در پردازش ادراکی و شناختی اثرگذار باشند و باعث تسهیل و یا تداخل در بازشناسی و پردازش ادراکی و شناختی گردد، برای این مو ضوع ما در مطالعهی دوم پردازشهای ادراکی و شناختی را در باورهای فرا طبیعی برر سی کردیم و همچنین فرایندهای رفتاری و روانی گوناگونی میتوانند در الگوی امواج مغزی تغییراتی ایجاد کنند، برای این منظور ، در مطالعهی سوم الگوی امواج مغزی در باورهای فرا طبیعی را بررسی کردیم . مواد و روش ها :مطالعه ی .4نمونه ی 184نفری از دانشیییجویان با روش نمونه گیری در دسیییتر از دان شگاه های شهر سنندج انتخاب شدند. سپس به منظور جمع آوری اطلاعات از پر س شنامه برتری نیمکره های مغزی کلی ولز ورادلف واگنر ، مقیا باورهای فراطبیعی و مقیا ذهنیت توطئه اسیییتفاده شییید. مطالعه ی .2پنجاه نفر ( 11زن ، 31مرد ) با استفاده از روش نمونهگیری در دستر انتخاب شدند و بهعنوان گروه مردان و گروه زنان تقسیم شدند و موردبررسی با مقیا فراطبیعی و محرک طبقه بندی چهره/خانه قرار گرفتند. مطالعه ی :9جامعه ی آماری شییامل کلیه دانشییجویان دانشییگاه کردسییتان بودند . 32دانشییجو (11زن،22مرد) به روش نمونه گیری در دستر انتخاب شدند . برای جمع آوری دادهها از دستگاه ثبت امواج مغزی ) ،(procom-2تکلیف کامپیوتریخانه/چهره برای ارزیابی میزان باورهای فراطبیعی ، و پرسییشیینامه جانبی شیییدن نیمکره های مغزی رادولف واگنر اسیییتفاده شییید . برای تعیین رابطه در این مطالعات از آزمون ضریب همبستگی ، برای پیش بینی از آزمون رگرسیون خطی و برا ی مقایسه بین گروهها از واریانس یکراهه و اندازه گیری مکرر استفاده شده است. یافته ها : مطالعه ی .4نتایج نشان داد تفاوت معنی داری بین گروه های جانبی شدن در باورهای فراطبیعی و ذهنیت توطئه وجوددارد. مطالعه ی .2نتایج نشان داد که تفاوت معنی داری بین گروه های زنان و مردان در باورهای فراطبیعی وجود دارد و همچنین تفاوت معنی داری در سوگیری ادراکی-شناختی
  22. اثربخشی درمان مبتنی بر شفقت بر میزان فشارخون و کیفیت زندگی در زنان بیمار مبتلا به فشارخون بالا در شهرستان سروآباد
    1394
    مقدمه: هدف تحقیق حاضر بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر شفقت بر میزان فشارخون و کیفیت زندگی در زنان بیمار مبتلا به فشارخون بالابود. روش: این تحقیق شبه آزمایشی با گروه گواه و انتصاب تصادفی می باشد.جامعه ی آماری آن شامل کلیه ی زنان مبتلا به فشارخون بالا که به خانه های بهداشتمرکز بهداشت شهر سروآباد در سال 94 مراجعه کرده اند می باشد نمونه آماری در این تحقیق را 30 نفر از زنان مبتلا به فشارخون بالا تشکیل می دادند که به روش نمونه گیریغیر احتمالی در دسترس انتخاب شدند ابزارگردآوری اطلاعات در این تحقیق، 1- دستگاه فشارسنج : دستگاه فشارسنج مورد استفاده از نوع دیجیتال2- پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان جهانی بهداشت بود. یافته ها: تجزیه و تحلیل داده های این تحقیق، در دو سطح آمار توصیفی و آمار استنباطی انجام شد نتایج تحقیق نشان داد که درمان مبتنی بر شفقت بر کاهش فشارخون سیستولو کیفیت زندگی بیماران مبتلا به پرفشاری خون در زنان مراجعه کننده به خانه بهداشت شهر سروآباد تاثیرداشته است به عبارتی درمان مبتنی بر شفقت باعث کاهش فشارخون سیستول و افزایش کیفیت زندگی بیماران مبتلا به پرفشاری خون شده است. اما درمان مبتنی بر شفقت بر فشارخون دیاستول تاثیر نداشته است به عبارتی فشار خون دیاستول را کم نکرده است. نتایج: درمان مبتنی بر شفقت باعث کاهش فشار خون سیستول و افزایش کیفیت زندگی بیماران شده است اما بر فشار خون دیاستول از نظر آماری تاثیری نداشته است.
