داود جمینی
Update: 2025-11-10

داود جمینی

دانشکده منابع طبیعی / گروه ژئومورفولوژی

Master Theses

  1. تحلیل فضایی سکونتگاه‌های روستایی در معرض خطر زمین لغزش در غرب ایران (مطالعه موردی: منظر فرهنگی هورامان)
    وقوع مخاطرات محیطی از جمله زمین لغزش دارای تبعات متعددی برای محیط زیست و جامعه انسانی است. در این میان جوامع روستایی مستقر در نواحی کوهستانی، بیشتر در معرض مخاطرات محیطی از جمله زمین لغزش قرار دارند. سکونتگاه‌های روستایی واقع در منظر فرهنگی هورامان به واسطه استقرار در منطقه کوهستانی، از قاعده مذکور استثنا نیستند و همواره در معرض خطر زمین لغزش قرار دارند. با توجه به اهمیت جهانی سکونتگاه‌های روستایی واقع در منظر فرهنگی هورامان، که در سال 2021 توسط یونسکو به ثبت جهانی رسیده است، شناسایی سکونتگاه‌های روستایی در معرض خطر زمین لغزش است که می‌تواند گام مهمی برای مدیریت بحران در این منطقه باشد. از این‌رو هدف اصلی این پژوهش، تحلیل فضایی سکونتگاه‌های روستایی در معرض خطر زمین لغزش در غرب ایران است که به صورت مطالعه موردی در منظر فرهنگی هورامان انجام شده است. در راستای دستیابی به هدف اصلی پژوهش، از 21 عامل موثر بر وقوع زمین لغزش استفاده شده است و برای وزن‌دهی به عامل‌ها از نظرات کارشناسان و محققان استفاده شده است. در راستای دستیابی به هدف اصلی پژوهش از رویکرد همپوشانی فازی و دو عملگر or و Sum استفاده شده است. نتایج بررسی وضعیت استقرار 319 سکونتگاه روستایی واقع در منظر فرهنگی هورامان به لحاظ مخاطره زمین لغزش با استفاده از روش or نشان داد هیچ یک از روستاهای محدوده مورد مطالعه در پهنه‌های بسیار کم خطر و خطر متوسط قرار نگرفته‌اند. با این وجود 21/7 درصد روستا (معادل 23 روستا) در پهنه کم خطر، 31/79 درصد (معادل 253 روستا) در پهنه خطر زیاد و 48/13 درصد (معادل 43 روستا) در پهنه خطر بسیار زیاد قرار گرفته‌اند. همچنین نتایج روش Sum در این خصوص نشان داد 51/2 درصد روستاها (معادل 8 روستا) در پهنه بسیار کم خطر، 73/14 درصد روستا (معادل 47 روستا) در پهنه کم خطر، 76/24 درصد (معادل 79 روستا) در پهنه خطر متوسط، 42/35 درصد (معادل 113 روستا) در پهنه خطر زیاد و 57/22 درصد (معادل 72 روستا) به لحاظ وقوع زمین لغزش در پهنه خطر بسیار زیاد قرار گرفته‌اند. نتایج حاصل از مقایسه عملکرد روش‌های or و sum در پهنه‌بندی مخاطره زمین لغزش نشان داد از نظر نتایج حاصل شده (درصد مساحت، درصد تعداد روستاها، درصد خانوار و درصد جمعیت روستایی واقع در پهنه‌های خطر زیاد و خطر بسیار زیاد)، روش or در مقایسه با روش sum، عملکرد سخت‌گیرانه‌تری را داشته است.
