مسعود خان اردلان
مختصری از زندگی پربارشان
زنده یاد مسعودخان اردلان فرزند محمودخان اردلان، نوه اسعدالملک و نواده محمد علی خان اردلان در سال ۱۳۱۵ در خانوادهای متدین که روح آزادگی در وی دمیده بود دیده به جهان گشود. پدر بزرگوار ایشان مرحوم محمود خان اردلان از جمله افسران عالیرتبه ای بود که بارها برای مبارزه با استبداد مورد خلع درجه واقع و حتی تا پای اعدام پیش رفت.
علاوه بر محمدعلی خان اردلان و پسران ایشان که با استبداد حکومت محمدعلیشاه قاجار مبارزه کردند، مرحوم اسعدالملک اردلان نیز مانند پدر از مشروطه خواهانی بود که تمامی اموال خود را صرف مبارزه نمود که پس از به توپ بستن مجلس و شکست مشروطه خواهان به مشهد پناه برد و پس از مدتی به دلیل لیاقت و کاردانی حاکم گناباد گشت که دوره حکمرانی وی همراه با عمران و آبادی آن نواحی شد، بهطوریکه هنرمندان آن دیار به پاسداشت آن خدمات در ظروف طراحی شده خویش نام وی را به یادگار گذاردهاند که نمونههایی از آن در موزه آستان قدس رضوی موجود است.
نشو و نما در چنین خانواده ای از همان ابتدا روح لطیف وی را با آزادگی و خدمت به همنوع آشنا ساخت. دوران کودکیش با اشغال ایران توسط قوای متفقین همراه گشت و در همان سر آغاز زندگی با رنج و تحقیر هموطنانش توسط بیگانگان آشنا گشت و این امر چنان در روح و روان وی تاثیر داشت که تا آخرین لحظه حیات از خدمت به هموطنانش دریغ نورزید.
شادروان مسعودخان اردلان دوره دبیرستان را در مدرسه دارالفنون تهران گذراند و در سال ۱۳۳۷ از دانشکده الهیات دانشگاه تهران فارغ التحصیل گردید و نزد استادان فرهیختهای چون شهید دکتر مرتضی مطهری و دکتر عبدالحسین زرین کوب تلمذ داشتند. بی شک انتخاب رشته تحصیلی با اعتقادات پاک و سرشت نیکوی وی همخوانی داشت و چیستی و چرایی زندگانی خود را با دین باوری و ایمان کامل به روز معاد منطبق ساخت که در وصیت نامه وی این تطابق به طور عیان آشکار گردیده است تا جائیکه توصیه می نماید"همیشه و پیوسته، روز و شب بسیار از خود به خدا پناه برید".
پس از اتمام دوره لیسانس خدمت سربازی را در سنندج گذراند و در سال ۱۳۴۱ با پذیرش کسوت معلمی باستخدام وزارت آموزش و پرورش در آمد و علیرغم آنکه در آن سالها با آن درجه تحصیلی می توانستند هر نقطهای از کشور را برای خدمت انتخاب کنند، بنا به اعتقادات و برابر فرمایش خویش که مبادا نفس جای خدا نشیند، خدمت در محرومترین نقطه کشور یعنی سیستان و بلوچستان را برگزیدند و تا پایان خدمت در آن دیار زیستند. وی سالها بعنوان معلمی وارسته و سلیم النفس در شهرهای ایرانشهر و زاهدان خدمت نمودند و همیشه بر این باور بودند که اگر قرار بر خدمت است باید در کویرترین نقطه فرهنگی کشور خدمت نمود. به عبارتی خدمت را با آموزههای معرفتی و در قاموس ایمان به ذات هستی بخش لایزال عجین ساختند. شاگردان ایشان به خاطر دارند در شروع هر کلاس و پایان تمامی برگههای امتحانی خود این جمله را اعلام می کردند: "باور داشته باشیم امانت داران نسلهای آینده ایم".
از جمله ثمرات حضور این استاد گرانقدر در زاهدان تکمیل و راه اندازی مسجد آیت الله طالقانی(ره) در یکی از فقیرترین محله های شهر زاهدان (کوی کارگران) است که به عنوان عضو هیات امنا فعالیتی مستمر در آن داشتند و به گواه اهالی مکانی پویا برای خدمت رسانی به فقرا، ترویج فرهنگ و رفتار محمدی و پایگاهی برای وحدت اقوام ساکن آن شهر و تقویت بین شیعه و سنی شده است.
در دوران خدمت در زاهدان بمنظور تنویر افکار جوانان و استفاده دانشجویان و علاقمندان در منزل مسکونی خود کتابخانهای شخصی را با توجه به محرومیت آن شهر فراهم آورده بودند که عموم مردم بطور رایگان از آن استفاده میکردند و این رویه تا پایان خدمت ایشان ادامه داشت.
استاد مسعود اردلان در عین ورع و تقوی به مطالعه کتب مختلف و آثار نویسندگان سخت علاقمند بود و از دوستان صمیمی وی در آن دوران استاد امیر توکل کامبوزیا و استاد حیرت سجادی بودند.
استاد مسعود اردلان پس از عمری زندگی توام با تقوی و تعهد در سال ۱۳۸۶ در اثر یک بیماری ناگهانی و در سن ۷۱ سالگی چشم از جهان فرو بستند و در بهشت زهرای تهران به آرامش ابدی پیوست.
کتابخانه زنده یاد در سال ۱۳۸۷ که مشتمل بر ۸۰۰۰ جلد کتاب با محتوای غالب تاریخ اسلام و ادیان و تاریخ و فرهنگ ایران از سوی همسر و همراهش و فرزندان برومندش دکتر علی، مهندس سعید، مهندس سهیل و دکتر امین اردلان به دانشگاه کردستان اهدا گردید تا دانشجویان و جوانان زادگاهش از آن بهره جویند. این مجموعه با ارزش اکنون در کتابخانه مرکزی دانشگاه کردستان مورد استفاده و بهرهبرداری دانشگاهیان و علاقمندان است.
یادش گرامی و راهش پر رهرو