  23. اثربخشی درمان متمرکز بر شفقت بر اهمالکاری دانشجویان
    1394
    مقدمه و هدف: رفتار اهمال کاری با ویژگیهایی چون رفتارهای نارسای تصمیم گیری در یک حیطه یا بیشتر، در تعیین اولویت ها ، برنامه ریزی و تداوم برنامه ها مشخص می شود که به عنوان سبکی از زندگی تعریف می گردد. تعلل ورزی تحصیلی با وظایف تحصیلی مرتبط بوده و می توان آن را به عنوان تعویق وظایف تحصیلی ناشی از دلایل مختلف تعریف کرد. هدف از پژوهش حاضر تعیین اثر بخشی درمان متمرکز بر شفقت روی اهمال کاری دانشجویان بود. مواد و روشها: طرح تحقیق نیمه آزمایشی با شیوه پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل معادل بود. نمونه این پژوهش شامل 24 نفر از دانشجویان دانشگاه کردستان بودند که به صورت نمونه گیری مقدور با فراخوان و با شرط داشتن نمره بالاتر از متوسط در پرسشنامه اهمال کاری انتخاب شدند. این افراد به دو گروه 12 نفری تقسیم شدند که به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (12 نفر دریافت کننده درمان متمرکز بر شفقت) و گروه کنترل (12 نفر) قرار داده شدند. پرسشنامه ها شامل فرم کوتاه شده مقیاس شفقت به خود، پرسشنامه افسردگی، اضطراب و استرس (DASS)، و پرسشنامه اهمال کاری بود. مداخله براساس درمان متمرکز بر شفقت و به صورت 8 جلسه ی 120 دقیقه ای و هفته ای یک بار به شیوه گروهی اجرا گردید. یافته ها: نتایج تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر روی گروه آزمایش و کنترل نشان داد که این درمان در کاهش اهمال کاری دانشجویان به طور معناداری موثر بوده، F1, 20=15.2, p< .001و همچنین باعث کاهش معنادار سطح افسردگی F1, 20=8.8, p < .01، اضطراب, F1, 20=6.8, p < .05 و استرس F1, 20=8.34, p < .01آنها گردید. نتیجه گیری: براساس نتایج این مطالعه درمان مبتنی بر شفقت، روش موثری برای کاهش اهمال کاری دانشجویان و همچنین کاهش سطح افسردگی، اضطراب و استرس آنها است.
  24. اثربخشی درمان متمرکز بر شفقت در درمان افسردگی و کنترل قندخون بیماران مبتلا به دیابت نوع دو
    1393
    هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان متمرکز بر شفقت برای درمان بیماران دیابتی مبتلا به افسردگی است. افسردگی از شایع ترین حالات روانشناختی همراه با دیابت نوع 2 است که در پیامدهای نامطلوب آن سهیم است براساس یافته های پژوهش های همه گیرشناسی، حداقل یک سوم بیماران مبتلا به دیابت از اختلالات خلقی به خصوص افسردگی بالینی رنج می برند. با توجه به شیوع روز افزون بیماری دیابت، سبک زندگی با دیابت نیز باید مورد توجه قرار گیرد. نمونه شامل 25 نفر از بیماران دیابتی افسرده واقع در کلینیک تخصصی دیابت بیمارستان توحید سنندج بودند که ملاک های اختلال افسردگی را براساس پرسشنامه افسردگی بک (BDI) داشتند. این افراد به دو گروه 13 و 12 نفره تقسیم شدند که به صورت تصادفی در گروه آزمایش(12 نفر دریافت کننده درمان متمرکز بر شفقت)، وگروه کنترل(13 نفر)، قرار داده شدند. نتایج درمانی بر روی گروه آزمایش بعد از دریافت 8 جلسه درمان متمرکز بر شفقت نشان داد که این درمان در کاهش افسردگی وکنترل میزان قندخون بیماران دیابتی تاثیر دارد.