  2. شناسایی سکونتگاه‌های روستایی در معرض خطر سیل در مناظر فرهنگی جهانی (مطالعه موردی: هورامان)
    سیل یکی از پرتکرارترین مخاطرات محیطی است که هر سال علاوه‌بر تلفات جانی و مالی، اثرات مخرب زیست محیطی جبران‌ناپذیری را به همراه دارد. منظر فرهنگی هورامان که طی سال‌های اخیر توسط یونسکو ثبت جهانی شده است، به واسطه قرارگیری در منطقه نسبتاً کوهستانی، می‌تواند مستعد وقوع مخاطره سیل باشد. از آنجایی که سکونتگاه‌های روستایی متعددی در این فضای جغرافیایی قرار گرفته‌اند، پهنه‌بندی خطر سیل در این منطقه می‌تواند به مدیریت این مخاطره در این منطقه کمک شایانی نماید. از این‌رو هدف اصلی پژوهش حاضر شناسایی سکونتگاه‌های روستایی در معرض وقوع سیل در منظر فرهنگی هورامان است. در راستای دستیابی به هدف اصلی پژوهش از 21 معیار موثر در وقوع سیل استفاده شده است. در راستای تجزیه و تحلیل لایه‌های مکانی از رویکرد همپوشانی فازی و دو روش sumو or استفاده شده است. لازم به ذکر است با استفاده از داده‌های راداری سنتینل و در بستر سامانه GEE اقدام به استخراج 377 نقاط سیلابی شده است. بررسی وضعیت استقرار 319 سکونتگاه روستایی با استفاده از روش or نشان داد هیچ یک از روستاهای محدوده مورد مطالعه در پهنه خطر بسیار کم خطر قرار نگرفته‌اند و 94/0 درصد روستا (معادل 3 روستا) در پهنه کم خطر، 63/21 درصد (معادل 69 روستا) در پهنه خطر متوسط، 57/43 درصد (معادل 139 روستا) در پهنه خطر زیاد و 55/22 درصد (معادل 108 روستا) در پهنه خطر بسیار زیاد قرار گرفته‌اند. بررسی وضعیت استقرار همه سکونتگاه روستایی با استفاده از روش sum نشان داد هیچ یک از روستاهای محدوده مورد مطالعه در پهنه خطر بسیار کم خطر قرار نگرفته‌اند و 27/6 درصد روستا (معادل 20 روستا) در پهنه کم خطر، 07/41 درصد (معادل 131 روستا) در پهنه خطر متوسط، 69/41 درصد (معادل 133 روستا) در پهنه خطر زیاد و 97/10 درصد (معادل 35 روستا) در پهنه خطر بسیار زیاد قرار گرفته‌اند. نتایج حاصل از مقایسه عملکرد روش‌های or و sum در پهنه‌بندی مخاطره سیل در منظر فرهنگی هورامان نشان داد از نظر معیارهای درصد مساحت، درصد تعداد روستاها، درصد خانوار و درصد جمعیت روستایی واقع در پهنه‌های خطر زیاد و خطر بسیار زیاد، روش or در مقایسه با روش sum، عملکرد سخت‌گیرانه‌تری را داشته است.
  3. منابع ژ‌ئوتوریستی و توسعه روستایی در غرب ایران (مطالعه موردی: جوامع روستایی پیرامون غارهای کرفتو، قوری قلعه، علیصدر)
    به ‌واسطه اثرات مثبت ژئوتوریسم بر حفاظت از محیط ‌زیست و ابعاد مختلف توسعه روستایی، از آن به‌عنوان یکی از مهم‌ترین استراتژی‌های توسعه پایدار یاد می‌شود. به همین دلیل تعداد زیادی از ذینفعان به دنبال بهره‌برداری حداکثری از مزایای حاصل از آن هستند. از این‌رو مطالعات مرتبط با توسعه ژئوتوریسم می‌تواند از جنبه‌های مختلف حائز اهمیت باشد. در این راستا هدف پژوهش کمی و کاربردی حاضر که با ترکیبی از روش‌های توصیفی ـ تحلیلی و همبستگی انجام گرفته است، بررسی اثرات ژئوتوریسم و شناسایی عوامل مرتبط با آن و همچنین شناسایی موانع و راهکارهای توسعه ژئوتوریسم در جامعه محلی است که به صورت مطالعه موردی در سه روستای یوزباشی کندی (استان کردستان)، قوری قلعه (استان کرمانشاه) و علیصدر (استان همدان) انجام گرفته است. در راستای دستیابی به هدف اصلی پژوهش 314 نفر به صورت تصادفی به عنوان نمونه آماری در نظر گرفته شده‌اند. نتایج بررسی اثرگذاری ژئوتوریسم بر توسعه روستایی نشان داد میانگین حاصل شده با مقدار 3/3، بیشتر از حد متوسط بوده است. نتایج ضریب همبستگی نشان داد متغیرهای تحصیلات، درآمد ماهیانه، شغل اصلی، تبلیغات، حمایت مالی بخش دولتی، سرمایه‌گذاری مالی بخش خصوصی، سرمایه اجتماعی جامعه محلی، برگزاری دوره‌های آموزشی و همکاری فعال مدیران روستایی به ترتیب با ضریب همبستگی 114/0، 217/0، 213/0، 338/0، 525/0، 504/0، 341/0، 397/0 و 193/0، دارای ارتباط معناداری با متغیر وابسته پژوهش هستند. نتایج تحلیل عاملی اکتشافی نشان داد مهم‌ترین چالش‌های توسعه ژئوتوریسم از دیدگاه جامعه روستایی عبارت‌اند از: ضعف تبلیغات و محدودیت اقامتگاه گردشگری (352/15 درصد)، ضعف مدیریت محلی و زیرساخت‌های حمل و نقل (576/11 درصد)، محدودیت‌های اداری و ضعف دانش و بنیه مالی (37/11 درصد)، ضعف بازاریابی و تنوع مقصد (429/10 درصد)، چالش های فرهنگی ـ امنیتی (294/8 درصد) و ضعف زیرساخت های بهداشتی (507/7 درصد). نتایج شناسایی مهم‌ترین راهکارهای توسعه ژئوتوریسم از دیدگاه جامعه محلی نشان داد توسعه و بهبود زیرساخت‌های حمل و نقل به ویژه جاده‌های منتهی به روستاها، توسعه تبلیغات و بازاریابی در راستای افزایش جذب گردشگری، احداث پارکینگ در مجاورت غارها، توسعه و ترویج اشتغال‌زایی و کارآفرینی در بخش گردشگری و بهسازی و نوسازی خدمات و امکانات بهداشتی و درمانی، به ترتیب با 83، 81، 76، 74 و 64 بار تکرار، پنج راهکار کلیدی هستند.
  4. شناسایی عوامل موثر بر توسعه گردشگری کشاورزی مبتنی بر جامعه محلی (منطقه مورد مطالعه: روستاهای منتخب استان کردستان)
    در دهه های اخیر روستاییان بسیاری در نقاط مختلف دنیا که به دنبال راه حلی برای برون رفت از بحران های ناشی از بی توجهی ها به بخش کشاورزی بودند، با درنظر گرفتن ظرفیت های موجود، حضور افراد غیربومی (گردشگران) در روستاها را مغتنم شمرده و با تلفیق فعالیتهای کشاورزی و گردشگری تا حد زیادی بر چالشهای اقتصادی موجود فائق آمدند. اما با وجود اجرای چنین الگویی در سایر کشورها، در کشور ما کمتر به این مهم پرداخته شده؛ بطوریکه در روستاهای مورد مطالعه پژوهش حاضر، با وجود ظرفیتهای بالای کشاورزی؛ در زمینه فعالیتهای گردشگری، برنامه ریزی جامعی صورت نگرفته، بنابراین فعالیتهای گردشگری بیشتر از نوع گردشگری انبوه بوده که غیرمسئولانه و غیرهدفمند است و گسترش آن افزایش تقاضا برای خرید زمین، و از بین رفتن اراضی مرغوب کشاورزی را در پی داشته، ادامه این روند، اقتصادی کاذب برای روستاییان به همراه دارد و از طرفی پایداری کشاورزی نیز با مخاطراتی جدی مواجه است. در همین راستا پژوهش حاضر با هدف شناسایی عوامل موثر بر توسعه گردشگری کشاورزی مبتنی بر جامعه محلی در روستاهای مورد مطالعه می باشد. منطقه مورد مطالعه، نواحی روستایی منتخب استان کردستان است که به دلیل موقعیت جغرافیایی، بخصوص توپوگرافی خاص، دارای ظرفیت های بالای کشاورزی هستند. ساکنین بومی نیز از دیرباز به