  25. مقایسه اثربخشی درمان نوروفیدبک با کاهش استرس مبتنی بر حضور ذهن در کاهش علائم اضطرابی در بیماران مبتلا به اضطراب اجتماعی
    1393
    اضطراب اجتماعی یک اختلال بسیار ناتوان کننده است که می تواند بسیاری از جنبه های زندگی فرد را مختل کند. دراین تحقیق پژوهشگر به دنبال درمان با استفاده از روش های نوروفیدبک وحضور دهن به عنوان درمان های جدید در حوزه روانشناسی می باشد. طرح این پژوهش از نوع شبه آزمایشی با پیش آزمون _پس آزمون با دوگروه می باشد . جامعه پژوهشی در این تحقیق دانشجویان دانشگاه می باشد وبا استفاده از روش نمونه گیری در دسترس با شمارش تصادفی 20نفر(دختر ) به عنوان نمونه انتخاب شدندوبه طور تصادفی در دوگروه 10نفره درمان نوروفیدبک وحضور ذهن قرا گرفتند. روش آماری در این تحقیق استفاده از تحلیل کوواریانس و آزمون t وابسته می باشد. یافته ها نشان می دهد که نوروفیدبک و حضور ذهن بر اضطراب اجتماعی تاثیر معنی داری داشته و باعث کاهش آن شده است. از آنجایی که در این تحقیق از پرسشنامه لایبوتیز استفاده شده است که دارای دو مولفه اضطراب و اجتناب می باشد، تحلیل آماری نشان می دهد که درمان نوروفیدبک و حضور ذهن مبتنی بر کاهش استرس در کاهش نشانه های اضطراب تفاوت معناداری ندارند. ولی در گروه نوروفیدبک کاهش اجتناب بیشتر از گروه حضورذهن بوده است.
  26. اثر بخشی خانواده درمانی مبتنی بر نظام عاطفی بوون بر هم وابستگی، نارسایی هیجانی و اضطراب زنان متقاضی طلاق
    1392
    خانواده پایه ای ترین تشکل اجتماعی و اصلی ترین جز اجتماع است. دستیابی به جامعه ای سالم در گرو سلامت خانواده و خانواده سالم در گرو برخورداری افراد آن از سلامت روانی و داشتن ارتباط مطلوب با یکدیگر است. در مورد مسائل زندگی زناشویی، نظریه ها و رویکرد های درمانی متنوعی از سوی صاحب نظران ارائه گردیده که در این پژوهش نظریه خانواده درمانی در مورد زنان متقاضی طلاق، بررسی گردید. هدف پژوهش حاضر بررسی اثر بخشی خانواده درمانی مبتنی بر رویکرد بوون بر هم وابستگی، نارسایی هیجانی و اضطراب زنان متقاضی طلاق شهر همدان بود. طرح این پژوهش از نوع آزمایشی به شیوه پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه تحقیق کلیه زنان متقاضی طلاق شهر همدان در سال 1392 بود. از این جامعه تعداد 30 مراجع به شیوه تصادفی ساده طی چند مرحله انتخاب شده و به شیوه جایگزینی تصادفی، افراد در دو گروه آزمایشی و کنترل، گماشته شدند. در زنان متقاضی طلاق، متغیرهای وایسته (هم وابستگی، نارسایی هیجانی و اضطراب) با آزمون های مربوطه اندازه گیری شد (پیش آزمون) و سپس رویکرد خانواده درمانی بوون بر گروه آزمایشی به میزان 8 جلسه 1 ساعتی با هفته ای دوبار به شیوه مشاوره فردی اجرا شد و گروه کنترل مداخله ای دریافت نکرد. سرانجام میزان تغییر متغیرهای وابسته در دو گروه مجددا با همان ابزارها اندازه گیری شدند (پس آزمون). نتایج تحلیل کواریانس چند متغیری نشان داد که بین دو گروه آزمایش و کنترل در متغیرهای وابسته تفاوت معناداری وجود دارد. بدین معنی که میزان متغیرهای وابسته در آزمودنی های گروه آزمایش به طور معناداری نسبت به گروه کنترل کاهش یافت. بدین ترتیب فرضیه های پژوهش تائید شدند .