این فعالیتها اشتغال دارند؛ و در یک دهه اخیر با حجم ورودی گردشگران بسیار بالا مواجه بوده است. داده ها و اطلاعات مورد نظر، از نواحی روستایی این شهرستان جمع آوری شده اند؛ که از سه شهرستان پنج روستای هدف (شیان، دورود، نشور سفلی، دولاب، گزنه) انتخاب شدند. جامعه آماری شامل جامعه محلی (کشاورزان مالک زمین)، که در مرحله اول با استفاده از فرمول کوکران، جامعه نمونه کل روستاها به تعداد 242 نفر محاسبه شده و در مرحله بعد با توجه به نسبت جمعیت، سهم هر روستا مشخص شد. روش تحقیق مورد استفاده در این پژوهش، توصیفی- تحلیلی از نوع پیمایشی بوده و اطلاعات جمع آوری شده با استفاده از پرسشنامه، به وسیله نرم افزار SPSS و PLS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. یافته‌های پژوهش بیانگر آن است که الگویی مرتبط با گردشگری کشاورزی در منطقه وجود ندارد و تنها الگوی گردشگری روزانه و گردشگری خانه های بومگردی وجود دارد. همچنین یافته ها نیز نشان می دهد که مولفه آگاهی (090/2) و مشارکت (159/2) بیشترین تاثیر را بر گردشگری کشاورزی دارند و در طرف دیگر مدل، مولفه های اجتماعی (1/17)، محیطی- زیرساختی (13/22) و سیاسی و نهادی (67/22) بیشترین تاثیر را بر CBT دارد. در نهایت برای درک وضعیت روستاهای مورد مطالعه، نتایج نشان داد که روستای شیان مناسبترین وضعیت را بین روستاهای منتخب مورد مطالعه بر اساس CBT دارد و روستاهای دورود و نشور سفلی به ترتیب دارای مناسب ترین وضعیت برای ایجاد و توسعه گردشگری کشاورزی مبتنی براجتماع محلی می باشند.
  5. تاب آوری جوامع در معرض تخریب زمین در منطقه کلوچه بیجار
    جوامع روستایی دارای وابستگی زیادی به محیط پیرامون خود به ویژه زمین‌های کشاورزی هستند. به همین دلیل پویایی و حاصلخیری اراضی کشاورزی و برعکس آن فرسایش و تخریب اراضی کشاورزی، به صورت مستقیم و غیرمستقیم بر روند معیشت و کیفیت زندگی جامعه روستایی اثرگذار است. بر اساس مطالعات انجام گرفته اراضی زراعی واقع در سکونتگاه‌های روستایی منطقه کلوچه در شهرستان بیجار به شدت در معرض فرسایش خندقی قرار دارد. با توجه به اهمیت مقوله تاب‌آوری و شناسایی تعیین‌کننده‌های آن در توانمندسازی جامعه روستایی برای کاهش آسیب‌های ناشی از مخاطرات مختلف از جمله فرسایش خندقی، هدف اصلی پژوهش کمی و کابردی حاضر بررسی وضعیت تاب‌آوری و شناسایی عوامل مرتبط با آن با استفاده از الگوریتم‌های یادگیری ماشین است که به صورت مطالعه موردی در چهار روستای خانباغی، کلوچه، قوری چای و سیف آباد واقع در منطقه کلوچه شهرستان بیجار انجام گرفته است. جامعه آماری پژوهش شامل تعدادی از افراد خانوار روستاهای مذکور است که در میان آن‌ها 150 نفر به عنوان نمونه آماری در نظر گرفته شده‌اند. ابزار اصلی جهت گردآوری داده‌های میدانی، پرسشنامه محقق ساخته است که روایی و پایایی آن با کاربست روش‌های متداول و رایج، به تایید نهایی رسیده است. برای تجزیه و تحلیل داده‌های گردآوری شده از نرم‌افزار SPSS، روش IGR و چهار الگوریتم ANN-RBF، SVM، CART و REPTree استفاده شده است. نتایج پژوهش در خصوص وضعیت تاب‌آوری جامعه روستایی در برابر فرسایش خندقی نشان داد تاب آوری 3/79 درصد پاسخگویان در سطوح بسیار کم