  27. اثربخشی درمان شناختی-رفتاری یکپارچه شده با حضورذهن بر افسردگی، تعهد به درمان، و کنترل قند خون بیماران دیابتی نوع 2
    1392
    This is a randomized control trail to evaluate the effectiveness of Mindfulness integrated Cognitive Behavioral Therapy (MiCBT) on depression, adherence, and control of blood glucose in patients with type II diabetes mellitus. Measures included: Beck Depression Inventory (BDI), Adherence to therapy scale, and Glucosilated Hemoglobin (HbA1c) test. Therefore 25 patient who met the entrance criteria were chosen and assigned into two group (control and experimental). After that an 8 session MiCBT was done for the experimental group. The results' showed a significant effect of MiCBT on the patients depression (F=41/48, p  0/001) and adherence (F=155/68, p 0/001), but despite a degree of reduction in HbA1c test of experimental group compared to control group, no significant effect of HbA1c was seen between groups (F= 2/213, p  0/127).
  28. اثربخشی شناخت درمانی بر درمان افسردگی پس از زایمان و سه عامل پویشی تعارضات وابستگی، خشم و مادری
    1391
    هدف این مطالعه تعیین میزان اثربخشی شناخت-رفتار درمانی بر درمان افسردگی پس از زایمان و بررسی سه عامل پویشی تعارضهای وابستگی، خشم و مادری در مادران افسرده پس از زایمان بود. روش بررسی: در این مطالعه پس از غربالگری در بین 361مادر زایمان کرده در 2 هفته بعد از زایمان با استفاده از مقیاس افسردگی بک (ویرایش دوم) مقیاس ادینبرگ، مصاحبه ساختار یافته اختلالات بالینی محور یک و تشخیص روانپزشکی، گروهی 64 نفره انتخاب و به روش تصادفی در 2 گروه مداخله 32 نفر و گروه گواه 32 نفر گمارده شدند. در جریان درمان نیز از مقیاس نگرشهای ناکارآمد و تحریف های شناختی برای بررسی اثربخشی شناخت -رفتار درمانی و از مقیاس فرافکن ارزیابی رابطه مادر و کودک برای بررسی تغییر در تعارضات خشم، مادری و وابستگی استفاده شد. داده ها توسط روش آنالیز واریانس و اندازه گیری مکرر تحلیل شدند. یافته ها: تغییرات در نمره های گروه آزمایش و گواه و حفظ این تغییرات در مرحله پیگیری، بعد از درمان شناختی رفتاری حاکی از اثربخشی درمان شناختی- رفتاری بوده و همجنین در متغیر تعارضهای مادری تفاوتها معنادار و برای تعارضهای خشم و وابستگی تفاوت معنادار دیده نشد.
  29. اثربخشی درمان شناختی رفتاری مبتنی بر پیروی از دستورات دارویی و افسردگی در افراد مبتلا به ایدز تحت درمان متادون و داروی ضد ویروسی و درمان نگهدارنده متادون
    1390
    در این پژوهش، به روش کارآزمایی کنترل شده تصادفی، تاثیر شناخت درمانی ویژه بیماران HIV+ بررسی شد وضعیت بیماران از لحاظ افسردگی، پیروی از دستورات دارویی، و CD4 مطالعه شد. تحقیق حاضر روی گروه بزرگتری نسبت به تنها مطالعه ی مشابه قبلی که بررسی موردی بود انجام شد و دارای گروه کنترل نیز بود. مطالعه ی دیگر نیز معتادان تحت درمان متادون را بررسی نکرده است. نتایج این مطالعه نشان داد که مداخلهCBT-AD در افزایش پیروی از دستورات دارویی، افزایشCD4 ، و کاهش افسردگی به طور معناداری موثر است. تاثیر این مداخله در افزایش CD4 برای اولین بار نشان داده شد.
  30. مقایسه ی رگه های شخصیتی، روان بنه های سازش نایافته اولیه و مکانیسمهای دفاعی در افراد معتاد، اعضای گروه NA و معتادان تحت درمان متادون و غیر معتادان
    1390
    پژوهش حاضر به بررسی مقایسه ی رگه های شخصیتی، روان بنه های سازش نایافته اولیه و مکانیسمهای دفاعی در 4 گروه افراد معتاد، اعضای گروه NA ، معتادان تحت درمان متادون و غیر معتادان می پردازد. این پژوهش از نوع علی- مقایسه ای می باشد که در شهرستان سنندج انجام شده است و ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش پرسشنامه های NEO، روان بنه های سازش نایافته اولیه و پرسشنامه ی سبکهای دفاعی است. با توجه به نتایج بدست آمده اختلاف بین گروه های معتادان تحت درمان با متادون و معتادان گمنام وجود داشت اما این اختلاف از لحاظ آماری معنی دار نبود، اختلاف میانگین بین افراد تحت درمان متادون با افراد گروه سالم معنی دار بود و اختلاف میانگین بین افراد سالم نیز با گروه معتادان گمنام معنی دار بود، اختلاف میانگین بین گروه معتادان نیز با گروه سالم معنی دار بود.
  31. اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر رویکرد حل مساله در درمان زنان چاق مبتلا به اختلال پرخوری
    1390
    زمینه و هدف: اختلال پرخوری (BED) شایع ترین اختلال خوردن در زنان مبتلا به چاقی است. هدف مطالعه حاضر تعیین تاثیر درمان شناختی حل مساله در زنان چاق مبتلا به اختلال پرخوری است. روش مطالعه: این پژوهش یک مطالعه شبه آزمایشی است که به دنبال ارجاع بیماران از طرف کلینیک های تغذیه و رژیم درمانی به مرکز مشاوره دانشگاه کردستان، پرسشنامه های DASS-42 ، راهبردهای مقابله ای و الگوهای خوردن و وزن (QEWP-R) به بیماران داده می شد تا در مدت زمان معینی پرسشنامه ها را تکمیل کنند. پس از تکمیل پرسشنامه ها و انجام مصاحبه بالینی ساخت یافته (SCID-I) برای ارزیابی و سرند اختلال های روانی همبود، نمونه مورد نظر (37 بیمار زن که از معیارهای ورود به پژوهش برخوردار بودند) انتخاب شدند و به صورت تصادفی به دو گروه (19 نفر آزمایش و 18 نفر کنترل) تقسیم شدند. گروه آزمایش 10 جلسه به صورت هفته ای یک جلسه، رژیم درمانی و درمان شناختی حل مساله و گروه کنترل، رژیم درمانی دریافت کردند. اندازه وزن و دور کمر هر دو گروه آزمایش و کنترل به صورت هفتگی توسط رژیم درمانگر ثبت می شد و به روان درمانگر گزارش می شد. بعد از اتمام جلسات درمان جهت آزمودن فرضیه های تحقیق از کواریانس و تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر استفاده شد. یافته ها: بین دو گروه آزمایش و کنترل در متغیرهای پژوهش تفاوت معنی دار مشاهده شد یعنی گروه آزمایش هم بهبودی بیشتری در نشانه های پرخوری، کاهش وزن و دور کمر، راهبردهای مقابله ای، افسردگی، اضطراب و استرس نشان دادند و هم میزان برگشت کمتری در پیگیری های 2 ماهه، 4 ماهه و 6 ماهه نشان دادند. بحث و نتیجه گیری: درمان ترکیبی شناخت درمانی حل مساله و رژیم درمانی در درمان اختلال پرخوری و چاقی، موثر است.