و کم بوده است و تاب آوری 3/1 درصد آن-ها در سطح متوسط و همچنین تاب آوری 3/19 درصد پاسخگویان در سطح بسیار زیاد بوده است. نتایج روش IGR نشان داد مهم ترین فاکتورهای موثر بر تاب‌آوری جامعه روستایی در برابر فرسایش خندقی به ترتیب اهمیت عبارت اند از: سازگاری با مخاطرات محیطی (838/0)، نهادهای حمایتی (805/0)، سیاست های کشاورزی (76/0)، مهاجرت (743/0)، کیفیت اراضی (724/0)، تخریب مراتع، جنگل ها و حیات وحش (722/0)، خشکسالی و کم آبی (722/0)، تغییر کاربری اراضی (722/0) و تعداد بلایای طبیعی رخ داده (078/0). نتایج حاصل از مقایسه عملکرد چهار الگوریتم مورد استفاده نشان داد الگوریتم CART دارای بهترین عملکرد در راستای پیش‌بینی تاب‌آوری جامعه روستایی در برابر فرسایش خندقی بوده است.
  6. کاربرد الگوریتم های یادگیری ماشین در پیشبینی تاب آوری جوامع در معرض وقوع زمین لغزش (مطالعه موردی: جاده کامیاران ـ مریوان)
    زمین لغزش یکی از مهم‌ترین مخاطرات طبیعی است که با وقوع آن خسارات مختلفی اقتصادی، اجتماعی و زیست-محیطی بروز پیدا می‌کند. در این میان جوامعی که به لحاظ تاب‌آوری از ظرفیت بالاتری برخوردار باشند، خسارات کمتری را در برابر زمین لغزش متحمل می‌گردند. از این رو شناسایی تعیین‌کننده‌های تاب آوری گام مهمی در راستای ارتقای سطح تاب آوری و کاهش خسارات ناشی از وقوع زمین لغزش است. در مجاورت جاده ارتباطی کامیاران ـ مریوان چندین سکونتگاه روستایی قرار گرفته است که در معرض خطر بسیار زیاد زمین لغزش قرار دارند. با توجه اهمیت مبحث تاب‌آوری در کاهش خسارات ناشی از وقوع زمین لغزش، بررسی وضعیت تاب‌آوری جوامع محلی ساکن در این روستاها و پیشبینی عوامل موثر بر تاب‌آوری آن‌ها در برابر زمین لغزش، هدف اصلی پژوهش حاضر است که به صورت مطالعه موردی در میان ساکنان چهار روستا (روستاهای کاشتر، دگاگاه، تفین و مازی‌بن) انجام گرفته است. جامعه آماری پژوهش شامل 513 نفر سرپرست خانوار روستایی است که در میان آن‌ها، 150نفر به عنوان نمونه آماری در نظر گرفته شده‌اند. ابزار اصلی برای گردآوری داده‌ها، پرسشنامه محقق ساخته است که روایی و پایایی آن تایید شده است. برای تجزیه و تحلیل داده‌ها از نرم‌افزار SPSS و الگوریتم‌های یادگیری ماشین استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان داد تاب‌آوری جامعه محلی در سطوح بسیار کم، کم، متوسط، زیاد و بسیار زیاد به‌ترتیب 4 درصد، 3/31 درصد، 3/35 درصد، 7/18 درصد و 7/10 درصد بوده است. نتایج بررسی اهمیت فاکتورهای اثرگذار بر تاب‌آوری با استفاده از روش IGR نشان داد مهم‌ترین فاکتورهای اثرگذار بر تاب‌آوری در برابر زمین لغزش به ترتیب اهمیت عبارت‌اند از: رضایت شغلی، سازگاری با مخاطرات محیطی، شغل اصلی، مدیریت محلی و منطقه‌ای، عوامل نهادی ـ حمایتی، پیشامد اقتضایی، تحصیلات، سیاست‌های کشاورزی، درآمد خانوار، شغل فرعی و آسیب ناشی از مخاطرات محیطی. نتایج حاصل از مقایسه عملکرد الگوریتم‌های یادگیری ماشین برای پیش‌بینی تاب‌آوری در برابر زمین لغزش بر اساس معیارهای RMSE (خطای جذر میانگین مربعات) و ROC (مشخصه عملکرد سیستم) نشان داد در میان الگوریتم‌های مورد بررسی، الگوریتم LMT دارای بهترین عملکرد بوده است.