  32. مقایسه روان بنه های سازش نایافته اولیه و رگه های شخصیتی در بیماران مبتلا به اختلال شخصیت مرزی، وسواس-بی اختیاری و گروه غیربالینی
    1390
    اختلالات شخصیت باعث اختلال در عملکرد زندگی افراد شده، و حالتی مزمن و پیچیده دارد. همچنین عامل زمینهساز اختلالات روانپزشکی متعددی هستند. روانبنهها در هسته مرکزی اختلالات شخصیت قرار میگیرند و الگوهای رفتاری ارائه شده در کتابچه تشخیصی و آماری اختلالات روانی ((DSM عمدتاً پاسخ هایی به روانبنههای مرکزی هستند. هدف این مطالعه بررسی روانبنههای سازش نایافته اولیه و رگههای شخصیتی در بیماران مبتلا به اختلال شخصیت مرزی، وسواسی-بیاختیاری، و مقایسهی آنها با جمعیت غیربالینی است. روش تحقیق در این پژوهش از نوع تحقیق علی- مقایسهای است که بر اساس نمونه در دسترس، شامل 25 بیمار مبتلا به اختلال شخصیت مرزی، 25 بیمار مبتلا به اختلال شخصیت وسواسی-بیاختیاری، و 25 نفر از جمعیت غیربالینی، انتخاب شدند. همه آنها آزمون روانبنههای سازش نایافته اولیه- فرم کوتاه و پرسشنامه رگههای شخصیتی نئو- فرم کوتاه را تکمیل کردند. برای تجزیه و تحلیل دادهها از آزمونهای آماری MANOVA و آزمونهای تعقیبی، و همبستگی پیرسون استفاده شد. یافتههای این پژوهش تفاوت دو گروه بالینی را با گروه غیربالینی در بیشتر روانبنهها و نیز در رگههای شخصیتی نشان داد. بیماران با اختلال شخصیت مرزی نسبت به بیماران اختلال شخصیت وسواس-بیاختیاری روانبنههای سازش نایافته بیشتری داشتند و این دو گروه بالینی در مقایسه با گروه غیربالینی به لحاظ روانبنه سازش نایافته در شرایط روانی پائینتری (نامناسب-تری) قرار داشتند. به لحاظ رگههای شخصیتی بر اساس آزمون 5 عاملی شخصیتی نئو، در رگه روانآزردهگرایی گروه بیماران اختلال شخصیت مرزی (BPD) سطح بالاو گروه بیماران اختلال شخصیت وسواس-بیاختیاری (OCPD) در رگه وظیفهشناسی سطح بالاتری نسبت به گروههای دیگر قرارگرفتند. در سه رگه برونگردی، گشودگی در برابر تجارب، و توافقجویی گروه غیربالینی نمره بالاتری کسب کردند. نتایج به طور کلی تفاوت معنادار دو گروه بالینی با گروه غیر بالینی را در روانبنههای سازشنایافته اولیه و رگههای شخصیتی نشان میدهد که با توجه به یافتهها به نظر می رسد که مطالعه روانبنهها یکی از روشهای کارآمد برای پی بردن به عوامل زیربنایی مرتبط با مشکلات شخصیتی است.
  33. ارتباط سلامت روان با انگیزه پیشرفت و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دبیرستانی دولتی سنندج
    1389
    هدف از انجام این تحقیق بررسی رابطه بین سلامت روان ،انگیزه پیشرفت وعملکرد تحصیلی دانش آموزان متوسطه روزانه دولتی در ناحیه دو شهر سنندج بود. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود و جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دبیرستانی مدارس دولتی در ناحیه 2 شهری بود که 312 نفر از آنان با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای متناسب با حجم به عنوان نمونه انتخاب گردیدند. برای اندازه گیری داده ها از دو پرسشنامه گلدبرگ و هیلر و انگیزه پیشرفت هرمنس استفاده شد.
  34. نگرش به تکالیف درسی و رابطه آن با راهبرد های مدیریت تکالیف، مطالعه موردی: دانش آموزان دوره راهنمایی شهر سنندج
    1389
    بررسی نگرش به تکالیف درسی و رابطه آن با راهبرد های مدیریت تکالیف در بین دانش آموزان دوره راهنمایی سنندج