  7. سنجش و پیش‌بینی تاب آوری جوامع در معرض آلودگی آرسنیک (مطالعه موردی: شهرستان بیجار)
    آرسنیک یکی از فلزات سنگین است که می تواند به شیوه های مختلفی از جمله آلودگی منابع آب و خاک، به صورت مستقیم و غیرمستقیم محیط زیست یک منطقه را با تهدیدهای جدی مواجه نماید. شهرستان بیجار از فضاهای جغرافیایی واقع در استان کردستان است که محیط آن به لحاظ آلودگی به آرسنیک، در وضعیت نامناسبی قرار دارد. با توجه به اهمیت مبحث تاب آوری در مقابله با انواع مخاطرات، سنجش وضعیت تاب آوری ساکنان در معرض آلودگی و پیشبینی عوامل موثر بر ارتقای تاب آوری می تواند نقش مهمی را در کاهش مخاطرات ناشی از آرسنیک ایفا نماید. از این رو هدف اصلی پژوهش حاضر سنجش و پیش‌بینی تاب آوری جوامع در معرض آلودگی آرسنیک در شهرستان بیجار است. جامعه آماری پژوهش را ساکنان شش روستای شهرستان (روستاهای نجف آباد، باشوکی، ابراهیم آباد، بابانظر، گوندک، علی آباد) تشکیل می دهد که نسبت به دیگر روستاها در معرض آلودگی آرسنیک بیشتری قرار گرفته اند و در میان آن ها 150 نفر به عنوان نمونه آماری در نظر گرفته شده اند. ابزار اصلی پژوهش جهت جمع آوری داده ها، پرسشنامه محقق ساخته است که روایی و پایایی آن با رعایت اصول پژوهش های میدانی تایید شده است. جهت تجزیه و تحلیل داده‌ها، از نرم افزار SPSS و الگوریتم های یادگیری ماشین (NBTree، Bayesian network، Naïve Bayes و Random Forest) استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان داد وضعیت تاب‌آوری در محدوده مطالعاتی اکثریت پاسخگویان (78 درصد) در سطوح زیاد و خیلی زیاد قرار گرفته است. نتایج بررسی اهمیت فاکتورهای موثر بر تاب‌آوری آرسنیک با روش IGR نشان داد مهم ترین فاکتورهای موثر بر تاب‌آوری به ترتیب اهمیت عبارت اند از: سن (0/343)، تحصیلات (0/271)، مخارج ماهیانه خانوار (0/232)، تعداد بیکاران (226/0)، آگاهی (0/181)، بعد خانوار (0/171)، مالکیت منابع سرمایه‌ای (0/17)، پیشامدهای اقتضایی (0/116) و شغل اصلی (0/108). نتایج مقایسه عملکرد الگوریتم های یادگیری ماشین برای پیش‌بینی تاب‌آوری در برابر آرسنیک نشان داد در میان الگوریتم های مورد بررسی، الگوریتم NBTree دارای بهترین عملکرد در پیش‌بینی تاب‌آوری در برابر آرسنیک بوده است.
  8. پهنه بندی مناطق حساس به وقوع آتش سوزی با استفاده از الگوریتم های یادگیری ماشین (مطالعه موردی: جنگل های شهرستان مریوان)
    شناسایی عوامل موثر در وقوع آتش‌ سوزی و پهنه‌ بندی حساسیت به وقوع آن یکی از ابزارهای اساسی جهت دستیابی به راه کارهای کنترل و مقابله با آتش‌ سوزی است. مدل‌سازی آتش‌سوزی جنگل برای شناسایی توزیع آتش‌سوزی جنگل‌ها بر اساس روش‌های علمی از اهمیت بسزایی برخوردار هستند. در این پژوهش، از تکنیک Information Gain Ratio (IGR) و شاخص میانگین شایستگی (Average Merit) جهت ارزیابی قدرت پیش‌بینی عوامل موثر بر وقوع آتش سوزی جنگل در شهرستان مریوان استفاده شد. نتایج این روش ها نشان داد که از میان 14 عامل موثر در نظر گرفته شده در ابتدا، تنها 12 عامل شامل میانگین سرعت باد، ارتفاع، رطوبت نسبی، بارش، میانگین حداکثر دما سالانه، فاصله از جاده، کاربری اراضی، تراکم جاده، فاصله از مناطق مسکونی، NDVI، تابش خورشیدی و شیب در وقوع آتش سوزی نقش داشته‌اند. همچنین، نتایج نشان داد دو عامل جهت شیب و شاخص رطوبت توپوگرافیک به دلیل مقدار میانگین شایستگی برابر صفر از مدل‌سازی نهایی حذف شدند. در این میان متغیرهای میانگین سرعت باد، ارتفاع و رطوبت نسبی نسب به سایر متغیرها بیشترین تاثیر را بر وقوع آتش سوزی داشتند. همچنین پس از آموزش هر سه مدل یادگیری ماشین به کاربرده شده شامل مدل‌های جنگل تصادفی، ماشین بردار پشتیبان و رگرسیون لجستیک، عملکرد آن‌ها در زمینه پتانسیل‌یابی وقوع آتش سوزی با استفاده از معیارهای آماری سنجیده شد. بنابراین از نظر نمونه‌های آموزشی، مدل جنگل تصادفی (0/98) نسبت به مدل ماشین بردار پشتیبان (0/931) دارای صحت بالاتری بود. مقدار شاخص حساسیت در مدل‌های جنگل تصادفی و ماشین بردار پشتیبان به ترتیب 0/982 و 0/934 بوده که این بدان معنی است که مدل جنگل تصادفی قادر است 98/1 درصد از پیکسل های آتش سوزی را به درستی به‌عنوان مناطق تحت سیطره آتش سوزی طبقه‌بندی نماید که نسبت به مدل ماشین بردار پشتیبان قدرت پیش‌بینی بالاتری داشته است. نقشه های تهیه شده بر اساس روش طبقه‌بندی شکست طبیعی (Natural Breaks) به پنج کلاس حساسیت خیلی کم، حساسیت کم، حساسیت متوسط، حساسیت زیاد و حساسیت خیلی زیاد طبقه بندی گردیدند. همچنین مساحت و درصد مساحت طبقات پتانسیل وقوع آتش سوزی برای هر سه مدل استخراج گردید. نتایج هر سه مدل برای پتانسیل وقوع آتش سوزی نشان داد که بخش غربی و جنوبی غربی نسبت به سایر بخش های شهرستان مریوان دارای پتانسیل خطر آتش سوزی بالاتری می باشد. برای اعتبارسنجی هر سه مدل از روش منحنی ROC استفاده گردید. نتایج نشان داد که از میان مدل جنگل تصادفی، ماشین بردار پشتیبان و رگرسیون لجستیک، بیشترین صحت به مدل‌ ماشین بردار پشتیبان (0/997) اختصاص داشته است.